مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
استدلال
حوزه های تخصصی:
استدلال کردن و اثبات از جنبه های مهم و ارزشمند ریاضی هستند. بدون آشنایی با استدلال ها و اثبات ها، درک و فهم کامل دانش آموزان از ریاضی، تحقق نمی یابد. در این مقاله نظرات برخی از ریاضیدانان و آموزشگران ریاضی درباره استدلال و اثبات و اهمیت و ضرورت آن، بیان می گردد. همچنین روش های استدلال به همراه مثال هایی شرح داده می شود.
تبیین و ارزیابی نظریه میرزا مهدی اصفهانی در مسئله شناخت خداوند متعال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
55 - 66
حوزه های تخصصی:
یکی از دغدغه های مهم متفکران اسلامی در طول تاریخ، شناخت صحیح خداوند متعال بوده است. میرزا مهدی اصفهانی با تأکید بر آیات و روایت، درصدد بیان روش خاصی برای شناخت خداوند متعال است که با روش فلاسفه و عرفا متفاوت است. ازنظر میرزا مهدی اصفهانی، استدلال های فلسفی نه تنها ما را به خداوند متعال نمی رساند، درواقع حجابی برای معرفت خداوند متعال است و این شناخت ما را در مفاهیم ذهنی متوقف می کند. ازنظر میرزا مهدی، شناخت و معرفت ذات الهی تنها به وسیله خداوند متعال و با معرفت فطری حاصل می شود. میرزا مهدی بیان می کند در مسئله شناخت خداوند باید میان دو مقام اثبات خداوند و معرفت خداوند تفکیک قائل شد. منابع دینی، یکی از منابع مهم و تأکیدشده میرزامهدی اصفهانی است. با مراجعه به منابع دینی، مشخص می شود تفکیک میان دو مقام اثبات و معرفت خداوند صحیح نیست و چاره ای غیر از استفاده از مفاهیم ذهنی برای شناخت خداوند متعال نیست. همچنین با توجه به بسیط بودن خداوند متعال، مشخص می شود معرفت فطری تبیین شده میرزامهدی، امر ناممکنی است.
کیفیّت استدلال و استشهاد ملامحمدکاظم هزارجریبی بر گزاره های دینی و چگونگی پاسخ به شبهات
منبع:
الاهیات قرآنی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۵
23 - 50
حوزه های تخصصی:
شناخت تلاش های اندیشمندان در رشته های مختلف، نقش بسزایی در رشد، شکوفایی و کشف مسائل نو در آن علوم ایفا می کند. یکی از اندیشمندان مسلمان که تاثیرات مهمی در عصرش ایفا نمود، ملامحمدکاظم هزارجریبی استرآبادی است. وی از فعال ترین دانشمندان در عرصه تألیف و نگارش در موضوعات متنوع دینی به ویژه در علوم اعتقادی در اواخر دوره زند و اوایل قاجار است. این تحقیق با استفاده از منابع کتابخانه ای و مراجعه به نسخ خطی متعدد با روش توصیفی-تحلیلی به کیفیّت استدلال و استشهاد مرحوم هزارجریبی بر گزاره های دینی و چگونگی پاسخ به شبهات خواهد پرداخت. یافته های تحقیق عبارتند از اینکه ایشان تلاش می نمود در فعالیت های علمی خود با توجه به وابستگی، عشق و ارادت به ائمه معصومین(علیهم السلام) به مطالعات پُردامنه و عمیق در گزاره های دینی پرداخته و نیز تلاش می نمود با نگارشی روان، به هجمه های مخالفان پاسخ دهد. روش هایی که وی در استدلال، استشهاد و دفاع از گزاره های دینی انجام می داد که مهم ترین آنها عبارتند از: استناد به برخی روایات مرتبط، استناد به ادعیه و زیارات، استناد به آراء مجتهدان، اعتماد بر نقل های تاریخی و مسموعات. نقدهایی به شیوه استدلال ورزی هزارجریبی وارد است؛ همچون تأویل نکردن عبارات عرفا و شعرا و جمود بر ظاهر سخنان آنان، استفاده نکردن از قیاس شعری در قانع کردن خوانندگان، استفاده از شیوه غیرعلمیِ دشنام و ناسزاگویی نسبت به مخالفان.
