مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۰۱.
۵۰۲.
۵۰۳.
۵۰۴.
۵۰۵.
۵۰۶.
۵۰۷.
۵۰۸.
۵۰۹.
۵۱۰.
۵۱۱.
۵۱۲.
۵۱۳.
۵۱۴.
۵۱۵.
۵۱۶.
۵۱۷.
۵۱۸.
۵۱۹.
۵۲۰.
روش شناسی
منبع:
آینه معرفت سال هفدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۵۰
37 - 62
حوزه های تخصصی:
صدرالمتألهین در مسئله علم الهی مدعی گره گشایی و نوآوری است. از طرف دیگر وی در این مسئله نسبت به سایر مسائل فلسفی اش به التقاط بیشتری متهم شده است. در پژوهش حاضر به نحو مسئله محور کوشش شده تا نشان داده شود که وی در تبیین "علم الهی" از چهار اصل روش شناختی که خاص فلسفه وی می باشد، بهره برده است: 1) رویکرد میان رشته ای در استفاده تلفیقی و منسجم از سه منبع معرفتی عرفان، قرآن و برهان؛ 2) استفاده از آیات و روایات و کشف و شهود در مقدمات برهان و مقام داوری و نه صرفاً در مقام گردآوری؛ 3) ارائه نظریات خود بر اساس سه رویکرد مبنای مشهور قوم، وحدت تشکیکی وجود و وحدت شخصی وجود با رویکردی تعلیمی و در ساختاری تشکیکی؛ 4) استفاده روشمند و کثرت گرایانه از آراء اندیشمندان سلف. نتیجه این پژوهش، اثبات پای بندی عملی صدرا به اصول روش شناختی فوق به صورت مسئله محور در مسئله علم الهی می باشد.
روش شناسی خواجه نصیرطوسی در تدبیرمنزل و تأثیر آن در سبک زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۱
81 - 104
حوزه های تخصصی:
مبانی معرفتی و زمینه های غیرمعرفتی، شیوه شکل گیری و روش شناسی بنیادین نظریه ها و ان دیشه های ان دیشمندان را تعیین م ی کنند. خ واجه نصی رالدین ط وسی، پس از ابن سینا مفصل ترین مباحث را درباره تدبیر منزل بیان کرده است؛ اگرچه در آثارش به طور مستقیم به مبانی معرفتی و روشی تدبیرمنزل نپرداخته است.هدف این نوشتار، تبیین روش شناسی معرفتی خواجه نصیر در تدبیرمنزل است و به این پرسش پاسخ می دهد که حکمت منزلی خواجه نصیر برمبنای چه روش شناسی معرفتی استوار است؟ تدبیرمنزل خواجه با تکیه بر مبانی و روش های متنوع مانند دین مداری، مدنیت گرایی، عقل گرایی، اخلاق گرایی، سنت گرایی و غایت نگری روش شناسی بنیادینی را مطرح می کند که در آن مجموعه ای از احکام، بایدها و نبایدها و تکالیف برای ساماندهی زندگی سعادتمند و ایده آل ترسیم می شود. روش شناسی معرفتی او، یاریگری مدبِّر برای هدایت منزل و دستیابی به سعادت دنیوی و اخروی است و بر سبک زندگی اسلامی و سنتی تأکید می کند. این نوشتار، به روش تحلیلی- توصیفی، روش شناسی معرفتی خواجه نصیر در تدبیرمنزل را بررسی و به تأثیر آن در سبک زندگی می پردازد.
