مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
اشاعره
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
17 - 36
حوزههای تخصصی:
چیستی مفهوم تجدد امثال (تجدد اعراض) و تأثیر آن در تبیین در نظریه خلقت و ارتباط آن با حق- تعالی- از نظرگاه اشاعره و مولانا موضوع این مقاله است. تحقیق حاضر می کوشد تا در روند نظم سازمان یافته خود به این مسئله اصلی پاسخ دهد که آیا بین این دو دیدگاه در مسئله تجدد امثال ، تفاوتی وجود دارد؟ در فرض وجود تفاوت، ریشه ای ترین و اساسی ترین تفاوت ها کدام است؟ فرضیه تحقیق پیش رو بر این است که یین دیدگاه اشاعره و مولانا تفاوت هایی وجود دارد، اشاعره گرایشات دینی و اعتقادی خاصی دارند و با اینکه برای اراده الهی و قدرت عظیم حق تعالی نسبت به همه موجودات، عمومیت قائل شده اند در عین حال، تجدد امثال را در اجسام و انواع جواهر جایز نمی شمارند و این قاعده را تنها در باره اعراض قائل هستند، لیکن مولانا در این مسئله دیدگاه عرفانی دارد و بر این عقیده است که تجدد امثال، افزون بر اعراض شامل جواهر عالم نیز می شود. روش پژوهش به کار گرفته شده در این مقاله، روش کتابخانه ای و توصیفی- تحلیلی است که پس از بررسی آثار عمده اشاعره و مولانا در مسئله مورد بحث، آنها را به روش توصیفی- تحلیلی تبیین نموده ایم.
زمینه ها و عوامل مؤثر در تقابل امامیه و اشاعره در عصر سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
376 - 407
حوزههای تخصصی:
اختلاف میان امامیه با اشاعره و خلفای عباسی، معلول رسالتی بود که سلجوقیان به عنوان حامیان مذهب سنت و خلافت در برابر تهدیدات علویان و شیعیان برای خود قائل بودند. امامیه، خلافت عباسیان را نامشروع می دانست، اشاعره هم خلافت علویان و اقتدار حاکمیت شیعه را برای اهل سنت قبول نداشت. عداوت عباسیان با شیعیان، باعث رسمیت مذهب اهل سنت و مکتب اشعری شد، مذهب امامیه هم در این عصر رسمیت نیافت. امامیه که خود را اقلیتی در جامعه اکثریت می دید، راهبردشان برای برون رفت از این بحران، تلاش برای هویت یابی، تقابل فکری، رسمیت مذهبی و دولت گرایی در حوزه سرزمینی مشخص بود. اندیشه و هدایت این راهبرد بر عهده بزرگان و اندیشمندان این عصر بود. مجموعه این عوامل، باعث واگرایی و تضاد اندیشه گفتمانی امامیه و اشاعره شد و دو جریان از شیوه های نظری و عملیات فیزیکی در تقابل استفاده کردند. این تحقیق با روش تاریخی مبتنی بر رویکرد توصیفی- تحلیلی می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که: زمینه ها و عوامل مؤثر در تقابل امامیه و اشاعره در عصر سلجوقی چه بوده است؟ یافته های تحقیق نشان می دهد که زمینه های تاریخی، اعتقادی و عوامل سیاسی و اجتماعی عمده ترین اختلافات امامیه با اشاعره و خلفای عباسی بودند که باعث سقوط آل بویه، ظهور سلجوقیان و تشدید نزاع های رایج کلامی و مذهبی در این عصر گردید.
