مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
فرهنگ دانشگاهی
حوزه های تخصصی:
اگرچه بعد از انقلاب اسلامی ایران تغییرات فرهنگی زیادی در دانشگاه ایجاد شده، اما نمی توان ادعا کرد که تحول کامل فرهنگی صورت گرفته است. از نظر فکری، مادی گرایی، رسوخ نرم تفکرات پست مدرنیسم و رویکرد پوزیتویستی می کوشد بر فرهنگ دانشگاهی غلبه کند. این مسئله از یک سو به نظام معنایی ترویج یافته از جانب نظام سلطه بازمی گردد؛ و از سوی دیگر، به نگرش نخبگان، برنامه ریزان و اساتید مرتبط است. در این راستا، علم زدگی و تعهد به منابع غربی و ناآگاهی اساتید از مبانی فلسفی اسلام و نظریه های دینی، و تلقی جدایی دین از علم با وجود تعهد به هر دو به این مسئله دامن می زند. برخی سیاست های نادرست حاکم بر فرهنگ دانشگاهی سبب ادامه این روند شده است. ازاین رو توجه به شگردهای نفوذ فرهنگ غیرخودی و جلوگیری از آن، ارتباط منطقی بین علم و دین، آینده نگری، ترویج روحیه مسئولیت پذیری، تصحیح قوانین نادرست، شناخت نیازهای جامعه و ارتباط بین صنعت و دانش، تعالی بخشی و تلاش برای گنجاندن آموزه های مورد نیاز فرهنگی از مواردی است که باید برای ترمیم کاستی های فرهنگ دانشگاهی مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس در این پژوهش با روش توصیفی، تحلیلی، اسنادی، به بررسی کاستی ها و بایسته های فرهنگ دانشگاهی پرداخته ایم.
کالبدشکافی مؤلفه های فرهنگ در قلمرو آموزش و یادگیری دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، کالبدشکافی مؤلفه های فرهنگ در قلمرو آموزش و یادگیری دانشگاهی است. فرهنگ دانشگاهی مفهومی سیال و چندبعدی بوده، و شناخت آن مستلزم رویکردی جامع نگر و کل گرا است. پژوهش کیفی حاضر با استفاده از روش فراترکیب به طور خاص با استفاده از راهبرد هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو تدوین شده است. یافته ها با تکنیک تحلیل مضمون استخراج و طبقه بندی شدند. در مجموع 156 مضمون پایه ای احصاء شد، سپس در قالب 29 دسته مضامین سازمان دهنده سطح دوم دسته بندی شدند، و در مرحله بعد جهت ترسیم مدلِ شبکه مضامین و ترکیب آن ها، 29 دسته مضامین سازمان دهنده سطح دوم در هفت دسته مضامین سازمان دهنده سطح اول به این صورت تلفیق شدند: 1- مؤلفه های سمبولیک (ارزش ها، آداب و رسوم، نمادها)؛ 2-هویت بخشی (هویت بخشی به دانشگاه؛ هویت بخشی به جامعه دانشگاهیان، جامعه پذیری دانشگاهیان)، 3-وجودی (چندبعدی بودن فرهنگ دانشگاهی، هنجارها، کثرت فرهنگ دانشگاهی، قاعده مندی، بازتولید فرهنگی)؛ 4-آکادمیک (نظام یاددهی و یادگیری، کیفیت آموزش، استقلال و آزادی علمی، هم زیستی با اخلاق علمی، حکمرانی دانشگاهی)؛ 5- علمی-معرفتی (هنجارهای علمی، توسعه علم، نوآوری و ارزش آفرینی)؛ 6-ساختاری (صورت پذیری فرهنگ دانشگاهی، تعامل خرده فرهنگ ها، انطباق با پیچیدگی محیطی)؛ 7-کنش گری (مشارکت اعضا، جهت دهنده به کار اعضا، تعاملات فرا دانشگاهی، روابط دانشگاهیان، تسهیم دانش اعضا، اعتماد دانشگاهی، رشد حرفه ای). در پایان شبکه مضامین استخراج و ترسیم شد. فرآیند مطالعه اکتشافی حاضر نشان داد فرهنگ دانشگاهی بر هفت ستون پایدار تکیه زده است. هرچند میزان تأکید مؤلفان بر هر ستون برابر نیست اما هر گونه سیاست گذاری فرهنگی ناگزیر باید به همه این ارکان هم زمان توجه کند.
بازتاب مدیریت و فرهنگ جهادی در عرصه علمی و دانشگاهی: تحلیلی داده بنیاد از اندیشه رهبر معظم انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
421 - 452
هدف: هدف از نوشتار حاضر، نشان دادن بازتاب روحیه و فرهنگ جهادی در عرصه فرهنگ دانشگاهی بود. نهاد علم و دانشگاه در هر جامعه ای، از اثرگذارترین نهادهای شکل دهنده سرنوشت و سرگذشت آن جامعه اند. در واقع؛ بخش ویژه ای از فرهنگ هر جامعه توسط قشر فرهیخته آن که در نهاد دانشگاه رشد و تربیت می یابند، شکل می گیرد. از این رو، فرهنگی که قشر علمی و دانشگاهی بین خود یا در میان دیگر اقشار جامعه بروز می دهد، می تواند مبنای سعادت و اصلاح یا شقاوت و انحراف جامعه قرار گیرد. روش: ضمن مرور مفاهیم و مبانی فرهنگ دانشگاهی در آثار معتبر علمی دنیا، با تکیه بر روش نظریه داده بنیاد متنی، به بررسی اندیشه های رهبر معظم انقلاب در خصوص نقش مدیریت و فرهنگ جهادی در عرصه علمی و دانشگاهی پرداخته شد. یافته ها: تبیین نظام مند و روشمند مؤلفه های اصلی و فرعی «روحیه جهادی» به عنوان یکی از اصلی ترین لایه های شکل دهنده فرهنگ برای دانشگاهیان(مدیران، اساتید و دانشجویان)، از مهم ترین یافته های پژوهش حاضر است. نتیجه گیری: هرگونه اقدام و تصمیم در فضای دانشگاهی، از جمله فرهنگ دانشگاه، از یک سو مستلزم درک پیچیدگی های آن است و از سوی دیگر، مستلزم فهم صحیح از حرکت در راستای اهداف انقلاب اسلامی، از جمله روحیه جهادی است.
در جستجوی درک مولفه های فرهنگ رشته علوم انسانی در دانشگاه های شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
45 - 70
حوزه های تخصصی:
دانش فرهنگی، همانند همه دارایی های ارزش آفرین، مستتر اما، بسیار موثر است. بر این پایه، هدف این پژوهش شناسایی مولفه های فرهنگ رشته علوم انسانی در دانشگاههای شهر تهران بود. به این منظور، رشته های مختلف علوم انسانی شامل: حقوق، مدیریت، علوم تربیتی، جغرافیا و جامعه شناسی برای مطالعه انتخاب شدند. روش پژوهش، کیفی بود و گردآوری داده ها با مصاحبه نیمه ساختارمند انجام شد. با استفاده از نمونه گیری شدت، افراد برای مصاحبه انتخاب شدند و داده های مصاحبه ها، با روش تحلیل موضوعی بررسی شدند. بر اساس یافته های این پژوهش، مولفه های فرهنگی رشته های مورد مطالعه در 9 تم دسته بندی شدند: هدف آموزش، رسانه آموزش، روش تدریس، روش ارزشیابی، روش انجام دادن پژوهش، روابط استاد با دانشجو، اخلاق علمی، نگرش به رشته و نگرش به دانشجو. این رشته ها، در دو سطح درون رشته ای و میان رشته ای با هم تفاوت دارند. سطح میان رشته ای، متاثر از عوامل برونی یا فرا رشته یعنی دانشگاه و جامعه قرار دارد که اغلب در مطالعات نادیده گرفته می شود. لذا، برای بهبود این مولفه ها پیشنهاد می شود برنامه ریزی تغییر فرهنگی در دستورکار سیاستگذاران آموزشی قرار گیرد.
تحولات نوپدید در فرهنگ دانشگاه و فضای کلاس و تأثیر آن بر تدریس؛ تأملی در نسل های پنچ گانه دانشجو و استاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲
1 - 29
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه، فهم دانشگاه به مثابه فضای اجتماعی است که روابط نسلی به صورت درون نسل ها و میان نسل ها در آن جریان می یابد و مدیریت، برنامه ریزی، یاددهی – یادگیری و تحقیق وخدمات تخصصی در آن را تحت تأثیر شدید خود قرار می دهد. روش : روش مطالعه فراتحلیل کیفی و روش تحلیل است و تحلیل محتوای کیفی با استفاده از چک لیست به کار رفته است. قلمرو تحقیق اعضای هیأت علمی و دانشجویان دانشگاه ها در سال 95-94 است. یافته ها: مشخصات پنج نسل ایرانی به صورت سیستماتیک و متناظر با پنج نسل دنیای معاصر توصیف شده است. 1. نسل اول: نسل کهنه سربازان / در ایران: نسل مشروطه؛ 2.نسل دوم: نسل بومر/ نسل ناسیونالیسم ایرانی؛ 3. نسل سوم: نسل X/ نسل نوسازی ؛ 4. نسل چهارم: نسل y یا هزاره / نسل انقلاب اسلامی ؛ 5. نسل پنجم: نسل Z یا نت/ نسل پسا انقلاب. فاصله نسلی میان استاد و دانشجو عمدتاً در دوره های کارشناسی و دکتری حرفه ای علوم پزشکی مشاهده می شود. بورکراسی زدایی و تمرکز زدایی، امکان توسعه فضاهای اقتضایی دانشگاه را فراهم می آورد که شبکه ای خود تنظیم هستند و نه سلسله مراتبی.
