مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
رفتارهای مخرب
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش قرارداد روانی ورزشکاران در رابطه بین عدالت ادراک شده با پاسخ های مخرب آن ها اجرا شد. جامعه آماری پژوهش را حدود 450 نفر از ورزشکاران حرفه ای لیگ برتر کشور در رشته های فوتبال، والیبال و بسکتبال تشکیل می-دادند که از میان آن ها، 198 نفر به شیوه سهل الوصول برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، پرسش نامه های قرارداد روانی روسو (2001) با 28 سؤال، پرسش-نامه های عدالت ادراک شده (توزیعی، رویه ای و تعاملی) از ون یپرن و همکاران (2000) با 15 سؤال و پرسش نامه پاسخ های مخرب ورزشکاران از هاگدورن و همکاران (1999) با 9 سؤال بودند. داده های حاصل از پرسشنامه های پژوهش، با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون میانجی تحلیل شدند. نتایج نشان داد تعهد کوتاه مدت، عملکرد حمایت گرانه از ابعاد قرارداد روانی و میانجی رابطه عدالت توزیعی با تلاش برای خروج یا تغییر باشگاه از ابعاد رفتار مخرب ورزشکاران است، امّا محدود کردن عملکرد، عملکرد حمایت گرانه، بازارپذیری بیرونی و ثبات چهار بُعد قرارداد روانی، میانجی رابطه عدالت توزیعی با غفلت و اعتراض پرخاشگرانه بُعد دوم رفتارهای مخرب ورزشکاران بودند. برای رابطه عدالت رویه ای با غفلت و اعتراض پرخاشگرانه نیز عملکرد حمایت گرانه، بازارپذیری بیرونی و ثبات از ابعاد قرارداد درونی نقش متغیر میانجی داشتند، امّا برای رابطه عدالت تعاملی با تلاش برای خروج یا تغییر باشگاه فقط عملکرد حمایت گرانه و برای رابطه عدالت تعاملی با غفلت و اعتراض پرخاشگرانه، عملکرد حمایت گرانه، بازارپذیری بیرونی و ثبات نقش میانجی داشتند. شواهد حاصل از پژوهش گویای آن است که ابعادی از قرارداد روانی نقش عدالت را بر پاسخ های مخرب ورزشکاران واسطه گری (میانجی گری) می کنند.
رابطه عاطفه مثبت و منفی صفت با بی عدالتی و رفتارهای مخرب کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش عاطفه مثبت و منفی صفت در رابطه بی عدالتی با رفتارهای مخرب کارکنان اجرا شد. جامعه آماری پژوهش را کارکنان یک شرکت تولیدی و صنعتی (به تعداد 250 نفر) در پاییز 1388 در شهرکرد تشکیل دادند. روش پژوهش همبستگی و شیوه نمونه گیری مورد استفاده تصادفی ساده بود. از 230 پرسشنامه توزیع شده، 162 پرسشنامه معتبر برای تحلیل بازگشت شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه بی عدالتی (در سه قسمت بی عدالتی توزیعی، رویه ای و تعاملی) با 13 سؤال، پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی (PANAS) با 18سؤال و پرسشنامه رفتار مخرب کارکنان (با دو خرده مقیاس خروج و غفلت و اعتراض پرخاشگرانه) با 8 سؤال بود. داده های حاصل از پرسشنامه های پژوهش از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شد. شواهد به دست آمده از تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که: 1. عاطفه مثبت رابطه بی عدالتی تعاملی را با خروج به عنوان اولین مؤلّفه رفتارهای مخرب تعدیل می کند. همچنین عاطفه مثبت رابطه بی عدالتی تعاملی را با غفلت و اعتراض پرخاشگرانه تعدیل می کرد. شواهد حاصل از تحلیل ساده شیب خط نشان داد که در عاطفه مثبت بالا، بی عدالتی تعاملی تمایل به خروج و غفلت و اعتراض پرخاشگرانه بیشتری را باعث می شود. عاطفه منفی نیز رابطه بی عدالتی رویه ای و تعاملی را با خروج (ترک سازمان) و همچنین رابطه بی عدالتی توزیعی و تعاملی را با غفلت و اعتراض پرخاشگرانه تعدیل می کرد. بدین معنا که در عاطفه منفی پایین، رابطه متغیرهای یاد شده مثبت و معنادار بود.
نقش تعدیل کننده عاطفه مثبت و منفی در پیوند میان بی عدالتی سازمانی و رفتارهای مخرب کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تعیین نقش تعدیل کننده عاطفه مثبت و منفی در رابطه میان بی عدالتی سازمانی و رفتارهای مخرب بود. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری کارکنان دو شرکت تولیدی شهرکرد در تابستان 1389 بود که از طریق نمونه گیری تصادفی ساده 148 نفر انتخاب و سه پرسشنامه بی عدالتی،پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی و پرسشنامه رفتارهای مخرب در مورد آن ها اجرا و داده ها از طریق تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شد. یافته ها نشان داد عاطفه منفی رابطه بی عدالتی تعاملی را با خروج (ترک سازمان) تعدیل می کند. بدین معنی که وقتی عاطفه منفی پایین است. بی عدالتی تعاملی ادراک شده با خروج (ترک سازمان) دارای رابطه مثبت معنادار است. اما در عرصه غفلت و اعتراض پرخاشگرانه،عاطفه مثبت و منفی رابطه بی عدالتی توزیعی را با این بعد از رفتارهای مخرب تعدیل می کند. بدین معنی که در عاطفه مثبت و منفی پائین،بی عدالتی توزیعی ادراک شده، با غفلت و اعتراض پرخاشگرانه دارای رابطه مثبت و معنادار است. لازم است برای جلوگیری از تمایل کارکنان به رفتارهای مخرب و ترک سازمان از طریق راهبردهای منطقی سطح بی عدالتی توزیعی و تعاملی در سازمان ها کاهش یابد.
تاثیر رفتارهای مخرب کارکنان بر واکنش مشتریان (مطالعه فروشگاه های زنجیره ای)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش ارائه مدلی جهت شناسایی بروز رفتارهای مخرب شامل انحراف در دارایی، انحراف از تولید، پرخاشگری و انحرافات سیاسی از جانب پرسنل فروشگاه های زنجیره ای و تاثیراتی است که این انحرافات می توانند بر واکنش مشتریان از جمله رضایت، اعتماد پذیری و وفاداری در خرید از آن فروشگاه داشته باشند. ارزش اصلی این پژوهش بدلیل تاثیر مهمی است که کارکنان فروشگاه می توانند به عنوان خط مقدم فروش، بر قصد خرید مجدد مشتریان از فروشگاه داشته باشند. در این پژوهش برای جمع آوری داده ها، از روش کتابخانه ای شامل بررسی کتاب ها، مقالات، پایان نامه ها و نیز از روش پیمایشی با توزیع پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، مشتریان فروشگاه شهروند است. تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری نتایجی را به دست داد که حاکی از معنی دار بودن تأثیر متغیرهای رفتارهای مخرب سازمانی بر رضایت و اعتماد مشتری، تأثیر رضایت مشتری بر اعتماد مشتریان و همچنین تأثیر رضایت و اعتماد مشتری بر وفاداری مشتری بود.
ساخت و اعتباریابی پرسشنامه رفتارهای مخرب کلاسی
حوزه های تخصصی:
رفتارهای مخرب کلاسی، یکی از موضوعات مورد توجه بسیاری از صاحبنظران بوده است و تاکنون در مورد آن تحقیقات بین المللی کمتری صورت گرفته است، بنابراین، برای شناخت بهتر آن به ابزارهای مناسبی مورد نیاز است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی ساختار عاملی، پایایی و روایی پرسشنامه محقق ساخته رفتارهای مخرب کلاسی در بین دانشجویان است. کلیه اساتید هیئت علمی و حق التدریس دانشگاه پیام نور اهواز در سال تحصیلی 1397، جامعه آماری تحقیق حاضر را تشکیل داده بوده اند که از بین آنان 120 نفر (87 مرد و 33 زن) به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. روش تحقیق توصیفی– اکتشافی است و داده ها با کمک پرسشنامه محقق ساخته به دست آمد و برای تجزیه و تحلیل آن ها، از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد. تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد پرسشنامه رفتارهای مخرب کلاسی از 11 ماده تک عاملی تشکیل شده و از پایایی و روایی نسبتاً خوبی برخوردار است. با توجه به اینکه پرسشنامه محقق ساخته تحقیق حاضر از نوع خود جدید است، بنابراین، به پژوهشگران علاقمند به رفتارهای مخرب کلاسی پیشنهاد می شود از این ابزار استفاده کنند.
اثربخشی بازتوانی شناختی رایانه یار بر کنترل تکانه دانش آموزان دارای اختلال بیش فعالی کاستی توجه: مقایسه ای مبتنی بر جنسیت
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: برخی پژوهش ها نشان داده است که در علائم اختلال بیش فعالی کاستی توجه بین پسران و دختران تفاوت هایی وجود دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بازتوانی شناختی رایانه یار بر کنترل تکانه و دشواری رفتار دانش آموزان دارای اختلال بیش فعالی کاستی توجه و مقایسه آن در دختران و پسران بود. روش : این پژوهش یک مطالعه شبه آزمایشی است. شرکت کنندگان در این پژوهش شامل ۲۴ (۱۲ پسر و ۱۲ دختر) دانش آموز دارای اختلال بیش فعالی و کاستی توجه مقطع ششم تا نهم منطقه هفت تهران در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ بود که به صورت نمونه گیری هدفمند، بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجانی را در مراحل پیش آزمون، پس آزمون تکمیل کردند. گروه آزمایش در ده هفته ۲۰ جلسه بازتوانی شناختی رایانه یار (هفته ای دو جلسه ۳۰ دقیقه ای) دریافت کردند. یافته ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و آزمون t در محیط نرم افزار SPSS-۲۶ مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که کنترل تکانه و دشواری رفتاری دانش آموزان دارای اختلال بیش فعالی کاستی توجه به طور معناداری کاهش پیدا کرده است (۰/۰۵>p). همچنین میزان بهبود در پسران بیشتر از دختران بود (۰/۰۵>p). نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که مداخله بازتوانی شناختی رایانه یار می تواند کنترل تکانه و دشواری های رفتاری کودکان دانش آموز دارای اختلال بیش فعالی کاستی توجه را به خصوص در پسران بهبود دهد.
واکاوی پیشایندها و برآیندهای رفتارهای مخرب کارکنان با تاکید بر تئوری های پشتیبان(روش فراترکیب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
133 - 164
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: رنج و درد ناشی از رفتارهای مخرب علاوه بر زندگی انسان در زندگی سازمانی نیز رسوخ پیدا کرده است.هدف پژوهش حاضر واکاوی عوامل پیشایندی و برآیندی رفتارهای مخرب کارکنان در سازمان می باشد. روش: این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش فراترکیب با رویکرد سیستماتیک و با روش هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه تحقیقات داخلی و خارجی چاپ شده در حوزه رفتارهای مخرب، بد رفتاری ها و تئوری های پشتیبان (از سال 2012 الی 2022) می باشد. در این راستا، کلید واژه های مرتبط با هدف پژوهش مورد جستجو قرار گرفت که در نهایت 101 مقاله که از معیارهای ورود به مطالعه برخوردار بودند با استفاده از روش کد گذاری سه مرحله ای (باز، محوری، انتخابی) از طریق نرم افزار مکس کیودا تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: بر اساس مقاله های منتخب و بررسی های صورت گرفته، 159 شاخص در قالب 18 بعد فرعی و 6 بعد اصلی دسته بندی شدند. پیشایندهای رفتار مخرب کارکنان در سه مقوله عوامل فردی (ویژگی های شخصیتی، نگرش مشکوک، انگیزه تبانی، ضعف ادراک ،پس زدگی اجتماعی)، عوامل گروهی (رهبری دافعانه، جو تحقیرنما، مرادوات اصطکاک گرا، ضعف ساختار)، عوامل محیطی(سیاست های تهدیدگرایانه، فشار بالادستی و رقابت های برون سازمانی) و برآیندهای رفتارهای مخرب با سه مقوله عوامل شناختی-عاطفی (گرایش به انحراف، ابهام پروری، بدبینی نهادینه شده) عوامل جسمی-حرکتی (تیک های عصبی- عضلانی، ضعف عملکرد مغز و کاهش حافظه) عوامل رفتاری (رفتار خودکامه- استبدادی، رفتار ضدبهره وری، رفتارهای آسیب زا) استخراج گردید. نتیجه گیری: پژوهشگران حوزه رفتار سازمانی می توانند با مدنظر قرار دادن این دسته از عوامل در جهت شناسایی و کاهش رفتارهای مخرب کارکنان گام های مثبت و کارآمدی بردارند.
نقش صفات پنج گانه تاریک شخصیت در پیش بینی رفتارهای شغلی مخرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در زمینه تفاوت کارکنان از نظر گرایش به رفتارهای شغلی مخرب، بحث صفات شخصیتی است. عملکرد فردی و سازمانی با رفتارها و ویژگی های شخصیتی کارکنان رابطه مستقیم دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش صفات پنج گانه تاریک شخصیت (ماکیاولیسم، جامعه ستیزی، خودشیفتگی، دیگرآزاری و کینه توزی) در پیش بینی رفتارهای شغلی مخرب (سوءاستفاده، اخلال در تولید، خرابکاری، سرقت، ترک شغل) بود. برای این منظور تعداد 200 نفر از کارکنان ادارات و سازمان های دولتی و غیردولتی شهر خوی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با استفاده از پرسش نامه های صفات پنج گانه تاریک شخصیت و فهرست رفتارهای شغلی مخرب مورد آزمون قرار گرفتند. داده های گردآوری شده با استفاده از روش همبستگی و رگرسیون گام به گام و به وسیله نرم افزار SPSS-22 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که صفات تاریک شخصیت که شامل ماکیاولیسم، جامعه ستیزی، خودشیفتگی، دیگرآزاری و کینه توزی بود با رفتارهای شغلی مخرب یعنی، سوءاستفاده، اخلال در تولید، خرابکاری، سرقت، ترک شغل رابطه معنی دار دارند و در این میان جامعه ستیزی با همه رفتارهای شغلی مخرب مرتبط بود. تحلیل رگرسیون نشان داد که سوءاستفاده (0/22=R2) به وسیله ماکیاولیسم، جامعه ستیزی و خودشیفتگی؛ اخلال در تولید (24/0=R2) به وسیله جامعه ستیزی، دیگرآزاری و کینه توزی؛ خرابکاری (0/12=R2) از طریق جامعه ستیزی و دیگرآزاری؛ سرقت (0/80=R2) از طریق جامعه ستیزی؛ و درنهایت ترک شغل (0/13=R2) به وسیله جامعه ستیزی و خودشیفتگی پیش ینی شد. ویژگی های شخصیتی و به ویژه ویژگی های شخصیتی نابهنجار، در ردیف اول عوامل تأثیرگذار در رفتارهای شغلی مخرب قرار دارند. به این ترتیب می توان آن ها را پیش بینی کننده قوی برای انواع مختلف رفتار مخرب در محیط کار در نظر گرفت. می توان نتیجه گرفت که صفات شخصیتی یکی از مهم ترین پیش بینی کننده های رفتارهای شغلی مخرب هستند. یکی از کاربردهای مهم یافته ها این است که از طریق این تحلیل های شخصیتی، می توان الگوهای شخصیتی مؤثر در رفتارهای شغلی مخرب را که هزینه های مادی و اجتماعی برای سازمان ها و صنایع به همراه دارد، شناسایی کرد.
تبیین نقش عدالت سازمانی ادراک شده بر رفتارهای مخرب ورزشکاران بر پایه ارزش های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
این پژوهش با هدف بررسی نقش تعدیل کنندگی ارزش های فرهنگی (مادی گرایی و فاصله قدرت) در رابطه عدالت ادراک شده با رفتارهای مخرب ورزشکاران به مرحله اجرا درآمد. روش پژوهش، از نوع همبستگی و جامعه آماری آن، ورزشکاران باشگاه های لیگ های دسته اول کشوری در رشته های مختلف بودند. تعداد 264 نفر نیز که به صورت تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند، به پرسشنامه بی عدالتی توزیعی، پرسشنامه عدالت تعاملی، پرسشنامه عدالت رویه ای، پرسشنامه مادی گرایی، پرسشنامه فاصله قدرت و پرسشنامه رفتارهای مخرب ورزشکاران پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از رگرسیون سلسله مراتبی تعدیلی، تحلیل شد و نتایج نشان داد که مادی گرایی، رابطه بی عدالتی توزیعی، عدالت رویه ای و عدالت تعاملی را با تلاش برای خروج یا تغییر باشگاه و رابطه بی عدالتی توزیعی را با غفلت و اعتراض پرخاشگرانه تعدیل می نماید. همچنین معلوم شد که فاصله قدرت، رابطه عدالت تعاملی با تلاش برای خروج یا تغییر باشگاه را تعدیل می کند.