مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
تاریخ بیهقی
حوزه های تخصصی:
معمولا در طول تاریخ نام بعضی از شهرها و مکانهای جغرافیایی تغییر می کند و به تدریج از یادها فراموش می شود، به گونه ای که محققان را در تعیین جایگاه اصلی آنها با دشواری مواجه می سازد، و سبب می شود مصححان متون کهن، از جمله متون تاریخ و ادبی، گاهی در تصحیح متون دچار لغزشها و اشتباهاتی بشوند؛ همین سردرگمی ها و اشتباهات نیز، خود خطاهای تحقیقی و تحلیلی دیگری را در پی می آورد که بعضا به استدلالها و استنتاجهای نادرستی می انجامد. در این مقاله به پاره ای از این گونه اشتباهات که در خصوص نامهای تاریخی منطقه بلخ در تاریخ بیهقی روی داده، اشاره شده و با استناد به کتب مهم ادبی و تاریخی، و مشاهدات محلی اصلاحاتی برای آنها پیشنهاد شده است. این اصلاحات مربوط است به پیروز (و) نخجیر، منجوران (میخواران)، دستگرد (دشت کتر - دشت کرد)، راون (پروان) و رباط کرزوان (کروان)
بررسی عقده حقارت در شخصیت بوسهل زوزنی بر اساس روایت بیهقی
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
ادبیّات به دلیل ماهیّت و حوزه گسترده اش با سایر رشته های علوم انسانی ـ از جمله روان شناسی ـ تناسب موضوعی دارد و قابلیّت انجام پژوهشهای مشترک با این گونه رشته ها را داراست. تاریخ بیهقی از آثار مهمّ ادبیّات فارسی است که به دلیل دقّت و صداقت بیهقی در توصیف شخصیّتهای دربار غزنوی قابل اعتماد است. در میان شخصیّتهای این دربار بوسهل زوزنی به عنوان منفی ترین شخصیّت مطرح می باشد که در این مقاله علّت روان شناختی آن در عقده حقارت وی فرض شده است. همسانی ویژگیهای افراد دارای عقده حقارت همچون تکبّر، حسادت و رشک، تنفّر و جاه طلبی، انتقام جویی، تناقض رفتاری، خوفناکی، انعطاف و نرمش موضعی، کاربرد ابزاری از دین و عقاید و ... با صفتها و حالتهای روانی بوسهل فرض تحقیق را به اثبات می رساند.
نگرش اعجاب آمیز بیهقی
حوزه های تخصصی:
ابوالفضل بیهقی، در جای جای تاریخش، هنگام بیان شگفتی و اعجاب خود در واقع و توضیفات مختلف با استفاده از جمله: «کس مانند آن یاد نداشت» و عبارات مشابه، خود و مخاطب را از توضیح بیشتر بی نیاز می کند. بررسی کاربر این گونه جملات با بسامد زیاد (حدود 50 مرتبه) نشان دهنده آن است که وی در چهار موضع از این جملات استفاده کرده است: شادکامی ها و بزمها (%40)، توجیهات و خلعت ها (27%)، مهارت ها و کاردانی ها (20%) بلایای طبیعی و حوادث (13%). برای بیهقی می توان این اغراض را در کاربرد جملات مورد بحث مصور شد: کاربرد جملات در معنی واقعی و حقیقی 32%، بی سابقه بودن موضع برای شخص بیهقی 17%، استفاده از این جملات به عنوان یک تکیه کلام 12% و کاربرد اغراق آمیز برای بزرگ نمایی 39% که در این مقاله به تفصیل درباره آن گفتگو خواهد داشت. ذکر این نکته مناسب است که بیشترین کاربرد را کاربردهای اغراق آمیز در بر می گیرد و نشان دهنده تعلق خاطر خاص بیهقی به سلطان مسعود است که فاصله بین زمان وقایع و زمان نگارش کتاب نتوانسته است آن را بزداید. از طرفی کاربرد جملات مورد نظر در معنی واقعی نیز حکایت از تجملات و تکلفات دربار عزنوی، شادخواری ها و بزمهای بی سابقه مسعود و درایت و کاردانی رجال درباری به ویژه پدریان دارد.
