مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۸۱.
۴۸۲.
۴۸۳.
۴۸۴.
۴۸۵.
۴۸۶.
۴۸۷.
۴۸۸.
۴۸۹.
۴۹۱.
۴۹۲.
۴۹۳.
۴۹۴.
۴۹۵.
۴۹۶.
۴۹۷.
۴۹۸.
۴۹۹.
۵۰۰.
روش شناسی
منبع:
معماری شناسی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
104-118
حوزه های تخصصی:
ورود روش های علمی به عرصه طراحی، یکی از نقاط عطف تحول نگرش به فرآیند طراحی بوده است. بحث درباره روش های علمی در طراحی و نگاه نظام مند و خارج از ابهام به آن، نظریه های فرآیند طراحی را در بدو شکل گیری تحت تأثیر قرار داده است. این تأثیر، منجر به پیدایش انواع گوناگونی از مدل های فرآیند طراحی _ از جمله در معماری_ موسوم به مدل های نسل اول شده است. در این راستا، چرایی و چگونگی اثرگذاری علم و روش های علمی در نظریه های فرآیند طراحی، سؤالی است که این تحقیق، مورد واکاوی قرار می دهد. بررسی روش های علمی در قالب عوامل تأثیرگذار بر فرآیند طراحی، می تواند به ارتقاء آگاهی و دانش نسبت به عمل طراحی کمک نموده؛ عدم قطعیت در تصمیم گیری های طراحی را کاهش داده؛ و مسیری شفاف تر و دقیق تر را نمایان سازد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، نحوه به کارگیری روش های علمی را در زمینه نظریه های فرآیند طراحی مورد بررسی قرار می دهد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که چگونه تمایل به توسعه علم طراحی و طراحی علمی، منجر به تولید انواع روش ها یا مدل های طراحی، به گونه ای منطقی و عینی شده و درنهایت، به شکست، ناکامی و عدم کاربرد آن ها در واقعیت یا عمل فرآیند طراحی منتهی شده است.
معرفی و نقد کتاب روش شناسی علم اقتصاد اسلامی با رویکرد واقعیت نهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب روش شناسی علم اقتصاد اسلامی با رویکرد واقعیت نهادی به عنوان کتاب درسی مقطع کارشناسی ارشد و دکتری رشتۀ اقتصاد اسلامی تدوین شده است. نویسندۀ کتاب تلاش کرده با استفاده از مفهوم نهاد، میان احکام شریعت به عنوان اموری اعتباری با واقعیت های اقتصادی ارتباط برقرار کند و نتیجه بگیرد که چون اعتباریات در جوامع اسلامی با سایر جوامع متفاوت است، واقعیت های اجتماعی و اقتصادی مورد مطالعه در علوم اجتماعی و اقتصادی در جوامع اسلامی نیز متفاوت است و درنتیجه، علم اقتصاد اسلامی نیازمند روش شناخت متفاوتی از علم اقتصاد متعارف است. نویسنده فهرستی از نهادهای برگرفته از احکام شریعت و نحوۀ اثرگذاری آن بر واقعیت های اجتماعی را مطرح می کند. اشکال اصلی کتاب در دورشدن از مباحث روش شناسی علم است و تقریباً هیچ بحثی دربارۀ ارزیابی نظریات اقتصاد اسلامی یا ملاک علمی بودن این نظریات مطرح نشده است. بخش زیادی از کتاب به ذکر معرفت های درجۀ یک اقتصاد اسلامی و تفاوت آن ها با اقتصاد نئوکلاسیک پرداخته است. نویسنده از برخی مفاهیم نهادگرایی استفاده کرده است بدون اینکه رابطۀ مبانی و مفروضات و ارزش های این مکتب را با اقتصاد اسلامی روشن ساخته باشد. همچنین در نقد مبانی اقتصاد نئوکلاسیک بر سایر مکاتب اقتصادی از جمله مکتب تاریخی آلمان و اقتصاد رفتاری و نهادگرا تکیه شده است درحالی که انتظار می رفت نویسنده از منظر اقتصاد اسلامی به نقد مکتب نئوکلاسیک بپردازد. پیشنهاد می شود عبارت «روش شناسی» از عنوان کتاب حذف شود و در چاپ بعدی اصلاحات اساسی در محتوای کتاب صورت گیرد.
