مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
یادگیری سازمانی
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱ بهار ۱۳۹۱ شماره ۳
137 - 155
حوزه های تخصصی:
توسعه یادگیری سازمانی به وجود شرایط و بستری مناسب نیاز دارد. در این میان نقش عوامل انسانی- اجتماعی در ایجاد سازمان یادگیرنده بسیار تعیین کننده است. لذا برخورداری سازمان از کارکنانی توانمند می تواند به ایجاد آمادگی لازم برای توسعه سازمان یادگیرنده کمک کند. از این رو در این پژوهش به بررسی نقش توانمندسازی کارکنان در توسعه سازمان یادگیرنده پرداخته می شود و رابطه پنج بعد اصلی توانمندسازی (احساس معناداری شغل، شایستگی در شغل، داشتن اختیار، موثر بودن در شغل، و اعتماد به همکاران) با چهار جنبه اصلی سازمان یادگیرنده (فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی و استراتژی و چشم انداز) بررسی می شود. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی است. قلمروی آماری آن نیز شامل 574 نفر کارکنان ستادی شرکت ملی پخش فراورده های نفتی ایران است که با نمونه گیری تصادفی تعیین و 250 نفر آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها با کمک مدل معادلات ساختاری و آزمون همبستگی نشان می دهد توانمندسازی کارکنان تأثیر مستقیم و زیادی در توسعه سازمان یادگیرنده دارد، و همبستگی مثبت بین همه ابعاد و سازمان یادگیرنده وجود دارد. از این رو توانمندسازی کارکنان می تواند زمینه انسانی-اجتماعی مناسبی برای توسعه سازمان یادگیرنده فراهم کند. بر این اساس پیشنهادهایی به مدیران و پژوهشگران ارائه می شود.
رابطه هوش سازمانی و یادگیری سازمانی با رویکرد ارتقای یادگیری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۲ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۸
17 - 36
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش سازمانی و یادگیری سازمانی در بین کارکنان اداره آموزش و پرورش شهر تهران انجام گردید. شیوه انجام تحقیق، توصیفی همبستگی بود. حجم نمونه 200 نفر برآورد شد که از کارکنان اداری و دبیران هر سه مقطع با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه یادگیری سازمانی پیتر سنگه (2000) و هوش سازمانی آلبرشت (2003) استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS از روش آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی کندال و اسپیرمن و پیرسون) و روش رگرسیون چندگانه به روش ورود جمعی و سپس ورود مرحله ای، متغیرها تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که همه ابعاد هوش سازمانی (سرنوشت مشترک، بینش استراتژیک، تمایل به تغییر، کاربرد دانش، فشار عملکرد، روحیه و اتحاد و توافق) با مؤلفه اصلی یادگیری سازمانی رابطه مثبت و معناداری دارند. در بین این متغیرها، دو متغیر روحیه و بینش استراتژیک، نسبت به سایر متغیرها درصد بیشتری از واریانس متغیر یادگیری سازمانی را تبیین کرده اند. اما با وجود همبستگی بسیار قوی بین زوج متغیرهای یادگیری و هر یک از مؤلفه های هوش سازمانی به علت وجود هم خطی بسیار بالا، سایر مؤلفه ها در مدل وارد نشدند.
بررسی نقش میانجی هویت سازمانی در تاثیر یادگیری سازمانی بر توانمندسازی سازمانی.(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۵ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۷
23 - 40
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر یادگیری سازمانی بر توانمند سازی سازمانی با میانجی گری هویت سازمانی در مراکز رشد دانشگاهی تهران به اجرا در آمد. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی و به طور مشخص مبتنی بر مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری این مطالعه مدیران و کارکنان مراکز رشد شهر تهران در پنج دانشگاه (تهران، شهید بهشتی، شریف، تربیت مدرس و علم و صنعت) می باشد. برای سنجش متغیرهای پژوهش سه پرسشنامه با طیف 5 گزینه ای لیکرت استفاده شده که این پرسشنامه ها میان مدیران و کارکنان مراکز رشد توزیع شد و 153 نفر پاسخگو بوده اند. روایی محتوایی هر سه پرسشنامه توسط تعدادی از صاحب نظران و متخصصین مدیریت مورد تأیید قرار گرفت و روایی سازه پرسشنامه ها هم با استفاده تحلیل عامل تأییدی صورت گرفت. نتایج پژوهش حاکی از این بود که هویت سازمانی تأثیر یادگیری سازمانی بر توانمند سازی سازمانی را میانجی گری می کند.
شناسایی و ارزیابی ابعاد یادگیری سازمانی در یک سازمان دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۶ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۹
147 - 169
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور شناسایی ابعاد یادگیری سازمانی و بررسی وضعیت این ابعاد در دادگستری شهرستان گنبدکاووس صورت پذیرفت. این پژوهش مطالعه ای اکتشافی بود. نمونه پژوهش حاضر، 73 نفر از کارکنان این سازمان بودند که به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه 31 سؤالی یادگیری سازمانی (نیفه، 2001) با پایایی 91/0 جهت جمع آوری داده ها استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون های تحلیل عاملی اکتشافی و t تک نمونه ای استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که یادگیری سازمانی در سازمان مورد مطالعه دارای نه بعد شامل رهبری مشارکتی، نظام حمایتی، مشارکت، مهارت افزایی، اشتراک دانش، بازنگری، توسعه شایستگی های فردی، خلاقیت گروهی و انطباق محیطی می باشد. از نظر کارکنان این سازمان، وضعیت یادگیری سازمانی در دو بعد رهبری مشارکتی و نظام حمایتی در حد متوسط و در ابعاد مشارکت، مهارت افزایی، اشتراک دانش، بازنگری، توسعه شایستگی های فردی، خلاقیت گروهی و انطباق محیطی، بالاتر از حد متوسط می باشد.
بررسی رابطه بین مدیریت منابع انسانی الکترونیک با عملکرد و یادگیری سازمانی (مورد مطالعه: سازمان آب منطقه ای استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۶ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۰
147 - 170
حوزه های تخصصی:
مدیریت منابع انسانی الکترونیک یکی از مهمترین پایه های توسعه پایدار سازمان ها می باشد، که در دهه های اخیر به یکی از راهبردهای کسب مزیت رقابتی از طریق بهبود عملکرد در سازمان ها مبدل شده است. در کشور ما نیز مدیران در صدد ایجاد بسترهای مناسب شگل گیری آن هستند. مقاله حاضر با هدف بررسی ارتباط مدیریت منابع انسانی الکترونیک با عملکرد و یادگیری سازمانی انجام گرفته است. این تحقیق از لحاظ هدف یک تحقیق کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها از نوع پیمایشی– همبستگی می باشد. پس از مطالعه پیشینه موضوع و بررسی الگوهای موجود در مورد مدیریت منابع انسانی الکترونیک، عملکرد و یادگیری سازمانی و شکل گیری چارچوب نظری، متغیرهای مهم تحقیق شناسایی و مدل مفهومی، فرضیات و سوالات تحقیق مشخص گردید. برای اندازه گیری متغیرها از پرسشنامه استفاده شده است. نمونه مورد مطالعه در این تحقیق شامل 200 نفر از کارکنان سازمان آب استان کرمانشاه می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیده اند. نتیجه آزمون سوالات تحقیق به کمک ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون نشان دهنده ارتباط معنادار مؤلفه های مدیریت منابع انسانی الکترونیکی با عملکرد سازمانی و یادگیری سازمانی می باشد. در نهایت بر اساس نتایج بدست آمده، پیشنهادات و راهکارهای عملی و تحقیقاتی به مدیریت سازمان و محققان بعدی ارائه گردیده است.
نقش یادگیری سازمانی در بهبود عملکرد غیر مالی سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۷ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۴
127 - 144
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدفِ بررسی تأثیر یادگیری سازمانی بر ابعاد غیر مالی عملکرد سازمانی به روش همبستگی صورت پذیرفته است. جامعه آماری پژوهش، کارکنان دفتر مرکزی شرکت ملی صنایع پتروشیمی می باشد که تعداد آنها 509 نفر می باشد. از این تعداد، 215 نفر بر اساس جدول مورگان به روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، از پرسشنامه های یادگیری سازمانی واتکینز و مارسیک (1999) و عملکرد سازمانی فراستخواه (1384) استفاده گردید. پایایی پرسشنامه ها به ترتیب 94/0 و 98/0 برآورد گردید و روایی آن توسط متخصصین امر مورد تأیید قرار گرفت. همچنین به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار استنباطی نظیر ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد یادگیری سازمانی بر همه ابعاد غیر مالی عملکرد سازمانی مورد نظر در پژوهش تأثیر می گذارد. در واقع یادگیری سازمانی و ابعاد غیر مالی عملکرد مثل نوآوری و انگیزش شغلی مقوله های مرتبط به هم هستند.
نقش میانجی یادگیری سازمانی در تاثیر اقدامات استراتژیک منابع انسانی بر عملکرد سازمانی.(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۸ بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۷
25 - 42
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی اثر اقدامات استراتژیک منابع انسانی بر عملکرد سازمانی با توجه به نقش میانجی یادگیری سازمانی است. جامعه آماری تحقیق مدیران و کارکنان سازمان های دولتی شهر بجنورد هستند که به روش تصادفی طبقه ای اقدام به نمونه گیری از میان آنها شده است، حجم نمونه به تعداد 142 نفر برآورد شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های معتبر اقدامات استراتژیک منابع انسانی، یادگیری سازمانی و عملکرد سازمانی است. روایی پرسشنامه با نظر اساتید و خبرگان و پایایی پرسشنامه با استفاده ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. یافته های حاصل از تحلیل مسیر نشان می دهد اقدامات استراتژیک منابع انسانی بر عملکرد سازمانی و یادگیری سازمانی اثر مثبت دارد، همچنین یافته ها نشان داد که یادگیری سازمانی نیز به عنوان متغیر میانجی بر رابطه اقدامات استراتژیک منابع انسانی و عملکرد سازمانی اثر مثبتی دارد.
ارتقاء عملکرد نوآورانه سازمان از طریق توانمندسازی محیط کار کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۸ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۹
137 - 160
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی محیط کار، روش کارآمدی است که با به کارگیری آن، سازمان ها می توانند گام های بلند و سریعی در جهت نوآوری و توسعه بردارند. هدف از این پژوهش، بررسی امکان و میزان تأثیرپذیری عملکرد نوآورانه سازمان از توانمندسازی محیط کار است. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های توصیفی- همبستگی است که به روش پیمایشی انجام شده است و از نظر هدف، پژوهشی کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان بانک ملی شهر کرمان بود که تعداد 325 نفر به عنوان حجم نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده، پرسشنامه محقق ساخته توانمندسازی محیط کار برگرفته از مدل والاس و استورم (2003) و پرسشنامه استاندارد عملکرد نوآورانه وانگ و احمد (2004) است و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و استنباطی (مدل یابی معادلات ساختاری و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که الگوی پیشنهادی دارای برازش مطلوبی است و توانمندسازی محیط کار با ضریب رگرسیونی (7/0) بر عملکرد نوآورانه سازمان تأثیر مثبت دارد. از بین ابعاد توانمندسازی محیط کار، بُعد یادگیری سازمانی با ضریب رگرسیونی (247/0) بیشترین تأثیر مثبت را بر عملکرد نوآورانه سازمان داشت و ابعاد تنوع نیروی کار با ضریب رگرسیونی (188/0)، سبک رهبری دمکراتیک با ضریب رگرسیونی (149/0) و ساختار سازمانی منعطف با ضریب رگرسیونی (121/0) در رده های بَعدی قرار دارشتند.
مدل سازی ساختاری نقش میانجی فرهنگ ایمنی بیمار در روابط بین مدیریت کیفیت جامع، یادگیری سازمانی و تصویر سازمانی در بخش خدمات سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۱
49 - 70
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تصویری که بیماران از کیفیت خدمات سلامت در ذهن دارند می توانند تا اندازه زیادی ارزیابی کلی آن ها از این سازمان ها را شکل دهد. هدف کلی این پژوهش بررسی تاثیر یادگیری سازمانی و مدیریت کیفیت جامع بر تصویر سازمان با نقش میانجی فرهنگ ایمنی بیمار در بخش خدمات سلامت است. روش شناسی: روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بوده و کارکنان بیمارستان ها به عنوان جامعه آماری این پژوهش برای سه متغیر مدیریت کیفیت جامع، یادگیری سازمانی و فرهنگ ایمنی بیمار لحاظ شده است. همچنین جامعه آماری برای متغیر تصویر سازمان، شامل بیمارانی بوده است که در بازه زمانی 6 ماهه به این بیمارستان ها مراجعه کرده اند. در نهایت 240 نفر از هر دو گروه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه های استاندارد بود که برای تأیید پایایی و روایی پرسش نامه ها از شاخص های آلفای کورنباخ، پایایی ترکیبی، روایی همگرا و روایی واگرا استفاده شد. تحلیل داده های به دست آمده توسط نرم افزارهای آماری SPSS و Smart PLS انجام شد. یافته ها: یادگیری سازمانی بر سه متغیر مدیریت کیفیت جامع، فرهنگ ایمنی بیمار و تصویر سازمان اثر مثبتی دارد. همچنین مدیریت کیفیت جامع بر فرهنگ ایمنی بیمار و تصویر سازمان اثر مثبت و معناداری دارد. برای تعیین اثر متغیر میانجی نیز از آزمون سوبل استفاده شده و نتایج، نقش میانجی گری فرهنگ ایمنی بیمار را تأیید می نماید. بنابراین فرهنگ ایمنی بیمار به عنوان متغیر میانجی بر رابطه میان دو متغیر یادگیری سازمان و مدیریت کیفیت جامع، بر تصویر سازمان اثر مثبت و معناداری دارد. نتیجه گیری: مدیران سازمان های ارائه کننده خدمات سلامت می توانند با اجرای موثر طرح های مدیریت کیفیت جامع و بهبود یادگیری سازمانی تصویر سازمان خود را در ذهن بیماران بهبود بخشند.
فراتحلیل پیشایندها و پیامدهای فراموشی سازمانی هدفمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
174 - 195
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه ساختارها و رویکردهای کلاسیک سازمان و مدیریت، اغلب در مواجهه با تحولات روزافزون محیطی کارایی چندانی ندارند و سازمان ها ناگزیرند که این رویکردهای سنتی را ترک کرده و به فراموشی بسپارند. هدف این پژوهش، شناسایی پیشایندها و پیامدهای فراموشی سازمانی هدفمند با استفاده از رویکرد فراتحلیل است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، توسعه ای و از نظر روش اجرا، توصیفی است. جامعه آماری پژوهش، مقاله های علمی و پایان نامه های کارشناسی ارشد در زمینه فراموشی سازمانی، از سال 1390 تا زمستان سال 1399 بود که 45 سند با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند، به عنوان نمونه وارد فرایند فراتحلیل شد. پژوهش های منتخب با استفاده از نرم افزار CMA2 (نرم افزار جامع فراتحلیل) تحلیل شدند. پایایی تحقیق، شامل پایایی شناسایی از طریق توافق داوران در انتخاب پژوهش ها و طبقه بندی آنها، پایایی کدگذاری از طریق توافق داوران در خصوص استفاده از مفاهیم خاص برای کدگذاری متغیرها و پایایی سطح معناداری و اندازه اثر از طریق توافق در محاسبه اندازه اثر بین دو فراتحلیلگر به دست آمد. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که متغیرهای فناوری اطلاعات، یادگیری سازمانی، مدیریت دانش، هوش سازمانی، رهبری تحول گرا و رهبری خدمتگزار بیشترین ضریب تأثیر را در بین پیشایندها و متغیرهای تغییرات سازمانی، توانمندسازی کارکنان، مدیریت دانش، یادگیری سازمانی، چابکی سازمانی و عملکرد سازمانی بیشترین ضریب تأثیر را در بین پیامدهای فراموشی سازمانی هدفمند دارند. نتیجه گیری: با بهره گیری از پیشایندهای شناسایی شده در پژوهش حاضر، سازمان ها می توانند در جهت قطع وابستگی به عادت ها، ساختار، دانش و فناوری منسوخ شده خود گام بردارند و زمینه لازم را برای پذیرش تغییرات و رویکردهای نوین در عرصه سازمان فراهم سازند.
مدلسازی رابطه بین ابعاد مدیریت دانش، خلاقیت و یادگیری سازمانی از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی شهرستان ممسنی
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه، مدل سازی رابطه بین ابعاد مدیریت دانش، خلاقیت و یادگیری سازمانی از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی شهرستان ممسنی می باشد. این مطالعه بر حسب هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش همبستگی- پیمایشی و ازلحاظ زمانی مقطعی می باشد. جامعه آماری این تحقیق، کلیه معلمان دوره ابتدایی شهرستان ممسنی، که تعداد آن ها بالغ بر 750 نفر می باشد. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان حدود 256 نفر محاسبه گردید. پرسشنامه ها به صورت روش تصادفی طبقه ای بین اعضای نمونه آماری توزیع گردیده است. برای تحلیل داده ها، از آزمون های همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر با استفاده از معادلات ساختاری و بسته های نرم افزاری آماری SPSS و AMOOS استفاده شد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد که ابعاد مدیریت دانش و خلاقیت معلمان با یادگیری سازمانی رابطه مثبت و معناداری دارند. همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد که خلاقیت بر رابطه بین ابعاد مدیریت دانش و یادگیری سازمانی، نقش واسطه ای ایفا نموده است.
چیستی و کاربردهای مدیریت دانش
حوزه های تخصصی:
امروزه اغلب صاحب نظران بر این باورند که سازمان ها باید به دنبال روش هایی مؤثر برای انتشار دانش سازمانی در میان سطوح مختلف نیروی انسانی در سازمان باشند. این صاحبنظران معتقدند «بعد رقابتی اصلی هر بنگاه اقتصادی، ایجاد و انتقال موثر دانش درون سازمان است». بدین ترتیب ضرورت شناخت و به کار گیری روش های مؤثر برای تسهیم و انتقال اطلاعات و دانش درون سازمان و مدیریت دانش در سازمان، بیش از پیش آشکار شده است. این مقاله به بررسی مفهوم مدیریت دانش و زمینه های کاربرد آن در توسعه امور مدیریتی کشور می پردازد.
بررسی تاثیر یادگیری سازمانی بر توسعه سرمایه انسانی با نقش میانجی مدیریت استعداد (مورد مطالعه: دانشگاه تبریز)
حوزه های تخصصی:
یادگیری سازمانی مهمترین سرمایه برای تسهیل توسعه سرمایه انسانی و نیز مدیریت استعداد محسوب م یشود. هدف پژوهش؛ بررسی تأثیر یادگیری سازمانی بر توسعه سرمایه انسانی با نقش میانجی مدیریت استعداد کارکنان دانشگاه تبریز است. این پژوهش براساس نحوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی می باشد. همچنین مطالعه حاضر از لحاظ دسته بندی پژوهش های توصیفی از نوع پیمایشی و از نظر هدف کاربردی به شمار می آید. جامعه آماری تحقیق حاضر کارکنان دانشگاه تبریز می باشد. برای تعیین حجم نمونه آماری از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است که حجم نمونه برابر با 138 نفر برآورد گردید. روش گردآوری اطلاعات دراین تحقیق به دو صورت تلفیقی از دو روش کتابخانه ای ومیدانی استفاده شده است که با استفاده از 3 پرسشنامه یادگیری سازمانی (عزیزی؛ 1393)، پرسشنامه توسعه منابع انسانی شای و همکاران (2004) و مدیریت استعداد احمدی و همکاران (1391) است. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار PLS تحلیل شدند. نتایج نشان داد یادگیری سازمانی بر توسعه سرمایه انسانی با نقش میانجی مدیریت استعداد کارکنان دانشگاه تبریز سازمانی تأثیر مستقیم داشته و مدیریت استعداد در رابطه بین یادگیری سازمانی و توسعه سرمایه انسانی نقش میانجی معناداری دارد.
