مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
تحلیل فضایی
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال چهارم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۴
179 - 194
حوزه های تخصصی:
خشکسالی از نظر فراوانی وقوع، شدت، مدت، وسعت، تلفات جانی، خسارت های اقتصادی- اجتماعی و اثرات شدید بلندمدت نسبت به سایر بلایی طبیعی اولویت دارد و مخاطره آمیزتر است و نیازمند توجه بیشتری در تصمیم گیری ها می باشد. روش تحقیق در این تحقیق از نوع کاربردی و رویکرد حاکم بر آن تحلیل و آماری است.با استفاده از داده های بارش 22ایستگاه سینوپتیک و باران سنجی اقدام به پهنه بندی خشکسالی با استفاده از روش های زمین آمار گردید.همچنین جهت تحلیل فضایی خشکسالی از شاخص های خود همبستگی فضایی استفاده گردید.نتایج تحقیق بهترین مدل را اسپیلان کاملا منظم معرفی می نماید. همچنین نتایج حاصل ازکاربردشاخص موراندرخصوص توزیع فضایی خشکسالی ،این ضریب مثبت وبرابرMoran`s I=0.9943می باشدکه نشانگرخوشه ای بودن توزیع فضایی خشکسالی می باشد.با توجه به اینکه شاخص موران نمی تواند به شناسایی انواع گوناگونی از طبقه بندی الگوهای فضایی بپردازد با استفاده تحلیل آماره ی عمومی G این نقیصه پوش داده شد.نتایج تحلیل آماره ی عمومی G نشان می دهد مناطق با خشکسالی بیشتر در کنار هم دیگر قرار گرفته و از روند خوشه ای با تمرکز بالای خشکسالی برخورردار می باشد.
تحلیل فضایی سطح توسعه یافتگی مناطق روستایی شهرستان های استان آذربایجان شرقی به لحاظ شاخص های توسعه و ارتباط آن با سرمایه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال پنجم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۶
53 - 69
حوزه های تخصصی:
از منظر توسعه پایدار، سرمایه اجتماعی در کنار سرمایه طبیعی، انسان ساخت و سرمایه انسانی، جزئی جدایی ناپذیر از مجموعه ثروت هر ملتی بوده و یکی از عوامل کلیدی توسعه نقاط روستایی در جهت رفع نابرابری ها محسوب می شود. پژوهش حاضر باهدف تحلیل فضایی سطوح توسعه یافتگی نقاط روستایی شهرستان های استان آذربایجان شرقی به لحاظ شاخص های توسعه پایدار و ارتباط آن با سرمایه اجتماعی با روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، 19 شهرستان استان آذربایجان شرقی با 43 شاخص برای سنجش توسعه پایدار نقاط روستایی و 384 نفر از سرپرستان خانوارها به عنوان حجم نمونه برای مقوله سرمایه اجتماعی بوده است. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه و شیوه نمونه گیری تصادفی ساده است. تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش با استفاده از نرم افزار Excel و SPSS صورت گرفته است. نتایج حاصل از تاکسونومی عددی نشان می دهد که از 19 شهرستان، نقاط روستایی 2 شهرستان مراغه و مرند به لحاظ شاخص های توسعه در سطح اول و 2 شهرستان چاراویماق، خداآفرین در رده آخر سطح چهارم توسعه قرارگرفته اند. از نظر سرمایه اجتماعی نیز نقاط روس تایی شهرستان های تبریز، مراغه، مرند، میانه در سطح بالا و جلفا، هریس، عجب شیر، ورزقان، خدا آفرین، چاراویماق در سطح خیلی پایین قرار دارند. این نتایج بیانگر وجود نابرابری عمیق میان نقاط روستایی استان به لحاظ شاخص های توسعه پایدار و سرمایه اجتماعی است. همچنین، نتایج نشان می دهد که ابعاد پنج گانه سرمایه اجتماعی با توسعه پایدار دارای رابطه ای معنی دار هستند که از این بین مشارکت اجتماعی با 0.415 دارای بیش ترین تأثیر است. به طور کلی بین توسعه پایدار نقاط روستایی شهرستان های استان آذربایجان شرقی و سرمایه اجتماعی به میزان 0.98 با سطح اطمینان 0.99 درصد رابطه ی مثبتی وجود دارد. بر این اساس می توان عنوان نمود، نقاطی که میزان مشارکت، اعتماد، تعامل و انسجام در آن ها بیشتر بوده است، از نظر توسعه، روند رو به رشدی داشته اند. از این رو، می توان اذعان نمود که سرمایه اجتماعی با میانگین 3.85 در نیل به توسعه پایدار نقاط روستایی محدوده مورد مطالعه تأثیر داشته است.