«تأسیس اصل» به مثابه روش مطالعه انتقادی؛ گزارش موردی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۳
83 - 109
حوزه های تخصصی:
این مقاله از رویکردی انتقادی در مطالعات روش شناسی با عنوان «تأسیس اصل» یاد می کند و در پی تبیین این روش کاربردی برآمده است. روش «تأسیس اصل» در قالبی عینی و با مشارکت پژوهشگران حوزه علوم انسانی توضیح داده شده و براین اساس، پژوهشگران در مراحل چهارگانه و با معین شدن مطالعه ای موردی، به نتایج مشخصی رسیده اند و کاربردی بودن ساختار و محتوای روش، نشان داده شده است. ازاین رو پژوهش پیش رو از خصلت کارگاهی نیز برخوردار است و می تواند در مقیاس های مختلف دیگری نیز به کار بسته شود. نوشتار پیش رو بر اساس توجه به روابط سه گانه هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی، تأکید خود را بر توجه به اهمیت و جایگاه اعتباریِ روش شناسی در علوم اجتماعی و انسانی قرار داده است، در نتیجه، مبنای تبیین «تأسیس اصل»، وجود ضرورت در پاسخ به «چگونگی» نقد و در جهت تحقق فضای «نقدعلمی» در قلمرو علوم انسانی است. پیش از شرح و ارائه این روش کاربردی در حوزه مطالعات انتقادی، ریشه ها و مبانی معرفتی، و بروز و ظهور نقد علمی بیان شده تا به پیش زمینه های تکیه گاه عقلانی آن نیز توجه شود. همچنین در بدنه تحقیق و در اثنای توجه به روش «تأسیس اصل» بر حرکت در مسیر تفکر انتقادی به مثابه مقدمه ای بنیادین برای ورود به نقدپژوهی پرداخته شده است.
پیشگامان پدیدارشناسی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۹۳)
231 - 248
حوزه های تخصصی:
پدیدارشناسی روشی است برای فهم ادراکات خود بدون کمترین قضاوتی. این روش زاده تأملات ادموند هوسرل فیلسوف آلمانی است که به دست متفکرانی چون هایدگر، سارتر، و مرلو-پونتی اصلاح و تکمیل گشت. همچنین به دست متفکران و ناقدان بعدی تنقیح گشت و در عرصه های مختلف از جمله دین پژوهی به کار گرفته شد. کتاب مقدمه پدیدارشناسی (2010) که متنی آموزشی است به روشنی و با تفصیلی مناسب گسترش این شیوه تفکر را که شورشی بر ضد پوزیتیویزم به شمار می رفت و می کوشید علوم انسانی را از سلطه نگرش فیزیکی نجات دهد، بیان می کند. این کتاب با محوریت چهار متفکر اصلی پدیدارشناسی، بسط این اندیشه و ابعاد آن را تا امروز پی می گیرد.
الزامات طراحی و آفرینش روش در دانش مدیریت و علوم پیچیده، با درنظر گرفتن چالش مواجهه مدبرانه با ارزش های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
3 - 16
حوزه های تخصصی:
در گذر تاریخ علم، روش شناسی های گوناگونی طراحی و توصیه شده اند که گاهی سال ها بلکه قرن ها بر سنت های علمی دانشگاه ها، سیطره افکنده اند. با توسعه دانش و افزایش تنوع تخصص ها و رویکردها و شکل گیری علوم میان رشته ای و چندرشته ای، نوعی سردرگمی در روش ها و شیوه های آزمون دستاوردهای علمی ایجاد شده است که پیامد آن، در مواردی نفی اعتبار روش و در مواردی تقلیل تلاش های علمی به تکرار روش های مکانیکی برای تولید انبوه دانش است. در دانش مدیریت به لحاظ سروکار داشتن با انسان های در حال پدیداری و بازیگر، معنی گریزی در مواجهه مدیران دولتی با واقعیت های لازم، معنی پردازی کاذب یا دروغین در مدیریت دولتی، پدیده ای آنی برخی از مسائل مدیریت دولتی، چالش های روش شناسی تشدید می شوند. همچنین، سروکار داشتن با ارزش های دینی بر دشواری تحلیل مسائل مدیریتی می افزاید. بنابراین چالش آفرینش روش، فراخور شرایط حل مسئله و پژوهش درباره آن مطرح می شود. بدین ترتیب که باید دانش پژوهان این رشته را با فراگردهای سالم ساخت روش و آزمون آن آشنا ساخت تا بتوانند فراخور هر وضعیت خاص «مسئله موقعیت»، روش مطلوب برای پژوهش درباره آن را توسعه دهند. این امر به ویژه در مواجهه با ارزش ها پیچیده تر می شود؛ تا حدی که می توان گفت، یکی از مهم ترین دلایل پیچیدگی علوم انسانی، ضرورت مواجهه مدبرانه با ارزش هاست. بنابراین، مقوله چالش علم و دین در ساختاردهی به دانش و ارزش در تصویرپردازی از مسیر توسعه دانش، بسیار مهم جلوه می کند.