روش شناسی مطالعات منظر شهری در گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی و توسعه گردشگری سال سوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۸
31 - 52
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر نقشی که منظر شهری در جذب گردشگر دارد، مورد توجه پژوهشگران حوزه ی گردشگری و برنامه ریزی شهری برخی کشورها به خصوص کشورهای پیشرفته که دارای پیش زمینه های توسعه ی گردشگری شهری هستند، قرار گرفته است. پژوهش حاضر فتح بابی است در مسیر تأکید بر اهمیت گردشگری شهری و نقشی که منظر شهری می تواند در جذب گردشگر و رونق گردشگری شهری داشته باشد. با توجه به اینکه پژوهش های حوزه ی گردشگری شهری دارای واگرایی روش شناختی بوده است و از سویی تأکید بر نقش منظر شهری در گردشگری شهری در پژوهش ها کمتر به چشم خورده است، در این مقاله بر آن بوده ایم که با مطالعه ی جدید ترین ادبیات علمی در این حوزه، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و مطالعات اسنادی، بر وجوه اهمیت نقش منظر شهری در گردشگری شهری تأکید کنیم و مناسب ترین روش ها و ابزارها را برای مطالعه ی نقش منظر شهری در گردشگری شهری معرفی نماییم. نتایج حاصل، گویای این مطلب است که به دلیل تأثیری که منظر شهری بر تصویر ذهنی گردشگران از شهر، تصمیم به بازدید از مکان های گردشگری، پیاده روی و پرسه ی گردشگران در شهر، تجربه ی گردشگران و نیز ارتباط گردشگران با مکان دارد، در مطالعات گردشگری شهری دارای اهمیت فراوانی است. همچنین این مقاله روشن می سازد که در مطالعات درباره ی منظر شهری و نقشی که در گردشگری شهری ایفا می کند، کاربرد روش های کیفی ارجح است و استفاده از ابزارهای ترکیبی مشاهده، مصاحبه و عکس تحقیقات را با نتایج مطلوب تری همراه می سازد؛ زیرا هم منظر شهری و هم گردشگری شهری ابعاد و ظرافت های خاصی دارند و پژوهش های این حوزه در چارچوب روش های کمی و ابزار پرسشنامه به پاسخ مناسب دست نمی یابد.
یافته های روش شناختی علوم انسانی مطلوب بر پایه معرفت شناسی اسلامی (با تأکید بر آرای علامه مصباح یزدی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
5 - 36
حوزه های تخصصی:
یکی از اساسی ترین محور در تولید علوم انسانی، روش شناسی آن است. بیشتر مسائل روش شناختی، به صورت مستقیم، ریشه در دانش های بالادستی نظیر معرفت شناسی دارد؛ بنا بر این، روش شناسی علوم انسانی، بیشتر از معرفت شناسی، تغذیه می کند. گرانیگاه معرفت شناسی علوم انسانی عبارت است از: ماهیت شناسی گزاره های علوم انسانی، منبع شناسی علوم انسانی و مسأله اعتبارسنجی آن. پاسخ این مسائل، وابسته به نوع پارادایم فکری، متفاوت است و هر کدام نیز نتایج روش شناختی خاصی دارند. روش شناسی علوم انسانی رایج، ریشه در رویکردها و گرایش های فکری به ویژه معرفت شناسی در غرب است؛ اما بر اساس دستگاه فکری اسلام، نتایج رو ش شناختی دیگری حاصل خواهد شد. مقاله حاضر می کوشد با روش تحلیل عقلی-فلسفی، ابتدا به صورت اجمالی، به نتایج روش شناختی علوم انسانی رایج بر شالوده معرفت شناسی در پارادایم های غالب، اشاره نماید و در ادامه، یافته های روش شناختی علوم انسانی اسلامی بر پایه معرفت شناسی اسلامی در منظومه فکری علامه مصباح یزدی، تبیین کند. تبیین سازکار تأثیر معرفت شناسی در روش شناسی علوم انسانی اسلامی، از یافته های این مقاله است.
استراتژی های پژوهشی ترکیبی در حکمت اسلامی؛ مطالعه موردی آموزش فلسفه استاد مصباح(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
37 - 66
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مباحث در حوزه روش شناسی، بحث استراتژی های پژوهش است که پرداختن به آن در فلسفه اسلامی بدون سابقه است. می توان استراتژی های پژوهشی در فلسفه اسلامی را بر دو بخش بسیط و ترکیبی تقسیم نمود. استراتژی های پژوهشی بسیط عبارتند از استراتژی قیاسی، استراتژی تحلیلی، استراتژی استقرائی، استراتژی تفسیری و استراتژی شهودی. تحقیق حاضر پس از ارائه تعریف از استراتژی های ترکیبی، با استفاده از استراتژی تفسیری و روش تبیینی – تحلیلی درپی پاسخ به این مسئله است که استراتژی های پژوهشی ترکیبی استاد مصباح در حکمت اسلامی چگونه است. نتیجه اینکه، وی در حکمت اسلامی از استراتژی های ترکیبیِ تحلیلی-قیاسی؛ تحلیلی-قیاسی-تفسیری نوع دوم؛ تحلیلی-قیاسی-تفسیری نوع دوم-شهودی؛ تحلیلی-تفسیری نوع اول و دوم؛ تحلیلی-تفسیری نوع دوم؛ تحلیلی-تفسیری نوع دوم-استقرائی؛ و قیاسی-تفسیری نوع دوم استفاده نموده است.
