مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
تطبیق
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تطبیقی برنامه های درسی مربوط به سواد رسانه ای بین کشورهای کانادا، ژاپن و ایران است. جامعه آماری برنامه های درسی سه کشور ذکر شده و نمونه آماری برنامه درسی سواد رسانه ای با نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. بدین منظور با روش جستجوی در اسناد مکتوب و سایت های اینترنتی داده ها جمع آوری گردید و با روش جبر بولی، تجزیه و تحلیل انجام گرفت. نتایج نشان داد در اهداف اجرای برنامه درسی سواد رسانه ای سه کشور، درک و بکارگیری محتوای رسانه ای، مهارت های عملی برای زندگی کارآمد از اشتراکات می باشد. از طرفی تفکر انتقادی در مدارس کانادا و ژاپن مورد تاکید است. در ابعاد و رویکردها، رویکرد انتقادی در کانادا و ژاپن، رویکرد کارآفرینی و آمادگی ورود به حرفه و شغل در کانادا و ایران و کسب مهارت ها و شایستگی های لازم برای زندگی در ژاپن و ایران مطرح است
تحلیل فرایند «تفسیر» و «تطبیق» قرآن بر اساس کارکرد «سیاق» و «شأن نزول»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم، متنی است که مخاطبانش به منظور دریافت مُراد آن نیاز به «تفسیر» دارند. پس از دریافت مُراد، نوبت به فرایند «تطبیق» یا همان بهره بری از مُراد در جهت هدایت می رسد. مسأله آن جاست که فهم تفسیری و پس از آن، دخول در فرایند تطبیق نسبت به «سیاق» و «شأن نزول» آیه چگونه تصویر می شود. این پژوهش که به روش تحلیلی-توصیفی و با بهره بری از ابزار کتابخانه ای به نگارش درآمده است، در تحلیل فرایند تفسیر بدین نتیجه دست یافت که با توجه به نوشتاری یا غیرنوشتاری بودن متن، مفهومی به نام «مقامات تفسیری» مطرح می شود که فهم مراد، تنها در آن مقامات امکان پذیر است. این مقام ها عبارتند از: «سباق»، «شأن و فضای نزول آیه»، «سیاق سوره»، «فضای نزول سوره»، «قرآن در قرآن نوشتاری» و «قرآن در قرآن غیرنوشتاری». در واقع، هیچ یک از مقام ها با دیگری تعارضی ندارد و شکل متکامل تفسیر، تنها با کنار هم نهادن تمامی مقامات ممکن است. امّا نتایج حاصل از تحلیل فرایند تطبیق عبارتند از: اوّلًا فرایند تطبیق در گستره ی تمامی آیات و برای همه ی مخاطبان تعریف می شود؛ ثانیًا از حیطه ی «مدلولات لفظی» و حوزه ی «تفسیر» بیرون می آید؛ ثالثًا تنها با تعیین «مناسبت» و «غایت» به صحنه می آید؛ رابعًا با تشکیل قیاسی استثنایی برای نقوش مطرح در یک آیه تصویر می شود؛ خامسًا تعارض با مقام «سباق» یا «شأن نزول آیه» شرط دخول در فرایند تطبیق است، اما تطبیق نسبت به چهار مقام دیگر همین آیه، مهمل یا لابشرط است؛ سادسًا تطبیق یک آیه آن گاه مقبول می افتد که با مقامات شش گانه در محدوده ی آیات دیگر متعارض نباشد.
خوانش داستان های قرآن کریم از منظر ترمینولوژی ادبیات داستانی
حوزه های تخصصی:
قصه به عنوان پایدارترین و شناخته شده ترین روش برای انتقال داشته های بشری، از قدیم الایام همواره رموزی در خود داشته که بشر را برای ساعات متمادی با خود همراه کرده و به داشته هایش افزوده که البته نشان از اهمیت جایگاه قصه در بین انسان هاست. قرآن کریم به واسطه ی اعجازش، سخنان بسیاری جهت ارائه به انسان ها دارد و به واسطه ی اینکه از سوی خداوند متعال برای آدمیان فروفرستاده شده، پند و اندرزهایش را جز بصورت مستقیم گویی، در قالب قصص نیز طرح کرده که بنی بشر چنین تلقی از آن نداشته باشد که این کتاب صرفا به جهت امر و نهی به دستش رسیده است. البته قرآن یک فرستاده ی آسمانیست و امکان مقایسه با ادبیات صرف که آفریننده اش انسان زمینی است وجود ندارد. جهت ایجاد ارتباط بین قصص قرآن و ادبیات داستانی در این مقاله چند قصه ی مهم قرآنی را انتخاب کرده و نگاهی روشن به ترمینولوژی داستان نویسی کرده ایم. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که قرآن از منظر حجم نگارش داستان ها، دارای انواع قصص رایج در جهان داستان نویسی و دارای شخصیت پردازی حساب شده است و برای هر قصه، شروع و نتیجه ای خاص در نظر گرفته است که نشان از به روز بودن همیشگی این معجزه الهی برای انسان هاست و این مسئله نمود عینی بومی نگاه کردن و جهانی اندیشیدن است. این مقاله به روش کتابخانه ای و بصورت توصیفی- تحلیلی نگارش یافته است.
