مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
تشبیه
حوزه های تخصصی:
مرگ رخدادى عظیم در زندگى بشر است و انتقال از سرایى به سراى دیگر است. هرگز این رخداد براى بشر خوشایند نیست، اما بااندک تأمل، سرنوشت عقوم بشر است که باید خود را براى آن آماده ساخت. ازاین رو، به کارگیرى راه کارهاى صحیح براى آموزشمفهوم «مرگ» به کودکان، به مثابه گذاشتن سنگ بناى سلامت فرد و اجتماع است. راه کارهاى صحیحى که باید مبتنى بر تأمل، متکىبر مبانى فلسفى اسلام و فراخور سن آنها باشد. این مقاله با روش توصیفى تحلیلى در پى آن است تا با استناد به قرآن و منابع دینى و با تکیه بر برهان «خلف»، راه کارهایى مؤثربراى آموزش مفهوم «مرگ» به کودکان ارائه دهد. نتایج مبیّن آن است که در گام اول، آموزش مفهوم «مرگ» به کودکان، باید مبتنى برطفره رفتن و اجتناب از بسط مفاهیم مربوط به مرگ باشد، و در گام هاى بعد، مربى باید از طریق روش هایى مانند «تشبیه» و «مشاهدهچرخه حیات و ممات در طبیعت» استفاده کند.
بررسی و نقد رویکرد تشبیهی ابن تیمیه در تفسیر صفات خداوند در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال هشتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۸
109 - 132
حوزه های تخصصی:
موضوع شناخت خداوند و صفات او در قرآن ، صورت های متعددی از تشبیه و تنزیه را بر مسلمین آشکار می کرد که فهم و توضیح آن، نگرش های کلامی تشبیهی و تنزیهی متقدم را پدید آورد. در این میان، رویکرد تشبیهی و موسوم به اهل تشبیه از سده اول اسلامی با تحولات متعددی همراه شد و پس از مقاتل بن سلیمان و محمدبن کرّام به ابن تیمیه رسید که نماینده حنابله در روزگار خود بود. ابن تیمیه در تفسیر همانند اهل حدیث متقدم، صورت آیات را مبنا قرار می دهد و این باور را با نوعی تعطیل عقلی همراه می سازد. استنادهای حدیثی ابن تیمیه نیز مبتنی بر احادیثی است که تنها از سوی اهل حدیث رواج یافته است. بر این اساس، تنها زمانی می توان به اندیشه وی روی آورد که اولاً مانند او قائل به تعطیلی تعقّل در باب جمع جسمانیت خدا با اوصاف تنزیهی او در قرآن باشیم. ثانیاً با رویکرد حدیثی وی به سراغ احادیث برویم و از آنان تأیید بگیریم. در غیر این صورت، با فرض اینکه فردی از اهل سنت باشد، اما به مبانی ابن تیمیه قائل نباشد، نخواهد توانست مانند او فکر کند و به آنچه او مدعی است، ایمان آورد.
تحلیل انتقادی از انحراف سلفیه در معناشناسی صفات الهی از منظر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«سلفیه» اصطلاحی نوظهور در تاریخ اندیشه اسلامی است که گروهی از اهل حدیث و پیروان احمدبن حنبل، ابن تیمیه و محمدبن عبدالوهاب برای خویش برگزیده اند. آنان در روش شناخت، نقل گرا و در فهم نقل، ظاهرگرا هستند. عقل را شایسته فهم مسائل الهی ندانسته اند و رسالت آن را تنها فهم درست سخنان سلف می دانند. بر مبنای هستی شناسی سلفیه، خدا موجودی آسمانی و نشسته بر عرش در آسمان هفتم است. صفات خبری زاید بر ذات همچون «یَد»، «نَفْس» و «وجه» دارد و در قیامت به چشم سَر دیده خواهد شد. آنان در تبیین و تفسیر این گونه صفات الهی از حیث معناشناسی بر اساس اصل ظاهرگرایی در قرآن و سنت، و به تبعیت از برخی اهل اثر و اصحاب حدیث به معنای ظاهری و عامیانه این صفات بسنده کرده، آنان را تأویل نمی کنند. این گروه با تفسیر افراطی و متعصبانه ای که از توحید دارند، فقط خود را توحیدی می خوانند و سایر مسلمانان را مشرک و کافر قلمداد می کنند. امام علی (ع) تشبیه را رد کرده است و برای ردّ آن، ادله ای آورده است. امیر مؤمنان علی (ع) تنزیه مطلق را قبول ندارد و قائل به این است که خدا را در حدّی که خود خدا و پیامبران او معر فی کرده اند و بر اساس آیات و افعال او، می توان شناخت. در این مختصر مبانی سلفیه به خامه نقد کشیده شده است.