سازوکار (فرایند و روش شناسی) پژوهش میان رشته ای قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
پرسش از روش شناسی رویکرد پژوهش میان رشته ای ، پرسشی معطوف به مسئله پیشرفت است که در منظری سیستم نگر و سازوکار، سطوح مبانی پارادایمی، نظریه ای، مدل واره مفهومی، عملیاتی و سطح گفتمانی را دربردارد و در متن منظومه جامع ادراکات معطوف به رشد توسعه، در سند مرجع الگوی راهبری تحول در دو ضلع راهبردی نقشه جامع علم و علمی، با میانداری اصل ولایت تفقه در دین قابل جریان است. در میان آمدن انتظار رشد توسعه از دین و به تعبیری برآمدن مسأله پیشرفت همه جانبه، اقتضای روش شناسی مطالعات بین رشته ای و چند رشته ایِ مبتنی بر فرارشته ای پیشرفت شناخت را دارد که به ناگزیر، سه سطح مسأله شناسی، دین شناسی و آینده نگاریِ راهبردی را نیازمند است تا با این رهگذر بتوان از روش شناسی تفقه در دین و ولایتمندی آن در عرصه مدیریت فرهنگ و تحول سخن گفت.گذار از رویکرد جزءنگر حوزه های دانشی و رشته ای به رویکرد بین رشته ای به ویژه در مطالعات قرآنی، واسط یا مفصل پارادایمی خویش را نیافته است؛ این مفصل پارادایمی اندیشه و دانش پیشرفت است. از جمله علت های ناتوانی ورود این دانش ورزی به عرصه کارآمدی، عدم اهتمام به این حوزه واسط و مفصلی است. مقاله پیش رو مستند به رویکرد مرجع قرآنی (اصل هدایت به رشد)، به مدد روش شناسی پیشرفت نگر، بازخورند استنتاجی تا استنباطی و تحقیق و توسعه ای و روش شناسی های پشتیبانی چون روش شناسی سیستمی در ضمن ماتریس و الگوریتمی فرایندی، برآن است تا با پی افکنی اندیشه قرآن شناخت پیشرفت (بنیان معرفت شناخت مکتب تفسیری بایسته قرآنی) منظری از روش شناسی پژوهش آینده نگار راهبردی پیشرفت قرآنی را به همراه به سامان آوری سه نظام ترتیبی، تنزیلی و موضوعی آینده نگار تفسیر به دست دهد؛ بر این مدار، ظرفیت این مکتب تفسیری در سامان بخشی سند الگوی پایه پیشرفت اسلامی پیش رو می آید.
روش شناسی جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین روش شناختی عملکرد جلال آل احمد در حوزه انسان شناسی و فرهنگ پژوهی، می تواند نموداری دقیق از منش فکری عقیدتی او به دست دهد، چرا که آل احمد معتقد بود با ابزارها و روش های غربی نمی توان به توصیف درستی از موقعیت ایران دست پیدا کرد. او در مواجه با مسائل، می کوشید آنها را به شکلی ملموس و عینی توصیف کند و در نهایت راه کارهایی ارائه دهد. در مقاله حاضر کوشیده شده است با توصیف معرفت شناسی آل احمد، روش کاری، سبک و نگاه انسان شناختی اش تبیین شود، برای دست یابی به این هدف تمرکز بیشتر بر روی کارهای پژوهشی وی است. مقاله در یک مقدمه و چهار بخش مختلف سامان دهی شده است. در هر کدام از فصول مقاله نیز کوشیده شده تا پیشینه مباحث و رویکردهای مختلف به آرا آل احمد به اختصار مورد بررسی و یا نقد قرار گیرد و در انتها رویکرد سبک شناسانه او به شکلی ایجابی توصیف شود.