بررسی تطبیقی ویژگی های معلم از دیدگاه فارابی و شهیدثانی و ارائه دستاوردهای آن برای نظام تربیت معلم در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۵
1 - 24
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تطبیق ویژگی های معلم از دیدگاه فارابی و شهیدثانی و ارائه دستاوردهای آن برای نظام تربیت معلم در ایران است.دستیابی به این هدف نیز نیازمند بررسی دقیق ویژگی هایی است که این اندیشمندان در آثار خود برای معلم درنظرگرفته اند.در این راستا و با توجه به مراتب فوق از روش های تحلیل تطبیقی و استنتاج استفاده شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که هر دو فیلسوف مسلمان در مسائلی چون دغدغه نسبت به مسأله معلم و معلمی، حافظ شریعت، علاقه مند به تعلیم و تربیت، آراستگی به خصوصیات اخلاقی، معلمی به عنوان یک حرفه تخصصی دارای اشتراک هستند. اما در جامعیت دیدگاه شهید ثانی در خصوص ویژگی های معلم، توجه به موضوع شاگرد و نوع تقسیم بندی ویژگی ها دارای افتراق می باشند. براین اساس و با توجه به نتایج پژوهش حفاظت از شریعت الهی تا پای جان، آموزندگی مدام، پدید آورندگی و جانشین پروری در ویژگی های معلم به عنوان دستاوردهای مناسب برای حل چالش های موجود در نظام تربیت معلم ارائه شد.
بررسی تطبیقی عشق و عقل در اشعار حافظ و آثار فارسی سهروردی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مضمون های مشترک قابل مقایسه در اشعار حافظ و آثار فارسی شیخ اشراق، مفهوم عشق و عقل است. همان اندازه که سهروردی در جایگاه حکیم در تک تک رساله های فارسی خود به عقل پرداخته، در سراسر دیوان خواجه شیراز نیز سخن از عشق است و هر دو در آثار خود نظری نیز به مفهوم مقابل آن داشته اند. اگر سهروردی حکیمی است که دل هم در گرو عقل دارد و هم عشق، حافظ نیز شاعری اندیشمند است که از مقوله عقل غافل نمانده، همواره در اشعارش به نقد آن پرداخته است. در مجموعه آثار فارسی سهروردی تنها یک رساله به عشق اختصاص دارد، ولی به جرأت می توان گفت، وی حق مطلب را در مورد عشق ادا کرده، به مراحل و مراتب مختلف آن پرداخته و نقش و جایگاه عشق را در حکمت اشراقی به خوبی تبیین کرده است. پژوهش حاضر بیش از سایر رساله ها از رساله فی الحقیقه العشق بهره برده است؛ چرا که بیشتر با اشعار حافظ قابل مقایسه و تطبیق است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای انجام گرفته است. نتیجه این که از نظر شیخ اشراق عقل و عشق لازم و ملزوم یکدیگرند. عشق زاده عقل است و برای رسیدن به عقل کل که در نزدیک ترین فاصله با نورالانوار است، راهی به جز عشق وجود ندارد. از آن سو، حافظ به ندرت از عقل قدسی سخن می گوید و به جز ابیاتی چند، هر جا سخن از عقل می آورد، منظور او عقل جزئی است و در قیاس میان عقل و عشق آنچه برای او اصالت بیشتری دارد، عشق است. این دو متفکر، با وجود اختلاف نظرهایی، در بیان روشِ نائل شدن به حقیقت و در رجحان عشق بر عقل برای وصول به جمال و کمال مطلق با یکدیگر هم رأی و هم عقیده هستند.
