مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
جغرافیا
حوزههای تخصصی:
تفکر، دلمشغولی اندیشمندان در حوزه های معرفت و شناخت است و همین نکته دلیل بر گستردگی و عمق معانی آن است. امروزه آموزش با دو سؤال، بر پایه "چه " و "چگونه" رو دررویی می کند. اینکه چه چیزی را آموزش می دهیم مهم است. اما مهمتر این است که این آموزش را چطور و چگونه و برای چه مقصودی انجام می دهیم. شناخت شناسی یا اپیستومولوژی از یک سو به عنوان ضرورت سازماندهی آموزش و نیز به عنوان خط رابط آموزش هدفمند، جهت دهنده مطالعه حاضر است. آموزش جغرافیا برپایه نظریه های یادگیری به منزله ورود به قلمرو فراگیران و دانش آموزان و نحوه پردازش تفکرآنان برای زندگی و ارتباط با محیط، به ویژه در جهان شبکه ای عصر حاضر است. این مقاله برای رمزگشایی مفاهیم و موضوع مورد بررسی، برای تحلیل، تلفیق و سنتز یافته ها با یکپارچه نگری با رفت و آمد بین ماکرو- میکرو یا قیاس- استقراء تلاش می کند چشم انداز جغرافیای آموزشی و آموزش جغرافیا را در مسیری کمتر شناخته شده در منابع موجود، پیش روی خوانندگان، به ویژه تعلیم دهندگان این علم قرار دهد.
ارزیابی تأثیر استفاده از ایده تدریس حافظه تصویری در ارتقای علاقه مندی دانش آموزان به درس جغرافیا
حوزههای تخصصی:
روش تدریس معلم در یادگیری دانش آموزان نقش محوری ایفا می کند. در جریان تفهیم درس، ایده ها و نبوغ معلم در به کارگیری حداقل امکانات موجود در راستای کیفیت بخشی به آموزش حائز اهمیت است. تحقیق حاضر به منظور بررسی تأثیر استفاده از تصویر و به چالش کشیدن حافظه تصویری دانش آموزان در آموزش جغرافیا انجام شده است. روش پژوهش مبتنی بر توصیف نتیجه عملکرد تجربی می باشد. جامعه آماری از بین دانش آموزان پایه دهم تجربی دبیرستان های استعدادهای ناب صالحین و شاهد خاتم الانبیاء شهرستان آبادان بوده است، که از مجموع 200 نفر، 128 نفر از آن ها به طور تصادفی و با استفاده از روش مورگان انتخاب شده اند و به عنوان نمونه آماری مورد تحقیق قرار گرفتند. در کلاس های مورد نظر و اجرای روش چالش حافظه تصویری، میزان افزایش علاقه دانش آموزان نسبت به درس جغرافیا مورد سنجش قرار گرفت که محوریت آن با ابراز علاقه آن ها به این درس در مقایسه با درس های انتخاب شده در این تحقیق است. نتایج نشان داد که استفاده از این روش در آموزش، علاقه و جذب دانش آموزان نسبت به درس جغرافیا را افزایش می دهد.
نقش و اهمیت بازدیدهای میدانی در آموزش جغرافیا و علوم زمین
حوزههای تخصصی:
وقوع تحولات گسترده در ابعاد سیاسی، اقتصادی، زیست محیطی و نظامی در جهان سبب شده است که آموزش علوم زمین از جمله آموزش جغرافیا و زمین شناسی از اهمیت والایی برای برنامه ریزان و دانش آموزان برخوردار گردد. از آن جایی که «بازدیدهای میدانی» دانش آموزان را از فضای بسته و یکنواخت کلاس به طبیعت منتقل می کند و ضمن تعامل مستقیم دانش آموزان با پدیده های طبیعی، مشارکت و پژوهش فعال دانش آموزان را در حین تدریس به همراه دارد؛ شیوه آموزشی بسیار جذاب و کارآمد محسوب می شود. در این شیوه آموزشی، چون دانش آموزان با راهنمایی معلم و آموخته های قبلی خود به مشاهده مستقیم و تعامل بی واسطه با پدیده های طبیعت می پردازند؛ بنابراین یادگیری آن نیز بسیار عمیق تر و دائمی تر است. پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع مختلف کتابخانه ای تدوین شده است، حاکی از آن است که اگر در آموزش جغرافیا و علوم زمین، بازدید میدانی با رعایت اصول علمی انجام شود، ضمن توسعه مهارت های یاددهی- یادگیری و بهبود کیفیت تدریس، مشارکت فعال فراگیران را به دنبال داشته و با تحقق اهداف بلندمدت آموزشی، زمینه آموزش پایدار و کارآمد این رشته را به همراه خواهد داشت.