بازکاوی روش شناسی مردم نگاری به عنوان رویکردی کیفی
هدف از پژوهش پیش رو نگاهی جدید به روش مردم نگاری (قوم نگاری) است. مردم نگاری بر اساس بنیان نظری بر فرهنگ و با دیدی کل گرایانه به مطالعات عمیق برای توصیفی دقیق و فشرده از موضوع موردمطالعه می پردازد و توصیف عمیق تحلیلی از موقعیت فرهنگی و فرهنگ ارائه می کند. رویکرد مردم نگاری، رویکردی کل گرایانه است. بدین معنا که کنش انسانی در زمینه ای که کنش در آن رخ می دهد، ارزیابی می شود. فلسفه کل گرایانه مردم نگاری بر این اعتقاد است که کنش انسانی، تجلی امری خاص است که شناسایی آن جز در قالب زمینه کلی امکان پذیر نیست. در میان روش شناسی های کیفی که در حال حاضر مورداستفاده قرار می گیرند، روش قوم نگاری سابقه طولانی و برجسته ای دارد. در پژوهش حاضر به واکاوی کتاب ها و مقالات منتشر شده پیرامون مردم شناسی پرداخته شده است. ساختار و واژه شناسی، مبانی فلسفی، تاریخچه پیدایش، مراحل، چگونگی گردآوری داده ها و تجزیه وتحلیل آن و در نهایت انتقادات وارده به روش پژوهش مردم نگاری مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه پژوهش حاضر حاکی از آن است که مشاهده موردمطالعه در شرایط طبیعی و تحلیل و ارزیابی یافته ها در زمینه مورد بررسی، باعث دیدی جامع نگر با اعتبار نسبتاً بالایی در این روش پژوهش گردیده است.
سیر تحول روش شناسی با تأکید بر پارادایم های معرفت شناختی در مطالعات جامعه شناسی سیاسی
حوزه های تخصصی:
«روش شناسی» اساسی ترین مقوله پژوهش است که امروزه به یکی از ویژگی های اصلی علم نوین تبدیل شده است. براین اساس برای درک منطقی، صحیح و شناخت بهتر تحولات سیاسی نیازمند نگاهی روشمندانه ایم. روش شناسی نوین سیر تکاملی را از ادوار گذشته تاکنون طی نموده است. به طور حتم بهبود، تحول و خروج از بحران در روش شناسی در گرو دستیابی به چنین درک و فهمی است. اندیشمندان بر این باورند که پیشرفت های شگرف بشری در علوم گوناگون مرهون استفاده از روش های مناسب با نگاهی معرفت شناسانه در آنهاست و علوم سیاسی و به ویژه مطالعات جامعه شناسی سیاسی نیز از این امر مستثنا نیست. در هر مقطع زمانی لازم است از روش شناسی همان دوران سود جست. به دیگر سخن، فهم صحیح سطوح گوناگون و تحولات جامعه شناسی سیاسی نوین مبتنی بر روش شناسی های جدید با نگاهی معرفت شناسانه است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، از نوع توصیفی تحلیلی است و ابزار گردآوری داده ها روش کتابخانه ای. هدف از این نوشتار بررسی تحولات روش شناسی با تأکید بر پارادایم های معرفت شناسانه در مطالعات جامعه شناسی سیاسی به سبب شناخت صحیح آن در سطوح گوناگون است.