بررسی تطبیقی نگرش مثبت نگر در ادبیات فارسی و ادبیات سایر ملل
منبع:
پژوهش ملل آبان ۱۴۰۰ شماره ۶۹
131-151
گسترش آگاهی و بحث در افکار مثبت محصول اراده و بردار درونی انسان است. در این پژوهش میان رشته ای که بین ادبیات و علوم تربیتی محسوب می شود تلاش بر این است که علاوه بر تطبیق نگرش مثبت نگر در ادبیات فارسی و ادبیات سایر ملل به این نتیجه دست یابیم که در تئوری و عمل مسأله قدرت ذهنی بشر وجود دارد. استفاده از همین فرآیند ذهنی باعث ایجاد سلامتی، بهبود کیفیت زندگی، صبر، عشق و امید، یافتن مهارت ها، احساس رضایتمندی و در مجموع باعث شناخت قابلیت وجودی انسان می شود. و باتوجه به شناسه های آشکار و با تبیین و بررسی در تحقیق پیش رو به این نکته پرداخته می شود که یک چرخه معیوب در بدن ما، در جریان است که با کمک مثبت اندیشی و نشان دادن شواهد واضح آن و تجربه های تابع قانون تلاش می کنیم نیروهای منفی را خنثی کنیم و از انواع هوش از جمله هوش سلولی در این راستا بهره ببریم.
مطالعه تطبیقی شاخصه های صوری نقاشی قاجار با چند نگاره از شاهنامه عمادالکتّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تطبیقی هنر سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۰
۱۳۹-۱۲۱
حوزه های تخصصی:
نقاشی عصر قاجار به طور عمده، به دو دوره تقسیم می شود: دوره نخست؛ مقارن با سلطنت فتحعلی شاه نضج می یابد تا عصر ناصری دوام می آورد؛ بر تلفیق صور نگارگری و تزئینی با دستاوردهای هنر ناتورالیستی تکیه دارد و سیطره کلی دستاوردهای هنر ایرانی در آن، حائز اهمیت است. دوره دوم، با سلطنت ناصرالدین شاه و ظهور هنرمندان اروپارفته، شکل می گیرد و مبتنی بر بازنمایی از هنر طبیعت گرای غرب است. شاهنامه عمادالکتّاب، محصول نیمه دوم است. شاهنامه ای که به عنوان آخرین نسخه دست نویس و مصور شاهنامه، به عهد مظفرالدین شاه تعلق دارد اما احراز هویت شاخص های ساختاری صور نگارگرانه نیمه نخست قاجار در آن، وانمود محسوسی دارد. بنابراین، در پژوهش حاضر این پرسش مطرح است که: نگاره های شاهنامه عمادالکتّاب براساس دستاوردهای هنری کدام سبک نقاشی قاجار خلق شده است. هدف این مطالعه، تطبیق نگاره های شاهنامه مذکور با مؤلفه های نقاشی مکتب اول و دوم قاجار است. بنابراین پس از معرفی شاخصه های نقاشی قاجار، پنج نگاره از شاهنامه عمادالکتّاب به روش توصیفی تحلیلی بررسی می شود: نخست، دو نگاره از این نسخه را تشریح و سپس به منظور فراهم آوردن پشتوانه استدلالی غنی، سه نگاره از شاهنامه عمادالکتّاب با نمونه های همتای آن در شاهنامه های دیگر عصر قاجار ازجمله شاهنامه داوری، مقایسه می گردد. چراکه بررسی ها نشان داده اند که تصاویر نسخه عمادالکتّاب برخلاف آنکه در نیمه دوم حکومت قاجار خلق شده اند، با نمایش چهره های عاری از فردیت، غلبه عناصر تزئینی، بهره گیری از رنگ های گرم و شفاف و استفاده از دورنماهای ساده در تمامی شئون، به سبک نگارگرانه نیمه نخست قاجار ادای دین کرده اند. مسئله ای که در قیاس با سبک تصویرسازی محمد داوری در شاهنامه داوری که چندی پیش تر از نسخه عمادالکتّاب رقم خورده، ارائه هرگونه توجیهی چون ارجاع به سلیقه زمانه و غیرممکن بودن راهیابی تکنیک های هنر غرب به تصویرگری این کتاب را باطل می سازد.
