مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
عاطفه منفی
حوزه های تخصصی:
هدف : مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و مقابله درمانگری بر خلق و نگرش به مواد مخدر نوجوانان در معرض خطر سوءمصرف مواد انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش ویک گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش را دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم در جزیره کیش در سال تحصیلی 97-96 تشکیل می دادند که 577 نفر بودند. در این بین 45 نفر از دانش آموزان بر اساس ملاک ورود انتخاب، به صورت انتساب تصادفی به 3 گروه (گروه آموزش تنظیم هیجان، گروه مقابله درمانگری و گروه گواه) تقسیم شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده مصرف الکل، سیگار و سایر مواد و پرسش نامه عاطفه مثبت و منفی می شد. یافته ها: نتایج نشان داد برنامه های آموزش تنظیم هیجان و مقابله درمانگری بر عواطف مثبت و نگرش به مصرف مواد تاثیر مثبت داشته و این تغییرات در مرحله پیگیری پایدار بوده است. ولی این برنامه ها تاثیری بر عواطف منفی شرکت کنندگان نداشته است. نتیجه گیری: جهت افزایش عاطفه مثبت و تصحیح نگرش به مصرف مواد در نوجوانان می توان از برنامه های آموزش تنظیم هیجان و مقابله درمانگری استفاده کرد.
پیش بینی خطای شناختی حافظه بر اساس خودکار آمدی تحصیلی، عاطفه منفی و افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال پنجم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
107 - 120
حوزه های تخصصی:
مقدمه:خطای شناختی حافظه، موضوع مهمی است که در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفت و در این زمینه بررسی های خوبی صورت گرفته است.هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی خطای شناختی حافظه بر اساس خودکارآمدی تحصیلی، عاطفه منفی و افسردگی بود.روش: مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانشجوبان دانشگاه پیام نور اهواز تشکیل داده بودند که 200نفر از آنان به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند.در پژوهش حاضر، از پرسش نامه های خودکارآمدی تحصیلی(1396)،عاطفه مثبت و منفی(1988)،فشار روانی(1995)و خطای شناختی حافظه(1396) استفاده گردید.داده های پژوهش، با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها:نتایج نشان داد که بین خودکارآمدی تحصیلی و خطای شناختی حافظه رابطه منفی،و بین عاطفه منفی و افسردگی و خطای شناختی حافظه رابطه مثبت وجود دارد.ضمنا عاطفه منفی بیشترین سهم را در پیش بینی خطای شناختی حافظه به خود اختصاص داد. نتیجه گیری:تحقیق حاضر پیشنهاد می دهد بر اساس متغیرهای خودکارآمدی تحصیلی،عاطفه منفی و افسردگی می توان خطای شناختی حافظه را پیش بینی نمود.
سهم لذت طلبی، عاطفه مثبت، عاطفه منفی و احساس خودکارامدی در بازگشت بیماران معتاد به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی سهم لذت طلبی، عاطفه مثبت، عاطفه منفی و احساس خودکارامدی در بازگشت بیماران معتاد به مواد مخدر بود. طرح تحقیق حاضر توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه معتادان بازگشت کننده به مواد مخدر که عود آنها در کمتر از یکسال اتفاق افتاده و مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد منطقه 8 شهر تهران در سال 1395 بود که تعداد 200 معتاد بهبودیافته به روش نمونه گیری دردسترس از جامعه آماری مذکور انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های لذت جویی مصرف مواد، مقیاس عاطفه مثبت و منفی واتسون و همکاران (1988)، مقیاس خودکارامدی شرر (1982) و پرسشنامه سنجش وسوسه مصرف مواد فدردی، برعرفان و ضیایی (۲۰۰۸) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد روابط بین لذت طلبی، عاطفه مثبت و منفی و احساس خودکارامدی با بازگشت بیماران معتاد به مواد مخدر معنی دار است. علاوه بر این، نتایج تحلیل رگرسیون خطی چندگانه نشان داد، متغیرهای پیش بین همانند (لذت طلبی، عاطفه مثبت، عاطفه منفی و احساس خودکارامدی) متغیر ملاک یعنی همان (بازگشت بیماران معتاد به مواد مخدر) را پیش بینی کرده اند. بدین صورت که، رابطه متغیر لذت طلبی و عاطفه منفی با بازگشت معتادان به مواد مخدر مثبت است که نشان می دهد با افزایش متغیرهای لذت طلبی و عاطفه منفی بر وسوسه مصرف مواد افزوده می گردد و علامت عاطفه مثبت و خودکارامدی منفی است که این بیانگر آن است که با افزایش عاطفه مثبت و خودکارامدی، وسوسه مصرف مواد کاهش می یابد. ضرایب بتا نیز بیانگر آن بود که متغیر لذت جویی با ضریب بتا 887/0 بیشترین تاثیر را در وسوسه مصرف مواد داشته است.
اثربخشی رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر بر عاطفه مثبت و منفی زنان دارای همسر با اختلالات روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
177 - 194
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف تعیین مداخلات مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر بر عاطفه مثبت و عاطفه منفی زنان دارای همسر با اختلالات روانی در سال 1395 و در شهر اصفهان انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، با گروه کنترل بود. جمعیت آماری شامل کلیه زنان دارای همسر با اختلال روانی مراجعه کننده به مراکز مشاوره تحت پوشش سازمان نظام و بهزیستی اصفهان بودند. از بین زنان 30 نفر که تمایل به همکاری در جلسات درمانی داشتند انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی گمارده در این طرح گروه آزمایش در طی 10 جلسه آموزش گروهی 90 دقیقه ای با تناوب هر هفته دو بار در معرض مداخلات مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر قرار گرفت همه آزمودنی ها قبل از مداخله، پس از آن و 45 روز بعد در مرحله پیگیری به پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی واتسون و همکاران (1988) پاسخ دادند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که مداخلات مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر باعث افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل گردید (001/0>p). به علاوه این تأثیر در مرحله پیگیری نیز تائید شد (001/0>p). بنابراین جهت افزایش عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی زنان دارای همسر مبتلا به اختلال روانی می توان از مداخلات مبتنی بر رفتاردرمانی شناختی مثبت نگر استفاده نمود.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی فراتشخیصی و گروه درمانی شناختی بر فرایندهای تنظیم هیجانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی گروه درمانی فراتشخیصی با گروه درمانی شناختی سنتی بر عواطف مثبت و منفی و فرایندهای تنظیم هیجانی بود. روش : 33 نفر از دانشجویانی که نشانه های تحت بالینی اضطراب و افسردگی داشتند، به طور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند و در هشت جلسه گروهی دو ساعته شرکت کردند. یافته ها : در هر دو گروه، روش درمانی بر مؤلفه های تنظیم هیجانی و عواطف مثبت و منفی اثرگذار بود. تحلیل کوواریانس نشان دهنده اثربخشی بیشتر گروه درمانی فراتشخیصی بر بهبود ارزیابی مجدد (01/0= p ) و افزایش عاطفه مثبت (001/0= p ) بود. نتیجه گیری : اثربخشی گروه درمانی فراتشخیصی بر بهبود عاطفه مثبت و تنظیم هیجانی بیش از گروه درمانی شناختی است. کاربردهای بالینی این یافته مورد بحث قرار گرفته است.
نقش تعدیل کننده عاطفه مثبت و منفی در پیوند میان بی عدالتی سازمانی و رفتارهای مخرب کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تعیین نقش تعدیل کننده عاطفه مثبت و منفی در رابطه میان بی عدالتی سازمانی و رفتارهای مخرب بود. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری کارکنان دو شرکت تولیدی شهرکرد در تابستان 1389 بود که از طریق نمونه گیری تصادفی ساده 148 نفر انتخاب و سه پرسشنامه بی عدالتی،پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی و پرسشنامه رفتارهای مخرب در مورد آن ها اجرا و داده ها از طریق تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شد. یافته ها نشان داد عاطفه منفی رابطه بی عدالتی تعاملی را با خروج (ترک سازمان) تعدیل می کند. بدین معنی که وقتی عاطفه منفی پایین است. بی عدالتی تعاملی ادراک شده با خروج (ترک سازمان) دارای رابطه مثبت معنادار است. اما در عرصه غفلت و اعتراض پرخاشگرانه،عاطفه مثبت و منفی رابطه بی عدالتی توزیعی را با این بعد از رفتارهای مخرب تعدیل می کند. بدین معنی که در عاطفه مثبت و منفی پائین،بی عدالتی توزیعی ادراک شده، با غفلت و اعتراض پرخاشگرانه دارای رابطه مثبت و معنادار است. لازم است برای جلوگیری از تمایل کارکنان به رفتارهای مخرب و ترک سازمان از طریق راهبردهای منطقی سطح بی عدالتی توزیعی و تعاملی در سازمان ها کاهش یابد.
رابطه تصویر بدنی و اضطراب اجتماعی با عاطفه مثبت و منفی در زنان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم مرداد ۱۳۹۸ شماره ۵ (پیاپی ۳۸)
123-132
حوزه های تخصصی:
چاقی و اضافه وزن به عنوان یک اختلال مزمن ماحصل تعامل پیچیده عوامل محیطی، فرهنگی، روانی اجتماعی، متابولیکی و ژنتیکی است و خود موجب بروز مشکلات عاطفی، روانشناختی و اجتماعی برای افراد می شود. هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه تصویر بدنی و اضطراب اجتماعی با عاطفه مثبت و منفی در زنان دارای اضافه وزن بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه زنان دارای اضافه وزن استان البرز مراجعه کننده به باشگاه های ورزشی بود. جهت انجام پژوهش 124 نفر از زنان دارای اضافه وزن به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و به پرسش نامه های تصویر بدنی، اضطراب اجتماعی و عاطفه مثبت و منفی پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که بین تصویر بدنی و عاطفه مثبت و منفی رابطه مثبت معنادار وجود دارد (01/0> P ) و بین اضطراب اجتماعی و عاطفه مثبت و منفی رابطه منفی معنادار وجود دارد (01/0> P ). نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که اضطراب اجتماعی و تصویر بدنی می توانند 15 در صد واریانس عاطفه مثبت و 18 درصد واریانس عاطفه منفی را تبیین کنند. پژوهش حاضر شواهد تجربی لازم در زمینه شناخت مشکلات روانشناختی افراد دارای اضافه وزن ارائه می کند که می تواند در زمینه ارائه راهکارهایی جهت کاهش وزن این افراد مد نظر قرار گیرد.
نقش عواطف و باورهای فراشناختی در پیش بینی رفتارهای خود آسیبی جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم مهر ۱۳۹۸ شماره ۷ (پیاپی ۴۰)
119-128
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش عواطف و باورهای فراشناختی در پیش بینی رفتارهای خودآسیب رسان جوانان بود. در قالب یک طرح توصیفی از نوع همبستگی تعداد 160 شرکت کننده با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از بین دانشجویان خوابگاهی دانشگاه الزهرا و دانشگاه تهران انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنام ه فراشناخت ، مقیاس تجربه مثبت و منفی و پرسشنامه آسیب به خود بود. برای تحلیل نتایج پژوهش حاضر از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد بین عاطفه مثبت با رفتارهای خودآسیبی رابطه منفی معنادار وجود داشت و بین عاطفه منفی، کنترل ناپذیری و خطرناک بودن افکار و همچنین اعتماد شناختی با رفتارهای خودآسیبی رابطه مثبت معنادار وجود داشت. در ادامه نتایج رگرسیون نشان داد متغیرهای پیش بین پژوهش حاضر توانستند 1/22 درصد از تغییرات ایجاد شده در متغیر رفتارهای خود آسیبی را تبیین کنند که در این میان، مؤلفه عاطفه مثبت و باور فراشناختی کنترل ناپذیری و خطرناک بودن افکار به ترتیب بالاترین اهمیت را در پیش بینی متغیر رفتارهای خود آسیبی داشتند. بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان گفت کاهش تجارب هیجانی خوشایند و عدم مواجهه سازگار با تجارب هیجانی ناخوشایند می تواند افرادی را که باورهای فراشناختی ناسازگار دارند، به سمت رفتارهای خودآسیب رسان سوق دهد.
اویژگی های روان سنجی نسخه فارسی فرم بلند و کوتاه مقیاس عاطفه مثبت و منفی برای کودکان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: این مطالعه با هدف بررسی، انطباق و اعتباریابی مقایسه ای فرم های اصلی و کوتاه مقیاس عاطفه مثبت و منفی برای کودکان در دانش آموزان ایرانی انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع مطالعات مقطعی بود. این پژوهش بر روی دانش آموزان دختر و پسر مدارس دولتی در مقاطع دبستان و متوسطه شهر تهران و در سال تحصیلی ۹۷-۹۶ اجرا شد. نمونه مطالعه ۴۱۲ نفر (۸/۵۶ درصد دختر) بودندکه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات مقیاس عاطفه مثبت و منفی برای کودکان ( PANAS-C )، پرسشنامه تنظیم هیجان برای کودکان و نوجوانان ( ERQ-CA )، پرسشنامه افسردگی کودکان ( CDI ) و پرسشنامه اضطراب کودکان اسپنس ( SCAS ) بود. تجزیه و تحلیل داده ها توسط SPSS-۲۰ و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل عاملی اکتشافی، آلفای کرونباخ و همبستگی پیرسون) انجام شد. یافته ها: نتایج نشان دهنده دو ساختار عاملی مجزا ( عاطفه مثبت و منفی) در هر دو فرم اصلی و کوتاه مقیاس عاطفه مثبت و منفی برای کودکان بود. ضریب آلفای کرونباخ برای مقیاس اصلی ۰/۸۵ و برای فرم کوتاه ۰/۸۱ بدست آمد. همچنین، همبستگی محاسبه شده برای بررسی رابطه میان دو عامل عاطفه مثبت و منفی با راهبردهای ارزیابی مجدد و سرکوبی، نشانه های اختلالات اضطرابی (به استثنای وسواس فکری عملی) و افسردگی نشان دهنده رابطه معنادار (در سطح خطای ۰/۰۱ و ۰/۰۵ ) بود. نتیجه گیری: بطور کلی، با توجه به نتایج به دست آمده در مطالعه حاضر می توان ادعا کرد که فرم فارسی PANAS-C و PANAS-C-SF از ویژگی های روانسنجی مطلوب برخوردار بوده و با اطمینان می توان از آنها جهت پژوهش و ارزیابی عواطف مثبت و منفی در کودکان و نوجوانان ایرانی استفاده کرد.
مداخله ای در عاطفه مثبت و منفی و استرس زناشویی زوجین در معرض طلاق شهر بوشهر: اثربخشی مدل امنیت هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به حضور نوسانات عاطفی و استرس زناشویی در زندگی زوجین در معرض طلاق، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدل امنیت هیجانی بر عاطفه مثبت و منفی و استرس زناشویی زوجین در معرض طلاق شهر بوشهر انجام گردید. روش: در پژوهشی نیمه آزمایشی جامعه ی تحقیق شامل تمام زوجین مراجعه کننده به دادگاه های شهر بوشهر برای طلاق در سال 1395 بود که 50 آزمودنی به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. داده ها با مقیاس تجدید نظر شده استرس زناشویی(SMSS) و مقیاس عواطف منفی و مثبت(SPANE) جمع آوری و توسط کواریانس چندمتغیری (مانکوا) تحلیل شدند. یافته ها: راهبرد آموزشی مبتنی بر مدل امنیت هیجانی باعث کاهش معنادار عاطفه منفی و نیز استرس زناشویی زوجین گروه آزمایش شد (0/01≥p). اما برای عاطفه مثبت اثرات معنادار نبود. نتیجه گیری: به طور کلی آموزش امنیت هیجانی می تواند به کاهش استرس های زناشویی و عاطفه منفی در زوجین دارای اختلاف زناشویی بیانجامد. بر این اساس مشاوران و روانشناسان می توانند از این مدل جهت کاهش مشکلات زوجین درگیر مشکلات عاطفی و استرس بهره گیری کنند. واژه های کلیدی: آموزش امنیت هیجانی، عاطفه منفی، عاطفه مثبت، استرس زناشویی، طلاق.
نقش میانجی عاطفه منفی در رابطه بین گرایش به بخشش خود و تعلل ورزی عمومی و تصمیم گیری دانشجویان پسر دانشگاه تبریز: الگوی معادلات ساختاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه گرایش به بخشش خود با تعلل ورزی رفتاری و تصمیم گیری دانشجویان انجام شد.. روش ها: نمونه پژوهش شامل 361 دانشجوی پسر در سه گروه فنی و مهندسی، علوم پایه و علوم انسانی از دانشجویان کارشناسی تمامی دانشکده های دانشگاه تبریز بودند که بوسیله نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و از پرسشنامه های تعلل ورزی عمومی، تعلل ورزی تصمیم گیری، مقیاس های عاطفه مثبت و منفی و پرسشنامه گرایش به بخشش به منظور جمع آوری اطلاعات استفاده شد. مدل نظری با استفاده نرم افزار AMOS و از روش SEM برای تعیین اثرات مستقیم و غیر مستقیم مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مدل از برازش کلی بر خوردار است. اثر مستقیم گرایش به بخشش خود بر تعلل ورزی رفتاری و تصمیم گیری معنی دار نبود اما اثر غیر مستقیم گرایش به بخشش خود از طریق عاطفه منفی بر تعلل ورزی رفتاری و تصمیم گیریی معنی دار بود ( P<0.001 ). نتیجه گیری: با توجه به نقش خودبخششی در کاهش عاطفه منفی و کاهش تعلل ورزی آموزش آن برای دانشجویان پیشنهاد می شود.
طراحی و آزمودن الگویی از برخی پیامدهای مشاهده بی نزاکتی در محیط کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۷ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۸
23 - 40
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مشاهده بی نزاکتی در محیط کار سازه ای نسبتاً جدید است. هدف از انجام پژوهش حاضر، طراحی و آزمودن الگویی از برخی پیامدهای مشاهده بی نزاکتی در محیط کار بود. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه کارکنان شرکت ملی حفاری ایران در شهر اهواز بود. از این جامعه 221 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. شرکت کنندگان در پژوهش پرسشنامه های مشاهده بی نزاکتی در محیط کار (کورتینا و همکاران، 2001)، تنظیم هیجان (نیون و همکاران، 2011)، عاطفه منفی (واتسون و همکاران، 1988)، فرسودگی عاطفی (مسلچ و جکسون، 1981)، خشنودی شغلی (اندروز و ویتی، 1976)، کناره گیری از کار-شغل (هانیچ و هولین، 1990) و تفکر خصمانه (گرین گلاس و جولکانن، 1989) را تکمیل نمودند. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری (SEM)و نرم افزارهای AMOS و SPSS ویراست 22 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش نسبتاً خوبی با داده ها برخوردار است. برازش بهتر از طریق حذف 1 مسیر غیرمعنی دار و استفاده از روش دسته بندی ماده ها حاصل شد.یافته ها همچنین حاکی از رابطه معنی دار مشاهده بی نزاکتی در محیط کار با تنظیم هیجان، عاطفه منفی، فرسودگی عاطفی، خشنودی شغلی، کناره گیری از کار-شغل و تفکر خصمانه بودند. نقش واسطه ای تنظیم هیجان و عاطفه منفی نیز در رابطه بین مشاهده بی نزاکتی در محیط کار با فرسودگی عاطفی، خشنودی شغلی، کناره گیری از کار-شغل و تفکر خصمانه مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر در ارتباط با پیامدهای زیان بار مشاهده بی نزاکتی در محیط کار، مدیران سازمان ها می بایست نسبت به این موضوع توجه ویژه داشته باشند.
تعیین اثر هیپنوتراپی بر عاطفه مثبت و منفی و خودکارآمدی زنان دارای سابقه شکست عاطفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: عشق یکی از حیرت انگیزترین هیجان هایی است که انسان می تواند تجربه کند و شکست عاطفی یکی از دردآورترین مشکلاتی است که ممکن است در طول یک رابطه عاشقانه برای هر فردی پیش آید. پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی هیپنوتراپی بر عاطفه مثبت و منفی و خودکارآمدی زنان دارای سابقه شکست عاطفی انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه ی آماری، تمامی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان آمل با سابقه شکست عاطفی در سال ۱۳۹۶ بود. تعداد ۳۰ آزمودنی با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و گواه گمارده شدند. به منظور اجرای پژوهش، از پرسش نامه های آسیب عاطفی راس (۱۹۹۹)، مقیاس عاطفه مثبت و منفی پاناس (۱۹۸۸) و پرسشنامه خودکارآمدی (شوآرتزر و جروسلم، ۱۹۹۵) استفاده شد. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه ۲ ساعته به صورت هفتگی تحت مداخله هیپنوتراپی قرار گرفتند ولی گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه وتحلیل یافته های تحقیق با استفاده از آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر و تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS انجام شد. یافته ها: نتایج آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد ۸ جلسه آموزش هیپنوتراپی موجب افزایش معنادار در عاطفه مثبت (۰۰۱/۰p<) و خودکارآمدی (۰۰۱/۰p<) و کاهش معنادار عاطفه منفی (۰۰۱/۰p<) در گروه آزمایش به نسبت گروه گواه گردید که حاکی از تأثیر معنادار هیپنوتراپی بر بهبود افراد با سابقه شکست عاطفی بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان از هیپنوتراپی برای بهبود کیفیت زندگی و افزایش امید به آینده در افراد با سابقه شکست عاطفی استفاده کرد.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی شوخی در تغییر عواطف مثبت و منفی برانگیخته شده به هنگام تعارض در زوجین دارای سبک دل بستگی ایمن-ناایمن اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم مهر ۱۳۹۹ شماره ۷ (پیاپی ۵۲)
97-108
حوزه های تخصصی:
استفاده از شوخی در روابط زوجی ازجمله روش های سازنده ای است که به تنظیم هیجان در همسران کمک می کند. هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی شوخی (استفاده از شوخی مثبت) در تغییر هیجانات مثبت و منفی برانگیخته شده به هنگام تعارض در زوجین دارای سبک دل بستگی ایمن-ناایمن اضطرابی بود. پژوهش حاضر از نوع طرح اندازه گیری مکرر دوگروهی با دو گروه آزمایش و کنترل است که در آن هر گروه چهار بار مورد ارزیابی قرار گرفتند. جامعه آماری در این پژوهش، دربرگیرنده کلیه زوجین ساکن شهر تهران در سال 1398 است. حجم نمونه شامل 20 زوج (10 زوج با الگوی دل بستگی ایمن-ناایمن اضطرابی برای گروه آزمایشی و 10 زوج با همین الگو برای گروه کنترل) بود که بر اساس ملاک های ورود و خروج به صورت هدفمند برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی در گروه های کنترل و آزمایش گمارده شدند و از طریق پرسشنامه سبک دل بستگی بزرگ سال (AAQ) و مقیاس عواطف مثبت و منفی (PANAS) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر بین گروهی 2*4 نشان داد که آموزش شوخی مثبت موجب کاهش هیجانات منفی (51/0= Ƞ ،05/0 p < ،97/38 F= ) برانگیخته شده به هنگام تعارض در زوجین ایمن-ناایمن اضطرابی و همچنین افزایش هیجانات مثبت (56/0= Ƞ ،05/0 p < ،95/47 F= ) آنان نسبت به گروه کنترل می شود. بر اساس نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود که مشاوران و درمانگران مهارت های شوخی مثبت و اجتناب از سبک های شوخی منفی را به مراجعین خود آموزش دهند تا درزمینه ی کاهش هیجانات منفی و افزایش هیجانات مثبت به هنگام بروز تعارض و بهبود روابط زوجی شان از آن ها بهره گیرند.
اثر بخشی واقعیت درمانی به شیوه ی گروهی بر عاطفه مثبت و منفی و رضایت زناشویی زنان نابارور
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، اثربخشی واقعیت درمانی به شیوه ی گروهی بر عاطفه مثبت و منفی و رضایت زناشویی زنان نابارور شهر اصفهان بود. روش : پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی و طرح پژوهشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری 45 روزه بود. جامعه آماری این پژوهش را، همه زنان نابارور شهر اصفهان در سال 1395 به تعداد 240 نفر تشکیل دادند که تعداد 30 نفر به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه کنترل (15 نفر) و آزمایش (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش طی 10 جلسه به مدت 90 دقیقه مداخله واقعیت درمانی گلاسر دریافت کردند، در صورتی که گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند. در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و دوره پیگیری هر دو گروه پرسشنامه رضایت زناشویی (انریچ و همکاران، 1989) و پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی (واتسون و همکاران، 1988) تکمیل کردند، برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده و با استفاده از نرم افزار spss نسخه بیست و یکم، از روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر مورد استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش به شیوه ی گروهی واقعیت درمانی بر رضایت زناشویی در پس آزمون و پیگیری اثر داشته است (27/12= F ، 002/0= p ). همچنین اموزش به شیوه ی گروهی در بعد عاطفه مثبت به طور معناداری افزایش (91/13= F ، 001/0= p ) و در بعد عاطفه منفی به طور معناداری کاهش داشته است (34/16= F ، 000/0= p ). نتیجه گیری: یافته ها از اثربخشی برنامه آموزش گروهی به شیوه ی واقعیت درمانی در پیشگیری از بروز ناسازگاری های زناشویی حمایت می کند .
سیستم بازداری رفتاری و شدت نشانه های اضطراب اجتماعی: نقش واسطه ای کمال گرایی و عاطفه منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
209 - 223
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش میانجی کمالگرایی، عاطفه منفی در رابطه بین سیستم بازداری رفتاری و شدت نشانههای اختلال اضطراب اجتماعی انجام گرفت.طرح پژوهش حاضر به روش توصیفی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز در سال 1398 بود که به شیوه نمونهگیری در دسترس تعداد 333 نفر انتخاب شدند. پرسشنامههای اضطراب اجتماعی، سیستمهای مغزی بازداری و فعالسازی رفتاری (BIS/BAS) کارور و وایت، مقیاس چندبعدی کمالگرایی (MPS) و مقیاس عاطفه مثبت و عاطفه منفی (PANAS) بعنوان ابزارهای پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. دادهها با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری مورد تجزیهو تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که کمال گرایی و عاطفه منفی میتواند رابطه بین سیستم بازداری رفتاری و نشانههای اختلال اضطراب اجتماعی را میانجیگری کنند.یافته ها نشان میدهد که کمالگرایی و عاطفه منفی می توانند تأثیر سیستم بازداری رفتاری را بر اختلال اضطراب اجتماعی افزایش دهند
نقش تعدیل کننده شخصیت نوع D در رابطه بین نشانگرهای زیستی و شدت تنگی عروق کرونری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
432 - 319
حوزه های تخصصی:
هدف: بیماری کرونری قلب (CAD) یک بیماری التهابی و علت اصلی مرگ و میر در سراسر جهان است. پژوهش های اخیر در کنار عوامل زیستی، به نقش عوامل روانشناختی در بروز و شدت این بیماری توجه کرده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده شخصیت نوع D (بازداری اجتماعی و عاطفه منفی) در رابطه بین نشانگرهای زیستی (تروپونین، نسبت نوتروفیل به لنفوسیت، تعداد گلبول های سفید) با شدت تنگی عروق کرونری انجام شده است. روش: در این پژوهش تعداد 200 بیمار (145 مرد، 55 زن) مبتلا به تنگی عروق کرونری بستری در بیمارستان شهید رجایی تهران شرکت کردند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد مقیاس شخصیت نوع D (DS14؛ دنولت، 2005) را تکمیل کنند. همچنین میزان نشانگرهای زیستی از طریق انجام آزمایش خون و تعداد رگ های درگیر از طریق انجام آنژیوگرافی بررسی شد. یافته ها: نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که در گام اول 62 درصد از واریانس شدت تنگی عروق توسط شاخص های زیستی پیش بینی می شود و در گام دوم با وارد شدن متغیر شخصیت نوع D این پیش بینی به 67 درصد رسید. همچنین در گام سوم با وارد شدن تعامل این متغیرها، پیش بینی با افزایش 8 درصدی به 75 درصد رسید. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، شخصیت نوع D رابطه بین نشانگرهای زیستی و شدت تنگی عروق کرونر را تحت تأثیر قرار می دهد و از این رو به عنوان عامل روانشناختی، در پیشگیری از بیماری های قلبی می تواند نقش مهمی داشته باشد.
رابطه عاطفه مثبت و منفی با عملکرد روانی-اجتماعی در اپیدمی کرونا: نقش میانجی گری تاب آوری روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۲۶۰-۲۵۱
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای تاب آوری روانی در رابطه عواطف مثبت و منفی با عملکرد روانی- اجتماعی افراد در دوران کرونا انجام شد. طرح پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل بزرگسالان ایرانی 18 تا 60 سال بود که از این میان آن ها 461 نفر با روش نمونه گیری در دسترس در این پژوهش شرکت کردند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های عملکرد روانی- اجتماعی در طول کووید-19( (PFC19آرنولد و همکاران (2021)، تاب آوری روانی (CD-RISC) کانر-دیویدسون (2003) و عاطفه مثبت و منفی (PANAS) واتسون، کلارک و تلگن (1998) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر از طریق نرم افزارهایSPSS-25 وAMOS-v22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که مدل پیشنهادی به خوبی برازش شده است. در این مدل عاطفه مثبت و منفی و تاب آوری روانی اثر مستقیم و معناداری بر عملکرد روانی- اجتماعی داشتند و همچنین تاب آوری روانی به طور معنی داری بین عاطفه مثبت و منفی و عملکرد روانی- اجتماعی میانجی گری کردند (0.01p<). با توجه به این نتایج می توان بر روی بهبود عاطفه مثبت و افزایش تاب آوری روانی و کاهش عاطفه منفی افراد برای داشتن عملکرد بهتر در این شرایط کمک کرد.
رابطه استیگما با رضایت از زندگی و عاطفه مثبت/منفی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
79 - 91
حوزه های تخصصی:
هدف: استیگما از مهم ترین پیامدهای روانی- اجتماعی در بیماران مبتلا به دیابت است که زندگی این افراد را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین استیگما با رضایت از زندگی و عاطفه مثبت/ عاطفه منفی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود. روش: پژوهش توصیفی مبتنی بر مدل های همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به کلینیک دیابت بیمارستان آیت الله طالقانی شهر کرمانشاه در تابستان 1398 بوده که 207 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و داده ها با استفاده از پرسشنامه های استیگمای مرتبط با دیابت براون و همکاران (2016)، رضایت از زندگی دینر، امونس، لارسن و گریفین (1985) و پرسشنامه عاطفه مثبت/ منفی واتسون، کلارک و تلگن (1988) جمع آوری و با نرم افزار اِیموس 23 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ه ا : تحلیل داده ها توسط تحلیل مسیر نشان داد مدل فرضی پژوهش برازش مطلوب را با داده های تجربی دارند. تجزیه و تحلیل توسط ماتریس همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر نشان داد بین استیگما با رضایت از زندگی و عاطفه مثبت/منفی رابطه معنادار وجود دارد (p<0/01). نتیجه گیری: باتوجه به رابطه تنگاتنگ عوامل جسمانی و روانی در بیماری دیابت و تاثیر عوامل روانی در بهبود بیماری، توجه به پیش بین هایی ازجمله استیگما پیشنهاد می شود.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر عاطفه منفی و بهبود رابطه والد کودک در مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
91 - 102
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثر آموزش تنظیم هیجان بر عاطفه منفی و بهبود رابطه والد-کودک در مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل مادران کودکان دبستانی مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مراجعه کننده به کلینک های آموزش و پرورش ناحیه 4 و 6 شهر مشهد بود که تعداد 40 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان، مقیاس عاطفه منفی، مقیاس ارزیابی رابطه مادر- کودک استفاده شد. برای گروه آزمایش آموزش تنظیم هیجان طی 8 جلسه 90 دقیقه ای برگزار شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره نشان داد آموزش تنظیم هیجان می تواند موجب بهبود رابطه مادر-کودک و مولفه های آن، در مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای شود (001/0>p). و همچنین تفاوت گروه آزمایش و کنترل در مولفه عاطفه منفی نیز معنی دار می باشد (001/0>p). نتیجه گیری: آموزش تنظیم هیجان با دانش افزایی و افزایش درک و انعطاف پذیری مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای به تقویت رابطه مادر- کودک و سلامت روان و کاهش عاطفه منفی منجر شد.