مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
تصویر
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۹۳
43 - 50
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: همنشینی طولانی «ادبیات» و «نقاشی» در نسخ مصور تأثیری دیرینه و عمیق بر شکل و ساختار نقاشی ایرانی داشته است. از میانه های عهد صفوی تولید نگاره های مستقل از کتاب به شکل روزافزونی گسترش یافت. به نظر می رسد که در این دوران پیوند و کشاکش رسانه های نقاشی و ادبیات واجد شکل نوینی شده باشد. از این رو بررسی آثار معین مصور در حکم آخرین نماینده جدی مکتب نقاشی اصفهان در این زمینه حائز اهمیت است.هدف پژوهش: این پژوهش بر آن است که «چگونگی» تحول پیوند تاریخی «ادبیات» و «نقاشی» در اواخر مکتب نقاشی اصفهان را از طریق بررسی شکلی و ساختاری نسبت «تصویر» و «متن» در آثار معین مصور نشان دهد.روش پژوهش: در این پژوهش نقاشی های معین مصور با روش تحلیلی-تطبیقی بررسی شده و یافته های این تحلیل با رویکردی تاریخی در سیر تحول نقاشی ایرانی در میانه های عهد صفوی تفسیر شده است.نتیجه گیری: تصویر «لحظه زایا» در نسخه نگاره های معین مصور نشان از گونه ای «زمان مندی پنهان» دارد که یادآور توالی کنش های روایت کلامی است. از سوی دیگر در نگاره های تک برگ معین مصور، تجانسی بیشتر میان رسانه، محتوا و نحوه ادراک آن دیده می شود، زیرا این آثار فارغ از روایتگری به چینش اجسام و پیکره های زیبا محدود شده اند. ردپای تعمیق زیباشناسی مبتنی بر این آثار در نسخه نگاره های آن دوران نیز قابل تشخیص است؛ آنجا که تعداد پیکره ها و خرده صحنه های روایی در تصاویر این نسخ کاهش یافته و نقاشی تمرکز بیشتری بر تصویرگری «لحظه زایا» یافته است. در نتیجه به نظر می رسد که در آثار معین مصور پیوند و کشاکش متن و تصویر به شکل حرکتی از «متن» به سوی «تصویر» قابل تصور است، این گرایش در امتداد مکتب اصفهان خارج از ذوق محافظه کارانه دربار در تهیه نسخ مصور و شکوهمند ادبی، فرصت رشد و گسترش بیشتری یافت و باعث تولید نقاشی هایی با جنبه محاکاتی و حسی قوی تر شد. این امر در آن دوران نمودی از حرکتی به سوی استقلال و تفکیک بیشتر رسانه نقاشی از روایت کلامی است.
ارزیابی پیوستگی بین تصویر و متن در کتاب های آموزش زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش توصیفی-تحلیلی، بررسی روابط بین تصویر و متن در کتاب های آموزش زبان انگلیسی کاتینگ ایج و امریکن انگلیش فایل براساس چارچوب نظریه نقش گرای هلیدی و نظریه نشانه-شناسی کرِس و فان لیوین است. این نظریه ها با مشخص کردن روابط بین تصویر و متن ، روشی را برای درک بیشتر معنا در کتاب های آموزشی زبان انگلیسی به زبان آموزان ارائه می دهند. این پژوهش سه معنای اندیشگانی، بینافردی و متنی را در تصاویر و متن بررسی می کند . نتایج این پژوهش در برگیرنده چند نکته می باشد. نخست، بررسی معنای اندیشگانی حاکی از این است که روابط بین تصاویر و متن در دو گروه تفصیلی و بروز کلامی و ذهنی افکار خلاصه می شود. دوم، بررسی معنای بینافردی نشان می دهد این روابط به دو نوع معنای تعاملی و سنجشی تقسیم می شوند. سوم، بررسی معنای متنی رابطه بین تصویر و متن را در دو گروه اطلاعات کهنه و نو، و اطلاعات واقعی و ایده ال تقسیم می کند. سرانجام، این پژوهش بر اهمیت این روابط معنایی برای فهم متن های چند شیوه ای و تاثیر آن بر مخاطب تأکید می کند.