معرفی معیار برای تحقیق تطبیقی مبتنی بر دیدگاه کری واک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق در نظام دانشگاهی، نیاز به الگو و روشی متناسب با موضوع پژوهش دارد. هدف تحقیق که محور اصلی کار است، ساختار نظری دقیق و درعین حال قابل اجرایی را می طلبد تا محقق بتواند براساس آن، به گردآوری داده و تحلیل پراخته و درنهایت به مرحله توصیف، تدوین و نگارش برسد. این ساختار نظری قابل اجرا که به تحقیق، نظامی روشن و تکرارشونده می بخشد، روش تحقیق نامیده می شود. تمرکز این مقاله روی تطبیق است که یکی از کلیدواژگان اصلی و کاربردی در حوزه های مختلف دانش و خاصه حوزه روش تحقیق است. آنچه به عنوان الگو در برخی مقالات با عنوان تطبیقی به چشم می خورد، برای مقایسه دو امر کمابیش مشابه است، درحالی که حتی در این معنای ناقص که صرفاً به شباهت ها پرداخته شود، ملاک ها و معیارهای انطباق شباهت ها برای مخاطب به نحو مستدل مشخص نمی گردد. آنچه در این مقاله مستند دنبال می شود، معرفی گام هایی است برای اِعمال تطبیق یا هم سنجی؛ که با برجسته کردن تفاوت ها درجهت ایجاد اتصالی منطقی و معنادار بین دو یا چند مورد تلاش میکند. این مقاله، درنظر دارد با رویکردی فلسفی و مروری مختصر بر اصطلاح شناسی و ریشه شناسی اصطلاح تطبیق، به قدیمی ترین بحث منطقی در زمینه قیاس از جانب ارسطو، ورود پیدا کند تا بستری را برای معرفی و تشریح شاخص های موثق در زمینه تطبیق فراهم سازد. معیارهای موردنظر در این تحقیق، براساس مدلی است که به سفارش دانشگاه هاروارد توسط متخصص حوزه آموزش نگارشِ پژوهش، پروفسورکِری واک که سال ها در حوزه های هنر، معماری، تاریخ و ادبیات به نحو تأثیرگذاری تحقیق و تدریس کرده- به مرکز نگارش و تحقیق دانشگاه هاروارد ارائه شده و از نظمی منطقی و دقیق نیز برخوردار است.
مطالعه تطبیقی دیباچه دوست محمد گواشانی هروی و دیباچه قطب الدین محمد قصه خوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تطبیقی هنر سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
۱۶۴-۱۴۹
حوزه های تخصصی:
از منابع مکتوب تاریخ هنر در ایران می توان از دو دیباچه نام برد که در فاصله یک دهه در عصر صفوی به رشته تحریر درآمده اند. یکی دیباچه دوست محمد گواشانی بر مرقع بهرام میرزا (952 ه. ق.) و دیگری دیباچه قطب الدین محمد قصه خوان بر مرقع شاه طهماسب (964 ه. ق.) است. نویسندگان بسیاری در عصر صفوی از مطالب این دو دیباچه به صورت مستقیم و غیرمستقیم در نگارش کتب مرتبط با خوشنویسی و نقاشی بهره مند شده اند. کویین، نویسنده کتاب تاریخ نویسی در روزگار شاه عباس، معتقد است مورخان عصر صفوی اصول نگارشی خاصی را در دیباچه نویسی رعایت می کردند. ازجمله ذکر منابع، مدح حامی کتاب و ذکر انگیزه ها و دلایل نگارش اثر و... . این نوشتار به روش توصیفی- تحلیلی بر پایه مطالعات کتابخانه ای باهدف معرفی دو دیباچه ارزشمند از منابع مکتوب هنر ایران، در پی پاسخ گویی به این پرسش است که قصه خوان در نگارش دیباچه مرقع شاه طهماسب تا چه میزان از متن دیباچه دوست محمد تأثیر پذیرفته است و در این راستا سعی دارد تفاوت ها و اشتراکات ساختاری و محتوایی هر دو متن را با ادعای کویین مبتنی بر پیروی مورخان دوره صفوی از الگویی خاص شناسایی کند. تفاوت در شیوه نگارش و عدم اشتراک دیدگاه نویسنده ها در بیان تاریخی از نقاط افتراق این دو متن هستند. دوست محمد، داستان خط و نقاشی را در سیر تاریخی آن بیان کند و قصه خوان در پی خلق یک متن ادبی با محتوای تاریخ هنر است. قطب الدین و دوست محمد از اصولی که کویین از آن ها نام می برد، پیروی می کند؛ البته دیباچه دوست محمد فاقد بعضی از معیارهاست. ازآن جا که مطالب هر یک از دیباچه ها مکمل دیگری است، مقایسه تطبیقی دو متن به رفع ابهاماتی در زمینه تاریخ هنر ایران کمک می کند.