بررسی روش معناشناسی صفات خبری در کتاب التوحید ابن خزیمه، استدلال ها، تحلیل ها و نقد آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۴
61-86
حوزه های تخصصی:
دانشمندان مسلمان، در معناشناسی صفات خبری روش هایی از قبیل؛ تاویل، تشبیه، توقف و اثبات بلا کیف را مطرح کرده اند. ابن خزیمه فقیه و محدث بزرگ اهل سنت در کتاب التوحید، با استنادبه آیات و روایات به معنا شناسی صفات خبری پرداخته است. سؤال این است که روش معناشناسی، استدلال و تحلیل های او چیست و با چه نقدهایی مواجه است؟ فرضیه ما این است که روش وی، بر پایه اصالت معنای ظاهری الفاظ بنا شده و استدلال های او ناسازگاری درونی دارد. با مطالعه و کاوش در کتاب ابن خزیمه و پردازش به شیوه توصیفی تحلیلی، این نتایج حاصل شد. ابن خزیمه با تکیه بر ظواهر الفاظ خدایی، انسان گونه به تصویر کشیده است. شیوه او با آیات، روایات و دلیل عقلی متعارض بوده و استد لال و تحلیل او ناشی از انگاره هایی غیرقابل توجیه می باشد. روش ابن خزیمه، مستمسک رهبران سلفی همچون ابن تیمیه و مستند گروه های وهابی قرار گرفته و روشن نمودن ناکارآمدی آن، می تواند در دفاع از توحید ناب، تاثیرگذار و مفید باشد.
نقد و تحلیل تشبیه در دیوان سنجر کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنجر کاشانی یکی از شاعران قرن یازدهم است که در هند از شهرت و اعتبار زیادی برخوردار بوده و همچون دیگر شاعران سبک هندی به صورخیال رویکرد ویژه ای داشته است. در این تحقیق تشبیه به عنوان عنصر اصلی و سازنده تصویر در شعر وی، بر اساس روش تحلیلی-توصیفی نقد و بررسی شده است. سنجر درمجموع 1492 بار در 5506 بیت، برای ارائه مضامین مورد نظرش از تشبیه بهره برده است. از مجموع تشبیهات به کار رفته، 797 مورد تشبیه بلیغ است که تأثیر زیادی در بلاغت و غنای تصاویر داشته است. وی در ساخت تشبیه از اشیاء، ابزار، امور ذهنی، انسان و اعضا و متعلقات وی، بیشترین الهام را گرفته و علاقه زیادی به همراه کردن تشبیهاتش با برخی از شگردهای خیال انگیز همچون استعاره، کنایه و اغراق داشته است. با این وجود، پیچیدگی و ابهام چندانی در ساختار تشبیهات دیوانش دیده نمی شود. سخنور کاشانی در موارد متعددی موفق شده است تا با واردکردن عنصری تازه در تشبیهات آشنا و تثبیت شده شعر فارسی، به گونه ای از آن ها آشنایی زدایی کند و موجب غرابت و تازگی آن ها شود. افزون بر این، تشبیهات تازه متعددی در مجموعه تصاویر وی به کار رفته است. هرچند در پاره ای موارد می توان مایه هایی از پویایی و تحرک را در ساختار تشبیهات مشاهده کرد؛ اما درمجموع تشبیهات، تصاویری ساکن و ایستا هستند.
بررسی تشبیه و تنزیه در نگاه ابن عربی و مولانا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل پیچیده و قابل تأمل در مبحث خداشناسی ، موضوع تشبیه و تنزیه است . تشبیه و تنزیه را می توان دو حالت عقلی و روحیِ شناخت حق تعالی توسط انسان دانست . در تشبیه ، انسان برخی از صفات همچون شنوایی یا بینایی را به حق تعالی نسبت می دهد که برای نمونه می توان به داستان موسی و شبان در مثنویِ مولانا اشاره نمود . البته دلیل این تشبیهات را می توان در برخی از احادیث و آیات جست . هرچند که گاه عده ای در این تشبیهات آن قدر مبالغه می ورزندکه دانشمندان علوم اسلامی ، در مقابله با این گروه ، بحث تنزیه را مطرح می کنند و حق تعالی را نسبت به صفات بشری منزه می شمارند و آیات مورد استثناء اهل تشبیه را به گونه ای تفسیر می کنند که معنای واقعی نداشته باشد . این نوشتار با روش توصیفی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای ، ضمن بررسی جداگانه نظریات ابن عربی و مولانا ، برآن است تا از طریق شناخت دیدگاه این دو عارف بزرگ ، شیوه صحیح برخورد با مسئله تشبیه و تنزیه را نشان بدهد .