تحلیل بلاغی و تأویلی تصویر خورشید در مثنوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال چهارم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۰
39 - 50
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی نمایاندن محوری ترین و کانونی ترین تصویر در جهان ذهن و اندیشه مولوی است. نویسنده درصدد است با تجزیه و تحلیل این تصویر پویا و پرابهام در مثنوی با تکیه بر دلالت های ساده زبانی و صورت های بلاغی، الگوی اندیشگی شاعر را بررسی کند. مولوی چه آن زمان که در بلخ (خراسان) می زیست و چه وقتی که در معرض آفتاب شمس در قونیه قرار گرفت، محو تابناک ترین تجلی حق بود. در این پژوهش، ضمن اینکه به ویژگی های صوری و ذاتی خورشید اشاره شده، مقاصد مولوی نیز برای بیان امور غیرحسی، غیبی، آن جهانی و غیرمادی کاملاً هویدا گشته است.
تحیر و تداعی های آن در غزلیات بیدل دهلوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نوع عناصری که شاعر حول موتیف (Motif) یا بن مایه های تصویرساز فرامی خواند، تا صورت های ذهنی (Image) را ترسیم کند، بستگی به قدرت و وسعت خیال شاعر دارد. بیدل از جمله شاعرانی بود که توانست با قدرت خیال خویش، عناصری پیرامون بن مایه های تصویرساز فراخواند، که در ظاهر ارتباطی میان آن عناصر و تداعی ها وجود نداشت؛ ولی در قلمرو خیال شخصِ بیدل، سبب خلق تصویرهای بدیع می شد؛ تجربه هایی که بیدل از عرفان و تصوف داشت، زمینه تصویرهای دور از ذهن را فراهم ساخت؛ و شاعر را در عصری که یافتن مضامین و معانی بیگانه هنر محسوب می شد، یاری کرد. «حیرت» حالتی بود که از راه تصوف و تفکر در دل شاعر عارف درآمد و راه را برای خلق مضامین بدیع و تداعی های دور و غریب هموار کرد. چنین حالتی برای بیدل چنان ارزشمند بود که رمز دو جهان را در متحیّر شدن خلاصه کرد. مقاله حاضر که با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی است، درصدد آن است تا با آوردن تداعی ها حول محورعنصر تصویرساز «حیرت»، صورت های ذهنی بیدل را در رابطه با این عنصر نشان دهد و خواننده را در یافتن معنایی واحد یاری کند.
مقایسه توصیفات تصویری خسرو شیرین نظامی با معشوق درغزل سعدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
45 - 54
حوزه های تخصصی:
مطالعه در ساختار روایت های عاشقانه در ادبیات فارسی نشان می دهد که در سازه های ساختار این نوع ادبی یک دستور زبان روایی متشکل از سه عنصر: عشق، معشوق و عاشق وجود دارد. بر همین اساس یکی از عناصر ابراز عشق در متون غنایی«تمسک به توصیف و تصویر» است. اما تعمق در متون غنایی ادب پارسی نشان می دهد که تصویر سازی و توصیف بسته به روایی یا غیر روایی بودن اثر و همچنین دیدگاه و نگرش شاعر متمایز است. مقایسه توصیفات در غزلیات سعدی (متن غیر روایی) با خسرو و شیرین نظامی(متن روایی) به وضوح نشان دهنده این امر است. این پژوهش به مقایسه توصیف در غزلیات سعدی و خسرو و شیرین می پردازد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که بررسی توصیفات تصویری در خسرو و شیرین و وصف معشوق در غزلیات سعدی بیانگر تحولی شگرف در شعر عاشقانه فارسی است. این تحول بیش از هر چیز ناشی از تغییر نگرش و دیدگاه های سبکی دو شاعر و همچنین نوع روایت دو اثر است. سعدی بیشتر پایبند به توصیف جزئیات ظاهری و حالات درونی معشوق بوده، در حالی که توصیف در شعر نظامی در خدمت صحنه و بیانگر یک امر روایی است. معشوق در شعر فارسی مقامی والا دارد شاعر در توصیف معشوق همانند دیگر تصاویر از توصیف های رایج در زبان بهره می برد.توصیفات غزل سعدی انتزاعی است. نظامی در تصاویر از عناصر داستانی و سینمایی استفاده می کند.