تحلیل فضایی اثرات ماسه های روان در روستاهای شهرستان هیرمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۸
17 - 30
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، کاهش یا توقف جریان آب ورودی رودخانه هیرمند به سیستان، موجب وقوع خشکسالی های پی در پی، خشک شدن تالاب هامون، تشدید خشکی محیط، کاهش پوشش گیاهی و افزایش فرسایش خاک شده است. این عوامل در کنار وزش بادهای 120روزه، شرایط مناسبی را جهت افزایش طوفان های گرد و غبار و حرکت ماسه های روان به سوی روستاهای شهرستان هیرمند مهیا نموده است. بروز این پدیده ها، چالش-های متعددی را بر ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی - فضایی روستاهای این شهرستان تحمیل می کند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، تحلیل اثرات ماسه های روان در روستاهای شهرستان هیرمند می باشد. روش این تحقیق، توصیفی – تحلیلی و مبتنی بر بررسی منابع اسنادی، بررسی های میدانی و تکمیل پرسشنامه بوده است. در تجزیه و تحلیل اطلاعات، از مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، تحلیل های آماری و تحلیل های فضایی استفاده شده است. در این راستا، نرم افزارهایChoice Expert، SPSS و ArcGIS به کار گرفته شده اند. یافته های پژوهش مؤید آن است که موقعیت روستاها نسبت به تالاب هامون بر شدت اثرات ماسه های روان در این روستاها تأثیرگذار می باشد. از طرف دیگر، تخلیه شدن جمعیت یا روند کاهشی جمعیت در بسیاری از روستاهای مجاور بستر خشکیده تالاب هامون به علت هجوم ماسه های روان حاصل از فرسایش آن، بیانگر وجود شرایط بحرانی حاکم در این روستاها می باشد.
تحلیل فضایی سطوح توسعه یافتگی شهرستان های استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ششم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۰
117 - 128
حوزه های تخصصی:
میزان برخورداری از عوامل گوناگون، متشکل از عوامل طبیعی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، نابرابری های منطقه ای را ایجاد یا آن را تشدید می کنند. توجه به رهیافت توسعه موزون منطقه ای، کاهش ناهمگونی و نابرابری های منطقه ای و بخشی، سیاست گذاری و برنامه ریزی منطقه ای برای تحقق هدف هایی که برحسب ویژگی های ساختاری، امکانات و محدودیت های هر منطقه، تغییر می کنند، مستلزم مطالعه و شناخت خصوصیات هر منطقه با توجه به جایگاه آن در کل سیستم منطقه ای است. با توجه به این موضوع توسعه یافتگی رابطه مستقیمی با عدالت اجتماعی و توزیع فضایی متعادل خدمات در سطح مناطق دارد. این پژوهش با استفاده از روش های توصیفی- تحلیلی انجام گرفته و رویکرد حاکم بر آن از نوع کاربردی به دنبال روشن ساختن تفاوت های منطقه ای درزمینه معیار های گوناگون توسعه است. از روش های آماری و مدل های کمی شامل، مدل تاپسیس، شاخص توسعه انسانی، امتیاز استانداردشده، ضریب پراکندگی، ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. 43 زیر معیار در پنج معیار آموزشی، فرهنگی-اجتماعی، بهداشتی-درمانی، اقتصادی و کالبدی-زیربنائی انتخاب شده است. یافته های پژوهش نشان دهنده، توزیع فضایی نامتعادل شاخص ها در شهرستان های کردستان می باشد. به طوری که شهرستان های سقز، دیواندره، بانه دهگلان، کامیاران، سروآباد و مریوان در سطح توسعه نیافته، شهرستان های قروه و سنندج در سطح نسبتاً توسعه یافته و شهرستان بیجار در سطح توسعه یافته قرار دارد. ضریب همبستگی اسپیرمن برابر 22/0 که نشان از همبستگی پایین بین پراکنش جمعیت و میزان توسعه یافتگی است. بیشترین میزان پراکندگی و نابرابری در سطح استان به معیارهای بهداشتی-درمانی (نسبت مراکز توان بخشی با ضریب 69/0) و کم ترین میزان نیز به معیارهای زیربنائی-کالبدی (درصد واحدهای مسکونی معمولی دارای امکانات با ضریب) 01/0 مربوط می شود. در محموع نابرابری در سطوح توسعه در بین شهرستان های استان، به دلیل عدم توزیع یکنواخت شاخص های مختلف در بین آنها می باشد و لازم است در راستای تامین عدالت فضایی در برنامه ریزی ها، شهرستان های محروم در اولویت قرارگیرند.
تحلیل نابرابری های فضایی توزیع خدمات شهری از منظر عدالت فضایی. مطالعه موردی: شهر مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ششم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۱
91 - 102
حوزه های تخصصی:
عدالت فضایی از مباحثی است که در سال های اخیر در میان برنامه ریزان و جغرافیدانان اهمیت ویژه ای یافته است. ازآنجاکه خدمات عمومی شهری ساختار دهنده ی شکل و ماهیت کالبدی، اجتماعی و فضایی شهر می باشد، بی عدالتی در نحوه ی توزیع آن، تأثیر جبران ناپذیری بر ساختار، ماهیت شهر و جدایی گزینی طبقاتی محلات شهر گذاشته و مدیریت شهری را با چالش های جدی روبرو کرده است. با بررسی میران نابرابری ها در توزیع خدمات و شناسایی الگو فضایی بی عدالتی در سطح شهر می توان پی برد که کدام یک از خدمات در وضعیت نامناسب تری هستند و بی عدالتی بیشتر در بخش و محله شهری تمرکزیافته است تا از این طریق مدیریت شهری با عمل آگاهانه در توزیع فضایی خدمات عمومی و منافع اجتماعی، نابرابری های فضایی را کاهش داده و کیفیت رندگی را ارتقا دهد. هدف مقاله حاضر بررسی وضعیت توزیع خدمات در سطح محلات شهر مریوان بر اساس جمعیت، مساحت و سرانه کاربری های خدماتی است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. به منظور تحلیل نحوه توزیع خدمات در سطح محلات، مدل VIKOR، تکنیک نزدیک ترین همسایه به کمک نرم افزار GIS و ضریب همبستگی پیرسون به کار گرفته شده است. نتایج نشان می دهد خدمات شهری به طور عادلانه در سطح محلات شهر مریوان توزیع نشده است؛ به طوری که محله 11 در بهترین وضعیت و محله 7 در پایین ترین وضعیت قرار دارند. همچنین بیانگر نوعی بی نظمی در پراکنش فضایی کاربری ها به ویژه در رابطه با جمعیت می باشد.
بررسی تحلیل فضایی گسترش فقرشهری در شهر تبریز طی سال های 1385- 1375(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ششم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۲
125 - 136
حوزه های تخصصی:
شهری شدن فقر از بزرگترین چالشهای توسعه جهانی است که در صورت تداوم روند نامطلوب کنونی، در طی سه دهه آتی شامل دو میلیارد نفر ساکنان نواحی فقیرنشین خواهد شد. شهر تبریز امروزه به عنوان پنجمین شهر پر جمعیت ایران می باشد که دچار شهرنشینی و شهرگرایی سریع شده است و این خود باعث کمبود خدمات و دسترسی امکانات به شهروندان بوده و نمود عینی فقر را می توان در محلات سیلاب، یوسف آباد، خلیل آباد، و... مشاهده کرد. بنابراین بررسی گسترش فضایی فقر در محدوده قانونی شهر تبریز ضرورتی اجتناب ناپذیر است. روش پژوهش کاربردی از نوع توصیفی- تحلیلی- تطبیقی است که برای شناخت و سنجش فقر از تکنیک خود همبستگی فضایی با استفاده از تحلیل لکه های داغ در نرم افزار Arc/GIS استفاده گردیده است. برای تحلیل الگوهای پراکنش فقر شهری از آماره موران استفاده شده است. همچنین برای سنجش تغییرات فضایی فقر برا اساس شاخص های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی طی بازه زمانی 85-1375 از روش Crosstab در محیط نرم افزار IDRISI استفاده گردیده است. برای شناخت محدوده مورد مطالعه از منظر تحلیل سازمان فضایی فقر شهری از اطلاعات بلوکهای آماری سال 1385-1375 و از 30 شاخص اجتماعی، اقتصادی و کالبدی استفاده گردیده است. همچنین یافته های نشان می دهد که توزیع فقیر شهری در فضاهای شهر تبریز از مدل خوشه ای پیروی می کند و خوشه های مرفه نزدیک به مرکز شهر گرایش دارند و خوشه های فقیر در حاشیه شهر پراکنده گشته اند که اختلاف و شکاف طبقاتی در برخورداری از این شاخص ها را نشان می دهد.
تحلیل فضایی عوامل موثر بر ناپایداری الگوی توسعه شهری. مطالعه موردی: شهر بانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۶
100 - 114
حوزه های تخصصی:
بحث از الگوی توسعه شهری و تحلیل فضایی عوامل موثر در توسعه نامتوازن این الگوها مسئله اصلی تحقیق حاضر می باشد که به این منظور عوامل موثر در این توسعه نامتوزان با روش پنل دلفی با نظر سنجی از سی نفر از خبرگان شهر بانه شناسایی و تحلیل فضایی بر روی آنها با استفاده از آزمونهای آماری تی تست و فریدمن در محیط spss انجام گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که براساس نظر کارشناسان بعد اقتصادی (با تاکید بر بعد بازرگانی) اصلی ترین عامل این توسعه نامتوازن و ناپایداری الگوی توسعه شهری بوده است.همچنین بر اساس مدل هلدرن معلوم گردید که عامل اصلی پراکنده رویی شهر بانه افزایش جمعیت ناشی از مهاجرتهای روستا شهری بوده است که علت اصلی این امر فرصت های شغلی کاذب ایجاد شده در شهر بانه می باشد بنابراین در راستای نتایج و اهداف تحقیق پیشنهاد می گردد که در توسعه آتی شهر بانه به بعد اقتصادی و کاربری های مرتبط با آنها توجه خاص مبذول گردد. از طرفی نیز توجه به نیاز مسکن مهاجرین روستایی و تمرکز بر توسعه درونی شهر از اهمیت ویژه ای برخوردار است
بررسی و ساماندهی مکان گزینی مراکز آموزشی ابتدایی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی. مطالعه موردی منطقه 4 شهرداری تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۷
21 - 34
حوزه های تخصصی:
با توجه به رشد شتابان شهرها بالاخص شهرهای بزرگ همچون تبریز و جمعیت آنها تامین نیازهای اولیه در شهرها به خصوص کاربری آموزشی به عنوان یکی از مراکز خدمات رسانی در سطح شهر که خود نسبت به سایر کاربری ها از تقاضای بیشتری برخوردار است از اهمیت زیادی برخوردار است. تحقیق حاضر بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و با هدف مکان یابی بهینه مراکزآموزشی ابتدایی در سطح منطقه 4 شهرداری تبریز می باشد که با بهره گیری از فرایند تحلیل سلسله مراتبی AHP و وزن دهی معیار های موثر در امر مکانیابی با استفاده از نرم افزار Expert Choice و نهایتا وارد کردن نتایج حاصل از وزن دهی در سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS ، مکان های بهینه جهت ایجاد فضاهای آموزشی استفاده گردیده است که نتایج حاصل از تلفیق لایه ها نشان داد فضاهای آموزشی مقطع مورد مطالعه از توزیع فضایی موزونی در منطقه برخوردار نبوده و تعدادی زیاد از دانش آموزان محلات منطقه به شعاع دسترسی مطلوب در منطقه دسترسی ندارند و در رابطه با مراکز آموزشی معیارهایی چون نزدیکی به کاربری فضای سبز ،فرهنگی، ورزشی و مذهبی حریم ضوابط مکانیابی رعایت نشده و همچنین دررابطه با معیار هایی چون فاصله از کاربری های نظامی ، گورستان ، اداری، بهداشتی و درمانی ، صنعتی و تجاری در وضعیت نامطلوب قرار دارند. لازم به ذکر است که تمامی مدارس موجود فقط در رابطه با نزدیکی به کاربری مسکونی در وضعیت کاملا مناسب قرار گرفته اند و در نهایت با توجه به تلفیق شاخص های مکانی موجود مستعد ترین پهنه ها در منطقه برای احداث مراکز جدید شناسایی شده است. واژگان کلیدی : مراکزآموزشی، تحلیل فضایی،مکانیابی،منطقه4،شهر تبریز،GIS،AHP
تحلیل فضایی شاخص های توسعه اقتصاد منطقه ای در استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۷
53 - 64
حوزه های تخصصی:
شهرنشینی شتابان همگام با تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی عوامل ایجاد الگوی نامتوازن شهری و به تبع آن توزیع ناهمگون امکانات از جمله منابع اقتصادی در سراسر کشور از جمله استان آذربایجان شرقی می باشد. رویکرد مطالعه حاضر کاربردی بوده که با بهره گیری از روش شناسی «توصیفی – تحلیلی» در راستای تحلیل فضایی شاخصه ای توسعه اقتصادی در بین شهرستان های استان آذربایجان شرقی به انجام رسیده است. شاخص های مورد ارزیابی 14 شاخص اقتصادی می باشد که جهت جمع آوری داده های مربوط به آنها از آمارنامه عمومی استان در سال 1391 استفاده شده است. جهت تحلیل داده های پژوهش از مدل شباهت به گزینه ایده آل فازی (FTOPSIS ) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که شهرستان تبریز به عنوان مرکز استان آذربایجان شرقی با 12/4 فاصله از راه حل ایده آل فازی( ) و 91/8 فاصله از راه حل ضد ایده آل فازی( ) در فاصله دو برابری از بقیه شهرستان ها به خصوص شهرستان دوم استان از لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه اقتصادی یعنی شهرستان اهر با 98/7 فاصله از ( ) و 97/4 فاصله از ( ) می باشد. در این بین شهرستان های خداآفرین، چاراویماق و جلفا نیز محروم ترین شهرستان های استان می باشد. نتایج پژوهش حاکی از یک الگوی مرکز – پیرامون در رابطه با برخورداری از شاخص های توسعه اقتصادی در سطح استان بین مرکز استان و بقیه شهرستان های استان می باشد. برطرف کردن این مسائل نیازمند تمهیدات جدیدی در زمینه تخصیص عادلانه شاخص های اقتصادی در سطح شهرستان های استان می باشد.
تحلیل فضایی رابطه مؤلفه های جوی با بارش دوره های خشک و مرطوب در سواحل شمالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۱
77 - 89
حوزه های تخصصی:
شناخت روابط بین مولفه های جوی و میزان بارش می تواند از جمله راه های مناسب در پیشبینی دوره های بارشی باشد. هدف از این تحقیق شناخت عوامل مؤثر بر ایجاد دوره های خشک و مرطوب در سواحل دریای خزر است. بدین جهت برای تحلیل فضایی روابط بین مؤلفه های جوی در دوره های خشک و مرطوب سواحل شمالی ایران الگو همدیدی آن، موردبررسی قرار گرفت. داده های بارش ماهانه در یک دوره 25 ساله از سال 1361 تا 1385 (1981-2005)با بررسی 7 ایستگاه در سواحل جنوبی خزر که از شرق تا غرب آن را در برمی گیرند مورد پردازش قرارگرفت. با بررسی توزیع زمانی بارش، تعدادی ماه خشک و مرطوب شناسایی شد که 5 ماه خشک و 5 ماه مرطوب ، انتخاب شد. برای تحلیل ساختار جو و شناسایی سازوکار حاکم بر آن، از داده های بارشی APHRODITE با تفکیک 25/0×25/0درجه و داده های جوی دوباره تحلیل شده مرکز ملی پیش بینی های محیطی (NCEP/NCAR) با تفکیک افقی 5/2×5/2 درجه استفاده شد است. در این تحقیق به منظور تحلیل فضایی روابط بین مؤلفه های جوی در دوره های خشک و مرطوب سواحل شمالی ایران از چندین متغیر برای درک بهتر موضوع استفاده شد. از جمله مولفه های مورد بررسی در این تحقیق فشار سطح دریا، ارتفاع ژئوپتانسیل، نم ویژه، مؤلفه باد مداری و نصف النهاری، امگا و بارش می باشد که نقشه های همبستگی آنها و بارش تولید شد. مطالعه وضعیت همدیدی منطقه ، همبستگی معناداری را بین بارش و استقرار پشته بر روی دریای سیاه نشان می دهد. همچنین وجود نم ویژه و صعودی بودن هوا و وزش بادهای شمالی را می تواند به صورت زنجیره ای قلمداد نمود که وجود این متغیرها در کنار هم می تواند موجب شروع دوره مرطوب در منطقه شود.ایجاد پرفشار بر روی دریای عمان و خلیج فارس و تقویت بادهای جنوبی می تواند نویددهنده دوره خشک در سواحل شمالی کشور باشد.
تحلیل فضایی نابرابری های اجتماعی در منطقه مغان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
225 - 244
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تحلیل نابرابری های اجتماعی، به منظور دستیابی به الگوی مناسب توسعه و عدالت اجتماعی در سطح 19 دهستان منطقه مغان است. شاخص های مورد مطالعه شامل 13 شاخص موثر در نابرابری اجتماعی در این منطقه از ایران است. رویکرد حاکم بر این پژوهش رویکرد عدالت فضایی است. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی و مقایسه ای با بهره گیری از نرم افزار Arc GIS و مدل تحلیلی Capland (ترکیب روش های Topsis، Vikor و Saw) است. جامعه آماری منطقه مغان شامل سه شهرستان پارس آباد، بیله سوار و گرمی مغان که جمعاً 19 دهستان است. روش گردآوری داده ها و اطلاعات به دو شیوه اسنادی و میدانی است و روش های تجزیه و تحلیل از آنتروپی شانون شاخص-سازی شده، مدل های تصمیم گیری چند معیاره، نرم افزار Excel و از تکنیک ادغامی (POSET) از نوع Capland استفاده شده است. یافته ها و نتایج حاصله مشخص می سازد که نابرابری در بهره مندی از منابع و تسهیلات، یکی از مهم ترین عوامل نابرابری اجتماعی در این منطقه است. به طورکلی عدم تعادل در شاخص های اجتماعی در سطح دهستان های منطقه مغان به وضوح قابل مشاهده است. الگوی تفاوت های فضایی توسعه اجتماعی در دهستان های منطقه مغان؛ الگوی مرکز پیرامون است. به گونه ای که مرکزیت هر کدام از دهستان ها برخوردارتر و پیرامون با برخورداری کمتری مواجه است. در بین 19 دهستان منطقه؛ دهستان های، آنی، تازه کند، آجارود شمالی و قشلاق شمالی از لحاظ شاخص های اجتماعی برخوردار و به ترتیب با رتبه های یک تا چهار و دهستان های انگوت شرقی، محمودآباد، اصلاندوز، ساوالان، اجارود شرقی، قشلاق غربی، قشلاق جنوبی، اجارود مرکزی، پایین برزند، قشلاق شرقی و اجارود غربی در رتبه های پنجم تا پانزدهم و از لحاظ وضعیت توسعه، نیمه برخوردار و در نهایت دهستان های گوگ تپه، انگوت غربی، انجیرلو و آزادلو به لحاظ وضعیت توسعه در شرایط محروم جای دارند.
تحلیل فضایی و زمانی جزایر گرمایی مناطق شهری گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
157 - 172
حوزه های تخصصی:
شهرنشینی نمایانگرترین تغییر بشر در سطح زمین است که به طور معمول منجر به تشکیل جزایر گرمای شهری می شود. دمای سطح زمین یک پارامتر مهم برای تعادل انرژی سطح و مطالعات آب و هوای شهری است.آگاهی از پراکندگی مکانی دما، زمینه ساز برنامه ریزی و سیاستگذاری های درست محیطی است. دراین پژوهش با استفاده از تصاویر ماهواره لندست 7 در دو دوره زمانی سال پایه (2017-2010) و بازه دوم (2005-2000) به صورت میانگین در سه ماه گرم سال مورد استفاده قرار گرفته است. بعد بر روی این تصاویر، اول تصحیح هندسی انجام گرفت سپس از این تصاویر جهت محاسبه پارامترهای مربوط به استخراج دما به روش تک پنجره ای شهر گرگان استفاده گردید و در ادامه برای بالا بردن دقت کار با استفاده از داده های ساعتی دمای ایستگاه مورد نظر در تحلیل جزایر حرارتی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان می دهد تغییرات زمانی و مکانی جزایر حرارتی در شهر گرگان، الگوی خوشه ای بالایی دارد. درحالی که شاخص موران محلی و لکه های داغ در قسمت های شمالی، شمال غربی و شرقی و مرکز شهر همبستگی فضایی مثبت( لکه های داغ) دارند و همچنین لکه های سرد در مناطق جنوبی شهر وجود دارد.این درحالی است که قسمت های زیادی از شهر گرگان هیچ گونه الگوی معنی داری یا خود همبستگی فضایی در طی دوره مطالعه در آن دیده نمی شود. می توان گفت جزایر حرارتی شهر گرگان به دو عامل بستگی دارد:یک شرایط اقلیمی حاکم در دوره مورد مطالعه و دوم شرایط انسایی حاکم بر شهر.
شناسایی و تحلیل فضایی پهنه های فقر شهری. مطالعه موردی: شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
55 - 70
حوزه های تخصصی:
فقر شهری یکی از مسائل و چالش های اساسی شهرهای بزرگ و به ویژه کلان شهرهای ایران است. پدیده فقر مسئله ای چندبُعدی است و به دلیل ماهیت مکانی، در شهر نمود فضایی پیدا می کند و به صورت پهنه های فقیرنشین گسترش می یابد. یکی از راهکارهای کاهش آسیب های ناشی از فقر در شهرها، شناسایی و تحلیل پراکنش فضایی فقر است. هدف اصلی این پژوهش شناسایی و تحلیل فضایی پهنه های فقر در شهر زاهدان است. در این پژوهش از داده های سرشماری آماری سال 1395 شهر زاهدان و مؤلفه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی برای شناسایی و تحلیل فقر استفاده شده است. برای شناسایی پهنه های فقر از روش تحلیل عاملی، مدل تخمین تراکم و مدل موران در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که از مجموع 4529 بلوک، 537 (85/11درصد) بسیار فقیر، 1532 (83/33 درصد) فقیر، 1666 (78/36درصد) متوسط، 752 (60/16درصد) مرفه و 42 (92/0درصد) خیلی مرفه اند. از نظر جغرافیایی، بیشترین تعداد پهنه های فقیر و خیلی فقیر در قسمت های شمال و شمال شرقی شهر قرار گرفته اند. در نتیجه اختلاف فضایی معناداری از نظر پراکنش شاخص های فقر در شهر زاهدان مشاهده می شود. یافته های این پژوهش می تواند به سیاستگذاران و مدیران شهری و منطقه ای کمک کند تا راه حل های مناسب اجرا کنند و منابع محدود شهری را به صورت مطلوب و هدفمند تخصیص دهند. تحقیقات آتی می توانند با استفاده از روش های تحلیل فضایی، گسترش فقر در شهرها را مدلسازی کنند
تحلیل فضایی آموزش و تولید علم در کشورهای عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گام برداشتن در جهت تولید علم، از مواردضروری وغیر قابل انکار جامعه بشری است.از آنجا که تولید علم از وظایف بخش علمی و دانشگاهی یک جامعه محسوب می شود، باید بر نقش دانشگاه و دانشجویان در تولید علم در جامعه تاکید داشت.هدف تحقیق حاضر تحلیل میزان مشارکت وجایگاه کشورهای عرب زبان(شامل22کشور،10کشور آفریقایی و ۱۲ کشور آسیایی)در تولید علم می باشد.روش تحقیق در مقاله حاضر،توصیفی- تحلیلی می باشد..پس از رتبه بندی های لازم،مقایسه ای بین میزان جمعیت و میزان تولید مقاله در بین دانشجویان این کشورها انجام شدودر نهایت با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(بااستفاده ازنرم افزار Arc gis)داده های کسب شده تجزیه وتحلیل شد.نتایج تحقیق نشان داد که اولاً جمعیت زیادی ازکشورهای عرب زبان هنوز بی سواد و کم سواد میباشند که این موضوع در بین زنان بسیار بیشتر مشهود می باشد و از سوی دیگر با توجه به جمعیت در حدود 2 میلیون دانشجویان عرب زبان میزان تولید مقالات در بین این کشورهای فقط 43887 به عبارتی حدود 2 درصد می باشد که نشان دهنده تولید بسیار ناچیز این کشورها در تولیدات علمی در مجلات معتبر دنیا می باشد و تفاوتهای معنا داری بین میزان سرمایه گذاری در تولید علم و وضعیت آموزشی در کشورهای مذکور وجود دارد . کشورهای عرب زبان باید برای مقابله با چالش های موجود در تولید علم،دیر یا زود شروع به انجام برنامه های اصلاحی برای افزایش کیفیت و کارایی نهادهای آموزشی خود اقدام کنند.
تحلیل فضایی ظرفیت های گردشگری استان مازندران
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۳ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۶
59 - 71
حوزه های تخصصی:
استان مازندران دارای ظرفیت های طبیعی، تاریخی و فرهنگی بسیاری برای توسعه پایدار صنعت گردشگری است. این ظرفیت ها زمانی قابل استفاده و بهره برداری خواهد بود که متناسب با آن برنامه ریزی لازم جهت ایجاد تأسیسات و زیرساخت های موردنیاز گردشگری انجام شود. از این رو پژوهش حاضر با هدف تحلیل فضایی ظرفیت های گردشگری استان مازندران صورت پذیرفته است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ روش از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری شامل شهرستان های استان مازندران در سال 1393 بوده است. جمع آوری اطلاعات با بهر هگیری از روش های مختلف اسنادی، کتابخانه ای و میدانی صورت پذیرفت. در این پژوهش انتخاب معیارها با روش دلفی، تعیین درجه ارجحیت معیارها با روش آنتروپی شانون و ارزیابی و رتب هبندی با استفاده از روش های تصمیم گیری چندمعیاره شامل فرایند تحلیل سلسه مراتبی ساده، رتبه بندی بر اساس تشابه به حد ایدهآل و حذف و انتخاب سازگار با واقعیت صورت پذیرفت و در نهایت برای رسیدن به یک اجماع کلی از روش میانگین رتب هها استفاده گردید. نتایج این پژوهشی حاکی از آن است که شهرستان آمل رتبه اول و شهرستان گلوگاه رتبه آخر را از نظر برخورداری از ظرفیت های گردشگری در سطح شهرستان های استان به خود اختصاص داده اند و در اکثر حوزه های استان توزیع تأسیسات و زیرساخت های گردشگری متناسب و همگن با ظرفیت های طبیعی، تاریخی و فرهنگی نمی باشد.
تحلیل فضایی و سطح بندی آلودگی صوتی در مناطق 15گانه کلان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۷
231 - 247
حوزه های تخصصی:
آلودگی صوتی به عنوان یکی از آلودگی های زیست محیطی که کمتر مورد توجه قرار گرفته است، پهنه های مسکونی کلان شهرهای کشور را تحت تأثیر قرار داده است. از عمده ترین دلایل این معضل، کم توجهی به عوامل فضایی تأثیرگذار بر آلودگی صوتی، کمبود مطالعات ارزیابی و آشنایی ناکافی از روش های ارزیابی اثرات اقدامات توسعه بر آلودگی صوتی در نظام برنامه ریزی شهری می باشد. این پژوهش با هدف تحلیل فضایی و سطح بندی آلودگی صوتی در مناطق 15 گانه کلان شهر اصفهان می باشد. در این راستا از روش پژوهش ترکیبی (کمی و کیفی) استفاده شده و اطلاعات موردنیاز از طریق روش های کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. ضمن اینکه برای تحلیل داده ها از روش تحلیل فضایی در نرم افزار ArcGIS و جهت وزن دهی به شاخص ها از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در نرم افزار Expert Choice بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که توزیع فضایی آلودگی صوتی در مناطق کلان شهر اصفهان به صورت نامتوازن می باشد. به گونه ای که در مناطق مرکزی 1 و 3 و مناطق 8 و 10 عمدتاً به واسطه وجود معابر پرتردد و عدم رعایت حریم ساخت و ساز برای آن ها، تأثیرپذیری از کاربری های صداساز، تمرکز جمعیت و فشردگی، آلودگی صوتی در وضعیت نامناسب تری نسبت به سایر مناطق می باشد. از جمله مهمترین راهکارهای مقابله با این مسأله، می توان به رعایت حریم ساخت و ساز برای معابر پرتردد و کاربری های صداساز در طرح های توسعه شهری، کاهش حجم ترافیک در معابر مجاور محلات مسکونی از طریق انتقال ترافیک به مسیرهای جدید غیرحساس، ایجاد خاکریز به همراه پوشش گیاهی در زمین های بدون استفاده موجود در لبه ی بزرگراه ها، جلوگیری از فروش تراکم مازاد ساختمانی در نزدیکی معابر پرتردد، انتقال فعالیت های کارگاهی و پایانه ها از محلات مسکونی به محدوده های غیرحساس (خارج از محدوده شهر) و کاهش فشردگی و افزایش پیچیدگی در طراحی قطعات جدید اشاره نمود.
تحلیلی بر تاب آوری سکونتگاه های روستایی در برابر زمین لرزه: مطالعه موردی روستاهای کوهستانی و جلگه ای شهرستان آمل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
172 - 196
حوزه های تخصصی:
با توجه به شدت آسیب پذیری روستاهای ایران در برابر حوادث پیش بینی نشده، رعایت استانداردها به ویژه برای ساخت بناهای مقاوم تر در برابر زمین لرزه ضروری و اجتناب ناپذیر است. از این رو، مطالعه توصیفی- تحلیلی و میدانی حاضر با هدف بررسی میزان تاب آوری روستاهای کوهستانی و جلگه ای و کاهش خسارات احتمالی ناشی از زلزله در شهرستان آمل انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل خانوارهای ساکن چهار روستای کوهستانی و چهار روستای جلگه ای بود که از آن میان، با استفاده از رابطه کوکران، 270 نفر از سرپرستان خانوار به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند. گردآوری داده ها با بهره گیری از روش های مشاهده و مصاحبه سازمان یافته و نیز پرسشنامه صورت گرفت و برای سنجش و تحلیل داده ها نیز ازمدل تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی استفاده شد. طی فرآیند خوشه بندی، روستاهای مورد مطالعه، از نظر میزان تاب آوری در برابر زمین لرزه، به چهار خوشه متفاوت طبقه بندی شدند. نتایج مطالعه نشان داد که تک روستای خوشه اول و روستاهای خوشه دوم واقع در منطقه کوهستانی، به ترتیب، آسیب پذیرترین روستاها محسوب می شوند و روستاهای خوشه سوم و تک روستای خوشه چهارم واقع در نواحی جلگه ای نیز به ترتیب، از میزان تاب آوری بالاتری در برابر زلزله برخوردارند.
تبیین الگوی توزیع فضایی پارک های درون شهری با رویکرد عدالت فضایی، منطقه موردمطالعه: شهر سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین الگوی توزیع فضایی پارک های درون شهری با رویکرد عدالت فضایی شهر در شهر سبزوار است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی است. به منظور تحلیل توزیع و تبیین الگوی فضایی از روش های آمار فضایی از قبیل نزدیک ترین واحد همسایگی و بررسی سطح سرویس دهی خدماتی پارک های شهری از تحلیل شبکه در سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. آنچه پژوهش حاضر را از پژوهش پیشین متمایز می کند بررسی و تحلیل الگوی توزیع فضایی و میزان دسترسی در انواع طبقات پارک های شهری در سطوح مختلف شهر سبزوار می باشد. نتایج حاصل از آن نشان داد که شعاع عملکردی پارک های شهری در شهر سبزوار، درسطح منطقه ای بیان کننده شعاع عملکردی مطلوب در بافت های مرکزی شهری است که بافاصله گرفتن از مرکز شهر، از مطلوبیت آن کاسته می شود. عدم توزیع مناسب پارک های درون شهری در سطح ناحیه ای در غرب شهر سبزوار باعث کاهش مطلوبیت و عملکرد پارک های ناحیه ای شده و تمرکز بیش ازحد این پارک ها در در شرق شهر باعث افزایش شعاع عملکرد و مطلوبیت در مناطق شرقی شهر سبزوار شده است، در نتیجه از یک سو توزیع و پراکنش نامناسب و ناعادلانه پارک های دورن شهری در سطوح مختلف شهر سبزوار از سوی دیگر عدم تناسب جمعیت و سرانه فضای سبز منجر به تشدید توزیع ناعادلانه پارک ها در سطوح مناطق، نواحی و محلات شهری شده چراکه به عنوان مثل در ناحیه 9 مساحت پارک 175157مترمربع و جمعیت 7088نفر است که سرانه آن 24مترمربع می باشد یعنی به ازای هر یک نفر 24 مترمربع فضای سبز و مازاد فضای سبز وجود دارد.
شناسایی محدوده بافت تاریخی شهر جهرم با رویکرد تحلیل فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
237 - 250
حوزه های تخصصی:
مقدمه : امروزه در جریان بازآفرینی بافت های مساله دار شهری، بافت های تاریخی به عنوان تجلی گاه ابعاد اقتصادی، اجتماعی و تبلور فرهنگ و هویت شهری، مورد تاکید قرار می گیرند و شناسایی محدوده این بافت ها نخستین مرحله از بازآفرینی و حفاظت آن ها بشمار می آید که یکی از چالش های مدیریت شهری و متولیان امور در ایران نیز می باشد. بر این اساس در این پژوهش با هدف شناسایی محدوده بافت تاریخی شهر جهرم، با رویکردی توصیفی – تحلیلی و با استناد به منابع اسنادی و کتابخانه ای شاخص های لازم (19 شاخص) در قالب ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی- فضایی و تاریخی تدوین شده است. روش: ارزیابی شاخص ها با رویکرد تحلیل فضایی و با ترکیب دو مدل فرایند تحلیل شبکه ای(ANP) و فرایند تحلیل شبکه ای فازی (F-ANP) با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و نرم افزار ARC GIS انجام گرفته است. اطلاعات مورد نیاز جهت کمی سازی و ارزیابی شاخص ها، ازمنابعی همچون سرشماری رسمی کشور در سال1395، برداشت های میدانی و طرحهای توسعه شهری استخراج و وزن دهی شاخص ها در مدل استفاده شده با نظر سنجی از متخصصان، مدیران شهری و پژوهشگران انجام گرفته است. یافته ها: در نهایت، این پژوهش محدوده بافت تاریخی جهرم را در دو پهنه معرفی کرده که در این ارتباط شاخص های 1-وجود هسته اولیه بازار با وزن ( 0.146) و 2-وجود آثار تاریخی ثبت شده با وزن (0.133) بالاترین امتیاز در تعیین محدوده بافت تاریخی شهر جهرم را به خود اختصاص داده است. نتیجه گیری: باتوجه به یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که اولویت اهمیت ابعاد مطرح شده برای شناسایی بافت تاریخی شهر جهرم به ترتیب ابعاد تاریخی، کالبدی- فضایی، اقتصادی و اجتماعی بوده که توجه توامان به همه این ابعاد مورد تاکید قرار گرفته است.
الگویابی مکانی- فضایی جرم نزاع و درگیری در نواحی استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۵
111 - 132
حوزه های تخصصی:
شرق تهران به واسطه قرار گرفتن در محدوده مواصلاتی شرق کشور از موقعیت خاصی برخوردار است که عواملی مانند اختلاف طبقاتی، مهاجرپذیری، توسعه ناموزون شهر و به وجود آمدن حاشیه نشینی و همچنین ناکارآمدی بافت های شهری، وجود فرهنگ های مختلف و چه بسا ناسازگاری، بیکاری و فقر، فخرگرایی، تعطیلی مشاغل و واحدهای اقتصادی و صنعتی و غیره سبب افزایش وقوع جرائم در آن محدوده شده است. برای کاهش و مقابله با وقوع جرائم، آگاهی از روند جرائم در سال های متوالی و مکان ها، اهمیت بالایی دارد. ازاین رو پژوهش حاضر باهدف الگویابی مکانی فضایی جرم نزاع و درگیری استان تهران تدوین شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش انجام، توصیفی-تحلیلی است. در این پژوهش نمونه آماری (۱۴) شهرستان در محدوده فرماندهی های شرق، غرب و تهران بزرگ است و از داده ها و اطلاعات نزاع و درگیری مربوط به سال (۱۳۹۸) استفاده شده است. در تحلیل های فضایی با استفاده از مرکز متوسط و بیضی انحراف معیار، خودهمبستگی فضایی و درون یابی و هموارسازی در محیط نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که از بین شهرستان های موردمطالعه شهرستان تهران از نظر مقدار نزاع در گروه خیلی زیاد قرار گرفته است. شهرستان های شهریار، رباط کریم و قدس در گروه زیاد، شهرستان های ورامین، اسلامشهر، بهارستان و ملارد از نظر نزاع و درگیری در گروه متوسط و در گروه پایین شهرستان های فیروزکوه، دماوند، پردیس، پاکدشت، پیشوا و قرچک جای گرفته اند. تحلیل های بیضی انحراف معیار و مراکز متوسط جرم نیز به خوبی نشان دادند که مرکزیت همه جرائم در پهنه شهرستان تهران در حاشیه غربی قرار گرفته و جهات حرکت رفتارهای مجرمانه نیز بسته به جرم متفاوت است. در اکثر جرائم این جهت، شرقی-غربی بوده و در مواردی نیز به شمال غربی و جنوب شرقی در تغییر بوده است. همچنین، خوشه بندی جرائم در سه خوشه (دسته) در محدوده مشخص شده نشان داد که حجم و تراکم در همه جرائم در پهنه شهرستان تهران (فرماندهی تهران بزرگ) جمع شده است و در اغلب سال ها محدوده شرق تهران در رتبه سوم و کمتر نسبت به دو فرماندهی دیگر قرار دارد.