بررسی تطبیقی سازگاری مسئله شر با وجود خدا بر اساس دفاع مبتنی بر اختیار پلنتینگا و سعادت محوری علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
139-158
حوزه های تخصصی:
پلنتینگا و آیت الله مصباح(ره) به عنوان دو حکیم خداباور مسیحی و مسلمان با دو رویکرد متفاوت اما عقلی، به تحقیق درباره مسئله شرور پرداخته و شبهه ناسازگاری وجود شرور طبیعی و اخلاقی را پاسخ داده اند. این مسئله بر اساس روش توصیفی- تحلیلی به شیوه گردآوری کتابخانه ای، بررسی شده است. پلنتینگا مطابق نظریه اختیار، ادعای وجود تناقض منطقی بین مسئله شر و وجود خدا را نمی پذیرد. آیت الله مصباح ضمن پذیرش راه حل های فلاسفه مسلمان، از جمله عدمی بودن شرور، نسبیت شرور، مجعول بالعرض بودن شرور، غلبه خیرات بر شرور، بر راهکار غایت انگاری یا همان کمال و سعادت محور بودن همه افعال انسان، تاکید خاصی کرده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که اگر چه این دو متفکر، در اصل اعتقاد به خدای کامل مطلق(عالم، قادر و خیر محض) اشتراک نظر دارند، اما در روش و نوع مواجهه با نظریه عدل و حکمت الهی اختلاف نظر دارند. در عین حال دیدگاه سعادت انگارانه آیت الله مصباح پاسخ همه شرور طبیعی و اخلاقی را می دهد اما نظریه اختیارانگارانه پلنتینگا صرفاً شرور اخلاقی را پاسخگوست.
بررسی و ارزیابی تطبیق های مسائل امامت بر روایات تشابه اُمَم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از پیامبر گرامی (ص) روایاتی نقل شده که در آنها از مشابهت حوادث امت اسلام با حوادث امت های پیشین سخن گفته شده است. این روایات شهرت فراوانی یافته و گویا علت آن تطبیق های گسترده ای است که از صدر اسلام تاکنون به وسیله امامان معصوم(ع)، صحابه و عالمان فریقین در این باره صورت گرفته است. به سبب جایگاه موضوع امامت در میان شیعیان، بیشتر انطباق ها در مصادر شیعی بر محور امامت است. بدین روی این تحقیق با هدف بررسی و ارزیابی انطباق حوادث و رخدادهای مسائل امامت بر روایات تشابه اُمَم سامان یافته و مصادر شیعی، اعم از جوامع حدیثی، شروح روایات، تفاسیر و کتاب های کلامی مطالعه و بررسی شده اند. برای این منظور، ابتدا روایات اهل بیت(ع)، شروح روایات و آراء عالمان این مصادر استخراج و سپس دسته بندی و در نهایت تحلیل شده اند. روش کار توصیفی، تحلیلی و بررسی اسنادی بوده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که انطباق رخدادها بر مسائل امامت در سه محور بوده است: الف) تطبیق رخدادها بر اوصیای پیامبران؛ ب) تطبیق مسائل مرتبط با امام عصر (عج)؛ ج) تطبیق تحریف قرآن پر چالش ترین تطبیق مربوط به تحریف قرآن بوده که بر این تطبیق نقدهای فراوانی وارد شده است.
بررسی و نقد فهم تأویل آیات قرآن بر اساس مکتب تفکیک
حوزه های تخصصی:
مکتب تفکیک معتقد است که تأویل قرآن فقط از ناحیه ی اهل بیت علیهم السلام منجر به رسیدن به حقایق امور می شود، در این راستا ابتدا نقدی به فهم دقیق معنای تأویل در آثار دانشوران مختلف شده است و به مفهوم «تأویل» به معنای «تفسیر» تأکید شده است و دیدگاه رایج «تأویل» به معنای خلاف ظاهر، هم از حیث معناشناسی و هم با بررسی نمونه های از تأویل های نادرست ملاصدرا و دیگران مورد نقد قرار گرفته است. برخی تناقض های دانشوران مکاتب بشری در گفتار و عملکردنیز، ناصواب بودن دیدگاه رایج را اثبات می کند.