روش پژوهش و آموزش در جغرافیای تاریخی از منظر دانش تاریخ
حوزههای تخصصی:
جغرافیای تاریخی اصطلاحی است که در دو دانش جغرافیا و تاریخ به کار می رود اما جغرافی دانان و مورخان تلقی یکسان از آن ندارند. پژوهشگران عرصه جغرافیا با توجه به تعریف خود از جغرافیای تاریخی مشغول انجام تحقیقاتی هستند که از حیث موضوع، هدف و نتیجه با آنچه مورخان از جغرافیای تاریخی انتظار دارند بسیار متفاوت است. مبانی نظری و روش-شناسی پژوهش در جغرافیای تاریخی برای جغرافی دانان امری واضح است، در حالی که مورخان با وجود پژوهش و آموزش در این حوزه مطالعاتی، درگیر آنارشی روشی هستند؛ به گونه ای که بسیاری از تحقیقاتی که نام جغرافیای تاریخی را بر خود نهاده اند در شمار تاریخ محلی محسوب می شوند. مسأله پژوهش پیش رو بازتعریف جغرافیای تاریخی بر مبنای تلقی مورخان و مقایسه میان رشته ای آن با تلقی جغرافی دانان از این حوزه معرفتی است تا بر این اساس بتوان یک روش پژوهش و آموزش منسجم جغرافیای تاریخی از منظر دانش تاریخ ارائه داد. این مقاله کوشیده است با روش تحلیلی، یک چهارچوب نظری معین برای حوزه مطالعاتی جغرافیای تاریخی در رشته تاریخ تبیین و پیشنهاد نماید. نتیجه این بررسی نشان می دهد که با عنایت به پژوهش هایی که در حوزه دانش تاریخی به نگارش درآمده اند و عنوان جغرافیای تاریخی بر خود نهاده اند؛ می توان آن ها را به دو سطح «توصیفی» و «تحلیلی» تقسیم نمود و روش تحقیق و تدریس در هریک از گونه های مزبور را صورت بندی کرد.
تحلیلی بر نقش عوامل جغرافیایی در جنگ های ایران و یونان در دوران هخامنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰ (پیاپی ۱۴۰)
165 - 187
حوزههای تخصصی:
جنگ های ایران و یونان در دوران هخامنشی که در زمان پادشاهی داریوش بزرگ و جانشینش خشایارشا اتفاق افتاد، از جمله مباحث بسیار مهم تاریخی است که بنا به دلایلی پارسیان در این جنگ ها ناکام ماندند. از جمله عوامل بسیار تأثیرگذار در هر جنگی مباحث جغرافیایی منطقه نبرد است. در پژوهش پیش رو نقش عوامل جغرافیایی در عملکرد هخامنشیان در مقابل یونانیان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. هدف از انجام این پژوهش تحلیل چگونگی تأثیر عوامل جغرافیایی اعم از نظامی و طبیعی در جنگ های ایران و یونان و نتایج تصمیم گیری های فرماندهان نظامی هخامنشی بدون توجه به این عوامل در این جنگ ها است. در این مقاله تلاش شده است به این پرسش پاسخ داده شود که هخامنشیان در حملات خود به یونان در چه دام های جغرافیایی گرفتار شدند که بر نتیجه نبرد تأثیرگذار بود. نتایج بررسی حاکی از آن است که با وجود آنکه هخامنشیان در حملات خود بسیاری از جوانب را در نظر گرفته بودند، اما در چندین موقعیت در رابطه با در نظر گرفتن و شناسایی موانع جغرافیایی سهل انگاری کردند که بر نتیجه نبرد تأثیر گذاشت. نگارندگان مقاله حاضر گردآوری داده ها را از طریق مطالعات کتابخانه ای به سرانجام رسانده و نتایج را از طریق تحلیل توصیف تاریخی ارائه داده اند.
