مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
تفاوت
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر نشان می دهد که بررسی خوانش انتقادی هگل از سوی ژرژ باتای بر اساس دیدگاه های ژاک دریدا، به فراروی از دیالکتیک و ورود به پارادایم فکری جدیدی برگرفته از مفهوم تفاوت منجر می شود. زمانی که مخالفان جدی هگل - مانند میشل فوکو - دشواری های رهایی از سلطه هگل را مورد تأکید قرار می دهند، اهمیت این موضوع بیشتر خود را نشان می دهد. پرداختن به مسئله نفی و مرگ در اندیشه دیالکتیکی، هگل را به فیلسوف ممتازی تبدیل کرده است که متفکران معاصر را به خود جذب می کند. پرداختن به نفی و مرگ امتیازی برای دیالکتیک محسوب می شود، با این حال نحوه مواجهه هگل با این موضوع قابل نقد است. ژاک دریدا در جستاری که به دیدگاه های ژرژ باتای درباره دیالکتیک خدایگان - بنده اختصاص یافته است، نقدهای باتای به دیدگاه های هگل درباره مرگ و نفی را در چارچوب تفکر واسازانه خود از نو سامان می بخشد. هر دو طرف، رسیدن به ایجاب را در مواجهه با امر سلبی مورد تأکید قرار می دهند، اما به این دلیل که هگل لوازم و نتایج اندیشیدن به نفی و مرگ را تا انتها دنبال نمی کند با انتقاداتی روبه رو می شود که نهایتاً به گذر از دیالکتیک هگلی می انجامد. ارزیابی ما این است که مفهوم «تفاوت» در اندیشه دریدا گام مهمی در راه دست یابی به اسلوبی غیردیالکتیکی از تفکر است که دریدا موفق شده است با الهام از کسانی چون نیچه، هایدگر و باتای آن را محقق سازد.
وجود و تفاوت؛ نظریه وجود افلاطون در جمهوری و سوفیست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد آن است تا راه حلی متفاوت برای فهم نحوه وجود آنچه هم هست و هم نیست در کتاب پنجم جمهوری فراهم سازد، مفهومی که تاکنون بحث ها و اختلافات بسیاری را برانگیخته است. براساس این راه حل، نظریه وجود در جمهوری باید بر مبنای رابطه وجود و لاوجود با مفهوم «تفاوت» در سوفیست تفسیر شود. افلاطون در این رساله تلاش می کند وجود را از بند مفهوم «همسانی» رها سازد و آن را به «تفاوت» پیوند بزند. این پیوند به بهترین شکل به مفهوم تصویر و رابطه آن با اصل می انجامد و نحوه وجود یک تصویر به عنوان آنچه هم اصل هست و هم نیست، در حل مساله وجود و لاوجود کارساز می شود. به واسطه آنکه معتقدیم نظریه پولاخوس لگتای ارسطو در ساختار خود شبیه به این رابطه خاص مبتنی بر تفاوت میان اصل و تصویر در اندیشه افلاطون است، ضمن آنکه نظریه وجود افلاطون در جمهوری و سوفیست را پولاخوس استی می خوانیم، این نظریه را به عنوان راه حل پیشنهادی مان برای فهم وجود در کتاب پنجم ارائه می کنیم. آنچه هم هست و هم نیست قابل فهم خواهد بود چراکه این «هست» نه یکسان بلکه متفاوت است.
حقوق زنان در اسلام و کنوانسیون منع هر گونه تبعیض علیه زنان
حوزه های تخصصی:
در اسلام، تساوی ارزشی بین زن و مرد ونیز یکسان بودن راه ترقی برای آن دو یک اصل اساسی است و بدون شک این به این معناست که به حقوق زنان احترام زیادی گذاشته شده است. از طرفی کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان مجموعه ای از مواد مربوط به حقوق زنان است که در 27 آذرماه سال 1358 طی قطعنامه شماره 180/34 مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسیده و برای امضا و الحاق کشورها مفتوح گردیده است در این مقاله به حقوق زنان در اسلام و کنوانسیون منع هر گونه تبعیض علیه زنان با عطف به دو واژه (تبعیض یا تفاوت) پرداخته می شود و محقق علاوه بر ذکر کلیات، مغایرت هایی را در این مساله در اسلام و کنوانسیون مذکور عنوان کرده و به تحلیل و بررسی می پردازد.