نقش مهارت های مدیریت کوانتومی در ارتقائ رهبری اثربخش
منبع:
کنکاش مدیریت و حسابداری جلد ۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۲۵۲- ۲۵۱
حوزه های تخصصی:
مطابق رویکرد کوانتومی به مدیریت، مدیران برای افزایش اثربخشی عملکرد خویش نیازمند رویکرد جدیدی به انسان، فرآیندها و اشیاءهستند که به جنبه های ذهنی، غیرمنطقی و بی نظمی رفتار خویش و زیردستانشان مربوط می شود. مدیران کوانتومی جهان مشارکتی و همیارانه را می پذیرند و به سازمان، کارکنان، ارباب رجوع و جامعه به عنوان عناصری می نگرند که بر یکدیگر اثر متقابل داشته و یکدیگر را تعریف می کنند؛ یعنی عناصر پیوسته ای که واقعیت موجود و آینده شان را هم آفرینی می کنند. در این زمینه پرسش اصلی این است که چگونه مدیریت کوانتومی می تواند رهبری اثربخش را ارتقائ دهد؟ جامعه آماری مقالاتی در بازه زمانی بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۵ که در حوزه رهبری اثربخش و مدیریت کوانتومی نگارش یافته اند می باشد. در این بین ۱۰ مقاله که تعدادی به رهبری اثربخش و تعدادی اندکی به دلیل نو و تازه بودن پارادایم مدیریت کوانتومی به آن پرداخته بودند انتخاب گردید. نکته اساسی آن است که مهارت های هفتگانه به عنوان الگوی مدیریت کوانتومی شامل: دیدن کوانتومی، تفکر کوانتومی، احساس کوانتومی، دانستن کوانتومی، عمل کوانتومی، اعتماد کوانتومی، موجودیت کوانتومی در ارتقائ مهارت های رهبری اثربخش شامل: مهارت تشخیص، مهارت تطبیق، مهارت برقراری ارتباط نقش داشته اند.
بررسی تطبیقی عشق و عقل در اشعار حافظ و آثار فارسی سهروردی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مضمون های مشترک قابل مقایسه در اشعار حافظ و آثار فارسی شیخ اشراق، مفهوم عشق و عقل است. همان اندازه که سهروردی در جایگاه حکیم در تک تک رساله های فارسی خود به عقل پرداخته، در سراسر دیوان خواجه شیراز نیز سخن از عشق است و هر دو در آثار خود نظری نیز به مفهوم مقابل آن داشته اند. اگر سهروردی حکیمی است که دل هم در گرو عقل دارد و هم عشق، حافظ نیز شاعری اندیشمند است که از مقوله عقل غافل نمانده، همواره در اشعارش به نقد آن پرداخته است. در مجموعه آثار فارسی سهروردی تنها یک رساله به عشق اختصاص دارد، ولی به جرأت می توان گفت، وی حق مطلب را در مورد عشق ادا کرده، به مراحل و مراتب مختلف آن پرداخته و نقش و جایگاه عشق را در حکمت اشراقی به خوبی تبیین کرده است. پژوهش حاضر بیش از سایر رساله ها از رساله فی الحقیقه العشق بهره برده است؛ چرا که بیشتر با اشعار حافظ قابل مقایسه و تطبیق است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای انجام گرفته است. نتیجه این که از نظر شیخ اشراق عقل و عشق لازم و ملزوم یکدیگرند. عشق زاده عقل است و برای رسیدن به عقل کل که در نزدیک ترین فاصله با نورالانوار است، راهی به جز عشق وجود ندارد. از آن سو، حافظ به ندرت از عقل قدسی سخن می گوید و به جز ابیاتی چند، هر جا سخن از عقل می آورد، منظور او عقل جزئی است و در قیاس میان عقل و عشق آنچه برای او اصالت بیشتری دارد، عشق است. این دو متفکر، با وجود اختلاف نظرهایی، در بیان روشِ نائل شدن به حقیقت و در رجحان عشق بر عقل برای وصول به جمال و کمال مطلق با یکدیگر هم رأی و هم عقیده هستند.
نقش مؤلفه های هوش اخلاقی (دیدگاه بوربا و لنیک) در سازگاری همسران و تطبیق نظری با اصول اخلاقی متناظر آن در منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۴
۱۳۰-۱۰۵
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش تطبیقی حاضر، تعریف و تبیین نقش هوش اخلاقی (دیدگاه بوربا و لنیک) در سازگاری همسران وتطبیق مولفه های آن با معیارها و اصول اخلاقی است که دین اسلام در این حوزه، پیشنهاد می دهد. بدین منظور ابتدا به تعریف هوش اخلاقی مطرح در روان شناسی و بررسی مولفه های آن پرداخته شده و نقش هوش اخلاقی در سازگاری زناشویی از دیدگاه علمی تبیین شده است؛ سپس این مولفه ها با مفاهیم اخلاقی مرتبط در دین اسلام مورد تطبیق و ارزیابی قرار گرفته و در پایان، مرزهای هوش اخلاقی اسلام ترسیم شده است؛ می توان گفت ، مولفه های هوش اخلاقی، هریک، روشهایی اکتسابی وقابل یادگیری درجهت برقراری ارتباطی رضایت بخش بین همسران با توجه به مقتضیات پیرامونی و همسازی با تجربه های جدید هستند که در دیدگاههای بشری با انسان محوری و در اسلام با محوریت خدا و انسان متعادل در راستای تعالی و تعهد درونی به آموخته های اخلاقی، تعریف می شوند.