سرمایه اجتماعی در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرمایه اجتماعی، مجموعه ای دستگاهمند از پیوندهای ساخت یافته میان کنشگران یک گروه یا جامعه است که مبتنی بر هنجارها و قاعده های خاص است و سبب دست یابی به هدفهای فردی و گروهی می شود. مقوله سرمایه اجتماعی با مفهوم رایج سر مایه در جامعه شناسی، حقوق و اقتصاد متفاوت است؛ بهره گیری از آن حالت استعاری دارد واز عینیت کمتری برخوردار است. ویژگیهایی چون همکاری، اعتماد، آگاهی، نگرانی درباره دیگران، مشارکت در مسائل عمومی، انسجام، تحمل دیگری و همبستگی گروهی، نوعی سرمایه گذاری غیر عمدی است که مالک فردی ندارد، از پیشینیان به ارث می رسد، ریشه های آن در گذشته پنهان است، با مراقبت و نه مهندسی پرورش می یابد و استحصال آن نه تنها موجب کاهش نمی شود بلکه حتی افزایش نیز می یابد. بیهقی در گزارش تاریخ نگرانه خود از رخدادهای روزگار مدعی شده است که: «بنایی بزرگ افراشته چنان که ذکر آن تا آخر روزگار باقی بماند»؛ بر این نمط قلم زده است تا ذکری از تلخکامی و دردمندی تاریخ در سراشیب زوال قرار گرفته ایران را روایت کند. در این زمینه که آیا شکلهای خوب یا بد سرمایه اجتماعی وجود دارد یا نه می توان پاسخها و باورهای گوناگون ارائه نمود و حتی سخن از نهادینه سازی بی اعتمادی، بی همکاری، بی آگاهی، بی نگرانی و بی انسجامی به میان آورد. کوشش نگارنده آن است که از متن گزارش تاریخی «فرزانه بیهق»، آنچه را که سبب و نشانه زوال است، بازسازی؛ و دلیل و نشانه دوران صعود وظهور را باز فهمی کند.
سیمای مردم عادی در تاریخ بیهقی
حوزه های تخصصی:
بیهقی و تعارض های سیاسی در حکومت غزنوی
حوزه های تخصصی:
جلوه های هنری و بلاغی در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ بیهقی یکی از استوانه های نثر فارسی و یکی از جریان های بزرگ تاریخ است. جملات کوتاه و مفید، کشف ظرفیت و توان فعل در زبان فارسی، دریافت این نکته که نیروی انتقال بیشتر در فعل جمله است همچنین گزینش و انتخاب هنری واژه ها در محور هم نشینی کلام، آفرینش ساختاری نوین از واژه ها بر اساس فرایند قاعده افزایی و قاده کاهی - همه و همه - بیهقی را بیش از نویسندگان دیگر در پیوند با مخاطب موفق ساخته و اثر او را به سوی جاودانگی کشانده است. هدف این مقاله آن است که از دیدگاه زیباشناسی برخی از نکته های هنری و بلاغی تاریخ بیهقی از نظر گذرانده شود.
نگاهی نو به تاریخ بیهقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بیهقی تاریخ نگار بزرگی است که از چشم اندازی خاص، با هدفی ویژه و با رعایت اصول و معیارهای تاریخ نویسی، حوادث مهمی را که بر سرزمین ایران در دوره حکومت غزنویان گذشته است، با نظم زمانی و منطقی به تصویر کشیده است. مسلماً بیهقی فهمی خاص از تاریخ داشته و فلسفه ویژه ای را در حوادث تاریخی جستجو می کرده است و قانون مندیهای حاکم بر آن را، ضمن تفسیر وقایع و سرنوشت حاکمان و قهرمانان خویش، به رشته تحریر کشیده و از رهگذر آن مؤلفه های مهم حکمت و فلسفه خود را بیان نموده است. در اندیشه بیهقی بیان سلسله وار وقایع، هدف یگانه و اصلی تاریخ نگاری نبوده است، هر چند که همین امر نیز به نوبه خود مهم و ارزشمند می باشد. بلکه علاوه بر این، او در صدد است با بررسی چگونگی و چرایی وقایع و بررسی جایگاه انسان در وقوع حوادث تاریخی، اثری از خود به یادگار بگذارد که از نظر فکری و رهنمودهایی که برای نوع انسان دارد، مفید باشد.