بررسی رابطه نابرابری، تفاوت و ستمگری با مطالبات اجتماعی زنان (مطالعه موردی زنان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه و بررسی زمینه های مختلف شکل گیری مطالبات اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن، ضرورت جدی و انکارناپذیر موضوع شناسایی مطالبات اجتماعی زنان است. در عین حال شناسایی مطالبات اجتماعی زنان، گام بلندی در سیاستگذاری ها و برنامه ریزی ها در حوزه زنان و خانواده است. در این مقاله، رابطه متغیرهای تفاوت، نابرابری و ستمگری با مطالبات اجتماعی زنان در نمونه آماری 400 نفره از زنان 25 - 55 ساله ساکن شهر تهران بررسی شد. پژوهش به شیوه پیمایش و از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و با استفاده از ابزار پرسشنامه ، نابرابری، تفاوت و احساس ستمگری را به عنوان متغیرهای مستقل و مطالبات اجتماعی زنان را به عنوان متغیر وابسته سنجیده شد. یافته ها، فرضیه ها را تأیید کرد و نشان داد که متغیرهای نابرابری، تفاوت و ستمگری اثر معناداری بر مطالبات اجتماعی زنان دارند و با افزایش متغیرهای متغیرهای نابرابری، تفاوت و ستمگری، مطالبات اجتماعی زنان به نحو معناداری افزایش می یابد. بر اساس نتایج به دست آمده، در پایان پیشنهاداتی برای کاهش زمینه های نابرابری، تفاوت و ستمگری برای زنان ارائه شده است.
بررسی رابطه استفاده از رسانه های ارتباطی با احساس ستمگری، نابرابری و تفاوت در زنان (مورد مطالعه: زنان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۲۹ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۳)
43 - 55
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی رابطه استفاده از رسانه ارتباطی چون مطبوعات، شبکه مجازی و شبکه تلویزیونی و ماهواره ای با احساس ستمگری، نابرابری و تفاوت در میان زنان است که با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه محقق ساخته در میان نمونه 400 نفری از زنان 25 تا 55 ساله شهر تهران انجام شده است. داده به دست آمده، با نرم افزار SPSS تحلیل شده و همبستگی میان فرضیه پژوهش از طریق آزمون همبستگی موردازمون قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر، شناخت تأثیر استفاده از رسانه ارتباطی بر شکل گیری احساس ستمگری، نابرابری و تفاوت در میان زنان است. یافته ها نشان می دهند که استفاده زنان از رسانه ارتباطی، بر احساس ستمگری، نابرابری و تفاوت در آنان تأثیر قابل توجهی دارد. مثبت بودن ضریب همبستگی، نشانه ارتباط مستقیم بین مؤلفه آزمون است، بدین معنی که با افزایش استفاده از رسانه ها، میزان احساس ستمگری، نابرابری و تفاوت در زنان افزایش می یابد و بالعکس. باتوجه به نتایج پژوهش، در پایان پیشنهادی جهت سیاستگذاری مؤثرتر و کارآمد در راستای برنامه رسانه ای ارائه شده است.