بررسی و تحلیل تشبیه در دیوان بدر چاچی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
1 - 18
حوزه های تخصصی:
بدرالدین چاچی یکی از شاعران مشهور قرن هشتم هجری است که از محبوبیّت زیادی در هند برخوردار است. ویژگی اصلی شعر بدر، کاربرد زیاد صور خیال به ویژه تشبیه و استعاره است. در این تحقیق براساس روش توصیفی- تحلیلی، تشبیه که عنصری اساسی برای بیان مضامین مدنظر شاعر بوده، بررسی شده است. توجه و تمایل زیاد شاعر به تشبیه سبب شده است تا در کلّ دیوانش (شامل 2836 بیت)، 1378 بار از تشبیه استفاده کند. برخی از شگردهای کاربرد تشبیه را به دلیل بسامد بسیار آنها می توان از ویژگی های سبکی شعر وی محسوب کرد. ازاین جمله می توان به تشبیهات مفرد به مرکب، تشبیه و مراعات نظیر، ترکیبات ابداعی برای مشبهٌ به و پیوند تشبیه و جناس اشاره کرد. شاعر توانسته است از راه تشبیه برای برخی از مضامین تکراری شعر فارسی همچون طلوع خورشید، فرارسیدن شب و هلال ماه توصیفات و تصاویر تازه ای ارائه کند؛ هرچند در موارد معدودی در ساختار و پیوند ارکان معدودی از تشبیهات نارسایی ها و نقص هایی مشاهده می شود. تشبیهات بدر چاچی به طور عموم فشرده و متراکم نیستند، اما آنجا که تشبیهاتش را با استعاره مصرّحه پیوند می زند، غالباً دیریاب و مبهم به نظر می رسند.
بررسی رابطه حسن و عشق و هنر از منظر شیخ احمد غزالی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
73 - 96
حوزه های تخصصی:
تصوف شیخ احمد غزالی، تصوفی عاشقانه است که در آن، حسن و عشق از عناصر اصلی سلوک شمرده می شوند. حسن از پی تجلی و عشق از پی دیدن حسن می آید. با دیدن حسن، شور عاشقانه حادث می شود؛ پس عشق همواره پس از تجلی حسن است. در این مقاله ابتدا عشق و حسن را از منظر غزالی توضیح داده، سپس چند ویژگی اصلی آنها را در رابطه با هم بررسی کرده ایم که عبارت اند از: برای انسان بودن عشق، کرشمه حسن و کرشمه معشوقی، اشتقاق عاشق از عشق و اشتقاق معشوق از تجلی حسن، و تشکیکی بودن حسن و عشق. در نهایت به بحث هنر از نگاه غزالی پرداخته ایم. او هنر را با تشبیه مرتبط می داند. هنرمند حسن را می بیند و آن را در اثرش می نمایاند؛ پس هنرمند از آنجا که حُسن بین است، عاشق است و از آنجا که حسن را می نمایاند، اهل تشبیه است. در پایان به هنر مطلوب از دید غزالی می پردازیم؛ هنری که از بیخودی هنرمند برخاسته است و دراصطلاح آن را «هنر بی هنری» می نامند.
نقد و بررسی انتساب تشبیه و تجسیم به هشام بن حکم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
169 - 191
حوزه های تخصصی:
تشبیه و تجسیم، در تاریخ اندیشه های کلامی، همواره به متفکرانی از شیعه و اهل سنت نسبت داده شده است. یکی از این متفکران هشام بن حکم، متکلم بزرگ شیعی، است. برخی از دانشمندان اهل سنت، نظیر جاحظ و خیاط، چنین عقیده ای را به او نسبت داده اند. در روایات شیعه نیز گاه چنین نسبتی به او داده شده است. بزرگان شیعه در مقابل این نسبت واکنش های فراوانی از خود نشان داده اند. این مقاله به دلایل منسوب به هشام در اثبات تجسیم، و ریشه یابى دیدگاه منسوب به هشام می پردازد. سپس واکنش های دانشمندان شیعه به چنین نسبت هایی را دسته بندی کرده و آنها را گزارش می کند. در پایان نتیجه می گیرد که نه تنها مستندات اعتقاد هشام به تجسیم تام و تمام نیست، سخن متکلمان اهل سنت نیز در این زمینه با هم ناسازگار است و نمی توان به آنها اعتماد کرد.
