مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۰۱.
۵۰۲.
۵۰۳.
۵۰۴.
۵۰۵.
۵۰۶.
۵۰۷.
۵۰۸.
۵۰۹.
۵۱۰.
۵۱۱.
۵۱۲.
۵۱۳.
۵۱۴.
۵۱۵.
۵۱۶.
۵۱۷.
۵۱۸.
۵۱۹.
۵۲۰.
انسان
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
137 - 159
حوزه های تخصصی:
نگارگری یکی از هنرهای زیبا و نمادین در ایران است و بررسی آثار برجای مانده از نگارگری نشان دهنده انتقال مفاهیم مهم فردی و اجتماعی در این آثار است. شعر و ادب فارسی نیز از آثاری است که ارزش مهمی در انتقال مفاهیم مهم انسانی دارد. یکی از اصلی ترین دغدغه های مولانا انسان شناسی است و یکی از کتاب هایی که مولانا از آن بسیار تأثیر پذیرفته قرآن است؛ از موارد تأثیرپذیری از قرآن، انعکاس شخصیت های نیک و بد قرآنی در مثنوی است. این پژوهش به روش «تطبیقی-تحلیلی» انجام گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از این است که بسیاری از الگوهای ارائه شده در مثنوی، با الگوهای قرآنی مطابقت دارد؛ بیشتر این الگوها یا انبیای الهی هستند یا اولیای الهی؛ انبیای الهی همچون: آدم، ابراهیم، نوح، داوود، سلیمان، صالح، یونس، موسی، یوسف، عیسی و محمّد(علیهم السلام)، و اولیای الهی مانند: بایزید بسطامی، منصور حلّاج، فضیل عیّاض، شقیق بلخی و ...؛ و برخی مظاهر انسان در حضیض افراد ظالم تاریخ، پادشاهان ستمگر و حاکمان خونریز هستند؛ همچون: قابیل، فرعون، نمرود، قارون، ابوجهل، ابولهب، و حجاج یوسف. مولانا این الگوهای انسانی را به طریق رمز و نماد به کار برده و اغلب از آنها و رویدادهای مربوط به زندگیشان، برداشت های عارفانه نموده است و هدفش این بوده که نشان بدهد هریک از این الگوها، نماد چه فضایل یا رذایل اخلاقی هستند. در نگاره های برجای مانده از دوره صفوی نیز می توان مضامینی از ارزشمندی انسان را مشاده کرد. اهداف پژوهش: 1.بررسی سیمای انسان در مثنوی و تطبیق آن با قرآن. 2.بررسی اوج و حضیضِ سیمای انسان در نگارگری دوره صفوی. سؤالات پژوهش: 1.اوج و حضیض انسان از دیدگاه مثنوی و قرآن چگونه است؟ 2.سیمای انسان چه بازتابی در نگارگری دوره صفوی دارد؟
تدوین الگوی ارتباطات اسلامی از منظر قرآن کریم
منبع:
علوم خبری سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
11 - 54
حوزه های تخصصی:
مدل ها الگوهای ارتباط ارائه شده در علوم ارتباطات بیشتر شامل عناصر و مفاهیم دوران حیات مادی انسان ها است.نداشتن یک مدل یا الگوی ارتباطی که همه عَوالِم حیات او را در برگیرد، مشکل اصلی همه این الگوها است.در این تحقیق تلاش شده است تا باهدف تدوین الگوی ارتباطات اسلامی از منظر قرآن کریم، با مراجعه به تفاسیر معتبر قرآن کریم، الگویی جامع ارائه شود.این تحقیق با روش کیفی داده بنیاد(روش سیستماتیک)و کدگذاری سه مرحله ای، انسِلم اشتراوس انجام شده است.نتایج تحقیق نشان داد که از منظر قرآن کریم، عَوالِمِ حیات و ممات انسان شامل:عوالَمِ1- قبل از حیات(عالَمِ ذَر ، صُلب وتَرائب وجنینی)، 2-عالَمِ حیات و3-عوالِمِ پس از حیات(برزخ، قیامت و جاودانگی)است. ارتباطات انسانی در الگوی قرآنی، با در نظر گرفتن ارتباط خداوند با انسان در ابتدای شکل گیری جسم و روح او در عوالِمِ قبل از دنیا ترسیم می شود: در عالم ذَر وصُلب و تَرائب، چون انسان فاقد اختیار است، پس مسئولیتی هم ندارد اما می داند که خالقی دارد و بدان خالق هستی بخش نیازمند است.این نیاز ارتباط نخستین انسان با خالق خویشتن را آشکار می سازد. هرچند ارتباطی از نوع زمینی نیست. در میان همه عوالِم، عالَمِ دنیا تأثیرگذارترین عالَم بر سرنوشت او است. در این عالَم، ارتباطات انسان باخدا، عالَمِ غیب، همنوعان، طبیعت، حیوانات و ماشین برقرار می شود. در این عالم انسان مسئول اعمال خویش است. در عرصه تکوینی و تشریعی سعادت آخرت او در این عالم تعیین می شود. آخرین عالَمِ هستی برای انسان ها، عالَمِ جاودانگی است. انسان ها در سیر تکاملی خود پس از عبور از قیامت وارد عالَمِ جاودانگی می شوند و براساس اعمال نیک و بد خود یا با عبور از جهنّم وارد بهشت می شوند و یا به دلیل اعمال بدِ خود در همان جهنّم و عذاب الهی باقی می مانند.
ادراک طبیعت در خانه های دوره قاجار در شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حضور طبیعت در فضا، ادراک و تعامل انسان با محیط را تسهیل می سازد. هدف پژوهش حاضرنیز کشف نحوه ادراک انسان از طبیعت در معماری است. نمونه مورد مطالعه، خانه های سنتی تبریز در دوره قاجار می باشد. رویکرد پژوهش، نظرات اندیشمندان اسلامی در خصوص ادراک محیط اعم از اعتباری محیط می باشد. در مطالعات نظری در خصوص ادراک و حضور طبیعت در خانه های سنتی، مدلی تبیین شده، سپس مدل از طریق پیمایش با افرادی که تجربه زیسته در خانه های سنتی را داشته اند، تدقیق گشته است. تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش تحلیل معادلات ساختاری و تحلیل محتوا می باشد. یافته ها در بخش نظری آشکار ساخت که انسان مطابق سطوح ادراکی خویش در مراتب حسی و وهمی مفاهیمی را اعتبار می کند که می تواند با ارتباط معرفتی با حقایق در مرتبه ادراک عقلی، به نتایجی واقع بینانه دست یابد، نهایتا با گذر داده های ادراکی از کانون قلب، انگیزش عمل فراهم می گردد. سنجش این مساله در خانه های سنتی تبریز در رویکردهای هماهنگی با اکوسیستم، پیوستگی با طبیعت، تشابه با طبیعت و ارتقاء طبیعت آشکار ساخت که انسان در سایه تجربه نفس بر سود و زیان مقارن با مادیت و معنای عناصر طبیعی و شبه طبیعی در مرتبه ادارک اعتباری به ادراک مطلوبی از طبیعت نائل گشته و ارتباطی تعاملی و تلفیقی با طبیعت برقرار می سازد. سپس در مواجهه با رویکردهای تکمیلی منطبق بر امور معقول و اهداف غایی، کمال ادراکی انسان در محیط رقم خورده، ترکیب فهم و عاطفه در گذر زمان با تاثیر بر محیط به تولید و بازتولید بستر کمالی انسان می انجامد.
تحلیل معناشناختی سیمای شهر از منظر هویت اسلامی با تأکید بر برخی مجموعه های تجاری شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
109 - 130
معنا از مهم ترین ابعاد هویتی شهر بوده و خلأ معنا و یا عدم تطابق آن با هویت اسلامی از دغدغه های اصلی شهرهای امروزی است. سیمای شهر با نشانه های خود ارزش های موردتوجه جامعه را به مخاطبان ارائه می دهد. با توجه به موارد یاد شده پرداختن به این سؤال ضروری به نظر می رسد که اصول و مؤلفه های مؤثر بر ادراک معنای سیما و نشانه های شهری براساس حکمت اسلامی چیست؟ با توجه به اینکه سیمای شهر اسلامی مدنظر است، در راستای دستیابی به مؤلفه های معناشناسی، جهان بینی اسلامی مورد توجه بوده است. در این راستا، به دنبال پاسخگویی بحران معنا در محیط و با هدف شناخت فرایند و مؤلفه های مؤثر بر ادراک معنای اسلامی، مدل مفهومی ادراک معنای اسلامی سیمای شهری را ارائه داده است. این پژوهش به صورت کیفی و با روش توصیفی_تحلیلی بوده و با استفاده از منابع گوناگون، به شیوه ی استدلال منطقی ارتباط مفاهیم و مؤلفه های مرتبط بررسی و براساس ارزش های جهان بینی اسلامی مؤلفه های معناشناسی سیمای شهر اسلامی نتیجه گیری و با نظرخواهی از متخصصان طی چند مرحله به روش دلفی نهایی شده است. این مؤلفه ها در تعدادی از برج های تجاری تبریز بررسی و مقایسه شده است. نتایج حاکی از آن است که ادراک معنا زمانی رخ می دهد که پیام های ارسالی سیمای شهر با ارزش های جامعه و طرح واره های ذهنی هماهنگ باشند. در نمونه های تحقیق به دلیل عدم توجه به اصول و مفاهیم معنوی، معنای دریافتی با ارزش ها و طرح واره های اسلامی مطابقت ندارد.
بنیادهای هستی شناختی فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و ششم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۰۱
107 - 136
حوزه های تخصصی:
«فرهنگ» در تلقی غالب علوم اجتماعی، عام ترین و گسترده ترین مفهومی است که همه فراورده های غیر مادی و معنایی (و در برخی تعاریف حتی فراورده های مادی) را که بشر در طول حیات اجتماعی تاریخی پرفراز و فرود خود بدان دست یافته، پوشش می دهد. از جمله موضوعات مطرح در فلسفه فرهنگ و نیز در جامعه شناسی و مردم شناسی فرهنگ، سؤال از خاستگاه، منشأ، علل ایجادی و اعدادی و در یک کلام، مبانی هستی شناختی فرهنگ است. این نوشتار در صدد است با غور و تأمل در ارا و اندیشه های عرضه شده با رویکردهای مختلف به این سؤال در حد امکان پاسخ گوید؛ از این رو سؤال اصلی آن چیستی مصادر، منابع، مناشی، خاستگاه ها و زمینه های معرفتی و غیر معرفتی فرهنگ به مثابه یک کل (و بالتبع عناصر و مؤلفه های ان) است. روش آن در مقام گردآوری داده ها، اسنادی و در مقام تفسیر یافته ها، تحلیلی، تبیینی و استنباطی است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد فرهنگ یا منظومه فرهنگی بشر، درکل تحت تأثیر مجموعه درهم پیچیده ای از استعدادها و ظرفیت های فطری، ارتباطات چندگانه انسانی، عوامل محیطی (اعم از طبیعی و اجتماعی)، عوامل ماورایی (دین و تعالیم وحیانی) و تجربه های تاریخی متراکم تکون یافته و از طریق فرایند جامعه پذیری در امتداد نسل های متمادی استمرار یافته است.
بررسی نقش مؤلفه های بصری فرم بر ادراک و تاثیر آن بر ایجاد انگیزش در افراد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
99 - 108
حوزه های تخصصی:
ادراک متفاوت از محرک های مشابه می توان نتیجه ی در آمیختن عوامل متعددی باشد.در ادراک یک بنای معماری عناصر تشکیل دهنده ی فرم بنا در زمره ی عوامل محیطی تاثیرگذار است به گونه ای که میتوان تاثیر این عناصر بر کاربران را پیش بینی و سبب افزایش ویا کاهش کاربران یک بنا شد.در این پژوهش عوامل موثر بر ادراک بصری افراد نسبت به کاربرد فرم در طراحی معماری امروز با تکیه بر نظرات آرنهایم، اداندیس و گروتر دسته بندی شده و محرک های بصری فرمی با توجه به نظرات دونیس اداندیس در چهار جدول باعناوین تنش،ویژگی های کالبدی،وزن و پویایی آورده که زیرمجموعه ی هر یک از عوامل شناسایی و به روش ahp توسط بیست خبره در زمینه ی طراحی معماری مقایسه گردید که ویژگی های کالبدی نسبت به دیگر عوامل مهم تر تشخیص داده شد و عواملی چون پویایی تنش و وزن در جایگاه بعدی اهمیت قرار گرفتند.
مطالعه تطبیقی و شیوه های بازنمایی مفهوم «ملکوت» در«قرآن کریم» و «جغرافیایِ عرفانیِ اندیشه حافظ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«ملکوت» از مفاهیم بین الادیانی است که با اشتراکات و افتراقاتی در آیین های یهود، مسیحیت و اسلام مورد توجه بوده و واژه ای است که در قرآن به طور مشخص و نیز در قالب مشتقات آن به کار رفته و در کتب تفسیری ، معادل های معنایی نظیر «مالکیت مطلق خدا و باطن عالم خلقت» برای آن بیان کرده اند .این کلمه در کتب عرفانی نیز که قرآن را به عنوان یکی از مهم ترین منبع معرفتی مورد توجه قرار می دهند، کاربرد داشته و ازجمله اصطلاحات صوفیه به شمار می رود. توجه ،رویکرد و نگرش هر اندیشمندی به چنین کلیدواژه معرفتی می تواند گویای جهت گیری هستی شناسانه او نسبت به خدا و عالم وجود باشد. حافظ شاعری اندیشه ور است که در پس بیان هنرمندانه عواطف خود ، از تدقیق در مبادی اندیشه و حکمت غافل نیست. او خود را وامدار «دولت قرآن» می داند پس بیراه نیست که می توان بین نگاه هستی شناسانه او با معارف قرآنی ارتباط معناداری یافت. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی – تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای درصدد پاسخ به این پرسش است که: «ملکوت » در «قرآن» و «جغرافیای عرفانی حافظ»، چگونه بازنمایی شده اند؟ و تاثیرپذیری حافظ از معارف قرآن در باره این واژه چگونه است؟. یافته ها حاکی از آن است که در شعر حافظ ، «ملکوت» را علاوه بر مفهوم «باطن و حقیقت هر چیز و مالکیت و حکمرانی خداوند» به معنای «جغرافیای غیب و عالم فرشتگان» می توان تعبیر کرد. این واژه در ذیل روایت ویژه او از داستان آفرینش به کار رفته است. در این ماجرا که اساس هندسه فکری حافظ در نسبت خدا، انسان و ملکوت را در خود دارد، «عشق» به عنوان اصلی ترین موضوع معرفتی مطرح می شود و حافظ گاه با ضمیر اول شخص مفرد، قهرمان روایت خود از حماسه آفرینش می گردد.واژگان مرتبط با کلمه«ملکوت» نظیر:سروش،هاتف، و ... نیز درچارچوب همین روایت حماسی اسطورهای و قرآنی مطرح می شوند؛ از سوی دیگر، حافظ از طریق دعا، مناجات و تهذیب نفس با جغرافیای ملکوت و معنا،رابطه و تجربه عرفانی می یابد.
تبلور مفهوم ایران در شاهنامه فردوسی: امتزاج عقلانیت و عشق در هویت ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۷ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
23 - 40
شاهنامه را به سه دوره اسطوره، پهلوانی و تاریخی تقسیم کرده اند. به همان اندازه که شخصیت های پهلوانی و تاریخی، اسطوره هایی نیمه واقعی نیمه خیالی اند، ایران نیز در اکسیر شاهنامه تغییر ماهیت می دهد. نگاه فردوسی به وطن، نگاهی برخاسته از جهان بینی توحیدی و اندیشه «جهان وطنی» است. تبدیل هنرمندانه ایران محدود، به پلی برای رسیدن به حقیقیت نامحدود، حاصل امتزاج عقل و عشق، و بر گرفته از اعتدالِ حاکم بر فکر وی است. فردوسی اگر چه عاشق ایران است؛ حقّ «داد» را نگاه می دارد و گرفتار افراط و تفریط نمی شود. از این رو ایرانی که ترسیم می کند؛ نه مانند اتوپیای فلاسفه و مدینه فاضله عرفا مکانی تخیّلی و نه چون ایران ناسیونالیست ها محدود و در انحصار نژاد پرستان است. وطن از نگاه فردوسی مقدّس است، امّا نه فقط به دلیل قداستِ خاک، بلکه به حرمت مظلومیّت ساکنان آن. این حقیقت موجب شده، تا در دنیایی که از نظر وی ارزش دل بستن ندارد؛ حفاظت از ارزش های راستین، مقدّس باشد. وطن نیز به دلیل نقشی که در امنیّت و حفظ کرامت و شرافت انسان دارد؛ مورد توجّه فردوسی است. هدف مقاله حاضر اثبات این ادّعا است.
مبانی تحول عقیده انسان از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱
104 - 124
حوزه های تخصصی:
هر گونه اقدامی در راستای تغییر و اصلاح جنبه ای از جنبه های فکر، عقیده، رفتار و اخلاقِ انسان، نیازمند شناخت شاخصه های بنیادی و به کارگیری اصول و فنون هماهنگ و مستلزم در دست داشتن نقشه ی راه است. قرآن کریم به منظور ایجاد تحول و دگرگونی در باورهای ناصحیح انسان و جایگزینی عقاید صحیح به جای آن، بر مبانی ویژه ای تکیه دارد. این مجموعه ی وحیانی ضمن هماهنگی کامل با مهمترین ویژگی های انسان و تمرکز بر اساسی ترین لایه های وجود وی، تلاش گسترده ای را در جهت احیای سرمایه-های بنیادین به کار می گیرد و اندیشه ی اعتقادی او را به میزان قابل توجهی تحت الشعاع قرار می دهد. اصلاح باورهای انسان در همه ی زمان ها مستلزم شناخت صحیح مبانی مذکور است و غفلت از آن ها، جریان صحیح تحول عقیده را دشوار می سازد. بر این اساس بررسی و شناخت مبانی مرتبط با مسأله ی تحول عقیده از منظر قرآن کریم، چشم انداز تربیتی روشنی در پیش روی انسان قرار داده و بسترهای لازم جهت پیمودن فرایند تحول باورهای ناصحیح در مقیاس جوامع بشری را برای او فراهم خواهد کرد. از این رو نویسنده در این پژوهش پس از بررسی مفهوم تحول عقیده، مهمترین مبانی قرآن کریم در تحول عقیده ی انسان را به دو بخش فطری و عقلی تقسیم نموده و به تبیین مؤلفه های هر کدام از این دو خواهد پرداخت.
ویژگی های انسانِ تمدن ساز از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال اول بهار ۱۴۰۰شماره ۳
62 - 79
حوزه های تخصصی:
انسان به عنوان یکی از مهم ترین ارکان توسعه و تمدن در اسلام شناخته می شود. بر اساس آموزه های قرآنی، اساس تحولات و تغییرات اجتماعی هدف دار در جوامع بشری، شالوده روانی و درونی انسان است. ازاین رو، انسان را می توان عامل اصلی و تعیین کننده در پیدایش و سقوط تمدن ها به شمار آورد. خواست و اراده انسان ها مبنای همه تحولات فردی و اجتماعی است. محتوای درونی انسان واجد دو عنصر اصلی اندیشه و اراده است، که با درهم آمیختن آنها، اهداف انسان در جهان خارج تحقق می یابد؛ ازاین رو، هرگونه تغییر و تحولی در ساختارهای سیاسی و اجتماعی، تابع تغییر در اساس روانی و باطنی انسان است.اما خداوند گرایش های روحی متفاوتی را برای انسان در نظر می گیرد، که هر یک از آنها در دو جهت کاملاً متضاد با هم قرار دارند. بنابراین، پژوهش پیشِ رو این مسأله را به بحث می گذارد که: خداوند چه زمینه های باطنی و گرایش های روحی را برای انسان ترسیم می کند و هر یک از آنها چه تأثیری بر تمدن سازی می گذارد؟ همچنین نگرش دوگانه خداوند به انسان را چگونه می توان تفسیر کرد؟ هدف از این پژوهش بررسی دو دسته از آیات در مورد زمینه های باطنی انسان در قرآن است: نخست آیاتی که انسان را در مقام بنی آدم تکریم می کند و دوم آیاتی که انسان را به جهت پیروی نکردن از عقل همانند حیوانات و حتی گمراه تر معرفی می کند. نتایج این پژوهش بازتاب چندگانگی باطن انسان ها نسبت به یکدیگر است. برخی آیات مربوط به فطرت و حقیقت جوهری روح انسان و آیاتی نیز مربوط به طبیعت و جوهر جسمانی وجود اوست. اگر انسان بر اساس فطرت روحی خویش حرکت کند، تمدن ساز می شود و در مسیر انبیاء الهی گام برمی دارد و زندگی خود را بر اساس خواسته های خداوند انتظام می بخشد؛ اما اگر برخلاف آن و در راستای جوهر جسمانی خویش حرکت کند، از مسیر الهی دور می شود و به جهت استفاده نکردن از عقل، موجب سقوط انسانیت و انحطاط مدنیت می گردد.
بررسی مفهوم انسان و انسان شناسی در داستان های مصطفی مستور بر مبنای ارتباطات چهارگانه
حوزه های تخصصی:
انسان شناسی و مفهوم انسان در کنار مفهوم خدا و جهان، یکی از مفاهیم بنیادی اندیشه ی بشری است. خدا، انسان، جهان، سه محور اساسی اندیشه بشری است که در طول تاریخ و در همه جوامع، پرسش های مهم درباره آنها مطرح شده و تمام تلاش فکری بشر، متوجه این سه کانون و یافتن پاسخ های مناسب برای پرسش های مربوط به آن است. مساله ارتباطات چهارگانه (رابطه انسان با خدا، خود، دیگری و طبیعت) در ادبیات داستانی به دلیل نوع، وضع و حال انسان معاصر به گونه ای بازتاب یافته که در ادبیات گذشته ما وجود نداشته و اگر هم بوده از جنس دیگری بوده است. در این پژوهش نویسنده ضمن اذعان به دامنه و گستردگی بحث حاضر در ادبیات داستانی معاصر، سعی کرده؛ این موضوع را در مجموع آثار یکی از نویسندگان پرمخاطب (مصطفی مستور) بررسی و تحلیل کند. او نویسنده ای است که در اغلب داستان هایش انسان هایی گرفتار در یک برزخ تمدنی را توصیف می کند و خدامحوری و تلاش برای کشف خویش، معنا و خداوند دغدغه ایی است که مبنای اصلی داستان های او را در بر می گیرد و کشف این رابطه است که مبنای زیستن و درک «معنای زندگی» در آثار او را جهت می دهد. در این پژوهش سعی شده مسائل چیستی انسان و روابطش با خدا، خود، دیگران و طبیعت، در مجموعه آثار مصطفی مستور بررسی و تحلیل شود.
در جست وجوی معنای خانه: تبیین مؤلفه های کالبدی تجلی بخش معنا با استفاده از مفاهیم نظری پدیدارشناسی مطالعه موردی: خانه های حیاط دار همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
79 - 92
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله : خانه به عنوان بستری برای زندگی انسان که با تمام ابعاد زندگی او در ارتباط است، در طی چند دهه گذشته، به صورت قفسی بی روح درآمده و برای ساکنان خود مفهومی از خانه را تداعی نکرده است. در این راستا شناخت مؤلفه های کالبدی معنابخش به خانه به عنوان یک مکان، می تواند در ایجاد مکان های معنادار برای انسان مفید واقع شود. هدف پژوهش : هدف تحقیق، بازگشت به معنای خانه و شناسایی مؤلفه های کالبدی تجلی بخش معنا با استفاده از رهیافت پدیدارشناسی و کاربست مفاهیم آن به منظور کیفیت بخشی به خانه های امروزی است. روش پژوهش : این مقاله با رویکردی کیفی و به روش گرانددتئوری انجام شده و داده ها با استفاده از اجماع سه شیوه گردآوری شده است. در این راستا ابتدا با تکیه بر اسناد کتابخانه ای، به مطالعه مفاهیم، نظریه های مرتبط با معنای مکان در پدیدارشناسی و ابعاد هستی انسان پرداخته شده است. در ادامه به منظور تبیین مؤلفه های کالبدی معنابخش به خانه با استفاده از مفاهیم نظری پدیدارشناسی و بر پایه مطالعه هستی شناسانه، داده های به دست آمده، در محیط نرم افزار 20 MAXQDA تحلیل شده، سپس با استفاده از کدگذاری های باز، محوری و انتخابی، داده ها به مفاهیم، مقوله و سپس مؤلفه تبدیل شده است. براساس مصاحبه ها، 197 کد استخراج شده است. مصاحبه شوندگان شامل سه گروه بوده اند و داده های به دست آمده پس از مصاحبه با جمعاً 35 نفر به اشباع نظری رسیده است. نتیجه گیری : با توجه به مطالعات انجام شده، پنج مؤلفه شامل فضا، حیاط، تزیینات، نور و مبلمان از عوامل کالبدی تجلی بخش معنا در خانه هستند که هر کدام اشاره به معنایی دارند. با توجه به پایه هستی شناسانه این مقاله، خانه برای انسان، زمانی مفهوم خانه را می دهد که فراتر از بعد کالبدی، بازنمایی از هستی او که همانا توجه به بعد حرکت، زمان، خدا، آسمان و زمین است، باشد و معانی مختلفی که ریشه در هستی او دارد را در خود جای دهد.
نقش عوامل جغرافیایی در رفتار انسان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال پنجم تابستان ۱۳۸۷ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
71 - 78
حوزه های تخصصی:
تاثیر عوامل جغرافیایی بر رفتار انسان از دیر باز مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است . عوامل طبیعی همواره به طور قابل توجهی در رفتار انسان و اعمال او تاثیر داشته بطوریکه تفاوتهای محیط طبیعی و با شرایط آب و هوایی مختلف می تواند عکس العمل های خاصی را در رفتار انسان داشته باشد . در این مقاله نگارنده با بهره گیری از تجربیات علمی و تعلیم و تربیت در کنار دانش جغرافیا تلاش نموده ارتباط انسان و محیط طبیعی را به لحاظ جغرافیا یی مورد تحلیل قرار دهد .
بازشناسی مفهوم و اصول هویت در اثر معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲۵
15 - 26
حوزه های تخصصی:
مفهوم هویت یکی از پیچید ه ترین مباحث حوزه علوم انسانی است که ریشه های آن را بایستی در علومی چون فلسفه، روانشناسی و جامعه شناسی جستجو کرد. از طرفی مفهوم هویت در آثار معماری نیز ارتباط عمیقی با تعریف مفهوم هویت در انسان داشته به گون های که یک اثر، به عنوان نمادی از شخصیت فرد به شمار می آید. علی ر غم تناقضات گوناگون در رابطه با کاربرد این مفهوم در حوزه معماری، اغلب نظریه پردازان تعریف آن را به عنوان معنا یا سطحی از معنا پذیرفت هاند. این معنا، مرتبط با میزان تعامل میان فرد و محیط مصنوع بوده و در کنش متقابل میان آنها تعریف م یگردد. در پژوهش حاضر، این کنش متقابل در یک مدل ارتباطی میان معمار، اثر معماری و مخاطب تعریف گردیده و بر مبنای تحلیل محتوای متون ب هدست آمده از روش کتابخانه ای، معیارهایی مشخص به عنوان اصولی برای هویت بخشی به آثار معماری تعیین گردیده است.
بازتاب اندیشه آفرینش بنی در شاهنامه فردوسی و مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
185 - 212
حوزه های تخصصی:
از کلیدی ترین مباحث در ادب حماسی و عرفانی به ویژه در شاهنامه و مثنوی ، جلوه های نوع دوستی انسان است. در این آثار، خاستگاه متفاوت آفرینش و خلقت، تصاویر متفاوتی از انسان و جلوه های نوع دوستیش پدید آورده است که بر ضروری بودن این کاوش صحّه می گذارد. پژوهش حاضر به روش تحلیلی توصیفی می کوشد به بازتاب اندیشه آفرینش بنی در شاهنامه و مثنوی بپردازد. در تصویر آفرینش، بنی از آمیزشِ نیروهای مخفی در یک «بن»، گیتی و انسان پدید می آید. یافته های پژوهش نشان می دهد که مهر و پیوند، هدف نهایی زندگی انسان هایی است که خود را آفریده ء مهر و آمیزش می دانند. فردوسی و مولوی نیز با چنین مهری در اشعارشان، سعی در آفرینش ایرانی تازه دارند؛ ایرانی که گوهرش «مردمی» و «جهانی» است. این مردمی بودن، به فرد و جامعه، بی آن که شخصیّتشان را بگیرد و یا بزداید، معنا و جان می دهد و مردمی بودن جهانی، تنوّع و هماهنگی همگان را می پسندد و می پرورد.
انسان و فرشته خویی
حوزه های تخصصی:
انسان دارای جنبه های مشترکی با حیوان و فرشته است؛ بیشترین اشتراک انسان با حیوان، در جنبه های جسمی و مادی؛ و جنبه ی مشترک انسان با فرشتگان در عقلانیت است. ازآنجایی که موضوع علم پزشکی بدن انسان و آثار طبیعی و مادی آن است، به ناچار به جنبه های مشترک درمانی بین انسان و حیوان اندیشیده و در این باره به آزمایش و پژوهش می پردازد؛ ولی پرداختن به این موضوع به طور طبیعی ممکن است انسان را از نگاهی متعالی به دیگر ابعاد وجودی خویشتن باز دارد. اگر نگاهمان را اندکی از بُعد خاکی برگرفته و نگاهی آسمانی و ملکوتی به انسان بیفکنیم، درخواهیم یافت که انسان جنبه های مشترکی نیز با ملائک دارد که آن جنبه ها، در بُعد روحانیِ وجود او جلوه گر شده است، همان بخشی که در باور و اعتقاد ما تأمین کننده ی سلامت معنوی به معنای واقعی کلمه نیز است.
روح معنوی انسان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
امروزه بشر با وجود برخورداری از امکانات رفاهی و پیشرفت تکنولوژی، هنوز نتوانسته است به آرامش غایی و مطلوب خود دست پیدا کند. بسیاری از موارد در دنیای درونی و بیرونی انسان وجود دارد که در صورت مواجهه با آن بدون معنابخشی و اتصال به تعابیر معنوی، هر یک آزاردهنده هایی در جهت استهلاک روانی بلکه جسمی خواهد بود و در نهایت بهداشت روان وی متأثر از همین کوچک های به ظاهر قدرتمند (موانع شناختی - رفتاری)، بدین سو پیش می رود که نبض حیات خویش را از دست دهد.
مفهوم انسان در زمینه عرفان و حکمت ایرانی، گامی به سوی توسعه یک نظریه در پرستاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
117-135
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: لازم است نظریه هایی برای حرفه پرستاری با استناد به رویکردهای فلسفی و جهان بینی های غیرغربی توسعه یابد. به همین جهت چهار مفهوم اصلی پرستاری یعنی انسان، محیط، سلامتی و پرستاری ابتدا باید در جهان بینی مورد نظر تعریف و پردازش شود. ازاین رو، هدف این مطالعه هم گذاری (ترکیب) مفهوم انسان (شخص) با مرور تحلیلی متون عرفان و حکمت ایرانی بود. روش کار: این مطالعه از نوع کتابخانه ای است که به روش هم گذاری مفهوم ریان ونگر انجام یافته است. به این صورت که ابتدا به روش استقرایی اجزای مفهوم واکر و اوانت به عنوان طبقات ازپیش تعیین شده انتخاب شد؛ و پس از مطالعه یک سوم متون، به روش قیاسی ماهیت مواردی که باید در هر طبقه گنجانده شود تعیین گردید. مرور انتقادی با جست وجوی هدفمند در پایگاه های اطلاعاتی علمی فارسی زبان مانند نور، یاسین، پارسی داک، هدابلاگ و نیز پایگاه های اطلاعاتی انگلیسی زبان مانند گوگل اسکولار و ابسکو و نیز کتب کتابخانه ای دانشکده های فلسفه و الهیات دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه شهید بهشتی، با کلیدواژه های «انسان شناسی»، «انسان کامل»، «علم نفس»، «قوای نفس»، «طبایع انسان» و دیگر واژه های مرتبط بر اساس مسیر مطالعه و بدون محدودیت زمانی انجام شد. درنهایت از تعداد اولیه 508 منبع، 51 منبع بررسی شد که بیشتر به شرح علم نفس از دیدگاه ابن سینا، فارابی، ملاصدرا، مولوی و عطار پرداخته بود. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده و مؤلف مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده است. یافته ها: ویژگی های مفهوم انسان عبارت است از خودِ دوساحتی، نفس مترتب و قوامند، بدن مزاج مند و مخاطب نظم دستوری. جلوه افضل و مراتب هستی پیشامدهای مفهوم انسان است به این معنی که قبل از بروز آن رخ می دهد؛ و تعادل/بی تعادلی و هماهنگی/ناهماهنگی پیامدهای مفهوم معرفی شده است. نتیجه گیری: هم گذاری مفهوم انسان در زمینه عرفان و حکمت ایرانی، از فردمحوری و ذهنیت گرایی انسانِ تعریف شده در نظریه های دانشمندان پرستاری غربی کم می کند و به او مسئولیتی خطیر در قبال استکمال خود، دیگران و کل جهان هستی می دهد.
انسان معاصر و فراموشی سلامت نفس بر اساس مبانی حکمت بوعلی سینا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
سلامت معنوی به برخورداری از حس پذیرش، احساس مثبت، اخلاق و حس ارتباط متقابل با قدرت حاکم و برتر قدسی، دیگران و خود اطلاق می شود که طی فرایند پویا و هماهنگ شناختی، عاطفی، کنشی و پیامدهای شخصی حاصل می شود. از مؤلفه های اصلی سلامت معنوی می توان به شناخت معنوی، عواطف معنوی، کنش های معنوی و ثمرات معنوی اشاره کرد.
نقش عدالت در مهار یک بیماریِ جهانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
از دیر زمان موضوع عدالت و بحث درباره آن در میان جوامع بشری بااهمیت تلقی می شده است و عموم صاحب نظران برای تحقّق آن راهکارهایی ارائه می دادند. ازاین رو، عدالت همیشه برای انسان ها نوعی آرمان بوده است. از سوی دیگر، نقطه مقابل عدالت، بی عدالتی و تبعیض های ناروا است که غالباً همراه با ظلم و ستم و پایمال شدن حقوق انسان ها بوده است.