نویسندگان: سید خلیل باقری

کلیدواژه‌ها: زبان استعاره هویت واژه حافظ

حوزه های تخصصی:
شماره صفحات: ۳۰-۴۳
دریافت مقاله   تعداد دانلود  :  ۱۹۲

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۶

چکیده

زبان به عنوان یک جریان سیال و تاویل پذیر ، از توانش ها ی پنهان و آشکاری بر خورداراست .استمرار حیات واژگان یک زبان عمدتا با عدم تطابق سطوح زبانی آن ارتباط دارد،بنا بر این بعضی از شعرا با توسل به هنر استعاره ، ضمن تحکیم جایگاه واژه ها در زبان ، معنی آن را از هرگونه گمانه زنی های عجولانه دور نگه می دارند. غرض نگارنده ازهویت یابی واژه ها، توجه شاعر به اهمیت وجه کم رنگ سازی و بعضا پنهان سازی معنی قطعی واژه هاست که در پرتو استعاره حاصل می شود. حافظ از جمله شعرایی است ، که نه تنها برخی از واژه ها را از سیاه چاله های گمنامی نجات داد،بلکه با بازنمایی جدیدی از فضای عصر خود و با رویکردی مبتنی بر استمرار؛ مدل فرهنگی و اجتماعی نوی را بنا می نهد. در همین راستا در شعر او به واژه های متعددی از جمله:« وحشی و ضع ، هر جایی ، چشم دریده،دهان گشاده، انگشت نما،خود فروشی ، هرزه گرد، جماش و ....» بر می خوریم که با کم رنگ سازی معنای قاموسی؛ هر یک ازآن ها را بر صدر می نشاند..و بنا به تعبیر خود، قبای حسن فروشی را برازنده آن ها می نماید.لذا این مقاله بر آن است تا نمونه هایی از این جریان هنری را در غزل های حافظ تحلیل نماید.و به این پرسش پاسخ دهد که :چگونه می توان با توسل به هنر استعاره به چنین هویتی در واژه ها دست یافت؟

تبلیغات