تعارضات درون ساختاری و کارکردی در نظام دیوانسالاری دولت سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
408 - 425
حوزههای تخصصی:
دولت سلجوقی، برای ایجاد مدیریت متمرکز و پایدار دیوان سالار، دارای دو محدودیت اساسی درون ساختاری بود. نخست محدودیت در منابع مالی و پولی پایدار و دوم محدودیت در نظام ارتباطات و حمل ونقل و سازوکارهای اداری و نظارتی مستمر. حاکم بودن اقتصاد معیشتی و کالایی در سطح جامعه، موجب وصول غالب مالیات ها به صورت جنس و کالا و درنتیجه کمبود و محدودیت منابع پولی در خزانه مرکزی بود. کمبود نقدینگی در خزانه حکومت هم مهم ترین مانع فراروی تأسیس و تثبیت نظام دیوانسالاری بود. اقدام دولت سلجوقی در واگذاری اقطاع و پرداخت غیر نقدی مواجب صاحب منصبان حکومتی، ناشی از همین وضعیت کمبود نقدینگی بود. همچنان که نبود سیستم حمل ونقل و ابزارهای ارتباطی و نظارتی مستمر در گستره قلمرو سیاسی، موجب ناتوانی دیوان مرکزی در نظارت پیوسته در ایالات و فعالیت حکام محلی و ایالتی بود. بر اساس یافته های تحقیق حاضر، تقارن و پیوستگی شرایط دوگانه مذکور گسست سیاسی-اداری ایالات دولت سلجوقی و تجزیه و فروپاشی دیوانسالاری مرکزی را در پی داشت.
نقد و بررسی دو موضع نفی و اثبات در توحید صفاتی و رفع تعارض از آن ها در نظام کلامی شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۰
۴۴-۲۷
مسأله صفات خدا و کیفیت اتصاف ذات الهی به آنها از مسائل اساسی معرفتی در باب مبدأ شناسی است. ابو علی جبائی معتزلی معتقد است ذات خدا، نائب مناب صفات خدا است، زیرا انکار اوصاف الهی به دلیل اتقان صنعش جایز نیست ولی چون واقعیت صفت، قیام به غیر است نه عینیّت، این قول صحیح نیست؛ چون سر از نفی مطلق در می آورد و برخی همچون اشاعره و معتزله به ترتیب قائل به زیادت قدیم یا زیادت حدوثی شده و به اثبات صفات رأی داده اند؛ زیرا اصولاً ذات خدا را نباید خالی از کمالات وجودی دانست. این دو قول نیز صحیح نمی باشد زیرا تعدد قدما یا نیاز، لازم می آید. در این میان شیعه علاوه بر اثبات صفات، به نفی صفات زاید و حدوثی نیز پرداخته که این مقاله در صدد است به صورت توصیفی و تحلیلی و به روش کتابخانه ای نشان دهد نه تنها تعارضی در بین نیست بلکه بهترین نظریه می باشد.
عدم انتساب جبر به اشاعره (با محوریت حکمت متعالیه)
مکتب اشعری در توحید افعالی همانند شیعه، تمام امور هستی را به خداوند نسبت میدهد و اراده انسان را در هر لحظه محتاج علت میداند. لذا تفسیر نظریه کسب به جبر، قابل تردید و بررسی میباشد. در پی بررسی دقیقتر انتساب جبر به اشاعره، از دو طریق موضوع بررسی شده است. تفاوت قدرت و اراده در انسان و همچنین اعتقاد به قضا وقدر و رابطه آن با اختیار انسان با محوریت نظرات صدرا و مقایسه آن با نظریه کسب اشعری و روشن شد که نمیتوان نظریه کسب را بر جبر حمل کرد. بنابراین با پاسخ به سوالاتی همچون ارتباط قضا و قدر با اختیار در شیعه و اشاعره و از طرفی مقایسه دیدگاههای آنان در جبر و اختیار انسان، همچنین از دقت در تفاوت اراده و قدرت، و از سوی دیگر توجه به اصل نیازمندی دائمی ممکنات به علت، منتج میشود که انسان همواره در هر فعلی نیازمند اعطای قدرت میباشد تا فعل ارادی انجام دهد و این به معنی جبر نیست بلکه توحید افعالی نیز بیانگر این مفهوم میباشد و در نهایت موید آن نیز نظر ملاصدرا مبنی بر اینکه خداوند علت قریب و بعید است؛ با نظریه کسب قابل تطبیق است.