چهره های جنون؛ از فوکو به ابن حبیب نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن حبیب نیشابوری در کتاب خویش – که ذیل ادبیات صوفیانه دسته بندی می شود- اقسام معانی جنون را برمی شمرد؛ در این طبقه بندی، هرگز جنون، بیماری پنداشته نمی شود و نقطه مقابل خردمندی نیست. دیوانه کسی است که سبکی متفاوت از زندگی همگانی را برمی گزیند و هنجارهای رسمی را زیرِ پا می نهد. بدین ترتیب، دیوانه همچون نقاد اجتماعی-سیاسی بازنمایی می شود. دیوانگی، زبان حاشیه نشینان و مطرودان است. از این روست که همواره شکل طنز و هجو به خود می گیرد و سلسله مراتب معرفتی-اخلاقی را باژگونه می سازد. فوکو نیز گفتمان روانپزشکی که تحت کردارهای شکاف انداز، دوقطبیِ «عقل-جنون» را برمی سازد و کردار اندیشیدن به شیوه متفاوت را منتفی می سازد، به نقد می کشد. از دید فوکو، روانپزشکی ابزار کنترل اجتماعی و حذف سوژه های تکین است. این رهیافت، نگاه فوکو را به فهم ابن حبیب نیشابوری از جنون نزدیک می کند. البته برخلاف ابن حبیب نیشابوری، فوکو از هرگونه تفسیر رمانتیک یا ذات گرایانه از یک باطن معصومانه امتناع می ورزد. فوکو، هرگونه بازگشت به گفتمان های پیشامدرن را همچون رهیافتی ارتجاعی نفی می کند. او به مفهوم جنون توجه می نماید از این حیث که شکلی از سیاست ورزیِ غیررسمی را ممکن می کند: نوعی اِعمال قدرت از پایین به بالا، فراروی از کردارهای تقسیم کننده. به عبارتی دیگر: فراسوی نیک-بد یا صدق-کذب. اما ابن حبیب نیشابوری، در چارچوب گفتمان صوفیانه، از زبان شیدایان یک گفتمان هژمونیک علیه گفتمان فلسفی می سازد. مقاله حاضر با مقایسه دیدگاه ابن حبیب نیشابوری با فوکو می کوشد از شباهت های ظاهری به تفاوت های گفتمانی برسد.
پیرامون سازگاری حقوق بشر و تفاوت فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق بشر سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
171 - 188
حوزه های تخصصی:
حقوق بشر، جهان شمول است و لذا به نظر می رسد که مستقل از «هویت» و «تفاوت» باشد. در سنتهای فلسفی و دینی غرب، ریشه این حقوق در اندیشه رواقیِ وحدت اخلاقی بشر و اعتقاد مسیحیت به یک خدای یکتا و جهانی، یعنی خالق جهان و انسان های ساکن آن بوده است. بر اساس این دیدگاه، تمام انسان ها وظایف اساسی معینی نسبت به خداوند داشتند و این امر موجب ایجاد وظایفی نسبت به همه انسان ها بود. گرچه مسیحیان معتقدند که مسیحیت تنها دین واقعی است، اما دیدگاه مسیحیت در مورد حقوق بشر معتقد است که همه انسان ها وظایفی مبنی بر احترام به حقوق تمام انسان های دیگر دارند، بدون توجه به عقاید مذهبی یا هویت فرهنگ آن ها. مفهوم نوین حقوق بشر، آنگونه که در متون سازمان ملل گنجانده شده، نسخه سکولار شده ای از این اندیشه است: همه انسان ها از تمام حقوق بشر برخوردارند (از جمله حق آزادی دین و مشارکت در فرهنگ جامعه خود) بدون توجه به هویت فرهنگی. اما در سال های اخیر، این مفهوم از حقوق بشر بر این اساس به چالش کشیده شده است که نمی تواند اهمیت اخلاقی «هویت» و «تفاوت » را به حساب آورد و در نتیجه پوششی ایدئولوژیکی برای غلبه شکل غربی خاصی از گفتمان سیاسی و اخلاقی ایجاد می نماید. این چالش حداقل در چهار بستره ایجاد گردیده است: 1) روابط بین غرب و فرهنگ های غیر غربی؛ 2) حقوق اقلیت ها؛ 3) حقوق ملت های بومی؛ 4) حقوق زنان. استدلال من این است که اندیشه حقوق بشر را می توان با مطالبات مشروع تفاوت». سازش داد، اما این کار مستلزم نوعی بازاندیشی در این ایده است: به این ترتیب، چالش «تفاوت»، ایده حقوق بشر را بدون تضعیف آن غنا می بخشد. در عین حال، «حوزه هایی خاکستری» وجود دارد که در آن بهترین راه برای آشتی دادن جهان شمولی و تفاوت را نمی توان با تفکر نظری ایجاد نمود. محدوده لاینحلی از «تفاوت» فلسفی قابل اجتناب نیست. اما نباید این را یک مشکل جدی برای ایده حقوق بشر دانست.