تحلیل تطبیقی تصاویر بلاغی عشق، غم و مرگ در اشعار سهراب سپهری و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میان شاعران صاحب سبک معاصر، سهراب سپهری شاعری است که شعرهایی با رنگ و بو و نگرش عرفانی دارد. با توجّه به عرفانی بودن برخی از این اشعار و نیز سرآمد بودن سپهری در میان شاعران عصر خود، بررسی مقایسه ای میان عناصری چون عشق، غم و مرگ در اشعار سپهری و مولوی می تواند نشان دهد چه شباهت ها و تفاوتهایی در نگاه این دو شاعر وجود دارد. این سه عنصر از عناصر اصلی و مفاهیم مشترک انسانی است که نوع نگاه شاعران به این مفاهیم می تواند بیانگر تفاوت ها و تشابه های اندیشگانی آن ها باشد به خصوص که هر دو شاعر نیز گرایش و تمایلات عرفانی دارند. این پژوهش به دلیل تفاوت در حجم آثار دو شاعر کیفی است و استفاده از جدول، تنها به دلیل سامان دادن و ایجاد نظم در بررسی و تحلیل داده هاست. در این پژوهش، از تمام اشعار سپهری و سه دفتر اول مثنوی استفاده شده است. همچنین، برای رسیدن به این هدف از ابزار «تشبیه» استفاده شده است؛ زیرا تصاویر بلاغی و به ویژه تشبیه، نشان دهنده تصوّرات هنرمند از خود و هستی است و نسبت به بیان مستقیم این مزیّت را دارد که با ناخودآگاه شاعر نیز در ارتباط است. بررسی ها در این پژوهش نشان می دهد که سپهری نسبت به مولوی، از طبیعت، به عنوان مشبه به بیشتر استفاده کرده و عالی ترین پدیده ها و عناصر را به طبیعت و عناصر آن تشبیه کرده است. این نکته، نشان می دهد که خداوند و طبیعت در تصوّرات سپهری و عرفان طبیعت گرای او همدوش و برابرند. درحالی که مولوی در تشبیهات خود از مشبّه به های مربوط به طبیعت به گونه ای استفاده کرده است، که نشان می دهد طبیعت، بالاترین پدیده نیست و در تصوّرات او امری متعالی که فراتر از طبیعت و نیروهای آن است، وجود دارد. همچنین، این پژوهش نشان می دهد که نگرش مولوی و سپهری به سه بن مایه «عشق»، «غم» و «مرگ»، به هم شبیه و نزدیک است. هر دو شاعر، به غم و مرگ، نگاهی مثبت دارند.
تشبیه های تلمیحی در سروده های شفیعی کدکنی (م. سرشک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲ (پیاپی ۸۷)
95-111
حوزه های تخصصی:
تلمیح و تشبیه دو مقوله بلاغی ا ند که اندیشمندان علوم بلاغی از دیرباز در دو حوزه بدیع و بیان به آنها پرداخته اند. برخی شاعران ایرانی با استفاده از ظرفیت های زبان فارسی، با تلفیق این دو مقوله گونه بلاغی تازه ای پدید آورده اند که در این پژوهش با نام تشبیه های تلمیحی از آنها یاد می شود. موضوع پژوهش حاضر، بررسی این گونه بلاغی در سروده های دهه چهل و برخی از سروده های اوایل دهه پنجاه شفیعی کدکنی است. برای این کار، آیینه ای برای صداها شامل مجموعه های شعری زمزمه ها ، شب خوانی ، از زبان برگ ، در کوچه باغ های نشابور ، مثل درخت در شب باران ، از بودن و سرودن ، و بوی جوی مولیان ، بررسی شده است. هدف این پژوهش شناساندن ویژگی های این گونه بلاغی چون آشنایی زدایی، برجسته سازی، ایجاز، ترجمه ناپذیری، داشتن زمینه روایی و اختصاص آن به زبان فارسی است که برای اولی بار در ادب پارسی انجام می گیرد. شناخت رابطه مضمونی این تشبیه ها با موضوعات شعری شفیعی کدکنی و میزان توانمندی او در به کارگیری و نوع تلمیحات به کار رفته، از اهداف دیگر این پژوهش است که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از شیوه تحلیل محتوا بررسی شده اند. قرار دادن شخصیت های اساطیری، دینی، عرفانی، علمی و غنایی در جایگاه مشبّه به در این تشبیه ها، آگاهی شاعر از این مقولات و تسلط او در این زمینه را نشان می دهد. همین مسئله بسامد این تشبیه ها در سروده های شاعر، نوآوری های او در این بخش و تناسب معنایی مضمونی سروده ها با این گونه بلاغی را توجیه می کند.