تحلیل همبستگی کانونی بین مؤلفه های فرهنگ دانشگاهی و مسئولیت اجتماعی درآموزش عالی(مطالعه موردی: دانشگاه شهید بهشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
543 - 566
هدف: ﻫﺪف از انجام اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، ﺗﺤﻠﯿﻞ ﮐﺎﻧﻮﻧﯽ رابطه بین مؤلفه های فرهنگ دانشگاهی و مؤلفه های مسئولیت اجتماعی آموزش عالی در میان اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران ﺑﻮد. روش: اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ به روش ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ- ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ و از ﻧﻮع ﭘﯿﻤﺎﯾﺸﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﻣﯿﺪاﻧﯽ اﻧﺠﺎم ﺷﺪه است. ﻧﻤﻮنه آﻣﺎری پژوهش، 193 ﻧﻔﺮ از اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی بودند که ﺑﻪ روش ﺗﺼﺎدﻓﯽ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪﻧﺪ. از دو مقیاس فرهنگ دانشگاهی برگ کوئیست و مسئولیت اجتماعی دانشگاه والایس استفاده شد. ﺑﺮای ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ دادهﻫﺎ از روش ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﮐﺎﻧﻮﻧﯽ(ﺑﻨﯿﺎدی) اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. آلفای کرونباخ برای مسئولیت اجتماعی ۰.۹۸ و برای فرهنگ دانشگاهی ۰.۹۴ به دست آمد. یافته ها:دادهﻫﺎی پژوهش پس از ﺟﻤﻊ آوری بر اﺳﺎس فرضیه تحقیق و ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﺤﻠیﻞ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕی کﺎﻧﻮﻧی ﺗﺠﺰیﻪ و تحلیل ﺷﺪ. با توجهبه سطح معناداری به دست آمده، رابطه خطی بین همه متغیّرهای ارزیابی در سطح احتمال پنج درصد معنادار بوده اند. یافته ها حاکی از تأیید فرضیه پژوهش بود و ابعاد مسئولیت اجتماعی دانشگاه با ابعاد فرهنگ دانشگاهی نیز قابلپیش بینی و دارای رابطه معنادار بود. همچنین، در مجموعه مسئولیت اجتماعی، دانشگاه مسئول(63/0) و در مجموعه فرهنگ دانشگاهی، فرهنگ وکالتی(57/0) دارای بیشترین اهمیت بودند. نتیجه گیری: نتایج تحلیل کانونی با 99 درصد، احتمال وجود همبستگی بین دو مجموعه متغیّر را تأیید کرده است. دانشگاه مسئول، مدیریت اجتماعی، آموزش حرفه ای و مشارکت اجتماعی(مؤلفه های مسئولیت اجتماعی دانشگاه) با فرهنگ وکالتی، فرهنگ مدیریتی، فرهنگ توسعه ای، فرهنگ مجازی و فرهنگ مشارکتیِ فرهنگ دانشگاهی بهتر پیش بینی شدند. بنابر این، نتایج این پژوهش ضرورت لزوم بازنگری در سیاستگذاری ها را در رابطه با دو مقوله مهم فرهنگ دانشگاهی و مسئولیت اجتماعی دانشگاه را نزد سیاستگذاران این دو حوزه و نیز تأمل و پژوهش بیشتر حول این دو محور را محرز می سازد.
پیوست فرهنگی توسعه آموزش عالی علوم انسانی در ایران؛ بایسته های راهبردی
حوزه های تخصصی:
توسعه آموزش عالی در دو دهه اخیر، با تمرکز بر مقاطع ارشد و دکتری رشته های علوم انسانی در جمهوری اسلامی ایران، موضوع این پژوهش است. در این راستا دو محور پیوست فرهنگی در دستور کار این پژوهش قرار دارد: «احصاء پیامدهای فرهنگی مرتبط با این سیاست» و «توصیه های سیاستی برای رفع پیامدهای منفی و تقویت پیامدهای مثبت احتمالی». علاوه بر این ، پژوهش ما «انگیزه های سیاست گذاران» از این توسعه را نیز بررسی می کند. برای چهارچوب مفهومی، سیزده شاخص توسعه آموزش عالی علوم انسانی، بر طبق نظریه «الگوی چهاروجهی توسعه علوم انسانی» بازخوانی و بازسازی شده است. مرحله جمع آوری داده با دو روش «مصاحبه با نخبگان و اساتید» و «اسنادی مبتنی بر منابع کتابخانه ای» انجام گرفت. در نهایت، داده های بدست آمده ، با رهیافت «داده بنیاد» در سه مرحله، تحلیل و طبقه بندی شد. پیامدها در چهار سطح طبقه بندی می شود: «سطح سازمانی و سیاست گذارانه»، «سطح جامعه علمی»، «سطح فرهنگ عمومی» و «سطح خانواده و فرد». توصیه های سیاستی نیز در چهار سطح «فعالیت های تربیتی، پژوهشی و آموزشی درون دانشگاهی»، «ارتباط دانشگاه و جامعه»، «فرهنگ عمومی» و «خانواده» به دست آمد. در سطح دیگری از تحلیل، پیامدها از سه جنبه واکاوی شده اند: 1. پیامدهای مطلوب در برابر پیامدهای نامطلوب 2. پیامدهای مستقیم در برابر پیامدهای غیرمستقیم 3. پیامدهای قابل انتظار و برنامه ریزی شده در برابر پیامدهای غیرمنتظره. پیامدها از حیث مستقیم/غیرمستقیم نیز به سه طبقه تقسیم شده اند: متغیر مستقل، متغیر مداخله گر و متغیر وابسته.
واکاوی فرهنگ دانشگاهی در موسسات آموزش عالی ایران براساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشگاه مانند هر اجتماع دیگری دارای فرهنگ است؛ اما فرهنگی که درحال حاضر بر دانشگاه های ایران حاکم است، با انتظارات از فرهنگ دانشگاه به عنوان یک اجتماع علمی همخوانی ندارد. مقاله حاضر براساس دیدگاه و تجربه دانشگاهیان تلاش کرده است تا با رویکردی تفسیری به پرسش اصلی درباره چرایی و چگونگی اختلال در فرهنگ دانشگاهی ایران با استفاده از نظریه داده بنیاد پاسخ دهد. انتخاب مشارکت کنندگان شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه ها و مؤسسات پژوهشی وابسته به وزارت علوم و وزارت بهداشت، بر اساس نمونه گیری نظری و تا زمان دستیابی به اشباع نظری ادامه داشته است. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته شامل 17 مصاحبه انفرادی و 4 مصاحبه گروهی و مقوله بندی داده ها از طریق کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی شامل 1900کد، 458مفهوم، 101زیرمقوله و 32مقوله اصلی به تفکیک انجام و تحلیل داده ها بر اساس مفهوم زمینه، ابزار تحلیلی پارادایم (شرایط، کنش برهم کنش و پیامد) و استراتژی تحلیلی ماتریس شرطی پیامدی صورت گرفته است. براساس نتایج به دست آمده «عدم التزام به هنجارهای آکادمیک» به عنوان پدیده محوری انتخاب و مدل نهایی براساس شرایط علّی و عوامل زمینه ای در دو سطح خرد و کلان، کنش و برهم کنش دانشگاهیان (مقاومت، سکوت و سوءاستفاده) و پیامدها (پیامدهای فردی، سازمانی و ملّی) حول پدیده محوری بسط داده شد. نتیجه گیری نهایی حاکی از تقویت و بازتولید پدیده محوری، در صورت عدم اقدام دانشگاه برای کمک به بهبود وضعیت از درون این نهاد علمی وعدم توجه به مسئولیت فردی دانشگاهیان است.
بازنمایی عوامل و مؤلفه های خلقیات ایرانی ها در میدان دانشگاه: (مطالعه موردی: دانشگاه کردستان و دانشگاه علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
157 - 187
حوزه های تخصصی:
اخیرا خلقیات ایرانی به عنوان یکی از موانع توسعه مورد نظر جامعه شناسان بوده است. هدف اصلی این تحقیق، شناخت ابعاد بنیادی خلقیات ایرانی در بستر دانشگاه بود. با استفاده از یک مطالعه پیمایشی و از از طریق روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 833 دانشجو و 266 آموزشگر دانشگاهی از دانشگاه های علامه طباطبایی و کردستان مورد مطالعه قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی محتوای آن توسط متخصصان رشته های جامعه شناسی و آموزش عالی و پایایی آن بر مبنای آلفای کرونباخ در سطح 9/0 تأیید شد. داده ها به وسیله آزمون تحلیل عاملی اکتشافی با روش مؤلفه های اصلی تحلیل گردید. نتایج پژوهش نشان داد که خلقیات دانشجویان ایرانی شامل؛ شش عامل بنیادی رفتار کلیشه ای و توسل به نیرنگ در امور علمی، شخصیت چندوجهی و حسادت، خودکامگی و انتقادناپذیری در روابط بین فردی، تعصب، سوگیری و پیش داوری در فعالیت های علمی، روحیه استثمارپذیری، خودشیفتگی و گرایش به کار فردی بود. همچنین خلقیات آموزشگران شامل؛ شش عامل منفعت طلبی و تجاوز به حقوق دیگران در انجام امور علمی، روحیه بهره کشی و شخصیت چندوجهی، خودکامگی و متوقع بودن، سوگیری، پیش داوری و تعارف در فعالیت های علمی، روحیه پرسشگری و سماجت علمی، خودشیفتگی و تمایل به کار فردی بود. در مجموع نتایج نشان داد که خلقیات آموزشگران و دانشجویان نمودی از خلقیات عمومی جامعه ایرانی است.
پدیدارشناسی رهبری فرهنگی در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: هدف از انجام این پژوهش، شناخت چیستی رهبری فرهنگی در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و شناسایی ابعاد آن بود. روش: روش پژوهش حاضر، کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. برای دستیابی به هدف تحقیق، ابتدا ادبیات موجود، شامل تاریخچه، تعاریف، زمینه ها و ابعاد رهبری فرهنگی مطالعه شد. با بهره گیری از این مطالعات و انجام فرایند تعلیق پدیدارشناسانه و تنظیم پروتکل مصاحبه، با 21 نفر از خبرگان نهاد نمایندگی، مصاحبه عمیق صورت گرفت و سپس داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون، کدگذاری شد. یافته ها: پس از برگزاری مصاحبه ها و پیاده سازی متون، از میان 66 مفهوم، 19 کد اولیه با عنوان مضامین پایه استخراج شد. در مرحله بعد، با دسته بندی کدهای اولیه، شش مضمون سازمان دهنده به دست آمد. نتیجه گیری: نتیجه نهایی پژوهش، شناسایی ابعاد رهبری فرهنگی در دانشگاهها بود که عبارتند از: ساختاری، ملجأ و پناهگاه، گفتمان سازی، ارتباطی، حمایتی و تحول خواهی و نوآوری.
واکاوی چالش مولفه های فرهنگ دانشگاهی در آموزش مجازی: مطالعه ای موردی
منبع:
آموزش پژوهی دوره هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
16 - 28
حوزه های تخصصی:
فرهنگ به عنوان کالبدیک دانشگاه محسوب میشود،و در بخش های اساسی دانشگاه نمودپیدا می کند.دراین پژوهش جهت کشف مولفههای فرهنگ دانشگاهی درآموزش مجازی ازدیدگاه دانشجویان کارشناسی ارشدعلوم تربیتی دانشگاه مازندران موردبررسی واقع شد.پژوهش ازنظرهدف کاربردی وازنظرروش توصیفی پیمایشی بودوطرح کلی پژوهش آمیخته اجراشد.داده های پژوهش دربخش کیفی بااستفاده ازمصاحبه نیمه ساختاریافته بااساتیددانشگاه ودربخش کمی بابهره گیری ازپرسشنامه جامعه نمونه دانشجویان به دست آمد.دربخش کیفی پژوهش ازطریق مصاحبه درحوزه مولفه های فرهنگ دانشگاهی درآموزش مجازی 12مضمون استخراج شد.ودربخش کمی به کمک پرسشنامه محقق ساخته به بررسی نمونه ها پرداخته شد.جهت تحلیل دادههای کمی دربخش آماری ازآماره تی ازطریق نرم افزارSpss موردتجزیه و تحلیل قرار شد.یافته های کیفی ازطریق مصاحبه نیمه ساختارمند،در 3 مقوله کلی مولفه های زمینه و بستر،تعاملات و مصنوعات استخراج شد.و در بخش کمی داده های آماری دیدگاه دانشجویان نسبت به زمینه و بسترومصنوعات رضایت بخش و معنادار نبود، و در مولفه تعاملات دیدگاه دانشجویان معنادار و مطلوب ارزیابی شد.در نتیجه استفاده صحیح از ظرفیت فرهنگ دانشگاهی در آموزش مجازی نیازمند تحول در بستر،و مصنوعات فضای مجازی برای مخاطبان خود است.تقویت تعاملات به عنوان اصل مهم و سازنده درآموزش مجازی مقدمه خوبی جهت بهبود سایر عناصر فرهنگ دانشگاهی در آمورش مجازی ضرورتی مبرم است.
رابطه بین توسعه فرهنگ با تعلیم و تربیت در دانشگاه
توسعه فرهنگی به دنبال توسعه بخشیدن به فرهنگ جامعه می باشد و البته این امر،خود مستلزم برخورداری از رویکردی فرهنگی نسبت به توسعه می باشد.به عبارت دیگر،رابطه متقابلی میان فرهنگ و توسعه برقرار است و هر یک از دیگری تاثیر می پذیرد.مقصود از توسعه فرهنگی،ایجاد شرایط و امکانات مادی و معنوی مناسب برای افراد جامعه به منظور شناخت جایگاه آنان و رشد و افزایش علم و دانش و معرفت انسان ها و آمادگی برای تحول و پیشرفت و پذیرش اصول کلی توسعه،نظیر قانون پذیری،نظم و انظباط،بهبود روابط اجتماعی و انسانی و افزایش توانایی های علمی و اخلاقی و معنوی برای همه افراد جامعه می باشد. اساساً اثر بخشی دانشگاه به کیفیت کارکنان آن به ویژه به اعضای هیأت علمی آن وابسته است و آن به نوبه خود بستگی به آن دارد که تا چه اندازه از توانمندی اعضای هیأت علمی در اداره امور دانشگاه استفاده می شود.ماهیت پیچیده و غیر خطی تحولات،موجب شده است تا دوران تسلط یک ایده خاص،نظام سلسله مراتبی کاهش یابد و به تدریج زمینه برای حضور متنوع افراد و گروه ها در تصمیم گیری های سازمانی فراهم آید. در طول دهه گذشته دانشگاه های سرتاسرجهان تحت فشار فزاینده ای در جهت سازگاری با تغییر سریع فرهنگی،فنی و فشارهای سیاسی و اقتصادی قرار گرفته اند که ناشی از شرایط محیط وسیع فراصنعتی است.مقابله با این تغییرات محیطی سازگاری بنیادینی دور از دسترس را طلب می کند که شامل دگرگونی اساسی در ساختار تحقیق،آموزش و مدیریت در آموزش عالی است.
مدیریت سبز در دانشگاه رازی: پیش ران ها کدم اند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلفیق ابعاد مدیریت سبز در ساختار دانشگاه تبدیل به موضوعی کلیدی در هدایت جامعه و دانشگاه به سوی دستیابی به اهداف توسعه ی پایدار شده است. ازاین رو، تعیین وضعیت کنونی مدیریت سبز در دانشگاه و شناسایی پیش ران های آن می تواند به دانشگاه ها در توسعه ی فعالیت های مرتبط با مدیریت سبز یاری رساند؛ بنابراین، هدف این پژوهش در گام اول تعیین وضعیت شاخص های مدیریت سبز در دانشگاه رازی و سپس، شناسایی عامل های اثرگذار بر توسعه ی آن از دیدگاه کارکنان و اعضای هیأت علمی این دانشگاه بود (965 = N). بدین منظور، با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای انتساب متناسب (بر اساس جنسیت و سطح تحصیلات) تعداد 250 تن به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن از طریق محاسبه ی «نسبت روایی محتوا»، میانگین واریانس استخراجی (AVE)، آلفای کرونباخ و ضریب پایایی ترکیبی (CR) تأیید شد. داده ها در محیط نرم افزارهای Smart-PLS و SPSS Win20 و با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی به روش تحلیل مؤلفه های اصلی و چرخش واریماکس تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان داد که تمرکز دانشگاه رازی بر ابعاد کاربری و ساختمان، زباله و بازیافت و آب و انرژی است. در مقابل، به ابعاد آموزشی و پژوهشی مدیریت سبز توجه کمتری داشته است. یافته های حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که درمجموع هشت عامل بر توسعه ی فعالیت های مدیریت سبز در دانشگاه اثرگذارند و درمجموع 717/54 درصد از واریانس متغیرهای اثرگذار بر مدیریت سبز در دانشگاه رازی را تبیین می کنند. این عامل ها به ترتیب عبارت بودند از: 1. استراتژی و فرهنگ حاکم بر دانشگاه، 2. فشارهای محیطی (فشار قانونی، تقلیدی و اجتماع)، 3. آموزش و توانمندی های کنشگران دانشگاهی، 4. ارزش های کنشگران، 5. نگرش بهره برداران نسبت به مدیریت سبز، 6. همکاری های نهادی، 7. ارزیابی و گزارش دهی و 8. فرهنگ سازی.
مسائل و چالش های جامعه پذیری علمی دانشجویان در محیط دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل آموزش عالی و دانشگاه های کشور که آن را می توان حلقه مفقوده فرایند تولید و ترویج علم دانست ایجاد روحیه علمی در دانشجویان و جامعه پذیری آنهاست. جامعه پذیری علمی فرایندی است که از طریق آن یک فرد دانشگاهی یاد می گیرد چگونه ارزش ها، مهارت ها، هنجارها، گرایش ها و دانش موردنیاز برای عضویت در جامعه علمی را کسب کند و به نظام کدبندی خاص رفتاری و اخلاقی جامعه علمی پایبند باشد. اهمیت پرداختن به جامعه پذیری علمی از منظر ارزیابی کیفیت دانشگاه ها نیز حائز اهمیت بسیاری است. مطالعه حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی مسائل و چالش های جامعه پذیری علمی دانشجویان در محیط دانشگاهی صورت گرفته و براساس رویکرد کیفی و مصاحبه با 33 نفر از مطلعین کلیدی که هم دارای کسوت استادی در دانشگاه بوده و هم دارای مسئولیت در عرصه سیاست گذاری و مدیریت عرصه کلان آموزش عالی بوده اند سامان یافته است. نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که مسائل و چالش های پیش روی جامعه پذیری علمی در دانشگاه ها در سطوح و ساحت های چهارگانه ساختاری و مدیریتی، فرهنگی، فردی و انگیزشی و اجتماعی-ارتباطی قابل طبقه بندی بوده که هرکدام از آنها در بردارنده مجموعه ای عوامل اثرگذار در شکل دادن به نیمرخ های دانشجویی در فرایند سلوک علمی و دانشگاهی هستند.
مطالعه پدیدارشناختی تجربه زیسته استادان و دانشجویان از آموزش مجازی در دوران کرونا؛ مطالعه موردی دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
171 - 204
پیامدهای کرونا برای اقتصاد، سیاست، فرهنگ، حوزه عمومی، و زندگی روزمره مردم آشکار است. برپایه دیدگاه صاحب نظران آموزش عالی، پیامدهای کرونا برای آموزش به طور عام و آموزش عالی به شکل خاص، نه تنها کمتر از نهادهای اجتماعی دیگر نیست، چه بسا فراگیرتر نیز هست. نخستین و مهم ترین اثر و پیامد آسیب زای کرونا، مربوط به بخش و کارکرد «آموزش» دانشگاهی است. آموزش حضوری برای زمان قابل توجهی معلق ماند و برنامه های حضوری آموزش استاد شاگردی و فعالیت های مربوط به تدریس سنتی به حاشیه رفت. در پژوهش حاضر، سعی شده است تجربه های زیسته و ادراک دانشجویان و مدرسان نظام آموزش مجازی، بازنمایی شود؛ بنابراین، هدف اصلی پژوهش، بررسی ادراک ها و تجربه زیسته استادان و دانشجویان دانشگاه اصفهان از آموزش مجازی در دوران کرونا است تا با شناخت مؤلفه های اجتماعی و فرهنگی دخیل در فرایند آموزش مجازی، مهم ترین آسیب های (چالش های) این نوع آموزش در دانشگاه شناسایی، و با تکیه بر این یافته ها، راهکارهای مؤثری برای تقویت آموزش مجازی در دانشگاه ارائه شود. روش به کاررفته برای انجام پژوهش، روش کیفیِ «پدیدارشناختی» و جامعه آماری بخش کیفی پژوهش، دربردارنده کلیه استادان و دانشجویان دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 1400-1399 بوده است. مجموع شرکت کنندگان در بخش کیفی پژوهش، 32 نفر بوده اند که 14 نفر از آن ها از استادان و 18 نفر از دانشجویان بودند که براساس نمونه گیری هدفمند ترکیبی، انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی (1978) تجزیه و تحلیل شده است. برپایه یافته های پژوهش، آسیب های آموزش مجازی عبارت اند از: «آسیب های آموزشی»، «آسیب های مربوط به فرهنگ دانشگاهی»، «آسیب های مربوط به زیرساخت های اجتماعی اقتصادی»، و «آسیبِ کاهش حس حضور».
ارائه مدل مفهومی فرهنگ دانشگاهی با استفاده از روش فراترکیب(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
119 - 152
به دلیل نقش و اهمیت دانشگاه در نظام آموزشی و تأثیر آن در فرهنگ جامعه، شناسایی مدل های مربوط به فرهنگ در دانشگاه اهمیت زیادی پیدا می کند. دانشگاه با سایر سازمان ها متفاوت می باشد، ازین رو نمی توان فرهنگ دانشگاهی را با فرهنگ سازمانی یکسان در نظر گرفت و نیاز به بازتعریف و ارائه مدل های مربوط به آن به طور خاص وجود دارد. مقاله حاضر با مرور نظام مند مطالعات گذشته و به روش فراترکیب، با هدف شناسایی ابعاد، مولفه ها و ارائه مدل جامعی از فرهنگ دانشگاهی انجام گرفته است. نمونه اولیه پژوهش شامل 419 مطالعه مرتبط بوده است، که از پایگاه های اطلاعاتی در بازه زمانی 1375تا 1399 شمسی و1930 تا 2020 میلادی استخراج و پس از غربالگری تحقیقات 357 منبع حذف و 62 مطالعه باقی ماند که نتایج آنها با یکدیگر تلفیق گردید. یافته های تحقیق بیانگر آن است که مدل دارای 30 مؤلفه در 5 بعد: فرهنگ یادگیری، فرهنگ دانشجویی، فرهنگ حرفه ای دانشگاه، مصنوعات ونمادهای فرهنگ دانشگاهی و بعد اجتماعی است. آشنایی با این مدل امکان ارزیابی فرهنگی در دانشگاه و امکان شناسایی شکاف بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب را فراهم می کند که این امر می تواند به متخصصان حوزه آموزش عالی جهت سیاستگذاری و برنامه ریزی کمک نماید.
شناسایی عوامل مؤثر بر رهبری فرهنگی در دانشگاه ها (مورد مطالعه: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۶۸)
107 - 121
حوزه های تخصصی:
رهبری فرهنگی عمل رهبری در بخش فرهنگی است و در سالیان اخیر مورد توجه بخش ها و صنایع فرهنگی به ویژه در کشور انگلستان قرار گرفته است. بنابراین هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر رهبری فرهنگی در دانشگاه ها بود. پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر روش تحقیق کیفی و اکتشافی، و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی است. جامعه آماری پژوهش همه خبرگان آش نا ب ه موض وع پژوهش بودند، شامل مسئولان دفاتر و معاونان و مدیران نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، که به روش قضاوتی و با معیار اشباع نظری داده ها بیست و یک نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها از روش تحلیل مض مون استفاده شد. پس از برگزاری مصاحبه ها و مکتوب کردن گفته ها، چهارده مؤلفه در سه بعد اصلی شناسایی شد. عوامل فردی شامل مؤلفه های شایستگی های شخصیتی، شایستگی های اخلاقی رفتاری، شایستگی های تخصصی مهارتی؛ عوامل سازمانی شامل ساختار تشکیلاتی مناسب، آموزش های تخصصی مهارتی، ارزیابی و ارائه بازخورد، جذب نیروی انسانی توانمند، فرهنگ سازمانی مناسب، پشتیبانی ستادی و هماهنگی؛ و عوامل محیطی شامل عوامل سیاسی قانونی، عوامل فرهنگی اجتماعی، عوامل مالی اقتصادی، عوامل فناورانه استخراج شدند.
شناسایی مؤلفه های فرهنگ دانشگاهی در دانشگاه فرهنگیان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۱۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۹
41 - 62
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: دانشگاه به عنوان یک نهاد اجتماعی بر قواعد مشخص و فرهنگ خاص خود متکی است. از این منظر، فرهنگ دانشگاهی به نظام باورها، انتظارات و اعمال فرهنگی درباره این که چگونه باید به نحو دانشگاهی عمل کرد، گفته می شود لذا این پژوهش با هدف واکاوی تجربیات اساتید دانشگاه فرهنگیان درباره ی مؤلفه های فرهنگ دانشگاهی در دانشگاه فرهنگیان انجام شده است.
روش پژوهش: از رویکرد کیفی با روش پدیدارشناسی از طریق مصاحبه عمیق بدون ساختار با تعداد 16 نفر از اساتید دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان که به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب گردیده بودند، انجام گردیده و در تحلیل داده ها از راهبرد هفت مرحله ای کلایزی استفاده نموده است.
یافته ها: یافته ها حاکی از دست یابی به هفت مولفه ی اصلی فرهنگ دانشگاهی است. تحت عنوان: هویت ملی و مذهبی، ارزش های فرهنگی، ارتقای ارزش های پژوهشی، آموزشی، فعالیت های فرهنگی، تقویت فرهنگ مادی، هنجارهای دانشگاه در دانشگاه فرهنگیان می باشد ارتقای ارزش های که هر یک از این ابعاد مقوله های فرعی مربوط به خود را به صورت کامل در پژوهش بیان می دارد.
نتیجه گیری: ابعاد فرهنگ دانشگاهی مطرح شده در این مقاله می تواند به عنوان ملاکی برای سنجش فرهنگ دانشگاهی در دانشگاه فرهنگیان قرار گیرد.
مقایسه فرهنگ آموزش و یادگیری در دو نسل اعضای هیأت علمی دانشگاه بیرجند از منظر نقش استاد(مقاله علمی وزارت علوم)
نگاه فرهنگی به مطالعات آموزش عالی از جمله منظر هایی است که اخیراً مورد توجه پژوهشگران این حوزه قرار گرفته، و موجب تولد فصل جدیدی از مطالعات بر محور فرهنگ دانشگاهی گردیده است. فرهنگ آموزش و یادگیری، وجهی از این مطالعات است که فرهنگ جاری در آموزش عالی را از منظر باور ها و اعتقادات اعضای هیأت علمی به فرایند یاددهی - یادگیری مورد شناسایی قرار می دهد. ارتباط متقابل فرهنگ و آموزش موجب می شود فرهنگ بتواند در بستر زمان حرکت کند و از نسلی به نسل بعد منتقل شود. در جریان این انتقال و در بستر حرکت های فرهنگی ممکن است ارزش ها و هنجار ها دستخوش تغییر و تحول شوند و موجب تفاوت بین نسل ها گردند به گونه ای که سخن از تحولات بین نسلی به میان بیاید. بدین ترتیب، مطالعه ی فرهنگ آموزش و یادگیری در بین دو نسل اعضاء هیأت علمی توجیه پذیر و بلکه ضرورت می یابد. در راستای شناسایی فرهنگ مذکور و از منظر "نقش استاد" به عنوان یکی از مؤلفه های آموزش و یادگیری، این دو پرسش مطرح گردید که، رسالت خود را به عنوان استاد دانشگاه در چه می بینید؟ روابط خود با دانشجویان را چگونه توصیف می کنید؟ در این راستا، با استفاده از رویکرد کیفی (روش مردم نگاری) و بر اساس نمونه گیری هدفمند، ادراکات 26 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه بیرجند شناسایی شد. داده ها از طریق ابزار مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته جمع آوری و با استفاده از روش کد گذاری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاکی از آن بودند که اعضای هیأت علمی دو نسل دارای ادراکات متفاوتی نسبت به"وظایف استاد" و "روابط استاد – دانشجو" می باشند.
مدیریت دانش در دانشگاه پیام نور؛ تحلیل وضعیت گویه های اثرگذار بر شاخص های کلیدی مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۷ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۶
109 - 130
حوزه های تخصصی:
تبدیل شدن دانش به عنصر اصلی قدرت در هزاره سوم، سازمان ها را به سوی استفاده از دانش فردی و جمعی در راستای کسب موفقیت و دست یابی به مزیت رقابتی سوق داده است؛ در این میان، دانشگاه ها در نقش قطب علمی هر کشور و از مراکز اصلی تولید دانش و تربیت افراد دانش آموخته نقش بسیار مهمی را در پیشرفت روزافزون کشورها بر عهده دارند. هدف از این پژوهش، بررسی و اولویت بندی شاخص های استراتژی، فرهنگ، ساختار، سیستم انگیزش و پاداش، فرایند، فناوری، منابع سازمان و رهبری، به عنوان مهم ترین شاخص های اثرگذار بر فرایند مدیریت دانش و ارائه راهکار با هدف بهبود آنهاست. نوع تحقیق توسعه ای و از نظر ماهیت توصیفی پیمایشی است و جامعه آماری نیز کارکنان و اساتید دانشگاه پیام نور شهر تهران به تعداد 180 نفر هستند و نمونه آماری طبق جدول مورگان و به روش تصادفی ساده 125 نفر انتخاب شده است. اولویت شاخص ها و گویه های سنجیده شده به کمک آزمون فریدمن مشخص گردید و در این میان، شاخص رهبری، بالاترین اولویت را به خود اختصاص داد. همچنین به کمک روش گروه کانونی شیوه ارتقای هر یک از شاخص ها و گویه ها ارائه گردید.