مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
سید جمال الدین اسدآبادی
حوزه های تخصصی:
لمفهوم الوحدة الاِسلامیة مکانةٌ متمیزةٌ فی المستویین الداخلی و الخارجی، فی فکرة الإسلام السیاسیّ. یکشف الوضعُ الحالی للعالم الإسلامی و الموامرات الشیطانیة المتعددة لخلق الخلافات و العداوة بین المسلمین عن هذه الضرورة. لاشکّ فی أنّ الدّراسة الدقیقة للتجارب القیمة لدی زعماء الوحدة الإسلامیة فی العالم المعاصر خاصة دراسة آراء و افکار السید جمال الدین اسد آبادی، ضروریة جدّاً.
کان ینظر السید جمال الدین اسدآبادی کقائد إسلامی إلی قضیة الوحدة الإسلامیة کهَدفٍ قیّم لا کوسیلة سیاسیة بحتة؛ لهذا قام بتخطیط سبل دقیقة و موثرة للوصول إلیها، نورد الأهمّ منها فیما یلی:
أ- التعرف علی الأسباب المثیرة للخلاف فی المجتمع الإسلامیة و اماطة اللثامّ عنها.
ب- الاستفادة من بعض امکانیات الغرب من أجل الکشف عن دورهم فی الخلافات.
ج- تشجیع الزعماء و الروّاد المسلمین لمسألة الوحدة الخطیرة و الاستفادة من هذا السبب المهم.
د- التأکید علی أصل الوحدة الإسلامیة و الهویة الدینیة فی إقرار الأخوة الإسلامیة.
بررسی و نقد دیدگاه سیدجمال الدین اسدآبادی و محمد عبده در سیر استعلایی بیداری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیدجمال الدین اسدآبادی و محمد عبده از جمله پیشگامان و اندیشمندان بیداری اسلامی در جهان تسنن اند. هردو، با احساس «دردی مشترک» و با نگاه به وضع کشورهای اسلامی و عقب ماندگی و عقب نگهداشته شدن ممالکشان، درپی چاره افتادند و «اسلام» را چارة نهایی دانستند و به ارائة راهکارهایی پرداختند. سیدجمال به رغم این که آرمان های بزرگی، همچون «وحدت»، در سر داشت و برای تحقق آن ها، بی صبرانه، به هر تلاشی دست می زد، کمتر به تناسب این روش ها و ایجاد پشتوانة مردمی توجه می کرد. چرا که کمتر در اندیشه تأملات نظری درمورد لوازم و توابع آرای خویش بود. عبده نیز، در عین اخلاص و توجه به فعالیت های فرهنگی، بر این نظر بود تا زمانی که مردم مصر ناآگاه اند، نمی توانند انگلیسی ها را از میهن خود برانند و بدین دلیل، اصلاح فکر دینی مصریان باید بر پیکار سیاسی با استعمار مقدم باشد، اما به این اصل توجه نمی کرد که برای ملت های مستعمره، رهایی از عقب ماندگی، بدون آزادی از اسارت استعمار، ناممکن است و استعمار و انحطاط مسلمانان در اغلب موارد هم افزایی دارند.
حال، در دهة سوم انقلاب اسلامی، نقش سیدجمال و عبده کم رنگ شده است. بدین علت که بیداری اسلامی، با سیر استعلایی خود، وارد مرحلة نظام سازی و تمدن سازی شده است، اما اندیشه و عملکرد این دو مصلح، به رغم تأثیرگذاری در شروع این جریان در جهان تسنن، بن مایه هایی اساسی برای همراهی جریان در سیر تکاملی، ازجمله شناخت عمیق استعمار و ایمان به نقش مردم، ندارد. لذا مسئله مهم، که در شرایط کنونی باید به آن توجه کرد، این که برای تثبیت و تداوم این جریان کدام اندیشه و عملکرد کارآمد است. در این راستا، تحقیق پیش رو بر آن است که، با بررسی و نقدِ منصفانه اندیشه و عملکرد سیدجمال و عبده، کارآمدی این دو اندیشه را در سیر استعلایی بیداری اسلامی بررسی کند.
