سید علی طالقانی

سید علی طالقانی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه فلسفه و کلام، دانشگاه باقرالعلوم(ع)، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۹ مورد از کل ۱۹ مورد.
۱.

شانس اخلاقی در اصول فقه متأخر امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شانس اخلاقی اصل کنترل اصول فقه امامیه شیخ انصاری اختیار تجری استحقاق ثواب و عقاب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲ تعداد دانلود : ۵۹
شانس اخلاقی یکی از مسائل جذاب و تأثیرگذار در فلسفه اخلاق معاصر است. سؤال اصلی این بحث را می توان چنین تقریر کرد: آیا امور خارج از اختیار و کنترل فاعلِ اخلاقی در جایگاه اخلاقی او یا میزانِ شایستگیِ او برای ستایش یا سرزنشِ اخلاقی تأثیرگذار است؟ «اصل کنترل» پاسخ منفی به این سؤال می دهد، و «شانس اخلاقی» پاسخ مثبت. در نخستین مواجهه با سنت اصولی پس از شیخ انصاری به نظر می رسد در این رابطه مواضع دوگانه ای وجود دارد. نویسندگان تلاش کرده اند با بررسیِ تحلیلیِ این سنت اصولی، دیدگاه های مطرح در این سنت فکری را شناسایی، بازخوانی و تبیین کنند. تأکید اصولیان بر این که فعل غیراختیاری از دایره تکلیف خارج است، دست کم در ظاهر امر، تأیید اصل کنترل است؛ اما خواهیم دید که اصلِ کنترلِ مستخرج از اصول فقه، با اصل کنترل مطرح در فلسفه اخلاق معاصر متفاوت است. از سوی دیگر، دیدگاه برخی از اصولیان در مباحث تجرّی و اجتهاد و تفسیر برخی از آن ها از پاره ای از روایات، مؤید پذیرش شانس اخلاقی است. مقایسه مجموعه دیدگاه های رایج در اصول فقه متأخرِ امامیه ما را به این نتیجه می رساند که موضع بسیاری از آنها پذیرش شانس اخلاقی همراه با خوانشی خاص و سازگار از اصل کنترل است.
۲.

ارزیابی تعاریف رایج سلبی از حسن و قبح اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حسن و قبح اخلاقی متکلمان تعاریف سلبی مدح و ذم حسن و قبح فعلی حسن و قبح فاعلی استحقاق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۷ تعداد دانلود : ۱۳۳
خوبی و بدی یا حسن و قبح چیست؟ این از مهم ترین پرسش ها در فرااخلاق است. متکلمان معتزله و امامیه پاسخ های متفاوتی به این پرسش داده اند، اما پرتکرارترین تعاریف آنها از حَسَن و قبیح را می توان در سه گروه اصلی جای داد: تعاریف سلبی، تعاریف ایجابی و تعاریفِ مشتمل بر عناصر ثواب یا عقاب الاهی. این سه گروه از تعاریف را به اختصار «تعاریف رایج» می خوانیم. در این مقاله گروه اول از تعاریف رایج، یعنی تعاریف سلبی، صورت بندی و سپس بررسی و ارزیابی شده اند. نخست، اختلاف نظرها و ابهامات موجود در این گروه از تعاریف حَسَن و قبیح را در قالب خوانش های مختلف از تعریف سلبی، صورت بندی کرده، سپس هر یک را بررسی و ارزیابی کرده ایم. از جمله اشکالات خوانش های مختلف می توان به این موارد اشاره کرد: 1) تعاریف سلبی فاقد شرط کافی برای حَسن بودن هستند. 2) این تعاریف متضمن این فرض نادرست یا بحث انگیز است که هیچ فعل آگاهانه و اختیاری فاقد ارزشِ اخلاقی نیست. 3) در بسیاری از این تعاریف، حُسن و قبح فعلی با حسن و قبح فاعلی خلط شده است. 4) این تعاریف حَسَن و قبیح را براساس نکوهش و عدم نکوهش تعریف می کنند، درحالی که ستایش و نکوهشِ یک فعل لزوماً اخلاقی نیست و ممکن است برای مثال، بر بنیاد معیارهای معطوف به اهداف غیراخلاقی، مصلحت جویانه یا زیبایی شناختی باشد. در آخرین بخش نیز اشکالات مضاعفی بر تعاریف سلبی فاقد عنصر استحقاق وارد شده است.
۳.