تبیین نظریه آموزش و پرورش آزاد و تطبیق آن با آموزه های تعلیم و تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ تیر ۱۴۰۱ شماره ۲۹۵
75-84
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین نظریه آموزش و پرورش آزاد و تطبیق آن با آموزه های تعلیم و تربیت اسلامی است. برای دستیابی به این هدف از روش های تحلیلی تطبیقی استفاده شده است. اطلاعات موردنیاز پژوهش از طریق مطالعه اسناد و مدارک جمع آوری و تجزیه و تحلیل نتایج آن نیز براساس روش برودی در چهار مرحله توصیف، تفسیر، هم جواری و مقایسه صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد؛ مبانی نظریه آموزش و پرورش آزاد مشتمل بر هفت مبنای اصلی ازجمله ارزشمندی فی نفسه دانش، تعلیم و تربیت عمومی، تربیت شهروند آزاد، همبستگی دانش و ذهن، وحدت در دانش و کثرت در واقعیت، تربیت عقلانیت، و تساوی در بهره گیری از فرصت هاست. نظریه آموزش و پرورش آزاد با آموزه های تعلیم و تربیت اسلامی دارای وجوه مشترکی از قبیل: تأکید بر عقلانیت، انتخاب و اراده فردی، ارزش ذاتی دانش و... است. اما این نظریه با آموزه های تعلیم و تربیت اسلامی دارای وجوه افتراقی از قبیل: توجه به دین به عنوان امری شخصی، فردمحوری، فروکاهش منابع کسب معرفت، نخبه گرایی، کثرت گرایی معرفت شناختی و کم توجهی به حرفه آموزی در آموزش و پرورش آزاد است.
تحلیل انتقادی علّامه طباطبائی بر روش های تفسیری اهل «کلام، فلسفه، اهل حدیث و صوفیه»
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵
173 - 202
یکی از اموری که مورد اهتمام علامه طباطبایی قرارداشت پاسداری ازمذهب وفرهنگ شیعی بود. علامه به این نتیجه رسیده بود که شناخت غرب از مذهب شیعه شناختی ناقص ومنفی است وبه هدف جبران واصلاح این نقیصه بزرگ ، مجاهدت علمی گسترده ای را آغازنمود. از جمله شاخصه های مهم شیعی که علامه در اثبات وشناساندن آن سنگ تمام گذاشت، روش قرآن مداری و یا «تفسیرقرآن به قرآن بود.» دراین نوشتار سعی شده تا فرایند تلاش علمی ایشان دراین عرصه تحلیل و تقدیم گردد. علامه این مسیر علمی را در دو مرحله سلبی و ایجابی طی نموده است؛ در مرحله نخست روش های تفسیری عمده و متداول – یعنی روش های حدیثی ، کلامی ، فلسفی، صوفیانه ، حس گرایان ودیوانگرایان - رامعرفی وانتقادهای مشترک و خاص هریک را با استدلال بیان نموده است ازجمله اینکه همه این روشها در واقع تطبیق هستند نه تفسیر؛ در مرحله دوم با بهره گیری از آیا ت قرآن ، روایات وسیره اهل بیت -ع - تفسیرپذیری قرآن از طریق قرآن وبلکه ضرورت آن را همراه باثمرات ارزنده آن ذکر کرده و درنهایت به این هدف رسیده است که روش تفسیر قرآن به قرآن تنها روش اهل بیت علیهم السلام است و بایدیکی از شاخصه های مذهب تشیع تلقی نمود.
