مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۸۱.
۵۸۲.
۵۸۳.
۵۸۴.
۵۸۵.
۵۸۶.
۵۸۷.
۵۸۸.
۵۸۹.
۵۹۰.
۵۹۱.
۵۹۲.
۵۹۳.
۵۹۴.
۵۹۵.
۵۹۶.
۵۹۷.
۵۹۸.
۵۹۹.
۶۰۰.
ابن سینا
حوزه های تخصصی:
بحث از صفات الهی از جمله مباحث مهم در فلسفه و الهیات است در میان صفات الهی صفت «علم» همواره از توجه بیشتری برخوردار بوده است، چراکه در تبیین بسیاری از مسائل کلامی تأثیر ویژه ای داشته است. شیخ الرئیس ابن سینا و دانس اسکوتس نماینده ی دو دیدگاه اساسی درباره علمِ حق تعالی در دو سنت فلسفی اسلامی و مسیحی اند که در این تحقیق مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفته اند. ما در این مقاله ضمن برشمردن وجوه مشترک این دو فیلسوف نامدار در مساله علم؛ همچون اعتقاد به وجود صور موجودات در علم الهی قبل ازخلقت واقعی آنها، لحاظ نکردن صور م عقول یا م ُثل اف لاطونی به مثابه موجوداتی مفارق، و اینکه خ دا در ام ر خ لقت ع الَم و انسان، غرضی خارج از ذات خویش ندارد و آفرینش صرفاً ناشی از عشق خدا به ذات خویش است به تشریح ت فاوت اص لی دیدگاه این دو فیلسوف در مساله ی علم الهی که فاعل بالقصد دانستن پروردگار از نظر اسکوتس، و فاعلِ بالعنایه دانستن خدا از نظر ابن سینا ض من توجیه خلقت برمبنای ف یض یا صدور است.
بررسی نظریه کامپیوتری ذهن و برخی لوازم آن از منظر حکمت سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال سی ام آذر۱۴۰۰ شماره ۲۸۸
75-84
حوزه های تخصصی:
در میان مسائل فلسفه ذهن، نظریه کارکردگرایی، ذهن را یک کارکرد می داند که ورودی را به خروجی تبدیل می کند. براساس این نظریه، با پذیرش تحقق چندگانه حالات ذهنی، می توان حالات ذهنی را در غیر انسان نیز یافت. ازآنجاکه کارکردگرایی بر نفی تجرد روح استوار است، دارای اهمیت خواهد بود. از سوی دیگر، علم النفس سینوی، هم نفس و هم تجرد آن را اثبات کرده است. ازجمله براهین برای اثبات نفس، برهان انسان معلق در فضاست و نیز برای اثبات تجرد نفس براهینی آورده که بر سلب ویژگی های بدنی و نفس جسمانیت نفس دلالت دارد.دیدگاه کارکردگرایی نیز لوازمی دارد که براساس حکمت سینوی مورد نقد و ارزیابی قرار گرفت. ازجمله اینکه تمایز اشخاص براساس نظریه کارکردی ذهن، مادی انگارانه است؛ درحالی که حکمت سینوی ملاک صحیح را نفس مجرد می داند. بنابراین براساس حکمت سینوی، نظریه کارکردی ذهن دچار اشکالات متعدد و اساسی ای است که نمی توان با وجود آنها از نظریه کارکردی ذهن دفاع کرد. این تحقیق در پی آن است که نظریه کامپیوتری ذهن و برخی لوازم آن را از منظر حکمت سینوی با روش تحلیلی توصیفی مورد بررسی قرار دهد.
بررسی و نقد دیدگاه حائری یزدی درباره کاربرد معنای صدرایی «امکان» در تبیین برهان صدیقین سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
17 - 28
حوزه های تخصصی:
«برهان صدیقین»، برهانی است که در آن بدون نیاز به واسطه، ذات واجب الوجود اثبات میشود. این عنوان را نخستین بار ابن سینا برای تقریر جدیدِ برهانی که پیشتر فارابی اقامه کرده بود، برگزید. برهان صدیقین بهترین و موجزترین برهان فلسفی و عقلی برای اثبات وجود خداست. در این برهان از خود «وجود» به «واجب الوجود» استدلال میشود، بگونه یی که هیچیک از افعال الهی از قبیل حرکت، حدوث و ... حد وسط قرار نمیگیرند. حائری یزدی براساس تبیین معنای «امکان» در فلسفه» مشاء و حکمت متعالیه، برای رفع اشکالات مطرح شده درباره این برهان تلاش نموده و با توجه به تحلیل دقیق معنای امکان، معتقد است از طریق آن میتوان واجب الوجود را اثبات کرد؛ بهمین دلیل تمسک به محال بودن دور و تسلسل ضرورتی ندارد. مقاله» حاضر با روش تحلیلی تطبیقی و با توجه به معیارهای معتبر نزد ملاصدرا در صدق برهان صدیقین، به تحلیل و بررسی تقریر حائری یزدی پرداخته و نشان داده که دیدگاه او خالی از اشکال نیست.