جمهوری خواهی کامیونتاریانیستی و سیاست حمایتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۲ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳
229 - 246
حوزه های تخصصی:
جمهوری خواهی را می توان رویارویی با لیبرالیسم در تاکید بر خیرهای اجتماعی و غایات مشترک افراد جامعه، مشارکت سیاسی فعال شهروندان به مثابه عنصر اساسی در زندگی خوب و شناسایی متمایز از آزادی فراتر از آزادی منفی و عدم مداخله دولت در زندگی خصوصی دانست. در دو دهه پایانی سده بیستم، کاستی های لیبرالیسم نفع گرا و وظیفه گرا با اتکای بر احیای سنت جمهوری خواهی مورد انتقاد قرار گرفت. هم اکنون این سنت در پیوند با ایدئولوژی فضیلت مدنی در چارچوب چشم انداز کامیونتاریانیستی گسترشی فزاینده یافته است. مدعای این پژوهش آن است که «جمهوری خواهی کامیونتاریانیستی با ایجاد تعدیلاتی در پیش فرض های اساسی کامیونتاریانیسم رادیکال، در سیاست حمایتی خود تلاش می کند تا با شناسایی دو ویژگی پیوستگی و تفاوت؛ از فروپاشی اجتماعی جلوگیری کند.
«تعارف» و «تعامل معروف» دو اصل بنیادین در فرایند تمدنی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیستم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
77 - 100
حوزه های تخصصی:
اگر تمدن را به معنای کلان ترین نظام فرایندیِ مناسبات انسانی بدانیم، فراتر از آن نمی توان واحد اجتماعیِ فراخ تری را تصور و تأسیس کرد، آن گاه این پرسش مطرح می شود که چه عوامل بنیادینی می توانند چنین واحد کلان اجتماعی را آن هم در شرایط متنوع فرهنگی معاصر پدید آورند؟ در این مقاله به دو عنصر بنیادین قرآنی تأکید می شود که می توانند در ساخت کلان ترین نظام مناسبات انسانی آن هم در وضعیت آشفته تنوع های فرهنگی امروزی نقش آفرینی کنند: 1. اصل «تعارف»؛ 2. اصل «تعامل به معروف». قرآن، عنصر «تعارف» را بر تفکیک عناصر مشترک اخلاقی، عرفانی و اجتماعی از یکدیگر استوار می کند، و «تعامل معروف» («معاشرت» یا «مصاحبت» معروف) را نیز که می تواند برآمده از همان عنصر تعارف باشد، بر ایجاد مناسبات انسانیِ مبتنی بر کرامت، عدالت، احسان و محبت پایه ریزی می کند. این نظریه قرآنی در مواجهه با تفاوت ها و تنوع های اجتماعی و فرهنگی، نظریه ای ایجابی و سازنده است که نه تنها تساهل و تسامح (رویکرد سلبی در تحمل یکدیگر) در جامعه را موجب می شود، بلکه فراتر از آن بر جنبه های اصلاحی و اخلاقیِ نهفته در هر آفریده متفاوت در صورت بندی تمدنی تأکید می ورزد.