ضرورت توجه به دانش های کمکی تاریخ از منظر باستانی پاریزی (مطالعه موردی: جغرافیا و باستان شناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمدابراهیم باستانی پاریزی (1393-1304) از معدود پژوهشگرانی است که در عرصه مطالعات تاریخی از سبک ویژه و منحصربه فردی برخوردار است؛ در این سبک، اتکا به دانش های کمکی تاریخ وجه بارز و برجسته ای دارد. او با اینکه شأن استقلالی تاریخ را به مثابه یک دیسیپلین و رشته علمی پذیرفته و سال ها در این عرصه به تدریس و پژوهش اهتمام ورزیده است، سر نیازمندی تاریخ به دانش های کمکی را در چه می داند و غفلت از آن ها را موجب پدیدآمدن کدام نقیصه می شمارد. یافته های این پژوهش که مبتنی بر روش کیفی و رویکرد توصیفی تحلیلی است، نشان می دهد که باستانی پاریزی از آنجا که تاریخ را دانشی مصرف کننده می داند، بر این باور است که این شاخه از معرفت، با استفاده از یافته های دانش های کمکی، مانندِ جغرافیا و باستان شناسی، می تواند بر زوایا و خبایای گذشته پرتوافشانی کند و آن ها را به عرصه شناخت، توصیف و تبیین بهتر بکشاند و غفلت از این دانش ها، در حکم محرومیت از داده ها و یافته هایی است که می تواند امکان های یادشده را برای تاریخ پژوه فراهم کند.
بررسی نحوه ی تأثیرگذاری جغرافیا بر هویت فرش ایران
منبع:
رج شمار دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
23 - 36
حوزههای تخصصی:
فرش دستباف ایران به عنوان یک کالای فرهنگی-هنری همواره ارزش و اعتبار خاصی داشته و دارد. از اینرو کمک به زنده نگه داشتن این هنر وظیفه ی همه ی دست اندرکاران این حرفه می باشد. جابه جایی های جغرافیایی بافندگی یکی از راهکارهایی است که با اهداف مختلفی از سوی ارگان های دولتی و خصوصی برای کمک به بهبود رونق تجاری فرش اتخاذ شده و تبعا تاثیرات مثبت و منفی بسیاری نیز داشته و مخالفت هایی را نیز به همراه داشته است. یکی از استدلال های مخالفان این جریان، آسیب دیدن هویت فرش ها در روند این جابه جایی ها می باشد. این پژوهش به صورت کیفی و به روش توصیفی-تحلیلی به جمع آوری اطلاعات از طریق منابع کتابخانه ای و میدانی پرداخته است. هدف از انجام تحقیق بررسی نحوه ی تاثیرگذاری تغییر جغرافیای بافندگی بر هویت فرش ایران است و درصدد پاسخ به این سوال برآمده که: تغییر جغرافیای بافندگی چه تاثیری بر تغییر هویت های شناخته شده مناطق مختلف ایران می گذارد؟ داده های به دست آمده نشان می دهد که در جریان جابه جایی های جغرافیایی بافندگی، هرکجا که یکی از مولفه های اصلی هویت ساز فرش آسیب ببیند لاجرم هویت فرش نیز دچار آسیب می شود، اما در مواردی نیز چارچوب تولید منطقه ی مبدا هیچ تغییری نکرده و فرش با کیفیتی تولید شده که تشخیص آن از فرش تولید شده در منطقه مبدا حتی برای خبرگان هم ناممکن است. در چنین شرایطی نقش جغرافیا در تأثیرگذاری بر هویت فرش تغییر کرده و به نظر می رسد بازبینی این نقش نکته ی حایز اهمیتی است که در این پژوهش به آن پرداخته شده است.
مفاهیم بنیادین در برنامه ریزی کالبدی فضایی (بخش نخست)
حوزههای تخصصی:
در دهه اخیر حجم قابل توجهی از کتاب ها و مقاله های علمی در ایران در شاخه های مختلف دانش جغرافیا انتشار یافته است. اغلب این نوشته ها به مسایل خاصی پرداخته اند، هرچند به ندرت حاوی مطلبی درباره شرح و تبیین انواع مفاهیم و اصطلاحات این رشته بوده اند. افزون بر این، مفاهیمی که به کار رفته اند، کمتر از لحاظ معنایی به درستی در تناسب با مباحث و در مواردی حتی نادرست و گمراه کننده بوده اند؛ این نکته به ویژه در مورد خطاهای وارد شده از راه ترجمه این مفاهیم به فارسی صادق است. علاوه بر این، آنچه در این نوشته ها بیش از هرچیز مورد غفلت واقع شده، گرایش ها و رویکردهای نوین در جغرافیا، بویژه مباحث فضایی و نظریه های برنامه ریزی بوده است. در مقابل، آنچه بیشتر مورد عنایت بوده، مقاله های مبتنی بر مطالعات موردی دانشجویان در قالب پایان نامه های تحصیلی بوده است. در نتیجه، نوعی ابهام در تبیین و کاربرد مفاهیم بنیادین و افزون بر آن، سردرگمی دانشجویان این رشته پدید آمده است. هدف اصلی از این مقاله کوشش در راه شرح و تبیین مفاهیم کلیدیِ مطرح در مباحث مربوط به فضا و برنامه ریزی فضایی در چارچوب جغرافیای کاربردی است.