نقدی بر شیوه استدلال دادگاه ها در آراء حقوقی
منبع:
فصلنامه رأی دوره سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۸)
17 - 40
حوزه های تخصصی:
دادگاه ها باید آرای خود را مستدل و مدلل صادر کنند. لازمه صدور رأی مستدل، شرح وقایع دعوا در مقدمه رأی تحلیل و بررسی ادعاها، ادله و دفاعیات طرفین و سپس توجیه نظر و استنباط منتخب دادگاه و در نهایت صدور حکم با استناد به قانون یا منابع معتبر اسلامی، فتاوای معتبر و اصول حقوقی است. براین اساس، هم امور موضوعی مورد استفاده برای صدور حکم (مانند پذیرش یا رد دلایل ارائه شده توسط اصحاب دعوا) و هم امور حکمی مورد استناد دادگاه باید با استدلال همراه باشد.
استناد و استدلال در فرایند توجیه آراء قضایی
منبع:
فصلنامه رأی دوره چهارم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
35 - 46
حوزه های تخصصی:
یکی از انتقادات وارد مراجع قضائی، خودداری از توجیه و تبیین آراء بر اساس مستندات قانونی و استدلال حقوقی است. منطق حقوقی ایجاب می کند که دادگاه ها، در راستای اقناع طرفین دعوا و جامعه حقوقی و غیره ،تصمیمات قضائی خویش را در چارچوبی استدلالی طرح و عرضه نمایند. از این رهگذر، غیر از آنکه، مراجعِ عالی، امکان بازبینی و بازنگریِ رای و بررسی صحت و سقم آن را می یابند، طرفین دعوا نیز علت حاکمیت یا محکومیّت در دعوایِ مطروحه را استنباط کرده و مجال نقد و تحلیل نیز فراهم می گردد. با این حال، در برخی آراء قضائی، در این زمینه، افراطی مشاهده می گردد که خود را در قالب استنادات ناموجه و نامناسب جلوه می نماید. در رای پیش رو، موضوع فوق مورد تأمّل و تعمّق قرار گرفته است.
حقوق اساسی، موازنه و عقلانیت
منبع:
فصلنامه رأی دوره پنجم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۱۷)
119 - 131
حوزه های تخصصی:
این مقاله با طرح تفسیر موازنه آغاز می شود. دادگاه قانون اساسی فدرال آلمان، با صدور رأی در پرونده لوت در سال 1958، این تفسیر را مطرح کرد. سپس به دو انتقاد یورگین هابرماس به این تفسیر پاسخ داده شده است. به عقیده هابرماس، موازنه تفسیری غیرمنطقی است و ضمن تضعیف حقوق اساسی انسان ها، باعث آسیب رساندن به آن ها می شود. هابرماس معتقد است که موازنه میان دو حق در هنگام صدور رأی، باعث خروج یکی از آنها از قلمرو درستی و نادرستی می شود و بدون توجه به عادلانه بودن رأی و بدون استدلال درست، یکی از آن ها را از قلمرو حقوق خارج می کند. در این مقاله با بیان توجیهی منطقی برای اثبات موازنه، با بهره گیری از حقوق موازنه و قاعده عدم تناسب، به انتقادات هابرماس پاسخ داده شده است. با اثبات موازنه متوجه می شویم که این رویه نه تنها برای حقوق تهدید نیست، بلکه ابزاری ضروری برای حمایت از حقوق است.
نقدی بر تحشیه نفثهالمصدور (1)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
95 - 112
حوزه های تخصصی:
باسمه تعالی نقدی بر تحشیه نفثهالمصدور (1) در این مقاله، تصحیح و توضیحات استاد امیرحسن یزدگردی بر نفثهالمصدور، نقد و تحلیل شده است. با وجود هنرنمایی عالمانه استاد یزدگردی، به دلیل سنگینی و پیچیدگی متن کتاب، نکاتی همچنان مبهم مانده بود، که نقد و بازکاوی شد: برخی مواقع، شرح مفردات و جملات فارسی در بوته نقد و پژوهش قرار گرفت؛ در پاره ای موارد، واژه ها و جملات عربی و قرآنی بحث و بررسی شد؛ تصحیحِ برخی واژه ها نیز نقد و ارزیابی شد؛ نشانه گذاری که گاهی معنای جمله را به ناراستی سوق می داد، بررسی و اصلاح شد؛ نکته پایانی این مقاله، مربوط به ارجاع نادرستِ شماره بسیاری از آیات است که در متن کتاب استفاده شده است. در مباحث یادشده، نخست مطلب مورد نظر مطرح می شود؛ پس از آن، نظر شارح ارجمند ذکرشده، سپس به روش توصیف و تحلیل و با استناد به منابع معتبر و بیان استدلال، معنای ارجح و وجه درست مطلب به عنوان هدف اصلی این مقاله تبیین می شود. ضرورت انجام این پژوهش، ارزشمندی و برجستگی متن نفثهالمصدور به عنوان منبع درسی برای دانشجویان مقطع دکتری رشته ادبیات فارسی و برطرف کردن برخی از اشکالات در تصحیح و تحشیه آن است.