پارادایم حاکم بر اندیشه اشعری در مؤلفه اعجاز(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از مسائل دانش کلام اسلامی بررسی ماهیت و چیستی کلام الهی است و راجع به این مقوله از قرن دوم هجری نظریاتی توسط متکلمان اسلامی شکل گرفته است. یکی از نظریات مطرح در این حوزه را متکلمانی مطرح کردند که با الگوگیری از فلسفهٔ افلاطونی و ایدهٔ عالم مثال، برای کلام الهی جنبه ای مثالی و خارج از عالم ماده در نظر گرفته اند. این تبیین فلسفی پس از نظریه پردازی هایی که معتزله از آن ارائه دادند درنهایت در قرن چهارم توسط ابوالحسن اشعری تأیید و در مقولهٔ فرعی بحث کلام الهی؛ یعنی اعجاز، به نظریهٔ کلام نفسی بدل شد. این جستار بر طبق مبانی تاریخ علم و اندیشه درصدد بررسی تاریخی زمینه های شکل گیری، سیر تحول و تطور اندیشهٔ کلام نفسی به عنوان اندیشه ای فلسفی است. روش پژوهش بر اساس الگوی پارادایمی توماس کوهن است و نتیجهٔ حاصل از آن نشان دهندهٔ این مطلب است که متکلمان معتزلی پس از آشنایی با الگو های تفکر افلاطونی با به کارگیری آن ها، تبیینی فلسفی از وجود مثالیِ قرآن کریم ارائه کردند تا اینکه ابوالحسن اشعری در پارادایمی ویژه، خوانش های دینی از فلسفهٔ افلاطونی را به کار بست و در تقابل پارادایمی اهل حدیث و اهل کلام، به نظریهٔ کلام نفسی در اعجاز قرآن کریم دست یافت.
بررسی صفات خبری با رویکرد هرمونتیکِ روشی
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵)
35 - 52
صفات خبری جزء متشابهات قرآن و از جمله صفاتی هستند که تنها با استناد به نقل آیات و روایات، به پروردگار متعال نسبت داده شده و از طریق تعقل حاصل نمی شود؛ صفاتی مانند وجه، ید، استوای پروردگار بر عرش و غیره. که موهم تشبیه و تجسیم است. درباره متشابهات قرآن چهار دیدگاه اصلی وجود دارد: دیدگاه اهل ظاهر، نظریه اشتراک لفظی، نظریه حقیقت و مجاز و نظریه روح معنا. در این مقاله تلاش شده است تا با رویکرد تحلیلی- انتقادی، با بهره گیری از اصول هرمنوتیک، در ابتدا به روشی صحیح درخصوص فهم متون دینی در مطالعات اسلامی رسیده و سپس با استفاده از این روش، به نقد و بررسی دیدگاه های صفات خبری از منظر متکلمان اشاعره، معتزله و امامیه پرداخته و صحت هرکدام مورد مداقه قرار گیرد. در نتیجه بیان می شود که هرمنوتیک روشی به عنوان نوعی روش تفسیر، با مسلم انگاشتن امکان فهم عینی، ثابت و فراتاریخی متن و امکان دستیابی به مراد مولف، برای تفسیر مطالعات اسلامی مفید می باشد و براساس آن، دقیق ترین و معقول ترین فهم از آیات صفات خبری که هیچ تعارضی با اصول دین ندارد و به دور از هرگونه مجاز می-باشد، مربوط به روش امامیه است که همان نظریه وضع الفاظ براى ارواح معانى میباشد.
واکاوی روش کلامی فخرالدین رازی و تأثیر آموزه های حِکمی بر اندیشه و منطق فهم او از آموزه های دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
139 - 168
هدف از این نوشتار، تحلیل و واکاوی روش کلامی فخرالدین رازی و تأثیر آموزه های حِکمی بر اندیشه و منطق فهم او از دین است؛ زیرا در میان متکلمان اشعری، نقش امام فخر رازی به لحاظ روش شناختی، در فرایند فلسفی شدن دانش کلام، برجسته و حائز اهمیت بوده و کمتر نیز موردتوجه اهل تحقیق واقع شده است. این درحالی است که از میان مسائل متعدد درباره این دانش، بررسی و تنقیح روش علم کلام و طرح مباحث روش شناختی درباره این علم، یکی از پیش شرط ها و مقدمات ضروری برای شناخت یک نظام کلامیِ منسجم است. استنباط و تحلیل مؤلفه های رهیافت کلام فلسفی فخر، از قبیل استفاده از منطق و ابزارهای فلسفی در تبیین مسائل اعتقادی؛ اخذ شیوه برهانی در اثبات مدعیات دینی؛ تقلیدگریزی و غلبه عقلانیت بر تعبّد؛ و عدم تمسّک به ادله نقلی از مهم ترین یافته های این پژوهش به شمار می آید. روش مورداستفاده در این تحقیق، شیوه توصیفی-تحلیلی از نوع استنتاجی است.