تبیین ماهیت تصویر افکار عمومی آمریکا از ایران بر مبنای نظریه تصویر در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و هشتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
149 - 176
تصمیم گیرندگان در کشورهای دمکراتیک معمولاً سعی می کنند نظرها و دیدگاه های جاری در جامعه را مورد توجه قرار دهند. یکی از روش های معمول در شناخت افکار عمومی درباره یک موضوع، انجام نظرسنجی است. نظرسنجی می تواند فهم موجزی از دیدگاه های مردم یک کشور درباره یک موضوع به دست دهد، اما اگر بخواهیم تصویر جامعی از یک جامعه درباره کشوری دیگر داشته باشیم می بایست دیدگاه های افکار عمومی را از ابعاد مشخصی مورد بررسی قرار داد. ازاین رو پژوهش حاضر سعی دارد با توجه به نظریه تصویر در روابط بین الملل، سه بُعد را در برسازی تصویر مردم آمریکا از ایران مورد بررسی قرار دهد. از آنجا که افکار عمومی در آمریکا یکی از عوامل تأثیرگذار بر فرایند تصمیم گیری سیاست خارجی این کشور است و تصویر مردم آمریکا از ایران تأثیر مهمی در چگونگی رابطه آمریکا با ایران دارد، سؤال اصلی این پژوهش را این گونه مطرح کردیم که افکار عمومی آمریکا چه تصویری از ایران داشته و شامل چه ویژگی هایی است؟ نتایج پژوهش حاضر که با روش مطالعه موردی و براساس نظریه تصویر به دست آمده است نشان می دهد تصویر مردم آمریکا از ایران به تصویر کلیشه ای «دشمن نسبی» شباهت دارد که این موضوع از طریق بررسی سه بُعد موقعیت، میزان توانمندی و ارزش های سیاسی ایران از دیدگاه افکار عمومی آمریکا حاصل شد که به ترتیب شامل تهدیدآمیز، قدرت نسبی و ارزش های سیاسی متفاوت است.
دین و تصویر: تحلیل تصویری سه دهه از برنامه تلویزیونی «درس هایی از قرآن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دغدغه های حوزه دین و رسانه، پرسش از نسبت دینِ مبتنی بر «کلام»، با «تصویر» و «رسانه تصویری» است. در این مقاله ضمن مروری بر ادبیات نظری، از میان برنامه های دینی تلویزیون، برنامه «درسهایی از قرآن» که توسط آقای قرائتی حدود 40 سال هر هفته از تلویزیون پخش گردیده، مدنظر قرار گرفت و به دنبال پاسخ به این سؤال بود که تصاویر دینی این برنامه، چه تحولاتی را در طی این سالها پیموده است؟ و آیا استفاده از تصویر تلویزیونی، منجر به ارائه بهتر «دین» شده است؟ روش تحقیق در این پژوهش، «نشانه شناسی» است که با ۵ آیتم «لباس، سن و جنسیت»، «ارتباطات غیرکلامی»، «ترکیبهای تصویری»، «حرکت» و «رنگ و نور»، تصاویر این برنامه مورد ارزیابی قرار گرفت. روش انتخاب نمونه به صورت تصادفی و انتخاب ۱۰ برنامه در فاصله سالهای ۱۳۵۸ تا 1388 است. نشانه شناسی تصاویر حاکی از آن است که این برنامه به تدریج اولاً در جایگاه دین حکومتی قرار گرفته، ثانیاً ارتباطات یکسویه و عمودی گشته و ثالثاً با تمرکز بر تیپ مذهبیِ حاضرانِ در برنامه، تنوع فرهنگی جامعه را نادیده گرفته است .در نتیجه «تصویر» در این برنامه، به دلیل عدم رعایت شاخصهای ارتباطاتی صحیح، نتوانسته مددرسان ارائه درست «دین» گردد.
ارتباط تصاویر حیوانی با عاطفه، روحیات و باورهای خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاقانی شاعری است که تمایل زیادی به تصویر سازی دارد. برای این کار از طیف گسترده ای از عناصر مادی و انتزاعی بهره برده است. یکی از عناصری که کاربرد زیادی درساخت تصاویر قصاید وی دارد،گونه های مختلف جانوران است. دراین تحقیق که به صورت توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، جایگاه جانوران در قصاید خاقانی،بررسی شده است. بایدگفت وی در مجموع بر اساس کاربرد86 نوع مختلف ازجانوران،1177تصویرارائه کرده است. دراین میان به ترتیب بسامد، مرغ به طور مطلق، اسب، سگ، شیر و مار بیشترین کاربرد را داشته اند. استفاده شاعراز تصویر جانوران قالبی ومتعارف نیست، بلکه گاه درباره حیواناتی از جمله شیر،سگ و فیل، اوصاف تازه و غیرمتعارفی درنظرگرفته که تاحدود زیادی سبب برجستگی مضامین اشعارش شده است. سؤال اصلی تحقیق، بررسی ارتباط تصویر جانوران با عواطف، روحیات و باورهای شاعر است.
بازتاب عاطفه و اندیشه در تصویرآفرینی های شهریار و سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴۲
299 - 326
حوزه های تخصصی:
تصویر که بازتابی از عاطفه و اندیشه شاعر و راهی برای محسوس ساختن مافی الضمیر وی است، هنگامی ارزش بلاغی خواهد یافت که در راستای پروراندن اندیشه و عاطفه سراینده قرار گیرد. در کار هر هنرمندی یک ایده ی مسلط وجود دارد که در لابه لای تصویرها، ساختار و مضمون آثارش حضور دارد. شاعری که اندیشه فردی و خلاقانه دارد، درون مایه ی منسجمی بر آثارش سایه می افکند و این درون مایه در کنار عاطفه ی فردی شاعر، به خلق کلان تصاویر کمک شایانی می کند. در این جستار برآنیم که ارتباط دو سویه ی عاطفه و اندیشه رادر غزل شهریار و سیمین بهبهانی بر محور تصاویر زبانی و خیالی نشان دهیم. با بررسی غزلیات سیمین بهبهانی و شهریار در یافتیم که در ورای همه تصویرها و صورت ها، درون مایه ی ثابتی که رهبری کلیه ساخت ها و تصاویر ذهنی شهریار را بر عهده دارد، عشق فردی است که انتظار و فراق را به نمایش می گذارد و اندیشه مسلط بر اندیشه سیمین، مسائل اجتماعی و عشق و اندوهِ حاصل از آن است که شاعر از عشق و عاطفه فردی فاصله می گیرد و به عشق اجتماعی روی می آورد و دغدغه ی او تصویر مسائل مردم و غم و اندوه آن-هاست.
تحلیل زبان تصویر در غزل رمانتیک حسین منزوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیّت زبان و زیبایی از دیرزمان در ادبیّات مطرح بوده و این امر در مکتب های ادبی نیز نمود پیدا کرده است. برخلاف نظر علمای بلاغت سنّتی که معتقد بودند تصویرپردازی تنها از طریق صورخیال صورت می پذیرد، تصاویر خیال انگیز بسیاری وجود دارند که عاری از هرگونه صورت خیالی هستند و در انتقال احساس و عاطفه شاعر بسیار خوب عمل می کنند. آفرینش تصویر بدون صورخیال، خود از شیوه های خیال انگیزی و تصویر آفرینی است. مسأله اساسی این مقاله بررسی ویژگی های مکتب ادبی رمانتیسم در شعر منزوی و تحلیل و تبیین تصاویر مبتنی بر خیال و واقعیّت در مؤلفه های مکتبی اثر است. رمانتیسم نهضتی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است که در قرن نوزدهم و با در هم شکستن قید و بندهای کلاسیک در اروپا شکل گرفت و شرایط اجتماعی ظهور آن در اواخر عصر مشروطه در ایران فراهم آمد. حسین منزوی از شاعران نوآور و توانای معاصر است که اصول مکتب رمانتیسم و احساسات فردی در بسیاری از اشعار وی به خوبی نمایان است. در مقاله حاضر به شیوه توصیفی– تحلیلی، در دو محورِ تصاویر حقیقی و تصاویر خیالی به تحلیل مؤلفه های شاخص مکتب رمانتیسم از جمله: انعکاس فردیّت شاعر در تصویر، اندوه و تأثیر آن بر تصاویر شعری شاعر، سایه واری تصویر و... در غزل های منزوی پرداخته ایم. یافته های پژوهش نشان می دهد بسیاری از سروده های منزوی حاصل احساس رمانتیک گونه وی است. «انعکاس فردیّت شاعر در تصویر» مؤلفه مکتبی غالب غزل های منزوی است و دیگر اصول این مکتب در ارتباط با این مؤلفه با بسامدی متفاوت شکل گرفته اند. در حوزه زبان، تصاویر حقیقی با بسامدی بسیار کم تر از تصاویر مجازی نمود دارند. تکنیک های بیانی دستوری از جمله صفت، جملات صله، فعل و قید غالباً در بافت کلام تصاویری مجازی و خیالی ایجاد کرده اند.
بلاغت اسطوره (بررسی بنیاد اساطیری یک تصویر رایج در شعر فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هفدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۹
95-111
حوزه های تخصصی:
پرسش اصلی این مقاله این است که آیا اسطوره می تواند حضوری ناخودآگاهانه در فرایند شکلگیری فرم ادبی داشته باشد؛ برای پاسخ به این پرسش ابتدا با رویکردی توصیفی تحلیلی لایه های دوگانه باورهای اساطیری درباره رابطه آب و باران، باروری و نعمت بخشی با خویشکاری اصلی پادشاه در یک نظام سیاسی فرهنگی تشریح شده است. در ادامه یافته های این مقاله نشان می دهد که باور به رابطه شاه و مجموعه عقاید مرتبط با آب و باران منبع مهم و مؤثری در شکلگیری ناخودآگاهانه رایجترین و پربسامدترین خانواده تصویری در شعر مدحی فارسی بوده است. هم چنین این مقاله با توضیح رابطه اسطوره و ادبیت و بررسی روابط متناظر مفهوم شاه با آب و باران و باروری و تحلیل ویژگیهای شاه اسطوره ای، ابعاد تکوین یک کلیشه تصویری متکرر را مورد بررسی قرار می دهد.
دین و تصویر: تحلیل تصویری برنامه تلویزیونی «سمت خدا»
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی پاسخ به این سؤال است که آیا دین اسلام که مبتنی بر «کلام» و «کلمه» شکل گرفته است، می تواند با رسانه ای همچون تلویزیون که ماهیتی تصویری دارد، نسبتی برقرار سازد. برای پاسخ به این پرسش ابتدا به لحاظ نظری بخشهای مختلف دین و نسبت آن با تصویر تبیین شده است. در این بخش مشخص شد که «اخلاقیات» از جمله «ادراکات اعتباری» در فلسفه اسلامی به حساب می آیند و لذا «تصویر تلویزیونی» می باید برای نیل به نتیجه، صورت احساسی مثبت از یک «عمل اخلاقی» ایجاد نماید. چنانچه «اعتقادات» محور برنامه دینی باشد، زمانی موفق می گردد که بتواند تصاویری مختلف از افکار را در برابر بینندگان قرار دهد تا مخاطب بتواند از میان این تصویرها، تصویر درست را انتخاب نماید. برای ارزیابی این چارچوب نظری، برنامه گفتگومحور تلویزیونی «سمت خدا» مدنظر قرار گرفت. در این تحقیق با روش کیفی و با استفاده از نشانه شناسی مشخص شد که این برنامه به لحاظ رنگ و نور، دکور و جلوه های بصری زیبا، تلاش نموده که فضای احساسی مثبتی را برای گفتگوی دینی پیرامون اخلاق فراهم آورد. اما به لحاظ حرکت تصویری، تغییر زوایای دوربین و ترکیبهای تصویری نتوانسته برنامه ای متناسب با ماهیت حرکتی تصویر تلویزیونی تولید نماید و در حد «گفتار» باقی مانده است. علاوه بر این به دلیل اینکه گفتگو به صورت یک طرفه و تنها از سوی یک دیدگاه، «تصویری از اعتقادات دینی» را مطرح می نماید، نمی تواند برای حوزه اعتقادات به اندازه کافی مفید باشد و تنها بخش «پاسخ به سؤالات» تا حدی جبران این نقیصه را می نماید.
نقش رهبری نظام در کارآمدی دیپلماسی عمومی از طریق مدیریت تصویر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
169 - 193
حوزه های تخصصی:
دیپلماسی عمومی یکی از ابزارهای مؤثر نیل به اهداف سیاست خارجی ایران محسوب می شود. جایگاه و نقش امام خمینی و مقام معظم رهبری در جهت دهی به افکار عمومی سایر ملت ها به منظور صیانت از ارزش های اسلام و انقلاب از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. در این مقاله در پاسخ به این سوال اصلی که نقش رهبری نظام در ارائه تصویر مثبت و مطلوب از جمهوری اسلامی ایران، جهت تأمین منافع ملی و مصالح اسلامی چیست؟ این فرضیه مورد آزمون قرار گرفت که رهبری نظام با توجه به جایگاه خود در ساختار سیاسی حقوقی کشور، در فعال سازی، تقویت و کارآمدی دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران از طریق مدیریت تصویر، برقراری ارتباط مستمر با سایر ملت ها و آگاهی بخشی به افکار عمومی جهان نسبت به اهداف، ارزش ها و آرمان های ایران اسلامی، نقش تعیین کننده ای در مقبولیت و مشروعیت وجهه ایران در سطح منطقه و فرامنطقه داشته است. بر این اساس تعریف و تبیین دیپلماسی عمومی و ارتباط آن با رهبری نظام، می تواند به شناخت عوامل تأثیر گذار بر دیپلماسی عمومی و بهره گیری بیشتر از فرصت های فرا رو کمک نماید. واژگان کلیدی: رهبری نظام، انقلاب اسلامی، دیپلماسی عمومی، تصویر مطلوب