تبیین روش شناسانه به کارگیری بدیهیات منطقی در استدلال های کلامی امام صادق(علیه السلام)
منبع:
الاهیات قرآنی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
111 - 129
حوزه های تخصصی:
بی تردید تبیین عقلی و دفاع منطقی از آموزه های دینی، نقش برجسته ای در بالندگی و رشد دین دارد در این میان، امامان معصوم(ع) به ویژه امام صادق(ع) جایگاه ویژه ای در تبیین و تثبیت مباحث اعتقادی تشیع دارند. بخش مهمی از مباحث کلامی امامیه از ناحیه ایشان تبیین شده، به گونه ای که آموزه های منقول از آن حضرت(ع)، اساس دیدگاه های کلامی مذهب تشیع را در عموم مسائل اعتقادی تشکیل می دهد.سوال اصلی جستار این است که امام صادق(ع) چگونه از بدیهیات منطقی در استدلال های کلامی استفاده کرده است؟ این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی روش به کارگیری بدیهیات منطقی در احادیث کلامی امام صادق (ع) به نحو مصداقی پرداخته است. امام صادق(ع) با تسلط به معارف الاهی از یک سو و در نظر گرفتن سطح درک مخاطبان از سوی دیگر، با صورت بندی متناسب، بدیهیات منطق را به نحو اکمل در استدلال های کلامی خویش به کار بسته و با توجه به تنوع مخاطبان، از همه انواع شش گانه یقینیات منطق در استدلال بهره گرفته است. متواترات و حدسیات در مباحث غیر توحیدی و مشاهدات در برهان نظم، کاربرد بیشتری داشته اند. هم چنین استفاده از تجربیات برای غالب مردم فهم پذیر تر بوده است.
نگاهی متفاوت به داستان «شیر و نخجیران» مثنوی از منظر نظریه «اقسام عقلانیت»
حوزه های تخصصی:
مولوی در جای جای مثنوی با شیوه «قیاس اصولی» مخالفت شدید کرده و به کارگیری آن را خطای شناختی- ادراکی می داند؛ ولی عملاً در داستان های خود برای ثبوت و اثبات نظریه ها، نوع منطقی آن را مباح می داند هرچند، بر اساس شیوه منحصربه فردی که در نوع خطابه خود دارد، تناسب منطقی و نظم معهود آن را به هم می زند. این مقاله تناسب استدلال مولوی را در داستان تمثیلی «شیر و نخجیران» مورد نقد و بررسی قرار داده و سپس روش ایشان را با نظریه قائل به «اقسام عقلانیت» می سنجد و در پایان به این نتیجه می رسد که مولوی تأثیر حالات روان شناختی و فضایل عقلانی آدمی را در شیوه استدلال او موثر می داند. هرچند چنین شیوه ای در چارچوب منطق ارسطویی و حتی منطق جدیدِ برآمده از سنت تحلیلی مذموم است؛ اما رویکردهای امروزین در بحث عقلانیت چنین شیوه ای را اجتناب ناپذیر، رایج و جاری می داند زیرا استدلال و حجت انگیزی اساساً در عالم واقع و در زندگی روزمره از چنین سبک و سیاقی پیروی می کند بنابراین می توان این ادعا را مطرح ساخت که چه بسا مولوی از این حقیقت ظریف غافل نبوده است.