فیاض لاهیجی و قرائتی متفاوت از نظریه صور مرتسمه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم الهی به مخلوقات پیش از خلقت آن ها، یکی از پیچیده ترین مباحث الهیات درباب صفات خداوند متعال محسوب می شود که درباره آن، نظرات گوناگونی مطرح شده است. یکی از معروف ترین این نظریات، نظریه صور مرتسمه ابن سیناست که در این مقاله، قرائت محقق لاهیجی از آن را بررسی و تحلیل می کنیم. محقق لاهیجی، ابتدا قرائت مشهور ابن سینا درباره صور مرتسمه را پذیرفته است که بنابر این قول، خداوند متعال قبل از آفرینش اشیا، به آن ها به واسطه صور مرتسمه ای علم دارد که قائم به ذات الهی هستند و این علم، فعلی و از لوازم ذات است. فلاسفه و متکلمین اسلامی پس از بوعلی سینا بر این نظر، انتقادات مختلفی وارد کرده اند؛ لذا محقق لاهیجی قرائتی متفاوت را درباره نظریه صور مرتسمه به دست داده است تا از اشکالات این نظریه رهایی یابد. به عقیده وی علم اجمالی، عین علم تفصیلی است و این تفصیل در تحلیل ذهن آدمی ریشه دارد؛ وگرنه علم خداوند متعال، عین ذات وی و ازنوع واحد و بسیط است و به همین جهت، قرائت متفاوت محقق لاهیجی به نظریه علم اجمالی درعین علم تفصیلی ملاصدرا نزدیک می شود.
بی علقگی در زیبایی شناسی ابن سینا و مقایسه آن با بی علقی در زیبای شناسی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی علقگی یا داوری آزاد در زیبایی شناسی به معنای لابشرط بودن یا فاقد هرگونه علاقه بودنِ احکام زیبایی شناسی نسبت به احکام شناختی، اخلاقی، سودمندی است. احکام زیبایی شناسی به نحوی ضروری صرفاً از عین، نه از تصور مفهوم، خیر یا فایده مندی حاصل می شوند و بررسی آثار ابن سینا نشان می دهد او بر استقلال یا بی علقگی ادراک لذت تأکید کرده است. وی در مسئله لذت به ملائمت، یعنی خوشایندی اشاره کرده و آن را کمال و خیر قوه مدرکه یا فعل خاص قوه مدرکه دانسته است. ازنظر ابن سینا لذت فقط به دلیل ملائمت حاصل می شود و هیچ چیز دیگری اعم از گزاره های معرفتی و اخلاقی در حصول ملائمت یک قوه و به عبارتی، لذت یک قوه دخیل نیست. او ادراک زیبایی را مشروط و منوط به حصول ملائمت یا لذت دانسته است و بنابراین، داوری آزاد در ادراک لذت در زیبایی شناسی وی نیز وجود دارد؛ علاوه بر آن، او معتقد است زیبا فقط به خاطر زیبایی اش انتخاب می شود و مورد ستایش و لذت قرار می گیرد؛ نه چیز دیگر. کانت در تبیین قوه حکم یا زیبایی شناسی، بی علقگی یا داوری آزاد را یکی از اصول چهارگانه حکم به زیبایی دانسته و آن را به صورت مجزا تبیین کرده است؛ اما آنچه در این حوزه مطرح کرده، بسیار گسترده تر، صریح تر و منسجم تر از چیزی است که ابن سینا به آن اشاره کرده است. از این جهت در پژوهش حاضر کوشیده ایم با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ضمن تبیین بی علقگی در لذت شناسی و به تبع آن، زیبایی شناسی ابن سینا این موضوع را با مفهوم بی علقگی در اندیشه کانت نیز مقایسه کنیم. یافته ها نشان می دهند بی علقگی موردنظر کانت، همان مفهومی است که نزد ابن سینا وجود داشته و بنابراین می توان گفت ابن سینا قبل از کانت به این مطلب اشاره کرده؛ اما به دلیل مطرح نشدن اندیشه او در یک نظام زیبایی شناسی، به آن توجهی نشده است.
راهکارهای تغییر خُلق از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم در علم اخلاق و حکمت عملی، بررسی امکان و کیفیت تغییر خلق است. ابن سینا ازجمله حکمای قائل به تغییرپذیری خلق بوده و در آثار متعددی چگونگی این تغییر را بیان کرده است. وی ریشه خلقیات ناپسند را نبودِ اعتدال در قوای نفس و به ویژه قوای محرکه نفس حیوانی دانسته و از این روی، معتقد است تغییر خلق، تنها با تعدیل قوا و همچنین غلبه قوه عاقله محقق می شود. مقصود ابن سینا از تعدیل قوا برقراری ملکه توسط بین دو حد افراط و تفریط است. به اعتقاد وی این امر از دو طریق حاصل می شود: طریق اول مبتنی بر اهتمام به افعال حسنه و مواظبت بر وظایف شرعی و عبادات است که علم اخلاق، آن را تبیین می کند؛ طریق دوم بر تعدیل مزاج بنا نهاده شده که ازدیدگاه وی راهی دشوارتر است و در علم طب به آن پرداخته می شود. ابن سینا تعدیل مزاج را از دو طریق، امکان پذیر دانسته است: یکی استفاده از ادویه و اغذیه مصلح مزاج و دیگری تخیل مزاج معتدل. ازدیدگاه وی طریق دوم به جهت شأن نفس در تدبیر و تصرف بدن و شدت نفوذ نفس در بدن، اثری به مراتب بیشتر نسبت به طریق اول دارد.
نقش بدن در پیدایش ادراکات عقلی از منظر ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعقل یکی از مهم ترین ویژگی های انسان است و به همین جهت، بحث درباره ادراکات عقلی و کیفیت پیدایش آن ها اهمیت بسیار دارد. ابن سینا پیدایش مفاهیم عقلی را حاصل تقشیر صور جزئی و اتصال با عقل فعال می داند؛ ولی ملاصدرا تعقل را حاصل مشاهده ارباب انواع و اتحاد با حقایق عقلی قلمداد می کند. ازمنظر هردو فیلسوف، قوه عاقله و صور عقلی در اصل وجودشان مجرد از ماده و مستقل از آلات و قوای بدنی هستند و به همین جهت، تعقل به خودی خود، نیازمند جسم نیست؛ اما نفس به جهت تعلقی که بر بدن دارد، در تعقل، نیازمند به بدن و آلات منطبعه در آن است. بدن و قوای بدنی در پیدایش ادراکات عقلی همچون علل اعدادی عمل می کنند؛ با این تفاوت که طبق دیدگاه ابن سینا در ثنویت بدن و نفس، بدن به عنوان موجودی مجزا از نفس، زمینه را برای رشد و فعلیت آن فراهم می کند؛ اما براساس نظر ملاصدرا در اتحاد نفس و بدن، مرتبه ای از مراتب انسان، زمینه را برای رشد مرتبه دیگر فراهم می آورد. در این مقاله، به تبیین نقش اعدادی بدن و چگونگی زمینه سازی آن در پیدایش ادراکات عقلی، و مقایسه و بررسی دیدگاه های ابن سینا و ملاصدرا در این حوزه می پردازیم.
