مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
نجیب محفوظ
حوزه های تخصصی:
آستانه ورود به هر اثری، عنوان آن است و نباید عنوان را صرفا کلماتی دانست که برای معرفی کتاب، بر روی جلد آن حک شده است زیرا عنوان خود، یک جنس ادبی است تا آنجا که دانشی به نام ""عنوان پژوهی"" به وجود آمده است. در این جستار نگارنده سعی بر آن دارد تا با تکیه بر مبنای نشانه شناسی(ارتباط دال و مدلول)، عناوین رمان سه گانه ی (بین القصرین، قصرالشوق و السکریة) نجیب محفوظ را مورد بررسی قرار دهد و به این مسأله مهم بپردازد که غرض اصلی نجیب محفوظ از انتخاب این عناوین که در حقیقت اسامی محله های قاهره هستند، چیست. نتایج برآمده از این پژوهش حاکی از آن است که منظور اصلی نویسنده از انتخاب عنوان «بین القصرین» نشان دادن گرفتاری شخصیت های داستان میان دو نوع استبداد یعنی پدرسالاری و استعمار انگلیس است؛ هدف از انتخاب عنوان «قصر الشوق»، بیان کردن نوعی استبداد معنوی در شخصیت ها و شکست آن ها در دستیابی به اهدافشان است و در نهایت غرض از انتخاب عنوان «السکریة»، پناه بردن شخصیت ها از سطح هشیاری به ناهشیاری و سرکوب شدن شادی ها به واسطه سلطه غم و اندوه می باشد.
نقد و بررسی ترجمه فارسی رمان «قلب اللیل» با عنوان «دل شب» بر اساس الگوی گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوها و مدل های متفاوتی که از سوی نظریه پردازان ترجمه ارائه شده است، به عنوان معیاری مناسب و با کارکرد دقیق تری برای سنجش ترجمه ها به کار می رود. میزان مقبولیت ترجمه یک اثر ادبی زمانی مشخص می شود که طبق این الگوها نقد و بررسی گردد تا جوانب مثبت و منفی ترجمه آشکار شود؛ چراکه جوانب و ویژگی های مثبت و منفی ترجمه، به میزان کیفی متن ترجمه شده دلالت دارد. در این جستار برآنیم تا بر اساس الگوی پیشنهادی گارسس، ترجمه سه بخش از رمان « قلب اللیل» نجیب محفوظ را با عنوان «دل شب» از کاظم آل یاسین، با در نظر گرفتن متن اصلی رمان بررسی نماییم. مدل گارسس شامل چهار سطح «معنایی لغوی»، «نحوی صرفی»، «گفتمانی کارکردی»، «سبکی منظورشناختی (عملی)» و نیز زیرمجموعه های خاص هر سطح می باشد. دستاورد این پژوهش مبیّن آن است که آل یاسین در دو سطح «معنایی لغوی» و «نحوی صرفی (واژه ساختی)» نسبت به دو سطح دیگر الگوی گارسس، موفق تر عمل کرده است؛ به عبارتی ترجمه وی از این لحاظ، کفایت لازم را دارد، به طوری که دو سطح «گفتمانی کارکردی» و «سبکی منظورشناختی» نیز تنها از مقبولیت و نه کفایت برخوردار است.
مقوِّمات العالمیة الأدبیة فی روایة "الشحَّاذ" لنجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
العالمیة الأدبیة هو ارتقاء أدب ما، کلیاً أو جزئیاً، إلى مستوى الاعتراف العالمی العام بعظمته وفائدته والإقبال على ترجمته وقراءته وتعرُّفه ودراسته. ترعرع فی أحضان الروایة العربیة روائیّون کنجیب محفوظ الذی حصل علی جائزة نوبل عام 1988م. ولا شکَّ أنها کانت لجهود نجیب محفوظ الروائیة دلالة واسعة وعمیقة فی حرکة الروایة العربیة نحو العالمیة. یحاول هذا المقال أن یدرسَ مقوِّمات العالمیة الأدبیة فی روایة الشحاذ علی أساس آراء حسام الخطیب وذلک یکون من خلال المنهج التلفیقی الذی یجمع بین نظریة العالمیَّة الأدبیة والمنهج التوصیفی – التحلیلی. تدلُّ النتائج علی أنَّ الروایة تمتاز بمیزات تؤهلها للحضور فی الفضاء العالمی حیث أن الروایة فی کلٍّ من المقوِّمات تتمیز بما یؤهلها للعالمیة. علاوة علی حضور العناصر الذاتیة کالتمایز بالمضامین الإنسانیة العدیدة والاتصاف بالسمة المحلیة والجودة الفنیة، کتابة الروایة باللغة العربیة وترجمتها إلی اللغات الأخری مهَّدت الطریق للحضور فی المستوی العالمی. ترجمت الروایة إلی أکثر من عشرین لغةً حیَّة وذلک من آثار فوز الکاتب بجائزة نوبل.
