مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
۲۵۱.
۲۵۲.
۲۵۳.
۲۵۴.
۲۵۵.
۲۵۶.
۲۵۷.
۲۵۸.
۲۵۹.
۲۶۰.
یادگیری سازمانی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی ابعاد یادگیری سازمانی در میان شرکت های شهرک صنعتی کاویان خراسان رضوی انجام گردید. این تحقیق از لحاظ هدف از نوع کاربردی است و از نظر روش اجرا ، مطالعه ای اکتشافی است، جامعه آماری کارکنان شهرک صنعتی کاویان خراسان با جمعیتی بالغ بر 12000 نفر می باشد، با استفاده از جدول مورگان نمونه پژوهش حاضر با تعداد 375 نفر انجام شد. که به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه یادگیری سازمانی گومژ و همکاران که متناسب با فرهنگ بومی جامعه آماری و دارای پایایی 0.91 است، جهت جمع آوری داده ها استفاده شد.جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss وsmart pls استفاده گردید و به منظور تعیین خوشه ها و عوامل تشکیل دهنده یادگیری سازمانی از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. با انجام آزمون کایزر مایر اولکین و آزمون بارتلت از کفایت نمونه گیری و اینکه ماتریس همبستگی در جامعه برابر صفر نیست،اطمینان حاصل شد. یافته های تحقیق نشان داد که یادگیری سازمانی در شهرک صنعتی کاویان دارای چهار بعد : تعهد مدیریت ،دید سیستمی ،فضای باز و آزمایش گری و انتقال و یکپارچه سازی دانش می باشد.
تحلیل تأثیر زیرساخت های تسهیم دانش بر بهبود کیفیت اجرای عملیات مدیریت بحران از طریق یادگیری سازمانی (مطالعه موردی: امدادگران جمعیت هلال احمر استان اصفهان)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقدمه: بحران ها بخشی از فضای کسب و کار هستند و حذف تمامی بحران هایی که سازمان را تهدید می کنند ناممکن است. عملیات مدیریت بحران سازمان را قادر می سازد تا پاره ای از بحران ها را از میان بردارد و برخی دیگر را به نحوی مؤثر اداره کند و ابزار لازم برای یادگیری کامل و سریع از بحران های واقع شده را در اختیار بگیرد. مدیریت بحران این پیام ضمنی را منتقل می کند که اصل بر بحران است و هیچ سیستمی درحالت تعادل پایدار و بلندمدت نیست. بنابراین هرچند سازمان ها قادر به پیش بینی و برنامه ریزی دقیق برای آینده نیستند، اما باید برای غلبه بر بسیاری از تهدیدات شناخته شده و ناشناخته، آمادگی لازم را کسب کنند. حصول این آمادگی جز از طریق استفاده از تجربیات دیگران و نشر این تجارب ارزشمند و مهم تر از آن یادگرفتن این تجارب و به کاربستن آنها به دست نمی آید. لذا در این پژوهش تأثیر زیرساخت های تسهیم دانش بر بهبود کیفیت اجرای عملیات مدیریت بحران از طریق یادگیری سازمانی در بین امدادگران جمعیت هلال احمر استان اصفهان تحلیل می شود. روش: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری، شامل تمامی امدادگران پایگاه های خیابانی و شعب مختلف جمعیت هلال احمر در 24 شهر استان اصفهان است که تعداد آنها در مجموع 3082 نفر و حجم نمونه 360 نفر به دست آمد و روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم می باشد. در این پژوهش به منظور روایی پرسشنامه محقق ساخته از روش روایی محتوا و روایی سازه و برای سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج گویای روایی و پایایی مناسب پرسشنامه ها می باشد. برای توصیف داده های پژوهش و تحلیل عاملی تأییدی و آزمون معادلات ساختاری از نرم افزار های 20-SPSS و PLS استفاده شد. یافته ها: با توجه به نتایج آزمون تحلیل عاملی تأییدی، بار عاملی راهبرد و استراتژی، فرهنگ، ساختار و فنّاوری اطلاعات در زیر ساخت تسهیم دانش به ترتیب برابر867/0 ، 842/0 ، 824/0 و 828/0 می باشند. بار عاملی یادگیری سازمانی با ابعاد سازگاری، تک حلقه ای، دو حلقه ای و سه حلقه ای به ترتیب 837/0 ، 864/0 ، 847/0 و 876/ و ابعاد مدیریت بحران (پیشگیری، آمادگی، واکنش، بازبینی مجدد)، به ترتیب 804/0 ، 840/0 ، 881/0 و 783/0 برآورد شد. میزان تأثیرگذاری تسهیم دانش بر یادگیری سازمانی و مدیریت بحران به ترتیب 81 درصد و 24 درصد و میزان تأثیرگذاری یادگیری سازمانی بر مدیریت بحران 58 درصد برآورد گردید. نتایج حاصل از مقادیر آزمون t مدل ساختاری در آنالیز مسیر بین تسهیم دانش و یادگیری سازمان (87/37 t= و p<0.0001)، تسهیم دانش و مدیریت بحران (36/4 t= و p<0.0001) و یادگیری سازمانی و مدیریت بحران رابطه معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش، استراتژی های سازمان برای ایجاد مشوق های انگیزشی و فضای دوستانه برای به اشتراک گذاری هر چه بیشتر تجارب باید تغییر یابند. همچنین انجام مانورهای متعدد، بازبینی های مجدد به شکل سازنده و گروهی و اتخاذ نظام آموزشی نوین و نیز مستند سازی تجارب حاصل از مأموریت های گوناگون در مخازن الکترونیکی لازم و ضروری به نظر می رسد.
طراحی الگوی نهادینه سازی یادگیری سازمانی وتحلیل ارتباطی آن با خودکارآمدی مدیران و کارشناسان (مطالعه موردی: جمعیت هلال احمر)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
Journal of Rescue and Relief (امداد و نجات) دوره نهم تابستان ۱۳۹۶ (۲۰۱۷ م) شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
۸۲-۶۳
مقدمه: این پژوهش با هدف طراحی الگوی نهادینه سازی یادگیری سازمانی و تحلیل ارتباط آن با خودکارآمدی در جمعیت هلال احمر انجام شده است. روش: این تحقیق از نوع تحلیلی اکتشافی است که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه به میزان 215 نفر تعیین شد. به منظور طراحی مدل نهادینه سازی یادگیری سازمانی، پس از مطالعه متون عام جامعه شناسی و پایگاه های علمی،450 مفهوم در خصوص نهادینه کردن فرهنگ به طور عام استخراج شد و با روش دلفی در اختیار صاحب نظران دانشگاهی و متخصصان جمعیت هلال احمر قرار داده شد تا از نظر خبرگان تأیید شود. در ادامه و پس از تأیید، حدود هفتاد و سه مفهوم در زمینه نهادینه کردن فرهنگ یاد گیری سازمانی مورد اتفاق نظر خبرگان قرار گرفت و پرسشنامه تهیه شد. در اولین مرحله با توجه به انجام تحلیل عامل اکتشافی و با استفاده از نرم افزار spss روی هفتاد و سه مفهوم، پنج مؤلفه اصلی شامل مدیریتی، اهداف، فرهنگی، استراتژیک و یادگیری شناسایی و با توجه به ادیبات تحقیق نام گذاری شدند. در دومین مرحله، تکنیک و نرم افزار دیماتل برای تعیین میزان اهمیت و تأثیرگذاری و تأثیر پذیری بین معیارها استفاده شد و در مرحله سوم با استفاده از نرم افزار لیزرل الگوی نهادینه سازی یاد گیری سازمانی طراحی شد. یافته ها با توجه به طراحی الگوی نهادینه سازی یاد گیری سازمانی در ادامه به پاسخگویی هدف تحقیق مبنی بر اینکه بین مؤلفه های الگوی نهادینه کردن یادگیری سازمانی یعنی عوامل فرهنگی، مدیریتی، اهداف، استراتژیک و یادگیری با ابعاد خودکارآمدی یعنی تجربه های موفق، ترغیب های کلامی یا اجتماعی، حالات عاطفی و فیزیولوژیک رابطه وجود دارد، تأیید شد. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام ارتباط بین مؤلفه های نهادینه سازی یادگیری سازمانی با ابعاد خودکارآمدی یعنی تجربه های موفق، ترغیب های کلامی یا اجتماعی، حالات عاطفی و فیزیولوژیک معنادار بوده است. بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج باید گفت که برای ارایه الگوی نهادینه سازی یادگیری سازمانی لازم است بین مؤلفه های الگوی نهادینه کردن یادگیری سازمانی یعنی عوامل فرهنگی، مدیریتی، اهداف، استراتژیک و یادگیری با ابعاد خودکارآمدی یعنی تجربه های موفق، ترغیب های کلامی یا اجتماعی، حالات عاطفی و فیزیولوژیک، ارتباطی تنگاتنگ باشد تا خودکارآمدی بهتر بتواند نهادینه شدن سرمایه دانشی جمعیت هلال احمر را محقق سازد.
ارزیابی کاربست سازمان یادگیرنده در شرکت برق منطقه ای آذربایجان بر اساس مدل واتکینز ومارسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۶
123 - 150
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی سازمان یادگیرنده و میزان کاربست آن در شرکت برق منطقه ای آذربایجان انجام شده است. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی بوده است. جامعه آماری مورد نظر، کلیه کارکنان شرکت برق منطقه ای آذربایجان به تعداد 1307 نفر و در سطح سه استان(آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل) می باشد. نمونه آماری از طریق جدول مورگان به تعداد 297 نفر تعیین و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده است. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه استاندارد ابعاد سازمان یادگیرنده واتکینز و مارسیک (DLOQ) می باشد. روایی محتوا و سازه این پرسشنامه بررسی و تأیید شده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارهای SPSS-20 و 3 Smart-PLS تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد؛ که میزان کاربست متغیر سازمان یادگیرنده و مؤلفه های آن، یادگیری سطح فردی (ایجاد فرصت هایی برای یادگیری مداوم و بالا بردن سطح گفتگو و پژوهش در سازمان)، یادگیری سطح گروهی (تشویق و ترغیب به همکاری و یادگیری گروهی)، یادگیری سطح سازمانی (ایجاد سیستم هایی جهت دریافت و تسهیم یادگیری، توانمندسازی کارکنان در جهت رسیدن به یک بینش جمعی، مرتبط ساختن سازمان با محیط خود، فراهم سازی رهبری استراتژیک در امر یادگیری) در جامعه هدف به طور معناداری پایین تر از حد متوسط بود و فقط بالا بردن سطح گفتگو و پژوهش در سازمان در حد متوسط می باشند. همچنین با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری با کمترین مربعات جزئی الگویی برای سازمان یادگیرنده ارائه وروابط مؤلفه های آن مورد ارزیابی قرارگرفت. نتایج حاصل نشان داد که مدل از مطلوبیت قوی برخوردار است (GOF=0/813). و در نتیجه دستیابی به اهداف واستراتژی های شرکت برق منطقه ای آذربایجان در مسیریادگیرنده بودن را محقق می سازد.
ارائه ی مدلی برای توسعه یادگیری سازمانی در سازمانهای آموزشی با تأکید براستفاده ی مؤثر از فناوری اطلاعات و ارتباطات و خودکارآمدی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
47 - 62
حوزه های تخصصی:
برنامه های توسعه منابع انسانی یکی از مهمترین چالشهای دولتها، در استقرار نظامهای جامع مبتنی بر فناوری ارتباطات و اطلاعات است و همان گونه که فناوری ارتباطات و اطلاعات موجب بازآفرینی بسیاری از فرآیندهای کاری روزمره سازمانها نظیر بانکداری الکترونیک، تجارت الکترونیک، پست الکترونیک، دولت الکترونیک و غیره شده است، رشد روزافزون فناوری اطلاعات همراه با تحولات جدید در آموزش، فرصتی عالی برای ایجاد راههای جدید آموزش را فراهم نموده است و امروزه استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات بدون شک محیطهای یادگیری را تغییر می دهد. در این مقاله به شناسایی عوامل حیاتی موفقیت سیستم آموزش مجازی کارکنان که در بهره گیری در آموزش های شغلی مورد استفاده قرار می گیرند، پرداخته شده است. این مطالعه با بررسی ادبیات مربوط به عوامل حیاتی موفقیت برای سیستمهای اطلاعاتی آغاز می شود و پس از آن عوامل حیاتی موفقیت در سیستم های آموزش الکترونیک را بررسی نمود و این مقاله یک چارچوب اولیه برای درک عواملی که در موفقیت پیاده سازی سیستم های آموزش مجازی کارکنان در سازمانها تاثیرگذار هستند با بهره گیری از مدل سیستمهای اطلاعاتی دلون و مکلین، معرفی می نماید و همچنین این مطالعه می تواند به ذینفعان که شامل سازمان ها، شرکت ها و کارکنان آنها است، در پذیرش و بکارگیری سیستم آموزش مجازی در سازمان خود کمک نماید.
تاثیر سازوکارهای یادگیری سازمانی بر ظرفیت نوآوری استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
21 - 38
حوزه های تخصصی:
تغییر و دگرگونیِ با شتاب از ویژگی های این هزاره است. لازمه ایجاد تغییر آگاهی و دانش است تا بتوان از طریق آن به خلق ارزشی جدید مبادرت نمود تا در میان رقبا سهمی کسب نماییم. هدف یادگیری سازمانی توانمندسازی مدیران و کارکنان سازمان ها برای مقابله با محیط پرتلاطم تجاری و برتری رقابتی و پویایی سازمان است. تنها منبع قدرت و ماندگاری سازمان ها، یادگیری بهتر و سریع تر نسبت به رقباست. هدف اولیه یادگیری سازمانی افزایش کمیت و کیفیت عملکرد است که قابلیت های استراتژیک را افزایش می دهند و شرکت را به تقویت یک موقعیت مزیت رقابتی و بهبود نتایج قادر می سازد.
با توجه به نقش و اهمیت نوآوری استراتژیک در توسعه و بهبود سازمانی و به دلیل اهمیتی که نوآوری استراتژیک در کسب مزیت رقابتی پایدار دارد، این تحقیق بر آن است که به بررسی تاثیر یادگیری سازمانی بر ظرفیت نوآوری استراتژیک بپردازد. جامعه آماری تحقیق کارکنان شرکت های دانش بنیان حوزه نانو است که بر اساس فرمول نمونه گیری کوکران حجم نمونه آماری 164 نفر تخمین زده شد. تحلیل ها با استفاده از نرم افزارهای لیزرل به منظور ارزیابی مدل معادلات ساختاری و PLS برای تحلیل رگرسیون صورت گرفت. یافته های به دست آمده حاکی از آن است که رابطه مثبت و معناداری بین متغیرهای تحقیق وجود داشته و سازوکارهای یادگیری سازمانی در ظرفیت نوآوری استراتژیک تاثیرگذار است.
تأثیر تغییر استراتژیک با یادگیری سازمانی و پویایی محیطی بر عملکرد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
175 - 199
حوزه های تخصصی:
با گسترش شبکه بانکی کشور، رقابت شدیدی در این صنعت حاکم شده است و در این فضای رقابتی بانک ها در جستجوی شناسایی عواملی هستند تا در جهت بهبود عملکردشان مؤثر واقع گردد. در این راستا هدف از این پژوهش بررسی روابط میان تغییر استراتژیک، یادگیری سازمانی و پویایی محیطی و تأثیر آن ها بر عملکرد سازمانی بانک ملت مشهد و نیز تحلیل نقش میانجی گری یادگیری سازمانی و اثر تعدیل گری پویایی محیطی است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش گردآوری داده ها، جزء پژوهش های میدانی محسوب می شود. در این مطالعه بر اساس جدول کرجسی - مورگان از میان جامعه آماری 180 نفری از معاونین و رؤسای شعب و مدیران ادارات سازمان مرکزی بانک، تعداد 118 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است. روایی محتوای پرسشنامه با استفاده از نظر خبرگان و سنجش پایایی آن با محاسبه ی ضرایب آلفا کرونباخ و پایایی ترکیبی مورد تأیید قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش حاکی از تأثیر مثبت و معنادار تغییر استراتژیک بر دو متغیر یادگیری سازمانی و عملکرد سازمانی است. همچنین پویایی محیطی نیز بر دو متغیر عملکرد سازمانی و تغییر استراتژیک تأثیر مثبت و معناداری دارد. از طرفی علاوه بر تأیید اثر مثبت و معنادار یادگیری سازمانی بر عملکرد سازمانی، نقش میانجی گری جزئی یادگیری سازمانی در رابطه میان تغییر استراتژیک و عملکرد سازمانی تأیید شد. در انتها اثر تعدیل گری پویایی محیطی بر رابطه میان تغییر استراتژیک و عملکرد سازمانی مورد تأیید قرار نگرفت.
رابطه فرهنگ سازمانی با یادگیری سازمانی و تأثیر متغیرهای فردی (مطالعه موردی: بیمارستان ها و درمانگاه های تأمین اجتماعی استان اردبیل)
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
121 - 137
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در مراکز ارائه دهنده خدمات درمانی اطمینان از فرهنگ سازمانی و یادگیری سازمانی و تأثیر متغیرهای فردی کارکنان بر آن برای مدیران ضرورت است. پژوهش با هدف بررسی رابطه فرهنگ سازمانی با یادگیری سازمانی و تأثیر متغیرهای فردی کارکنان پرستاری و مامایی بیمارستان ها و درمانگاه های تأمین اجتماعی استان اردبیل، در سال 1400 انجام شد. روش: پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی (هم خوانی) روابط بین متغیرها است. از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت داده ها کمی است. جامعه آماری این پژوهش 265 نفر بود و با استناد به فرمول کوکران، 157 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جمع آوری داده ها به روش تصادفی به وسیله پرسشنامه فرهنگ سازمانی دنیسون و پرسشنامه یادگیری سازمانی سنگه انجام گرفت. پایایی پرسشنامه ها با محاسبه آلفای کرونباخ برای پرسشنامه فرهنگ سازمانی 90/0 و برای پرسشنامه یادگیری سازمانی 93/0 به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده ها و تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت. یافته ها: بر اساس الگوی تحقیق بین مؤلفه های فرهنگ سازمانی، یادگیری سازمانی و متغیرهای فردی کارکنان پرستاری و مامایی در بیمارستان ها و درمانگاه های تأمین اجتماعی استان اردبیل رابطه معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: نتیجه تحقیق حاکی از ادراکات ذهنی نامطلوب کارکنان پرستاری و مامایی بیمارستان ها و درمانگاه های تأمین اجتماعی استان اردبیل از متغیر یادگیری سازمانی بود که در این بین عامل رسالت فرهنگ سازمانی بیشترین نقش را در تبین میزان مطلوبیت یادگیری سازمانی دارد. نقش سایر عناصر فرهنگ سازمانی نظیر انطباق پذیری، سازگاری و مشارکت در رتبه های بعدی است.
رابطۀ بین مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در میان کتابداران کتابخانه های عمومی: مطالعۀ موردی کتابخانه های عمومی استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به کشف رابطه بین مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در میان کتابداران کتابخانه های عمومی استان فارس پرداخته است. روش: این پژوهش از نوع کاربردی است که به روشِ توصیفی-هم بستگی انجام شد. نمونه آماری شامل 175 نفر از کتابداران کتابخانه های عمومی استان فارس بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه استاندارد مدیریت دانش بکوویتز و ویلیامز (1999) و پرسش نامه یادگیری سازمانی بر اساس نظریه نیفه (2001) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از ضریب هم بستگی نشان داد بین کلیه مؤلفه های مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در میان کتابداران کتابخانه های عمومی استان فارس رابطه ای معنا دار وجود دارد. در این میان، بیشترین هم بستگی را ایجاد/تجمیع و سپس تسهیم با یادگیری سازمانی داشته اند (به ترتیب با ضریب هم بستگی 900/0 و 898/0). همچنین، نتیجه آزمون رگرسیون خطی چندگانه نشان داد مؤلفه ایجاد/تجمیع قوی ترین پیش بینی کننده یادگیری سازمانی است (197/0=بتا). این پژوهش نشان داد ایجاد/و تجمیع دانش (کسب مهارت های موردنیازِ مطابق با اهداف سازمانی) و تسهیم دانش (انتقال و به اشتراک گذاشتن تجارب مؤثر فردی و سازمانی) بیشترین تأثیر را بر ارتقا و بهبود یادگیری سازمانی دارند. اصالت/ارزش: بررسی ها نشان داد در متون رابطه بین مدیریت دانش و یادگیری سازمانی چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند راهگشای مدیران کتابخانه باشد تا با برنامه ریزی، سیاست گذاری های مناسب، و ارائه استانداردها درصدد ارتقای دانش و مدیریت دانش که موجب یادگیری سازمانی شده است داشته باشند.
تاثیر یادگیری سازمانی بر تردید حرفه ای و ارزیابی ریسک تقلب در بین حسابرسان سازمان حسابرسی: نقش تعدیلی متغیرهای جمعیت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع و هدف مقاله: یکی از مهم ترین ارزیابی های حسابرسان، ارزیابی ریسک تقلب است. برای ارزیابی بهتر باید از تردید حرفه-ای استفاده کنند. یادگیری سازمانی می تواند تردید حرفه ای و ارزیابی ریسک تقلب را تغییر دهد. هدف این پژوهش بررسی تاثیر یادگیری سازمانی بر تردید حرفه ای و ارزیابی ریسک تقلب است. روش تحقیق: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها، پیمایشی می باشد. جامعه آماری حسابرسان شاغل در سازمان حسابرسی بوده و تعداد نمونه با روش تحلیل توان 186 نفر در بازه زمانی سال 1399 تعیین و داده ها با روش معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته های تحقیق: یادگیری سازمانی بر تردید حرفه ای و ارزیابی ریسک تقلب اثر مثبت دارد. همچنین تاثیر تجربه و عضویت جامعه حسابداران رسمی بر رابطه بین یادگیری سازمانی و تردید حرفه ای مثبت و معنی دار است. نتیجه گیری، اصالت و افزودن آن به دانش: نتایج این پژوهش، می تواند ضمن توسعه ادبیات نظری پژوهش های مرتبط با تردید حرفه ای و ارزیابی ریسک تقلب، نقش یادگیری سازمانی را در بین حسابرسان سازمان حسابرسی آشکار نماید. این امر حسابرسان را در ارزیابی هر چه دقیق تر ریسک تقلب یاری نموده و کیفیت حسابرسی را بهبود می بخشد.
تأثیر قابلیت های مدیریت دانش بر چابکی سازمانی با تأکید بر نقش انعطاف پذیری استراتژیک و یادگیری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت بهبود و تحول زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
155 - 190
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر سازمان ها در یک فضای کسب و کار پویا، غیرقابل پیش بینی و رقابتی فعالیت می کنند و بنابراین توانایی واکنش سریع و سازگاری با تغییرات و به عبارتی دستیابی به چابکی، در چنین فضایی به امری ضروری تبدیل شده است. چابکی سازمان ها را ملزم می کند تا به منظور کسب مزیت رقابتی پایدار و بهبود پاسخگویی، قابلیت های مدیریت دانش را بکار گیرند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر قابلیت های مدیریت دانش بر چابکی سازمانی با در نظر گرفتن نقش میانجی انعطاف پذیری استراتژیک و یادگیری سازمانی در شرکت های دانش بنیان پارک علم و فناوری بوشهر است. این پژوهش از منظر هدف کاربردی و به لحاظ روش گردآوری داده ها توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش کارشناسان 142 شرکت دانش بنیان بود که با استفاده از فرمول جامعه محدود کوکران تعداد 208 نفر براساس روش نمونه گیری قضاوتی-هدفمند انتخاب شدند. داده ها با کمک ابزار پرسشنامه مبتنی بر طیف لیکرت گردآوری شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رویکرد حداقل مربعات جزئی حاکی از آن بود که قابلیت های مدیریت دانش به واسطه انعطاف پذیری استراتژیک و یادگیری سازمانی بر چابکی سازمانی تأثیر معناداری دارد.
شناسایی و تبیین شایستگی های مدیران دانشگاه های کارآفرین در دانشگاه های آزاد خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال نهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۴
263-292
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضربا هدف شناسایی و تبیین شایستگیهای مدیران دانشگاههای کارآفرین و در چارچوب رویکردکیفی و تحلیل محتواصورت گرفته است.جامعه آماری شامل20نفرافراد خبره درحوزه آموزش کارآفرینی و یا اعضای فعال درمراکز کارآفرینی بودکه بر اساس منطق نمونه گیری در روشهای کیفی به صورت هدفمند انجام شده است.باتشکیل پرسشنامه دلفی،ابعادومولفه هابراساس اتفاق نظرصاحبنظران تدوین شد.پرسشنامه دربین جامعه آماری توزیع گردیدودردوراول دلفی و باتوجه به نظر خبرگان برای متغیر دانشگاه کارآفرین 154بعد و 597مولفه و برای متغیر یادگیری سازمانی 37بعد و 14مولفه طراحی گردید.دردوردوم و پس ازجمع بندی نظرخبرگان،تعداد 46بعد و80مولفه برای متغیر دانشگاه کارآفرین وتعداد11بعد و11مولفه برای متغیریادگیری سازمانی حاصل گردید.در نهایت وپس ازپایان دورسوم،مدل مفهومی تحقیق شامل22بعد و 34مولفه برای متغیر دانشگاه کارآفرین و 6بعد و 6مولفه برای متغیر یادگیری سازمانی شدکه پرسشنامه نهایی را تشکیل می داد.نتایج به دست آمده ازپژوهش نشان دادکه شایستگیهای مدیران دانشگاههای کارآفرین دربعدرفتاری دانشگاه کارآفرین و درمولفه های مدیران دارای مهارت کار تیمی،مدیران خلاق ونوآور،مدیران دارای روحیه سازگاری بامحیط،مدیران دارای روحیه ریسک پذیری واعضای هیات علمی نوآوروخلاق وجود دارد.همچنین نتایج نشان دادکه شایستگیهای مدیران دانشگاههای کارآفرین دربعد رفتاری یادگیری سازمانی ومولفه تشویق اعضا به کار گروهی قابل دریافت است .از نظر اولویت بندی مولفه های بعد رفتاری در دانشگاه کارآفرین از نظرخبرگان: 1. مدیران دارای روحیه برونگرایی و سازگاری با محیط2. تشویق کارتیمی در دانشگاه3. مدیران دارای روحیه ریسک پذیری4.مدیران دارای مهارت کار تیمی 5.مدیران دارای روحیه خلاقیت و نوآوری 6.مدیران دارای ویژگیهای افراد نوآور . از نظر اولویت بندی مولفه های بعد رفتاری در یادگیری سازمانی از نظر خبرگان: 1. تشویق اعضا به کار گروهی.
گروه افزار، رهیافتِ ارتقاءِ قابلیت یادگیریِ سازمانی در دانشگاه (مطالعه موردی دانشگاه فرهنگیان)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقدمه: هدف از مطالعه حاضر، بررسی نقش گروه افزارها بر افزایش قابلیت یادگیری سازمانی در دانشگاه فرهنگیان می باشد. بدین منظور به واکاویِ تاثیراتِ بازدارندگی (موانع) یا پیش برندگی (تسهیل کنندگی) گروه افزارها و فناوری اطلاعات در قابلیت یادگیری سازمانی پرداخته شد. روش کار: مطالعه حاضر، به روش آمیخته، انجام شد. در «روش کیفی» با «مراجعه به نظر خبرگان دلفی» و «تحلیل اسنادی» این حوزه صورت گرفت. مولفه های اثرگذار بر قابلیت یادگیری دانشگاه فرهنگیان، بر اساس مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه نیمه ساختاریافته «با متخصصان علمی و اجرایی»، شناسایی و در بخش کمی با روش هایِ سنجش نسبت روایی محتواییِ ( Content validity ratio:CVR ) و شاخص رواییِ محتواییِ (Content validity index :CVI) 9 مولفه شناسایی و پایاییِ آن نیز از طریق یک پیش مطالعه دریک نمونه 30 نفره با استفاده از روش آلفای کرانباخ، مورد تایید قرار گرفت. این مطالعه در بازه زمانی سال تحصیلی 1398- 1399 انجام گرفت و یکی از مهمترین های شناسایی شده، فناوری سازمانی (گروه افزارها) بود که در این پژوهش به آن پرداخته شد. نتایج : در بخش کیفی، با مراجعه به پانل تخصصی، مولفه یابی صورت گرفت و در بخش کمی، بعد از اعتباریابی و سنجش روایی، نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که از میان 6گویه "استفاده از تجارب قبلی "روایی کافی را به دست نیاورد و از دور مطالعه حذف شد. محاسبات در نرم افزار SPSS22 انجام و گویه های "داشتن پایگاه اطلاعاتی مناسب"،"مهارت واهتمام مدیران"،"ساختار وارتباط شبکه ای "،"سرعت وکیفیت "و"اشتراک گذاری دانش" مورد تحلیل و بررسی و همسوسازی با نتایج سایر پژوهش ها قرار گرفتند.نتیجه گیری :نتایج نشان داددردانشگاه فرهنگیان، به کمک گروه افزارها گام های خوبی برداشته شده است. گروه افزارها، نقش واسطه گری و میانجیگری را تا حدودی در اجرای فرآیندهای آموزشی، پژوهشی، اداری و توسعه سرمایه فکری در دانشگاه فرهنگیان ایفا کرده اند اما نیاز به شتاب بخشیدن به روند موجود دارد.در نهایت راهکارهای موثر در راستای ارتقا قابلیت یادگیری سازمانی به کمک گروه ا فزارها پیشنهاد گردید.
مدل ارزیابی مدار سازمان هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: این پژوهش به دنبال یافتن مدلی ارزیابی مدار برای سازمان هوشمند است. طرح پژوهش/ روش شناسی/ رویکرد: هدف پژوهش توسعه ای-کاربردی، روش پژوهش توصیفی-اکتشافی، و نوع داده ها کمّی-کیفی است. جامعه آماری پژوهش در مرحله شناسایی عوامل موثر بر سازمان هوشمند از طریق رویکرد دلفی فازی، کلیه مدیران سازمانی و خبرگان دانشگاهی بوده که 27 نفر از آن ها به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. در مرحله دوم، سازمان تامین اجتماعی مورد مطالعه قرار گرفت و مولفه های سازمان هوشمند به کمک تحلیل عاملی اکتشافی دسته بندی گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل عاملی تاییدی، تحلیل واریانس، و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل دلفی فازی شناسایی چهل عامل است که مهم ترین آن ها آینده نگری هوشمند، مدیریت هوشمند، و زیرساخت فناوری هوشمند است. نتایج مرحله دوم پژوهش، ده دسته کلی به ترتیب اولویت هوش راهبردی، هوش ساختاری، هوش فناورانه، مدیریت دانش، فناوری اطلاعات، هوش رقابتی، هوش محیطی، هوش فرهنگی، هوش اجتماعی، و هوش انسانی است. ارزش/ اصالت پژوهش: سازمان هوشمند بخش مهمی از برنامه راهبردی دولت الکترونیک است. نتیجه عملی این پژوهش مدل جامعی است که با استفاده از آن می توان سازمان های دولتی مشابه را ارزیابی نمود و هوشمندانه تصمیم گیری کرد. پیشنهادهای اجرایی/ پژوهشی: از آن جا که هوش راهبردی بر سایر ابعاد سازمان هوشمند اثر مهمی دارد، پیشنهاد می شود به آن توجه ویژه ای شود. اهمیت هوش فناورانه برای سازمان های هوشمند، برخلاف سازمان سنتی، حیاتی است. همچنین، با توجه به وزن هوش ساختاری، بازنگری در ساختار سازمان ها در عصر اطلاعات اهمیت بسیاری دارد.
ارائه الگوئی برای مدیریت دانش کارکنان با رویکرد یادگیری سازمانی (مطالعه موردی: شهرداری تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۹
74 - 100
هدف: هدف از انجام این پژوهش ارائه الگویی نوین برای مدیریت دانش کارکنان با رویکرد یادگیری سازمانی در مطالعه موردی شهرداری تهران است. روش پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی است که به صورت ترکیبی (کیفی-کمی) در جامعه آماری کارکنان دارای مدرک کارشناسی و بالاتر در شهرداری تهران و شرکت ها و سازمان های تابعه آن انجام شد. نمونه آمارى شامل 379 نفر از خبرگان دانشگاهی و سازمانی شاغل در شهرداری تهران در سال 1400 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. داده های گردآوری شده با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و با به کارگیری نرم افزارهای SPSS و ایموس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها : بر اساس نتایج تحقیق حاضر برخی از مؤلفه های مهم ارائه الگوی نوین برای مدیریت دانش کارکنان شهرداری تهران با رویکرد یادگیری سازمانی عبارت اند از منابع انسانی و مدیریت، استراتژی و ساختار سازمانی، فناوری اطلاعات، فرآیندهای دانشی، فرآیندهای سازمانی و فرهنگ سازمانی. همچنین برخی دیگر از یافته های تحقیق حاکی از آن است که میانگین امتیاز هریک از این مؤلفه های یادشده در شهرداری تهران از حد متوسط پایین تر بود. نتیجه گیری: تحقیق حاضر به ارائه و آزمون مدلی پرداخته است که نقش متغیرهای کلیدی دانش و یادگیری که در تحقیقات گذشته توجهی جزئی و مستقل به آن ها شده بود را بیان کرده است. به منظور پیاده سازی و اجرای مدیریت دانش در شهرداری تهران با رویکرد یادگیری سازمانی دقیق مؤلفه های تعیین شده نظیر منابع انسانی و مدیریت، استراتژی و ساختار سازمانی، فناوری اطلاعات، فرآیندهای دانشی و غیره ... برای ارتقای سطح کمی و کیفی دانش سازمانی شهرداری لحاظ گردید.