پژوهش کنش محور در قلمرو هنر، جنبشی نوین در روش شناسی پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۲ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
17 - 28
حوزه های تخصصی:
از مباحث ضروری پژوهش دانشگاهی در حوزه هنر و طراحی، روش شناسی است. اینکه چگونه می توان بدون توسل به روش های نظری یا علمی محض با بکارگیری روش های مناسب در پژوهش هایی که مبتنی بر کنش هنری است به تحقیقات قابل قبولی دست یافت، کار آسانی نیست. رشد فزآینده پژوهش های کنش محور در مقاطع تحصیلات تکمیلی رشته های هنر دو دهه اخیر دنیا نشانگر عدم کارآمدی روش های پژوهشی است که بدون در نظر گرفتن ماهیت هنر از حوزه های دیگر بدان سرایت کرده است. در این مقاله تلاش شده است با واکاوی روش های مورد استفاده درپژوهش هایی که منجر به خلق آثار هنری می شود به ارائه ی راهکاری عمومی دست یافت. روش شناسی پژوهش کنش محور متناسب با مسئله پژوهش و اغلب به صورت میان رشته ای است که به دلیل پیچیدگی هنر و مسائل پژوهشی مربوط به آن متناسب با هر پروژه ای صورت بندی می شود. در پی استفاده از این روش پژوهشی درحوزه ی هنر و طراحی، علم و معرفت جدیدی از طریق تجربه و نتایج آن پدید می آید و اصالت و صحت آن با توجه به بدیع بودن نتایج پژوهش که ممکن است به صورت آثار هنری، موسیقی، طراحی، رسانه های دیجیتالی، اجرا (پرفورمنس)، نمایشگاه باشد، مشخص می شود.
کاوشی در روش های مورد استفاده دانشجویان رشته طراحی صنعتی قبل و بعد از تاثیر آموزش های دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
135 - 142
حوزه های تخصصی:
طراحی، فرایندی است که به منظور حل یک مسئله، در ذهن فرد طراح اتفاق می افتد. یکی از روش هایی که به منظور مکاشفه و تحلیل رفتار انسانی، توسعه یافته است، روش تحلیل پروتکل است. با استفاده از فرایند بلند فکر کردن در حین انجام عمل، می توان تا حدی از آنچه در ذهن فرد مورد آزمایش می گذرد، آگاهی پیدا کرد. پی بردن به این نکته که «آموزش های آکادمیک چه تاثیری بر روی این فرایند ذهنی پیچیده می تواند داشته باشد؟»، خاستگاه این پژوهش است. هدف از انجام تحقیق حاضر، کاوش در چگونگی روشی است که دانشجویان طراحی در طول دوره تحصیلات دانشگاهی خود می آموزند و به کار می گیرند. به این منظور، دو «نمونه ورودی» و دو «نمونه خروجی» تحت آزمایش تحلیل پروتکل قرار گرفتند. دو نمونه، مورد بررسی نهایی قرار گرفتند. تفاوت های بین نمونه ها در سه عامل «زمان»، «نحوه رویارویی با مسئله» و «فازهای طراحی» معرفی شد و مورد بررسی قرار گرفت. «نمونه ورودی» در خلاقیت، آزادی عمل بیشتری را تجربه کرد. حال، اینکه «نمونه خروجی» در حل مسئله به گونه ای نظام مند، عمل کرد. نتایج حاصل برای گروهای مورد بررسی در قالب تشریح کامل فرایندهای طراحی مورد مطالعه و مجموعه ای از فرضیه ها به نمایش گذاشته شد و در پایان، پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی ارائه شد.