بازنگری در مفهوم سابالترن (فرودستان) از گرامشی تا اسپیواک: (تحولات تاریخی و کاربردهای جدید)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، بازنگری تحولات تاریخی و پیامدهای جدید یکی از مفاهیم متضاد در نظریه پسا استعماری است. مطالعه مفهوم سابالترن نخست با تعاریف اولیه این مفهوم روبرو می شود همانطور که در ابتدا توسط فعال سیاسی مارکسیست ایتالیایی آنتونیو گرامشی در کتاب شناخته شده ی «یادداشت های زندان» مورد استفاده قرار گرفت. بعدها، این مفهوم جدید توسط منتقدان و مورخانی که خود را به عنوان اعضای گروه مطالعات سابالترن تعریف می کردند مورد بررسی و تفسیر قرار گرفت. تمرکز ویژه ای در این مرحله بر روی بینش کلیدی پیشینیان گروه، رانجیت گوها و بر آخرین فرض ها و ایده های ارائه شده توسط منتقد برجسته ی پسا استعماری، گایاتری اسپیفاک، عمدتا در مقاله مفهومی او «آیا می توانم سابالترن صحبت کنم؟» گذاشته شده است: این مقاله در نهایت به برخی از دلالت های کنونی سابالترن می پردازد تا مفهوم آن را در شرایط پسا مدرن آشکار سازد. تجزیه و تحلیل در این مرحله متمرکز بر ایده های کلیدی مطرح شده توسط محقق پست مدرن، ژان بودریار، و منتقد پسا استعماری، هومی بابا می باشد.
نقد کتاب نظریة عدالت جهان شمولی یا زمینه مندی اصول عدالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم شهریور ۱۳۹۷ شماره ۶ (پیاپی ۵۸)
55-77
هدف از نگارش مقالة حاضر نقد و بررسی کتاب نظریة عدالت ، اثر جان راولز فیلسوف سیاسی معاصر است. تلاش شده است، ضمن معرفی اثر، بررسی انتقادی آن در دستورکار قرار گیرد. این که مسئلة اصلی راولز چیست و هدف این اثر و جایگاه آن در منابع موجود این حوزه به چه صورتی است از مهم ترین موضوعاتی هستند که موردبحث واقع شده اند. نویسندگان بر این باورند که راولز در این اثر به غایتی چون «عدالت» پرداخته است که به علت اهمیت باید موردتجزیه و تحلیل علمی قرار گیرد. باوجوداین، مدعای اصلی راولز یعنی «عدالت به مثابة انصاف» و اصول عدالتِ مُنتج از آن، موردنقد جدی برخی مکاتب فکری و اندیشمندان مطرح در فلسفة سیاسی معاصر قرار گرفته است. درمیان آن ها، می توان به نقدهای لیبرتارین ها، جماعت گرایان، و فمینیست های معاصر اشاره کرد. عدالت استحقاقی نوزیک درمقابل عدالت توزیعی راولز، زمینه مندی جماعت گرایان در قیاس با جهان شمولی اصول عدالت، و نادیده انگاری تفاوت ها و مذکربودن نظریة عدالت راولز ازسوی فمینیست ها سه دسته از نقدهایی است که در این مقاله موردتوجه قرار گرفته اند. هم چنین، اهمیت تبیین رابطة نگرش اسلامی با نظریة عدالت راولز موضوعی است که در پایان مقاله مطرح شده است.
نیچه؛ روح القدس فلسفۀ ژیل دلوز نقدی بر کتاب Nietzsche and Philosophy(مقاله علمی وزارت علوم)
در این مقاله کتاب نیچه و فلسفه ( Nietzsche and Philosophy ) نوشتة ژیل دلوز را معرفی و ارزیابی می کنیم. کتاب نیچه و فلسفه ، که نخستین بار در فرانسه در سال 1962 منتشر شد، بعدها در سال 1983 به انگلیسی ترجمه شد. این کتاب در دهة 60 میلادی واکنشی علیه هگل گرایی غالب کوژویی و ژان هیپولیتی فرانسه است و دلوز در این اثر سعی دارد نیچه را درمقابل هگل قرار دهد تا نشان دهد که فلسفة هگل نافی فلسفة تفاوت، کثرت، و نیرو و سرزندگی زندگی است. این کتاب همانند مقدمه ای است که مضامین کتاب های بعدی دلوز ریشه در آن دارند. سه متفکر در اندیشة دلوز نقش محوری دارند: اسپینوزا، برگسون، و نیچه. اگر اسپینوزا پدر است و برگسون پسر، بی شک نیچه روح القدس خواهد بود. اما این مقاله درعین حال که فلسفة دلوز را در این کتاب ارزیابی می کند، می خواهد نشان دهد که دلوز شکل دیگری از دیالکتیک هگلی را با رنگ و لعاب نیچه ای روایت می کند و بنابراین، دلوز گریز و گزیری از تفکر دیالکتیکی هگلی ندارد.
واکاوی معنای واژه فوت و تفاوت در قرآن کریم و برگردان های فارسی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه واژه ها در قرآن کریم به زبان فارسی ، همواره ذهن پژوهشگران این کتاب آسمانی را به خود مشغول نموده است. یکی از این واژه های چالش برانگیز، کلمه "تفاوت" است که با مفهوم عام خود که همان اختلاف و فرق بین اشیاست، سازگار نیست . مقاله حاضر در صدد بوده است با روش توصیفی -تحلیلی ، معنای لغوی ریشه فوت و سایر مشتقات آن به ویژه تفاوت را مورد واکاوی قرار داده و بر اساس یافته های پژوهش، ترجمه های قرآنی آن را مورد ارزیابی قرار دهد. از جمله نتایج پژوهش این بوده است که واژه " فوت " در ترجمه ها غالباً به معنای "رهایی" و "نجات" ترجمه شده که صحیح آن "فرصتی برای رهایی" است. همچنین اکثر مترجمان واژه "تفاوت" را به مفاهیمی چون "فرق"، "اختلاف"، نابسامانی"، "ناهمگونی"، "ناهماهنگی"، "خلل", "عیب" و "نقص" ترجمه کرده اند که با توجه به سیاق آیه و مفهوم لغوی این واژه، ترجمه های یاد شده، مناسب ارزیابی نمی شود و ترجمه صحیح آن را می توان "گسستگی" و "نیستی" دانست که با هدف آفرینش نیز کاملاً سازگار است.
باهم بودگی وجغرافیا
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۹
443 - 450
حوزه های تخصصی:
دراین مقدمه برای بخش ویژه اختصاص یافته به " با هم بودگی وجغرافیا" ، درمورد مسیرها وکاربردهای مختلفی که از طریق آنها " با هم بودگی" برای کاردرتحقیقات جغرافیای معاصر استفاده می شود، تأمل می کنیم. هدف از این جمع بندی، تعیین قانونی خاص برای با هم بودگی نیست ، یا اولویت بندی سنتی از تفکر در موردبا هم بودگی نسبت به دیگران، بلکه تأمل درمورد روش های چندگانه مد نظر است که درآنها با هم بودگی درمواجهه قرارمی گیرد و به عنوان توصیف کننده اخلاق و مفاهیم مورد استفاده قرار می گیرد. ما مجموعه ای ازنگرانی ها وتفاوت ها را درنحوه استفاده از این اصطلاح درتفاسیر به طورکلی ترمشخص می کنیم. اینها حول تفاوت درتفکردر مورد با هم بودگی باعث می شوند که اندیشه ای مرتبط با زمینه ی جهت گیری مشترک درترکیب تشکل های اجتماعی و مکانی شکل بگیرد. واژگان کلیدی: با هم بودگی ، روابط ، ناهمگونی ، تفاوت
تقابل های دو گانه در ساختار شعر خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه تصویر و خیال پردازی در شعر منوط به استفاده از همه ظرفیت های زبان است ؛یکی از از ابزارهای تولید و توسعه تصاویر، توجه به روح تقابلی واژگان در فرهنگ و زبان است.براساس نظریه تقابلی زبان ، ذهن در مواجه با یک مدلول از تصور شهرت یکی به تصور شهرت دیگری منتقل می شود.بنابراین رابطه بین کلمات و اصطلاحات و نشانه ها در یک سیستم و ساختار زبانی آشکار می گردد.اشعار خاقانی در اغلب موارد با شبکه ای از تصاویر متعدد که با بهره مندی از علوم و فنون مختلف حاصل آمده ، در هم تنیده شده است. رابطه تقابلی یکی از موارد اصلی این شبکه است که در محور افقی شعر خاقانی بسیار نیرومند عمل می کند. این الگوی ساختاری در شعر خاقانی در حوزه های مختلف بررسی و طبقه شده است ؛ تا بدین وسیله راهی به دنیای ذهن و تفکّر شعری خاقانی گشوده گردد.
