مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۶۱.
۳۶۲.
۳۶۳.
۳۶۴.
۳۶۵.
۳۶۶.
۳۶۷.
۳۶۸.
۳۶۹.
۳۷۰.
۳۷۱.
۳۷۲.
۳۷۳.
۳۷۴.
۳۷۵.
۳۷۶.
۳۷۷.
۳۷۸.
۳۷۹.
۳۸۰.
تحلیل فضایی
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
509 - 522
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با انتقال پایتخت دو تاثیر مهم خواهد داشت، تاثیر اول آن در راستای حل مشکلات تهران خواهد بود و تاثیر دوم در راستای ایجاد تعادل توسعه در فضای سرزمینی کشور خواهد بود. در این تحقیق تأثیر دوم جابجایی پایتخت مورد بررسی و تحلیل خواهد گرفت.
هدف: این تحقیق دارای دو هدف می باشد که هدف اول آن بررسی نقش تهران(پایتخت) در نظام شهری کشور و نابرابری های توسعه فضای سرزمینی خواد بود و هدف دوم آن بررسی و تحلیل جابجایی پایتخت و تأثیر آن در ایجاد تعادل های منطقه ای ایران می باشد.
روش شناسی: روش پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد، ابزار جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای (اسنادی) و پرسشنامه بوده است. جامعه آماری کارشناسان مسائل آمایش سرزمین و برنامه ریزی منطقه ای بوده است. حجم نمونه 100 نفر می باشد که از طریق نمونه گیری هدفمند (قضاوتی) انتخاب شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تاپسیس، ضریب پراکندگی تحلیل خوشه ای و تحلیل رگرسیونی استفاده شده است.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی شامل مراکز استانی کل کشور می باشد که مطابق سرشماری نفوس و مسکن سال 1395 شامل 31 استان می باشد.
یافته ها و بحث: مسیر متعادل سازی توسعه فضای سرزمینی کشور کاهش تمرکز قدرت و تصمیم گیری در پایتخت و افزایش آن در سایر مناطق کشور می باشد که برای این منظور باید ترکیبی از راهبردهای انتقال قدرت به مراکز منطقه ای و محلی، اعطای امتیازات به سرمایه گذاری ها در مناطق محروم و باز توزیع فعالیت و امکانات بر اساس مزیت های نسبی مناطق استفاده شود.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که تاثیر جابجایی پایتخت در گزینه های مختلف از نظر کارشناسان نمی تواند در توسعه متعادل کشور موثر باشد و مناسب ترین راهبرد از نظر کارشناسان توزیع قدرت تصمیم گیری در مناطق کشور(پایتخت های منظومه ای) می باشد.
سنجش کالبدی فرم شهر بر اساس تراکم (مورد مطالعه شهر آمل)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۲ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۸
11 - 34
حوزه های تخصصی:
تراکم از مهمترین عناصر شناخت فرم شهر است که تحلیل آن راهی مفید برای سامان دهی نظام توزیع جمعیت و فعالیت شهر به شمار می رود. تحلیل تراکم؛ کوشش برای سامان دادن به الگوی کالبدی شهر و هدف از آن برنامه دار کردن سازمان فضایی شهر است. پژوهش حاضر با تعریف و ارائه شاخص های مختلف از تراکم و با تحلیل فضایی سعی نموده تا تصویر کامل تری از فرم شهر آمل ارائه دهد. تحقیق از نظر ماهیت کاربردی و روش آن تحلیلی و کمی است. برای سنجش توزیع تراکم از روش تحلیل تراکم و از مدل های کمی مانند ضریب ویلیامسون، آنتروپی نسبی و شانون استفاده شد. برای تحلیل الگوی فضایی تراکم نیز از تکنیک اتوکرولیشن فضایی استفاده شد که با استفاده از آماره G نقشه های (Hot Spot) و(Cold Spot) تهیه گردید. نتایج تحقیق از تمرکز گرایی ساخت و سازهای جدید و وجود تفاوت در بین مناطق مختلف شهرآمل حکایت دارد. در این بین شاخص های (F.A.R)، تراکم مسکونی، تراکم ناخالص و خالص مسکونی دارای توزیع نابرابر و شاخص های تراکم نفر در مسکن و خانوار در مسکن توزیع برابری را در مناطق شاهد بوده اند. بیشترین تمرکز و فشردگی مربوط به شاخص (F.A.R) بوده که نشان دهنده بالا بودن میزان متراژ زیربنای واحدهای مسکونی بین مناطق مختلف شهر آمل است، اما شدت توزیع تراکم مسکونی(136/0) بیشتر از تراکم ساختمانی(124/0) بود که این امر یعنی تمایل به افزایش تعداد واحدهای مسکونی بیشتر از تمایل به افزایش زیربنای مسکونی است.
تحلیل توزیع مکانی- فضایی پارک های درون شهری آمل با رویکرد عدالت اجتماعی
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۳ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۰
29 - 53
حوزه های تخصصی:
در سده های اخیر از جمله معضلات ناشی از رشد شتابان شهری می توان به پیشی گرفتن رشد جمعیت شهرها از سطوح فضاهای خدماتی از جمله فضای سبز شهری و عدم مکان گزینی صحیح آن اشاره نمود. شهر آمل در شمال کشور نیز با وجود پتانسیل محیطی بسیار از عدم تعادل و ناهماهنگی از بعد توزیع مکانی و فضایی کاربری فضای سبز با توجه به مساحت و جمعیت شهر رنج می برد. لذا این تحقیق با هدف تحلیل کمیت و توزیع مکانی- فضایی پارک های موجود و تعیین معیارهای مؤثر بر ارزیابی و مکان یابی بهینه پارک ها در شهر آمل و ارائه معیارها متناسب و فراگیر به منظور ارزیابی این نوع از کاربری ها در سطح شهرهای کشور بوده است. جامعه آماری این تحقیق 385 نفر از مراجعه کنندگان به پارک ها و 20 نفر از کارشناسان آشنا به فضای سبز شهر آمل بوده است. که ابتدا به ارزیابی مکان استقرار پارک های موجود شهری با توزیع پرسشنامه و سپس با استفاده از نرم افزارGIS اقدام گردیده است. نتایج برآمده از تحلیل پرسشنامه ها در نرم افزار SPSS و آزمون های همبستگی اسپیرمن، فی و کرامر و آنوا نشان داده است که که عدم توزیع مناسب پارک های موجود در سطح شهر موجب کاهش رضایت و نیز مراجعات مردمی به پارک ها گردیده است. تحلیل نتایج حاصل از تحلیل فضایی در نرم افزار GIS نیز نشان داد که الگوی پراکنش فضای سبز شهری شهر آمل در وضع موجود از الگوی مناسب برخوردار نمی باشد.
بررسی الگوی کالبدی توسعه شهرهای شمال کشور (مورد مطالعه: شهر کیاکلا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۵
113 - 133
حوزه های تخصصی:
الگوی رشد شهر یکی از موضوعات حیاتی قرن بیست و یکم در ارتباط با پایداری شهر است. الگوی رشد شهر به عنوان الگوی فضایی فعالیت های انسان در برهه خاصی از زمان تعریف می شود و به دودسته اصلی گسترش افقی یا پراکنده و اگوی فشرده تقسیم می گرددو شناخت الگوی توسعه کالبدی شهر به منظور هدایت آن در راستای پایداری شهری امری اساسی است. بر این اساس، هدف این پژوهش بررسی و شناخت مراحل و الگوی توسعه فیزیکی شهر کیاکلا در دهه های گذشته و تحلیل عوامل موثر برآنها می باشد. این شهر در سال های اخیر به عنوان مرکز شهرستان تازه تاسیس سیمرغ رشد فیزیکی قابل ملاحضه ای را تجربه نموده است. روش تحقیق مبتنی بر رویکردهای توصیفی تحلیلی است که با استفاده از مدل های گسترش کالبدی مانند تحلیل فضایی تراکم جمعیت، روش های خودهمبستگی فضایی موران و لکه های داغ در محیط نرم افزار GIS جهات و فرم توسعه فیزیکی را مشخص خواهد نمود. نتایج حاصل از بکارگیری مدل ها برای سالهای 1385-1395 در شهر کیاکلا نشان می دهد که طی این دوره، گسترش فیزیکی شهر کیاکلا، به صورت پراکنده و غیرمتراکم بوده و زمینه را برای رشد اسپرال و بدون برنامه شهر آماده نموده است. نتایج تحلیل فضایی نشان می دهد که تراکم در هر سه شاخص جمعیت، مسکونی و ساختمانی، الگوی توزیع خوشه ای و خودهمبستگی فضایی دارد. بیشترین لکه های داغ در نواحی غربی و قسمت های مرکزی شهر و بیشترین لکه های سرد در نواحی شرقی و جنوب شرقی شهر دیده می شود.
تحلیل فضایی تغییرات مسافران حمل ونقل عمومی (اتوبوس های درون شهری) در دوران پاندمی کرونا در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
71 - 97
حوزه های تخصصی:
حمل ونقل عمومی از محور های مهم متأثر از پاندمی کرونا است. بر این اساس مطالعه حاضر به دنبال آن است تا تحلیلی جامع از تغییرات مسافران اتوبوس های شهری در دوران کرونا در شهر مشهد ارائه کند و نشان دهد که بالاترین شدت تغییرات در کجاست، چگونه است و چه عواملی در ارتباط با آن قابل شناسایی است. روش مطالعه توصیفی-تحلیلی، متغیر های تحقیق شامل 22 متغیر از ویژگی های اجتماعی (۸متغیر)، اقتصادی (10متغیر) و کالبدی (4متغیر) و مقیاس مطالعه نیز شامل ۳۶۰۰ ایستگاه اتوبوس درون شهری در ۱۲۰۰حوزه آماری شهر مشهد است. بازه زمانی شامل داده های سازمان اتوبوس رانی در قبل از کرونا (زمستان1397 تا زمستان1398) و بعد از کرونا (اسفند1398تا شهریور1400) است. تکنیک های مورد استفاده شامل 1)روش های آمار کلاسیک همچون "تی زوجی"، "همبستگی" و "رگرسیون" و 2)روش های تحلیل فضایی نظیر"درونیابی" و "خودهمبستگی فضایی دو طرفه موران"است. نتایج، حاکی از تفاوتِ معنادار در تغییراتِ تعدادِ مسافران در پهنه فضایی شهر مشهد است. به گونه ای که در16.5% از ایستگاه ها (602ایستگاه)، تعداد مسافران پس از کرونا با افزایش معنادار و در83.5% با کاهش همراه بوده است. ارزیابی متغیر ها حاکی از ارتباط معکوس تغییرات تعداد مسافران ایستگاه ها با متغیر های سطح تحصیلات بالا و تعداد سالمندان (درویژگی های اجتماعی)، مالکیت مسکن، میانگین درآمد، مالکیت خودرو و شاغلین زن (در ویژگی های اقتصادی) و ارتباط مستقیم با متغیر های اقلیت های مذهبی و سطح تحصیلات پایین (در ویژگی های اجتماعی)، جمعیت زیر خط فقر، تعداد کارگران ساده، تعداد شاغلین مرد و مالکیت استیجاری مسکن (در ویژگی های اقتصادی) و فاصله تا محور فعالیت، دسترسی به مراکز درمانی و فاصله به محدوده های پیرامونی شهر (در ویژگی های کالبدی) دارد. از سوی دیگر نتایج نشان داد که از نظر شمولیت، متغیر های اجتماعی و از نظر شدت، متغیر های اقتصادی بیشترین ارتباط را با تغییرات تعداد مسافران پس از کرونا دارند
تحلیل فضایی تخلفات ساختمانی براساس کمیسیون ماده 100 شهرداری (نمونه موردی: شهر بستان آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تخلفات ساختمانی به دلیل سطح فراگیر و آثار بلندمدت آن در شهرها ازجمله چالش های شهر نشینی نوین محسوب می شوند که همسو با افزایش تقاضای مؤثر در صنعت ساختمان، شهرها را با چالش های عظیمی مواجه کرده است. هدف پژوهش حاضر تحلیل فضایی تخلفات ساختمانی براساس کمیسیون ماده 100 شهرداری در شهر بستان آباد است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت توصیفی-تحلیلی است. تخلفات ساختمانی ثبت شده در کمیسیون ماده 100 شهرداری شهر بستان آباد طی دوره 5 ساله (1400- 1396)، با استفاده از فنون تحلیل فضایی در محیط نرم افزار ArcGIS، از نظر زمانی و مکانی تحلیل شدند. سپس با استفاده از مدل میانگین نزدیک ترین فاصله همسایگی (َANN)، الگوی توزیع فضایی تخلفات ساختمانی در سطح شهر بستان آباد طی دوره 5 ساله مورد مطالعه مشخص شد. همچنین از تکنیک لکه های داغ (Hot Spot Analysis) درجهت تحلیل مقادیر زیاد یا پایین تخلفات ساختمانی در سطح شهر بستان آباد استفاده شده است. براساس یافته های پژوهش با توجه به فراوانی تخلفات ساختمانی ثبت شده در کمیسیون ماده 100 شهرداری شهر بستان آباد در طی دوره 5 ساله (1400- 1396)، محلات فرهنگیان، ولیعصر، مولوی و قربان آباد به ترتیب با 227، 190، 114 و 93 مورد تخلف ساختمانی ثبت شده در کمیسیون ماده 100 شهرداری شهر بستان آباد، بخش عمده ای از تخلفات ساختمانی را به خود اختصاص داده اند. محلات قره کوره و اسکی کندی نیز با 37 و 49 مورد تخلف ساختمانی ثبت شده در طی دوره 5 ساله مورد مطالعه، کمترین فراوانی تخلفات ساختمانی را داشته اند. الگوی پراکنش فضایی تخلفات ساختمانی ثبت شده نیز از نوع خوشه ای بوده و تراکم فضایی تخلفات ساختمانی در هر هکتار با توجه به مساحت محلات در محلات مولوی، قره کوره و تربیت بیشتر از سایر محلات بوده است. بخش عمده ای از تخلفات ساختمانی ثبت شده، مربوط به تخلفات ساختمانی فاقد پروانه ساخت و مازاد بر پروانه ساخت است که در قالب کاربری های مسکونی و تجاری به ثبت رسیده است. درنتیجه، این مطالعه، شواهدی را برای بهبود سیاست ها توسط مدیریت شهری و کنترل ساخت وسازهای خارج از ضوابط و مقررات در سطح شهر بستان آباد توسط مأموران شهرداری ارائه می کند.
مدلسازی گسترش فضایی جزایرگرمایی شهری در کلان شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در بسیاری از کشورهای دنیا، مسائل زیست محیطی اهمیت بالایی برای پژوهشگران دارد. در این زمینه گسترش فضایی جزایر حرارتی شهری یکی از مهم ترین مسائل زیست محیطی است. جزایر گرمایی شهری به دلیل گسترش فعالیت های انسانی و غلبه محیط های مصنوعی بر محیط های طبیعی شکل می گیرند. هدف اصلی از انجام این پژوهش، تحلیل فضایی و شناسایی کانون های جزایر گرمایی شهری در کلان شهر رشت بود. تعداد چهار شاخص اصلی شامل تراکم کاربری ها، زیرساخت های سبز، حمل و نقل و تراکم شهری برای مطالعه انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات، از مطالعات میدانی، نرم افزار Google earth، طرح تفصیلی و پرسشنامه استفاده شد. برای بررسی وزن نسبی شاخص ها از روش مقایسه زوجی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از ابزارهای تحلیل فضایی و مدل Zonal Statistic در نرم افزار Arc Map استفاده شد. نتایج نشان داد، شاخص حمل و نقل با ضریب 44/0 نسبت به سایر شاخص ها از اهمیت بیشتری در زمینه شکل گیری جزایر گرمایی شهری برخوردار بود. شاخص تراکم کاربری ها با وزن نسبی 341/0 در رتبه دوم قرار گرفت. شاخص های تراکم شهری و همچنین زیرساخت های طبیعی به ترتیب در رتبه سوم و چهارم قرار گرفتند. براساس نتایج به دست آمده از همپوشانی شاخص ها، کانون جزایر گرمایی شهری در کلان شهر رشت، در محلات باقرآباد، چله خانه و محله بازار شناسایی شد. تحلیل های فضایی نشان داد که روند گسترش فضایی جزایر گرمایی به سمت محلات غربی شهر مانند پیرسرا و ضیابری است. مطابق با نتایج پژوهش، در 26 درصد از محدوده قانونی شهر رشت، احتمال شکل گیری جزایر گرمایی شهری، بالا و بسیار بالا بود. همچنین 48 درصد از محلات شهر رشت یعنی، 26 محله از 55 محله شهر، با شدت بالا و بسیار بالای جزایر گرمایی شهری مواجه بودند؛ از این رو ضرورت دارد تا مدیران و مسئولان شهری، در برنامه ریزی برای آینده شهر رشت، به این مسئله توجه بیشتری داشته باشند و سیاست هایی در پیش بگیرند که کاهش اثرات و پیامدهای منفی این مسئله را به همراه داشته باشد.
بررسی تحلیل فضایی روستاهای دهستان دشت بیل اشنویه با استفاده از تحلیل مولفه های مبنا و ORESTE(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
۱۰۶-۹۵
حوزه های تخصصی:
از گامهای مهم در برنامه ریزی و سیاست گذاری توسعه روستایی ارزیابی سطح برخورداری و توسعه یافتگی روستاها و تعیین نابرابری ها و میزان محرومیت آنها برای ارتقای سطح زندگی است. جهت بررسی توسعه روستایی دهستان دشت بیل، شاخصهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیربنایی تحلیل فضایی شدند. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر تجزیه و تحلیل داده ها، تحقیق کمی است. ابتدا داده های مربوط به 25 شاخص 20 روستایی منطقه به صورت یک ماتریس M_Mode از سالنامه آماری فرهنگ آبادیهای جمع آوری و استخراج شدند. سپس داده ها استاندارد مکانی شدند و با استفاده از دو تکنیک آماری ORESTE و تحلیل مولفه های مبنا(PCA) نابرابری درجه ی توسعه یافتگی روستاها محاسبه گردید. یافته ها نشان داد که، استفاده از دو تکنیک آماری مذکور باعث خواهد شد که نتایج حاصله با واقعیت های موجود در عرصه ی روستایی تطابق بیشتری داشته باشد. از طرفی، با توجه به اینکه سطح کم برخورداری و درجه کم توسعه یافتگی 70 درصد از روستاها بیشتر از (7500<x) بود و تنها وضعیت موجود برای 10 درصد روستاها (آغبلاق و گلاز) درحد نرمال به بالا بود، راهکارهایی شامل توسعه و گسترش خدمات رفاهی و عمرانی در روستاهای مرکزی و اتخاذ سیاست عدم تمرکز در ارائه ی خدمات روستایی پیشنهاد شد.
سنجش نابرابری فضایی در برخورداری از شاخص های آموزشی با استفاده از روش تاپسیس (مطالعه موردی: استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۶
115 - 134
حوزه های تخصصی:
ارزیابی توزیع فضایی سرمایه اجتماعی در سطح مناطق شهری با استفاده از تکنیکTopsis و GIS - مطالعه موردی: نواحی شهر قوچان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۴
95 - 112
حوزه های تخصصی:
سرمایه ی اجتماعی، از مقولات اجتماعی بسیار مهم است که هم چون شاخص های مهم اقتصادی از جمله تورم، تولید ناخالص ملی، میزان اشتغال و ... در میزان توسعه یافتگی کشورها نقش بزرگی را ایفا می کند. هدف از این مقاله، ارزیابی و تحلیل توزیع فضایی سرمایه ی اجتماعی در سطح نواحی شهر قوچان است. روش تحقیق مطالعه حاضر، از نوع پیمایشی بوده، داده های این پژوهش با استفاده از پرسشنامه و به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به دست آمده است. جامعه ی آماری، ساکنان نواحی پنجگانه قوچان می باشند که تعداد 200 نفر انتخاب گردیدند. هم چنین برای ارزش گذاری و رتبه بندی نواحی از نظر میزان سرمایه اجتماعی از مدل تصمیم گیری (Topsis) استفاده گردید. براساس تحلیل صورت گرفته، نواحی پنجگانه ی قوچان در سه سطح برخوردار، نیمه برخوردار(متوسط) و فرو برخوردار (محروم) قرار گرفته اند. برای بررسی میزان سرمایه ی اجتماعی در سطح شهر قوچان، 12 شاخص مورد بررسی از طریق مدل آنتروپی شانون وزن دهی شده و سپس از تاپسیس به عنوان روش تصمیم گیری چند شاخصه ای استفاده شده و در نهایت با استفاده از نرم افزار Arc GIS ، نقشه سطوح برخورداری نواحی شهر ترسیم شده است. نتیجه ی حاصل از بررسی انجام شده، نشان می دهد که در میان نواحی شهری قوچان، سه ناحیه (یک، دو و پنج) محروم با ضریب اولویت 38/0 در پایین-ترین سطح برخورداری جای گرفته اند. دومین سطح، ناحیه چهار است که دارای ضریب اولویت 53/0 است و سطح یک، ناحیه سه می باشد که با ضریب اولویت 77/0 از لحاظ شاخص های مورد بررسی، بهترین وضعیت را در بین نواحی پنجگانه شهر قوچان دارا است.
تحلیل فضایی و سطح بندی جاذبه های گردشگری و زیرساخت ارتباطی و شبکه ی راه در مناطق کویری ایران (مطالعه موردی: شهرستان خور و بیابانک) +بازنگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۵ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۷
53 - 71
حوزه های تخصصی:
سطح بندی نواحی گردشگری معیاری برای تعیین مرکزیت و همچنین تعیین زیرساخت های مورد نیاز و تعدیل نابرابری بین نواحی است. در همین راستا تشکیل سلسله مراتبی از نواحی گردشگری که بتواند چارچوب مؤثری برای توزیع گردشگر و ارائه خدمات مناسب و کارکرد مطلوب داشته باشد ضروری است. تحقیق حاضر که از نوع کاربردی است با ترکیبی از روش های توصیفی، تطبیقی و تحلیلی انجام گرفته است. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی توزیع فضایی زیرساخت های گردشگری در شهرستان خور و بیابانک و سطح بندی جاذبه های گردشگری در این شهرستان است. اطلاعات مورد نیاز به روش اسنادی و میدانی گرد آوری شده است. برای تحلیل الگوی فضایی از آزمون های مرکز متوسط و بیضی انحراف معیار و روش تخمین تراکم کرنل استفاده شده است و جهت تحلیل تناسب الگوی استقرار شبکه ی راه و زیرساخت های ارتباطی با توزیع جاذبه های گردشگری مدل تحلیل سلسله مراتبی AHP به کار گرفته شده است. یافته های پژوهش حاکی است که توزیع جاذبه های گردشگری با توجه به پهنای متعادل بیضی و استقرار نقطه مرکز متوسط در نزدیکی مرکز جغرافیایی شهرستان خور و بیابانک، تا حدی متعادل است. بررسی الگوی استقرار زیرساخت های ارتباطی و توزیع فضایی جاذبه های گردشگری نشان می دهد با کم شدن مساحت پهنه های رتبه بندی زیرساخت های ارتباطی از میزان جاذبه های گردشگری کاسته می شود. توزیع جاذبه های گردشگری در شهرستان خور و بیابانک با الگوی فضایی پراکنش زیرساخت های ارتباطی و شبکه ی راه تناسب ندارد و این موضوع نیازمند توجه ویژه است.
تحلیل فضایی شاخص های شهر پایدار در کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۷
23 - 39
حوزه های تخصصی:
رشد سریع شهرنشینی و تبعات آن باعث افزایش اثرات مخرب زیست محیطی، عدم تعا دل های اجتماعی و اقتصادی در بسیاری از شهرها و به ویژه کلان شهرها گردیده است. کلان شهر مشهد یکی از این شهرهاست که تحت تأثیر فرآیند رشد سریع، دچار نابرابری در برخورداری از امکانات و فشار بر منابع زیستی است. هدف این مقاله، بررسی شاخص های شهر پایدار در ابعاد مختلف پایداری شهری است. شاخص های شهر پایدار در شش بُعد و 53 متغیر از طریق پرسشنامه و اطلاعات نقشه ای در مقیاس محله ای شناسایی و مشخص گردید. سپس با استفاده از روش ترکیب خطی وزنی (WLC) میزان پایداری محلات شهر با انجام مقایسات زوجی با روش AHP < /span> وزن دهی و رتبه بندی شد. علاوه بر رتبه بندی، محلات بر اساس بیش ترین شباهت درونی و بیش ترین تفاوت بین گروهی با استفاده از تابع Grouping Analysis محلات در 7 دسته ی (خوشه) همگن طبقه بندی گردید. به طورکلی از میزان پایداری در بیش تر ابعاد از مرکز شهر به سمت محلات پیرامون کاسته می شود. بالاترین سطح پایداری در مقیاس محلی در محلات کوی دکتری، گوهرشاد، ارشاد، ولیعصر است. منطقه ی یک با چهار محله، بیش ترین تعداد محلات با پایداری بالا را در خود دارد. محلات کنه بیست، کشاورز، دروی، شهید معقول از پایین ترین سطح پایداری در بین محلات برخوردارند. منطقه ی پنج نیز با چهار محله، بیش ترین تعداد محلات ناپایدار را در بین مناطق شهری دارد.
تحلیل الگوی فضایی تاب آوری منطقه ای در سیستم اطلاعات جغرافیایی با رویکرد برنامه ریزی در منطقه ی حاشیه ی شرقی دریاچه ی ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد تاب آوری، برآیند توجه به پارادایم پایداری در حوزه ی برنامه ریزی در ابعاد و بخش های متفاوت به عنوان رهیافتی نوین، سایه در قامت سیاست های محلی با رویکردی جهانی در توسعه ی منطقه ای دارد. بااین حال، مفهوم تاب آوری طی سال های گذشته به عنوان رویکردی نوظهور در ادبیات برنامه ریزی و مدیریت مخاطرات محیطی پدیدار گشته است. در این پژوهش با محوریت بعد برنامه ریزی در تبیین تاب آوری هدف اصلی آن، تشریح الگوی فضایی حاکم بر یک منطقه است؛ ازاین رو منطقه ی کرانه ی شرقی دریاچه ی ارومیه (در قالب محدوده های سیاسی 8 شهرستان) به عنوان منطقه ی موردمطالعه انتخاب گردید. روش تحقیق مقاله ی حاضر، تحلیلی و بهره گیری از روش های کمی GIS-مبنا و ابزارهای تحلیل فضایی و همچنین زمین آماری در سیستم اطلاعات جغرافیایی است. پس از ارائه ی وضعیت تاب آوری منطقه ای در سه معیار تاب آوری اجتماعی، زیرساخت ها و استحکام بنای ساختمانی در مناطق روستایی، درنهایت شاخص کلی تاب آوری منطقه ای (با استفاده از 19 معیار) ارائه شده است. در مرحله ی بعد، با استفاده از شاخص موران و تحلیل لکه های داغ الگوی فضایی وضعیت تاب آوری مشخص شده است. یافته های پژوهش نشان داد که الگوی توزیع طبقات شاخص تاب آوری کلی با استفاده از آماره ی موران از نوع الگوی خوشه ای است. مقدار شاخص موران در این تحلیل 282/0 است و ازآنجایی که مقدار آن مثبت و نزدیک به یک است، لذا می توان نتیجه گرفت که داده ها دارای خودهمبستگی فضایی هستند. همچنین با استناد به بالا بودن امتیاز استاندارد Z و بسیار پایین بودن مقدار P-value می توان فرضیه ی عدم وجود خودهمبستگی فضایی بین توزیع تاب آوری در پهنه ی موردمطالعه را رد نمود.
تحلیل توزیع فضایی کاربری های زمین شهری در شهر اهواز، مطالعه موردی: منطقه سه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بوم شناسی شهری سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
101 - 118
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف تحلیل الگوی پراکنش کاربری های زمین در منطقه سه شهر اهواز انجام شد. کاربری های زمین در سطوح منطقه، ناحیه و محله با محاسبه کمی شاخص های فشردگی، هیرشمن- هرفیندال، گسستگی، تنوع سیمپسون، آنتروپی، تراکم زمین ساخته شده و ابزارهای تحلیلی موجود در نرم افزار ArcGIS از جمله تحلیل های ANN، DD و GWR مورد ارزیابی قرار گرفتند. بنابراین تحقیق حاضر با هدفی کاربردی و روشی توصیفی انجام شد و داده ها با شیوه ای کتابخانه ای جمع آوری شدند. گفتنی است که تاکنون معدود مطالعه ای در ارتباط با ارزیابی الگوی توزیع کاربری ها با استفاده از روش های بکار رفته و همچنین با مورد منطقه سه شهر اهواز انجام شده است. مطالعه نشان داد که سرانه موجود کاربری های زمین در منطقه سه شهر اهواز به میزان 12 مترمربع از سرانه استاندارد بالاتر بود. ناحیه دو دارای بیش ترین تراکم و فشردگی و ناحیه سه دارای بیش ترین پراکندگی بود. با وجود این، الگوی توزیع کاربری های ناحیه سه، ترکیب، تنوع، تمرکز و پیوستگی بیش تری را نشان داد. توزیع فضایی 46 درصد از کاربری ها به صورت بسیار خوشه ای و جهت گیری کاربری ها به سمت مرکز منطقه، از مطلوبیت برخوردار بود. این جهت گیری موجب جذب جمعیت در مرکز منطقه شد. به عنوان نتیجه، کاربری های زمین در منطقه سه شهر اهواز از توزیع مناسبی برخوردار نیستند و لازم است طرحی برای ساماندهی کاربری اراضی چیده شود.
تحلیل الگوی توزیع فضایی شاغلین بخش های عمومی و خصوصی در سطح شهرستان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۷
45 - 21
حوزه های تخصصی:
امروزه اشتغال یکی از مهمترین شاخص های توسعه در کشور به شمار می رود. تجزیه و تحلیل روند اشتغال و ساختار آن در سطح کشور و مناطق مختلف آن مستلزم شناخت دقیق استعدادها و توان بالقوه ی بخشها و ترکیب آن در مناطق است،تا بتوان برنامه ریزی و اشتغالزایی متوازن و متعادلی را در هر یک از بخشها و مناطق محقق ساخت. این تحقیق به لحاظ روش توصیفی- تحلیلی بوده و با هدف تحلیل الگوی فضایی توزیع شاغلان بخش های عمومی و خصوصی در شهرستان های ایران صورت گرفته است.جامعه آماری شامل397 شهرستان کشور ایران است که آمار و اطلاعات آن از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395 استخراج شده است.در این راستا پس از جمع آوری داده ها و بررسی های نظری شاغلین بخش های عمومی و خصوصی از بین مدلها و تکنیک های مورد برّرسی برای تحلیل فضایی، مدل همبستگی خودکار فضایی مبتنی بر شاخص Morans Iو مدلSpatial Statistics Tools، تحلیل لکه های داغ(Hot Spot Analysis With Rending) استفاده شده است. در پردازش و تحلیل داده ها و اطلاعات و نمایش نتایج از سیستم اطّلاعات جغرافیایی (GIS)استفاده شده است.نتایج تحلیل MoransI حاکی از آن است که الگوی توزیع شاغلین بخش های عمومی و خصوصی شهرستان های ایران،الگوی خوشه ای و به صورت متمرکز می باشد و اشتغال به صورت متعادل و یکنواخت در منطقه مورد مطالعه توزیع نشده است. همچنین در تجزیه و تحلیل لکه های داغ توزیع اشتغال بخش های عمومی و خصوصی مشاهده شد که بیشترین تجمع فضایی اشتغال)لکه های داغ( در تهران و شعاع تقریبا300 کیلومتری تهران متمرکز شده است(هر چند خود تهران باسطح اطمینان 95% متراکم است) و بقیه شهرستانها از توزیع متعادل تری برخوردارند و تمرکز مشاهده نمی شود.
ارزیابی مؤلفه های اصلی و الگوهای فضایی پایداری اجتماعی شهری در استان چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
73 - 90
حوزه های تخصصی:
امروزه چالش های اجتماعی از مهمترین موانع دستیابی به پایداری در شهرهای کشورهای در حال توسعه محسوب می گردند. از این روی شناخت و تحلیل جغرافیایی عوامل اثرگذار بر پایداری اجتماعی شهرها از جمله اهداف و اولویت های مهم برنامه ریزی های شهری و منطقه ای محسوب می گردد. این پژوهش با روش کمّی و پیمایشی و با استفاده از داده های ثانویه انجام شده است. در این پژوهش با بهره گیری از روش های شاخص روایی محتوایی و شاخص نسبت روایی محتوایی تعداد 19 شاخص عینی پایداری اجتماعی، گزینش و با استفاده از روش های تحلیل مؤلفه های اصلی، شاخص خودهمبستگی فضایی موران و روش درونیابی وزن دهی معکوس فاصله، پایداری اجتماعی شهرهای استان چهارمحال و بختیاری اندازه گیری و تحلیل گردید. یافته های پژوهش در بخش تحلیل مؤلفه های اصلی نشان می دهد 4 مؤلفه اصلی(ایمنی و امنیّت، بهداشت و سلامت، پویایی جمعیت و سواد و آموزش) با مجموع واریانس 125/65 درصد تبیین کننده همبستگی بین متغیرهای پژوهش برای سنجش و ارزیابی پایداری اجتماعی شهری در استان می باشد. همچنین نتایج شاخص خودهمبستگی فضایی موران با مقدار 06/0- بیانگر الگوی فضایی تصادفی پایداری اجتماعی شهری در سطح استان و معنی داری روابط فضایی 5 شهر در مؤلفه ایمنی و امنیت، 2 شهر در مؤلفه بهداشت و سلامت، 5 شهر در پویایی جمعیت، 1 شهر در مؤلفه سواد و آموزش و 4 شهر در شاخص ترکیبی پایداری اجتماعی می باشد. نتایج درونیابی فضایی پایداری اجتماعی شهرهای استان ضمن نشان دادن وضعیت نامناسب مؤلفه های اصلی اثرگذار بر پایداری اجتماعی شهری حاکی از توزیع فضایی متعادلتر مؤلفه های پویایی جمعیت و سواد و آموزش در سطح استان نسبت به سایر مؤلفه ها و شاخص ترکیبی پایداری اجتماعی شهری می باشد.
تحلیل ایمنی و الویت بندی نواحی شهری به منظور تخصیص مراکزخدمات امداد شهری (مطالعه موردی: شهراردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۵
147 - 166
حوزه های تخصصی:
امروزه آتش سوزی یکی از تهدیدات ناشی از بحران های طبیعی و مصنوعی است، که می تواند چالش های وسیعی را در ابعاد مختلف زندگی شهری پدید آورد. در این زمینه، از جمله مراکز مهم و حیاتی امداد رسانی در شهرها، ایستگاه های آتش نشانی هستند. لذا خدمات رسانی به موقع و مطمئن توسط این ایستگاه ها، مستلزم استقرار در مکان های مناسب و محدوده پوشش آن هاست. این تحقیق با ارائه الگوی مناسب به دنبال استقرار و توزیع بهینه ایستگاه های شهر اردبیل است. لذا به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش تحقیق، توصیفی– تحلیلی هست. برای جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز از بررسی های اسنادی، کتابخانه ای و مطالعات میدانی استفاده شده، ابتدا برای بررسی وضعیت موجود ایستگاه های آتش نشانی در شهر اردبیل از دو روش شعاع عملکرد (فاصله مکانی 1700متر) و جمعیت (هر 50 هزار نفر یک ایستگاه) و برای تعیین الگوی پراکنش ایستگاه های آتش نشانی موجود در سطح شهر از شاخص موران استفاده شد. در ادامه برای تعیین مناسب ترین پهنه های مکان گزینی ایستگاه های آتش نشانی معیار های مؤثر در مکان یابی (16 معیار) با استفاده از روش فرایند تحلیل شبکه (ANP) در نرم افزار سوپر دسیژن (Super Decisions) وزن دهی شدند. در نهایت با استفاده از مدل تاپسیس فازی (FuzzyTopsis) در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) به معرفی پهنه های مناسب برای تأسیس ایستگاه های جدید آتش نشانی اقدام شد. یافته ها نشان می دهد که به لحاظ شعاع عملکردی، ایستگاه های موجود سطح شهر اردبیل را به طور کامل پوشش نمی دهد و به لحاظ جمعیت تعداد ایستگاه های آتش نشانی موردنیاز برای جمعیت 516.277 (به ازای 50 هزار نفر) تعداد 11 ایستگاه هست. شاخص موران (Moran’s I)نیز تصادفی بودن الگوی پراکنش ایستگاه های آتش نشانی را تائید می کند. در نهایت پهنه های مناسب برای مکان گزینی ایستگاه های جدید آتش نشانی در 5 سطح در قالب نقشه نشان داده شده است.
تحلیل فضایی جرائم سرقت در شهر اسفراین استان خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۳
123 - 166
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: در دهه های اخیر روند فزاینده انواع سرقت به یکی از مسائل نظم و امنیت در نواحی شهری تبدیل شده است. تحلیل مکانی- فضایی این گونه جرائم می تواند چشم انداز روشنی برای برنامه ریزی و مدیریت انتظامی شهرها فراهم آورد. ازاین رو هدف اساسی پژوهش حاضر تحلیل فضایی جرائم سرقت در شهرستان اسفراین است.روش: پژوهش به لحاظ هدف از نوع پژوهش های کاربردی و ازنظر رویکرد روش شناسی مبتنی بر توصیف و تحلیل فضایی است. قلمرو مکانی پژوهش، شهر اسفراین استان خراسان شمالی است. داده های به کار رفته شامل 945 مورد سرقت ثبت شده در بازه زمانی یک ساله از 01/01/1400 تا 29/12/1400 است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای Excel و ArcGIS بهره گیری شد.یافته ها: کانون جرم سرقت منزل در اسفراین بر نواحی شهری مرفه تر متمرکز است، و سرقت خودرو و اماکن خصوصی و تجاری بیش تر از مناطق مرکزی و خیابان های اصلی شهر رخ داده است.نتیجه گیری: الگوهای فضایی شکل گیری کانون های جرم سرقت در شهر اسفراین متأثر از ساختار کالبدی-فضایی و هم چنین افول شاخص های اقتصادی، مشکلات اجتماعی و فرهنگی، افزایش فقر، اعتیاد به مواد مخدر، طلاق، بیکاری و حاشیه نشینی شهری است.
تحلیل ارتباط توزیع فضایی جرایم با مراکز گردشگری و مراکز انتظامی (مورد پژوهی: نوار ساحلی استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۳
167 - 200
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع جرائم ازجمله مسائل و مشکلات در توسعه گردش گری ساحلی است و تحلیل فضایی جرائم به شناسایی الگوی توزیع جرائم، کشف کانون های جرم خیز و در نتیجه کاهش میزان جرائم در نوار ساحلی کمک می کند. هدف پژوهش حاضر تحلیل الگوی توزیع فضایی جرائم و شناسایی کانون های جرم خیز و بررسی ارتباط فضایی آن با مراکز گردش گری و مراکز انتظامی به منظور تسهیل و بهینه سازی مدیریت انتظامی و کاهش جرائم در سواحل استان مازندران است.روش: در ابتدا با استفاده از روش های آمار فضایی و تراکم کرنل الگوی توزیع فضایی جرائم، مراکز گردش گری و مراکز انتظامی در نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. سپس با روش رگرسیون ارتباط فضایی بین میزان جرائم با مراکز گردش گری و مراکز انتظامی در نرم افزار ادریسی ترست بررسی شده است.یافته ها: مطابق نتایج، جرائم، مراکز گردش گری و مراکز انتظامی با الگوی خوشه ای در سواحل استان مازندران توزیع شده اند و دارای توزیع شرقی – غربی هستند. هم چنین کانون های اصلی جرائم در شهرهای بابلسر، فریدونکنار، محمودآباد، نور- علمده، نوشهر- چالوس، تنکابن- خرم آباد و رامسر؛ کانون های اصلی مراکز گردش گری در شهرهای بابلسر، نوشهر- چالوس و کتالم- سادات شهر-رامسر و کانون اصلی مراکز انتظامی در شهرهای نوشهر- چالوس واقع شده است. هم بستگی بین توزیع فضایی جرائم و مراکز گردش گری 87/0 است که نشان می دهد مراکز گردش گری نقش ویژه ای در ایجاد جرائم در سواحل استان مازندران دارند. هم چنین هم بستگی بین توزیع فضایی جرائم و مراکز انتظامی نیز 8/0 است که نشان می دهد مکان استقرار مراکز انتظامی تا حد زیادی با توزیع فضایی جرائم و کانون های جرم خیز انطباق دارد.نتیجه گیری: ایجاد پلیس گردش گری در سواحل به عنوان یک اقدام مؤثر در کاهش میزان جرائم و تقویت امنیت گردش گران در مناطق ساحلی به عنوان پیشنهاد اصلی پژوهش حاضر ارائه می شود.
ارزیابی و تحلیل فضایی کیفیت مسکن در بافت های ناکارآمد شهری تهران (مطالعه موردی: محله کیانشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد شهری سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
57 - 66
حوزه های تخصصی:
بهره مندی از محل اقامت رضایت بخش یکی از با ارزش ترین جنبه های زندگی مردم و یکی از عناصر اصلی استانداردهای زندگی مادی است. هدف این پژوهش، ارزیابی کیفیت مسکن در محله کیانشهر تهران و پی بردن به تفاوت های فضایی کیفیت مسکن در سطح این محله است. کیانشهر محله ای از منطقه 15 شهرداری در جنوب شرق تهران با حدود 508 هکتار مساحت و 77201 نفر جمعیت است. پژوهش ماهیتی کاربردی و روشی توصیفی - تحلیلی دارد. داده ها برگرفته از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395 و نیز پیمایش است. نمونه آماری پیمایش متشکل از 378 سرپرست خانوار ساکن هستند. ابزار گردآوری داده در پیمایش پرسشنامه حاوی 28 گویه برای ارزیابی 28 شاخص بوده است که پاسخگو باید در 5 طیف کیفی از بسیار خوب تا بسیار بد، هر گویه را ارزیابی می کرد. تحلیل ها با قیاس میانگین رقم ارزیابی شده با رقم میانگین فرضی صورت گرفته اند و برای تحلیل فضایی، مختصات نقاط موقعیت افراد پاسخگو در سیستم نصف النهار جهانی تعیین شدند و از آنها یک لایه واحد با عارضه های نقطه ای، تشکیل و نقشه توزیع فضایی با ابزارهای Interpolation و Symbology در Arc GIS ترسیم شد. یافته های تحقیق بیان کننده سطح متوسط کیفیت مسکن هستند. از 28 شاخص، 1 شاخص سطح بسیار مطلوب، 7 شاخص سطح مطلوب، 3 شاخص سطح نامطلوب و 15 شاخص سطح متوسط را نشان دادند. نوعی دوگانگی در کیفیت مسکن محله وجود دارد؛ به گونه ای که در یک سوم محله که نخستین مجموعه های آپارتمانی ارزان قیمت برای طبقات کم درآمد در اواخر دهه 1350 و اوایل دهه 1350 بنا شده اند، کیفیت مسکن بسیار نازل بوده است؛ در مقابل، در دو سوم سطح محله که در دو سه دهه اخیر در آنها ساخت و ساز در زمین های خالی یا نوسازی بافت انجام گرفته، شهرسازی مبتنی بر طرح جامع بوده است و ساختمان ها منطبق با اصول مهندسی بنا شده اند؛ بنابراین، کیفیت مسکن در سطح بالاتر قرار دارد. کیفیت مسکن در محله مطالعه شده رابطه نزدیکی با قدمت بلوک های ساختمانی و زمان احداث دارد؛ به طوری که در قسمت های قدیمی تر، ساختمان ها از لحاظ کیفیت مصالح و رعایت اصول مهندسی ساختمان و همچنین ازنظر طراحی و خدمات، به دلیل عدم انطباق پذیری با مقررات طرح جامع و کنترل مدیریت شهری، از سطح نازل تری برخوردارند.