تحلیل گرایش های موضوعی و روشی پایان نامه های مقطع کارشناسی ارشد پژوهش هنر (از سال 1372 تا 1399)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هجدهم زمستان ۱۴۰۱شماره ۴
147 - 162
پایان نامه ها به عنوان گونه ای رسمی از مدارک علمی و پژوهشی بررسی و تحلیل شده اند. شیوه های استنادی و کتابشناختی آن ها، تحلیل موضوعی، روش شناسی از نمونه این تحلیل ها می باشد. در حوزه پژوهش های هنری، برنامه درسی پژوهش هنر به دلیل ماهیت یکی از بسترهایی است که به نوعی نبض پژوهش دانشگاهی حوزه هنر کشور را در اختیار گرفته و از این منظر می تواند جهت دهنده سایر شاخه های این حوزه باشد. لذا با توجه به اینکه در حال حاضر بیش از دو دهه از آغاز به کار این رشته در مقطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی کشور گذشته است، بررسی پایان نامه های پژوهش هنر تولیدشده در این سالیان می تواند چشم اندازی از رسمی ترین شکل پژوهش های حوزه هنر را پیش روی مابگذارد. هدف اصلی این پژوهش معرفی و تحلیل موضوع و روش شناسی پایان نامه های رشته پژوهش هنر در یک دوره زمانی مشخص است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی بوده و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و تجزیه وتحلیل آن ها به صورت کمی انجام گرفته است. نمونه های موردمطالعه در این پژوهش 1732 پایان نامه دوره کارشناسی ارشد رشته پژوهش هنر از سال 1372 تا سال 1399 را شامل می شود. نتایج نشان داد که غالب پایان نامه های این رشته، روشی توصیفی را پیش گرفته اند و به لحاظ موضوعی مباحثی مانند نگارگری ایرانی و نقش مایه ها در صدر موضوعات انتخابی بودند. عواملی مانند گرایش های گروه آموزشی و اساتید راهنما، دسترسی به منابع، جنسیت دانشجو و رشته تحصیلی دوره کارشناسی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر انتخاب موضوع پایان نامه در این رشته می باشد. بر اساس نتایج این مطالعه می توان پژوهشگران را به سمت موضوع های کاربردی و با اولویت پژوهشی کشور سوق داد.
روش اندیشمندان امامیه در دلالت سنجی ادله امامت با تکیه بر آیه ولایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۰
۶۴-۴۵
متون دینی همواره در ادیان الهی منبع مهمی برای شناخت معارف قرار گرفته است. تفاوت شیوه در فراگیری این معارف از متون واحد گاه باعث ایجاد اختلاف در احکام و برخی عقاید اسلامی شده است. امروزه نیز بین مذاهب کلامی و فقهی دین مبین اسلام، مباحث زیادی مورد اختلاف واقع شده که منشأ بخش عمده ای از آن، بی توجهی به نوع استدلال در مباحث مقارن و منطق استدلال است. از این روی، مسئله تحقیق پیش رو، بازبینی روش های مختلف برای استدلال صحیح و منطقی از متون دینی با روش تحقیق تحلیلی نظری است. یافته های تحقیق گردآوری روش های مختلف استدلال در مباحث مقارن با اهل سنت بوده است و مجموع مباحث نشان می دهد که امامیه از روش های متقن و مورد قبول اهل سنت برای اقناع ایشان استفاده نموده است. روش هایی در زمینه های مفهوم شناسی واژگان، قواعد ادبی، روش تفسیر آیات، قواعد اصولی و پاسخ به شبهات احصاء شده اند که باید در دلالت سنجی ادله نقلی مورد بررسی قرار بگیرند.
روش شناسی جریان تشیع انگلیسی در مواجهه با مذاهب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
۱۳۶-۱۱۹
در این نوشتار درصدد هستیم با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین و مقایسه روش جریان تشیع انگلیسی و جریان تقریب در مواجهه با مذاهب اسلامی بپردازیم. جریان تشیع انگلیسی بر این باور است که وحدت، در سایه تقریب حاصل نمی شود، بلکه در سایه تبیین مسائل اختلافی حاصل می شود؛ زیرا با بیان مسائل اختلافی آگاهی مردم بیشتر می شود و جانب حقیقت را انتخاب می کنند و اجتماع به وحدت رویه و مصلحت می رسد. در مقام نقد این روش می توان گفت که مقصود از تقریب و وحدت مذاهب اسلامی، یکی شدن عقاید و مذاهب اسلامی نیست، بلکه مقصود عدم درگیری و تنازع است. گذشته از این، روش تقریب هیچ گاه مخالف تبیین مسائل اختلافی نیست. مهم ترین راهبرد در تقریب از دیدگاه مقام معظم رهبری عبارت اند از: رعایت احترام متقابل نسبت به ارزش ها و نمادهای مقدس یکدیگر؛ تکیه بر اصول مشترک به جای تکیه بر فروع مفترق و شناخت دشمنان اسلام و مقابله با توطئه آن ها.