مفاهیم بنیادین در برنامه ریزی کالبدی- فضایی (بخش دوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه اخیر حجم قابل توجهی از کتاب ها و مقاله های علمی در ایران در شاخه های مختلف دانش جغرافیا انتشار یافته است. اغلب این نوشته ها به مسایل خاصی پرداخته اند، هرچند به ندرت حاوی مطلبی در باره شرح و تبیین انواع مفاهیم و اصطلاحات این رشته بوده اند. افزون بر این، مفاهیمی که به کار رفته اند، کمتر از لحاظ معنایی به درستی در تناسب با مباحث و در مواردی حتی نادرست و گمراه کننده بوده اند؛ این نکته به ویژه در مورد خطاهای واردشده از راه ترجمه این مفاهیم به فارسی صادق است. گذشته از این، گرایش ها و رویکردهای نوین در جغرافیا، بویژه مباحث فضایی و نظریه های برنامه ریزی بیش از هرچیز مورد غفلت قرار گرفته است. در مقابل، آنچه بیشتر مورد عنایت بوده، مقاله های مبتنی بر مطالعات موردی دانشجویان در همان قالب پایان نامه های تحصیلی بوده است. نتیجه آنکه نوعی ابهام در تبیین و کاربرد مفاهیم بنیادین و افزون بر آن، زمینه سردرگمی دانشجویان این رشته پدیدار شده است. هدف اصلی از این مقاله کوشش در راه شرح و تبیین بعضی مفاهیم کلیدیِ مطرح در مباحث مربوط به فضا و برنامه ریزی فضایی در چارچوب جغرافیای کاربردی است.
جایگاه منطقه پسیخان در تحولات سیاسی و نظامی جنبش جنگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۶
۱۰۴-۷۹
حوزههای تخصصی:
منطقه پسیخان به سبب موقعیت جغرافیایی ویژه که در مسیر ارتباطی رشت به فومنات قرار داشت، یکی از مهم ترین نقاط راهبردی جنبش جنگل به شمار می آمد. از آنجا که جنگلی ها در بیشتر حیات سیاسی جنبش بر سرزمین فومنات تسلط داشتند، موقعیت جغرافیایی پسیخان نقشی مهمی در موازنه سیاسی رشت و فومن به ویژه در هجوم های متقابلی که بین جنگلی ها، روس ها، انگلیسی ها و قوای دولتی انجام می گرفت، ایفا می کرد. پسیخان به جهت این که در منطقه ای محصور شده از مرداب، رودخانه، جنگل، بیشه زارها و موانع طبیعی قرار گرفته بود، بدان اندازه مهم بود که تصاحب آن از سوی جناح های درگیر در جنگ، منجر به تصرف سراسر فومنات و یا رشت می شد. مسئله اصلی نوشتار آن است که پسیخان چه جایگاهی در تحولات سیاسی و نظامی جنبش جنگل داشت؟یافته های پژوهش که به روش مطالعات توصیفی-تحلیلی سامان یافته، نشان می دهد، پسیخان به عنوان یگانه گذرگاه طبیعی بین رشت و فومن اهمیت بسزایی داشته است. نگارندگان تلاش دارند تا جایگاه جغرافیای پسیخان را در فراز و فرودهای جنبش جنگل مورد بررسی و تحلیل قرار دهند.