ترجمان تصویری صور خیال ادبی در شش نگاره شاهنامه تهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
25 - 37
حوزه های تخصصی:
صور خیال در ادبیات، بالاخص در شاهنامه ی فردوسی، قابلیت های تصویری نگارگری را گسترش داده است. هدف اصلی از بررسی و تطبیق داستان های شاهنامه با عناصر تصویری نگاره های شاهنامه ی تهماسبی 944 ه . ق، معرفی صورت های خیال شامل تشبیه، استعاره و کنایه، به عنوان عواملی تأثیرگذار و پیش برنده در روند روایت تصویری بوده است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای بوده است، و به منظور دست یابی به بخشی از داده ها، عناصر تصویری 6 نگاره – به عنوان نماینده ی نسخه - با صورت های خیال همان داستان در شاهنامه فردوسی و دیگر متون ادبی، مطابقت داده شده و چگونگی ترجمان تصویری متن داستان و آرایه های ادبی آن به شیوه ی تطبیق و تحلیل محتوا مطالعه شده است. سؤالات این تحقیق عبارت است از 1. آیا عناصر تصویری نگاره های مذکور با صور خیال در داستان مربوط و دیگر ابیات شاهنامه نسبتی دارند؟ 2.صور خیال شاهنامه، چگونه در نگاره ها به کار رفته و چه کارکردی در روایت تصویری دارند؟ نتایج تحقیق با توجه به سوال اول نشان می دهد بخشی از عناصر تصویری 6 نگاره چون اژدهای درون ابر، شاهین و سیمرغ، آب، گرفت و گیرها و سروها، با صور خیال در اشعار شاهنامه ی فردوسی نسبت دارند. با توجه به یافته ها، پاسخ سوال دوم چنین به دست آمد؛ برخی از عناصر تصویری در نگاره های تهماسبی با کارکرد نمادین، برگردان تصویری صور خیال شاهنامه ی فردوسی بوده و نقش تکمیلی برای روایت تصویری داستان داشته اند.
بررسی تطبیقی اشعار «آیدا در آینه» و «الزا در آینه» (از احمد شاملو و لویی آراگون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات تطبیقی یکی از حوزه های مطالعاتی است که اخیراً توجّه پژوهشگران را بیش از پیش به خود جلب کرده است. با بررسی تطبیقی آثار، به احساسات، عواطف، اندیشه ها، و دغدغه های مشترک مابین شاعران و نویسندگان در سراسر جهان می توان رسید. با رواج امر ترجمه و رفت و آمد به اروپا، شعر شاعران اروپایی، تأثیر فراوانی بر شعر دوره معاصر ما گذاشت. از جمله این شاعران اروپایی می توان به تی.اس.الیوت، پل الوار، آندره برتون، لویی آراگون و .... اشاره کرد. احمد شاملو، شعر آیدا در آینه خود را تحت تأثیر شعر الیزا در آینه آراگون سروده است. بنابراین، این جستار با تکیه بر منابع کتابخانه ای به روش تحلیلی– توصیفی به تأثیرپذیری شاملو از آراگون و بررسی تصویرهای مجازی در توصیف معشوق در شعر هر دو شاعر، پرداخته شده است. نتیجه آن که: شاملو در سرودنِ آیدا در آینه، به شعر الزا در آینه از آراگون و شاعران دیگر فرانسه نظر دارد و از تصاویر و کلمات و فکر او استفاده می کند، ولی شعر خود را از محدوده خانه و روستا به سوی کوچه، شهر گسترش می دهد و بیشتر از آراگون به درد اجتماعی می پردازد.
تحلیل قلمروهای مشبه و مشبهٌ به در اشعار فریدون تولّلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۹)
143 - 158
حوزه های تخصصی:
«تشبیه» راهی به سوی برکشیدن فرم و صورت و ایجاد فضای لطیف و هنری در شعر است. همچنین باعث ملموس ترشدن فضای شعر برای مخاطب و شیوایی بیشتر کلام و گیرایی آن می شود؛ بررسی و تحلیل قلمرو های تشبیه نیز سبب کشف و شناخت هرچه بیشتر جهان بینی شاعر می شود. فریدون تولّلی اهمیّت تشبیه را به خوبی دریافته است؛ به گونه ای که از میان سایر فراهنجاری های معنایی به تشبیه با بسامد دویست و ده مورد نگاه ویژه داشته است. فراوانی تشبیه های حسّی به حسّی در شعر توللی نشان دهنده طبع نازک و برون گرای شاعر است. در تشبیه های شعر تولّلی توجّه وی به مکتب باروک را می توان نشانه ای از شخصیت متزلزل و متغیر او دانست و درگیری احتمالی او با عقده ادیپ را از خلال تکرار نام اندام های مادرانه در مشبه و مشبهٌ به های شعرش دریافت. از تشبیه های او برمی آید که شعر برای او وسیله ای است برای دفاع از خود در برابر رقیبان ادبی و سیاسی و از طرفی مایه آرامش و تسکین آلام درونی بوده است. در این مقاله با نگاهی تحلیلی - توصیفی به بررسی قلمروهای مشبّه و مشبّهٌ به در مجموعه اشعار فریدون تولّلی پرداخته شده است که به گونه ای معرّف فضای ذهنی و احساسی شاعر است.
المحسّنات البدیعیه المبتنیه علی التشبیه(مقاله علمی وزارت علوم)
إنّ إستحسان کلّ من اللفظ و المعنی و تفضیل أحدهما علی الآخر منذ القدیم، جعل البلاغیین فی إختلاف و قسّمهم ذلک إلی أربعه أقسام. فنهجت کلّ جهه منهجها الخاص، حتّی أدّی هذا الإختلاف إلی الإعتناء ببعض العلوم البلاغیه و الإستخفاف بالبعض الآخر. فهذا علم البدیع الذی کان یطلق علی المحسّنات المعنویه و اللفظیه قد نال الحظّ الأدنی من القیم الفنّیه بالنسبه إلی الآخرین، حیث حصر البلاغیون البلاغه فی علمی البیان و المعانی. لعلّ ذلک لأنّهم لم یکونوا یعدّون الجمال الذی تنطوی علیه المحسنات البدیعیه جمالاً ذاتیاً، بل کلّ ما یرونه هو محاوله کان یقوم بها الأدیب لیضفی مسحهً ظاهریهً من الجمال علی کلامه لیدلّ علی إقتداره علی التفنّن فی إستخدام المحسّنات، بینما أنّ الکثیر من هذه المحسّنات ذات صله بأقسام البیان من ضمنها التشبیه. إنّ الإنصیاع لهذا الرأی و الإعتراف بهذه الصله ینتقل بنا إلی أفق أرحب، حیث تتحکّم فیه الروابط الدلالیه، و تظهر لنا عناصر و قیماً جدیدهً للجمال الفنّی؛ مثل الإستدلال، المبالغه، الإیهام، المفاجأه، الإستطراد، التقارن و دعوی الإتحاد و غیر ذلک. هذا المقال یحاول أن یدرس المحسّنات المبتنیه علی التشبیه لیکشف فیها من عناصر الجمال الفنّی الملتفّ فی طیاتها. هذه المحسنات تشمل: حسن التعلیل، التفریع، تجاهل العارف، الجمع، التفریق، الجمع مع التفریق و التجرید.