روش شناسی جامع شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
143-175
ابن ابی الحدید معتزلی به عنوان مشهورترین شارح کتاب نهج البلاغه، کتاب خود را با نام «شرح نهج البلاغه» سامان داده که از نیکوترین شروح نهج البلاغه به شمار است، وی در جهت شرح کلام امیرمؤمنان% از روش هایی بهره جسته تا شرح کلام در جایگاه خویش، خوش نشیند، در تفسیر آن توجه ویژه ای مبذول داشته، و اساس شرح خود را بر پیاده نمودن قواعدی بنا نهاده است. این مقاله، به بررسی روش های مهم موجود نزد شارح از قبیل استخراج روش قرآنی، حدیثی، ادبی، تاریخی، کلامی و شرح بر پایه ی علوم فرعی دیگر نسبت به شرح و تفسیر کلام امام پرداخته و درصدد است نشان دهد که وی در استخراج این روش ها با اصول، معیارها و گزاره هایی اقدام به شرح کلام امیرمومنان% نموده که در خور توجه است.همچنین در پایان با نگاه آماری جداول فراوانی و گراف ها ارائه گردیده است. منابعی که وی در آنها تکیه کرده پایه ی کاربست چنین روش هایی است، که می توان نتیجه گرفت شارح، کلام امام را چونان یک مجتهد منتقد تفسیر می کند و در اجتهادش به قرآن، حدیث، ادبیات، تاریخ، کلام و دیگر موارد از این دست استناد می ورزد، ضمن این که سه منهج ادبی، تاریخی و کلامی او را می توان در میان روش های او ویژه دانست.
روش شناسی سیدنعمت الله جزائری در الشرح الکبیر علی الصحیفة السجادیة(مقاله علمی وزارت علوم)
«سید نعمت الله جزائری» از عالمان، محدثان، ادیبان و مفسران بزرگ شیعه در سده ی یازدهم و دوازهم هجری است. او بیش از پنجاه جلد نگاشته دارد که «الشرح الکبیر علی الصحیفه السجادیه» یکی از تالیفات وی با موضوع شرح دعاهای صحیفه سجادیه و به زبان عربی است. هدف از پژوهش حاضر شناسایی روش های «سیدنعمت الله جزائری» در «الشرح الکبیر علی الصحیفه السجادیه» است. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که روش «سیدنعمت الله جزائری» در شرح ادعیه صحیفه سجادیه مبتنی بر دریافت های تحلیلی از متن اصلی دعا و دریافت های توسعه ای مبتنی بر فرای متن دعا است. وی در سطح دریافت مبتنی بر متن اصلی دعا به سطوح زبانی شامل دانش های لغوی مانند ریشه شناسی، ضبط مفردات، شرح مفردات، فروق اللغات و دستور زبان توجه داشته و در سطح بلاغی از علم معانی، بیان و بدیع در شرح ادعیه بهره مند شده است. سید نعمت الله جزائری در سطح فرامتنی با بررسی متون دیگر همچون قرآن کریم و روایات معصومان( سعی نموده تا با برقراری روابط بینامتنی، لایه های پنهان ادعیه صحیفه سجادیه را آشکار سازد. نتیجه آن که وی با برخورداری از پیش زمینه هایی معرفتی و غیر معرفتی مبتنی بر مذهب و دانش های زبانی، ادبی، قرآنی و بدون پیروی از اندیشه های افراطی عالمان اخباری عصر خود به شرح صحیفه سجادیه پرداخته است.
منطق فهم آیت الله جوادی آملی در تفسیر آیات زن(مقاله علمی وزارت علوم)
روش شناسی یکی از مهم ترین و بنیادی ترین مباحث در گستره تفسیر متون مقدس است که خود در سطوح مختلفی قابل طرح است. بررسی و ترسیم منطق فهم، بدون شک یکی از مهم ترین ارکان آن است. منطق فهم مفسر، حیطه گسترده ای از باورها و شناخت های عمیق او را شامل می شود که می توان آن ها را در ساختارهای کلی نگاه به جهان، انسان و مباحث معرفت شناختی، نظام مند و تدقیق کرد. این ساختارها، معیاری عمومی و قابل سنجش را جهت تبیین آراء و مقایسه اندیشه ها فراهم می کند. مشکلات فرهنگی و اجتماعی امروز جامعه بویژه در مساله زن، لزوم ورود به پایه های فهم را - خاصه در متون مقدس – ضروری کرده است. در این راستا، این تحقیق بر آن است که به روش شناسی فهم آیت الله جوادی آملی در نگاه به مبحث زن و ترسیم عناوین سه گانه مذکور در آن بپردازد؛ دیدگاه جهان شناسی وی، جامعِ ماده و مجرد در مراتب مختلف است. نگاه جوادی آملی در بحث زن، عموما در بخش انسان شناسی ظهور و بروز بیشتری دارد. ایشان با تکیه بر نگاه جهان شناسی خود، به تقسیم وجود انسان به جسم و روح می پردازند و بخش روحانی وجود را علت همتایی زن و مرد در کمالات انسانی و بخش جسمانی را به سبب اختلاف در خصوصیات و فضیلت های نسبی دو جنس، متناسب با مسئولیت های خانوادگی و اجتماعی می دانند و به شرح این دیدگاه در مصادیق آیات می پردازند. این بررسی می تواند الگوی روش شناسی تفسیری رایج را جامعیت بیشتری بخشد.
تحلیل نسبت تفکر نقاد و تفکر خلاق با تحول علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله به تحلیل نسبت تفکر خلّاق و تفکر نقّاد با مسأله تحول علوم انسانی می پردازد و از این رو پس از اشاره به ویژگی های اندیشه سیستمی، اندیشه عمیق، قدرت طبقه بندی، اندیشه منضبط، و اندیشه خلّاق، یکی از نقاط مشترک نقد و خلاقیّت را در مسأله نوآوری دانسته و جریان تحول علوم انسانی را به آن گره می زند. سپس با پذیرش این فرض که تفکر خلّاق مانند تفکر نقّاد، امری ذاتی و غیرآموزشی نیست، از نحوه تقدّم و تأخّر این دو پرسش می کند و به مؤلفه ها و شاخصه های این دو سنخ تفکر میپردازد.با توجه به مؤلفه های بیست وچهارگانه، مقاله مدعی است که می توان از رویکرد تقدّم تفکر خلّاق بر تفکر نقّاد دفاع کرد چراکه اکثر شاخصه های تفکر نقّاد، در ادامه و تکمیل شاخصه های تفکر خلّاق قرار داشته و از سوی دیگر شاخصه های تفکر خلّاق، از قابلیت تبدیل و تعمیق با ویژگی های تفکر انتقادی برخوردارند. در نهایت تفکر خلّاق در قلمرو علوم انسانی، مقدمه تفکر انتقادی و آن نیز مقدمه تحول علوم انسانی قلمداد شده است و بر این برنهاد تاکید می شود که روند تدریجی و دَوَرانی این دو بر یکدیگر تأثیر می گذارد. اهمیت نقد فراگیر در حوزه علوم انسانی به معنای توجه به فراگیری مؤلفه های بیست وچهارگانه تفکر انتقادی در این زمینه است.
روش شناسی تفسیری کتاب «مدیریت و فرماندهی در اسلام» از آیت الله مکارم شیرازی(مقاله ترویجی حوزه)
امروزه روش شناسی مباحث علوم و معارف قرآنى و روش هاى تفسیرى مفسران یک ضرورت غیر قابل انکار است. این نوشتار درصدد است تا با تعمق در یکی از منبع گرانسنگ «مدیریت و فرماندهى در اسلام»، نوشته آیت الله مکارم شیرازی ابعاد و روش های استفاده شده در این کتاب در موضوع «فرماندهی و مدیریت» را شناسایی، استخراج، طبقه بندی و شرح و تفسیر نماید. این مطالعه از نظر هدف «کاربردی»، و از نظر ماهیت «کیفی» است و رویکردش روش «تحلیلی توصیفی» بوده که با استفاده از منابع کتابخانه ای به پژوهش پرداخته است. نتایج تحقیق حاضر حاکی از تأثیر جهان بینی انسان ها در روش زندگی، در امان ماندن قرآن از گرفتاری در دام رکود و درجازدگى، بهره گیرى درست و روشمند از روش «جرى و تطبیق»، نمایاندن چهره اى نو و متناسب با نیازهاى روز از قرآن با تفسیر «عصری و روزآمد» است.
