مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
نفی صفات
منبع:
نقد و نظر سال نوزدهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
147 - 169
حوزههای تخصصی:
برخی از مهم ترین مسائل کلامی و فلسفی در حوزه اسماء و صفات به ماهیّت وجودی و تکوینی صفات و رابطه آن با ذات الهی باز می گردد. این مسائل که گاه ذیل عنوان کلی «توحید صفاتی» دسته بندی می شوند، در هستی شناسی دینی اهمیّت بسیار دارند و به ویژه در برهه ای از تاریخ، مجادلات فراوانی را درباره شرک و توحید در میان اندیشمندان مسلمان برانگیخته اند. این گونه مباحث را در اصطلاح، مباحث وجودشناختی صفات می نامند. این نوشتار قصد آن دارد نشان دهد که بررسی روایت های فراوان در این زمینه روشنگر نفی صفات از خداوند بوده، گویای مخلوق بودن اسما و صفات الهی است. به دیگر سخن، «صفت» درباره خداوند به معنای «نشانه» به کار رفته است و موصوف بودن خداوند تنها به این معناست که حق تعالی این مخلوقات را صفت و نشانه خویش قرار داده، نه چیزی بیش از آن. بنابراین، اسماء و صفات [همگی] مخلوق اند و مقصود از آنها همان «الله» تعالی است که اختلاف سزاوار او نیست.
بازخوانی نظریه نیابتِ ذات از صفات در هستی شناسی اوصاف الهی و نسبت آن با مسئله نفی صفات و نظریه عینیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش درباره اینکه آیا خدای تعالی صفت دارد و اگر آری، دارای چه نسبتی با ذات الهی است، مجموعه ای از مباحث را در اندیشه اسلامی فراهم کرده است که معمولاً زیرعنوان توحید صفاتی دسته بندی می گردند و امروزه با عنوان «هستی شناسی اوصاف الهی» شناخته می شوند. این مباحث به لحاظ تاریخی از همان قرن اول هجری در میان اندیشمندان مسلمان مطرح بوده اند و هریک براساس مبانی و پیش فرض های دستگاه فکری خود، به نظریه پردازی درباره آنها پرداخته اند. یکی از مهم ترین نظریه ها در این زمینه، نظریه نیابت است که واکنش های مختلفی را به خود دیده است. در این مقاله با نگاهی تحلیلی تاریخی، به بازخوانی نظریه نیابت و شناخت ارکان آن پرداخته ایم و ضمن اثبات وجود چنین نظریه ای در میان معتزله، باورمندان به آن را از معتزله و دیگر مذاهب بازشناسی کرده ایم. براین اساس به این نتیجه رسیده ایم که این نظریه تبیینی برای نفی صفات است و تحویل آن به نظریه عینیت صدرایی درست نیست.
تحلیل و بررسی خداشناسی سهروردی در بوته نقدهای صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع فلسفه مطلق وجود است که سایر مراتب، از حقّ تعالی تا آخرین مراتب وجود، را در بر می گیرد. مرکز هستی و سرسلسله موجودات، که غالباً از او به واجب الوجود تعبیر می کنند، در فلسفه اشراق با عنوان «نور الأنوار» شناخته می شود. سهروردی در نظام اشراقی خویش، پس از اثبات نور الأنوار و وحدت او، به نفی صفات زائده از آن ساحت می پردازد. درباره علم و فعل او نیز دیدگاه بدیعی ارائه داده است. ملاصدرا با اینکه برهان صدیقین خود بر اثبات واجب تعالی را با برهان سهروردی قریب مأخذ می داند، لکن با توجه به اعتباری بودن وجود در فلسفه سهروردی، شبهه ابن کمونه را بر طریقه او در اثبات واجب، وارد دانسته است. در مورد علم و سایر صفات خدا نیز، یا گفتار سهروردی را نقد کرده و یا در پاره ای جزئیات، آرای متفاوتی با او اتخاذ کرده است. در نوشتار حاضر ضمن بیان دیدگاه های سهروردی در این باره، به اختلافات و انتقادات ملاصدرا بر او پرداخته شده است.
مبانی و ادله نفی صفات در کلام امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال نوزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۰)
73 - 98
حوزههای تخصصی:
آموزه نفی صفات به صراحت در روایات اهل بیت(ع) آمده و در مدارس کلامی امامیه مورد پذیرش اکثر متکلمان امامیه بوده است. با وجود این، امروزه براساس مبانی فلسفی، و به خصوص حکمت متعالیه مورد نقد و انکار قرار می گیرد. در تحقیق حاضر، مبانی و ادله آموزه نفی صفات از متون کلامی امامیه در مدارس گوناگون کلامی شناسایی و استخراج و نشان داده شده است که این آموزه دارای مبانی عقلی و کلامی خاص خود است. این مبانی و ادله به طور خلاصه عبارت اند از: آموزه توحید ذاتی با سه تقریر نفی تعدد، نفی ترکیب، و نفی شبیه، اتحاد وصف و صفت، امتناع توصیف ذات، امتناع محدودیت، مخلوقیت صفت و موصوف و آموزه خلقت. در کنار آنچه گفته شد، تعداد زیادی از روایات ناظر بر نفی صفت هم پشتوانه نقلی این دیدگاه هستند.
نظریه نفی صفات در مدرسه کلامی کوفه و قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه نظریه عینیت صفات با ذات به عنوان تفسیری از توحید صفاتی، اندیشه ای معروف و متداول در میان متکلّمان امامیه تلقّی می شود. انتساب این اندیشه به مدارس کلامی امامیه، خصوصاً پیش از رونق فلسفه صدرایی به صورت جدّی مورد تردید است. بررسی آثار و شواهد نشانگر آن است که نه تنها در این مدارس اثری از نظریه عینیت صفات با ذات قابل مشاهده نیست، بلکه گرایش ایشان به نظریه نفی صفات، به عنوان رقیب نظریه عینیت، از ادلّه و شواهد فراوانی برخوردار است. این نوشتار با روش مطالعه اسنادی با تحلیل گزارش های تاریخی و نیز بررسی کلمات و مبانی متکلّمین امامیه در دو مدرسه کوفه و قم، در صدد رصد نظریّه نفی صفات در این دو مدرسه است. بررسی گزارش های کلامی و نیز کلمات متکلمان شاخص این دو مدرسه، یعنی زراره، هشام بن حکم و مؤمن الطاق، نشان از صحّت انتساب نظریه نفی صفت به ایشان دارد. نقل صریح احادیث نفی صفت بدون هیچ گونه تفسیر و تأویل، روایات نفی توصیف، روایات نفی وساطت صفت میان ذات و افعال الهی، روایات حدوث اسماء، تفسیر سلبی و کارکردی صفات و پرهیز از تفسیر اثباتی، و نیز اظهار تنافی اثبات صفت با آموزه توحید ذاتی و لزوم محدود شدن ذات، برخی از ادلّه و شواهد انتساب نفی صفت به این دو مدرسه کلامی است.
نقد و بررسی دو موضع نفی و اثبات در توحید صفاتی و رفع تعارض از آن ها در نظام کلامی شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۰
۴۴-۲۷
مسأله صفات خدا و کیفیت اتصاف ذات الهی به آنها از مسائل اساسی معرفتی در باب مبدأ شناسی است. ابو علی جبائی معتزلی معتقد است ذات خدا، نائب مناب صفات خدا است، زیرا انکار اوصاف الهی به دلیل اتقان صنعش جایز نیست ولی چون واقعیت صفت، قیام به غیر است نه عینیّت، این قول صحیح نیست؛ چون سر از نفی مطلق در می آورد و برخی همچون اشاعره و معتزله به ترتیب قائل به زیادت قدیم یا زیادت حدوثی شده و به اثبات صفات رأی داده اند؛ زیرا اصولاً ذات خدا را نباید خالی از کمالات وجودی دانست. این دو قول نیز صحیح نمی باشد زیرا تعدد قدما یا نیاز، لازم می آید. در این میان شیعه علاوه بر اثبات صفات، به نفی صفات زاید و حدوثی نیز پرداخته که این مقاله در صدد است به صورت توصیفی و تحلیلی و به روش کتابخانه ای نشان دهد نه تنها تعارضی در بین نیست بلکه بهترین نظریه می باشد.
تبیین مفهوم الاهیاتی«نفی صفات از خدا»توسط امیرمومنان علی (ع) در خطبه نخست نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث از توحید و یگانگی حضرت حق سبحانه در اوج این مباحث الاهیاتی قرار دارد و همواره فکر اندیشمندان را به خود مشغول کرده است و دراین میان، متون دینی اسلامی بالاترین اندیشه ها در این زمینه ارائه داده است و قله این اندیشه ها ریشه در آیات قرآن کریم دارد که توسط امیر مومنان علی (ع) در نهج البلاغه تبیین شده است. این پژوهش–کهدرروشگردآوریمطالب،کتابخانهایاستودرنحوهاستناد داده ها، از شیوه اسنادی پیروی می کند و در تجزیه و تحلیل مطالب، روش آن تحلیل محتوایی از نوع توصیفی تحلیلی می باشد.–مسالهنفی صفات از خدا را که در خطبه نخست نهج البلاغه تحلیل و احتمالات گوناگون در معنایآن را ذکر و نقد نموده و در پایان به ای نتیجه دست یافته است که تنها معنای موجه نفی صفات از خدا در این فراز از نهج البلاغه، به ویژه با توجه به استدلال های علی (ع) حمل آن بر نفی صفات از مرحله ذات و توحید احدی و ملازم با وحدت شخصی حضرت حق سبحانه است که برتر از توجید واحدی و عددی می باشد.