الرؤیة التأمُّلیَّة فی روایة الشحاذ لنجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الرؤیة التأملیة فی الروایات الفلسفیة مِن أهمّ الدراسات فی الرؤیة الإنسانیة التأملیة لوظیفة الأدب الهادف، فالبحث عن الحقیقة مِن أهمِّ البحوث فی نظریات الأدب الفلسفی، روایة الشحاذ الفلسفیة والتی هی تعبیر مُکمِّل للبُعد الفلسفی والنفسی والصوفی الإنسانی، مِن روایات محفوظ القائمة علی بطل واحد، وهی تعبیر صادق عن بحث الإنسان عن الحقیقة وعن الذات وعن الله –تبارک وتعالی- محفوظ حاوَلَ مِن خلال شخصیة بطل الروایة «عمر الحمزاوی» أن یُبیِّن للجنس البشری أجمع تعاسةَ الإنسان وحیرته فی عالمه هذا، وإنّ الإنسان بحاجة ماسة إلی کشف ذاته، فهو فی الواقع شحاذ یشحذ ذاته وحقیقته ویتسول ویطلب بُعده الإلهی، هذه الروایة تجمع الآراء النفسیة والفلسفیة والصوفیة حیث تدعو الإنسان إلی مراجعة حساباته فی ذاته وفی نفسه وقراءة متطلبات الحیاة وقد توصل البحث إلی أنّ هذه الروایة الفلسفیة تدعو الإنسان إلی التأمّل فی حیاته ومماته، تدعوه للشک وللشکوی من الوضع الموجود وهی تُبیّن الواقع المُرّ المرکون إلیه فهی مزاج مِن الفلسفة والعرفان، تدعو إلی الاعتزال لکن اعتزال مع تأمّل فی مسار الحیاة. وهدف البحث دراسة روایة الشحاذ من منطلق الرؤیة الوجودیة، والمنهج المتّبع وصفی –تحلیلی.
بررسی تطبیقی داستان«ماه عسل» از نجیب محفوظ با داستان «حضور» از ابوتراب خسروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
165-181
حوزه های تخصصی:
نجیب محفوظ در داستان«ماه عسل» و ابوتراب خسروی در داستان«حضور»، به بیان وضعیت زن و شوهری می پردازند که به محض ورود به منزل خویش متوجه می شوند که افراد ناشناسی منزل مسکونی آن ها را به تصرف درآورده اند. هدف مقاله حاضر، توصیف و بررسی تطبیقی این دو اثر بر اساس مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نویسنده دو اثر از لحاظ شیوه آغاز داستان روشی مشابه را برگزیده اند؛ همچنین هر دو داستان عربی و فارسی دارای سه شخصیت اصلی است که عبارت است از یک زوج جوان و یک غریبه که منزل مسکونی آن ها را غصب کرده است. «خانه» در هر دو داستان مکانی محوری است که با مفهومِ ضمنیِ مأمنی برای انسان، در تردید قرار گرفته است. هر دو اثر از نظر استفاده از تکنیک زمان پریشی نیز دارای تشابه هستند؛ به این ترتیب که علاوه بر گذشته نگری، تکنیک تداخل زمان های گذشته و حال در هر دو اثر وجود دارد؛ علاوه بر این در بخش مشابهت در خویشکاری های دو داستان این حقیقت آشکار گشت که از میان سی و یک خویشکاری پراپ، یازده خویشکاری و توالی آن ها در هر دو داستان مشترک است. توالی خویشکاری های طرح هر دو داستان نوعی الگوی درونی مشترک را نشان می دهد که از طریق نمایش رمزگان های مربوط به هر خویشکاری چنین است: (B, H , C ,A ,δ , γ , λ , φ , ε , β , α ( .
بررسی تطبیقی بومی گرایی در رمان (مطالعه موردپژوهانه: دو رمان «بین القصرین» نجیب محفوظ و «داستان یک شهر» احمد محمود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۹
82-103
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های بارز در آثار نویسندگان ریالیست، پرداختن به عناصر بومی است؛ به گونه ای که خواننده پس از مطالعه آن ها، با انبوهی از ویژگی های اقلیمی و منطقه ای روبه رو می شود که او را هرچه بیشتر با خصوصیات جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زمان و مکانی که داستان در آن روی می دهد آشنا می کند. «نجیب محفوظ» و «احمد محمود»، دو رمان نویس مشهور ریالیست مصری و ایرانی هستند که به خوبی توانسته اند عناصر بومی و اقلیمی را در آثار خود بازتاب دهند و می توان گفت که این ویژگی در دو رمان «بین القصرین» و «داستان یک شهر» از این دو نویسنده نمود بیشتری یافته است. این وجه مشترک بین دو رمان، موضوع مقاله حاضر است. مهم ترین نتایج به دست آمده بیانگر آن است که وصف طبیعت و کاربرد کلمات و واژه های محلی در هردو رمان وجود دارد و بیشترین بروز آن در رمان محمود در نام های اشخاص و فرهنگ و سنت های آنان است و در رمان محفوظ، بیشترین کاربرد بومی گرایی در اسامی مکان هایی چون مسجد و مدرسه است. روش کار در پژوهش حاضر، متکی بر مکتب تطبیقی آمریکایی، به صورت توصیفی - تحلیلی است، به این صورت که پس از استخراج تمامی نمونه های دو رمان، به تحلیل آن ها پرداخته شده است.
رئالیسم جادویی و مؤلفه های آن در بررسی داستان لیالی ألف لیله نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریالیسم جادویی از سبک های نوین داستان نویسی است که در آن نویسنده، عناصر «سحر و جادو» و «وهم و خیال» را با رخدادهای واقعی درهم می آمیزد، به گونه ای که اتفاقات و شخصیت های جهان واقعی و فراواقعی برای خواننده کاملاً طبیعی و باورپذیر جلوه می نماید. نجیب محفوظ یکی از بزرگ ترین رمان نویسان معاصر عرب از این شیوه در برخی آثار خود بهره جسته است. داستان لیالی ألف لیله یکی از برجسته ترین آنها است که در این مقاله تلاش شده پس از معرفی و بیان مؤلفه های ریالیسم جادویی، این عناصر و شاخصه ها در داستان لیالی ألف لیله شناسایی و بررسی شوند تا از ره آورد آن وجود مؤلفه های ریالیسم جادویی در این داستان و چگونگی و میزان استفاده نجیب محفوظ از آنها تبیین شود؛ علاوه بر «سحر و جادو» و «وهم و خیال»، می توان به وجود عناصر دیگری همچون «اسطوره و نماد»، «دوگانگی»، «تصوف و صوفی گری»، «رویکرد انتقادی»، «آشنایی زدایی»، «درون مایه مهم اجتماعی» و «بی طرفی نویسنده» نیز به عنوان دیگر مؤلفه های ریالیسم جادویی در داستان لیالی ألف لیله اشاره کرد. به طوری که می توان این داستان را از نمونه های برجسته ریالیسم جادویی در ادبیات داستانی عربی به شمارآورد
پیرنگ استعاری در داستان کوتاه زیر سایبان از نجیب محفوظ با تأکید بر نطریه فرگِسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاه ساختارشناسانه به ادبیات داستانی و بررسی عناصر تشکیل دهنده متن و کشف الگوی پیوند آنها و گشودن رمزهای بارگذاری شده در متن، زمینه های درک بهتر و کاملتر از متن را فراهم می آورد. نویسنده در هر داستان، یک یا دو عنصر داستانی را برجسته تر می کند و الگوی داستانی خود را بر مبنای آن ترسیم می کند. داستان کوتاه «زیر سایبان» (تحت المظلة) از نویسنده مشهور مصری نجیب محفوظ با ارائه پیرنگ به هم ریخته و مکان استعاری و زاویه دید سوم شخص عینی یا کانونی گر بیرونی، از داستانهای مدرن عربی محسوب می شود. در داستان مدرن، تداعی های ذهن نویسنده، شالوده ای برای بازگویی اپیزودهای جدا و نامرتبط است. نویسنده با ارائه این تکنیک توانسته است اهمیت و مرکزیت فلسطین در جهان عرب و مسئله اشغالگری و جنگ های نیابتی را با تصاویری فانتزی نشان بدهد و بر معنا باختگی و انفعال جامعه عربی تأکید کند. نسبی گرایی، بی زمانی، پاردوکس، آشنایی زدایی و غافلگیری از نوآوری ای نجیب محفوظ در این داستان به شمار می آید.
تحلیل تطبیقی رمانهای بینالقصرین نجیب محفوظ و زن درهم شکسته سیمون دوبووار براساس نقد فمنیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جریان فمنیسم جنبشی سازمان یافته است که در اوایل قرن بیستم میلادی برای دفاع از حقوق زنان و حفظ موقعیت آنان دربرابر نظام مستبدانه مردسالاری و ازبین بردن سیطره تبعیض جنسیتی به وجود آمد. در سراسر جهان، پژوهشگران زیادی به فعالیت در این حوزه و دفاع از حقوق زن پرداختند. از میان این روشن فکران، نجیب محفوظ، نویسنده سرشناس مصری و برنده جایزه نوبل ادبیات، و سیمون دوبووار، نویسنده مشهور فرانسوی بودند که در آثارشان از ظلم بر زنان و مظلومیت آنان دربرابر فشارهای زندگی مردسالاری سخن به میان آورده اند. در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی و در چارچوب مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی، جریان نقد فمنیسم در رمان های بین القصرین از نجیب محفوظ و زن درهم شکسته از سیمون دوبووار بررسی و وجوه اشتراک و افتراق این دو نویسنده درخصوص توجه به حقوق زنان بیان شده است. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که هر دو نویسنده به نقد رفتارهای زنان و تن دادن به فرودستی، تسلیم آنان دربرابر نظام مردسالاری، فقر و فساد زنان و نیز تباه شدن حق و حقوقشان پرداخته اند. شخصیت زن در هر دو رمان، صرف نظر از تفاوت های موجود در شیوه زندگی شان، ضعیف، احساساتی، شکننده، وابسته و فرمان بردار ترسیم شده است که به راحتی تسلیم نظام مردسالاری می شود و به فرودستی تن می دهد. نظام مردسالاری در رمان بین القصرین با مشخصه هایی نظیر رفتار خشک پدر، مخالفت با ازدواج فرزندان با همسر مورد علاقه شان، اجازه ندادن به همسر و دختران برای خروج از خانه و... نمود پیدا می کند. در رمان زن درهم شکسته هم، اختیار کردن همسر و معشوق دوم بدون اطلاع همسر اول، منع فرزندان از ازدواج، عدم حضور زیاد در خانه و کنار همسر و... از نشانه های بارز نظام مردسالاری است. هر دو نویسنده ضمن انتقاد از نظام مردسالاری، جایگاه مقدس مادر و منزلت والای زن را به مخاطب معرفی می کنند.
دراسه الفکر الفلسفی لنجیب محفوظ حول العلم الحدیث فی خطابه السردی شخصیه «عرفه» فی أولاد حارتنا نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
311-335
حوزه های تخصصی:
روایه «أولاد حارتنا» لنجیب محفوظ، روایه رمزیه تعید کتابه تاریخ حیاه البشر علی محوریه حیاه الأنبیاء الکبار فی قالب سردی ولکنها فی الحقیقه أقرب الی بیان فلسفی، خاصهً فی الجزء الأخیر منها حیث تدخل شخصیه «عرفه» فی الروایه وتدور کل الأحداث حولها رمزا للعلم الحدیث. قام محفوظ بتوظیف هذه شخصیه لعرض فکره الفلسفی حول العلم الحدیث وصراعه مع الدین وخضوعه أمام حکم السلطه وتکمن ضروره البحث فی أن هذا الفکر الفلسفی حول العلم هو فکر غربی فی بدایته فکیف أثّر علی کثیر من منوری الأفکار و الکتّاب فی العالم الإسلامی وصاروا مبلغین لهذه الفکره مستخدمین الفنون الأدبیه ولذلک یهدف هذا البحث بالمنهج الوصفی التحلیلی و باستقراء تام لعناصر القصه فی قسم عرفه، تسلیط الضوء علی هذا الجانب من الروایه لتبیین المظاهر الغربیه للعلم والتی رمز بها محفوظ فی عرفه ولنبیّن أنّ محفوظ یمثّل فی شخصیه عرفه فکرا فلسفیا خاصا بالنسبه للعلم من حیث موطنه وتضاده بالدین و استخدامه السیئ من قبل السلطات الحاکمه وقد أصبح عرفه فی خطاب محفوظ السردی، أفضل تمثیل للعلم الذی نهض بخلوص لیخدم البشریه بسحره مغایرا بعض الأحیان ما جاء فی الأدیان السماویه، فالنتیجه التی یصورها محفوظ لهذا القیام لیست الّا العلمانیه القائله بموت الإله وخضوع العلم أمام السلطویه وتضحیه العواطف البشریه.
نقد پسااستعماری رمان «رازهای سرزمین من» رضا براهنی و «بین القصرین» نجیب محفوظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ادبیات پسااستعماری، به شاخه ای از ادبیات معاصر گویند که در زمان سلطه استعمار یا پس از آن، با هدف رهایی از یوغ آن در کشورهای مستعمره ظهور کرده است. از درون مایه های مهم این ادبیات، تقابل شخصیت ها و موضوعاتی است که «من» شرقی نویسنده را در تقابل با «دیگری» غربی و تعامل آنها را با هم، نشان می دهد. در ادبیات داستانی ایران و مصر، نویسندگان بسیاری در این زمینه قلم فرسایی کرده اند. پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی دو رمان «رازهای سرزمین من» از رضا براهنی و «بین القصرین» نجیب محفوظ است. زمان رخدادهای هر دو اثر به اشغال غربی ها در سرزمین هایشان برمی گردد. یافته های این پژوهش که به شیوه تحلیل محتوایی و با رویکرد تطبیقی است، حاکی از آن است که نویسندگان با بیان و ارزیابی مفاهیم بنیادین پسااستعماری چون دیگری سازی، متن و حاشیه، جنسیت، اعتقادات، آزادی خواهی و استعمارستیزی، در پی نشان دادن«خود» و «دیگری» یا «متن» و «حاشیه» بوده اند.
جامعه شناختی ادبی دو داستان کوتاه «چتر» غلامحسین ساعدی و «النّوم» نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی مسائل اجتماعی، سیاست و حکومت از گذشته دور تاکنون در بین ادیبان و نویسندگان متداول بوده است؛ امّا در قرن بیستم، اهتمام و توجّه به این پدیده ها منسجم و جدّی تر شد. غلامحسین ساعدی و نجیب محفوظ از نویسندگان معاصر هستند که تحت تأثیر اوضاع آشفته سیاسی و اجتماعی، نگرش کمابیش یکسانی در داستان بازتاب می دهند. داستان «چتر» و «النّوم» که از نمونه های موفّق این دو نویسنده هستند، به شکلی رمزی و نمادین به بحران جوامع خویش می پردازند. عنوان، شخصیّت و فضای داستان، در خدمت پیش برد و فکر اصلی داستان است. خفقان و سرخوردگی در دوجامعه به شکل چشمگیری قابل ملاحظه است. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و در چارچوب مکتب آمریکایی و رویکرد نظری مطالعات میان رشته ای برآن است که به چگونگی بازنمایی مسائل اجتماعی در داستان «چتر» ساعدی و «النّوم» از نجیب محفوظ بپردازد تاخواننده ضمن آشنایی با فضا و بافت کلّی جامعه، دیدگاه کلّی این دو نویسنده را نسبت به جامعه بازشناسد.
بررسی نسبیت زبانی در ترجمه رمان «الشحّاذ» اثر نجیب محفوظ در دو موضوع اوقات شبانه روز و جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفاوت های فرهنگی بین جوامع مختلف و نگرش های گوناگون نسبت به دنیای پیرامون، نه تنها موجب تفاوت در آداب و رسوم و عادات می شود، بلکه در واژگان و ساختار دستوری زبان نیز تأثیرگذار است. این موضوع در زبانشناسی نوین تحت عنوان نسبیت زبانی مطرح و از آن به عنوان نظریه ساپیر- وورف تعبیر می شود. ترجمه یکی از مباحثی است که می توان آن را در چارچوب نسبیت زبانی مورد بحث و بررسی قرار داد. مترجم به منظور هماهنگ کردن ترجمه خود با زبان مقصد باید <br /> تفاوت های واژگانی یا دستوری را مدنظر قرار دهد، چراکه عدم توجه به این تفاوت ها در دو زبان مبدأ و مقصد ممکن است باعث ابهام در ترجمه و یا حتی لغزش شود. در این جستار نویسندگان بحث نسبیت زبانی را در ترجمه رمان الشحاذ یکی از آثار برجسته نویسنده نامدار مصری، نجیب محفوظ در دو موضوع تقسیم اوقات شبانه روز و جنسیت مورد بررسی قرار داده اند. نمونه های ارائه شده در این جستار نشان می دهد که محمد دهقانی در برگردان برخی عبارت های حاوی اوقات شبانه روز و نیز ساختار جنسیت، نسبیت زبانی را مدنظر قرار نداده است و در نهایت باعث شده ترجمه وی در برخی موارد مبهم و در مواردی دیگر دچار لغزش شود.
بررسی تطبیقی دو داستان کوتاه «الجبّار» از نجیب محفوظ و «برخورد» از احمد محمود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
105-123
حوزه های تخصصی:
زندگی روستایی همواره ویژگی های متمایزی داشته، این ویژگی ها در گذشته پررنگ تر از امروز بوده است؛ ازجمله این ویژگی ها وجود دو ضلع مهم و تعیین کننده ارباب (مالک و زمین دار) و رعیّت بوده است. در گذشته ارباب نقش سرنوشت سازی در زندگی رعیّت داشته است، امّا امروزه این مناسبات تا حدّ زیادی کم رنگ شده است. رابطه بین این دو همواره مورد توجّه نویسندگان در ادبیّات داستانی بوده است و ادبیّات داستانی عربی و فارسی نیز از این توجّه برکنار نبوده اند. دو نویسنده مصری و ایرانی؛ یعنی «نجیب محفوظ» و «احمد محمود»، در داستان های «الجبّار» از مجموعه داستان دنیا الله و «برخورد» در مجموعه داستان زائری زیر باران، ظلم ارباب بر رعیّت را سوژه داستان خود قرار داده اند. این مضمون مشترک، ویژگی های ساختاری و محتوایی مشترکی را بین دو داستان به وجود آورده است و به طبع، به خاطر تفاوت سبک داستان نویسی و جغرافیای متفاوت فرهنگی دو نویسنده، تفاوت هایی بین دو اثر وجود دارد. در جستار پیش رو، شباهت ها و تفاوت های بین دو داستان بررسی و تحلیل شد. نتیجه کلّی پژوهش حاضر این است که در این دو داستان، جنبه های ساختاری همچون شخصیّت و روایت گری تحت تأثیر محتوای مناسبات ارباب رعیّتی است. به طبع، استقلال سبکی دو نویسنده نیز، باعث ایجاد برخی تفاوت ها بین دو داستان شده است.
صدى المرأه فی الاعمال النقدیه الواقعیه لنجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
تهدف المقاله ابراز دور و مکانه المرأه فی الأعمال الأدبیه الواقعیه لنجیب محفوظ، من خلال اعماله الناقده و ذلک بتصویرها فی شتى طبقات المجتمع؛ السفلى و الوسطی و العلیا. و ترى المقاله أن المرأه فی اعمال نجیب محفوظ من الناحیه الاقتصادیه تدور بدوران الحاله الاجتماعیه فی المجتمع بأسره و هی مرکز التنبه لنجیب محفوظ فى بمته عن تأثیر الإقتصاد فی المجتمع و ما یولده فی حاله ضعفه و قله موارده من تفشی الفساد و ذلک بتصویر المرأه الفقیره بأنها بائعه الجسد. من جهه أخرى ترى المرأه فی الرجل منقذاً لها من همومها و احزانها الناجمه عن الشعور بالوحده و انعدام العلاقه مع الجنس الآخر. هذه الحاله تصویر للمرأه فی الطبقه العلیا من المجتمع وکلا النوعین او الحالتین للمرأه (الفقیره، بائعه الجسد و البرجوازیه التی تبغی الخلاص علی ید الرجل) کانت هذه المرأه ضحیه للفساد الناجم عن الطبقیه غیر العادله. اما المرأه فی الطبقه الوسطى فی تصویر نجیب محفوظ لها، فاکثر حظَاً من مثیلاتها فی الطبقتین السفلى و العلیا فهی فی الغالب امرأه شریفه التزمت التقالید و لم تهم وراء الرجل فلم تقع ضحیه المؤثرات الاقتصادیه بشکل واضح. من جهه أخرى نجد أن اسلوب نجیب محفوظ الادبی قد صوّر المرأه فی الطبقه الوسطى تصویراً أعمق من غیرها فی الطبقتین الفقیره و البرجوازیه ذلک لأنه ینتمی إلى هذه الطبقه و قد عاش فی أوساطها لذلک نراه یستوفی حقّها من الوصف و بیان ما هو علیها.
مقوِّمات العالمیَّه الأدبیَّه فی روایه «أولاد حارتنا» لنجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
نظریّه العالمیه الأدبیه ، منهج نقدی جدید یحا ول أن ید رس آلیات عالمیه العمل الأدبی فی المستویات الذاتیه ، اللغویه ، والإطاریه . والإطاریه إشاره إلی أثر العوامل السیاسیه والثقافیه وغیرهما فی عالمیه الأعمال الأدبیه . والعالمیه هی الحصول علی مستوی الاعتراف العالمی العام بعظمه العمل الأدبی والإقبال علی ترجمته وقراءته ودراسته. لا شکّ أنها کانت لجهود نجیب محفوظ الروائیه دلاله واسعه فی حرکه الروایه العربیه نحو العالمیه . یحاول هذا البحث دراسه مقوِّمات العالمیه الأدبیه فی روایه "أولاد حارتنا" ضمن نظریَّه العالمیَّه الأدبیه وذلک یکون من خلال منهج یجمع بین نظریه العالمیَّه الأدبیه والمنهج الوصفی – التحلیلی . تدلّ النتائج علی أنَّ هذه الروایه تمتاز بمیزات تؤهلها للحضور فی الفضاء العالمی ومن أهمها هی فوز نجیب محفوظ بجائزه نوبل. علاوه علی حضور العناصر الذاتیه کطرح موضوع الصراع بین الدین والمعرفه، ومراعاه جانب التوازن بین المجتمع المصری والمستوی العالمی من ناحیه الأفکار، إنتماء الکاتب إلی السلطه السیاسیه فی مصر وثقافتها العریقه ، زادته مساعده للدخول إلی الفضاء العالمی للأدب. ثمَّ ترجمه الروایه إلی أهم اللغات العالمیَّه کالإنجلیزیه والفرنسیه ، ساعدتها أن تجتاز حدود مصر. هذا وإنَّ عالمیَّه هذه الروایه لا تعنی توفُّر جمیع مقوِّمات العالمیَّه الأدبیه فیها.
الجمل المتوازیه السابکه للنص فی حکایه «عاشور الناجی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تتحقق نصیه النص من خلال سبعه معاییر أولها: السبک الذی یضمن استمراریه النص وله أدوات منها: التکرار والتضام وأدوات الربط والإحاله والتوازی، والتوازی إما أن یکون فی المبنى من جهه الموسیقى والنحو معا وإما أن یکون فی التعبیر من جهه النحو فحسب، والتوازی بنوعیه قطب الرحى فی هذا البحث الذی تمت معالجته فی حکایه «عاشور الناجی» المختاره من ملحمه «الحرافیش» لنجیب محفوظ. وقد اعتمد الباحثون فی هذا البحث المنهجَ الوصفی التحلیلی ورکزوا على حکایه «عاشور الناجی»کجزء من الحرافیش، کما اعتمدوا المنهج الاجتماعی أیضاً؛ لأن المجتمع الذی یعیش فیه نجیب محفوظ قد أثّر فی اختیار أسلوبه. وتأتی أهمیه هذا البحث من أن التوازی لایزال مجهولاً أمام القارئ باعتباره مؤشراً للسبک النصی على الرغم من أنه یؤثر فی مستویات متعدده إما بخلق نغمات منظمه وإما بإنشاء نظم نحوی فی النص؛ وبذلک یساعد التوازی على بقاء أجزاء النص فی ذاکره القارئ، ویربط هذه الأجزاء کحلقات متصله بعضها مع بعض فی ذهنه یقوى تأثیر النص فی نفس المتلقی. أمّا أهم النتائج التی توصل إلیها البحث فهی أن التوازی بنوعیه المبانی والتعبیر موجود فی هذه الروایه، بید أن توازی المبانی أقل من توازی التعبیر وذلک بسبب الموسیقى التی تتبلور فیها فتؤثر فی تماسک النص. کما أنّ التعابیر النحویه المتوازیه أسهمت فی خلق أثر متسق ومنسجم فالسبک المنتج من هذا التوازی یؤدی دور مرآه لجأ إلیها محفوظ لتقدیم الخسائر الاجتماعیه النابعه عن سوء إداره الحکومه.
واکاوی جامعه شناختی ادبی در داستان کوتاه «الزیف» بر اساس اسلوب لوسین گلدمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
181 - 194
حوزه های تخصصی:
علم جامعه شناسی ادبیات، دانش گسترده ای است که دربردارنده ی مجموعه ی وسیعی از افکار و نظریات متفکران پیرامون پیوند میان ادیب و جامعه ی وی است. ازاین رو مطالعات ادبی بر مبنای نظریات این اندیشمندان، گامی استوار و ضروری در زمینه ی نقد متون ادبی به شمار می رود و چه بسا نتیجه ی پژوهش های ادبی فارغ از این گونه مطالعات ابتر است. یکی از اندیشمندان جامعه شناسی ادبیات لوسین گلدمن است که بنیان گذار سبکی نوین در این حوزه به شمار می رود. شیوه ی او به ساخت گرایی تکوینی شهرت یافته است. او معتقد است اثر ادبی نتیجه ی فرهنگ و آگاهی جمعی طبقه، عصر و یا نسل نویسنده است. لذا در روش خود در پیِ ایجاد ارتباطی معنادار میان اثر ادبی و مهم ترین جنبه های زندگی اجتماعی است. نجیب محفوظ داستان پرداز و رمان نویس معاصر مصر ازجمله نویسندگانی است که در آثارش به دنبال بیان آمال و محنت های جامعه و طبقه ی اجتماعی خود می باشد. به گونه ای که از خلال بررسی آن ها به شیوه ی ساخت گرایی تکوینی، می توان به پیوندهای وثیق ساخت درونی و ادبی این آثار با نگرش و آگاهی جمعی طبقه ی اجتماعی نویسنده پی برد. ازجمله ی این آثار داستان کوتاه «الزیف» از مجموعه داستانی «همس الجنون» اوست؛ پژوهش حاضر به منظور بررسی این داستان کوتاه، نظریه ی لوسین گلدمن را چراغ راه خود قرار داده است. بدین منظور ساختار داستان در دو سطح تفسیری – یعنی دریافت درون متنی همچون بررسی ساختار معنایی- و سطح تشریحی –یعنی تحلیل بستر اجتماعی و فرهنگی داستان- مورد کاوش قرار می گیرد. یافته های پژوهش نشان می دهد عناصر این داستان دارای ویژگی هایی است که بیان گر پیوند عمیق داستان با جامعه ی نجیب محفوظ است؛ همچنین نشان می دهد که داستان ثمره ی جهان بینی و آگاهی جمعی گروهی است که نویسنده به آن تعلق دارد.
بررسی سنجشی مضمون و ساختار در دو رمان کوتاه «شازده احتجاب» گلشیری و «الشحاذ» نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
89 - 111
حوزه های تخصصی:
درپی تحولات سیاسی و اجتماعی جهان و آشنایی با آثار ادبای غرب، ایران و مصر نیز همچون سایر کشورها به نشر مفاهیم و تفکرات ادبی خود دست زدند. در همین راستا شرایط مشابه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دو ملّت ایران و مصر باعث ایجاد تفاهم فکری میان این دو کشور بوده و حاصل آن نزدیکی ادبیات دو کشور است. ازجمله این تشابهات، وجود دو رمان الشحاذ از نجیب محفوظ و شازده احتجاب نوشته هوشنگ گلشیری است که از ویژگی های مضمونی مشابهی چون؛ سرگردانی شخصیّت، جستجوی هویت، افتادن در ورطه سقوط و ویژگی های ساختاری همسانی چون؛ جریان سیّال ذهن، وجود شاخصه های سوررئالیسم، و توصیف های ظاهری و باطنی برخوردارند. هدف آن است که با سنجش این همانندی ها، دریافت تازه ای از ساختار و محتوای این دو اثر ارزشمند در حوزه ادبیات تطبیقی حاصل شود. روش کار به صورت توصیفی-تحلیلی و براساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی است. برخی نتایج به دست آمده به این قرار است: الف) وجود ساختارهای مشابه در این دو رمان نشان می دهد دو نویسنده تحت تأثیر فنون داستان پردازی ادبیات غربی هستند. ب) حضور پررنگ شاخصه های سوررئالیسم در دو رمان باعث پذیرش آن ها در زمره رمان های این مکتب می شود. ج) برخورد با شرایط اجتماعی همچون خفقان سیاسی و اجتماعی و نبود آزادی بیان، دستاویزی برای دو نویسنده است تا به سبکی ویژه از نگارش سوررئالیسم و جریان سیّال ذهن برای بیان مقاصد خویش دست یابند.
اندیشه سیاسی آرمان شهری در آثار جلال آل احمد و نجیب محفوظ، با بررسی نقش تصوف دو داستان نون و القلم و رحله ابن فطومه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنیاد اندیشه آرمان شهری در دو داستان رحله ابن فطوطه نجیب محفوظ و نون و القلم جلال آل احمد بر نفی وضع موجود، وجود بحران و تلاش برای آرمانی کردن امور مطلوب بنا شده است، محیط خلق هر دو داستان، یعنی ایران و مصر در زمان نوشتن آن ها دارای شرایطی بحرانی از نظر اجتماعی و فکری است که زمینه ساز ایجاد اندیشه آرمان شهری است از این رو. نویسندگان این دو اثر با استفاده از زبانی نمادین و با توجه به تصوف تلاش دارند تا تصویری از جامعه آرمانی خود ارائه دهند. از نگاه نویسندگان، آرمان شهر دست یافتنی است و علت عدم تحقق آن وجود حکومت و قبضه کردن قدرت توسط عده ای خاص است. زبان نوشتاری نجیب محفوظ در رحله ابن فطومه زبانی ادبی و متأثر از آثار کلاسیک ادبیات عربی است، در حالی که آل احمد زیانی عامیانه را برای روایت خود برگزیده است. داستان آل احمد در روایت خود، از تصوفی بهره برده است که جنبه اجتماعی آن نیرومند است و قلندران پیرو آن به دنبال قدرت هستند، اما در مواجه با دشواری های آن خود نیز به راه صاحبان پیشین قدرت می روند و در نهایت از قدرت پیشین شکست می خورند؛ و قهرمان داستان نیز اگرچه به دنبال شهادت است، در نهایت تبعید می شود؛ اما محفوظ تصوف را در جنبه فردی آن یعنی بریدن از عالم مادّی و نقایص آن و کشف و شهود ناشی از مراقبه و ریاضت، وارد داستان خود کرده است و شخصیت اصلی داستان در پایان راه سعادت را در چنین تصوفی می یابد که امری فردی است.