انسان شناسیِ علوم انسانیِ مسلمانان: بررسی تطبیقیِ انسان شناسی فارابی و ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سده های نخستین در تمدن اسلامی، تجربه ای موفق در زمینهٔ علم بومی و به همین اعتبار دینی بود. این علم دست کم دو ویژگی داشت: اولاً از چارچوبی استدلالی برای بیان اسلامی بودن خود برخوردار بود، و ثانیاً اسلامی بودن آن واجد نوعی خودانگیختگی ذاتی بود. متفکران سده های طلایی در تمدن اسلامی، از قرن سوم تا هفتم و حتی ابن خلدون در قرن هشتم، از دیگر اشکال تمدنی آگاهی کاملی نداشتند؛ به همین دلیل علوم آنان ضرورتاً رنگ و بوی اسلامی داشت. از میان متفکران اسلامی، فارابی در دستهٔ حکما و ابن خلدون در دستهٔ اشاعره علومی عرضه کردند که در همهٔ حوزه های انسان شناسی و هستی شناسی و معرفت شناسی، وجهی دینی دارد. در مقالهٔ حاضر هدف ما بررسی یکی از مفردات اندیشهٔ فارابی و ابن خلدون است که توجه بسیاری از متفکران مسلمان را به خود جلب کرده است. پرسش اساسی مقاله این خواهد بود که چه تفاوتی میان انسان شناسی فارابی و ابن خلدون وجود دارد، و آیای با در نظر داشتن این تفاوت و با توجه به مبانی مشترک اندیشهٔ این دو متفکر، ساخت علمی تألیفی ممکن است؟ برای این منظور، روش مقایسه ای را به کار می گیریم و مقدمه ای در زمینهٔ دشواری های اخذ علوم سخت از سوی حکما و سازش آنان با این علوم ذکر می کنیم. سپس با بررسی اندیشهٔ فارابی و ابن خلدون، تلاش خواهیم کرد بر ساحت هایی از تفاوت های انسان شناسی این دو متفکر نظر بیفکنیم.
بررسی اندیشه سنایی در مورد کلام الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلام الهی، یکی از مباحث بسیار گسترده در علمِ کلامِ اسلامی است که در قرون اوّلیه اسلامی، منازعات و مجادلات فراوانی در پی داشت. در آن دوران، علما و دانشمندان، نظریه های گوناگونی در باب کلام الهی ارایه می دادند. حشویه، جهمیه، اهل حدیث، معتزله و اشاعره هر یک فراخور برداشت ها و براهین خود، نظری ویژه در مورد کلام الهی داشتند. اهل حدیث که خود دو دسته بودند، هر دسته به وجهی کلام الهی را قدیم می دانستند و معتزله آن را حادث. اشاعره کلام الهی را نفسی و لفظی گفتند و کلام نفسی را قدیم و لفظی را حادث نامیدند. در این میان برخی از شخصیّت های معتزلی و اشاعره نظریات دیگری نیز داشتند. به هر صورت بنا به روایتی، ماجرای خلق قرآن و کلام الهی، وجه تسمیه علم کلام شد و از آن پس، علمِ اصولِ عقاید و توحید و یا فقه الاکبر را کلام نامیدند.حکیم سنایی غزنوی (529-467 ه ) از شاعران، عارفان و متکلّمانی است که اندیشه های کلامی خود را در اشعار خویش، بویژه حدیقه الحقیقه به وضوح نشان داده و اگر چه زبان شعر و هنر را به کار برده، امّا به نظریات او در باب کلام الهی می توان پی برد. در این مقاله ضمن برشمردن آراء و نظریه های گوناگون کلامی، منظومه فکری سنایی بویژه در حدیقه الحقیقه مورد بررسی قرار می گیرد و به این نتیجه می رسد که سنایی به قدیم بودن قرآن اعتقاد دارد و اگر چه دارای دیدگاه مستقلی است اما در مورد قرآن با اشاعره همداستان است.