تحلیل و ارزیابی تفسیر فلسفیِ ابن سینا از آیه نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دایره تفسیر سینوی آیه نور به نوشته های ابن سینا محدود نیست و همواره برخی صاحب نظران در حوزه های فلسفه و تفسیر به آن توجه کرده و بارها در این دو ساحت، به آن پرداخته اند. برخی دل دادگان به فلسفه با استفاده از مبانی فلسفی، این گونه تفسیر از آیه موردبحث را تأیید کرده و برخی بدبینان به فلسفه نیز براساس نگرش منفی خود، بر رد آن پای فشرده اند؛ اما جنبه نوآورانه پژوهش حاضر از این جهت است که در آن به اصول و مبانی تفسیر اجتهادی توجه و بر آن اساس، شواهد و قراین دالّ بر صحت این تفسیر عرضه شده است. در این نوشتار، با استفاده از روش تحلیلی- اسنادی، همسویی محتوایی تفسیر ابن سینا با محتوای مدرّج و انفسی آیه نور و با برخی قرائت ها و روایات تفسیری و تفسیر ابیّ بن کعب را اثبات کرده و درنهایت نتیجه گرفته ایم این تفسیر نه تنها منافی با معنای ظاهری آیه نیست؛ بلکه با برخی قرائات نیز همسویی دارد؛ همچنین روشن شد که برخلاف برخی ادعاها، در تفسیر موردبحث، تحمیل یک مبحث فلسفی بر قرآن، موردنظر نیست.
شادی و غم از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شادی و غم از مهم ترین و اساسی ترین حالاتی هستند که برای هر فردی در زندگی اش عارض می شوند. درمیان متفکران مسلمان، ابن سینا برای تحلیل و بررسی این کیفیت نفسانی، بسیار کوشیده و این دو مقوله را درپرتو رابطه نفس ناطقه با بدن و نیز حالات روح بخاری بررسی کرده است. پژوهش حاضر حول سه محور اصلی بدین شرح صورت گرفته است: نخست، تبیین حقیقت شادی و غم، و این مسئله که لذت با شادی و غم با درد، رابطه ای مطابق دارد و عروض یکی از حالات، مستلزم عروض حالت دیگر به انسان است؛ دوم، چگونگی عروض شادی و غم در نفس انسان که در این حوزه، بوعلی شادی و غم را از دو جهت، عارض بر انسان دانسته است: یکی تصورات نفسانی و دیگری عوارض بدنی؛ سوم، تأثیر شادی و غم بر سلامت و بیماری انسان، بدین شرح که این دو مقوله به دلیل اثرگذاشتن بر روح بخاری، نقشی مهم در سلامت انسان ایفا می کنند. ازنظر ابن سینا مکررشدن شادی به بروز شادی بیشتر در انسان و تکرار غمناک بودن به ناراحتی و غم بیشتر در او می انجامد. از دیگر یافته های این پژوهش، تقسیم کردن شادی و غم بر سه قسم حسی، خیالی و عقلی را می توان ذکر کرد.
انفعال و عواطف انسانی در مواجهه با آثار هنری بر مبنای حکمت سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباط میان انفعال و عواطف انسانی با صور گوناگون هنر ازجمله مباحث موردتوجه در فلسفه اسلامی است و تخیل قوی و ایجاد عواطف نفسانی، دو مؤلفه اصلی لحاظ شده در تعاریف فلاسفه مسلمان از انواع هنر هستند. ابن سینا نیز ازجمله فلاسفه ای بوده که به این موضوع اهتمام داشته است. با عنایت به این مسئله، مقاله پیشِ روی با رویکرد توصیفی- تحلیلی نگاشته شده و پرسش اصلی مطرح شده در آن بدین شرح است که ازنظر ابن سینا در مواجهه با اثر هنری، چه انفعال نفسانی یا عواطفی در انسان ایجاد می شود. به دنبال آن، دو پرسش فرعی بدین شرح نیز در این پژوهش موردنظر بوده اند: چه عواملی باعث ایجاد این انفعالات نفسانی می شوند و چه ارتباطی میان انفعال نفس و حدوث عواطف یا احساس و ادراک اثر هنری وجود دارد؟ شایان ذکر است که در حکمت سینوی، حالاتی متفاوت مانند قبض و بسط، تعجب و حیرت، و نشاط و حزن از انواع انفعال نفس برشمرده شده اند و بررسی آثار ابن سینا نشان می دهد انفعال درنتیجه تعامل سه عامل صورت یا ترکیب بندی، محاکات و طبع انسان به وجود می آید. این عواطف درپی ادراک اثر پدید می آیند؛ از این روی، دارای ابعاد شناختی هستند و می توان آن ها را راهی برای شناخت معنا و حتی معیاری برای زیبایی اثر قلمداد کرد.
اصل سنخیت در حکمت مشاء و تأثیر آن بر رابطه هستی شناختی نفس و قوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشائیون به وجودداشتن رابطه علّی ومعلولی فاعلی میان نفس انسانی و قوای آن معتقدند و قوا را دارای حیثیتی تعلّقی و انفکاک ناپذیر از نفس می دانند مطابق با مباحث کلان، علیت فاعلی، مقتضی سنخیت میان علت و معلول است که تنها درضمن نوعی خاص از سنخیت وجودی تحقق می یابد؛ زیرا سنخیت، مستلزم برتری فاعل های ایجادی بر معالیل آن ها و بیانگر تشکیک وجودی میانشان است؛ پس رابطه علّی ومعلولی فاعلی میان نفس و قوا از این امر مستثنا نیست و نوع رابطه هستی شناختی میان آن ها براساس اصلی ترین قواعد حکمت مشاء، یعنی اصل سنخیت، قابل شناسایی است. در این شناخت هرنوع کثرت و تباین عزلی محض میان نفس و قوا، یعنی تباین ماهوی و وجودی، مستلزم انکار قطعی رابطه علّی ومعلولی فاعلی میان آن هاست و ارتباط تکوینی و حیثیت تعلّقی انفکاک ناپذیر قوا از نفس را نقض می کند؛ پس انتساب علیت به نفس درضمن الفاظی مانند اصل، مبدأ و منبع به معنای هستی بخشی وجود عینی نفس نسبت به قوا و انتساب معلولیت به قوای نفس درضمن الفاظی همچون معالیل، فروع و توابع به معنای تحصّل یافتن وجود عینی قوا ازجانب نفس انسانی است و ممکن نیست قوایی که شعبه ها، فروع و لوازم علت فاعلی خود هستند، با واقعیت عینی آن بی نونت وجودی به تمام ذات داشته باشند؛ بنابراین، نفس در یک امر مشترک، مساوی با قوا یا فروتر از آن ها نیست؛ بلکه برتری وجودی نفس انسانی بر قوای آن ضرورت دارد؛ به گونه ای که نفس، اصل باشد و قوا فروع و توابع آن باشند. درواقع، این الفاظ بر نوعی وحدت حقیقت و کثرت واقعیت نفس و قوا دلالت دارند که این حکما در آموزه های هستی شناختی نفس و قوا از آن سخن گفته اند و صدرا از این آموزه ها برای تأیید نظریه اتحاد نفس و قوا در حکمت متعالیه بهره برده است.
جایگاه هنر و زیبایی شنایی در تفکرات ابن سینا و سهروردی با تأکید بر هنر صفوییه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
305 - 318
حوزه های تخصصی:
مفهوم زیبایی بدون تردید یکی از بنیادی ترین ابعاد هنر محسوب می شود. فلاسفه و دانشمندان متعددی در طی تاریخ فلسفه درباره ی مفهوم زیبایی اندیشیده و ایده های خود را مطرح کرده اند که با توجه به مبانی فکری هر کدام از آن ها، نظریات متفاوتی درباره این مقوله پدید آمده است. زیبایی نزد فلاسفه و حکمای اسلامی نیز از همان روزهای نخستین که اندیشه ی فلسفی در میان مسلمانان رایج شد، مورد توجه واقع گردید. این توجه که از سویی ناشی از نگاه دینی به اسلام و مبانی دینی مسلمانان و از سوی دیگر ناشی از دریافت های فلسفی آنان از آثار افلاطون و ارسطو و فلوطین بوده است باعث ایجاد آرای خاص هرکدام به مفهومی زیبایی گردید. تفکر مشائی و اشراقی در کنار اندیشه های دو فیلسوف بزرگ ابن سینا و سهروردی مهم ترین مکتب های فلسفی ایران و جهان اسلام به شمار می روند. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که این فلاسفه در کنار تمام مباحث و سؤالات فلسفی عام، در مورد زیبایی هم دارای اندیشه ها و دیدگاه هایی بودند. تفکرات آن ها در مورد هنر و زیبایی را می توان از تبیین جایگاه خیال و حافظه و از دل رمز و داستان های رمزی_شعر و ادبیات بیرون کشید. فلسفه نور سهروردی و زیبایی شناسی ابن سینا در بعضی از هنرهای اسلامی از جمله هنر در دوره حکومت صفویه (907-1135ه.ق) قابل مشاهده است. هنر ایرانی در دوره حکومت صفویه یکی از اعصار درخشان خود را تجربه کرد و در این هنر مفاهیم مذهبی و عرفانی نقشی محوری داشته است. اهداف پژوهش: 1.بررسی هنر و زیبایی شناسی در اندیشه ابن سینا و سهروردی. 2.بازشناسی انعکاس جلوه های هنر و زیبایی شناسی اندیشه ابن سینا و سهروردی در هنرهای دوره صفوی. سوالات پژوهش: 1.علل غایی در هنر از منظر ابن سینا و سهروردی چیست؟ 2.اندیشه های هنر و زیبایی شناسی ابن سینا و سهروردی چه انعکاسی در هنرهای دوره صفوی یافته است؟
تطبیق ادبی رساله زنده بیدار اثر ابن سینا با رمان هابیت تالکین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
643 - 663
حوزه های تخصصی:
با آغاز ترجمه آثار علمی مسلمانان در قرن 12 و 13 میلادی توسط اروپاییان، سیل این ترجمه ها در زمانی که مسلمانان در قله شکوفایی علمی بودند، به اروپا وارد شد. در این میان یکی از شاخه های مهم ترجمه، ترجمه آثار فلسفی و ادبی مسلمانان از عربی به لاتین بود. ابن سینا، یکی از دانشمندان مشهور ایرانی بود که آثار علمی او در حوزه پزشکی و فلسفه مورد استقبال گسترده اروپاییان قرار گرفت. رساله زنده بیدار (حی بن یقظان) ابن سینا، از نمایشی ترین و کهن ترین رساله هایی است که در سال 1889 به زبان فرانسه ترجمه شده است، و شاید ترجمه انگلیسی رساله ابن طفیل آندلسی با همین نام، و اشاره مستقیم ابن طفیل در رساله خود به رساله زنده بیدار (حی بن یقظان) ابن سینا، منشاء آشنایی تالکین با رساله ابن سینا وتحت تاثیر قرار گرفتن او و الهام از آن برای نوشتن کتاب های رمان خود شده است. رمان هابیت نوشته جی آر آر تالکین یکی از جذاب ترین رمان های تخیلی فانتزی عصر حاضر است که توانسته طرفداران بیشماری را به خود جذب کند. در این پژوهش کوشش شده که به روش تحلیلی-توصیفی با نگاه به رویکرد ادبیات تطبیقی به سبک آمریکایی، اثرگذاری داستان «رساله زنده بیدار» ابن سینا بر پیکره داستان رمان هابیت ) تالکین ،1385) علیرغم تفاوت در محتوای آنها، بررسی و اثبات شود.
شناخت جواهر مفارق از نظر ابن سینا و توماس آکوئینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴
۲۹۶-۲۷۸
حوزه های تخصصی:
از جمله مسائل مابعدالطبیعه، مسأله جواهر مفارق و نحوه شناخت مفارقات است. پیچیدگی بحث شناخت جواهر مفارق تا حدّی است که فیلسوفان هنگام بررسی و تأمّل در باب آن، آراء متفاوت و گاه متعارضی را ارائه می دهند. از جمله اندیشمندان دوره میانه، می توان به ابن سینا و توماس آکوئینی اشاره کرد که هر یک از ایشان با ذکر دلایلی و شواهدی چند دو نظر مقابل در خصوص شناخت جواهر مفارق اعلام می دارند، چنانکه در برخی موارد شناخت جواهر مفارق را برای نفس انسانی ممکن می دانند و در مواردی نفس انسانی را قادر به شناخت نمی دانند. با این وصف اگرچه آراء دو اندیشمند مردّد و ناسازگار می نماید اما با تحلیل آراء ایشان و به دنبال ارائه تقسیم ثُنائی برای شناخت، یعنی شناخت حقیقت و شناخت حقیقی، می توان تعارض ظاهری را مرتفع ساخت و در نهایت اعلام داشت که به اعتقاد هر دو اندیشمند، نفس انسانی قادر به شناخت حقیقت جواهر مفارق است؛ با این تفاوت که از نظر ابن سینا شناخت حقیقت منوط به افاضه عقل فعال بیرونی است، حال آنکه از نظر آکوئینی، شناخت حقیقت مستلزم اِعداد عقل فعال درونی است و از سوی دیگر هر دو اندیشمند، اتفاق نظر دارند بر اینکه شناخت حقیقی جواهر مفارق برای نفس انسانی امکان پذیر نیست، بلکه شناخت حقیقی مختص جواهر مفارق و خداوند است و در نهایت اینکه از طریق علم حصولی نمی توان به شناخت حقیقی مفارقات نائل شد.
مواجهه فلسفی، عرفانی ابن سینا و ملاصدرا با مسئله شر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴
۳۷۰-۳۵۵
حوزه های تخصصی:
به دنبال روی دادن پدیده های ناگواری چون بیماری های فراگیر، سیل، زلزله، جنگ و نظایر آن و قربانی شدن انسان های زیاد در یک برهه زمانی کوتاه و ناتوانی انسان در کنترل و مهار آن پدیده ها، ذهن انسان های خداباور در رابطه با صفات الهی، به ویژه خیر محض بودن و نیز عنایت او نسبت به جهان هستی، دچار چالش هایی می شود که در طول تاریخ علم، به صورت چالش شر مطرح شده است. رفع این چالش از افکار عمومی، همیشه دغدغه متفکران خداباور بوده است و آن ها را بر آن داشته تا به نحوی بین خدای خیر محض و جهان مادیِ مملو از شرور، ارتباط صحیحی برقرار نموده و نشان دهند که شر ناشی از نواقص موجود در عالم ماده است و ربطی به خدای خیر ندارد. در این مقاله تلاش می شود تا پاسخ فیلسوفانه ابن سینا و عارفانه ملاصدرا و عرفا تبیین شود و بر این نکته تأکید شود که چون شر از ناحیه کثرت و ماهیت مطرح می شود، امری ذهنی است و وجود خارجی ندارد، اگرچه عدمی هم نیست و همان طور که کثرت و ماهیت به تبع وجود و وحدت، در خارج موجود است، شر به تبع وجود در خارج موجود می شود. ضمناً نشان داده می شود که پاسخ عرفانی ملاصدرا تکمله پاسخ فلسفی ابن سینا و سازگار با مبانی حکمت متعالیه وی است و در واقع پاسخ فلسفی ابن سینا در حکمت بحثی مفید فایده است و پاسخ عرفانی ملاصدرا در حکمت شهودیِ تأیید شده در حکمت سینوی و بسط یافته در حکمت صدرایی کارایی دارد. بنابراین هر یک از این پاسخ ها می توانند در سطوح فکری مختلف مفید باشند.
بررسی و مقایسه لذّت و شادی از منظر ابن سینا، مولوی و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله برآن است که لذت و شادی را از منظر نمط هشتم اشارات و تنبیهات ابن سینا، دانشمند بزرگ ایران اسلامی و جهان (علم، فلسفه و منطق، طب و حکمت). با اشعار مولوی شاعر بزرگ ایران و دنیا به عنوان یک عالم عارف و اندبشمند متفکر در اندیشه اسلامی و حافظ، شاعر و غزل سرای بزرگ قرن هشتم بررسی و مقایسه نماید. با عنایت به اهمیت مسئله و تأثیر هر سه اندیشمند در بحث علم، فلسفه و عرفان اسلامی تحقیق در این مورد ضروری می نمود. با این فرضیه که زبان عرفان ابن سینا در نمط هشتم با زبان مولوی در دیوان شمس و مثنوی و غزلیات حافظ در دیوانش مشابهت معناداری دارد به این سؤال مهم پاسخ می دهیم که آیا زبان مولوی و حافظ در اشعارشان با ابن سینا درباره لذت و شادی چگونه است؟ ما با آوردن مستندات به روش تحلیلی-توصیفی از نمط هشتم اشارات و تنبیهات ابن سینا و اشعار مولوی در دیوان شمس و مثنوی و غزلیاتی از دیوان حافظ به این نتیجه رسیدیم که اشعار مولوی در دو اثر بزرگ فوق الذکر و غزلیات حافظ با مفاهیم نمط هشتم اشارات و تنبیهات در مورد لذت و شادی و مترادفات آن تشابه معناداری دارد.
انسان معاصر و فراموشی سلامت نفس بر اساس مبانی حکمت بوعلی سینا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
سلامت معنوی به برخورداری از حس پذیرش، احساس مثبت، اخلاق و حس ارتباط متقابل با قدرت حاکم و برتر قدسی، دیگران و خود اطلاق می شود که طی فرایند پویا و هماهنگ شناختی، عاطفی، کنشی و پیامدهای شخصی حاصل می شود. از مؤلفه های اصلی سلامت معنوی می توان به شناخت معنوی، عواطف معنوی، کنش های معنوی و ثمرات معنوی اشاره کرد.
نقش عدالت در مهار یک بیماریِ جهانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
از دیر زمان موضوع عدالت و بحث درباره آن در میان جوامع بشری بااهمیت تلقی می شده است و عموم صاحب نظران برای تحقّق آن راهکارهایی ارائه می دادند. ازاین رو، عدالت همیشه برای انسان ها نوعی آرمان بوده است. از سوی دیگر، نقطه مقابل عدالت، بی عدالتی و تبعیض های ناروا است که غالباً همراه با ظلم و ستم و پایمال شدن حقوق انسان ها بوده است.
عشق به زیبایی، بررسی دیدگاه شیخ اشراق همراه با پیشینه سینوی
چیستی زیبایی، مفهوم سازی عشق و نسبت میان زیبایی و عشق، از مسائلی است که با ارائه آن به اندیشمندان مسلمان، می توان نظریه های زیباشناختی آنان را تدوین نمود. از آنجا که شیخ اشراق با نمادسازی از مفاهیم یادشده سخن گفته است، تحقیق در آثار ابن سینا به مثابه پیشینه مؤثر، در فهم دیدگاه های سهروردی ضرورت دارد. ابن سینا و شیخ اشراق، زیبایی را بر اساس مؤلفه کمال مفهوم سازی کرده، زیبایی حقیقی را بر واجب الوجود، هم چنین بر افعال و اخلاق و ملکات ارادی انسان، که منجر به سعادت نهایی می گردد، اطلاق می نمایند و در خصوص زیبایی حقیقی، حسن، جمال و کمال را مترادف می دانند. شیخ الرئیس از عشق ارادی سخن گفته که ادراک در آن مأخوذ است و به تبع اشتمال ادراک بر اقسام حسی، خیالی، وهمی، ظنی و عقلی، عشق ارادی نیز دارای همین مراتب است، همان گونه که زیبایی دارای چنین مراتبی است. او شریف ترین مرتبه عشق ارادی را که متوقف بر ادراک عقلی است، عشق عقلی یا اختیاری یا نطقی خوانده و مراتب پایین تر را عشق حیوانی می نامد. وی عشق ارادی بدون دخالت قوه ناطقه را بیماری می انگارد. شیخ اشراق به مفهوم سازی های ابن سینا وفادار است و با نمادواژه هایی چون سلیمان عشق و سلطان عشق، عشق عقلی را به تصویر می کشد. نزد هر دو حکیم، مرتبه عالی عشق، تنها راه تعالی انسان و رسیدن به حسن یا زیبایی حقیقی است.
مفهوم زیبایی در اثولوجیای منسوب به ارسطو و شرح ابن سینا بر آن
شرح اثولوجیایی که در اصل تقریرات درسی فلوطین بود و توسط شاگرد محبوبش فرفوریوس صوری مبدل به اثولوجیا یا تاسوعات (یا التساعات، Enneades) و به عبارتی انئادها یا نه گانه ها شد، شرحی شگفت انگیز در تاریخ حکمت اسلامی است. شگفت از این رو که ابن ناعمه حمصی کتابی را با عنوان أثولوجیا أرسطاطالیس منسوب به ارسطو در جهان اسلام ترجمه کرد و پس از این ترجمه و با چنین عنوانی بود که از قرن سوم هجری تا به سال های معاصر، اثولوجیا به غلط از آثار ارسطو قلمداد گردید. هدف این مقاله شرح این سرگذشت شگفت انگیز نیست؛ زیرا بسیار بدان پرداخته شده، بلکه بحث در باب شروح، بیان و توضیح میامر آن است که توسط حکمایی چون ابن سینا و قاضی سعید قمی در تمدن اسلامی به رشتکه تحریر در آمده است. شرح قاضی را در مقاله ای دیگر تحت عنوان «الهیات زیبایی» مورد بحث قرار داده ایم. در این جا هدف، تحلیل نوع مواجهه ابن سینا با اثولوجیا به ویژه در شرح میمر چهارم اثر فوق است. این شرح گرچه اندک است؛ اما رد پای عمیق اندیشکه اسلامی را در تفسیر یک متن یونانی در باب زیبایی نشان می دهد.