روش های محاسبه عرض جغرافیایی مواضع زمین در کتاب تحدید نهایات الاماکن ابوریحان بیرونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۹
74 - 55
حوزههای تخصصی:
جغرافیای ریاضی از جمله علومی است که در تاریخ علم دوره اسلامی تا قرن پنجم قمری/ یازدهم میلادی شکلی مستقل و مدون ندارد و به صورت پراکنده، عمدتاً در آثار نجومی و علم هیئت قابل پیگیری می باشد. کتاب تحدید نهایات الأماکن لتصحیح مسافات المساکن ابوریحان بیرونی (362- بعد از442ق/ 973/ 1048م) نخستین مورد در این زمینه در تمدن اسلامی می باشد که تقریباً تمام مؤلفه های جغرافیای ریاضی بر اساس داده های رصدی وی در آن گنجانده شده است. یکی از این مؤلفه های اصلی تعیین مختصات جغرافیایی مواضع مختلف می باشد که شامل طول و عرض است که در این اثر به خوبی مورد پژوهش قرار گرفته است. هدف این پژوهش بررسی روش های محاسبه عرض جغرافیای مواضع مختلف در کتاب تحدید ابوریحان بیرونی است. وی عمدتاً به سه روش مختلف عرض مکان ها را با استفاده از قاعده های کلی و قابل تعمیم مورد بررسی خود قرار داده است که اگرچه در برخی موارد شکل کاملاً نوآورانه ای ندارند، اما از لحاظ روش ارائه در تاریخ علم دوره اسلامی بسیار حائز اهمیت می باشند.
نقش «جغرافیا» در هویت ایرانِ دوره ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۸۳)
3 - 24
در میان مؤلفه های هویت ایران دوره ساسانی، یکی از مؤلفه های تأثیرگذاری که ساسانیان بر روی آن دست گذاشتند، «جغرافیا» بود که زمینه های تمایز ایران را از دیگر جوامع فراهم می آورد. دستگاه سیاسی دینی ساسانی که به اهمیت سرزمین و «هویت جغرافیایی» در همبستگی مردم و استحکام نظام سیاسی پی برده بود، اهتمام ویژه ای به آن نشان داد. در این راستا در این دوران، نام «ایران» با یک مفهوم سرزمینی مرزی، در برابر اغیار یا «انیران»های دیگر، کاربرد بسیاری یافت و در نوشته های برجای مانده از آنها انعکاس بسیاری پیدا کرد. ساسانیان، سرزمین تحت سیطره خود را «ایرانشهر» می نامیدند و به انحاء مختلف درصدد صورتبندی و اثبات آن بودند که به موفقیت نیز دست یافتند. هم چنین در نیل به این هدف، توجه به امور مرزها افزایش یافت و کارگزاران ساسانی، نظارت دقیقی بر آن داشتند. دوچندان شدن اهمیت منصب «مرزبان» نتیجه چنین دیدگاهی بود. مقاله پیش رو، به بررسی هویت جغرافیایی در دوره ساسانی می پردازد.
زبان میانجی، تماس و جغرافیا در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار به بررسی رابطه کلان میان جغرافیا، زبان و تحرک گروه های انسانی، و نقش تاریخی این عوامل اساسی در شکل دهی به ترکیب زبانیِ سرزمین ما می پردازد. ازنظر نگارندگان، سه عامل عمده در ترکیب کلان زبانی در ایران مؤثر بوده اند: ۱) جغرافیایی، ۲) جمعیت شناختی و ۳) زبانی. عوامل جغرافیایی (=بوم شناختی+زمین نگاشتی) در شکل دهی به روال های جمعیت شناختی (=سکونت+مهاجرت) دخالت دارند؛ زمین نگاریِ گسترده و گسسته ایران، سبب کاهش ارتباط میان زبان های منطقه ای می شود، و در عین حال، همه گونه ها را با زبان میانجی (=پهلوی، فارسی) در تماس پیوسته قرار می دهد. بنابراین، مؤلفه زبانی تماس/انزوا نیز خود معلول روال های جمعیت شناختی و جغرافیایی است. این وضعیت، سبب «±انباشت ارتباطی» می شود و آن عاملی است که مرگ و زایش گویش ها و زبان های مستقل را از دل گونه های تاریخی-جغرافیایی تسهیل می کند. در طی سده ها، این چرخه همیشگی، ارتباط موفق میان قوم-زبان ها را نیازمند وجود زبان مشترک کرده و درنتیجه، از زبان های رایج در این پهنه گسترده، همواره یکی به عنوان میانجی یا میان گفت به کار رفته است. ترکیب این عوامل، در ایران به ایجاد دو وضعیتِ کاملاً متمایز انجامیده است: زبان میانجی در مرکز، و گسترش آن به حاشیه چندزبانه
جغرافیا و پارادایم توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجهز شدن انسان به تکنولوژی پیشرفته و جایگزینی فلسفه جبر محیطی با فلسفه انسان گرا در نیمه دوم سده بیستم سبب شد که او به صورت بی رویه و غیر منطقی از منابع زمین بهره برداری کند به طوری که بعد از دهه 1960 مصرف انسان به تدریج بیشتر از تولید سالانه زمین شد. این مساله سبب تخریب منابع زمین و ظهور آلودگی های گوناگون گردید. پیامد دستکاری های غیر منطقی انسان به اندازه ای شدید شد که بزرگترین مخاطره کره زمین یعنی گرمایش جهانی در دهه 1970 اتفاق افتاد و به زغم خیلی از دانشمندان دوره آنتروپوسن آغاز شد. برای چاره جویی این بحران جهانی در سال 1978 مفهوم توسعه پایدار مطرح و تعریف شد. هدف از این مفهوم این بود که مصرف انسان نباید بیشتراز تولید زمین باشد و زایدات انسانی هم نباید بیشتر از توان جذب زمین شود. تا زمین برای همیشه شکوفا و زاینده باقی بماند تا نسل های آینده هم از منابع زمین بهره مند شوند. رشته های علمی زیادی سعی کردند در حیطه توسعه پایدار کار کنند. اما رشته جغرافیا به دلیل ماهیت جامع نگری آن بر سامانه انسان و محیط و داشتن مکان یابی مناسب برای انسان ضمن حفظ پایداری پراکندگی ها در هدف و چشم انداز خود مناسبترین رشته برای مطالعه توسعه پایدار شناخته شده است. جغرافیا این مهم را از طریق انجام مراحل سه گانه تحلیل فضایی، برنامه ریزی فضایی و مدیریت فضایی انجام می دهد. جغرافیدانان برای انجام این کارها باید به بعضی توانایی هایی مانند توان تلفیق تخصص های متعدد جغرافیا و روش های آماری کلاسیک و زمین آمار و تکنیک های سنجش از دور و مدل های پیچیده و کمی مسلطه شوند.
بررسی نظریه های مورد غفلت قرار گرفته در ادبیات ژئوپلیتیک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۸)
1353 - 1374
حوزههای تخصصی:
نظریه های ژئوپلیتیکی با ماهیت پیش بینی وقایع نظام آینده جهانی، عموماً با مرکزیت موقعیت های جغرافیایی مختلف در عرصه رقابت قدرت جهانی مطرح شده اند. تا کنون آثار ارزشمندی از نظریه های ژئوپلیتیک در ادبیات تخصصی این مبحث در ایران منتشر شده است. با این وجود نظریه هایی وجود دارد که تا کنون در ایران مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته اند و یا به صورت بسیار پراکنده و یا تیتروار در کتب و مقاله های گسترده ژئوپلیتیکی به آن ها پرداخته شده است. هدف اصلی این تحقیق بنیادی و نظری، با روش جمع آوری داده به شکل اسنادی و کتابخانه ای و شیو ۀ تحلیل اطلاعات توصیفی – تحلیلی، بررسی نظریه های مغفول مانده در ادبیات ژئوپلیتیک ایران به صورت نظام مند است که با رجوع به منابع معتبر بین المللی از میان مهمترین آثار اندیشمندان کلاسیک و معاصر این رشته به دست آمده است. این نظریه ها عبارت اند از: سیکل قدرت (دوران)، به هم پیوستگی (کیسینجر)، اضمحلال امپراتوری روسیه (کالینز)، تخته شطرنج اوراسیا (برژینسکی) آخرین نقشه (کاپلان)، مرگ هارتلند (تزنین)، پیکربندی سیستماتیک ژئوپلیتیک (دوسویی)، حلقه دریایی (کوهن)، تجدید آرایش نقش بازیگران (لانمن)، پایان ژئوپلیتیک و آغاز ژئوپلی نومی (کازی)، مجذوب هارتلند (ریستیک و مالینسون)، چارچوب استعاره ای ژئوپلیتیک شبکه ای (وربوفسکی) که محوریت بحث ما در این پژوهش را تشکیل می دهد. سیر زمانی این نظریه ها از 1971 تا 2020 ادامه دارد. همچنین در پایان به صورت فشرده، 3 نظریه ژئوپلیتیکی کم استناد دیگر شامل گروه بندی منطقه ای سلسله مراتبی (کرون)، مناطق کلیدی (سیلاک)، شبه جزیره عربستان، محور قدرت جهانی (شرایبر) را بررسی خواهیم کرد.
بررسی چگونگی سیاست گذاری ها در فضای شهری (مورد مطالعه: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۸)
1543 - 1564
حوزههای تخصصی:
بررسی فضای شهر و چگونگی سیاست گذاری ها در فضای شهری یکی از موضوعات مورد بحث و بررسی در جغرافیای سیاسی است. در صورتی که، بدون توجه به چارچوب فضایی و قلمرو جغرافیایی شهر، سیاست گذاری ها انجام گیرد ، عدم تطابق بین سیاست ها و فضای شهر مشکلاتی پدید می آورد که جبران آن ها خسارت های بسیار زیادی ایجاد می کند. بنابراین، یکی از حوزه هایی که امروزه جغرافی دانان سیاسی را موظف ساخته تا به آن بپردازند موضوعِ چگونگی سیاست گذاری و مدیریت فضای سیاسی شهر با زیر بنای جغرافیایی است. در تهران ، به عنوان پایتخت سیاسی ایران، برای سازمان دهی سیاسی فضای شهر باید از آرای جغرافی دانان ، به ویژه جغرافی دانان سیاسی ، برای بهکرد عملکردها استفاده کرد . هر نوع پروژه و طرح در راستای توسعه و مدیریت سیاسی فضای شهر تهران بدون همکاری و همیاری جغرافیا امکان پذیر نیست. چون که همه پروژه ها و طرح ها در قالب و ظرف مکانی و فضایی از حالت بالقوه به حالت بالفعل درمی آیند و تجربه نشان می دهد هر طرحی که بدون حضور و نظرخواهی جغرافیا تدوین و اجرا شده است با مشکلاتی عدیده ب ه ویژه مشکلات زمین ساختی و اقلیم شناسی و عدم کارا ی ی مکانی مواجه شده است. مقال ه بنیادی حاضر، با روش توصیفی - تحلیلی ، درصدد بیان این مس ئ له است که برای سامان دهی و توسع ه شهر تهران باید سیاست گذاری ها در راستای شرایط و امکانات جغرافیایی ب ه ویژه پتانسیل هایی فضایی انجام گیرد. در این زمینه ، بر دولت محلی به عنوان نماد جغرافیایی و ایجاد امنیت ب ه عنوان عنصری سیاسی در فضای شهر تهران ت أ کید شده است.
تحلیل و بررسی نقش مؤلفه های ژئوپلیتیک در سیاست خارجی کشورهای منطقه خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی منطقه ای سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲-۲ (پیاپی ۳۸)
1089 - 1109
حوزههای تخصصی:
تأثیر عوامل جغرافیایی و اقلیمی بر رفتارهای سیاسی، گرایشی است قدیمی که ریشه در تاریخ بشر دارد. نظریه پردازان ژئوپلیتیک استدلال می کنند که عوامل جغرافیایی، به ویژه موقعیت جغرافیایی هر کشور نقش تعیین کننده ای در قدرت ملی و جهت گیری سیاست خارجی آن دارد. آن ها رفتار سیاست خارجی کشورها را تابعی از شرایط و وضعیت جغرافیایی آنان می دانند و تصمیم گیری سیاست گذاران ملی را در چهارچوب الزامات ژئوپلیتیک تحلیل می کنند. هدف اصلی این رساله عبارت است از تحلیل و بررسی نقش مولفه های ژئوپلیتیک در سیاست خارجی کشورها در راستای مدیریت بحران های منطقه ای ایران در خلیج فارس. سوال اصلی مقاله عبارت است از این که مولفه های ژئوپلیتیک در سیاست خارجی کشورها منظقه خلیج فارس چه نقشی دارند؟ روش این پژوهش توصیفی تحلیلی است. یافته های مقاله نشان می دهد که مولفه های جغرافیای سیاسی اصلی ترین عناصر موجد بحران های منطقه خلیج فارس هستند. سیاست خارجی موفق در مدیریت بحران های منطقه خلیج فارس نیازمند استفاده از دانش جغرافیای سیاسی است.
تبیین جغرافیایی بنیادهای هویت ملی (مطالعه موردی: ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۲ بهار ۱۳۹۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
3 - 24
هویت ملی عبارت است از مجموعه عناصر و مؤلفه های مشترک یک ملت مستقل که افراد ملت نسبت به آنها خودآگاهی یافته اند و به واسطه آنها به یکدیگر احساس تعلق می کنند. در هر یک از رشته های علوم انسانی مرتبط با مبحث هویت ملی بر یک یا تعدادی از عناصر تشکیل دهنده هویت ملی به عنوان عناصر اصلی آن تأکید می شود. به عبارت دیگر در حالی که در جغرافیا سرزمین مشترک در این زمینه مؤلفه اصلی شناخته می شود؛ در علوم سیاسی بر ساختار سیاسی مشترک (حکومت) تأکید می شود و در علوم اجتماعی زبان مشترک، دین مشترک و آداب و سنن مشترک عنصر اصلی به شمار می روند.سؤالی که در این جا وجود دارد این است که علت اختلاف بین دیدگاه های مختلف در زمینه اولویت دادن به عناصر هویت ملی چیست؟ و در واقع کدام یک از مؤلفه ها را می توان به عنوان عناصر اصلی در نظر گرفت. به نظر نویسندگان این مقاله پاسخ این سؤال را می توان با سطح بندی مؤلفه های هویت ملی بر مبنای تأثیر وجود و یا عدم وجود عناصر و مؤلفه ها بر شکل گیری یک هویت ملی ارائه کرد. برای انجام این کار در ابتدا با رویکردی جغرافیایی مهم ترین مؤلفه های هویت ملی تعیین و سپس به اولویت بندی آنها پرداخته می شود.روش پژوهش مورد استفاده در این مقاله روش تحقیق توصیفی تحلیلی و هدف از انجام پژوهش حاضر تبیین مؤلفه های هویت ملی با رویکردی جغرافیایی می باشد. نتیجه به دست آمده نشان می دهد که اولاً مهم ترین مؤلفه های هویت ملی صبغه جغرافیایی و سرزمینی دارند و ثانیاً در تقسیم بندی کلی سرزمین و تاریخ مشترک مهم ترین مؤلفه های تشکیل دهنده هویت ملی می باشند که عدم وجود این دو مؤلفه به مفهوم عدم شکل گیری هویت ملی است.
تبیین بنیادهای علت وجودی و بقای کشور (مطالعه موردی: ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۳ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
3 - 28
کشور دربرگیرنده واحدهای سیاسی جغرافیایی مستقلی است که برجسته ترین تقسیم بندی جهان کنونی را شکل می دهند و این پدیده هم زمان با شکل گیری سیاسی ایران در دوره هخامنشیان واقعیت پیدا کرد. اینکه چه عامل و یا عواملی موجب پیدایش و سپس استمرار و تداوم موجودیت کشور می شود؛ علت وجودی و علت بقای کشور است. به لحاظ علمی برخی اندیشمندان و صاحب نظران ایرانی و خارجی در ارتباط با مبانی هویتی، علت وجودی و بقای ایران اظهارنظر کرده اند. هر یک از پژوهش ها بنا به استنباط و زمینه های کاری اندیشمندان، عامل و یا مجموعه عواملی را درخصوص مبانی هویت ایرانی پررنگ جلوه داده اند. با توجه به اهمیت موضوع، سؤال اصلی پژوهش این است که بنیادهای علت وجودی و بقای کشور در ایران کدام اند و آیا مجموعه این عوامل به یک میزان در پیدایش و تداوم آن اثرگذار بوده اند؟ روش به کار گرفته شده در این مقاله توصیفی تحلیلی است و نتایج به دست آمده مؤید آن است که ایران دارای عناصر چندگانه در علت وجودی و بقای خود است.
تحلیل تاریخی کارکرد حس مکان در ایجاد و تداوم هویت ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۸ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
21 - 42
مؤلفه های هویت بخش انسانی در سه حوزه فرد ، محیط و تعامل بین این دو حوزه مورد بررسی و نظریه پردازی قرار گرفته است. محیط/ مکان/ سرزمین به عنوان یک مؤلفه مهم در هویت بخشی فردی و اجتماعی ملی، عامل مؤثری است که از دیرباز در برساختن هویت فردی و اجتماعی تأثیرگذار بوده است. این مقاله بر مبنای نظریه حس مکان و تأثیر آن بر هویت بخشی اجتماعی ملی، با روش تحلیل تاریخی بر آن است که میزان و کیفیت آگاهی ایرانیان از حس مکان و چگونگی تداوم آن را بررسی کند. یافته های پژوهش آن است ایرانیان ساکنان کشوری بوده اند که دارای سرحدات مشخصی است و آنان همواره ایران را در موقعیت کانونی و دیگر سرزمین ها را در موقعیت حاشیه ای ترسیم و توصیف کرده اند و به این ترتیب آنان «حس مکانی» نیرومندی نسبت به سرزمین ایران داشته اند و این حس مکانی در تداوم هویت ایرانی به نحو بارزی ایفای نقش کرده است.