نقش مدل چابکی استراتژیک در تمایلات رفتاری مشتریان در صنعت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه چابکی به عنوان عاملی مهم در پیشبرد اهداف سازمان، افزایش بهره وری و روحیه کارکنان سازمان، ارتقای سطح تعهدسازمانی، در میان کارکنان سازمان ها مطرح شده است. تحولات جدید باعث شده است تا سازمان ها با سرعت بسیار زیادی گسترش پیدا کند، سازمان چابک با ارائه خدمات به موقع، متناسب با نیاز مشتری و همچنین بر اساس تغییرات محیطی، توانسته است تصویر مثبتی در ذهن مشتریان ایجاد کند. این تصویر نقش مهمی در تمایلات رفتاری و نگرش های مشتریان دارد. روش شناسی پژوهش حاضر (آمیخته) است و از لحاظ هدف یک پژوهش کاربردی است. جامعه آماری تحقیق مدیران و کارشناسان شرکت بیمه آسیا و اساتید دانشگاه هستند. نتایج نشان می دهد که 8 بُعد برای چابکی استراتژیک شامل قابلیت های فناوری، خلاقیت نوآورانه، یادگیری سازمانی، توازن داخلی، روشنی چشم انداز سازمان، درک قابلیت ها، واکنش استراتژیک و حساسیت استراتژیک شناسایی و تعیین شدند. همچنین 5 بُعد برای تمایلات رفتاری مشتریان شامل توصیه کلامی به دیگران، تمایل به تغییر، خرید پایدار، افزایش میزان خرید (مصرف) و افزایش هزینه خرید (مصرف) (پرداخت بیشتر) شناسایی و تعیین شدند. همچنین نتایج نشان داد که رابطه معناداری بین ابعاد چابکی استراتژیک با ابعاد تمایلات رفتاری مشتریان وجود دارد.
طراحی مدل دانشگاه کارآفرین با رویکرد یادگیری سازمانی در آموزش عالی (مورد مطالعه: واحدها و مراکزآموزشی دانشگاه آزاد خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
167 - 186
هدف : در قرن 21 رسالت دانشگاه، تربیت نیروی انسانی و نسل آینده ای متعهد، مبتکر و کارآفرین است و بنابراین ایجاد تفکر کارآفرینی و ورود به کسب وکار در میان دانش آموختگان دانشگاهی باعث می شود که آنها با بهره گیری از استعدادهای بالقوه خود، افرادی خلاق، نوآور و کارآفرین شوند و خود را باور نمایند. بنابراین هدف از مطالعه حاضر، طراحی الگوی دانشگاه کارآفرین با رویکرد سازمانی در آموزش عالی بود. طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: این پژوهش از نظر هدف کاربردی-توسعه ای، از نظر ماهیت توصیفی و از لحاظ روش، ترکیبی (آمیخته) است. جامعه آماری در بخش کیفی20 نفر شامل افراد خبره در حوزه آموزش کارآفرینی و اعضای مراکز کارآفرینی و در بخش کمی اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد خراسان رضوی به تعداد 967 نفر بود که 258 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. روش نمونه گیری در بخش کیفی روش هدفمند و گلوله برفی و در بخش کمی روش نمونه گیری سهمیه ای بود. روش جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و میدانی و ابزار اندازه گیری در بخش کیفی استفاده از تکنیک دلفی و در بخش کمی با توجه به شرایط کرونا، پرسشنامه محقق ساخته آنلاین بود که سوالات آن برگرفته از داده های حاصل از مصاحبه بود. به منظور آزمون فرضیه های تحقیق، از روش مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد و بدین جهت از نرم افزار آماری AMOS نسخه 24 استفاده گردید. یافته های پژوهش : در بخش کیفی در دور اول دلفی و با توجه به نظر صاحب نظران برای متغیر دانشگاه کارآفرین 154 بعد و 597 مولفه و برای متغیر یادگیری سازمانی 37 بعد و 14 مولفه طراحی گردید. در نهایت و پس از پایان دور سوم، مدل مفهومی تحقیق شامل 21 بعد و 34 مولفه برای متغیر دانشگاه کارآفرین و 6 بعد و 6 مولفه برای متغیر یادگیری سازمانی شد که پرسشنامه بخش کمی را تشکیل می داد. نتایج این تحقیق، ابعاد دانشگاه کارآفرین و یادگیری سازمانی و اولویت هر کدام از آنها را مشخص نمود و نشان داد که هر 21 بعد دانشگاه کارآفرین از عوامل موثر بر مدل دانشگاه کارآفرین بود. با توجه به میزان تاثیر (بار عاملی) مشاهده شد که ابعاد عوامل محیطی، ایجاد کسب و کار جدید و رهبری کارآفرینانه به ترتیب دارای اثر بیشتری در دانشگاه کارآفرین بودند. همچنین نتایج نشان داد که هر شش بعد کار گروهی، ایجاد فرهنگ حمایتی در سازمان، سبک رهبری، استراتژی سازمان، ساختار سازمانی و نقش مدیریت عالی از عوامل مؤثر بر سنجش یادگیری سازمانی محسوب می شوند و مشاهده گردید که ابعاد استراتژی سازمان، ساختار سازمانی و سبک رهبری به ترتیب دارای اثر بیشتری در سنجش یادگیری سازمانی بودند. یافته ها حاکی از آن است که یادگیری سازمانی با ضریب تاثیر 79/0 در کارآفرین شدن دانشگاه نقش دارد و موثر است. چهارچوب حاصل از این بررسی منجر به ارائه مدل دانشگاه کارآفرین با رویکرد یادگیری سازمانی در آموزش عالی شد و زمینه توجه به اولویت عوامل دانشگاه کارآفرین را در دانشگاه های آزاد خراسان رضوی فراهم آورد. محدودیت ها و پیامدها : این تحقیق به علت کمبود زمان و هزینه بر بودن در دانشگاه های سطح کشور صورت نپذیرفت. همچنین به دلیل وجود شرایط کرونا و به دلیل عدم استفاده از مشاهده از روش مثلث سازی استفاده نگردید و به همین دلیل، نمونه گیری در بخش کمی از نوع نمونه گیری سهمیه ای انجام شد. پیامدهای عملی : چهارچوب حاصل از این پژوهش می تواند منجر به ارائه مدل دانشگاه کارآفرین با رویکرد یادگیری سازمانی در آموزش عالی گردد و زمینه توجه به اولویت عوامل دانشگاه کارآفرین را در آموزش عالی فراهم آورد. ابتکار یا ارزش مقاله : پژوهش حاضر تنها تحقیق در زمینه طراحی مدل دانشگاه کارآفرین در آموزش عالی بوده که با توجه به رویکرد یادگیری سازمانی صورت پذیرفته است. نوع مقاله: مقاله پژوهشی
بررسی تاثیر یادگیری سازمانی بر تحول سازمانی با توجه به نقش میانجی توسعه حرفه ای کارکنان (مورد مطالعه: کمیته امداد امام خمینی شهر بندرعباس)
منبع:
منابع و سرمایه انسانی دوره دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵)
152 - 135
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر یادگیری سازمانی بر تحول سازمانی با توجه به نقش میانجی توسعه حرفه ای کارکنان(مورد مطالعه: کمیته امداد امام خمینی شهر بندرعباس) می باشد. روش پژوهش حاضر تحلیلی توصیفی از نوع پیمایشی و از نظر هدف کاربردی می باشد. جامعه آماری تحقیق، شامل کلیه کارکنان کمیته امداد امام خمینی شهر بندرعباس به تعداد 210 نفر می باشد. در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برای تعیین نمونه مورد نظر استفاده گردید که با استفاده از روش کوکران 132 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیده است. ابزار پژوهش در این تحقیق شامل پرسشنامه های استاندارد یادگیری سازمانی استرهاوس(2001)، پرسشنامه تحول سازمانی جان گاتر و پیتر دراکر (2005) و پرسشنامه توسعه حرفه ای کارکنان زند و همکاران (1390) بوده است. پایایی پرسشنامه های مذکور بر اساس ضریب الفای کرونباخ بترتیب 0.873 0.851 و 0.701 مورد ارزیابی و محاسبه گردید که بیانگر پایایی مطلوب پرسشنامه تحقیق می باشد. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس به بررسی مسیرهای مشخص شده پژوهش مطابق با مدل مفهومی پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان داد یادگیری سازمانی و ابعاد آن بر توسعه حرفه ای کارکنان و تحول سازمانی تاثیر مستقیم داشته و توسعه حرفه ای کارکنان در رابطه بین یادگیری سازمانی و تحول سازمانی نقش میانجی معناداری دارد.
تاثیر یادگیری سازمانی بر رفتارهای فرامسئولیتی کارکنان در ادارات دولتی شهر اردبیل: نقش واسطه ای مشارکت کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
153 - 174
در این پژوهش قصد بر این است تا تأثیر یادگیری سازمانی بر رفتارهای فرامسئولیتی کارکنان با در نظر گرفتن نقش واسطه ای مشارکت کارکنان بررسی شود. جامعه آماری کارکنان ادارات دولتی شهر اردبیل به تعداد 500 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 218 نفر با استفاده از روش نمونه گیری غیر تصادفی سهمیه ای به عنوان نمونه انتخاب شده و پرسشنامه ها در بین 218 نفر با مراجعه حضوری به این ادرات توزیع شده است. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه مشارکت کارکنان اکرامی و همکاران (1389) و پرسش نامه یادگیری سازمانی احمدی و همکاران (2013) استفاده شد. همچنین در سنجش رفتارهای فرامسولیتی برای بعد به اشتراک گذاشتن دانش از پرسشنامه بهلول (1392)، برای بعد خلاقیت از پرسشنامه فرخنده (1394) و برای بعد وظیفه شناسی از پرسشنامه مک کرا و کاستا (1992) استفاده شد. برای بررسی پایایی پرسشنامه ها، از ضریب آلفای کرونباخ و برای برآورد مدل مفهومی تحقیق از شاخص های برازش مدل استفاده گردید. آزمون مدل پژوهش بر اساس روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل انجام گرفت. نتایج نشان داد که که یادگیری سازمانی بر مشارکت کارکنان و رفتارهای فرا مسئولیتی تأثیر مثبت دارد. مشارکت کارکنان بر رفتارهای فرا مسئولیتی تأثیر مثبت دارد. همچنین مشارکت کارکنان در ارتباط بین یادگیری سازمانی و رفتارهای فرا مسئولیتی از نقش واسطه ای برخوردار است.
بررسی رابطه بین مدیریت دانش با توانمندسازی روانشناختی کارکنان با میانجی گری یادگیری سازمانی
منبع:
مدیریت نوآفرینی سال دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲)
29 - 40
هدف از این تحقیق، بررسی رابطه بین مدیریت دانش با توانمندسازی روانشناختی کارکنان با میانجی گری یادگیری سازمانی در کارکنان اداره کل ورزش و جوانان فارس بود. این تحقیق کاربردی و از نوع توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق، تمامی کارکنان اداره کل ورزش و جوانان فارس به تعداد 114نفر بود، که از این تعداد 93 نفر به عنوان نمونه با محقق همکاری کردند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های استاندارد مدیریت دانش( شرون لاسون ،2003)، توانمندسازی روانشناختی(اسپریتزر ،1995) و یادگیری سازمانی( نیفه،2001) بود. برای توصیف داده ها از روش های آمار توصیفی و برای تجزیه استنباطی داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون،رگرسیون و معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بین مدیریت دانش و یادگیری سازمانی و مولفه های آن با توانمندسازهای روانشناختی آزمودنی رابطه ی معناداری وجود ندارد. ولی بین مدیریت دانش و مولفه های آن با یادگیری سازمانی آزمودنی ها رابطه ی معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج تحقیق نشان داد که بین مدیریت دانش با متغیر توانمندسازهای روانشناختی از طریق یادگیری سازمانی آزمودنی رابطه ی معناداری وجود نداشت.بنابراین پیشنهاد می شود که مدیران این سازمان ورزشی به منظور توانمندسازی روانشناختی کارکنان خود، شایسته است که توجه ویژه ای به متغیر های مدیریت دانش و یادگیری سازمانی داشته باشند.