روش شناسی مطالعات اسلامی، اجتماعی و جمعیتی از منظر ابوریحان بیرونی
حوزه های تخصصی:
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی، از بزرگ ترین دانشوران و اندیشمندان قرون چهارم و پنجم هجری به شمار می رود. وی در سال 973م دیده به جهان گشود و احتمالاً پس از 1050م به دیار حق لبیک گفت. آثار و تألیفات وی طیف بسیار وسیعی از دانش ها و معارف را در بر می گیرد و شمار آنها، بالغ بر یکصد و پنجاه کتاب و رساله می باشد که از میان آنها، کتاب «تحقیق ماللهند» وی از نظر مسائل جامعه شناسی و مردم شناسی و ازجمله موضوع رشد جمعیت، در خور توجه و تأمل است. با توجه به اهمیت و جایگاه ابوریحان بیرونی در تاریخ علمی ایران و حتی جهان و همچنین، ابعاد مختلف دانش وی، که بحث های اجتماعی و جمعیتی را نیز شامل می شود، در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و استفاده از اسناد و مدارک معتبر، به عنوان ابزار به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که اندیشه های اجتماعی و جمعیتی ابوریحان بیرونی کدام اند؟ برای پاسخ به این سؤال، در این مقاله پس از بررسی زندگی نامه، تألیفات و تحصیلات و همچنین روش شناسی وی، به مهم ترین اندیشه های اجتماعی و جمعیتی وی اشاره شده است.
بررسی انتقادی روش های حل معضلات اخلاقی
حوزه های تخصصی:
«اخلاق کاربردی» به شاخه ای از علوم اخلاقی اطلاق می شود که حل معضلات اخلاقی را برعهده دارد. اندیشمندان اخلاقی برای حل معضلات اخلاقی، روش های گوناگونی در پیش گرفته اند. مهم ترین این روش ها عبارتند از قیاس، تمثیل و موازنه متأملانه. هریک از این سه روش ویژگی های خاصی دارد و نتایج خاصی را دنبال می کند. در پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی هریک از روش های سه گانه تبیین می شود. این روش ها در کنار نقاط قوتی که دارند، هرکدام دارای نقاط ضعفی هستند که اخلاق کاربردی را در صدور رأی نسبت به معضلات اخلاقی به چالش می کشند و در نهایت، لزوم کشف و ارائه یک روش متقن و سازگار با مبانی اسلامی را خاطرنشان می کنند.
روش شناسی تشکیکی صدرایی با تأکید بر برهان صدیقین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۹
93 - 122
حوزه های تخصصی:
در یک دسته بندی عمده سه دیدگاه مخالف درباره مسئله روش شناسی ملاصدرا وجود دارد. این دیدگاه ها عبارت اند از: یک) توتولوژیک یا حشوگویی در بیان؛ دو) التقاط روش تفکرگرایی مشایی، شهود اشراقی و کلامی؛ سه) توصیف دیدگاه و نظرات مخالف توسط ملاصدرا؛ در حالی که به نظر می رسد ملاصدرا دارای روش چهارمی به نام «سلسله مراتبی» است. سلسله مراتبی بودن روش ملاصدرا متأثر از بحث تشکیک است که مبنای معرفت شناختی و وجودشناختی اوست. غرض از سلسله مراتبی بودن روش ملاصدرا این است که او در تبیین و توضیح مباحث فلسفی مراحل و مراتبی را طی می کند. ابتدا دیدگاه مخالف را توصیف می کند، سپس در مرحله بعد نادرست بودن آن را با بیان مقدماتی منطقی یا صورت برهان هایی قیاسی و استدلالی با استناد به برخی مبانی بدیهی و اولی (ابطال تسلسل، دور، ترجیح بلامرجح و...) یا حتی با فرض گرفتن استدلال های پیشین فلاسفه مخالف، نظرات آنها را رد می کند و سپس به طرح مسئله و تبیین آرای خویش می پردازد. بنابراین ملاصدرا در بیان مباحث فلسفی، ضمن درنظرداشتن دو جنبه بیرونی و درونی دارای یک سیر حرکتی ویژه است. این پژوهش ضمن شرح و نقد سه دیدگاه ذکرشده، به تبیین روش چهارم می پردازد و آن را به روش شناسی آخوند در مباحث الهیات بالمعنی الاخص هم سرایت می دهد
تأثیر فلسفه اسلامی بر اندیشه و روش کلامی ابن میمون(با محوریت روش شناسی کلام فلسفی در دلالة الحائرین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
132 - 111
حوزه های تخصصی:
موسی بن میمون، متکلم برجسته یهودی در اندیشه فلسفی-کلامی خود، به شدّت تحت تأثیر حکیمان مسلمان بوده است. نوشتار حاضر، به طرح و اثبات این ادعا پرداخته که کتاب دلاله الحائرین، متعلّق به جریان «کلام فلسفی» است که در آن، آموزه های دینی یهود با قواعد فلسفی درهم آمیخته و تلاش شده است که مدعیات کلامی به روش عقلی - فلسفی، تأویل وتبیین گردد. سعی فلسفی ابن میمون برای ساماندهی کلام یهودی، با الهام از اندیشه و روش حکمای مسلمان، مؤثر واقع شد و تحوّلی شگرف در ساختار و روش علم کلام ایجادکرد. روش کلام فلسفی ابن میمون، از شاخصه های ویژه ای برخوردار است که واکاوی آنها علاوه بر نقش راهبردی در آموزش الهیات و تفهیم نظریات کلامی، درتبیین ساختار این مکتب، اهمیت بسزایی دارد. استنباط و تحلیل این مؤلفه ها از قبیل: طرح مباحث هستی شناختی و امور عامه در اثر کلامی؛ استخدام قواعد منطقی و حِکمی در تبیین مسائل اعتقادی؛ استدلال گروی و کار بست شیوه برهانی؛ استفاده از تأویل به مثابه روش؛ حجیّت عقل وغلبه عقلانیت بر نقل گرایی در اثبات مدعیات کلامی، از مهمترین یافته های این پژوهش به شمار می آید.
بررسی روش شناسی دیدگاه های کتز و فیلیپس در باب تجربه دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
546 - 560
حوزه های تخصصی:
بحث از دامنه تجربه دینی یکی از مباحث بسیار مهم از قرن هجدهم به بعد بوده است و از آن دوره تاکنون اندیشمندان عرصه های مختلفِ مطالعاتی چون فلسفه دین ، کلام جدید ، علم الادیان و روانشناسی دین و... را در باب چیستی و ماهیت آن ، گستره مطالعاتی آن ، کارکردش در زندگی انسان و گوهری بودن دین یا صدق و کذب آن بنحو ثبوتی یا سلبی ، اظهار نظرهای مختلفی را در این بازه های زمانی ترسیم کرده است. از جمله این که ، پدیدارشناسان و فیلسوفان دین برای دین ابعاد و ویژگی هایی ترسیم کرده اند که یکی از آنها بُعد تجربی دین است. ممکن است دستورات اخلاقی ، حقوقی و عقیدتی ، به پیدایش احساسات خاصی مانند حیرت یا خشیت و خضوع کمک کنند و زمینه ساز تجربه ای شگرف و شورانگیز مانند احساس حضور در پیشگاه خداوند یا موجود متعالی و غایی ، یا شنیدن تسبیح موجودات و تجارب عرفانی و درونی دیگری شوند ، که کاملاً متمایز از تجارب بیرونی باشند. از آنجا که مردم در سنّت های دینیِ متعدد و متنوع ، مدعی تجربه خداوند ، نیروانا یا برهمن هستند و احساس می کنند که این قبیل تجربه ها به زندگیشان معنا و جهت می بخشد. می توان اذعان کرد که تجربه دینی یکی از مهمترین مسائلی است که در روانشناسی دین و فلسفه دین مورد توجه و بررسی قرار می گیرد. در اندیشه ساختگراهایی مثل پرادفوت و کتز که بیشتر در تبیین تجربه دینی به بعد عرفانی آن تأکید دارند ، بر این باورند که ماهیت تجربه دینی متأثر از شبکه باورها و مفاهیم ذهنی فاعل شناساست و تجارب خالی از باورها و مفاهیم وجود ندارد و از سویی در رویکرد فیلیپس هم مدعیات دینی هرچند که جنبه شناختاری و حکایت گری ندارند ، ولی برای تبیین اظهاراتی می توان به کاربرد آنها در زندگی اجتماعی فرد نگریست؛ بعبارتی برای فهم مدعیات دینی باید حیطه های اشکال زندگی را بشناسیم و به قواعد بازی دین توجه کنیم که یک باور درست به نحوه زندگی فرد مربوط است. در پژوهش حاضر سعی شده ضمن بررسی روش شناسی دیدگاه های مزبور به تبیین و بررسی دیدگاه های کتز و فیلیپس در باب تجربه دینی پرداخته شود.
طرحی برای روش شناسی مطلوب در فلسفه اولی با تأکید بر آراء اندیشمندان معاصر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر درصدد پاسخ به این مسئله است که فیلسوف در پاسخ به مسائل فلسفی باید از چه روش و منابع معرفتی استفاده کند و در به کارگیری چه منابع و روش هایی محدودیت دارد. پیش فرض مقاله در پاسخ این است که میان غایت، موضوع و روش فلسفه رابطه مستقیم وجود دارد، و تعیین روش و منابع معرفتی مورد استفاده در فلسفه تابعی از غایت و موضوع فلسفه است. با ملاحظه موضوع و مسائل مطرح در فلسفه، آشکار می گردد که بحث از مشترکات میان موضوعات علوم یا واقعیت های گوناگون غایت اصلی فلسفه اولی است. سپس با در نظر گرفتن دو مرحله اساسی در روش شناسی علوم، یعنی اولاً طرح مسئله و فرضیه پردازی و ثانیاً سنجش و اکتشاف نظریه، به این نتیجه می رسیم که در مرحله طرح مسئله فلسفی، شهودهای خاص و همگانی (حسی- وجدانی)، نقل و تجربه (به عنوان زمینه ساز)، در کنار تحلیل های عقلی نقش دارند؛ اما در ناحیه سنجش و اکتشاف نظریات، باید قائل به تفصیل شد: اگر بر همگانی بودن اثبات پذیری مسائل فلسفی تأکید داشته باشیم، نسبت به عوارض وجود، صرفاً تحلیل های عقلی و نسبت به مبادی وجود و تقسیمات وجود (ناظر به موضوعات علوم) تحلیل های عقلی در کنار شهود، تجربه و استقراء به کار گرفته می شود؛ و اگر ارجاع معرفتی به نحو تفصیلی مد نظر نباشد، در هر سه مورد می توان در کنار تحلیل عقلی و تجربه، نقل قطعی را نیز به کار گرفت.
مبانی فرانظری کردارگرایی در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و پنجم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۹۷)
195 - 226
حوزه های تخصصی:
کردارگرایی، یکی از آخرین دستاوردهای نظری در روابط بین الملل است. این نظریه که از رهیافت های نظری مختلفی تشکیل شده، بر مطالعه کردارهای بین المللی، به عنوان خمیر مایه روابط بین الملل، تأکید و تمرکز می کند. کردارگرایی بر مبانی فرانظری خاصی استوار است که آن را از سایر نظریه های روابط بین الملل متمایز می سازد. این نظریه، بر «مبناگرایی تکثرگرا» مبتنی است؛ نوعی از هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی تکثرگرا و گلچینی که فراتر از دوگانه انگاری فرانظری و فلسفی رایج در نظریه های متعارف می رود. به گونه ای که در هستی شناسی رابطه ای کردارگرایی، دوگانه های ماده- معنا، ساختار- کارگزار، عین- ذهن، نظریه- عمل و تکوین- تعلیل منحل می شوند. معرفت شناسی کردارگرایی نیز متضمن «تبیین» یا علت یابی و «تفسیر» یا معناکاوی است. روش شناسی کردارگرایی، نیز مانند معرفت شناسی آن، تکثرگراست. تجربه گرایی، «استنتاج به بهترین تبیین» و تفسیرگرایی، سه روش شناسی رایج در نظریه های کردارگرا هستند.
فراترکیب آثار منتشره مرتبط با اندیشۀ سیاسی امام خمینی با تأکید بر روش شناسی پژوهش
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
131 - 153
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که اندیشه سیاسی امام خمینی زیربنا و شالوده عمده نظم فکری حاکم بر اندیشه تأسیس جمهوری اسلامی ایران است؛ لذا هرگونه تلاش برای شناخت ماهیت این نظم سیاسی نوپدید در جهان معاصر، لاجرم از شناخت قریب به واقع از ماهیت، ارزش ها و سازوکارهای درونی نظام اندیشه ورزی سیاسی بنیان گذار آن است. ازاین رو، تلاش های نظری نه چندان پرتعداد برای تبیین اصول روش شناختی حاکم بر مطالعه و فهم اندیشه سیاسی ایشان از سوی پژوهشگران و کاوندگان علوم سیاسی کشور انجام پذیرفته و روش های مختلفی برای این امر پیشنهاد شده است. نگارنده با هدف ارزیابی از میزان کارایی و اثربخشی روش های پیشنهادی موجود، درصدد است تا با بهره گیری از روش فراترکیب، روش مطلوب و کارآمد برای این امر را معرفی نماید. یافته های پژوهش حاضر بدین قرار است که فهم اندیشه سیاسی امام خمینی در چهارچوب قرائت نوگرایان فقهی معاصر یا همان جریان عقل گرای اجتهادی شیعی میسر بوده و خوانش ایشان از امر سیاسی نیز متأثر از همین فهم فقیهانه از سیاست است؛ لذا برخلاف آنچه برخی معتقدند، تقدم مصالح نظام اسلامی بر احکام اسلامی به نوعی کنار گذاشتن شریعت به نفع امر عرفی است. نگارنده بر این باور است که این رویکرد ناشی از فهم فقیهانه و نگرش نواندیشانه ایشان نسبت به امر دینی و قدسی است. در بُعد دوم این تحقیق که مسئله روش فهم است، به نظر می رسد در باب روش شناسی مطالعه اندیشه سیاسی امام خمینی، عنصر زمان و مکان نقش محوری داشته و کاربست روش های متن گرا در کنار روش های برهانی عقلی می تواند ظرفیت بالاتری برای فهم اندیشه سیاسی ایشان را فراهم آورد.
لئو اشتراوس و روش شناسیِ خوانش متون اندیشه سیاسی؛ روش پوشیده نویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونگی خوانش و فهم متون تاریخی بویژه در حوزه فلسفه و اندیشه سیاسی همواره یکی از دغدغه های اساسی پژوهشگران این حوزه بوده است. چه اینکه ترس از آزار حکومت ها و نیز ترس از عواقب آشنایی عوام با حقایق فلسفی معمولاً دو دلیل عمده برای فیلسوفان در روی آوردن به پوشیده نویسی بوده است. تاکنون روش های مختلفی در قالب نحله های مختلف هرمنوتیک برای فهم غایت و غرض نویسندگان و فیلسوفان سیاسی ارائه شده است که هر یک به نسبت نقطه قوت و ضعف خاص خود را داشته اند. یکی از این روش های کمتر شناخته شده در ایران روشی است که توسط لئو اشتراوس فیلسوف سیاسی معاصر تحت عنوان پوشیده نویسی عرضه شده است. در این پژوهش تلاش شده تا کلیات این روش شناسی که بتدریج در ذهن اشتراوس شکل گرفته و در مجموعه آثار او تجلی یافته، استخراج شده و به تشریح ظرفیت هایی در خوانش و فهم متون سیاسی کلاسیک اشاره گردد. به این منظور با اتخاذ روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای تلاش شد مبانی فلسفی و مبادی بازیافت این نوع خوانش توسط اشتراوس توضیح داده و همچنین برخی از "اصول" این روش خوانش متن تشریح شود.
روش تاریخ نگاری در اندیشه سیاسی خواجه نظام الملک طوسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مفهوم سازی تاریخی یکی ازمبانی فهم اندیشه سیاسی است که از دوره یونان باستان تا ایران، اسلام و دوران مدرن مورد توجه بوده است. درگذشته مفهوم سازی تاریخی عمدتاً روندی عینی و وقایع نگارانه داشت،اما این اندیشه با اصحاب قرارداد، مفهوم سازی وضع طبیعی را به جای عینیت وقایع قرار داد. عده ی دیگری از اندیشمندان-کوشیدند تا با ارائه یک خط سیرکلی ازتاریخ، مراحل و ساختارهای نهفته در پس تحولات راکشف کنند و برای خود یک دوره ی آرمانی از درون تاریخ درآورده و آن را به عنوان نمونه مثالی وضع آینده قرار دهند. بسیاری از ایده های مذهبی و نیز نظریه های هگل و مارکس با این شیوه درصدد ارائه ی الگوی مطلوب خود از سیاست و جامعه ی ایده آل بودند. این پژوهش با هدف پاسخ به این پرسش تنظیم شده که خواجه نظام الملک چگونه از تجربیات تاریخی و روایت از تاریخ،کوشیده تا اندیشه ی سیاسی خود درباب امرسیاسی و دولت را ارائه نماید؟ ایده اولیه ی نگارندگان آن است که خواجه نظام الملک با بهره گیری از متون تاریخی عصرخودکه عمدتاً به ایران پیش از اسلام و پس از آن برمی گردد،کوشیده تا با ذکر مثال های تاریخی و نیز بیانات و اظهارات شخصیت-های برجسته در این دو مقطع مبنایی برای دستگاه فکری خود فراهم آورد. روش به کارگرفته شده در این مقاله تحلیل مضمون به عنوان یکی از شاخه های جدید تحلیل محتواست، که براساس آن مضامین اصلی یک متن از طریق مطالعه ی اکتشافی استخراج شده و برای بررسی فرضیه مورد توجه قرارگرفت. برای بررسی فرضیه نیز نخست روش تاریخ نگاری دراندیشه ی سیاسی وی مورد بحث قرارگرفت، سپس با بررسی متن سیاست نامه دونمونه تاریخی ایرانی و اسلامی تشریح شد و نهایتاً با تحلیل مضامین اصلی در این دو دوره به ارائه ی روش خواجه نظام الملک پرداخته شد.
بررسی استدلال شیخ عبدالکریم حائری یزدی بر عدم حرمت شرعی تجرّی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال هشتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۸
7 - 36
حوزه های تخصصی:
شیخ عبدالکریم حائری یزدی در کتاب اصولی خود، دُرر الفوائد ، در بحثی نسبتاً کوتاه به مبحث تجرّی پرداخته، بر عدم حرمتِ شرعی و عدم قبحِ اخلاقی تجرّی و همچنین عدم استحقاق عقابِ متجرّی استدلال کرده است. استدلال فقهیِ وی بر عدمِ حرمتِ شرعیِ تجرّی مستند به آیات و روایات نیست، بلکه استدلالی شبه عقلی استقرایی است که در نوع خود جالب توجه است. این استدلال، افزون بر جهات قابل توجه روش شناختی، از منظر فلسفی نیز ابعاد درخور درنگی دارد، به ویژه از منظر فلسفه عمل. در این مقاله، تلاش شده است پس از مقدمه ای نه چندان کوتاه در توضیح چیستیِ تجرّی، استدلال وی صورت بندی و سپس ارزیابی شود. بر پایه بررسی های نگارنده استدلال وی ناتمام است.
مبانی روش شناختی روان شناسی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین مبانی روش شناختی در روان شناسی اسلامی است. بدین منظور، به منابع دست اول اسلامی، از جمله قرآن و روایات و نیز منابع فلسفی مراجعه شد و داده های مربوط به نحوه شناخت، روش های شناخت و ابزار شناخت جمع آوری گردید. داده ها به شیوه «تحلیل محتوای کیفی متون» بررسی و با مباحث روان شناختی مقایسه گردید. یافته ها نشان داد: اولاً، سه چارچوب کلی یا پارادایم اثبات گرایانه، هرمنوتیک و انتقادی بر روش شناسی موجود در روان شناسی حاکم است. ثانیاً، روش تجربی در روان شناسی معاصر برای کشف واقعیت های روانی، سیطره دارد. روش تجربی و به طور خاص روش آزمایشگاهی هر دو از اندیشه های بنیادین مادی گرایی نسبت به انسان و منحصرسازی شناخت به مجاری حسی برخاسته اند. اما از منابع اسلامی به دست می آید: 1) روش بررسی همواره تابع ماهیت موضوع است و امری دلبخواهی نیست. 2) روش های کشف واقع متنوع اند و روش تجربی تنها نسبت به یک دسته از واقعیت ها بسندگی دارد. 3) روش تجربی قابل اعتماد است و اطمینان عرفی در پی دارد و گاهی یقین آور است. 4) روش نقلی برای شناخت واقعیت های فراحسی و فراعقلی کاربرد دارد و راهی برای کشف واقع است. 5) راه شناخت واقعیت های غیرمادی، مانند ماهیت پیکره انسان عمدتاً استدلال عقلی است. 6) ابزار نهایی شناخت که بر همه روش ها سیطره دارد، عقل است. 7) ارزش مداری بر انتخاب روش ها و فنون حاکم است. 8) چارچوب یا پارادایم حاکم بر روش شناسی اسلامی «واقع گرایی عقلانی» است.