بررسی استدلال شیخ عبدالکریم حائری یزدی بر عدم حرمت شرعی تجرّی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: تجری حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی درر الفوائد روش شناسی فلسفه عمل ضعف اخلاقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۴ تعداد دانلود : ۱۳۳
شیخ عبدالکریم حائری یزدی در کتاب اصولی خود، دُرر الفوائد ، در بحثی نسبتاً کوتاه به مبحث تجرّی پرداخته، بر عدم حرمتِ شرعی و عدم قبحِ اخلاقی تجرّی و همچنین عدم استحقاق عقابِ متجرّی استدلال کرده است. استدلال فقهیِ وی بر عدمِ حرمتِ شرعیِ تجرّی مستند به آیات و روایات نیست، بلکه استدلالی شبه عقلی استقرایی است که در نوع خود جالب توجه است. این استدلال، افزون بر جهات قابل توجه روش شناختی، از منظر فلسفی نیز ابعاد درخور درنگی دارد، به ویژه از منظر فلسفه عمل. در این مقاله، تلاش شده است پس از مقدمه ای نه چندان کوتاه در توضیح چیستیِ تجرّی، استدلال وی صورت بندی و سپس ارزیابی شود. بر پایه بررسی های نگارنده استدلال وی ناتمام است.
۴.

وحدت ماهویِ صورت ادراکی و مُدرَک خارجی در آثار ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابن سینا وجود ذهنی چیستیِ ادراک نظریه شبح نظریه وحدت ماهوی صورت ادراکی و مدرک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۱ تعداد دانلود : ۱۴۷
ابن سینا در چند اثر مهم خود، ماهیت ادراک را عبارت از دریافت صورت مُدرَک (أخذ صورهِ المُدرَک) دانسته است. تعبیر «صوره المُدرَک»، مشتمل بر ابهامی اساسی است که درقالب دو دیدگاه اصلی رقیب در فلسفه اسلامی صورت بندی شده: یکی دیدگاه وحدت ماهوی صورت ادراکی و مُدرَک؛ دیگری دیدگاه شَبَح. داوری درباره این دو دیدگاه با تمرکز بر آثار خود شیخ الرئیس چندان آسان نیست؛ زیرا افزون بر یکدست نبودن و ناسازگاری سخنان او در آثار مختلفش، لوازم نه چندان قابل پذیرش هریک از دو دیدگاه، مشکلاتی را در این حوزه ایجاد می کنند. با توجه به امکان پذیرنبودن بررسی شواهد له و علیه هردو نظریه در یک مقاله، در این پژوهش، بر شواهد نظریه وحدت ماهوی صورت ادراکی با مُدرَک خارجی متمرکز شده و برپایه دو دسته شواهد متنی و فرامتنی فراهم آمده نشان داده ایم در مجموعه آثار ابن سینا نشانه هایی مهم دالّ بر این مسئله وجود دارد که مراد وی از «صورت» در تعبیر «صوره المُدرَک»، شبح به معنای مصطلح آن نیست؛ بلکه براساس آنچه در عبارتی از إشارات نیز آمده، منظور او «حقیقه الشیء» است؛ یعنی «ما به الشیء هو هو» یا «ماهیتِ بالمعنی الأعم شیء».
۵.