حق تفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۲ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
29 - 46
حوزه های تخصصی:
سابقه ی حقوق شهروندی را شاید بتوان به نخستین مراحل شکل گیری دولت- شهرها در گذشته های دور باز گرداند. تحولات اجتماعی و فرهنگی گسترده در دو دهه ی پایانی قرن بیستم و دو دهه ی آغازین قرن بیست و یکم، به پیدایش مفهوم چندگانگی فرهنگی منجر شد و در پی آن، مباحث متنوعی درباره ی ضرورت بازشناخت مفاهیمی مانند «خویشتن» و «هویت» و پیامدهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی اقتصادی آن پدید آمد. یکی از محورهای مهم این دسته از مباحث، اهمیتی است که به «تفاوت» هر شهروند با دیگران داده می شود. برخلاف مفهوم متجدد شهروندی دمکراتیک که عمدتا به برابری انسان ها در حوزه ی حق و تکلیف تأکید داشته است، رویکرد پسامتجدد بر بحث «حق تفاوت» با به رسمیت شناخته شدن تفاوت های موجود میان شهروندان پافشاری می کند. گزینش سبک های زندگی مختلف، پیروی از الگوهای زیستی متفاوت و تلاش برای تحقق زندگی ایده آل، از یک سو حقوقی برای هر شهروند متصور می شود و از سوی دیگر، تکالیفی را برای حکومت ها به وجود می آورد. در این نوشتار پس از نگاهی گذرا به تحول مفهوم شهروندی در مغرب زمین، به مفهوم پسامتجدد آن اشاره خواهد شد. در پایان، برای یافتن مبانی هستی شناختی به منظور آغاز نظریه پردازی در زمینه ی به رسمیت شناختن شدن این حق شهروندی جدید در سپهر معرفت دینی، پیشنهادهایی داده خواهد شد.
اهمیت شناخت فرهنگ در ترجمه با استناد بر چند نمونه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفاوت های فرھنگی و گوناگونی مفاهیم زبانی بسیاری از مترجمان را مجبور میکند تا برای حفظ معنا و پیام متن اصلی، کل ساختار جمله را تغییر دهند. درحقیقت آنھا متنها را باز آفرینی میکنند: حال این دگرگونی ممکن است در ساختار دستور زبان عبارات ایجاد شود و یا به انتخاب لغتھایی فراتراز جایگزینھای معمول ومتداول بیانجامد. سوال اینجاست که مترجم تا کجا میتواند شکل و ساختار جملات را قربانی معنای اصلی متن مبدأ کند؟ آیااین مسٔله به قرابت زبانی و فرھنگی دو زبان نیز مرتبط است؟ آیا کار مترجم جدااز برگردان کردن کلمات، واسطه گری فرھنگی نیز میباشد؟ و در نهایت آیا اساساً میتوان زبان یک کشور را بدون در نظر گرفتن جامعه وفرھنگش فرا گرفت وآن را مقوله ای مستقل دانست؟ در غیراین صورت یک مترجم به غیر از یادگیری زبان یک کشور باید به فراگیری و درک مفاهیم فرھنگی آن کشور نیز مبادرت ورزد؛ چرا که چنانچه او به فرھنگ آن در تمامی ابعادش اشراف کافی نداشته باشد، گرفتارابھامات بی شماری خواهد شد.