بررسی شباهت ها و تفاوتهای مبانی پست مدرنیسم و مبانی تربیت در اسلام و اسناد بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۸)
303 - 325
دوران معاصر، دوران پیچیدگی، تنوع، تناقض، ناهمنوایی، ناهمرایی و صداهای گوناگون است جامعه بشری در بستر زمان به شیوه های جدید تربیت می اندیشد یکی از این شیوه ها؛ الگو گرفتن از تربیت های جدید با در نظر داشتن تربیت اسلامی است. پست مدرنیسم از جمله جریان های فکری است که در دوران معاصر، بیشترین شهرت و تأثیرگذاری را در حوزه های مختلف، ازجمله در حوزه تعلیم و تربیت داشته است. با توجه به اینکه جامعه ما یک جامعه دینی و مذهبی است و وجه تربیتی آن نیز بر اساس دین و مذهب ترسیم و تعریف شده است، و ازآنجایی که موج های اندیشه های پست مدرنیستی به آن رسیده است، لازم است این اندیشه ها با دین اسلام مطابقت داده شود بر این اساس هدف اصلی تحقیق بررسی تفاوت ها و شباهت های دیدگاه تربیتی پست مدرنیسم با شاخص های مبانی فلسفی تربیت اسلامی می باشد که با استفاده از روش تحلیلی، استنتاجی و تطبیقی انجام شده است بر طبق یافته های بدست آمده، تنها در مبانی هستی شناسی میان مبانی پست مدرنیسم و تربیت اسلامی شباهت هایی وجود دارد این شباهت ها در خصوص اعتقاد به واقعیت و کثرت گرایی در هر دو مکتب است ضمن اینکه در بعد مبانی معرفت شناسی، انسان شناسی و ارزش شناسی پست مدرنیسم و تربیت اسلامی تفاوت های اساسی وجود دارد نتیجه تحقیق نشان می دهد که میان پست مدرنیسم و ت علیم و تربیت اسلامی، هیچ گ ونه س نخیتی نخواهیم یافت؛ چراکه این دو معنا، از نظر معرفت شناسی یکدیگر را نقض
مطالعه ی تطبیقی «تحلیل فرهنگی نظام سیاسی اسلام» در دیدگاه امام محمد غزالی و برتراند بدیع(مقاله علمی وزارت علوم)
به زعم مردم شناسان کلاسیک و جامعه شناسان تاریخی، شکل گیری نظامات سیاسی به پدیده ی اجتماعی اولیه ای مرتبط است که در همه جوامع به صورت نطفه ای وجود داشته است. بر این اساس برداشت جامعه شناسی از مفهوم فرهنگ، جهتی خاص به تحلیل نظام های سیاسی می بخشد و در درجه اول این امر مستلزم روشن ساختن نشانه های فرهنگی، یعنی همان نظام های معنایی است که در درون جامعه ادغام شده اند. مقاله ی پیش رو نیز تلاشی است جهت آشنایی با اندیشه های برتراند بدیع و ابوحامد محمد غزالی و مقایسه ی دیدگاه این دو اندیشمند در خصوص بنیان ها و ویژگی های فرهنگی- اجتماعی نظام سیاسی اسلام. این مقاله برای بررسی رویکرد برتراند بدیع و غزالی از روش مقایسه ای بهره گرفته است. بر اساس داده های بدست آمده که عمدتاً از منابع دست اول و برخی تحلیل های سایر اندیشمندان بر نظریات مطرح شده برآمده است، تحلیل فرهنگی بدیع از نظام های سیاسی، با نظریه امام محمد غزالی در خصوص نظام سیاسی اسلام تا حد زیادی تطابق داشته و در مواردی نیز تفاوت هایی وجود دارد.
بررسی مضامین پایداری در شعر محمد مهدی جواهری و مجموعه "سرود درد" حمید سبزواری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۸
71 - 87
حوزه های تخصصی:
محمد مهدی جواهری از بزرگ ترین شاعران کشور عراق است. بیش تر اشعار او به بیان مفاهیم سیاسی و اجتم اعی اختصاص دارد. وی به سرودن اشعار میهنی و قهرمانی گرایش داشته است. مضامین پایداری نیز در اشعارش به وفور دیده می شود. حمید سبزواری نیز شاعری انقلابی است که همواره با جریان انقلاب و مبارزه با طاغوت همراه شده است. هر دو شاعر خواستگاه ایرانی داشته و هر دو از حامیان مظلومان و ستمدیدگان بوده و در برابر بیداد زمان قد علم کرده اند. مفاهیم ادب پایداری نظیر ترسیم ظلم و استبداد، دعوت به مبارزه علیه ظلم، امیدوارکردن مردم در پیروزی، بیان ظلم و جنایت و بی عدالتی، بزرگداشت شهدا، ستایش آزادی و آزادگی و سرزمین در سروده های هر دو به وفور یافت می شود.