بررسی چالش های روش شناختی «امکان علوم انسانی اسلامی» براساس دیدگاه های آیت الله مصباح یزدی
علوم انسانی نرم افزار هر تمدن است. علوم انسانی موجود متناسب با بافت فرهنگی و ایدئولوژی جهان غرب است. علی رغم نیاز منطقی تمدن نوین اسلامی به اسلامی سازی علوم انسانی، برخی همچنان در امکان علوم انسانی اسلامی تشکیک می کنند. بدین روی، لازم است چالش های نظری اسلامی سازی علوم انسانی شناسایی، تحلیل و ارزیابی شود. پژوهش حاضر با محوریت دیدگاه های فیلسوف برجسته جهان اسلام، علامه مصباح یزدی، با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی به بررسی چالش های روش شناختی «امکان علوم انسانی اسلامی» پرداخته است. براساس نتایج به دست آمده، تمایز روش علمی از روش فهم متون دینی و تفکیک مقام «گردآوری» از مقام «داوری» از مهم ترین چالش های دین شناختی امکان «علوم انسانی اسلامی» است. آیت الله مصباح یزدی با تبیین مبانی لازم برای اسلامی سازی علوم انسانی، ازجمله مبانی روش شناختی، هم به این چالش های یادشده پاسخ گفته و هم با تأکید بر ضرورت علم دینی، راه را برای ارائه نمونه های عینی علوم انسانی اسلامی نیز نشان داده است.
بازسازی روش ابن سینا در نفس شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
وجه اشتراک بخش های مختلفی که فلسفه نظری را تشکیل می دهند، شناخت برهانیِ جهان است؛ هرچند مبادی برهانی هر بخش، متناسب با موضوع آن بخش تفاوت دارد. در دسته بندی بدیهیات، مبادی اختصاصی نفس شناسی درزمره وجدانیات قرار می گیرند که ابن سینا درک آن ها را به حواس باطنی و خود نفس نسبت داده است. یک مسئله این است که آیا هیچ یک از قوای باطنی براساس کارکردهایی که ابن سینا برای هرکدامشان مشخص کرده، می توانند درکنار خود نفس، مبدأ شناخت نفس قرار گیرند یا خیر. تنها قوه نامزد این امر، قوه واهمه است؛ اما کارکرد آن، ادراک معانی جزئی است؛ نه معرفت به ادراک معانی جزئی که به شناخت نفس می انجامد. مسئله دیگر این است که نفس چگونه می تواند به قوای حیوانی و گیاهی خود که مادّی و منطبع در بدن هستند، معرفت یابد. در مقاله حاضر، با بررسی کارکردهایی که ابن سینا به قوای نفس نسبت داده است، نشان خواهیم داد هیچ یک از حواس ظاهری و باطنی نفس به کار شناخت آن نمی آیند و خود نفس ناطقه با ادراک بی واسطه خویش و احوال و افعالش به گزاره هایی که مبدأ نفس شناسی اند، معرفت می یابد؛ افزون بر این، معرفت به قوای حیوانی و مادّی نفس نیز ازطریق ادراک مستقیم افعال این قوا صورت می گیرد که درعین حال، اَعراض نفس هستند.
تحلیل تطبیقی روش شناسی استدلال های اخلاقی شهید مطهری و آیت الله مصباح یزدی
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳)
79 - 97
برخی واقع گرایان، احکام اخلاقی را استدلال پذیر می دانند. طبق این دیدگاه، استدلال های اخلاقی در تعین مسیر تصمیمات اخلاقی و تشخیص خوب و بد نقش مهمی دارند؛ از این رو، میزان اتقان و باورپذیری آنها در پذیرش فاعل اخلاقی تأثیر مستقیم خواهد داشت. برای تعیین میزان درستی و اتقان استدلال هایی که برای احکام اخلاقی ارائه می شود لازم است استدلال ها هم از جهت ماده و هم از جهت صورت بررسی شوند. هر اندازه استدلال ها به قیاس برهانی نزدیک تر باشند میزان یقین آوری آنها بیشتر است. به این ترتیب، با روش شناسی استدلال های اخلاقی دیدگاه ها و اندیشمندان مختلف می توان اعتبار احکام اخلاقی آنها را ارزیابی کرد. در این پژوهش، برآنیم جهت شناسایی میزان اعتبار احکام اخلاقی شهید مطهری و آیت الله مصباح، به عنوان دو اندیشمند واقع گرای مسلمان، به روش شناسی استدلال های اخلاقی ایشان بپردازیم. در این راستا از روش تحلیل تطبیقی استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد استدلال اخلاقی هر دو استاد به لحاظ صورت، از نوع قیاس اقترانی و به لحاظ ماده، از گزاره های غیراخلاقی بدیهی است. با وجود این، کبرای استدلال استاد مصباح از نظر شفافیت و حصول نتایج متقن، نسبت به استدلال اخلاقی استاد مطهری برتری دارد.