کارکرد نظریه ««تفاوط»» دریدا به مثابه عنصری پسانوگرا در سروده های جان کیتس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۱ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
135 - 152
حوزه های تخصصی:
جستار حاضر خوانشی نقّادانه از پاره ای از سرود های جان کیتز شاعر انگلیسی است. این خوانش، یکی از ویژگی های پسانوگرایی را در پرتو نظریه های منتقدانی همچون ویکتور شکلوفسکی و ژاک دریدا نشان می دهد تا سبک بارز این شاعر دوران رمانتیک انگلیس را بشناساند. آنچه بررسی پسانوگرایانه آثار کیتز را بر می انگیزد، یافتن یکی از تمهیدات برجسته پسانوگرایانه به نام «تفاوط» است. مسأله احتمالی بودن یک مفهوم که در نظریه آشنایی زدایی شکلوفسکی نمود دارد در بعضی از اشعار جان کیتس نمایان است؛ او سعی دارد تا از شیوه های سنّتی اجتناب کند و نگاهی نو نسبت به دنیا داشته باشد تا به دیدگاهی متفاوت و نو دست یابد. آشنایی زدایی ویکتور شکلوفسکی زمینه ای نو برای خلق مفاهیم متفاوت و جدید ایجاد می کند. این تفاوتها، «تفاوط» و ژاک دریدایی را می آفرینند و خواننده را وا می دارند تا تأمّل کند؛ پس خواننده آن قدر درنگ می کند تا به درک مفهوم نو و متفاوت نائل شود. از این حیث، درنگ و تعلّل در درک مفاهیم جدید از ویژگی های نظریه «تفاوط» ژاک دریدا به حساب می آید.
تحلیل گفتمان قرآن در تفاوت حسنات و اعمال صالح
حوزه های تخصصی:
اعمال انسان، موجب سعادت و شقاوت او در دنیا و آخرت شده، و چون انسان زندگی ابدی در پیش دارد، چگونگی عمل او در دنیا، و فراهم آوردن توشه برای آخرتش، حائز اهمیت است. قرآن برای نظام مندکردن ذهن مخاطب و ایجاد تحول در اندیشه مخاطب از شبکه معنایی بهره گرفته است. در پژوهش حاضر به شیوه تحلیلی و توصیفی و با رویکرد معنا شناختی تفاوت حسنات و اعمال صالح در قرآن پرداخته شده است. بررسی حوزه معنایی حسنات در قرآن نشان می دهد مفاهیم حسنات و اعمال صالح از پر بسامدترین واژگان قرآنی است که بین آنها رابطه عموم خصوص مطلق بر قرار است، زیرا دامنه حسنات عام بوده و اعمال صالح و ثواب را شامل می شود. در حالی که برخی از حسنات عمل صالح محسوب می شوند.بررسی حوزه معنایی حسنات در قرآن نشان می دهد مفاهیم حسنات و اعمال صالح از پر بسامدترین واژگان قرآنی است که بین آنها رابطه عموم خصوص مطلق بر قرار است، زیرا دامنه حسنات عام بوده و اعمال صالح و ثواب را شامل می شود. در حالی که برخی از حسنات عمل صالح محسوب می شوند.
تفاوت های هدایت بازیگر در تئاتر و سینما با تاکید بر روش های هدایت بیان و بدن بازیگر
کارگردانی و هدایت بازیگر در تصویر نسبت به نمایش، از اندازه کمتری برخوردار است و متفاوت است. در حقیقت به دلیل نوع برخورد با مخاطب که گستره ارائه آن هاست با یکدیگر اختلاف ایجاد می کنند. برای تحقیق در این گستره باید هر دو (نمایش، تصویر) جداگانه بررسی شده تا به تفاوت ها پی برده شود و این در بدن و بیان و کادر شکل می گیرد و هدایت آن ها در جاهایی یکسان و در بسیاری متفاوت است. آموزش و شناسایی جایگاه های برخورد این دو گستره نیازمند دانش و تجربه ی فراوان و تحلیل و چالش و کاوش است تا بتوان در این دو گستره به خطا نرفت.