مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
تفسیر انفسی
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر به بررسی تناظر قرآن و انسان در حکمت متعالیه می پردازد و ناظر به کاربرد حقیقی و غیراعتباری زبان دین در اسلام (زبان قرآن) با رویکرد حکمت متعالیه است. این نوشتار ضمن طرح اهم مسائل و مبانی حکمت متعالیه، دیدگاه خود را در بحث زبان دین و قرآن بیان می کند. همچنین با عنایت به تئوری ترکیبی زبان دین و مراتب مختلف دین، لزوم توجه به ساحت انفسیِ زبان قرآن را متذکر می شود. در طی این مقاله، خواننده ضمن مرور اجمالی نظریات گوناگون در باب زبان دین و قرآن، به افق های درخور تأملی در این مسأله راه می یابد. همچنین نظرهای متمایز مفسران در باب مسأله ی «لسان قوم» مورد بررسی قرار می گیرد.
اعتبار و رجحان تفسیر انفسی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در باور عارفان الهی، تفسیر انفسی قرآن برترین روش تفسیر آیات و فهم مقاصد قرآنی است. اما وجود برخی نمونه های تفسیری نادرست در تفاسیر عرفانی، به همراه برخی نمونه های ساده و بدیهی تطبیق های قرآنی بر نفس انسانی، پندار عدم برخورداری تفسیرهای عارفان از مبانی تفسیری متقن را به همراه داشته است. به نظر می رسد چنین امری، نتیجه عدم شناخت صحیح تفسیر انفسی و فرایند تحقق آن است. بر این اساس، در این جستار تلاش شده تا ضمن بررسی اعتبار تفسیر انفسی، برتری آن بر تفاسیر ظاهری نیز مورد توجه قرار گیرد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که مقصود از تفسیر انفسی، دریافت هایی شهودی از حقایق هستی بوده که عارفان به عنوان مراتبی از بطون و معانی آیات قرآن پذیرفته اند. مبانی یادشده عارفان برای تفسیر انفسی، ریشه در روایات اهل بیت دارد. ضمن آنکه نمونه های تفسیری ایشان را می توان بر روایات تطبیق نمود. از دید فرد عارف، اهتمام جدی به طهارت نفس و همچنین قرائت قرآن به شیوه خاص، زمینه را برای نزول معانی قرآن بر قلب فراهم می نماید. کارکردها و امتیازهای تفسیر انفسی نیز مٶید ضرورت توجه بیشتر مفسران به این نوع تفسیر است.
ماهیت تفسیر انفسی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفسیر عرفانی از انواع تفاسیر به روش اجتهادی است که خود نیز گونه گون است. تفسیر انفسی با روش عرفانی به تفسیر آیات الهی می پردازد که در راستای کمال انسان، پس از پیمودن مراحل عرفان عملی، به عرفان نظری ورود نموده و با ارائه دلایل عقلی و فلسفی می کوشد تا برهانی بودن کشف و شهودهای عرفانی را اثبات نماید. نتایج این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده، گویای این است که محور در تفسیر انفسی خدا، و موضوع آن انسان و هدف آن مسئله وحدت وجود است. مفسر انفسی، تمام آیات الهی را تفسیری از وجود خویش می داند. هر آنچه بیرون از علم حضوری انسان به خویش باشد، در زمره تفسیر آفاقی قرار می گیرد. در نتیجه، تفسیر آفاقی مقدمه ای برای ورود به تفسیر انفسی می گردد. مخالفان تفسیر انفسی یعنی منتقدان عرفان و فلسفه با برخی مبانی تفسیر انفسی چون وحدت وجود مخالف اند. همچنین ارزشی برای کشف و شهود و دریافت های باطنی در تفسیر قرآن قائل نیستند و عقل و استدلالات عقلی را در تفسیر قرآن ناکارآمد می دانند، در حالی که هر سه عامل، نقش اساسی در تفسیر انفسی قرآن کریم ایفا می کنند.
تطبیق مختصات ماهیت تأویل قرآن و حقیقت انسان با تکیه بر دیدگاه علامه حسن زاده آملی
حوزههای تخصصی:
قرآن را مراتبیست، بالاتر از همه مرتبه ها تأویل قرآن است ، واما اینکه حقیقت تاویل قرآن چیست ؟ علامه حسن زاده آملی آنرا به حقیقت انسان منطبق می داند ، زیرا تمام اطوار نظام هستی را بصورت بالقوه در انسان موجود میدانند ، در این مقاله در صدد یم که با استفاده از منابع مرتبط و با روش تحلیلی نظرگری، تأویل قرآن را در تفسیر انفسی انسان جستجو نماییم ، لذا به حقیقت تأویل قرآن و حقیقت نفس انسان و تطبیق آن دو پرداخته شده ، وچنین بدست آمده است که مظاهر و شئون در مقام جمعی حقیقتی واحد دارند که سرچشمه ی تمام ظهورات و عین ظهورات است که حاصل خوانا شدن تأویل آفاق و انفس است که همان تطبیق بین دو کتاب قرآن جمعی و کتاب آفاقی است ، لذا استادی کامل برای خوانا شدن حقایق لازم است ، تا با طهارت در تمام مراتب بتواند حقایق قرآن و انسان کامل و نظام هستی و خود را مس بنماید، زیرا همه آفرینش ، آیینه های حقند اما انسان کامل آینه ای تمام نماست و نشان دهنده همه اسماء و صفات است لذا دارای وجود جامع، وحدت جمعی، وحدت حقّه ظلیّه و وحدت حقه حقیقیه است ،در نتیجه تاویل قرآن حقیقت انفسی انسان و منطبق است با حقیقت انسان کامل وهردوی آنچه در عالم صغیر به وجهی و در عالم کبیر به وجه دیگر می باشد یک حقیت است ، که همان توحید صمدی قرآن است ، لذا در واقع تاویل نهایی عالم خداوند است .
تحلیل و ارزیابی تفسیر فلسفیِ ابن سینا از آیه نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دایره تفسیر سینوی آیه نور به نوشته های ابن سینا محدود نیست و همواره برخی صاحب نظران در حوزه های فلسفه و تفسیر به آن توجه کرده و بارها در این دو ساحت، به آن پرداخته اند. برخی دل دادگان به فلسفه با استفاده از مبانی فلسفی، این گونه تفسیر از آیه موردبحث را تأیید کرده و برخی بدبینان به فلسفه نیز براساس نگرش منفی خود، بر رد آن پای فشرده اند؛ اما جنبه نوآورانه پژوهش حاضر از این جهت است که در آن به اصول و مبانی تفسیر اجتهادی توجه و بر آن اساس، شواهد و قراین دالّ بر صحت این تفسیر عرضه شده است. در این نوشتار، با استفاده از روش تحلیلی- اسنادی، همسویی محتوایی تفسیر ابن سینا با محتوای مدرّج و انفسی آیه نور و با برخی قرائت ها و روایات تفسیری و تفسیر ابیّ بن کعب را اثبات کرده و درنهایت نتیجه گرفته ایم این تفسیر نه تنها منافی با معنای ظاهری آیه نیست؛ بلکه با برخی قرائات نیز همسویی دارد؛ همچنین روشن شد که برخلاف برخی ادعاها، در تفسیر موردبحث، تحمیل یک مبحث فلسفی بر قرآن، موردنظر نیست.
نگاه دوسویه به جلوه های هنری و تفسیر انفسی داستان موسی و خضر (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۴ زمستان ۱۴۰۲شماره ۴ (پیاپی ۱۴)
80 - 110
حوزههای تخصصی:
در آیات 60 تا 82 سوره کهف، حکایت واقعی و پُررمز وراز دیدار حضرت موسی و حضرت خضر (ع2) مطرح شده است. این داستان، سیر درونی و روحانی و صعودی به سوی کمال را به تصویر می کشد؛ لذا افزون بر جلوه های هنری، از منظر تفسیر انفسی به ابعاد متفاوتی نظر کرده است. مفسران هنری گوشه ای از این اشارات معماگونه را در هنر تصویرآفرینی قرآن بیان کرده اند و مفسران انفسی با مطابقت این مفاهیم با عالَم درون انسان، از اسرار آن به زیبایی پرده گشایی نموده اند. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی تطبیقی و بهره گیری از جلوه های هنری اعم از اصول تصویرگری و اسلوب های هنری مانند گفتگو و شخصیت پردازی، همچنین بهره مندی از تفسیر انفسی شامل شهود عارفان از بطون قرآن و تأویل آیات، درصدد کشف حقایقِ معانیِ این داستان معمایی است. نتیجه اینکه معنای واژگان در این داستان، مانند موسی، فتا، مجمع البحرین، عبد، سفینه، غلام و دیوار، صرفاً همان معنای ظاهری این واژه ها نیست؛ بلکه با عنصر جان بخشی به کلمات، حیات و حرکت و رنگ می یابد و در قلب ها و عقل ها اثر می گذارد. البته تفسیر هنری مبیّن واقعیت است نه تخیل؛ زیرا باطل در قرآن وجود ندارد. از طرفی مفسران انفسی این داستان را حکایتی رمزگونه دانسته اند و آیات این داستان را با تأویل به حالات نفس انسان رمزگشایی و حقایق آن را آشکار نموده اند و با مراتب اسفار اربعه تطبیق داده اند. آنان کوشیده اند تا ارتباط میان ظهر و بطن قرآن را کشف کنند؛ ازاین رو، میان این دو تفسیر نه تنها مغایرتی نیست، بلکه ارتباط محکم مفهومی برقرار است.
گونه شناسی تفاسیر عرفانی و تحلیل آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف در نوشتار پیش رو، شناساندن انواع تفاسیر عرفانی به عنوان روشی در تفسیر و بیان گونه گون بودن این روش تفسیری بود. تقسیم بندی به همراه تحلیل گونه ها، در حوزه آموزش و درک مطالب تفسیری مفید خواهد بود. روش: تحقیق حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر اسناد کتابخانه ای تنظیم شده است. یافته ها: به دلیل ذو بطون بودن قرآن و انسان، تفسیر عرفانی دارای مراتب است. کتابهای روش تفسیری در تقسیم بندی تفاسیر عرفانی، به دو یا سه نوع از تفسیر عرفانی اشاره کرده اند. تفاسیر عرفانی از گذشته تا کنون، سیر تکاملی خویش را می پیمایند و باید شناخته شوند. نتایج: تفسیر عرفانی به دو دسته تقسیم می شود: عرفان عملی و عرفان نظری؛ عرفان عملی شامل تفسیر باطنی(کاملاً مخالف ظواهر (افراطی) و تا حدودی موافق ظواهر(اعتدالی)) و تفسیر صوفی شامل تفسیر رمزی، اشاری، کشفی، الهامی، ذوقی و تداعی معانی است. تفسیر نظری شامل تفسیر بر اساس عرفان نظری و تفسیر انفسی است.