بررسی و نقد تفسیر وهابیت از صفات خبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
۱۷۵-۱۹۴
حوزه های تخصصی:
در قرآن کریم صفاتی به خدای سبحان نسبت داده شده که موهم تشبیه و تجسیم است. چیستی این صفات یکی از دغدغه های همیشگی قرآن پژوهان از آغاز رواج دانش تفسیر تا به امروز بوده است. از رهگذر همین دغدغه ها، مفسران با توجه به مرام اعتقادی و مذهب کلامی خویش، این آیات را تفسیر نموده اند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که دو رویکرد کلی در باب صفات خبری وجود دارد؛ یکی رویکرد عقل گرایی و دیگری رویکرد ظاهرگرایی؛ وهابیت به رویکرد دوم تعلق دارند و رأی خود را دیدگاه اصیل اسلامی می دانند و سایر دیدگاه ها را بدعت تلقی می کنند، در مقابل علمای شیعه به نقد دیدگاه وهابیت پرداخته اند و با ارجاع متشابهات به محکمات و تقدم عقل برهانی به ظواهر نقلی و بهره وری از دلالت لفظی و تصدیقی، به فهم و تفسیر آیات مربوطه می پردازند. آنها قائل به نظریه «اثبات با تأویل» بوده، نظریه «عینیت صفات و ذات» و نظریه «تنزیه» را پایه تفسیر صفات خبری قرار داده اند.
تحلیل نشانه-معناشناختی فواصل قرآن در حوزه تشبیه و استعاره
حوزه های تخصصی:
«تحلیل نشانه شناختی» یکی از روش های تحلیل کیفی است که به بررسی نشانه ها در یک متن، جهت دست یابی به معنای ضمنی یا فراوضعی می پردازد. این معانی در ساختارهای زبانی قرآن، زوایایی از معانی تأویلی متن را که معانی فراوضع می-باشد، به نمایش می گذارد و انسجام بیشتری به دیدگاههای تفسیری می بخشد و افق های نگاه مفسر را وسعت می بخشد. فواصل قرآن به عنوان یکی از آرایه های زبانی، با واکاوی نشانه ها در سطوح مختلف زبانی همچون صرف، نحو، آوا و بلاغت، دریچه ای نو به سوی پیامها و آموزه های نهفته در متن گشوده وافزون برآن برجستگی ها و شاهکارهای ادبی آن را به نمایش می گذارد. نوشتار حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد نشانه شناسی عام، مهمترین عوامل زایش معانی ضمنی را در فواصل آیات وبا مطالعه موردی تشبیه و استعاره که سازه یا نشانه بلاغی به شمار آمده، مورد واکاوی قرار می دهد؛ بدین منظور معانی ضمنی فراوانی همچون شدت یا ضعف امر، لجاجت، درجه رویگردانی وکفر و.... با تحلیل نشانه شناختی تشبیه و استعاره در فواصل آیات قابل برداشت است که تفاسیر متعدد نیز به شکلی گذرا و غیر روشمند بدان اشاره داشته اند لذا در نشانه شناسی فواصل آیات با بررسی نشانه های زبانی می توان به کشف شبکه های معانی نهفته درگستره بافت موقعیتی کلام دست یافت که این امر دریچه ای نو به سوی اعجاز زبانی قرآن می گشاید و تفاسیری روشمند از عوامل درون متنی قرآن کریم ارائه می دهد.
تحلیل کارکردهای سبکی تشبیه در جلد اول شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تالستان ۱۳۹۹شماره ۸۴
121 - 152
حوزه های تخصصی:
بررسی شگردهای بلاغی اثر ادبی از راه های کشف زیبایی های متن است. در مطالعات بلاغی سنتی غالباً با نگاهی جزءنگر تنها به تعیین بسامدها و توصیف آرایه ها و انواع آن هادر متون ادبی بسنده می شد. در مقابل، سبک شناسی بلاغی، رویکردی جدید در بررسی ویژگی های بلاغی متن است که تأثیر آرایه های ادبی را بر کیفیت پردازش موضوع با توجه به آن گونه (ژانر) خاص بررسی می کند. در این رویکرد، ما با مفاهیمی از حوزه نقد، زبان شناسی و مانند آن مواجهیم. در مقاله حاضر، تشبیه در شاهنامه فردوسی به منزله مهم ترین اثر فارسی در گونه ادبی- حماسی، براساس همین رویکرد بررسی شده تا نشان داده شود که فردوسی چگونه توانسته از این امکان زبانی و بلاغی در روایت داستان های شاهنامه سود ببرد. او با علم به تفاوت های گونه حماسه با گونه های ادبی دیگر و ضرورت به کار گرفتن شگردهای خاص بلاغی متناسب با این گونه ادبی با استفاده از برخی تمهیدات زبانی و بلاغی به ویژه تشبیه، توانسته اثری خلّاقه بیافریند. «تشبیه» از آن رو که کانون خیال های شاعرانه در «روایت» است به مثابه مؤلّفه ای سبکی در روایت های شاهنامه بسیار مورد توجه شاعر بوده است. در مقاله حاضر، جلد اول شاهنامه از حیث کاربرد تشبیه با رویکرد سبک شناسی بلاغی در سه بخش بلاغت، اهداف زبانی و روایت مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد فردوسی ظرفیت های فراوانی برای تشبیه در نظر گرفته و افزون بر تصویرسازی و زیبایی آفرینی در شاخه های دیگر بلاغی، زبانی و روایت گری نیز از آن بهره برده تا ناگزیر از استفاده از شگردهای ملال آور و مطول تصنّعی دیگر نباشد.
نقش «تشبیه» در خوشه خوشه کردن حکایتهای تمثیلی دفتر سوم مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
264 - 289
حوزه های تخصصی:
«تشبیه» در پدیدآمدن حکایت ها در دفتر سوم مثنوی معنوی نقش بسزایی دارد و باعث پدیدآمدن نوع خاصی از حکایت های تمثیلی گردیده است که در این مقاله از آن ها با عنوان «حکایت های تمثیلی خوشه ای و بی خوشه» یاد شده است. این حکایت ها به عنوان مشبه به یک تشبیه مرکب یا گسترده هستند که نقطه ی شروعش در بیتی یا ابیاتی نهاده شده است. در نوع تمثیلی خوشه ای، هر حکایت چند هسته ی روایی و حکایت وابسته به عنوان خوشه دارد؛ درحالی که در نوع بی خوشه، تنها یک یا چند هسته ی روایی وجود دارد و حکایتی به عنوان خوشه وجود ندارد. در این زمینه ، تمثیل و روایت و حکایت و خوشه و بی خوشه بودن آن، از مسایلی است که با تشبیه پیوند ناگسستنی دارد. مقاله ی حاضر به پرسش هایی پاسخ می دهد که در دو حیطه ی بلاغی و داستانی مطرحند؛ سوال هایی از قبیلِ «چگونه تشبیه با ساختار روایی حکایت در ارتباط است و بر آن تاثیر می گذارد؟» و «تشبیه در ساختار حکایت های دفتر سوم مثنوی چه تقسیم بندی پدید آورده است؟» نویسندگان از این منظر، حکایت های دفتر سوم مثنوی معنوی را تحلیل می کنند و به بررسی و تحلیل انواع حکایت های تمثیلی کوتاه و بلند خوشه ای و بی خوشه می پردازند و در تمام آن ها بر وجود تشبیه به عنوان عنصر اصلی و سازنده در محور عمودی حکایت ها تأکید دارند. واژه های کلیدی: «تشبیه» در پدیدآمدن حکایت ها در دفتر سوم مثنوی معنوی نقش بسزایی دارد و باعث پدیدآمدن نوع خاصی از حکایت های تمثیلی گردیده است که در این مقاله از آن ها با عنوان «حکایت های تمثیلی خوشه ای و بی خوشه» یاد شده است. این حکایت ها به عنوان مشبه به یک تشبیه مرکب یا گسترده هستند که نقطه ی شروعش در بیتی یا ابیاتی نهاده شده است. در نوع تمثیلی خوشه ای، هر حکایت چند هسته ی روایی و حکایت وابسته به عنوان خوشه دارد؛ درحالی که در نوع بی خوشه، تنها یک یا چند هسته ی روایی وجود دارد و حکایتی به عنوان خوشه وجود ندارد. در این زمینه ، تمثیل و روایت و حکایت و خوشه و بی خوشه بودن آن، از مسایلی است که با تشبیه پیوند ناگسستنی دارد. مقاله ی حاضر به پرسش هایی پاسخ می دهد که در دو حیطه ی بلاغی و داستانی مطرحند؛ سوال هایی از قبیلِ «چگونه تشبیه با ساختار روایی حکایت در ارتباط است و بر آن تاثیر می گذارد؟» و «تشبیه در ساختار حکایت های دفتر سوم مثنوی چه تقسیم بندی پدید آورده است؟» نویسندگان از این منظر، حکایت های دفتر سوم مثنوی معنوی را تحلیل می کنند و به بررسی و تحلیل انواع حکایت های تمثیلی کوتاه و بلند خوشه ای و بی خوشه می پردازند و در تمام آن ها بر وجود تشبیه به عنوان عنصر اصلی و سازنده در محور عمودی حکایت ها تأکید دارند. واژه های کلیدی:
تشبیه و استعاره بر پایه ابزار آلات جنگی در غزلیات سعدی
حوزه های تخصصی: