مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
بلخ
حوزههای تخصصی:
امیرتیمور گورکانی موفق شد از سال 771 تا 807 ق یک امپراتوری قدرتمندی بنا کند که مرکز آن سمرقند بود. وی موفق شد طی 36 سال به جنگ های اشرافیت زمین دار ـ نظامی غارتگر و استثمارگر در ایران خاتمه دهد. امپراتوری تیمور از هندوستان تا دریای مدیترانه و از مسکو و اردوی زرین تا خلیج فارس را در برمی گرفت. هرچند این امپراتوری بیش از 36 سال دوام نیاورد و تنها قائم به شخص تیمور بود، اما شاهرخ تنها جانشین شایسته وی توانست بخش اعظم این امپراتوری را به مدت 43 سال حفظ و حراست کند. تراکم ثروتی که تیمور در سمرقند فراهم ساخت، فروکش کردن جنگ های خانگی در ایران، برقراری امنیت در سراسر ایران در دوران تیمور و شاهرخ موجب شد تا راههای تجاری امن و آسوده گردد. اعطای زمین های بزرگ به شاهزادگان و امرای تابع و دست نشانده موجب شد تا اراضی زراعی و روستاها یک بار دیگر تحت نظارت مالکان به تولید محصولات زراعی مبادرت کنند، شهرها خصوصاً در خراسان بزرگ مجدداً عمارت و آباد شدند و کارهای بزرگی در زمینه آبیاری صورت پذیرفت. تیموریان توانستند بعد از فاجعه یورش مغولان به خراسان دورانی از ثبات اقتصادی، رونق و رفاه و پیشرفت اقتصادی را برای این ایالت پهناور و زرخیز ایران فراهم سازند.
تصحیح چند اشتباه مربوط به منطقه بلخ در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معمولا در طول تاریخ نام بعضی از شهرها و مکانهای جغرافیایی تغییر می کند و به تدریج از یادها فراموش می شود، به گونه ای که محققان را در تعیین جایگاه اصلی آنها با دشواری مواجه می سازد، و سبب می شود مصححان متون کهن، از جمله متون تاریخ و ادبی، گاهی در تصحیح متون دچار لغزشها و اشتباهاتی بشوند؛ همین سردرگمی ها و اشتباهات نیز، خود خطاهای تحقیقی و تحلیلی دیگری را در پی می آورد که بعضا به استدلالها و استنتاجهای نادرستی می انجامد. در این مقاله به پاره ای از این گونه اشتباهات که در خصوص نامهای تاریخی منطقه بلخ در تاریخ بیهقی روی داده، اشاره شده و با استناد به کتب مهم ادبی و تاریخی، و مشاهدات محلی اصلاحاتی برای آنها پیشنهاد شده است. این اصلاحات مربوط است به پیروز (و) نخجیر، منجوران (میخواران)، دستگرد (دشت کتر - دشت کرد)، راون (پروان) و رباط کرزوان (کروان)
محمد فضل، ملامتی گمنام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به معرفی محمد فضل از مشایخ گمنام ملامتیه قرن سوم هجری می پردازد. بدین منظور با استفاده از منابع کهن، به روش تحلیل تاریخی درباره نام، زادگاه، خانواده، تاریخ وفات، مذهب فقهی، آثار، مصاحبان، راویان و سفرهای او آگاهی هایی به دست داده می شود و ماخذ کهن حکایتی از وی که در مثنوی مولوی بدون ذکر نام او آمده معرفی می گردد
امام علی(ع) از نگاه مولانا جلال الدین محمد بلخی
حوزههای تخصصی:
مولانا جلال الدین محمد بلخی از کسانی است که تا حدودی موقعیت و جایگاه اهل بیت(ع) و خصوصاً امام علی(ع) را درک نموده و در آثار عظیم و فخیم خویش با زبان دلنشین شعر از برخی فضائل امام علی(ع) سخن گفته است که عمق نگرش ایشان را به ساحت مقدس امیر بیان نشان می دهد که شاید یکی از برجسته ترین عوامل جاودانگی این مرد بزرگ و آثارشان نهفته در همین نکته باشد، بنابراین در این نوشته به بازخوانی سخنان مولانا درباره امام علی(ع) پرداخته می شود و پیش از آن نیم نگاهی به زندگینامه و تطوراتی که ایشان برای رسیدن به قله های معرفت طی نموده است خواهیم انداخت.
جاده وخان در مبادلات تجاری میان ایران و چین (از قرن اول تا قرن هشتم ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاخه اصلی راه ابریشم، که یک سر در قسطنطنیه و یک سر در چانگ آن داشت، دارای شاخه های فرعی موازی و متقاطع بسیاری بود که به بیشتر آنها تا امروز توجه کافی نشده است. راه بزرگ خراسان (راه اصلی ابریشم) در آستانه ورود به ماوراءالنهر، در شهر آمل به دو شاخه تقسیم می شد: جاده جونغاریه و جاده وخان. جاده جونغاریه از راه سغد- فرغانه وارد سرزمین چین می شد؛ اما جاده وخان به موازات رود جیحون تمام مسیر رود را تا سرچشمه اصلی آن، در دره وخان، طی می کرد و ازطریق همین دره وارد سرزمین چین می شد. هدف از این بررسی نیز مطالعه این جاده ازلحاظ جغرافیا و تجارت جاری در آن است. با اتکا به رهیافتی توصیفی این بررسی قصد دارد تا با کنکاش در کتب تاریخ و جغرافیای اسلامیِ حد فاصل قرون سوم تا هشتم هجری، سفرنامه های جهانگردانی چون مارکوپولو و هیون تسانگ، و برخی یافته های معاصر باستان شناسی به ارائه تصویری جامع از این جاده و مبادلات آن نائل آید. جاده وخان ضمن پوشش تجارت در ربع مرو، ربع بلخ، حوزه چغانیان و قبادیان، حوزه ختّلان، حوزه بدخشان و حوزه وخان شبکه داد و ستد گسترده ای را در تمام طول راه خود از آمل تا ختن ایجاد کرده بود.
قلمرو حکومت طاهریان و اهمیت شهرهای اربعه خراسان
حوزههای تخصصی:
خراسان به عنوان یکی از مهم ترین حوزه های تمدنی ایران در دوران قبل و بعد اسلام جایگاه ویژه ای را دارا بود. اهمیت این سرزمین برای مسلمانان نیز به دنبال فتح این ناحیه به سرعت درک گردید. آرزوی ابومسلم در کسب حکومت خراسان اگرچه محقق نگردید اما طاهر بن حسین توانست اولین حکومت ایرانی را در این سرزمین بزرگ برقرار سازد. قلمرو حکومت طاهریان در خراسان چنان گسترده بود که از نظر مأمون این سرزمین یک کشور به حساب می آمد. در میان شهرهای بسیار آبادی که طاهریان در قلمرو خود داشتند چهار شهر خراسان در تقسیم بندی جغرافیای این سرزمین در پیش و پس از اسلام اهمیت و جایگاه ویژه ای داشته است. مرو، نیشابور، هرات و بلخ به عنوان شهرهای اربعه خراسان به لحاظ اهمیت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دیرینه خود در عصر طاهریان نیز مورد توجه قرار گرفته بود. بسیاری از تحولات عمده رخ داده در این شهرها به همراه دقت و توجهی که طاهریان بر این مناطق داشته اند از مهم ترین مقوله های مورد بحث در این نوشتار است.
بررسی تکاپوهای علمی عالمان بلخی در قرون سوم تا ششم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان اسلام در قرون سوم تا ششم هجری دورانی از شکوفایی علمی و تمدنی را به همراه داشت. یکی از مباحث مهم در حیطه علم آموزی در قرون میانه ایران، توجه به سفرهای علمی دانشمندان است. در این پژوهش به بررسی سفرهای علمی تعدادی از عالمان بلخی در قرون سوم تا ششم هجری جهت فراگیری و یا تکمیل مباحث علمی پرداخته شده است. نوشتار حاضر به روش توصیفی تحلیلی، این هدف را دنبال می کند تا مشخص نماید بیشترین سفرها از شهر بلخ به چه سرزمین هایی بوده و دلیل انتخاب این شهرها چه بوده است؟ اینکه دانشمندان در سفر به این شهرها به دنبال کسب کدام علم بوده اند نیز بسیار مهم است. سرزمین عراق (بغداد و بصره) و سوریه (شام و حلب) و حجاز و نیشابور بیشترین توجه را از نظر علمی به خود جلب کرده اند. وجود مراکز علمی ازجمله مساجد جامع و نظامیه ها و کتابخانه های ارزشمند این سرزمین ها مهم ترین عوامل در جذب دانشمندان بوده است.
منبع شناسی پرسیکای کتسیاس: در جست وجوی منابع ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع منابع ایرانی استفاده شده کتسیاس، در طول دو سده گذشته همواره محل مناقشه بوده است. این منابع در دو گروه مکتوب و روایی، قابل مطالعه هستند. موضوع استفاده احتمالی کتسیاس از منابع ایرانی در این پژوهش، ذیل چهار عنوان واکاوی شد: ابتدا منابع ایرانی کتسیاس را بررسی کرده ایم، سپس از اهمیت نقش بلخ و بلخیان و سکاها در روایت کتسیاس سخن رفته است، در گام سوم نیز، به اهمیت و نقش سرزمین ماد پرداخته ایم، در چهارمین گام، سه نام اُکسوآرتس، اسپیتاماس و داماسپیا از میان نام های اشخاص با ریشه زردشتی که از طریق روایات منقول از کتسیاس- مانند فُتیوس و دیودُر- به دست ما رسیده، برگزیده و مطالعه شده اند. همچنین شاهد یا شواهد تاریخی موجود درباره و یا مرتبط با آن نام های اشخاص، در اسناد تاریخی جست وجو شده است. این نام ها در بسیاری از متون کلاسیک، سنت دینی زردشتی و نیز اسناد رسمی دستگاه اداری هخامنشیان تأیید شده اند. همچنین به روابط میان این نام های اشخاص با سرزمین های مذکور، یعنی بلخ و ماد، اشاره شده است. نتیجه پژوهش حاضر، در نهایت، نشان دهنده وجود منابع مکتوب و روایی ایرانی استفاده شده کتسیاس هستند و نشان می دهند که کتسیاس در مدعای خود مبنی بر استفاده از اسناد رسمی و بهره مندی از منابع شفاهی، احتمالاً بر حق بوده است.
تبارشناسی فرهنگ شهری بلخ با تمرکز بر نقش آیین ها و ادیان (زرتشتی، بودایی و اسلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبارشناسی فرهنگ شهری بلخ، نوعی توصیفِ ذاتی و درونی از سیر تاریخی مادرشهر (ام البلاد) خراسان است که با تکیه بر آثار و شواهد فارسی و عربی انجام شده است. این پژوهش درصدد شناخت هویت تاریخی بلخ با توجه به نقش ادیان است که برخی آن را مکه بلاد مشرق می خوانند. در عبورِ بلخ از گذر تاریخ، دشوار بتوان شاهدی بهتر از نقش ادیان پیدا کرد که در هویت بخشی این شهر آن را در تکوین فرهنگ «خود» بر سر زبان «دیگران» انداخته باشد؛ لذا این مقاله کوشیده است از عوامل و مؤلفه های فراوانی چون: رشد اقتصادی، تحلیل متون ادبی، وضعیت اقلیمی، دگرگونی های سیاسی و جامعه شناختی، به تحلیل نقش ادیان در فرهنگ شهری بلخ بپردازد. رویکرد تبارشناسانه فوکو، روش مناسبی برای خوانش تاریخ مورد نظر ما در بلخ تا گسترش اسلام در سراسر خراسان است. این رویکرد اجازه می دهد تبارشناسی فرهنگ شهری بلخ، در ارتباط با ادبیات، تاریخ و ادیان بررسی شود و نشان دهد که چگونه دین توانسته است افق فکری، بنیاد معرفتی و یگانگی هویتی اقوام ساکن در بلخ را بدون گسست رقم زند. بررسی ها حاکی از آن است که دین اسلام به عنوان دین غالب در فرهنگ شهری بلخ نقشِ بسزا داشته است.
نقش بلخ در نشرحدیث شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۱۷ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۲ (پیاپی ۶۴)
181 - 206
حوزههای تخصصی:
منطقه «بلخ» از جمله مناطقی است که حدیث شیعه مدتی از حیات خویش را در آن سپری کرده است، ولی پژوهشی مستقل در بازخوانی تلاش محدثان شیعه در این منطقه شکل نگرفته است. این منطقه بخشی از خراسان بزرگ در قدیم بوده و اکنون شامل استان هایی در ازبکستان و افغانستان شود. حضور محدثان بلخی در این منطقه و بلخیان مهاجر به دیگر حوزه های حدیثی شیعه از یک سو و اقبال دانشیان شیعی به حضور در این مناطق سبب شد که حوزه حدیثی بلخ سامان یابد. در این پژوهش، نام یکصد و یک راوی بلخی در متون روایی و رجالی شیعه، تا پایان سده پنجم هجری کشف شده که حدود پانزده نفر از ایشان نویسنده ده ها اثر روایی بوده ا ند. همچنین بسیاری از شاخص های یک حوزه حدیثی، نظیر برپایی جلسات حدیث، در بلخ دیده می شود. این پژوهش، مقدمه ا ی است برای تحلیل ها و بررسی های دقیق حدیث شناسان و پژوهشگران عرصه تاریخ حدیث.