رشیدالدّین میبدی؛ اهل حدیث یا اشعری؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشیدالدین ابوالفضل میبدی عارف بنام سده ششم، و صاحب تفسیر کشف الاسرار است. در مواردی مفاهیم و تعالیم عرفانی میبدی از آراء کلامی او متمایز است اما در بیشتر موارد اعتقادات میبدی با مفاهیم عرفانی او در هم آمیخته است. این آمیختگی و پیوند، و همچنین پراکندگی اعتقادات کلامی میبدی در سراسر متن کشف الاسرار موجب شده تا از یک سو، مذهب کلامی او در بررسی های گذرا آشکار نشود و از سوی دیگر دیدگاهها و مشرب عرفانی او به درستی تحلیل نشود. در این مقاله ابتدا اعتقادات کلامی میبدی از کشف الاسرار استخراج شد و سپس این اعتقادات تحلیل شد و با آراء اشعریان مقایسه گردید. با توجه به شواهد و قرائن فراوان معلوم شد که میبدی اهل حدیث است و تشابه اعتقادات او با اشعریان بدان دلیل است که مکتب اشعری از آراء اهل حدیث نشأت گرفته است. واژگان کلیدی: میبدی، کشف الاسرار، اعتقادات کلامی، اهل حدیث، اشاعره.
بررسی تطبیقی نگاه اشعریانه به عدل در کلیات سعدی و دیوان امیرخسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
219 - 240
حوزههای تخصصی:
مسأله «عدل الهی» یکی از اصول بسیار مهم اعتقادی و کلامی است که مانند توحید، بیان گر یکی از اوصاف الهی است؛ ولی به دلیل اهمیّت وصف ناپذیر آن، جایگاه ویژه ای در مباحث اعتقادی و کلامی یافته است. این اهمیّت تا آنجاست که گاه از عدل به عنوان یکی از اصول پنج گانه دین یا مذهب و در کنار اصولی مانند نبوّت و معاد یاد می شود. از نظر اشاعره هر عملی به ذات خود عدل یا ظلم نیست بلکه هر کاری که خداوند متعال انجام می دهد، عدل است؛ تنها فاعل حقیقی خداوند است و بنابراین ظلمی وجود ندارد. به عقیده متکلمان اشعری اگر خداوند همه نیکوکاران را به جهنّم ببرد و همه گناهکاران را وارد بهشت نماید عین عدل محسوب می شود. بنابراین اشاعره، نه عدل را بر خداوند واجب می داند و نه وجود شر را در عالم، دلیلی بر ظلم و جور خداوند تلقی می کند و نه اساساً آدمی را مجاز و قادر به قضاوت درباره افعال خداوند تصور می کنند. درست بر خلاف این گروه، متکلمان معتزلی و شیعی معتقد به حسن و قبح افعال اند. از نظر آنان عدل، ذاتاً نیک و ظلم، ذاتاً بد است و خداوند کاری را که عقل می پسندد ترک نمی کند و کاری که عقل آن را مذموم می شمرد انجام نمی دهد. در این مقاله می خواهیم به بررسی دیدگاه های سعدی و امیرخسرو دهلوی در خصوص عدل الهی بپردازیم.
فلسفه وجود و ویژگی های امام از دیدگاه تفاسیر فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۵
307 - 329
حوزههای تخصصی:
مسأله امامت در تاریخ اندیشه اسلامی پیشینه ای طولانی دارد. امامت به معنای رهبری و ریاست امت که طبعاً نوعی تبعیت و پیروی گروهی را به همراه دارد. امامت از یک سو «پیشوایی و راهبری» و از سوی دیگر «تبعیت و پیروی» است. اما اینکه این پشوایی و پیروی در چه قلمرویی باشد یا در چه بُعدی از ابعاد زندگی دنیوی و اخروی انسان مطرح شود، موجب تفاوت هایی میان مذاهب مختلف اسلامی شده است. مذاهب امامیه، معتزله و اشاعره علی رغم شباهت در بعضی ویژگی های امام، تفاوت هایی اساسی در این مسأله با یکدیگر دارند. تحلیل و نقد آراء کلامی این متکلمین و مفسرین اسلامی، موجب تبیین راه حق و جایگاه امامت می شود. این پژوهش با روش توصیف و تحلیل متن و به شیوه کتابخانه ای، در صدد واکاوی فلسفه وجود و ویژگی های امام از منظر سه متفکر برجسته اسلامی علامه طباطبایی شیعی ، قاضی عبد الجبار معتزلی و قاضی باقلانی اشعری است. علامه حقیقت امامت را از سنخ ولایت تکوینی، هدایت باطنی و معنوی، وجوب عقلی علی الله دانسته، قاضی عبد الجبار آن را مسأله ای اجرائی، عقلی و ضرورتی اجتماعی به منظور حفظ کیان اسلامی، و باقلانی نیز آن را فرعی فقهی و شرعی به منظور اداره امور جامعه اسلامی معرفی کرده است.
بررسی تطبیقی توحید افعالی از دیدگاه قرآن و سعدی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
337 - 360
حوزههای تخصصی:
اسلام آیین توحید و یکتاپرستی است و در میان تعالیم اسلامی، توحید از جایگاه بلندی برخوردار است. قرآن به مثابه منشور جاوید اسلام، در آیات بسیاری به مسأله توحید و ابعاد گوناگون آن پرداخته است. یکی از پایدارترین تجلیّات روح آدمی و یکی از اصلی ترین ابعاد وجودی انسان، حسّ نیایش و پرستش است و این اعتقاد را می توان از مهم ترین مظاهر حیات انسان دانست. سعدی در باب توحید افعالی پیرو اشاعره است و در صدد حفظ توحید افعالی است؛ او معتقد است که تمامی افعال انسان از جانب خداوند ایجاد و صادر می شود، حتّی سخنانی که بر زبان جاری می شود همگی ایجادشده توسط خداوند هستند. بر این اساس، وی نظریه کسب اشاعره را می پذیرد. با توجه به اشعری مسلک بودن سعدی ، در این مقاله دیدگاه های وی را در خصوص توحید افعالی مورد بررسی قرار دادیم تا مشخص شود سعدی تا چه اندازه افکار و عقایدش در خصوص توحید افعالی، با اشاعره مطابقت دارد.
حکمت واجب الوجود از منظر متکلمان مسلمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
241 - 263
حوزههای تخصصی:
حکمت پروردگار در آینه اندیشه متکلمان مسلمان، حاکی از علم بی منتهای اوست.آنان با تبیین حکمت الهی و دقایق صنع و لطایف فعل، علم پروردگار را استنتاج می نمایند وبیشتر هم به علم فعلی و صفات فعلی او توجه دارند. طبق عقیده متکلمان شیعی – با غضّ نظر از آرای فلسفی آنان در این باب– تعریفی که از حکمت باری در عرصه کلام صورت گرفته عبارتست از «أنّه تعالی لایفعل القبیح و لایخل بواجب» که مستلزم پذیرفتار شدن قاعده حسن و قبح ذاتی عقلی می باشد؛ اینکه پدیدگان فی نفسه مشتمل بر انحاء مصالح و مفاسداند و واجب تعالی هم عالم به این مصالح و مفاسد می باشد. لذا در افعال خود امور قبیح را مرتکب نمی گردد و امر بایسته را ترک نمی گوید. متکلمان شیعی با این رأی خویش به گونه ای مرزبندی با آرای اشاعره که منکر حسن و قبح ذاتی عقلی اند نمودند طبق رأی اشاعره، خداوند افعال خود را از روی مصحلت و حکمت انجام نمی دهد بلکه آنچه انجام می دهد حکمت آمیز است که آنرا هم ناشی از علم پروردگار می دانند. آنها با این بیان خواسته اند علو ذاتی پروردگار را که محکوم هیچ امر بیرون از قلمرو ذات خود نیست حفظ نمایند اما به گونه ای صدور هر فعلی ولو عبث آلود را برای ذات باری تجویز کرده اند.متکلمان معتزلی که همانند متکلمان شیعی قائل به حسن و قبح ذاتی عقلی اند بر ابتناء افعال باری بر مصلحت و حکمت و عاری بودن از لغو و عبث پای می فشرند اما بیان آنها از حکمت پروردگار شبیه به حکمت در آدمیان است که برای وصول به غرض و هدفی، فعلی از او صادر می شود.
بررسی تطبیقی دیدگاه اشاعره و ملاصدرا در نحوه فاعلیت الهی و غیرالهی با توجه به قاعده: «لامؤثِّر فی الوجود الا الله»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تبیین نحوه فاعلیت الهی و غیرالهی، قاعده «لامؤثر فی الوجود الا الله» مورد پذیرش و تأکید اشاعره و ملاصدرا است. لکن هر کدام، تفسیری متفاوت از این قاعده ارائه کرده اند. در این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی – انتقادی، با بررسی تطبیقی میان این دو دیدگاه درپی فهم پاسخ به این سؤال هستیم که تبیین، مبانی و لوازم دو دیدگاه از فاعلیت الهی و غیرالهی برپایه قاعده مزبور چیست؟ اشاعره بر اساس این قاعده، هرگونه علیت و تأثیر و تأثُّر را در میان فاعل های غیر الهی انکار کرده اند و فقط فاعلیت مستقیم الهی را برای همه افعال می پذیرند. اما ملاصدرا بر اساس مبانی فلسفی خود در حکمت متعالیه، ضمن اثبات فاعلیَّت قریب الهی برای تمامی افعال، نقشی را نیز برای فاعل های غیرالهی در افعال می پذیرد و گونه ای از تأثیر و تأثُّر در میان مخلوقات را اثبات می کند. هر دو دیدگاه دارای اشتراکات و افتراقاتی هستند و هیچ یک از آن دو خالی از اشکال به نظر نرسید. با این حال به نظر می رسد از میان تبیین های متعدد و مختلفی که از دیدگاه ملاصدرا ارائه شده است، تبیینی که ملاعلی مدرس از آن ارائه کرده، تا حد زیادی پیراسته از اشکالات می گردد.
دیالکتیک جبر و اختیار در عشق: بررسی تأثیر تفکّر اشعری در اشعار عاشقانه سعدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
170 - 194
حوزههای تخصصی:
سعدی پرورده مکتب اشاعره است و به راحتی می توان تأثیر کلام اشعری را در آثار سعدی مشاهده کرد. تأثیر قضا و قدر بر سرنوشت، تأثیر ذات و جوهره بر اعمالی که از انسان سر می زند، و بی تأثیر بودن تربیت بر تغییر روحیات و اخلاقیات فرد، در جای جای کلیّات سعدی به چشم می خورد. علاوه بر مضامین بسیاری از این دست، مضمون شایع دیگری نیز در غزلیات و اشعار عاشقانه سعدی دیده می شود با این مفهوم که عشق امری بی اختیار و عقل گریز است و در برابر عشق نمی توان تاب آورد یا دست به انتخاب و تدبیر زد؛ یعنی اندیشه جبر بر اشعار عاشقانه سعدی نیز غلبه دارد و این سؤال مطرح می شود که آیا این جبر برخاسته از همان کلام و تربیت اشعری است، یا صرفاً محملی برای خلق یک مضمون ادبی؟ یافته های مقاله با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی نشان داد که تأثیرگذاری کلام اشعری بر سعدی چنان نیست که او را گرفتار جبرگرایی کرده باشد؛ سعدی انسانی آزاده و روشنفکر است و علی رغم هم عصران خود، به جبر مطلق اعتقادی ندارد؛ در نتیجه مضمون بی اختیاری انسان در عالم عشق صرفاً یک مضمون هنری است و سعدی از آن برای بیان قدرت عشق استفاده کرده است.
بازنگاهی به تفویض معتزله از منظر متکلمان امامیه و اشاعره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میزان تأثیر و دخالت انسان در افعال صادره از او، یکی از مباحث مهمی است که همواره در طول تاریخ کلام اسلامی مورد توجه اندیشمندان فرقه های مختلف کلامی اسلامی قرار گرفته است. بر این اساس، نظریه های جبر گرایی، نظریه کسب، تفویض و امرٌ بین الأمرین مطرح شده است. برخی که از علوم الهی ائمه (ع) برخوردار نبوده اند، به سبب دفاع از اختیار و آزادی انسان، به تفویض، به معنای استقلال انسان در افعال خود و عدم تأثیر خداوند در افعال انسان اعتقاد داشته اند. متکلمان اشاعره و امامیه، اعتقاد مذکور را به معتزله نسبت می دهند. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی پس از تبیین ادعای مذکور، با مراجعه به آثار باقی مانده از متکلمان معتزله و سایر متکلمان هم عصر ایشان، صحت این نسبت و ادعا را بررسی می کند و مشخص می نماید که معتزله فقط درصدد نفی جبرگرایی و اثبات مختار بودن انسان بوده، نظری به اثبات تفویض ندارند.
جریان علیت بین مذاهب چهارگانه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶
215 - 239
حوزههای تخصصی:
بحث این مقاله پیرامون علیت، به ویژه علیت فاعلی است و بنای نگارندگان بر این است که مطلب به طریق تطبیقی میان سران و برخی از بزرگان فرقه های کلامی اسلامی بررسی شود. در این مقاله، ابتدا تعریف علیت به صورت گزارشی بیان شد، سپس پیرامون اهمیت این بحث از جنبه های فلسفی وکلامی به کوتاهی توضیح داده شد و تفاوت دیدگاه فلسفی و کلامی درباره علیت بیان گردید و آنچه از این مقوله به متکلمان اسلامی ارتباط دارد، مشخص شد، تا مسیر بحث به خوبی روشن باشد. آنگاه با رعایت نسبی تقدم و تأخر فرقه های چهارگانه، نظریات معتزله، اشاعره، ماتریدیه و شیعه پیرامون علیت، با توجه به همان نقطه نظری که برای آنان مطرح بود، گزارش شد و در پایان، بعد از تلخیص مطالب در پنج فقره، نظر شیعه و از جهاتی، نظر معتزله پذیرفته شده است. لازم به تذکر است که تاریخ و شرح حال و دیدگاه های چهار فرقه و تحولات فکری آنان در طول قرون به تفصیل دراین مقاله نیامده است و تنها به مقداری که برای گزارش و تحقیق درباره علیت منظور بوده، به معرفی فرقه ها پرداخته شده است.
ادله حجیت اجماع در مسائل اعتقادی از دیدگاه متکلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷
249 - 282
حوزههای تخصصی:
اجماع یکی از منابع دستیابی به احکام است که احیاناً در اعتقادات نیز می تواند منبع باشد. در کتاب های کلامی دانشمندان اسلامی، شیعه و یا سنی، برای اثبات بعضی از آموزه های اعتقادی، از دلیل اجماع استفاده شده است، حال باید دید که آیا این اجماعات حجیت دارد؟ و ملاک اعتبار و محدوده حجیت آن کدام است؟ این تحقیق متکفل بررسی پاسخ سؤالات فوق از مهمترین مکاتب کلامی، یعنی امامیه، معتزله، اشاعره و ماتریدیه است. در این تحقیق که از نوع بنیادی است، سعی شده است با روش تحلیلی و کتابخانه ای و با رویکرد استدلال عقلی و نقلی به تبیین ابعاد مختلف اجماع پرداخته شود. در این نوشتار دلایل اقامه شده برای حجیت اجماع در مسائل اعتقادی مورد خدشه قرار گرفته است. مهم ترین نتایج به دست آمده در این پژوهش عبارت است از اینکه: اصولیین امامیه و برخی اخباریین، حجیت اجماع را از باب عقل می پذیرند، اشاعره حجیت اجماع را به روش نقلی می پذیرند، اکثر معتزله و همچنین ماتریدیه نیز حجیت اجماع را به روش نقلی می پذیرند، در این مقاله در دلایل اقامه شده خدشه وارد شده است، و قول مختار این است که: دلیلی بر حجیت اجماع در مسائل اعتقادی وجود ندارد.