بررسی دیدگاه های رایج متکلمان معتزله و امامیه درباره تعریف حُسن و قبحِ اخلاقی و نقش خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حسن و قبح اخلاقی متکلمان امامیه معتزله نصیرالدین طوسی ثواب و عقاب استحقاق تعریف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۵ تعداد دانلود : ۴۶۴
بسیاری از متکلمان مسلمان، هنگام بحث از افعال الاهی، به بررسیِ چیستی حُسن و قُبح اخلاقی پرداخته اند. در این میان، عموم متکلمان معتزله و امامیه، تلاش کرده اند حسن و قبح اخلاقی را بر اساس مفاهیمی دیگر که به زعم آنها دست کم پایه ای تر بوده است، تعریف کنند. پرتکرارترین تعاریف حَسن و قبیح در آثار معتزله و امامیه را می توان به سه گروه کلی تقسیم کرد: تعاریف سلبی، تعاریف ایجابی و تعاریفِ مشتمل بر عناصر ثواب یا عقاب الاهی. در «تعاریف سلبی» حَسَن با استفاده از ادات سلب تعریف می شود (ما لایستحق فاعله الذمّ)؛ اما در تعاریف ایجابی چنین نیست. بررسیِ تحولات تاریخیِ تعاریف معتزله و امامیه نشان می دهد که خواجه نصیرالدین طوسی در این زمینه از سه جهت نقطه عطف است. نخست اینکه متکلمان پیش از وی، به جز ابوالصلاح حلبی، حَسن و قبیح را به نحو سلبی تعریف کرده اند، درحالی که بیشتر متکلمان پس از خواجه، از تعاریف سلبی روی گردانده ، برای ارائه تعریف ایجابی یا تعریف مشتمل بر ثواب و عقاب کوشیده اند. دوم اینکه در میان معتزله و امامیه، خواجه نخستین متکلمی است که در یکی از تعاریف خود، از عناصر ثواب یا عقاب الاهی استفاده کرده است؛ و این تعریف زمینه ساز اختلاف نظری جدید میان متکلمان پس از وی شده است. و سوم اینکه پیش از خواجه عموم متکلمان معتزله و امامیه از عنصر «استحقاق» استفاده کرده اند در حالی که خواجه نخستین متکلمی است که در یکی از تعاریف خود عنصر «استحقاق» را حذف و به جای آن از عنصر «ایجاب» استفاده کرده است.
۶.

ارزیابی انتقادی استدلال معرفتی و استدلال تعاکس بر حسن و قبح عقلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استدلال تعاکس بر حُسن و قبح عقلی استدلال معرفتی بر حُسن و قبح عقلی خواجه نصیرالدین طوسی معرفت شناسی حُسن و قبح هستی شناسی حُسن و قبح

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۸ تعداد دانلود : ۳۵۵
آنچه ما «استدلال معرفتی» و «استدلال تعاکس» خوانده ایم دو استدلال از سه استدلالی ست که خواجه نصیرالدین طوسی، فیلسوف متکلم امامی، در کتاب مهم و تأثیرگذار تجرید   الاعتقاد ، بر حُسن و قبح عقلی اقامه کرده است. نتیجه مورد نظر خواجه و مقدمات هر دو استدلال مبهم است و می توان تفسیرهای متعددی از آن ها ارائه داد. در این مقاله با تفکیک جهات معرفت شناختی و هستی شناختیِ هریک از استدلال ها، روایت های محتمل هر استدلال بیان شده و پس از صورت بندیِ منطقیِ هر استدلال، مورد ارزیابی قرار گرفته است. به زعم نویسندگان، نتیجه بهترین تقریر از استدلال نخست، حُسن و قبحِ عقلیِ معرفت شناختی است و نتیجه بهترین تقریر از استدلال دوم، حُسن و قبحِ عقلیِ هستی شناختی؛ و البته هیچ یک از این دو استدلال نمی تواند نظریه عدلیه را اثبات یا دیدگاه مخالفان شان را ابطال کند.
۷.

بررسی نقدهای ملاصدرا به تحلیل سهروردی از دگرآگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سهروردی ملاصدرا دگرآگاهی نور اضافه اشراقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۵ تعداد دانلود : ۳۲۸
سهروردی در تحلیل آگاهی با دو قسم «خودآگاهی» و «دگرآگاهی» راه خود را دست کم از برخی از فیلسوفان گذشته جدا کرده است. اما دیدگاه سهروردی درباره دگرآگاهی با نقدهای ملاصدرا مواجه شده است. سهروردی موجود خودآگاه را «نور لنفسه» و دگرآگاهی را حاصل اضافه اشراقیِ موجود خودآگاه به دیگر موجودات یا تحصیل صورت علمیه آنها دانسته است. ملاصدرا تحلیل سهروردی از دگرآگاهی را نادرست انگاشته و دستِ کم سه استدلال علیه نظریه اضافه اشراقی سهروردی مطرح کرده است. وی با اینکه با تحلیل سهروردی از خودآگاهی فی الجمله موافق است ولی «نور» در تعبیر سهروردی را به وجود تفسیر کرده است. این مقاله پس از صورت بندی و تقریرِ سه استدلال انتقادیِ وی به سهروردی، به ارزیابی و نقد آنها پرداخته است. به زعم نویسندگان، اولاً هر سه اشکال ملاصدرا در نقد تحلیل سهروردی از دگرآگاهی ناتمام است و در نقد نظریه سهروردی کارایی لازم را ندارد و ثانیاً تفسیر ملاصدرا از «نور» در کلام سهروردی نادرست است. هدف این مقاله صرفاً نشان دادن ناتمامیّتِ اشکالات ملاصدرا به سهروردی است و به هیچ وجه در مقام دفاع ایجابی از دیدگاه سهروردی نیست.
۸.