نمایش شخصیت ها و شخصیت های نمایشی در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ بیهقی از جمله متون کمیابی است که با استفاده از شگرد های ادبی، هم به تاریخی به ظاهر مستند و هم به متنی خلاق بدل شده است. یکی از این شگرد ها بهره گیری از فضای داستانی و از آن میان نیز، شخصیت پردازی ویژه در این اثر است. این مقاله در صدد است با بررسی شخصیت در این متن، ثابت کند نه تنها ارائه شخصیت در این اثر از رویکرد توصیفی که ویژه تاریخ است گذر می کند، بلکه حتی از شخصیت پردازی داستانی نیز فراتر می رود و با شگرد های برجسته سازی نمایشی، از ویژگی های شخصیت های نمایشیِ متون دراماتیک برخوردار می شود. در تاریخ بیهقی گرچه شخصیت ها برگرفته از واقعیت های تاریخ اند، اما در متن دوباره خلق می شوند. شخصیت پردازی در این اثر نزدیک به بسیاری از رمان های امروزی است که در آن علاوه بر اشاره مستقیم به ویژگی های ظاهری شخصیت ها، گفتار و رفتار آن ها و احساسات و درونیاتشان، با ارتباطی منطقی و حساب شده برای مخاطب به نمایش گذاشته می شود و شخصیت های قابل درک، باورپذیر، قابل تجسم، زنده و پویا برای مخاطب ترسیم می شود. در این اثر نویسنده می کوشد شخصیت ها، به شیوه های گوناگون همچون گفت وگو، کنش و در کشاکش ارتباط با دیگر شخصیت ها و موضع گیری در مسائل و موضوعات مختلف، خود را به مخاطب معرفی کنند و با این روش، موفق به خلق شخصیت های نمایشی می شود. مبانی این پژوهش را نظریه های شخصیت پردازی تشکیل می دهد و تحلیل ویژگی های شخصیت پردازی سینمایی به منزله روش شناسی پیشنهادی آن تنظیم می شود.
کتاب شناسی تاریخ بیهقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
کتاب شناسی حاضر 270 کتاب، مقاله و پایان نامه با موضوع تاریخ بیهقی را در بر دارد. این مقاله از منظر حوزه هایی چون تاریخ، تاریخ نگاری، جغرافیا، جامعه شناسی، فرهنگ، فلسفه، اخلاق، سیاست، لغت، نسخه شناسی، نگارش، زبان شناسی، دستور زبان و شرح متون به تاریخ بیهقی می پردازد. از سوی دیگر در آن سعی شده است تصحیح ها، شروح و چاپ های گوناگون بیهقی و نیز ترجمه های عربی، انگلیسی و روسی آن معرفی گردد. همچنین نسخه های بریل و صوتی موجود شناسانده شده است. گستره و تنوع مدخلها می تواند در گشودن افقهایی نو در مواجهه با منابع تاریخی برای دانش پژوهان حوزه تاریخ سودمند باشد.