قبض و بسط "قیاس" در نظام استدلال مولوی (مطالعه موردی داستان «شیر و نخجیران»)
حوزه های تخصصی:
«قیاس» به عنوان شیوه یا ابزار دانش اصول و منطق، برای اصدار یا ثبوت حکم در حوزه انتقال مفاهیم، شناخت و معرفت به کار گرفته می شود. مولوی در جای جای مثنوی با شیوه «قیاس اصولی» مخالفت شدید کرده و به کارگیری آن را خطای شناختی- ادراکی می داند؛ ولی عملاً در داستانهای خود برای ثبوت و اثبات نظریه ها، نوع منطقی آن را مباح می داند هرچند، بر اساس شیوه منحصر به فردی که در نوع خطابه خود دارد، تناسب منطقی و نظم معهود آن را به هم می زند. این مقاله تناسب استدلال مولوی را در داستان تمثیلی «شیر و نخجیران» مورد نقد و بررسی قرار داده و در پایان به این نتیجه می رسد که مولوی با تعدد استنتاج، تناسب کامل علت مشترک میان کبرا و نتیجه را به هم می زند و گاهی در میانه داستان بفراخور شرایط به شیوه خطابی یا صوری، کبرا و صغرایی چیده و استتناج منطقی می کند و در این میان هرجا لازم ببیند تعدادی از ارکان قیاس را در دامنه تمثیل پوشیده و غایب نگه می دارد.
نقدی بر تحشیه نفثهالمصدور (2)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
133 - 151
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، نقد و تحلیل بر شرح و تعلیقات استاد امیر حسن یزدگردی بر کتاب نفثهالمصدور است. با وجود دقّت نظر و تحشیه عالمانه استاد فقید، هنوز ابهاماتی هرچند محدود در این کتاب به چشم می خورد، که این مختصرنوشتار به روشنگری ابهامات اختصاص دارد. در پاره ای موارد، مفردات فارسی و عربی کتاب نفثهالمصدور به درستی تبیین نشده است؛ گاهی ترجمه ابیات عربی و در برخی موارد ترجمه آیات قرآن به خوبی آورده نشده است. پس از طرح عبارات بحث انگیز، نظر استاد یزدگردی ذکر می شود؛ سپس به روش توصیف و تحلیل و با کمک منابع موثّق و ادلّه لازم به روشنگری راجع به ابهامات یادشده به عنوان هدف اصلی این مقاله پرداخته می شود و در نهایت، وجه درست هر کدام می آید. از علل برخی از نارسایی ها، عدم التفات به معنای دقیق و درست واژه ها و جملات در موقعیّت های خاصّ آن است. ضرورت انجام این تحقیق، اهمّیّت کتاب نفثهالمصدور به عنوان یک اثر مهم ادبی-تاریخی برای ادب دوستان و محقّقان است؛ به ویژه این که کتاب یادشده، یکی از منابع درسی در مقطع تحصیلات تکمیلی رشته زبان و ادبیات فارسی است.
بررسی استدلال تحدی در چاچوب نظریه استدلال ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
1 - 21
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش مطالعه و تحقیق بروی استدلال های به کاررفته در آیات تحدی بر اساس چارچوب معرفی شده داگلاس والتون(2008) است. در این پژوهش استدلال های آیات تحدی را با استدلال های پیشنهادی والتون(2008) مقایسه، و سپس به بررسی نتایج حاصل از آن پرداخته ایم. والتون در حوزه فلسفه به بررسی انواع استدلال های مورد استفاده در بافت ها ی مختلف پرداخته است و شاکله هایی برای هرکدام از این استدلال ها طرح ریزی کرده است. قصد ما بررسی استدلال در بافت قرآنی و به ویژه استدلال مستتر در آیات تحدی است.ازآنجایی که به باور مسلمانان بهترین استدلال برای انسان ها از جانب خداوند مطرح می شود بررسی استدلال های قرآن و به طور خاص آیات تحدی به عنوان یکی از راه های اقناع منطقی انسان و مقایسه با انواعی که توسط انسان ها مطرح می شود ضروری به نظر می رسد. نتایج این بررسی می تواند بیانگر نوعی نگاه روان شناختی از روحیات و منطق انسان باشد که علم خداوند به آن احاطه دارد و به انسان شناسی عمیق تر و صحیح تر بیانجامد.می دانیم که خداوند در قرآن در پنج آیه به همانند طلبی سخنی مانند قرآن پرداخته است و از مشرکان خواسته است که اگر ادعا دارید که این قرآن سخن بشری (و گفته ی شخص پیامبر) است پس مانند آن را بیاورید. به این گونه آیات تحدی گفته می شود. به نظر می رسد این نوع استدلال نوعی منحصربه فرد از انواع استدلال ها باشد که با توجه به معنای اصطلاحی آن در چارچوب والتون جای نداشته باشد. در این پژوهش پس از بررسی آیات مربوط به تحدی و مقایسه آن ها با هرکدام از طرحواره های والتون به این نتیجه رسیدیم که استدلال به کاررفته در تحدی با هیچ یک از شصت مورد طرحواره ی استدلال معرفی شده توسط والتون مطابقت نداشته است و بنابراین آن را به عنوان استدلالی با طرحواره ی جدید به این مدل معرفی کردیم.