تکاپوهای سیدجمال الدین اسدآبادی در پایتخت عثمانی
حوزه های تخصصی:
سیدجمال الدین اسدآبادی در راستای تحقق اهداف خود دو بار به مقرّ خلافت عثمانی مسافرت داشت. در مقاله حاضر سعی بر آن بوده تا چگونگی تکاپوها، مبارزات و فعالیت های او طی سفرهای یاد شده به روش کتابخانه ای مورد بررسی، توصیف و تبیین قرار گیرد. یافته های پژوهش مبین آن است که سید در دوران اقامت به هر شیوه ممکن به طرح دیدگاههای اصلاح طلبانه خود مبادرت ورزید و کمابیش موجبات تقویت روحیه، جهت دهی و مشارکت اقشار مختلف به ویژه فرهیختگان و اندیشه گران آن خطّه را در سرنوشت سیاسی و واکنش در برابر مشی استبدادی خلافت عثمانی فراهم ساخت
سید جمال الدین اسدآبادی و روش شناسی بومی سازی مفاهیم مدرن سیاسی
حوزه های تخصصی:
جدال 150 ساله مفاهیم مدرن سیاسی با مفاهیم سنتی، هنوز پایان نیافته است لذا انسان ایرانی معاصر، در هاج و واج رویآوری به این(مفاهیم مدرن) یا آن(مفاهیم سنتی) قرار دارد و از این رو، در حل دوگانگی حاکم بر حیات سیاسی- اجتماعی خود درعرصه مفاهیم، ناتوان مانده است. (مسأله) چه باید کرد؟ در نیل به راه حلی در این زمینه، نحوه مواجهه عالمان دینی(سئوال اصلی) و در گام نخست، چگونگی روش بومی سازی عالمانی چون سیدجمالالدین اسدآبادی را مورد بررسی قرار میدهد. (سئوال فرعی) البته به نظر میرسد روش بومی سازی سیدجمال، با استدلال حفظ اصالت، متمرکز بر تحمیل معانی سنتی بر مفاهیم مدرن سیاسی است.(فرضیه)
برای پاسخ گویی به بخشی از سئوال اصلی و به منظورجواب دهی به سئوال فرعی و جهت سنجش فرضیه مذکور، ابتدا رهیافت سنتی عرضه میشود. البته این رهیافت از رهیافتهای رایج در روش شناسی علوم سیاسی نیست اما گمان ما بر این است که تنها رهیافتی است که بیشترین هم پوشانی را با روش بومی سازی مفاهیم مدرن سیاسی در نزد سیدجمال دارد. گام بعدی، استخراج مفاهیم مدرن سیاسی در گفتهها و نوشتههای سیدجمال و کشف مواجهه وی با این مفاهیم است. آزمایش درستی و نادرستی فرضیه، بخش پایانی مقاله را در برمیگیرد.
صورت بندی تجدد دفاعی در کشورهای اسلامی: بازخوانی تطبیقی آرای اجتماعی بدیع الزمان سعید نورسی و سید جمال الدین اسدآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجدد دفاعی بازنمای تلاش متفکران اسلامی اوائل قرن بیستم برای رویارویی با تجدد و منطق شرق شناختی برآمده از آن در وضعیتی پسااستعماری است. این گفتمان از تجدد، با وارونه کردن ایده های مرکزی شرق شناسی ذیل مفاهیمی ازقبیل «پرسش از انحطاط و عقبماندگی»، «تلقی ایدهآلیستی از انحطاط و پیشرفت» و «برخورد گزینشی با تمدن غرب»، تلاش دارد اسلام را با مقتضیات منطق مسلط انطباق دهد و به مدد امر مدرن به دفاع از «امر ناب» برساخته بپردازد.
مقاله پیش رو برمبنای چارچوب تحلیل گفتمان و با تکیه بر منطق شرق شناسی وارونه، درصدد است تا با بازخوانی تطبیقی آرای اجتماعی نورسی و سیدجمال، به خوانش بخشی از این مواجهه و واکاوی گفتمان برآمده از آن مبادرت کند. بازخوانی انتقادی آرای این دو متفکر نشان میدهد که با وجود تلاش نورسی و سیدجمال برای دفاع از اسلام و نهادهای آن دربرابر یورش استعمار، تلاشهای نظری این دو، با فروغلتیدن در تله شرق شناسی به بازتولید آن منجر شده است.