تاویل حکایت دو زاهد از تاریخ بیهقی بر اساس نظریه ژک لکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی تحلیلی شخصیتهای اصلی داستان « دو زاهد » با نگاهی بر آنچه لکان از ساختمان نفسانی آدمی ارائه می دهد ، خواهیم پرداخت . ژک لکان وجود آدمی را به سه ساحت تقسیم می کند : « حیث خیالی » که همان دنیای جذابیتهای ظاهری و فریبندگی و فسون با عملکرد پرده پوشی نسبت به ضمیر ناآگاه ، است ؛ « ساحت رمز و اشارت » ساحت آرزومندی آدمی است که انقسام وجودی آدمی در آن مطرح می شود و « حیث واقع » که گویای آن است که ذات آدمی در ضمیر ناآگاه و در ماورای وجود اوست که لکان به این ماوراء، عنوان « غیر» می دهد . برای تحلیل روانی شخصیتها تکنیکهای زبانی موجود در نثر و نحو جملات ، مفید خواهد بود . زمینه اصلی داستان را سه شخصیت اصلی شکل می دهد که هر یک بر اساس ساحتی از نظریه لکان مورد بررسی قرار می گیرند. هارون الرشید نماینده حضور آدمی در ساحت رمز و اشارت است ؛ یکی از دو زاهد ( ابن عمری ) در حیث خیالی و دیگری ( ابن سماک ) با توجه به نشانه های موجود در متن احتمالاً فردی است که حیث واقع را تجربه کرده است .
تحلیل معنا- ساختاری دو حکایت از تاریخ بیهقی با تکیه بر الگوی کنشگرهای گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گریماس و دیگر معناشناسان مکتب پاریس بر این باورند که واقعیت، همواره گریزنده است و عوامل بیرونی دخیل در پدید آمدن روایت و ریشه های واقعی آن همواره مبهم اند. بر این اساس، روایت گونه ای شبیه سازی از واقعیت یا شبه واقعیت است. در این مقاله با استفاده از الگوی کنشگرهای گریماس به تحلیل و بررسی دو حکایت از تاریخ بیهقی پرداخته و در پی آشکار ساختن دو گونه از روایت در این اثر بوده ایم: گونه اول روایتهایی که بیهقی به جزئیات موثق درباره آنها دسترسی نداشته است و به دلیل شخصیت پردازی ضعیف قابلیت محدودی برای تطبیق بر این الگو دارند.گونه دوم حکایاتی که به دلیل شخصیت پردازی عالی، الگوی کنشگرها کاملاً بر آنها قابل تطبیق است. این حکایات دارای میزان واقع نمایی بالایی هستند و هنرمندی بی مانند بیهقی را در شبیه سازی واقعیتهای تاریخی در قالب روایتهایی باور پذیر نشان می دهند.
مباحث کلامی در تاریخ بیهقی
حوزه های تخصصی:
در اینکه ابوالفضل بیهقی اهل سنت بوده تردیدی نیست؛ اما اینکه بر منوال کدامین فرقه می گشته جای درنگ است. از سویی در تاریخ او اعتقاد استواری بر تقدیرگرایی که ذهن را به جانب جبر می برد، وجود دارد؛ در حالی که بیهقی ضمن تقدیرمداری، با توجه به مسئولیتی که برای کارهای شخصیت های تاریخش قائل است، ظاهراً اختیار آدمی را منکر نیست. از دیگر سوی، تمجید و توصیف هایی گسترده از خرد و خردورزی به چشم می آید و این در حالی است که خردگرایان معتزلی را هم رتبه زندیقان و دهریان، دشمنان دین می شمارد. این چه شیوه و مذهبی تواند بود؟
اشعری نمی تواند باشد؛ زیرا اشاعره با خردورزی چندان میانه ا ی نداشتند و حتی تمییز نیک و بد را از حیطه عقل برکنار می دانستند و حسن و قبح شرعی را گردن می نهادند؛ ضمن آن که از جنبه سیاسی نیز تا زمان به قدرت رسیدن سلجوقیان (حدود نیمه قرن پنجم هجری) مکتب اشعری از موقعیت خوبی برخودار نبود. اما در همان زمان که اشعری در بصره و بغداد به اصلاح عقاید دینی پرداخت در ناحیه سمرقند، ابومنصور ماتریدی (متوفای 333هجری) با آرمانی مشابه اشعری ظهور کرد که به سبب اهمیت دادن به خرد – نه تا حد معتزله- شاگردان اشعری را به خود جلب کرد و آنان از عقاید ماتریدی به عنوان احیا کننده تسنن کامل دفاع می کردند. بنابراین، ابوالفضل بیهقی را «ماتریدی» توان دانست؛ به ویژه که در تاریخ خود از ابوحنیفه به نیکی یاد می کند و این، گمان حنفی بودن او را تایید می کند. در زمان قدیم، بیشتر حنفیان ماتریدی بودند؛ در این نوشتار، با در نظر گرفتن برخی نوشته های بیهقی در تطبیق و مقایسه با اندیشه های اشاعره و ماتریدیه، احتمال ماتریدی بودن ابوالفضل بیهقی مطرح شده است.
بررسی تطبیقی حکایت های تاریخی «بوبکر حصیری» و «افشین و بودلف» از منظر ساخت و صورت در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ بیهقی یکی از آثار ماندگار و جاودانه تاریخ و ادبیات فارسی است.بررسی این اثر با رویکردهای گوناگون و از جنبه های مختلف می تواند نتایج ارزشمندی را در پی داشته باشد؛ یکی از این جنبه ها، بررسی تطبیقی ماجراهای این اثر است. در این مقاله کوشیده شده، ساختار ماجرا های «بوبکر حصیری» و «افشین و بودلف»، با یکدیگر مقایسه شود. از این رو، در آغاز خلاصه ای کوتاه از هر دو ماجرا آمده است و پس از آن، جنبه های داستانی به کار رفته در این دو ماجرا بررسی و واکاوی شده است. یافته های پژوهش نشان داد، دو ماجرای یاد شده، ساختار منسجم و مستحکمی دارند و هر چند ساختار کلی دو ماجرا و شخصیت ها و کنش های آن ها از دیدگاه ساختاری شباهت فراوانی با یکدیگر دارند؛ اما در شیوه های روایت، معرفی شخصیت ها، توصیف و صحنه تفاوت های آشکاری میان این دو ماجرا دیده می شود و چنین می نماید، در ماجرای بوبکر حصیری که حوادث آن در روزگار بیهقی روی داده، بهره گیری نویسنده از زبان ارجاعی، این ماجرا را تاریخی تر ساخته و در ماجرای «افشین و بودلف» که پیش از روزگار بیهقی اتفاق افتاده و دست نویسنده برای برخی دگرگونی ها در شیوه روایت آن بازتر بوده، بهره گیری از زبان عاطفی داستان را روایی تر و نمایشی تر ساخته است.
بررسی زمان در تاریخ بیهقی بر اساس نظریه «زمان در روایت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله نتیجه پژوهشی است که بر اساس نظریه «زمان در روایت» به شیوه استقرایی به بررسی زمان در تاریخ بیهقی پرداخته است. منظور اصلی نظریه «زمان در روایت» بحث در زمانبدی روایت است این مقاله بر اساس نظریه ژرار ژنت به آن می پردازد، که در سه محور نظم، تداوم و بسامد شکل می گیرد. اگر چه نظریه پردازی درباره شگردها و روشهای زمانی در روایتهای تاریخی و ادبی به قرن بیستم مربوط است، تجزیه و تحلیل اطلاعات، حاکی است که بیهقی با تسلط هنرمندانه به طور ناخودآگاه از این فنون بهره برده و اثری پدیده آورده است که جنبه های داستانی آن از جنبه تاریخیش کمتر نیست. بنابر نتیجه تحقیق، فشردگی، گسترش دادن، گذشته نگری، آینده نگری و تناوب از مهمترین شگردهای زمانی است که نویسنده به منظور نزدیک کردن تاریخ به ساحت ادبیات از آن بهره برده است.
مقایسه شگردهای داستانی در روایت بیهقی و تنوخی از ماجرای افشین و بودلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ بیهقی اثری ویژه در تاریخ و ادبیات فارسی است که شیوه نثر آن تأثیری ماندگار بر آثار و حتی اشعار پس از خود گذاشته است. شگردهای داستانی به کار رفته در این اثر، پژوهشگران فراوانی را برانگیخته تا از منظر داستانی به آن بنگرند. بررسی کارنامه بیهقی پژوهی در ایران نشان می دهد، به ماجراهای حسنک وزیر و افشین و بودلف بیش از دیگر ماجراها توجه شده است. ماجرای نخست در دوران بیهقی روی داده و دومی پیش از عصر او. آن چه تا کنون به آن توجه چندانی نشده است، چگونگی استفاده بیهقی از شگردهای داستانی و بازپرداخت حکایت هایی است که بیهقی از منابع پیش از خود گرفته است. با مقایسه روایت بیهقی از یک ماجرا با همان ماجرا در متنی کهن تر می توان با چگونگی بهره گیری بیهقی از شگردهای داستانی و نگاه او به مخاطب آشنا شد. از همین رو، این پژوهش در پی بررسی و واکاوی چگونگی بهره گیری بیهقی از شگردهای داستانی در ماجرای افشین و بودلف و تغییرات پدید آمده از سوی این نویسنده در این ماجرا است و بررسی راه هایی است که بیهقی آگاهانه و برای درگیر ساختن بیشتر مخاطب در روایت به کار برده است. برای مقایسه شگردهایی مانند ساختار، پیرنگ، تعلیق، توصیف، گفت وگو، شخصیت پردازی و فضاسازی در هر دو روایت بررسی می شود. یافته های پژوهش نشان داد که بیهقی در خطوط اصلی و طرح کلّی حکایت تغییری نداده است؛ اما در چگونگی ارائه، برخی عناصر را به حکایت افزوده و بخش هایی را نیز جا به جا کرده است؛ شگردهایی مانند تعلیق و بحران، فضاسازی، توصیف، گفت وگو، شیوه ارائه روایت و معرفی شخصیت ها در این تولید و بازسازی هنری نقش پر رنگی داشته است.
لحن، صحنه پردازی و فضا ابزار انتقاد و اعتراض بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله بر آنیم تا با نگاه تأویل گرانه به عناصر داستانی، صحنه پردازی، فضاسازی و لحن شخصیت ها در تاریخ بیهقی و با کمک گرفتن از تداعی معانی و مفاهیم در محور عمودی و افقی کلام، این فرضیه را اثبات کنیم که ابوالفضل بیهقی از طریق عناصر مذکور، علاوه بر نوشتن تاریخ و داستان پردازی و زینت و آراستن کلام، از حکومت مسعود غزنوی و فضای غیرقابل اعتماد دربار او انتقاد کرده است. پس می توان ادعا کرد که قلم بیهقی، صرفاً محافظه کار نیست؛ بلکه قلم وی توأم با انتقاد است، انتقاد از مفاسدی که منجر به شیوع بی اعتمادی در دربار سلطان مسعود شده است؛ البته انتقادی زیرکانه و همراه با رعایت شأن پادشاه.
نقد و بررسی تصحیح جدید تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چاپ نخست تصحیح جدید تاریخ بیهقی، اثر ابوالفضل بیهقی، که یکی از پایه های نثر فارسی به شمار می رود، در اواخر سال 1388 خورشیدی، به کوشش آقایان دکتر محمّدجعفر یاحقّی و مهدی سیّدی منتشر شد. پیش از این، استادان بنامی چون ادیب پیشاوری، سعید نفیسی، دکتر قاسم غنی و دکتر علی اکبر فیّاض به تصحیح این اثر برجسته همّت گمارده بودند، امّا تصحیح و پژوهش تازه ای که انجام گرفته، از لونی دیگر است؛ چرا که افزون بر مقابلة دقیق نسخ متعدّد و چاپ های کتاب و فراهم کردن تصحیحی انتقادی از آن، بسیاری از کاستی ها و مشکلات چاپ های پیشین بر طرف شده و اصالت های نسخ خطی به متن بازگشته است. همچنین مقدّمة مفصّل، توضیحات فراوان و فهرست های متنوّع و گستردة کتاب، از امتیازات ویژه و غیرقابل انکار کتاب است. این مقاله بر آن است تا با نقد و بررسی این تصحیح تازه، علاوه بر ذکر مزایا و نقاط قوّت آن، شماری از کاستی ها و نیز برخی از پیشنهادهای اصلاحی را مطرح کند.