تحلیل شبکه ای انگاره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
101 - 127
حوزه های تخصصی:
انگاره از منابع شناختی کمتر شناختهشده آدمی است که امروزه در رشتههای علمی مختلف بطور جدی واکاوی میشود. انگاره از معارف غیرگزارهای است که توجه و تمرکز انحصاری معرفتشناسان سنتی بر معرفتهای گزارهای، یکی از موانع شناخت و پژوهش در فقره انگاره است. پرسش پایه این جُستار به این قرار است: ویژگیهای انگاره چیست؟ چگونه شکل میگیرد؟ و چگونه میتوان تحلیل شبکهای از انگاره بهدست داد؟ یافته های پژوهش حاضر از این قرار است: یکم. با توجه به کاربردهای انگاره، این واژه برابر با یک معنا بهکارنرفته است و از لحاظ مفهومی با سه معنای «تصور»، «تصویر» و «مدل یا الگو» برابر دانسته شده است اما بین این معانی از جهت کاربردی امتیازی وجود ندارد بنابراین برای تفاوتگذاری بین آنها و جلوگیری از خلط معنایی دو پیشنهاد ارائه گردید. دوم. هشت ویژگی برای انگاره برشمرده شد که از مجموع آنها دانسته شد انگاره امری شناختی در عین حال پنهان است، انگاره محصولِ فرآیندِ ذهنیِ پیچیده و سیالی است که هم تحولپذیر و کاملشونده است و هم منشأ ایجاد تغییر در ابعاد گوناگون اندیشه، رفتار و کردار است؛ سوم. انگاره صرفاً با مرتبه خیال آدمی مرتبط نیست، بلکه انگاره در شبکهای از مؤلفهها تحقق و هویت مییابد و از همین طریق قابل اثبات است. برای تحلیل انگاره نیازمند شبکهای از مؤلفهها همانند خیال و طرحهای خیالی، شاکله و ذهن هستیم. قوه خیال در ترسیم آینده و طرحوارههای خیالی، شاکله به عنوان محیطی برای هدایتگری، بازتولید یا اصلاح انگاره، و انگاره به مثابه سنجهای برای نظارت ذهنِ دو عمل میکند.
واکاوی خوانش تصویری خورشید از گزاره عقل فعال و نورالانور در رساله های رمزی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
131 - 161
حوزه های تخصصی:
تصاویر مرکزی یا کلان استعاره ها در مقام گزاره حاوی اندیشه های نابی اند که از تجربه های شخصی عارف نشأت می گیرند. ازاین رو، رمزگشایی و تبیین معانی ثانویه آن ها جهان بینی عارف را بیش از پیش آشکار می کند. این تصاویر ایماژهایی معرفتی اند که هم در شکل تجلی سطحی و هم شهودی قابلیت بروز دارند. این جستار به بررسی پیوند خورشید از یک سو با مفاهیم فلسفی و اسطوره ای (عقل فعال و نورالانوار) و از دگر سو با ایماژهایی چون سیمرغ، درخت، کیخسرو و پیر سعی دارد کارکرد تصویر خورشید را به عنوان رمزی که با معنی به وحدت رسیده است، تبیین نماید. یکی از دستاوردهای این پژوهشِ توصیفی و تحلیلی، تجلی شهودیِ پدیدار خورشید است که اسباب تمایز داستان های رمزی سهروردی را فراهم می کند؛ به نحوی که سبب می شود خورشید سطوح زبانی را پشت سر نهد و به یک «معنی واره» یا ادراکی مفهومی تبدیل شود. دستاورد دیگر، درهم تنیدگی تصویر و معنا در نظام فکری و زبانی سهروردی است که بیان کننده دو رهیافت محوری است: این تصاویرند که معنی را می سازند نه معانی تصاویر را. و دیگری، ایماژهای پدیداری هویت مشترکی را بین دریافت ذهنی و جسم برونی ایجاد می کنند. بنابراین چنین تصاویری علاوه بر گریزپذیری و غامض بودن، لغزان و نامشروط نیز هستند و برای معانی متعدد به کار می روند.
نگرش هایدگر در کتابِ «کانت و مسئله مابعدالطبیعه» به وجه زمانی تصاویر در دورهی پیشانقدی و نقدی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدفِ پژوهش، بررسی ارتباط تصاویر با ادراک حسّی و شناخت از نظر کانت و تفسیر هایدگر از آن است. این تصاویر در حالی که وجه ذهنی و معرفت شناختی دارند، حین تفسیر هستی شناختی هایدگر با تأکید بر قوّهی تخیّل و کنش های آن، به نحوی به کار می آیند که توجیه گر مواجههی دازاین با امکان های جهان باشند. پرسش این است که چگونه تصاویر ذهنی در ادراک و شناخت کانت - با وساطت تخیّل - به روابط تصویری در اگزیستانس تبدیل می شوند. در این تحقیق، از روش توصیفی۔تحلیلی، برای شرح آرای کانت و خوانشِ هایدگر از آن، استفاده شده است. به نظر می رسد کتاب هایدگر (کانت و مسئله مابعدالطبیعه)، با تأکید بر ماهیت زمانی تصاویر و ارتباط با ترکیبِ تخیّل، نشان دهندهی پیوستگی میان دو دورهی پیشانقدی و نقدی کانت است. نتیجهی تحقیق نشان می دهد که تفسیر هایدگر از تصاویر کانتی، معرّف ماهیت تخیّل نه تنها به منزلهی یک قوه، بلکه به معنای وحدت بخش دو منبع اصلی شناخت (حساسیّت و فاهمه) هستند؛ این اشتراک از نظر ارتباطی زمانی مدِّ نظر قرار می گیرد. تفسیر هستی شناختیِ هایدگر نشان می دهد که تصاویر به معنای اجرای روابط تصویری (نگریستن به منزلهی چیزی یا چیزی دیگر) ماهیتی زمانی دارند و با ترکیب های سوبژکتیوِ شناختْ متناظر هستند. بر این اساس، عملکرد تخیّل - از حیث ترکیبی آن تصویر- دارای حیث زمانیِ حال، گذشته و آینده است که مطابق با واژگانِ هایدگر، نظیر حیث زمانیِ دازاین در مواجهه با امکان هاست.
ادبیات تطبیقی و تصویر اقتباسی، بررسی موردی چند افسانه و کتاب و بازتاب آن در عرصه تصویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقوله اقتباس به عنوان یکی از شاخه های ادبیات تطبیقی تلاشی برای ایجاد آثار جدید بر بنیاد ساخت و محتوای متون پیش از خود است. پژوهش حاضر از این منظر میان ادبیات به مثابه گفتار و نوشتار و سینما، تئاتر و نقاشی به مثابه تصویر پلی می زند و با نمونه گیری موردی از داستان های شیخ صنعان، برصیصای عابد، جریج، فاوست، آنتوان قدیس و تائیس به کشف ساختار داستانها، مشابهت و تفاوتشان با یکدیگر می پردازد؛ هدف از این پژوهش بررسی نحوه بازآفرینی و پردازش این داستان ها در قلمرو تصویرسازی سینمایی، تئاتر و نقاشی بر مبنای اقتباس و انواع آن از دیدگاه دبورا کارتمل است.کشف نظام حرکتی، دگردیسی شخصیتها و نحوه پایان یافتن داستان از یک سو و تأکید بر تأثیر ایدئولوژیها در فرایند اقتباس و بازآفرینی و نیز توجه سازندگان آثار به نیاز زمان و تمایل مخاطبان از نتایج این تحقیق است. کشف نظام حرکتی، دگردیسی شخصیتها و نحوه پایان یافتن داستان از یک سو و تأکید بر تأثیر ایدئولوژیها در فرایند اقتباس و بازآفرینی و نیز توجه سازندگان آثار به نیاز زمان و تمایل مخاطبان از نتایج این تحقیق است.
خوانش تصویر معنای حسّی و انتزاعی مفهوم قیامت در سوره انشقاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از جلوه های اعجاز قرآن کریم، تصویرپردازی است که قاعده اساسی سبک قرآن و ابزار برجسته در بیان محسوسات، امور ذهنی، معانی انتزاعی و مفاهیم والای دینی است و به الفاظ و عبارات جلوه زیبایی می بخشد و سرشار از حرکت و پویایی و حیات است که به عمق جانها نفوذ می کند. یکی از مسائل اعتقادی بنیادین مسلمانان، قیامت است که مفهومی انتزاعی است و در قرآن کریم به گونه های مختلف به تصویر کشیده شده است؛ در این پژوهش، نگارندگان برآنند تا با روش توصیفی – تحلیلی، مفهوم قیامت در سوره انشقاق را واکاوی کنند و به این پرسش ها پاسخ دهند که تصویر معنای حسّی و انتزاعی مفهوم قیامت در سوره انشقاق چگونه جلوه گر می شود؟ کارکرد تصاویر و بسامد آنها چگونه است؟ یافته ها حاکی از آن است که تصویر معنای حسّی و انتزاعی مفهوم قیامت در این سوره در قالب عناصر مختلف نمود یافته، ضمن تأثیرگذاری، هدف موردنظر را به مخاطب القا می نماید و کارکردهای آن، ضمن تبیین مفاهیم، با بافت آیات و عبارات درارتباط است و کارکرد روانی و کارکرد هنری بیشترین بسامد را دارا هستند.
کارکرد استعاره و تأثیر آن بر القای مفاهیم انتزاعی و حالات روانی در صحیفه سجادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه استعاره یکی از کانونی ترین محورهای نقد ادبی است که از دیرباز توجه ناقدان را به خود معطوف داشته است و درباره نقش و کارکرد آن سخن-های بسیاری گفته شده است. از جمله کارکردهایی که ناقدان برای این فن زبانی ذکر کرده اند این است که مفاهیمی را که به سادگی قابل ادراک نیستند، در ذهن مخاطب مجسم می نماید و آن را به سان تصویر پویا در پیش چشم خوانند ترسیم می نماید. این پژوهش می کوشد تا به تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی این جنبه از کارکردهای استعاره را در صحیفه سجادیه بررسی و تبیین نماید. به همین منظور، نخست ادبیات دعا و سبک نگارش صحیفه سجادیه به صورت اجمالی مورد بررسی قرار می گیرد. سپس ضمن بررسی جایگاه استعاره در حوزه نقد ادبی و کارکرد آن، به تحلیل گوشه ای از استعاره های صحیفه سجادیه و نقش بارز آن در تصویر مفاهیم طبیعی، مفاهیم انتزاعی و مفاهیم دینی بپردازیم. یافته ها نشان می دهد که امام سجاد در صحیفه سجادیه، استعاره را نه فقط برای زیبا ساختن کلام خود، بلکه برای محسوس و عینی جلوه دادن کلام تحت تأثیر قرار دادن ذهن شنونده به کار گرفته است.
رابطه قواعد بصری و دستور زبانی در تولید تصویر با تکیه بر شعر «در شب های سرد زمستانی» نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاعر تمامی محرکات را در شعر خود با استفاده از وزن، گزینش واژه ها، استعارات، لحن بیان، آرایه های صوتی و ... عرضه می کند؛ بنابراین با تقطیع هر شعر و تقابل عناصر اصلی شعر با کارکردهای تصویر می توان به ریشه یابی و شناخت بهتر رابطه ی متن و تصویر دست یافت. نحوه ی فکر کردن که حاصل تأثیر فرآیندهای مغزی است می تواند انواع قواعد نحوی را تولید نماید؛ بنابراین انواع عوامل شامل انگیزه، ترس، تأکید و ... باعث جابه جایی جایگاه کلمات و تولید انواع آرایه ی بیانی و کلامی می شود که این نیز به نوبه ی خود منطق های تصویری مختلفی را به وجود می آورد. شعر «در شب سرد زمستانی» نیمایوشیج از تصویر سینمایی بهره می گیرد، چراکه ضمن حرکت از نقطه ی آغاز به همان نقطه بازمی گردد و دارای غنای تصویری به جهت بهره گیری از معنای ثانویه ی کلمات است. این شعر با تصویری مستقل و همچنین محدود به جهت دامنه ی واژگان، با بهره گیری طرز سمبولیسم، با ایجاد تجسم در جهت اثبات با کانون قرار دادن مفاهیم شب و زمستان، با کارکرد اجتماعی شعر همراه و منطبق است. به لحاظ ساختار تصویرپردازی، شب و زمستان به عنوان تصویر مرکزی، در کانون قرار دارد که با استفاده از تشبیه بلیغ و مرسل و همچنین با بهره از نمادپردازی، تصاویر شعری خلق شده اند. لحن این تصویر بر اساس موسیقی شعر که بر وزن بحر رمل است، لحنی خطابی دارد و همچون یک بیانیه ی انتقادی، هم به نقد جامعه و هم به دعوت آن ها برای پیوستن به شاعر می پردازد.