مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
خلافت عباسیان
حوزه های تخصصی:
سیده شغب (متوفی 321ق) از مقتدرترین شخصیت های عصر دوم عباسی (232 334 ق) و به طور خاص دوران خلیفه مقتدر (295 320 ق) است. اساساً از همان دوران نخست خلافت عباسیان (132 232 ق) حضور زنانی قدرتمند را در دربار شاهدیم که بعضاً تأثیر به سزایی در تحولات داشته اند؛ چنان که نقش آفرینی زنان و کنیزان را در تاریخ سیاسی اجتماعی این سلسله نمی توان نادیده انگاشت. شغب از جمله ی این زنان قدرتمند است که به عنوان کنیز توسط معتضد عباسی (279 289 ق) خریداری شد و به دنیای سیاست و دربار راه یافت. هر چند در منابع این برهه گزارشی از حضور جدی او نیست، اما پس از خلافت مکتفی (289 295 ق) و روی کار آمدن مقتدر، آشکارا می توان حضور و نفوذ وی و قهرمانه هایش را در فعالیت های گوناگون دربار مانند عزل و نصب ها مشاهده کرد. هدف اصلی این مقاله بررسی جایگاه و نقش سیاسی اجتماعی سیده در دومین دوره ی خلافت عباسی است که به نظر می رسد؛ او نقشی تعیین کننده و مهم در تحولات دوران مقتدر عباسی داشته است؛ اما در کنار مادر خلیفه از اعمال نفوذ و قدرت دیوانیان و نظامیان، همچنین تأثیر اقدامات آنان بر وضعیت دربار نباید غفلت کرد. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی با مطالعه ی کتابخانه ای درصدد پاسخ به این سؤال اصلی می باشد که سیده شغب از چه جایگاه و نقشی در عرصه ی سیاسی و اجتماعی خلافت عباسی برخوردار است؟
سعدی شیرازی و زوال مُلْکِ بَنِی الْعَباس: نیم نگاهی به پاره ای از خرده گیری های بی اساس
حوزه های تخصصی:
برخی بر سعدی شیرازی خرده گرفته اند که چرا مرثیه سرای خلافت بنیعباس بوده است و چرا بر زوال ملک عباسیان و فروپاشی خلافت بغداد متأثر گشته و به تازی و پارسی در رثای واپسین خلیفه عباسی شعر سروده است. نویسنده، تحلیل و تبیین موضوع مذکور را محور نوشتار پیش رو قرار داده است. به زعم وی، ایرانیان عصر سعدی، خلافت عباسی را چونان یک عنصر حکومتگر بیگانه نمی نگریستند. بعلاوه، در سده های نخستین خلافت و در زمان ظهور برخی از جنبش ها و خیزشهای خلافت ستیز، توده های ایرانی با آن جنبش ها همدلی و همراهی نداشته اند. بلکه عقیده شایع در میان توده ها، مشروعیت دستگاه خلافت بویژه خلافت بنی عباس بوده است.
درآمدی بر رویکرد سیاسی مذهبی معتز عباسی (ح 252- 255 ق) در برابر امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام سال بیست و دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
195 - 218
حوزه های تخصصی:
معتز عباسی (ح 252 255ق)، در شرایطی به خلافت رسید که درگیری های دربار، اوضاع را آشفته کرده بود. به پیروی از نگاه کلی عباسیان، امامیه نیز در سامرا و به پیشوایی امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع)، از نظرِ دربار جریانی مخالف به شمار می رفت. معتز، ضمن بازگرداندن حکومت به خاندان متوکل، به سنّت های پدرش در فرمانروایی بازگشت؛ اما روزگار او، زمانه شورش های مخالفان و از جمله امامیه بود. این پژوهش، در پاسخ به این پرسش که «معتز چه رویکرد سیاسی مذهبی در برابر امامیه اتخاذ کرد؟»، بر اساس توصیف و تحلیل داده های تاریخی، به این نتیجه رسیده است که او تحت تاثیر مادر، برادر و استادانش، خلافت را اداره می کرد و از نظر سیاسی، امامیه را حزبی مخالف می دانست و از نظر مذهبی نیز تحت تأثیر جریان اهل حدیث، امامیه را فرقه ای منحرف می شمرد؛ به ویژه انتشار خبر نزدیک شدن تولد مهدی(ع) از سوی پیشگویان دربار، به عنوان پایان بخش خلافت عباسی، به واکنش های دربار سرعت بخشید.
تأملی بر چگونگی تداوم حیات سیاسی کردها از روی کار آمدن امویان تا دوره اول خلافت عباسیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
94 - 110
حوزه های تخصصی:
شکل گیری خلافت امویان و پیرو آن انقلاب عباسی و روی کار آمدن دستگاه خلافت جدید، تحولاتی عمیق در سازمان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایرانیان همراه آورد. تداوم حیات عنصر ایرانی در این دوره ها و تلاش آنها برای استمرار مهمترین پایه های فرهنگی و هویتی خویش، در زمره ابهام ها و پرسش های بسیار جدی ای قلمداد می شود که ارائه هر گونه پاسخ و یا به دست دادن هر تبیینی برای روشن تر ساختن آن، در این سال های نخست مواجهه ایرانیان با اعراب مسلمان، امری سخت به شمار می آید. تأملی بر وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کردها، هم زمان با روی کار آمدن امویان تا سپری شدن دوره اول خلافت عباسیان را می توان تا حدودی،آئینه تمام نمای ایرانیان در این دوره دانست. در این پژوهش تلاش بر این است با تحلیل داده های کم در دسترس، وضعیت سیاسی کردها و شهرهای کردنشین، داخل و یا خارج از مرزهای مرسوم ایران، هم زمان با روی کار آمدن خلافت اموی تا دوره اول خلافت عباسیان، بررسی شود. همچنین به این سؤال اساسی پاسخ داده شود که کردها در مواجهه با تحولات مختلف این دوران چه واکنشی نشان دادند. مهم ترین فرضیه این پژوهش تلاش برای تبیین بهتر این گزاره است که «وضعیت کردها و شهرهای کردنشین در این دوره تابعی از وضعیت کل تر ایرانیان زیر حاکمیت خلفای اموی و عباسی بود. با وجود این جغرافیای کوهستانی محل زیست کردها و عدم دسترسی و تسلط دستگاه خلافت اموی و عباسی بر این منطقه، سبب شد تا منطقه سکونت کردها در این دوران به مکانی مناسب برای فعالیت مخالفین حکومت خلفا بدل شود.
تعارضات درون ساختاری و کارکردی در نظام دیوانسالاری دولت سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
408 - 425
حوزه های تخصصی:
دولت سلجوقی، برای ایجاد مدیریت متمرکز و پایدار دیوان سالار، دارای دو محدودیت اساسی درون ساختاری بود. نخست محدودیت در منابع مالی و پولی پایدار و دوم محدودیت در نظام ارتباطات و حمل ونقل و سازوکارهای اداری و نظارتی مستمر. حاکم بودن اقتصاد معیشتی و کالایی در سطح جامعه، موجب وصول غالب مالیات ها به صورت جنس و کالا و درنتیجه کمبود و محدودیت منابع پولی در خزانه مرکزی بود. کمبود نقدینگی در خزانه حکومت هم مهم ترین مانع فراروی تأسیس و تثبیت نظام دیوانسالاری بود. اقدام دولت سلجوقی در واگذاری اقطاع و پرداخت غیر نقدی مواجب صاحب منصبان حکومتی، ناشی از همین وضعیت کمبود نقدینگی بود. همچنان که نبود سیستم حمل ونقل و ابزارهای ارتباطی و نظارتی مستمر در گستره قلمرو سیاسی، موجب ناتوانی دیوان مرکزی در نظارت پیوسته در ایالات و فعالیت حکام محلی و ایالتی بود. بر اساس یافته های تحقیق حاضر، تقارن و پیوستگی شرایط دوگانه مذکور گسست سیاسی-اداری ایالات دولت سلجوقی و تجزیه و فروپاشی دیوانسالاری مرکزی را در پی داشت.
تأثیر کارکرد نهاد خلافت عباسی بر واگرایی جامعه اسلامی (از سال 232 تا 334ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تشکیل حکومت در سال 132ق، عباسیان بیش از پنج قرن بر بخش عمده ای از جهان اسلام حکومت کردند و دوره های متفاوتی از اقتدار و همگرایی، ضعف و واگرایی را تجربه نمودند. تاکنون پژوهشهای بسیاری در زمینه چگونگی پیدایش، دوره ها و عوامل فروپاشی خلافت عباسی صورت گرفته است؛ اما هنوز زوایای ناگفته ای درباره برخی از جنبه های این حکومت وجود دارد که از نگاه محققان پنهان مانده است. این مقاله بر آن است تا از زاویه ای متفاوت، نقش خلافت عباسی را در واگرایی جامعه آن دوره بررسی کند و به این پرسش اصلی پاسخ دهد: کارکرد نهاد خلافت عباسی چه تأثیری بر واگرایی جامعه اسلامی در سالهای 334-232ق داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد، با برهم خوردن تعادل دستگاه بسته خلافت، ازجمله ورود ترکان به صحنه قدرت و گسیختگی در مرزهای مسلمانان، کارکرد اقتداری آن رو به ضعف نهاده و این امر به واگرایی در جامعه اسلامی انجامیده و سرانجام موجبات فروپاشی خلافت را فراهم ساخته است. نویسندگان برای ارزیابی این فرضیه، از الگوی «نظریه عمومی سیستمها» بهره گرفته اند و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر محور «کارکرد نهاد خلافت» که برای درک درست تاریخ اسلام و لایه های زیرین خلافت عباسی مهم است، به بحث و بررسی پرداخته اند.