ارزیابی انتقادی استدلال انتفاء بر حسن و قبح عقلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استدلال انتفاء حسن و قبح تکوینی حسن و قبح عقلی حسن و قبح شرعی خواجه نصیرالدین طوسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۶ تعداد دانلود : ۶۹۲
آنچه ما «استدلال انتفاء» می خوانیم دومین استدلال از سه استدلالی است که خواجه نصیرالدین طوسی، در کتاب تأثیرگذار تجرید الاعتقاد ، بر حسن و قبح عقلی اقامه کرده است. بر پایه این استدلال، نفی حسن و قبح عقلی مستلزم نفی حسن و قبح شرعی است. نتیجه مورد نظر خواجه و مقدمات استدلال، به دلیل وجود جهات متفاوت معناشناختی، هستی شناختی و معرفت شناختی، قابلیت تفسیرهای متعدد دارد. صورت بندی منطقی معقول ترین خوانش استدلال، که آن را خوانش شکاکانه نامیده ایم، نشان می دهد که نتیجه آن انکار حسن و قبحِ شرعیِ معرفت شناختی است، که البته مشکلات همین تقریر نیز آن را در ردّ نظریه حسن و قبح شرعی معرفت شناختی ناتوان ساخته است. از جمله اشکالات می توان به این موارد اشاره کرد: ابهام در مفهوم امکان به کاررفته در استدلال، استفاده از مقدمات غیربدیهی غیرمستدل، و خلط میان وقوع دروغ گویی و امکان دروغ گویی در غیر قابل اعتماد دانستن دیگری در اِخبار خود. روشن است که این مقاله در پی دفاع از حسن و قبح شرعی یا ردّ حسن و قبح عقلی نیست و ادعای آن صرفاً ناتمام بودن استدلال انتفاء بر حسن و قبح عقلی است.  
۹.

علیّت عدمی و بررسی یک روایتِ ناواقع گرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علیت عدمی ناواقع گرایی علی هلن بیبی دونالد دیویدسون دیوید لوئیس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۸ تعداد دانلود : ۴۲۳
در زبان روزمره، زبان علمی، احکام اخلاقی و دعاوی حقوقی جملات زیادی وجود دارد که در آنها امری عدمی، علّت یا معلول یا هم علّت و هم معلول واقع شده است؛ جملاتی مانند: «بی توجهیِ حامد به گُل ها علّت از میان رفتن آنهاست»، «کمبود ویتامینِ دی علّت بیماری نرم استخوانی است» و «خودداری جرّاح از جراحی، علّت مرگ بیمار است». علیّت مورد استفاده در این جملات را می توان «علیّت عدمی» خواند. یک پرسش اساسی درباره این دست جملات این است که آیا کاربرد واژه «علت» در چنین مواردی، ناشی از بی دقتی و تسامح است یا حاکی از امری واقعی و مستقل از ذهن ما. به بیان دیگر، آیا باید تعبیر «علیّت» در این جملات را واقع گرایانه خوانده، حاکی از امری عینی دانست و یا آن که باید آنها را ناواقع گرایانه خواند و بیانِ محرَّفی از واقعیت شمرد. هلن بیبی از جمله فیلسوفان تحلیلی است که از موضعی دیویدسونی بر ناواقع گرایی در علیّت عدمی استدلال کرده است. نگارنده پس از توضیح کوتاه علیّت عدمی و طرح مسئله، به صورت بندی و ارزیابی استدلال های بیبی پرداخته، نشان داده که استدلال های او ناتمام است. ادعای نویسنده در اینجا، صرفاً انتقادی و سلبی است و به منزله دفاع از واقع گرایی در علیّت عدمی نیست.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان