مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
یادگیری سازمانی
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه تأثیر تعهد سازمانی بر شکل گیری سازمان یادگیرنده در مؤسسه مطالعات بین المللی انرژی ایران است. برای تعهد سازمانی سه مؤلفه تعهد عاطفی، تعهد مستمر و تعهد هنجاری و برای سازمان یادگیرنده هفت مؤلفه فرصت های یادگیری، ارتقای گفتگو، یادگیری گروهی، تسهیم و کسب دانش، چشم انداز مشترک، انطباق با محیط و حمایت رهبران، در نظر گرفته شده است. از ابزار سنجش پرسش نامه (مشتمل بر 39 پرسش)و مطالعات کتابخانه ای جهت گردآوری اطلاعات استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش کارشناسان و پژوهشگران این سازمان به تعداد 90 نفر و حجم نمونه با استفاده از روش تصادفی ساده به تعداد 73 نفر محاسبه گردید. جهت بررسی نرمال بودن داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنوف و بر اساس نتایج حاصل از آن در تحلیل روابط بین متغیرها از آزمون - همبستگی اسپیرمن و آزمون معادلات ساختاری بهره گرفته شد. همچنین، از طریق آزمون معادلات ساختاری برازش مدل مفهومی پژوهش تأیید گردید. در نهایت مشخص شد که تعهد سازمان بر شکل گیری سازمان یادگیرنده مؤثر است و بهبود امکان تبدیل پذیری سازمان به سازمان یادگیرنده مستلزم سطح تعهد عاطفی و هنجاری بالا است.
بررسی رابطه بین هوش سازمانی و یادگیری سازمانی در کارکنان شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران - منطقه جنوب شرق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین هوش سازمانی و یادگیری سازمانی در کارکنان شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران- منطقه جنوب شرق- می باشد. شیوه انجام پژوهش توصیفی بوده و جامعه آماری متشکل از 350 نفر از کارکنان رسمی برآورد شده که حجم نمونه بر اساس جدول گرجسی و مورگان 183 نفر تخمین زده شد. برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه یادگیری سازمانی پیتر سنجه(2005) و هوش سازمانی آلبرخت(2002) استفاده شده است . داده های گردآوری شده، با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری چندگانه با استفاده از نرم افزار AMOS تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داده است با توجه به آزمون همبستگی پیرسون، بین میل به تغییر، سرنوشت مشترک، روحیه سازمانی ، عملکرد سازمانی، کاربرد دانش، اتحاد و توافق و یادگیری سازمانی رابطه مستقیم وجود دارد. نتایج معادلات ساختاری نیز نشان داد که بین هوش سازمانی رابطه مثبت و معناداری با یادگیری سازمانی دارد همچنین رابطه بین سرنوشت مشترک،فشار سازمانی و اتحاد و توافق با یادگیری سازمانی تأیید شد. از میان مؤلفه های هوش سازمانی، تمایل به تغییر دارای همبستگی بیشتری با یادگیری سازمانی است. این امر بیانگر این مطلب است که در یک سازمان هر چه یادگیری سازمانی بیشتر باشد افراد تمایل بیشتری به تغییر خواهند داشت.
تاثیر رهبری اصیل بر یادگیری سازمانی کارکنان از طریق متغیر میانجی هوش سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی تاثیر رهبری اصیل بر یادگیری سازمانی با توجه به نقش میانجی هوش سازمانی بوده است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نوع توصیفی و از نظر جمع آوری داده ها پیمایشی به شمار می آید. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه استاندارد رهبری اصیل والومبا و همکاران (2006)، پرسشنامه هوش سازمانی آلبرخت (2001) و پرسشنامه یادگیری سازمانی دیان نیفه (2001) بوده است و برای سنجش متغیرها از طیف پنج تایی لیکرت استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق مشتمل بر 400 نفر از کارکنان رسمی پالایشگاه دوم مجتمع گاز پارس جنوبی بود. با استفاده از فرمول کوکران تعداد 119 نفر به عنوان نمونه نهایی تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده، در بخش آمار توصیفی از نرم افزار SPSS و در بخش آمار استنباطی از آزمون معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد که رهبری اصیل بر هوش و یادگیری سازمانی تاثیر معناداری دارد. همچنین نقش میانجی هوش سازمانی نیز با توجه به تاثیر معنادار بودن روابط مورد تایید قرار گرفت.
نقش میانجی فراموشی هدفمند سازمانی در تاثیر رهبری اصیل بر یادگیری سازمانی در کارکنان حوزه ستادی وزارت نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر رهبری اصیل بر یادگیری سازمانی با توجه به متغیر میانجی فراموشی هدفمند سازمانی بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر نحوه اجرا، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کارکنان حوزه ستادی وزارت نفت و شامل 840 نفر بود که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان از میان آن ها تعداد 260 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه استاندارد رهبری اصیل نورثاوس(2010)، فراموشی هدفمند سازمانی دی هالن(2004) و یادگیری سازمانی نیفه(2001) استفاده شد. پایایی پرسش نامه ها نیز با استفاده از ضرایب آلفای کرونباخ به ترتیب 0/86، 0/88 و 0/89 به دست آمد. داده های گردآوری شده توسط نرم افزار معادلات ساختاری warpPLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بررسی تحلیل مسیر نشان می دهد که رهبری اصیل بر یادگیری سازمانی تاثیر مثبت و معناداری دارد و نقش میانجی گری فراموشی هدفمند سازمانی بین رهبری اصیل و یادگیری سازمانی نیز تایید می گردد.
تأثیر رهبری فضیلت گرا بر خودتوسعه ای معلمان با میانجیگری یادگیری سازمانی معلمان
منبع:
مطالعات کارورزی در تربیت معلم سال اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱
119 - 144
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر رهبری فضیلت گرا بر خود توسعه ای معلمان با میانجی گری یادگیری سازمانی معلمان آموزش وپرورش شهرستان ساری در سال 1397 بود که روش پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی- همبستگی بوده است. جامعه آماری کلیه معلمان آموزش وپرورش شهرستان ساری (1280 نفر) بودند، حجم نمونه بر طبق جدول کرجسی و مورگان 295 نفر برآورد شد و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بود. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل کتابخانه ای و میدانی است که شامل سه پرسشنامه استاندارد رهبری فضیلت گرا وانگ و هکت (2015) با پایایی 93/0، ؛ پرسشنامه خود توسعه ای پرالت (2008) با پایایی 87/0 و پرسشنامه یادگیری سازمانی اوناگ و همکاران با پایایی۷۰ /0 بوده است. روایی پرسشنامه با نظر کارشناسان و متخصصان مورد تأیید واقع شد. تجزیه وتحلیل سؤالات در نرم افزارSPSS22 مورد آزمون قرار گرفت. داده های پژوهش با بهره گیری از آزمون همبستگی، رگرسیون و با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری بررسی و تحلیل گردید. نتایج پژوهش نشان داد که رهبری فضیلت گرا بر خود توسعه ای معلمان با میانجی گری یادگیری سازمانی معلمان آموزش وپرورش شهرستان ساری تأثیر داشت و شدت رابطه این همبستگی، همبستگی قوی بین متغیرها را نشان داده است که با توجه تجزیه وتحلیل به دست آمده می توان نتیجه گیری نمود که الگوی رهبری فضیلت گرا می تواند یادگیری سازمانی را در سازمان آموزش وپرورش بهبود بخشد و از این طریق فرایند ابداع، تسهیم، توسعه، به کارگیری و توزیع دانش و اطلاعات جدید را تسهیل نماید.
بهبود کیفیت مؤلفه های نظام آموزش عالی با بهره گیری از مدلِ مدیریتِ دانش (با تأکید بر فرآیند یاددهی- یادگیری)(مطالعه موردی: دانشگاه فرهنگیان حوزه ی جنوب شرق کشور)
حوزه های تخصصی:
دانشگاه ها به عنوان یک رده ی صفی در ساختار آموزش عالی کشور از سرمایه انسانی عظیمی به نام دانشجو برخوردارند؛ تاثیرات و چالش های تحویل برنامه آموزشی و ظهور سریع دانش منتج از اصلاح برنامه آموزشی، باعث شده است ضرورت توسعه شایستگی های فرآیند یاددهی- یادگیری هنگام بکارگیری برنامه آموزشی جدید دوچندان شود. در برخورد با این مساله، دانشگاه ها به دنبال ارتقای کیفیت یادگیری مداری برای مدیریت و پردازش اطلاعات و دانش جدید هستند. چرا که دانش، یک منبع عمومی از شرایط انسانی است و بطور نزدیکی با فرایند یادگیری مرتبط است. این مقاله به بررسی این رابطه و نقش مدیریت دانش در بهبود عملکردِ فرآیند یاددهی- یادگیری و یادگیری سازمانی و نهایتاً ارتقای ظرفیت و توانمندی دانشگاه های دولتی می پردازد. تحقیق حاضر از نظر نحوه گردآوری داده ها یک تحقیق توصیفی است که با روش پیمایشی و بررسی مقطعی صورت پذیرفته است. جامعه آماری این تحقیق ، پردیس های دانشگاهی فرهنگیان حوزه جنوب شرق می باشد. با استفاده از روش پرسشنامه ، جمع آوری داده ها از یک نمونه آماری برابر با 265 نفر از دانشجویان و ده نفر از روءسای دانشگاه در10 دانشگاه انجام گردید. به منظور توضیح و تبیین متغیرهای پنهان(مفاهیم مشاهده نشده) توسط متغیرهای آشکار (سوالات) و همچنین نشان دادن چگونگی پیوند متغیرها با یکدیگر و دستیابی به ساختار علت و معلولی متغیرها و روابط بین آنها از الگوی معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان داد که دسترسی، کاربرد و به اشتراک گذاری دانش، به عنوان عوامل مؤثر در بهبود فرآیند یاددهی - یادگیری و ارتقای کیفیت یادگیری سازمانی است.
کیفیت زندگی کاری و نقش آن در بی تفاوتی سازمانی معلمان ورزش
حوزه های تخصصی:
با نظر به اهمیت روزافزون نیروی انسانی در موفقیت سازمان ها، امروزه محققان توجه وافری به کیفیت زندگی کاری و بی تفاوتی سازمانی دارند، بر همین اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی کیفیت زندگی کاری و نقش آن در بی تفاوتی سازمانی معلمان ورزش استان زنجان بود. روش تحقیق کاربردی، از نوع توصیفی- همبستگی است. 130 نفر از معلمان ورزش استان براساس جدول مورگان، به صورت طبقه ای (460 نفر در 14 منطقه) در پژوهش شرکت کرده و به پرسشنامه های کیفیت زندگیِ کاری والتون (1973) و بی تفاوتی سازمانی دانایی فرد و همکاران (1389) با پایایی (آلفای کرونباخ به ترتیب، 81/0 و 79/0) و روایی قابل قبول پاسخ دادند. تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی و با استفاده از آزمون های کلموگروف- اسمیرنف، همبستگی پیرسون و رگرسیون انجام گرفت. نتایج نشان داد کیفیت زندگی کاری و مؤلفه های آن بر بی تفاوتی سازمانی معلمان ورزش استان زنجان تأثیر دارد. بنابر این یافته ها پیشنهاد می شود مسئولان مربوطه با توجه بیش از پیش به این مهم بر افزایش رضایت شغلی معلمان ورزش و کاهش بی تفاوتی آن ها اقدام کنند و در مسیر اهداف ارزشمند سازمان آموزش و پرورش، و پیشرفت کشور گام بردارند.
طراحی مدل استقرار سازمان مربی گرا با رویکرد یادگیری سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مدیریت تحول سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
289 - 316
حوزه های تخصصی:
استقرار سازمان مربی گرا با بهبود شایستگی و آموزش کارکنان به گسترش همزمان یادگیری سازمانی و توسعه سرمایه انسانی در آموزش عالی مرتبط است؛ ازاین رو هدف این پژوهش، طراحی مدل استقرار سازمان مربی گرا با رویکرد یادگیری سازمانی در دانشگاه فرهنگیان است. پژوهش از بُعد روش، ترکیبی؛ از بُعد راهبرد، پیمایشی – توصیفی و از بُعد هدف، کاربردی است. در بخش کیفی، جامعه شامل 25 نفر از خبرگان بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در بخش کمی جامعه آماری شامل کارکنان دانشگاه فرهنگیان استان های خراسان به تعداد 397 نفر بودند. برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شد و 196 نفر به روش تصادفی طبقه ای متناسب با جمعیت استان ها انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه برگرفته از بخش کیفی تحقیق بود که پس از تأیید روایی صوری، محتوایی و سازه و تأیید پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ به کار گرفته شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS و PLS و Amos استفاده شد. یافته ها حاکی از برازش مناسب مدل ارائه شده، بود. نتایج در مدلی متشکل از 2 متغیر، 7 بُعد و 27 مؤلفه و 131 شاخص استخراج شد. ابعادی همچون فرایند استقرار و سطوح یادگیری به ترتیب بیشترین اهمیت را در متغیرهای سازمان مربی گرا و یادگیری سازمانی در دانشگاه دارا بودند. با توجه به نتایج می توان گفت استقرار سازمان مربی گرا می تواند موجب دستیابی به یادگیری سازمانی مطلوب در دانشگاه فرهنگیان شود و زمینه ایجاد، فرآیند و سطوح فردی، گروهی و سازمانی می توانند در استقرار مربی گری سازمانی مؤثر باشند.
نقش میانجی مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در تأثیر فعالیت های توسعه منابع انسانی بر نوآوری کارکنان (مورد کارکنان دانشگاه شهید باهنرکرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، سنجش تأثیر فعالیت های توسعه منابع انسانی بر نوآوری کارکنان با نقش میانجی مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در بین کارکنان دانشگاه شهید باهنرکرمان بوده است. روش تحقیق به لحاظ ماهیت، توصیفی-همبستگی و از حیث هدف کاربردی است. جامعه آماری تحقیق را روسا، معاونین، مدیران اداری به تعداد 50 نفر و کارکنان شهید باهنرکرمان به تعداد 352 نفر تشکیل داده اند که روش نمونه گیری برای روسا، معاونین، مدیران اداری به روش سرشماری و روش نمونه گیری برای کارکنان تصادفی-طبقه ای و حجم نمونه آن بر اساس جدول کرجسی و موگان 184 نفر برآورده شد. جهت گردآوری داده ها از پرسش نامه های معتبر مدیریت دانش دیکسون (2000)، مدیریت منابع انسانی بوسلی و ویل (۲۰۰۲)، نوآوری سازمانی مقیمی و رمضان (2012) و یادگیری سازمانی نیفه (2001) استفاده گردید که روایی آن ها توسط استاد راهنما و صاحب نظران دانشگاهی مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن ها نیز از طریق آزمون ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری Lisrel و نیز نرم افزار آماری Spss استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد فعالیت های توسعه منابع انسانی بر مدیریت دانش تأثیر مثبت و معناداری دارد. فعالیت های توسعه منابع انسانی بر یادگیری سازمانی کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد. یادگیری سازمانی کارکنان بر نوآوری آن ها تأثیر مثبت و معناداری دارد. مدیریت دانش بر نوآوری کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد. فعالیت های توسعه منابع انسانی بر نوآوری کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارد نهایتاً مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در تأثیرگذاری فعالیت های توسعه منابع انسانی بر نوآوری کارکنان نقش میانجی دارند.
ارائه ی الگوی بررسی رابطه ی یادگیری سازمانی با تسهیم دانش و عملکرد نوآوری(مورد مطالعه: سرکلانتری سوم شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال دهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
626 - 647
حوزه های تخصصی:
زمینه و هد ف: د ر محیط کنونی که همواره د ر حال تغییر و تحول است، و شتاب پیشرفت جوامع موجب وفور همه جانبه ی اطلاعات و تعد د منابع اطلاعاتی شد ه است، ارزش و اهمیت مفاهیمی همچون تسهیم د انش، یاد گیری سازمانی و نوآوری بیش از پیش شد ه است. د ر چنین شرایطی، سازمان هایی موفق هستند که بتوانند خود را با این روند وفق د اد ه و تصمیم گیری ها واکنش های شان صحیح و به موقع باشد . از این رو، پژوهش حاضر د رصد د است تا الگوی را برای بررسی رابطه ی یاد گیری سازمانی با تسهیم د انش و عملکرد نوآوری ارائه نماید .
روش: روش تحقیق حاضر، توصیفی همبستگی است و جامعه ی آماری این تحقیق، فرماند هان، افسران و د رجه د اران سرکلانتر سوم شهر تهران با سابقه ی کاری بیش از یک سال و د ارای مد رک تحصیلی لیسانس و بالاتر هستند که تعد اد آن ها 120 نفر بود ه که با استفاد ه از روش نمونه گیری د ر د سترس و با توجه به محد ود بود ن جامعه ی آماری مورد مطالعه، حد اقل حجم نمونه با استفاد ه از فرمول کوکران، 92 نفر تعیین شد . برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه ی محقق ساخته با طیف پنج گزینه ای لیکرت استفاد ه شد . این پرسش نامه د ارای30 سؤال و برای سنجش سه متغیر می باشد که پایایی آن با استفاد ه از آلفای کرونباخ 919/0 به د ست آمد که مقد ار مناسبی است.
یافته ها: د ر این تحقیق از نرم افزار AMOS جهت تجزیه و تحلیل د اد ه های جمع آوری شد ه استفاد ه شد ، و از تحلیل عاملی تأیید ی برای روایی سازه، و از الگوی ساختاری به منظور بررسی فرضیه های تحقیق بهره گرفته شد ه است. یافته ها نشان می د هد که یاد گیری سازمانی با مد یریت د انش و عملکرد نوآوری مرتبط بود ه و ارتباط معناد اری د ارند .
نتیجه گیری: نتایج نشان د اد که ارتباط مثبت و معناد اری بین یاد گیری سازمانی با تسهیم د انش و عملکرد نوآوری وجود د ارد . افزون بر این، اثر میانجی گری مثبت تسهیم د انش بر رابطه ی یاد گیری سازمانی و عملکرد نوآوری، و اثر میانجی گری مثبت هم زمان (کاربرد و انتقال د انش) بر یاد گیری سازمانی و عملکرد نوآورانه تأیید شد . همچنین الگوی ارائه شد ه از برازش مناسبى برخورد ار است.
تبیین رابطه هوش سازمانی، کارایی و یادگیری سازمانی با توانمندسازی (مورد مطالعه، کارکنان فرماندهی انتظامی استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
224 - 238
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: این مقاله به تبیین رابطه میان هوش سازمانی، کارایی و یادگیری سازمانی با توانمندسازی کارکنان فرماندهی انتظامی استان چهارمحال و بختیاری پرداخته است.
روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی بوده که با هدفی کاربردی و به روش همبستگی انجام شده است. برای گردآوری داده های مورد نیاز نیز از تلفیق پرسش نامه های هوش سازمانی آلبرشت (2003)، یادگیری سازمانی نیفه (2001)، توانمندسازی اسپریتزر (1995) و بختیاری (1389) و پرسش نامه سنجش کارایی طلاوری (1381) استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان کارکنان فرماندهی انتظامی استان چهارمحال و بختیاری، تشکیل می دهند که از میان آنها تعداد 60 نفر به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. داده های به دست آمده نیز با استفاده از آزمون های آماری تی و همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل های انجام شده، مؤید این مطلب است که کارایی، یادگیری سازمانی و توانمندسازی کارکنان فرماندهی انتظامی استان چهارمحال و بختیاری بالا است. بین هوش سازمانی (کلی)، کارایی و یادگیری سازمانی کارکنان فرماندهی انتظامی استان چهارمحال و بختیاری با توانمندسازی (کلی) آنان رابطه معنادار وجود دارد و از میان ابعاد هوش سازمانی، بعد سرنوشت مشترک، بیشترین ارتباط و بعد کاربرد دانش، کمترین ارتباط را با توانمندسازی کارکنان دارند.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش با نتایج حاصل از برخی پژوهش ها همسو و هم جهت بوده و نتایج آنها را تأیید می کند. هوش سازمانی بیشترین رابطه را با احساس ارزشمندی؛ کارایی بیشترین ارتباط را با احساس اطمینان و یادگیری سازمانی نیز بیشترین ارتباط را با احساس شایستگی کارکنان دارد.
تأثیر یادگیری سازمانی بر چابکی سازمانی در فرماندهی انتظامی استان مازندران با نقش میانجی رضایت شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
621 - 637
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر به دنبال بررسی تأثیر یادگیری سازمانی بر چابکی سازمانی در فرماندهی انتظامی استان مازندران با میانجیگری رضایت شغلی است.
روش: این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است که به روش میدانی اجرا شد. جامعه آماری پژوهش، کارکنان فرماندهی انتظامی استان مازندران بوده که به روش تصادفی طبقه ای تعداد 390 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسش نامه های محقق ساخته شامل 78 سؤال بود. برای مطالعه پایایی پژوهش از روش آلفای کرونباخ و برای روایی نیز از روایی صوری و محتوا استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی، تکنیک تحلیل عاملی و معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که میزان ضریب مسیر بین یادگیری سازمانی و رضایت شغلی برابر با 69/0، میزان ضریب مسیر بین یادگیری سازمانی و چابکی سازمانی برابر با 73/0 و میزان ضریب مسیر بین رضایت شغلی و چابکی سازمانی 52/0 است که نشان از تأثیر بالای متغیر تأثیرگذار بر متغیرهای وابسته مربوطه است.
نتیجه گیری: با توجه به نیاز نیروی انتظامی به مؤلفه های چابکی سازمانی، این سازمان باید حوزه های درون و برون سازمانی را بطور دقیق بشناسد و برای توسعه و تعمیق فرایند یادگیری اقدام کند و همچنین در راستای افزایش رضایتمندی کارکنان از ظرفیت های درونی و بیرونی بهره ببرد.
سنجش عوامل مؤثر بر مدیریت استعداد در مراکز آموزش نیروی انتظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
587 - 610
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سازمان ها به ویژه سازمان های خدماتی از جمله نیروی انتظامی دریافته اند که به منظور موفقیت در عرصه پیچیده کنونی به داشتن بهترین استعدادها نیاز دارند. همزمان با درک نیاز به استخدام، توسعه و نگهداشت استعدادها ، سازمان ها دریافته اند که استعدادها منابعی بحرانی هستند که برای دستیابی به بهترین نتیجه ها نیازمند مدیریت هستند. با توجه به آنچه گفته شد این پژوهش با هدف سنجش عوامل مؤثر بر مدیریت استعداد در مراکز آموزش نیروی انتظامی انجام شد.
روش: روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی، از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی و از نظر نوع داده، کمی است. جامعه آماری شامل کارکنان رسمی و پیمانی مراکز آموزش نیروی انتظامی بودند که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 300 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته ترکیبی برگرفته از پرسشنامه های استاندارد بهره گرفته شد. برای محاسبه روایی پرسشنامه از روایی محتوا و سازه استفاده شد که یافته ها بیانگر روا بودن ابزار اندازه گیری بود و همین طور به منظور سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و ضریب پایایی ترکیبی استفاده شد که به دلیل بیشتر شدن مقادیر ضرایب از 7/0 می توان گفت که پرسشنامه یادشده از پایایی لازم برخوردار است. داده های گردآوری شده از طریق آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تی تک نمونه ای و همبستگی پیرسون) تحلیل شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد، بین عوامل اثرگذار بر مدیریت استعداد شامل فرهنگ سازمانی، سرمایه انسانی، یادگیری سازمانی، انگیزش و مسئولیت اجتماعی سازمان و مدیریت استعداد رابطه معناداری در سطح 01/0 وجود دارد.
نتیجه گیری: وضعیت موجود عوامل مؤثر بر مدیریت استعداد و همین طور وضعیت موجود مدیریت استعداد و مؤلفههای آن شامل فرصت های یادگیری، حفظ کارکنان مستعد، جو رفتاری مساعد، توجه به منابع و زیرساخت ها، جذب کارکنان مستعد و عملکرد بهتر در مراکز آموزش نیروی انتظامی در سطح 01/0، بالاتر از میانگین است.
بررسی تأثیر ظرفیت انعطاف پذیری و یادگیری سازمانی بر عملکرد بازاریابی: بررسی آثار میانجی نوآوری محصول و تعدیلگر آشفتگی محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
183 - 197
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه راهکارهایی برای افزایش عملکرد بازاریابی از طریق ایجاد نوآوری در محصول اجرا شده است. بدین منظور به بررسی تأثیر ظرفیت انعطاف پذیری و یادگیری سازمانی و نوآوری محصول بر عملکرد بازاریابی می پردازد. روش: جامعه آماری این پژوهش شامل 236 شرکت تولیدی و صادراتی دارو و نمونه آماری شامل 146 شرکت است. برای آزمون فرضیه های آماری، از روش حداقل مربعات جزئی و از نرم افزار SMART-PLS استفاده شده است. یافته ها: نتایج حاصل، حاکی از اثرهای مثبت و معنادار ظرفیت انعطاف پذیری سازمانی و یادگیری سازمانی با متغیر میانجی نوآوری محصول بر عملکرد بازاریابی این شرکت هاست. طبق بررسی های انجام شده، تأثیر تعدیلی آشفتگی محیطی بر اثر ظرفیت انعطاف پذیری سازمانی و یادگیری سازمانی بر نوآوری محصول تأیید نشد. نتیجه گیری: ایجاد انعطاف در فرایندها و تصمیم گیری های سازمانی در راستای پاسخ سریع به تغییرهای گسسته محیطی امری ضروری است. سازمان ها به منظور افزایش توانمندی برای رویارویی با محیط متلاطم و پیچیده، به استفاده از پارادایم های نوین و ایجاد ظرفیت یادگیری نیاز دارند. بر این اساس، شرکت ها قادر خواهند بود برای پاسخ به خواسته های دائم در حال تغییر مشتریان، به ایجاد نوآوری پیوسته در محصول بپردازند و از این طریق، افزایش عملکرد و جایگاه رقابتی سازمان را رقم بزنند.
مدیریت دانایی در مسیر آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
221 - 235
حوزه های تخصصی:
مدیریت دانایی از مهم ترین مباحث در حوزه مدیریت سازمان ها و رسانه ها است و راهبرد مدیریت دانایی با نگاه به آینده پژوهی به چه مدل و مؤلفه هایی نزدیک تر بوده است. از این رو در پژوهش حاضر به مصاحبه عمیق با خبرگان که شامل (اعضای هیئت علمی دانشگاه ها و مدیران ارشد رسانه) پرداخته ایم .در این پژوهش از رویکرد گلوله برفی برای انتخاب نمونه ها و از روش اشباع تم ها به منزله استانداردی برای پایان نمونه گیری استفاده گردیده است .ازآن جایی که تم های برگزیده با بهره گیری از نظرات خبرگان، احصاء شده، روایی مصاحبه ها مورد تأیید قرار گرفته و برای تأیید پایایی مصاحبه ها از روش باز آزمایی استفاده شده است .با توجه به نظرات ارائه شده در پژوهش، سوگیری مدیریت دانایی، پیچیدگی های رفتار انسان و موانع شناخت انسان، مهم ترین ملاحظات اثرگذار مدیریت دانایی بر فرآیند آینده پژوهی شناسایی شده است .از سوی دیگر، تحقق پیش بینی ها، رسیدن به آینده مورد نظر و ارتقای دانایی آینده پژوهی، مهم ترین دستاوردهای تعامل دوسویه آینده پژوهی و مدیریت دانایی تشخیص داده شده است.همچنین پیش بینی آینده، ایجاد تغییرات مطلوب در آینده و شناسایی عوامل تغییر، مهم ترین اثرات ناشی از فرآیند آینده پژوهی بر مدیریت دانایی در سازمان صدا و سیما قلمداد گردیده است؛ به گونه ای که کاربرد مدیریت دانایی با نگاه به آینده در رسانه ملی سبب افزایش یادگیری سازمانی، در سازمان صداوسیما شده است.
شناسایی ابعاد، مولفه ها و عوامل تاثیرگذار بهسازی منابع انسانی با توجه به رویکرد رهبری تحول گرا در سازمان آموزش و پرورش استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : هدف از اجرای این پژوهش شناسایی ابعاد و مولفه ها و عوامل بهسازی منابع انسانی با رویکرد رهبری تحول گرا درسازمان آموزش و پرورش استان تهران بود. روش شناسی: روش پژوهش کیفی بود. جامعه آماری این پژوهش را خبرگان و متخصصان حوزه منابع انسانی تشکیل دادند و با توجه به نظر اشتراوس و کوربین(25-10)، پس از مصاحبه با نفر شانزدهم اشباع نظری صورت گرفت. جمع آوری داده ها با استفاده از نظریه داده بنیاد و پس از انجام مصاحبه نیمه ساختار با خبرگان، از طریق کدگذاری های باز شناسایی شده و کدگذاری محوری و انتخابی و با استفاده از تکنیک آنتروپی شانون صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزار MAXQDA صورت پذیرفت. یافته ها: در نهایت در 2 بعد فردی و سازمانی 11 مولفه (به شرح زیر) و 28 شاخص شناسایی شدند: فرهنگ تعهدآفرینی(0403/)، عدالت محوری(0436/)، رهبری اخلاقی تحول گرا(0451/)، مسوولیت پذیری(0432/)، نگرش فردی(0413/) ، ارتباطات فردی(0472/) ، سازگاری شغلی(0521/) ،یادگیری حرفه ای (0419/) ، ارزیابی عملکرد(0462/) ، سیاست های حمایتی(0461/) ، جو اخلاقی (0438/) . نتیجه گیری: نتایج نشان داد که دو بعد فردی و سازمانی و 11 مولفه ذکر شده ،عواملی هستند که می توانند در بهسازی منابع انسانی سازمان آموزش و پرورش تهران موثر باشند.
تأثیر فناوری اطلاعات بر مسئولیت اجتماعی و یادگیری سازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی استان مازندران جهت ارائه مدل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
قابلیت های فناوری اطلاعات نقش مهمی در محیط پر سرعت و در حال تغییر ایفا می کند.این نکته قابل تاکید است که سازمان هایی که فناوری اطلاعات و قابلیت استفاده از آن را دارند لذا هدف پژوهش حاضر تأثیر فناوری اطلاعات بر مسئولیت اجتماعی و یادگیری سازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی استان مازندران جهت ارائه مدل است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی است،جامعه آماری شامل اعضا هیات علمی مرکز و شرق استان مازندران به تعداد 547 نفر که بر اساس جدول کرجسی و مورگان به تعداد 207 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر اساس گروه های آموزشی انتخاب شدند جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه فناوری اطلاعات، مسئولیت اجتماعی و یادگیری سازمانی که روایی از طریق تحلیل عاملی تاییدی و پایایی از ضریب آلفای کرانباخ به ترتیب 89/0، 86/0 و 92/0 بدست آمد که مورد تایید است .روش تجزیه و تحلیل داده ها معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل بوده است. نتایج حاکی از اثر مستقیم وغیرمستقیم فناوری اطلاعات بر مسئولیت اجتماعی و یادگیری سازمانی بوده است. همچنین یادگیری سازمانی بر مسئولیت اجتماعی تاثیر مستقیم داشته است.
طراحی الگوی راهبردی جانشین پروری با تأکید بر یادگیری سازمانی در دانشگاه های کشور (مورد مطالعه؛دانشگاه آزاد اسلامی خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضرارائه الگوی راهبردی جانشین پروری با تأکید بر یادگیری سازمانی در دانشگاه های کشور بوده که مورد مطالعه آن دانشگاه آزاد اسلامی استان خراسان رضوی می باشد. این تحقیق به روش طرح تحقیق آمیخته - اکتشافی انجام شده که طبق آن ابتدا روش کیفی به کار گرفته شده و سپس با توجه به نتایج به دست آمده روش کمّی مورد استفاده قرار گرفته شده است. در این تحقیق براساس یک رویکرد کیفی با روش دلفی و مصاحبه برای جانشین پروری و یادگیری سازمانی ابتدا لگوبندی و مدل مفهومی اولیه تشکیل شده و سپس با استفاده از اطلاعات میدانی و پیمایشی مدل طراحی شده حاصل از تکنیک دلفی برای ارزیابی مورد آزمون و تحلیل قرار گرفت. داده ها از طریق مصاحبه با 25 نفر از خبرگان علمی که دارای آثار علمی و دانشگاهی بوده اند گردآوری شده است. ابزارگردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه با خبرگان دانشگاه است. یافته های این تحقیق نشان داد که مدل مفهومی پژوهش حاکی از آن است که پدیده اصلی جانشین پروری تحت تأثیر هفت متغیر قرار دارد که در طراحی پرسشنامه و سنجش الگو این عوامل مورد توجه قرار گرفت. همچنین نتایج این پژوهش در خصوص الگوی جانشین پروری مدیران، ابعاد و عوامل تأثیرگذار بر جانشین پروری را تأیید و اهمیت هر یک را مشخص کرد که عبارتند از: الف) نظام آموزش؛ ب) ارزیابی و اندازه گیری عملکرد؛ پ) خط مشی و راهبرد؛ ت) شناسایی استعدادها وتشکیل خزانه استعداد؛ ث) تعهد به اجرای جانشین پروری؛ ج)شناسایی پست های کلیدی و چ) منابع انسانی. کلید واژه ها: مدیریت جانشین پروری، یادگیری سازمانی، دانشگاه آزاد اسلامی، برنامه ریزی نیروی انسانی.
بررسی رابطه یادگیری سازمانی و عملکرد مالی از طریق فرایند نوآوری در شرکت های صنعتی گلپایگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۷ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
773 - 790
حوزه های تخصصی:
اگرچه یادگیری سازمانی اغلب هدف قلمداد می شود، از دید بسیاری از سهامداران، هدف نهایی بسیاری از سازمان ها، بهینه سازی نتایج مالی مانند بهره وری و سوددهی است. به کارگیری یادگیری سازمانی و نوآوری از جمله عواملی اند که باعث بهبود عملکرد مالی سازمان می شوند؛ درحالی که شرکت ها به دنبال بهبود عملکرد مالی، افزایش سود و کاهش هزینه های خود هستند، باید به تأثیر یادگیری سازمانی و نوآوری بر عملکرد مالی سازمان ها توجه کرد. اهداف اصلی این پژوهش عبارتند از بررسی تأثیر یادگیری سازمانی بر عملکرد مالی شرکت ها از طریق فرایند نوآوری و بررسی تأثیر یادگیری سازمانی با نوآوری و نوآوری با عملکرد مالی. داده های آماری با استفاده از توزیع 137 پرسشنامه در بین مدیران و کارشناسان ارشد شرکت های صنعتی شهرستان گلپایگان و جمع آوری 120 عدد از آنها تهیه شد. پس از تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار LISREL، هر سه فرضیه مطرح شده در پژوهش پذیرفته شد.
تأثیر تعهد مدیران ارشد، مدیریت دانش و یادگیری سازمانی بر سرمایه مشتری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۱ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
357 - 374
حوزه های تخصصی:
هدف: از آنجا کهمزیت دانشی انسان ها به منبع مزیت رقابتی بی بدیل در بازار تبدیل شده و زیرساخت سرمایه انسانی بر مدیریت استعدادها، مدیریت دانش و یادگیری سازمانی استوار است، نهادینه سازی این زیرساخت ها در سازمان به حمایت کافی و پشتیبانی مدیران ارشد سازمان نیاز دارد. هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر تعهد مدیران ارشد (با ابعاد تأکید استراتژیک، تعامل درون و برون سازمانی و تخصیص منابع) و مدیریت دانش (با ابعاد کسب دانش، خلق دانش، کاربرد دانش، انتقال دانش و ثبت دانش) و یادگیری سازمانی بر سرمایه مشتری (با ابعاد هوش بازار، مشعوف شدن مشتری و وفاداری مشتری) است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی بوده و روش آن توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش 700 نفر از کارکنان شرکت سازه گستر سایپا به عنوان تأمین کننده قطعات خودرو در تهران است که از میان آنها 220 نفر برای نمونه به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه استاندارد است. تحلیل داده ها به کمک آزمون های آماری تحلیل عاملی تأییدی، تحلیل مسیر شده و آزمون تی با استفاده از نرم افزارهای لیزرل و اس.پی.اس.اس به اجرا درآمده است. یافته ها: متغیر تعهد مدیران ارشد (با شاخصه های تاکید براستراتژیک بودن، تعاملات درون سازمانی و برون سازمانی) تنها زمانی بر سرمایه مشتری (هوش بازار، مشعوف شدن مشتری و وفاداری مشتری) تأثیرگذار است که متغیرهای مدیریت دانش و یادگیری سازمانی در نظر گرفته شود. بر طبق شاخص های برازش کلی مدل، شاخص های موجود در مدل های اندازه گیری برای سنجش خصیصه مربوطه در سازه معتبر است. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که همه ابعاد برای پیش بینی سرمایه مشتری در این شرکت مهم هستند. بنابراین، حمایت از یادگیری سازمانی مبتنی بر بازار بر اساس زیرساخت مدیریت دانش، باعث می شود سرمایه مشتری نوعی مزیت رقابتی پایدار برای شرکت باشد.