در جستجوی رویکرد مدیریت دانش در محیطهای آموزش مهندسی: مطالعه موردی دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه خلیج فارس
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۱۲ بهار ۱۳۸۹ شماره ۴۵
105 - 126
امروزه، دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی نیازمند زیر ساختهایی هستند که به طور اساسی در ایجاد و انتقال دانش بر پایه اصول مدیریت دانش و یادگیری سازمانی به آنان کمک کند. مدیریت دانش یکی از ابزارهای کارآمد خلق، انتقال و تسهیم دانش در دانشگاه یادگیرنده است. در پژوهش حاضر دیدگاههای اعضای هیئت علمی در ارتباط با مؤلفه های اصلی خلق، انتقال، مدیریت و تبدیل دانش در تعامل فعالیتهای اعضای هیئت علمی و دانشجویان و در یک محیط یادگیری، در یک دانشکده فنی و مهندسی بررسی شده است. روش پژوهش توصیفی از نوع زمینه یابی، ابزار پژوهش پرسشنامه و جامعه آماری اعضای هیئت علمی بوده است. با توجه به محدود بودن جامعه آماری سعی شده است تا کل اعضای هیئت علمی به عنوان نمونه در نظر گرفته شوند. برای تجزیه و تحلیل سؤالات پژوهش از آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که مؤلفه های راهبری دانشگاهی، زیر ساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات، فرهنگ و توسعه و طراحی موتور پژوهش از دیدگاه اعضای هیئت علمی در خلق، انتقال، مدیریت و تبدیل دانش مؤثرند. در پایان، بر مبنای نتایج پژوهش در خصوص تبیین زیر ساختهای مورد نیاز مدیریت دانش در دانشکده یادگیرنده، پیشنهادهایی به منظور کاربست مدیریت دانش در دانشکده های فنی و مهندسی ارائه شده است.
بررسی تأثیر ساختار سازمانی بر یادگیری و نوآوری سازمانی کتابداران دانشگاه های دولتی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ساختار سازمانی بر یادگیری و نوآوری سازمانی کتابداران دانشگاه های دولتی شهر تبریز انجام شده است. روش پژوهش: پژوهش جاری از نظر هدف کاربردی و از نظر نوع توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر 63 نفر از کتابداران کتابخانه های دانشگاه های دولتی شهر تبریز است. ابزار گردآوری اطلاعات سه پرسشنامه بود؛ برای سنجش روایی، پرسشنامه ها در اختیار 5 نفر از صاحب نظران حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی قرار گرفت و بررسی پایایی پرسشنامه ها از آلفای کرونباخ استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفت.یافته ها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون r=0/32 و p=0/011 نشان داد که بین ساختار سازمانی و یادگیری سازمانی کتابداران دانشگاه های دولتی شهر تبریز رابطه مثبت معنا داری وجود دارد. همچنین بین رسمیت و یادگیری سازمانی (0/05>p و 0/34=r) و بین تمرکز و یادگیری سازمانی (0/05>p و 0/28=r) رابطه مثبت معنا داری وجود دارد؛ اما بین پیچیدگی و یادگیری سازمانی رابطه معنا داری مشاهده نشد (0/05<p). همچنین نتایج نشان داد که بین ساختار سازمانی و نوآوری سازمانی کتابداران دانشگاه های دولتی شهر تبریز رابطه مثبت معنا داری وجود دارد. دیگر نتایج پژوهش نشان داد که بین نوآوری سازمانی و یادگیری سازمانی کتابداران دانشگاه های دولتی شهر تبریز رابطه مثبت معنا داری وجود دارد.نتیجه گیری: به نظر می رسد که چالش اصلی سازمان های امروزی، حمایت از نوآوری است که فرایند سازگاری با بسیاری از تغییرات محیطی را تسهیل کند. در نتیجه، انتخاب ساختار سازمانی مناسب یکی از شرایط ضروری جهت سازگاری موفقیت آمیز با تحولات است و این کار با طراحی مداوم ساختار سازمانی امکان پذیر خواهد بود.
بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و یادگیری سازمانی در کتابخانه های دانشگا هی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و یادگیری سازمانی در کتابخانه های دانشگاهی شهر تبریز می باشد. روش: این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی که به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را کتابخانه های دانشگاه تبریز، علوم پزشکی تبریز، شهید مدنی تبریز، هنراسلامی و سهند تبریز تشکیل می دهند. ابزار گردآوری اطلاعات دو پرسشنامه بود. پرسشنامه اول براساس مدل سنگه برای سنجش یادگیری سازمانی و پرسشنامه دوم براساس مدل ناهاپیت و گوشال برای سنجش سرمایه اجتماعی طراحی شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است وضعیت سرمایه اجتماعی در کتابخانه های دانشگاهی تبریز در سطح متوسط قرار دارد و از میان مؤلفه های آن مؤلفه روابط گروهی کمترین میانگین و مؤلفه هویت بیشترین میانگین را دارد. یافته ها: همچنین یافته ها نشان می دهد میزان یادگیری سازمانی در کتابخانه های دانشگاهی نیز در سطح متوسط قرار دارد و از میان مؤلفه های آن مؤلفه مهارت های فردی بیشترین میانگین و مؤلفه یادگیری تیمی کمترین میانگین را دارد. یافته های مقایسه میانگین ها نیز نشان می دهد تفاوت معنی داری بین یادگیری سازمانی کتابداران کتابخانه های دانشگاهی بر اساس سطوح سرمایه اجتماعی وجود دارد و همچنین آزمون تحلیل همبستگی نشان داد رابطه مثبت و معنی داری بین تمام مؤلفه های سرمایه اجتماعی با یادگیری سازمانی وجود دارد. نتایج آزمون تحلیل مسیر نشان داد، ابعاد سرمایه اجتماعی به ترتیب اهمیت اثر گذاری بر یادگیری سازمانی شامل؛ بعد شناختی با اثر کل 439/0، بعد ارتباطی با اثر کل 405/0 و بعد ساختاری با اثر کل 304/0 بود. در مجموع مؤلفه های سرمایه اجتماعی 8/50 درصد از تغییرات یادگیری سازمانی کتابداران کتابخانه های دانشگاهی را تبیین نمودند.
شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر یادگیری سازمانی با استفاده از تکنیک دلفی فازی، مطالعه موردی: یک مرکز تحقیقاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف و زمینه: هدف تحقیق شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر یادگیری در یک مرکز تحقیقاتی است. روش شناسی: این تحقیق از نظر هدف یک تحقیق اکتشافی می باشد که در آن پس از مطالعه ادبیات نظری، عوامل اولیه موثر بر یادگیری سازمانی استخراج و سپس با استفاده از پرسشامه دلفی فازی، عوامل در سه مرحله از طریق پنل دلفی اعتبارسنجی شده است. جامعه آماری این تحقیق، محققین، خبرگان و متخصصین آشنا به موضوع تحقیق در حوزه یادگیری سازمانی می باشد. در مرحله بعد با پرسشنامه مقایسه زوجی و تکنیک AHP، عوامل شناسایی شده با استفاده از نظر خبرگان، اولویت بندی شدند. مبنای این اولویت بندی، میزان اثرگذاری هر کدام از عوامل بر سطح یادگیری سازمانی می باشد. نتیجه گیری: یافته های تحقیق نشان می دهد که عوامل فرهنگی، ساختاری، اقدامات مدیریت منابع انسانی، نگرش و ادراک کارکنان از مهمترین عوامل اثرگذار بر یادگیری از دیدگاه خبرگان می باشند.
ارائه ی مدل ارتباطی فناوری اطلاعات با مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در کارکنان دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تدوین مدل ارتباطی فناوری اطلاعات با مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در کارکنان دانشگاه فرهنگیان است که روش آن توصیفی از نوع همبستگی و مبتنی بر معادلات ساختاری می باشد. جامعه ی-آماری، کارکنان دانشگاه فرهنگیان تهران، به تعداد 220 نفر است که با توجه به مشخص بودن حجم جامعه وهمگن بودن آن در نوع استخدام، ابتدا جامعه به سه طبقه تقسیم و با درنظرگرفتن نسبت هر طبقه، حجم نمونه در آن ها تعیین شد، سپس از هر طبقه به روش تصادفی ساده و با استفاده از فرمول کوکران، 140 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش ازپرسشنامه های فناوری اطلاعاتTorng & Lin یادگیری سازمانی Neefeh و مدیریت دانش Lawson استفاده شده که روایی آن ها به تأیید متخصصان و اساتید رسیده و پایایی شان در یک مطالعه ی مقدماتی با 30 آزمودنی و با آلفای کرونباخ 95.0، 92.0 و 93.0 محاسبه شده است. به منظور تجزیه و-تحلیل اطلاعات، از آمارتوصیفی و استنباطی ازجمله کولموگروف–اسمیرنوف، تحلیل مسیر و برای تعیین ارتباط علی بین متغیرها، از روش مدل معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای PLS2و21 SPSS استفاده شد. یافته-های نشان داد، بین فناوری اطلاعات با مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در کارکنان دانشگاه فرهنگیان و بین فناوری اطلاعات با مؤلفه های مدیریت دانش (تشخیص ، تحصیل ، بکارگیری ، اشتراک ، توسعه و نگهداری دانش) و مؤلفه های یادگیری سازمانی (مهارت های فردی، مدل های ذهنی، چشم انداز مشترک، تفکرسیستمی) در کارکنان دانشگاه فرهنگیان رابطه وجود دارد و مدل ارتباطی آن ها از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین فناوری اطلاعات بیشترین تأثیر را بر مؤلفه ها ی اشتراک دانش با ضریب 0.75 و مدل های ذهنی با ضریب تأثیر 76.0 دارد. با توجه به تأثیر فناوری اطلاعات بر مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در دانشگاه فرهنگیان، بهره-گیری از مدل ارتباطی آن ها در برنامه ریزی و تصمیم گیری های این دانشگاه توصیه می شود.
واکاوی تأثیرپذیری کارآفرینی سازمانی از سبک رهبری تحول آفرین با توجه به نقش میانجی یادگیری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۳
301 - 326
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر سبک رهبری تحول آفرین بر کارآفرینی سازمانی باتوجه به نقش میانجی یادگیری سازمانی انجام پذیرفت. پژوهش برمبنای هدف از نوع کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان بیمه شعب سازمان تأمین اجتماعی استان کرمانشاه به تعداد 436 نفر است که براساس روش نمونه گیری تصادفی و بااستفاده از فرمول کوکران 205 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های استاندارد رهبری تحول آفرین باس و آوولیو (2000)، کارآفرینی سازمانی هیل (1996) و یادگیری سازمانی نیف (2001) بود که روایی آنها با استفاده از روش اعتبار محتوا و پایایی آنها از طریق آلفای کرونباخ تأیید شده است. برای بررسی و آزمون فرضیه های پژوهش، از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارSMART-PLS استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در سطح خطای 05/0 رهبری تحول آفرین تأثیر مثبت و معناداری بر کارآفرینی سازمانی و یادگیری سازمانی دارد. همچنین یادگیری سازمانی بر کارآفرینی سازمانی تأثیر مثبت و معناداری دارد. افزون براین، درسطح خطای 05/0 یادگیری سازمانی، نقش متغیر میانجی در تأثیر رهبری تحول آفرین بر کارآفرینی سازمانی دارد. بنابراین، سازمان موردمطالعه می تواند بااستفاده از سبک رهبری تحول آفرین و راهبرد یادگیری سازمانی، شرایط مناسبی را برای بروز رفتارهای خلاقانه، نوآورانه و کارآفرینانه فراهم نماید.
تأثیر فرایندهای حکمرانی فناوری اطلاعات بر ارتقای چابکی و یادگیری سازمانی (مورد پژوهش: شهرداری منطقه 7 تهران)
منبع:
حکمرانی متعالی سال ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲
99 - 122
حوزه های تخصصی:
با تکامل سریع کاربردها و شیوه های فناوری اطلاعات در سازمان، حکمرانی فناوری اطلاعات برای موفقیت یک سازمان ضروری است تا زمینه دستیابی به چابکی و یادگیری سازمانی را فراهم کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر فرایندهای حکمرانی فناوری اطلاعات بر ارتقای چابکی و یادگیری سازمانی تدوین شده است. روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر نحوه گرداوری داده ها توصیفی و از نظر نوع پیمایشی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری کارکنان معاونت های شهرداری منطقه 7 شهر تهران مشتمل بر 836 نفر می باشد که حجم نمونه با فرمول کوکران برابر با 263 نفر مشخص گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون فریدمن و مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزار AMOS26 استفاده شده است. نتایج نشان داد که متغیرهای حکمرانی فناوری اطلاعات، چابکی سازمانی و یادگیری سازمانی دارای سطح متوسط(تاحدودی موافق) است. همچنین نتایج در بخش استنباطی بیانگر این است که تأثیر استراتژی های حکمرانی فناوری اطلاعات اثربخش بر ارتقای چابکی سازمانی و ارتقای یادگیری سازمانی مستقیم و معنادار است.