بررسی تطبیقی اندیشه بیداری اسلامی (مسأله وحدت) در آراء سید جمال الدین اسدآبادی و امام خمینی
حوزه های تخصصی:
سید جمال الدین اسدآبادی و امام خمینی، دو نماینده بارز جریان بیداری اسلامی در دو دوره مختلفند که دایره شمول اندیشه و آراء این دو در زمینه بیداری اسلامی گسترده است. در این گستردگی وجوه تشابه و تفارق در کلیات و جزئیات آراء وجود دارد. مسأله وحدت (وحدت اسلامی، وحدت ملل مسلمان و غیره) از کلیات مشابه با جزئیات متفاوت است که جایگاه مشخصی در مجموعه اندیشه های دو متفکر دارد. در مورد سید می توان گفت که وحدت، بن مایه و اساس مبارزه سیاسی وی بوده و در آراء امام خمینی این مسأله جزئی مهم از مجموعه فکری ایشان را تشکیل می دهد. بنابراین هدف این مقاله بررسی اندیشه وحدت نزد سید جمال الدین و امام خمینی است. به نظر می رسد نظریه پردازی دو متفکر در باب وحدت، تحت تأثیر شرایط مختلف به ویژه شرایط سیاسی زمان و کیفیت مبارزه سیاسی آن ها بوده است.
بازشناسی ردّیه های اندیشه گران جهان اسلام بر ادّعاهای ارنست رنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارنست رنان، دانشمند و خاورشناس فرانسوی، با ایراد یکی از بحث برانگیزترین خطابه های خود با عنوان «اسلام و علم» در دانشگاه سوربن (23 مارس 1883م)، و سپس انتشار آن در ژورنال د دبا (Journal des Debats)آغازگر یک رشته مباحثات فکری و مجادلات قلمی در جهان اسلام و غرب شد. خطابه ی رنان، در مدت کوتاهی به زبان های آلمانی، انگلیسی، و بعد عربی، ترکی، اردو و فارسی ترجمه شد. اندیشه گران جهان اسلام، از سید جمال الدین اسدآبادی که در پاریس اقامت داشت، تا اندیشه گران دیگری نظیر نامق کمال، رشید رضا، عبدالرزاق، عطاءالله بایزید اوف، محمد حمیدالله، جلال نوری و دیگران، در پاریس، مصر، عثمانی، قازان، هند و پاکستان اقدام به نوشتن ردّیه های متعددی بر ادّعاهای ارنست رنان کردند. خود این ردّیه ها بعدها به یکی از موضوعات مهم پژوهشی پیرامون شخصیت فکری سید جمال الدین اسدآبادی تبدیل شد. با این حال، در ایران، این مسئله، هنوز ناشناخته است. در هیچ منبع فارسی، بجز ردیه ی سید جمال، نمی توان سراغی از ردّیه های دیگر گرفت. در حالی که بیشتر ردّیه های مذکور، از دوره ی عثمانی، به زبان ترکی ترجمه و یا تألیف شده است. در این مقاله، برای نخستین بار مهم ترین ردّیه های متفکران جهان اسلام، مورد بررسی و بازشناسی قرار گرفته است. مقاله، عمدتاً با استفاده از منابع ترکی عثمانی و ترکی استانبولی، به رشتة تحریر درآمده است.
اندیشه و عمل سیاسی سید جمال الدین اسدآبادی در چالش با حکومت ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشه های سید جمال الدین اسدآبادی در پیوند با عمل سیاسی در شرایط حساس تاریخیِ عهد ناصری در عرصة تحولات سیاسی ایران مؤثر بود. آراء و عقاید سیاسی او، به ویژه در مبارزه با استبداد و استعمار، انتزاعی نبوده و از عملکرد سیاسی وی تأثیر پذیرفته است. به همین دلیل، می توان او را «اندیشمندی عمل گرا» نامید. نادیده گرفتن این موضوع موجب گردیده که برخی پژوهندگان اندیشه و عمل او را در تناقض با یکدیگر تلقی کنند و حشر و نشر او با درباریان و اشخاص صاحب نفوذ را دلیلی بر انحراف اندیشه هایش بدانند. با توجه به فرایند سیر مبارزاتی و پیوستگیِ اندیشه و عمل او در ایران، می توان گفت اندیشه های سید جمال دو مرحلة مشخص را پیموده است: نخست، مرحلة پند و اندرز سیاسی به درباریان و بزرگان ایران؛ سپس مرحلة فشار از بیرون حاکمیت و اندیشه و عمل انقلابی.
نگارندگان در این پژوهش به بررسی دو دیدگاهِ متفاوت سیاسی و شیوة مبارزات سید جمال پرداخته اند.
چالش خلافت و حکومت در اندیشه سیاسی سید جمال الدین اسدآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه چالش مفاهیم مدرن سیاسی با مفاهیم سنتی، به عصر سید جمال الدین اسدآبادی و به او می رسد. پس از او نیز انسان ایرانیِ معاصر، متحیر از این واقعه، در دوراهیِ روی آوری به این «مفاهیم مدرن» یا آن «مفاهیم سنتی» قرار گرفت و به همین دلیل در حل دوگانگی حاکمیت مفاهیم مدرن و سنتی بر حیات سیاسی خود، به ویژه در عرصه دو مفهوم کلیدی «حکومت» و «خلافت» ناتوان مانده بود. این پژوهش در پی پاسخگویی به این سؤال است که در این میان، انسان این عصر چه باید می کرد؟ تلاش برای نشان دادن فرایند دستیابی به راه حلی در این زمینه، از جمله مسائلی است که در این پژوهش به آن پرداخته شده و چگونگی روش بومی سازی عالمی چون سید جمال الدین اسدآبادی مورد بررسی قرار گرفته است. تلاش برای یافتن پاسخ این سؤال، مقاله حاضر را به گزینش چند مفهوم مدرن و بررسی آن در دستگاه معنایی سید جمال، ذیل دو مفهوم کلیدی حکومت و خلافت کشانده است. دستاورد این بررسی نشان می دهد که روش بومی سازی سید جمال، بر تحمیل معانی سنتی بر مفاهیم مدرن سیاسی یا تحمیل سنت شرقی بر مدنیت غربی (سنت خواهی مقتدرانه) استوار است.
دور السید جمال الدین الأسد آبادی فی النهضه الأدبیه المعاصره(مقاله علمی وزارت علوم)
من أهم الموضوعات التى یعالجها الباحث فى الأدب المقارن هى دراسه مستوى تأثیر مفکر أو کاتبٍ ما فى أدب أمه أخرِى؛ فعلى الباحث فی هذا المضمار أَنْ یُحدّد نقطه البداء فی التأثیر، من مؤلفات الکاتب، أو من کتاب واحد، أو من شخصیه ذلک المفکر. و کذلک یجب تحدید الوسط المتأثر بلداً کان، أم مجموعه مؤلفین، أم مؤلف واحد. و أخیراً على الباحث أن یُحدّد مدى هذا التأثیر وإطاره. ثم إن هناک أنواعاً من التأثیر، وهناک التأثیر الشخصی و التأثیر الفنی، ثم التأثیر الفکری. إن السید جمال الدین المشهور بالأوساط العربیه بجمال الدین الأَفغانی ککاتب فارسی و مفکر ایرانی قد أثر على العالم العربی تأثیراً مدهشاً. ولکن الباحثین فى حیاه السید جمال الدین قد عنوا عنایه بالغه بدراسه تأثیره السیاسی فی الصحوه الاسلامیه فی الشرق غافلین عن تأثیره الهام فى النهضه الادبیه المعاصره أو مرّوا علیه مرور الکرامِ. نحن نلاحظ أن هذا التأثیر قد اقتصر على تأثیر السید جمال الدین الشخصی والفکری فى الأدب العربی المعاصر. إذ أنه بشخصیته الفذّه وفکره العظیم استطاع أن یؤثر على رواد النهضه الأدبیه الحدیثه – شعراً ونثراً – تأثیراً هاماً. لقد حدث التغییر الجذری والتطور الواسع فی الأدب العربی المعاصر فی الربع الأخیر من القرن التاسع عشر حیث تزامن مع دخول السید جمال الدین مصر واستقراره فی القاهره، وکان جمال الدین قد استطاع بفضل نشاطاته الفکریه و السیاسیه والاجتماعیه، أن یکوّن جماعه فذه من الأدباء والمثقفین الذین بدورهم قد أعدّوا الأجواء المناسبه للنهضه الأدبیه المعاصره. وبهذا لعب جمال الدین دوراً هاماً فى إعطاء دفعه قویه للنهضه الأدبیه الحدیثه وذلک بالطرق التالیه: أ- إِعْدُاد الأجواء المناسبه للنهضه الأدبیه بواسطه الإصلاح الدینی والصحوه الإسلامیه والوعی القومی. ب- کتابه مقالات سیاسیه فى الصحف والجرائد بلغه سهله تقل فیها الصنعه، والدعوه إلى تحریر الکتابه من التعقید والتقلید وجعلها فی خدمه الفکر لا فی خدمه الأسلوب، و بذلک فتح الطریق أمام الکتّاب والأدباء لتطویر الکتابه الأدبیه. ج- إن محمود سامی البارودی کرائدٍ للعشر العربی المعاصر کان من تلامیذ السید جمال الدین وتأثر بأفکاره تأثیراً شدیداً د- إنَّ محمد عبده رائد النثر المعتدل کان من أقرب تلامیذ السید جمال الدین و کان بدوره قد أثَّر على المنفلوطی والذی یعد رائد النثر العربی الحدیث
الدعوه الی الاصلاح الدینی فی ایران المعاصره واثرها علی بلوره التنمیه المعرفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
إِثر التطورات الفکریه الناتجه عن مواجهه المسلمین للافکار الغربیه لاسیما حادث الثوره الدستوریه فان ایران قامت بتربیه واعداد مفکرین ومصلحین دینیین کبارا. ویمثل العمل للنهوض بالفکر الدینی واظهار العناصر المعرفیه فی الاسلام للرد علی قضایا الساعه بیت القصید فی افکار وتصورات هولاء. ان الخطاب السائد فی فکر هولاء المصلحین یتمثل فی مقوله التناغم بین تزاید الرویه العالمه (المعرفه) وقدره الدین الاسلامی علی الرد علی المشاکل الکلامیه والعقائدیه والاجتماعیه والثقافیه. ونتطرق فی هذا المقال الی الافکار الاساسیه وخطاب التنمیه المعرفیه لعدد من المفکرین الدینیین الاصلاحیین. بدایه وفی قسم النبذه التاریخیه نتناول اراء جمال الدین اسد ابادی وایه الله نائینی وایه الله طالقانی والاستاذ محمد تقی شریعتی . ومن ثم نتطرق الی اراء وافکار المفکرین التالیه اسمائهم وهم: 1- المهندس مهدی بازرکان: المفکر وواضع نظریه القدره العلمیه للاسلام فی عقدی الثلاثینات والاربعینات للسنه الهجریه الشمسیه. وقد بذل جهوده لاظهار الابعاد العلمیه للتعالیم الدینیه. 2- الدکتور علی شریعتی: وقد سعی من خلال الاعتماد علی الرویه التوحیدیه فی الاسلام والافاده من الاسالیب والنظریات السائده فی مجال علم الاجتماع والعلم والادیان التطرق الی قدرات الاسلام باعتباره مدرسه فاعله فی الحیاه الاجتماعیه. ان الاقتراح القاضی بالافاده من عنصر "العلم" و "الزمان" فی عملیه الاجتهاد موشر علی اهتمامه بالخطاب المعرفی ودوره فی احیاء الفکر الدینی وتقدیم تعالیم الاسلام بما یتناسب والعصر والتکنولوجیا والحضاره الحدیثه. 3- ایه الله مطهری: وقد عمل من خلال الترکیز والاهتمام علی الاسس العقلانیه للاسلام علی ابراز دور العقلانیه والمعرفه فی تنمیه وازدهار الفکر الدینی ومعالجه المشاکل العلمیه والعملیه للمجتمع الاسلامی.
حکمت و سیاست در اندیشه سیدجمال الدین اسدآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵ (پیاپی ۶۵)
199 - 221
حوزه های تخصصی:
سید جمال الدین اسدآبادی با نگاه جدید به حکمت و ارائه طبقه بندی جدید از علوم، جایگاهی متناسب با روزگار نو برای سیاست تعیین نمود و دگرگونی بزرگی در زمانه خویش ایجاد کرد که تأثیرات آن تا دوره کنونی پابرجاست. از نظر وی حکمت باید به تغییر و حرکت منجر شود و تأثیرات مطلوبی برای جامعه به بار آورد. این پژوهش می کوشد نشان دهد که سید جمال با چه تعریف و نگاهی از حکمت و حکمت سیاسی توانست این تحول را ایجاد نماید. به نظر می رسد او با تقسیم بندی جدید علوم، تبیین جایگاه فلسفه سیاسی و سیاست در دوره معاصر، نقد و بازخوانی کارکردهای حکمت در روزگار نو و ارائه معیارهایی مستدل و برهانی برای تفسیر اجتماعی کارآمد از قرآن چنین کاری را انجام داد.
بازخوانی تطبیقی مواجهۀ روشنفکران ایرانی با مدرنیته غربی (ناظر بر آراء سید جمال الدین اسدآبادی و میرزا ملکم خان ناظم الدوله)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال دهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
264 - 291
حوزه های تخصصی:
پس از تجربه تلخ شکست ایران در جنگ های روس و آشنایی قشر تحصیل کرده با پیشرفت های تمدنی غرب، به تدریج طبقه ای از روشنفکران ایرانی پدیدار شد که برای رفع عقب ماندگی و ترقی خواهی کشور تا ایجاد مشروطه و سقوط قاجار کوشید. در معرفی بارزترین شخصیت های نسل اوّل این جریان، می توان به سیدجمال الدین اسدآبادی و میرزا ملکم خان ناظم الدوله به عنوان دو منورالفکر دینی-غربی اشاره داشت. در پژوهش پیشِ رو با روشی تطبیقی به بررسی آرای این دو متفکر سیاسی پرداخته ایم تا به این پرسش پاسخ دهیم که شباهت ها و تفاوت های رویکردی این دو شخصیت در مواجهه با مدرنیته غربی چیست؛ با این هدف که درک بهتری از مبنای اختلافات امروز جریان روشنفکری در برابر دنیای تجدد پیدا کنیم. این پژوهش مبتنی بر آثار مکتوب و کتابخانه ای در چهارچوب نظریه بحران اسپریگنز است. در بیان دستاوردهای پژوهش می توان گفت: هر دو خواهان اصلاحات سیاسی-مذهبی اند و مشکل را در عقب ماندگی از فهم جهان معاصر می کاوند. سیدجمال با نگاهی گزینشی، منتقدانه و فراملیتی تلاش دارد تا آرمان وحدت و شکوفایی اسلامی را ازطریق بیدارگری امت مسلمان دنبال کند؛ اما میرزاملکم درپیِ تقلید محض از اروپای عصر نوزایی است تا ملت استبدادزده ایرانی را بر سکوی ترقی بنشاند.
واکاوی حدود و شاخصه های رئالیسم علمی در معرفت اجتماعی سید جمال الدین اسدآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد نظری روش شناسی بنیادین، روش تحقیق اسنادی و با نگرشی تفسیری و اکتشافی، محدوده و برخی از شاخصه های رئالیسم علمی مندرج در معرفت اجتماعی سید جمال الدین اسدآبادی شناسایی شده است. سید جمال الدین با استفاده از بینش هرمنوتیکی و بر اساس مفاهیم قرآنی از جمله عقل، علم و جهاد تلاش کرده است ظرفیت معرفت دینی را در جهان مدرن آشکار کند. قرین بودن علم و دین یکی از اصول معرفت شناختی اوست. به اعتقاد سید جمال الدین، ضرورت کاربردی سازی علوم اسلامی و توجه مسلمانان به سایر روش های علمی از جمله روش های مکتب اثباتی می تواند در تقویت بُعد معرفتی و علمی کشورهای اسلامی و در نتیجه، احیای مجدد تمدن اسلامی سهم مهمی داشته باشد. به نظر می رسد در پرتو منطق روش شناختی و معرفت شناختی سید جمال الدین، نوعی توصیه به مؤلفه های پارادایمی رئالیسم علمی می تواند در به کارگیری معرفت دینی و قرآنی در کنار سایر روش های علمی و تجربی مدرن سودمند باشد. همچنین از جمله ویژگی های عملی معرفت اجتماعی سید جمال الدین، روحیه عمل گرایی و پراکسیس (عقیده و جهاد) است.