نفی صفات از خداوند و رابطه آن با کمال اخلاص انسان و اعتقاد به امامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
221 - 236
حوزههای تخصصی:
سعادت، آرزوی دیرینه بشر است که شناخت خداوند برای رسیدن به آن ضروری است. امام علی علیه السلام با بیان نفی صفات به شناخت خداوند پرداخته است. این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی به تبیین این مسأله می پردازد که «چه تلازمی میان کمال اخلاص با نفی صفات از حق تعالی وجود دارد»؟ برای تحلیل این مسأله نظرات مختلف در باب صفات الهی، نقد آنها و دیدگاه هایی که می توانند به عنوان مصداق نفی صفات قرار گیرند، معنای اخلاص و رابطه نفی صفات با اخلاص و رابطه توحید در صفات خداوند با وحدت در صفات امام تحلیل می شوند. یافته های پژوهش حاکی از آن است اخلاص تأویل کلمه طیبه لااله الا الله و ناظر به نفی هرگونه حیثیت از حق تعالی و بساطت حقیقی در مصداق و مفهوم صفات اوست که حتی ترکیب از حیثیات ذهنی در مفهوم صفات را نیز نفی می کند و عبد مخلَص نیز در اثر اعتقاد حقیقی در صفات کمالی اش چون خداوند متعال با حفظ مرتبه امکانی اش بسیط الحقیقه، و تجلی تمام عیار صفات او می گردد و در حدیث شریف سلسله الذهب پیروی از او شرط رسیدن به حقیقت کلمه لااله الا الله معرفی می شود.
تفسیر مستندات الهیات سلبی در روایات علوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۰ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
71 - 94
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد واکاوی برداشت های قایلان به الهیات سلبی در مواجهه با روایات امام علی7 در باره صفات الهی است. در تفسیر این روایات، سه دیدگاه مشاهده می شود؛ سه گروه، با نگرش وجودشناسی صفات به تفسیر این روایات پرداخته اند: گروهی این صفات را ناظر به صفات مخلوقی دانسته اند؛ گروه دوم، وجود هر گونه صفتی را برای حق تعالی منکر شده اند و گروه سوم، صفات را به صفات ذات و زاید بر ذات تقسیم کرده و قایل به نفی صفات زاید بر ذات شده اند. منشأ این گرایش ها، عدم تأمل کافی در مجموعه روایات و زمینه های معرفتی و فرهنگی دوران صدور روایات است. دیدگاه صحیح در تفسیر مستندات الهیات سلبی، اثبات صفات از بُعد وجودشناختی صفات و نفی تشبیه در بُعد معناشناختی آن است. در این نظریه، هر چند نمی توان در باره ماهیت صفات توصیف اثباتی ارائه داد، لیکن علاوه بر سلب نقایص، می توان توصیف کارکردگرایانه از صفات ارائه داد.
آموزه نفی صفات در احادیث شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۰)
122 - 144
حوزههای تخصصی:
دیدگاه نفی صفات از ذات اقدس الهی، آموزه ای است که امروزه نظریه ای شاذّ تلقّی شده و نظریه اثبات صفت و عینیت آن با ذات، به عنوان تفسیر توحید صفاتی، به اهل بیت: نسبت داده می شود. این تحقیق درصدد پی جویی دیدگاه نفی صفات در روایات اهل بیت: است و به این نتیجه می رسد که حجم انبوهی از روایات شیعه، بر نفی صفات دلالت دارد و دیدگاه اثبات صفت، دیدگاه فلاسفه متأخّر است و به همین خاطر هر جا در روایات سخن از نفی صفات است، از سوی این اندیشمندان، دچار تأویل و توجیه شده است. روایات نافی صفت را می توان در چهار محور دسته بندی کرد: روایات نفی صفت، روایات نفی توصیف، روایات نفی وساطت صفات (مثلاً عالمٌ لذاته به جای عالمٌ بعلم) و روایات دالّ بر حدوث اسماء.