مفهوم شناسی و مؤلفه های تعلیم و تربیت اسلامی از منظر بیدارگر اسلام؛ سید جمال الدین اسدآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بیداری اسلامی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
81 - 109
حوزه های تخصصی:
سید جمال الدین اسدآبادی متفکر و سیاستمداری است که آغازگر نواندیشی و بیداری در جهان اسلام بوده است که غالباً اندیشه های سیاسی و اجتماعی ایشان موردتوجه محققان بوده است و دیدگاه های وی در عرصه تعلیم و تربیت مغفول مانده است. با توجه به اهمیت تعلیم و تربیت و ضرورت تحول نظام آموزشی مسلمانان، مسئله و هدف پژوهش حاضر واکاوی مفهوم و مؤلفه های تعلیم و تربیت از منظر سید جمال الدین اسدآبادی به عنوان یکی از مصلحان بیدارگر اسلامی می باشد (مسئله). روش تحقیق پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ ماهیت داده از نوع کیفی و از نوع تحلیل متنی می باشد که جهت گردآوری داده ها از روش اسناد کاوی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل کتب، مقالات و اسناد علمی مرتبط با سید جمال الدین اسدآبادی بود که به روش نمونه گیری در دسترس مقالات و کتب مرتبط انتخاب شد و تجزیه وتحلیل داده ها این پژوهش در چهار مرحله توصیف، تحلیل، استنتاج و تبیین انجام پذیرفت (روش). یافته های پژوهش نشان می دهد که سید جمال الدین، تعلیم و تربیت را یکی از شیوه های مهم بیداری مسلمانان می دانست. ازنظر وی، تعلیم و تربیت فرد از سه دیدگاه قابل بررسی است و معلم به عنوان الگوی کامل تربیتی نقش مهمی در فرایند تعلیم و تربیت دارد. مهم ترین تأکیدات و مؤلفه های تربیت ازنظر سید جمال الدین شامل توجه به زبان مادری، آگاهی و بیداری، استعمار و استبداد نتیجه انحراف اخلاقی، جایگاه رفیع علم، بازسازی هویت اسلامی و گسترش علوم و فنون جدید می باشد (یافته ها).
تأملاتی در نخستین رهیافت های نظری در نسبت سنجی «اسلام» و «حقوق بشر» در عصر مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
601 - 617
حوزه های تخصصی:
بررسی رابطه اسلام و حقوق بشر در منظومه معرفتی انسان، جزو عمده ترین ماجراهای فکری است. یکی از ساحت های ناظر بر این اندیشه ورزی، تحلیل ابعاد نسبت سنجی این دو از جانب فلاسفه علم و دین پژوهان است. در کشورهای اسلامی از جمله ایران، تناسب سنجی میان حقوق بشر و اسلام و اصول و احکام دین، از تراثی رصین برخوردار است که این نسبت سنجی در درون چارچوب های کلی نظیر نسبت شرع و قانون، رابطه عقل و دین و یا نسبت سنت و تجدد مطرح شده است. بررسی آثار برجای مانده از پیشگامانِ نظریه پردازی، نشان می دهد رهیافت های گوناگونی که در این خصوص مطرح شده اند، اصولاً سعی دارند که به این دغدغه ها پاسخ دهند: که آیا اسلام و حقوق بشر به یک واقعیت نظر دارند؟ آیا اسلام و حقوق بشر، متعارض اند یا مکمل هم؟ ازاین رو پرسش اصلی نوشتار این است که چه رهیافت هایی در نسبت میان «حقوق بشر» و «اسلام» در آثار نظریه پردازان مشروطه قابل مشاهده است؟ تحقیق با روش توصیفی-تحلیلی و با بررسی سیر تکوین جایگاه بنیادهای حقوق بشر نظیر حریت، مساوات، عدالت، کرامت، در منظومه فکری اندیشوران عصر مشروطه ایرانی، به معرفی رهیافت های نسبت سنجی اسلام و حقوق بشر پرداخته است که اهم نتایج تحقیق آن است که رهیافت تعامل، در مقایسه با رویکردهای تداخل، تقابل و تباین از منطق استوارتری برخوردار است. قائلان رویکرد تعامل، اختلاف نظرها را می پذیرند، اما در عین حال اشتراکات را رد نمی کنند.