فیلمسفه یا فیلم به مثابه فلسفه: جستاری در امکان فلسفه پردازی از طریق فیلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
353 - 379
حوزه های تخصصی:
نسبت میان فیلم و فلسفه به آن سادگی ها که در بدو امر به نظر می رسد نیست. از سویی، فیلسوفان به بحث در باب ماهیّت فیلم می پردازند و مثلاً می پرسند که چه چیزی یک فیلم ضبط شده را به اثری هنری تبدیل می کند؟ و، از سوی دیگر، پاره ای از فیلم سازان می کوشند تا از مضامین فلسفی در آثارشان استفاده کنند و، به تعبیری، فیلم فلسفی بسازند. امّا ماجرا به همین جا ختم نمی شود و دعوی سومی نیز در دهه های اخیر طرح شده است: این که فیلم ها می توانند فلسفه ورزی کنند. این رهیافت تازه را معمولاً «فیلم به مثابه ی فلسفه«، «فیلم فلسفه«، یا «فیلمسفه» می خوانند. استدلال های چندی در دفاع از این فرضیّه اقامه شده است و هر کدام از مدافعان این دعوی تازه، از طلایه دارانی چون کَوِل گرفته تا فیلسوفان حاضری چون وارتنبرگ و کرول، استدلال ها و تبیین های خاصّ خود را پیش نهاده اند. در جستار حاضر، از منظری دیگر، کوشیدیم تا نشان دهیم که فیلم ها از شش وجه می تواند در مقام فلسفه ورزی ایفای نقش کنند. یعنی هستند فیلم های که به شرح نکته ای فلسفی می پردازند، فیلم هایی که طرح مسأله می کنند، فیلم هایی که دفاعیّه یا ردّیّه ای بر موضعی فلسفی عرضه می دارند، فیلم هایی که برنهاد فلسفی اقامه می کنند، و فیلم هایی که در مقام استذکار و یادآوری عمل می کنند.
کوالیا و مقبولیت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فلسفه ذهن ویژگی های پدیداری سابجکتیو از حالات ذهنی آگاهانه را کوالیا می نامند. بدین معنا که یک حالت ذهنی واجد کوالیا است اگر و تنها اگر چیزی وجود دارد که کیفیت بودنِ آن حالت ذهنی درآن فرد است. برخی استدلالاتی را طراحی کرده اند که ارزش معرفتی و تبیینی کوالیا را به چالش می کشد. هدف این نوع استدلالات این است نشان دهند که در یک نظریه روانشناسی علمی بالغ و به خوبی سامان یافته جایگاهی برای مفهوم کوالیا وجود ندارد. وقتی جایگاهی برای مفهوم کوالیا وجود نداشته باشد، فرض وجود چنین مفهومی ارزش معرفتی نخواهد داشت. در این مقاله استدلالاتی که علیه ارزش معرفتی و تبیینی کوالیا هست نقد و بررسی می شود و نشان داده می شود که این استدلالات کارامدی لازم را ندارند و از این استدلالات نتیجه نمی شود که کوالیا جایگاهی در نظریه های علمی ندارد و در نهایت نشان داده می شود با تمایز میان سابجکتیویتی متافیزیکال و ابجکتیویتی معرفت شناسی، می توان به نحو شایسته ای جایگاه علمی کوالیا را بازسازی کرد.
تفسیر سوره بقره از منظر مغالطه شناختی
منبع:
تفسیرپژوهی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳
86 - 63
حوزه های تخصصی:
هرگونه خطا در استدلال، مغالطه است. در قرآن کریم، موارد بسیاری از احتجاجات مخالفین در برابر پیامبران آمده است که در بسیاری از آن ها به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه، مغالطه به کار رفته است. امروزه نیز کسانی که در برابر حقانیت دین، برهانی ندارند دست به مغالطه و شبهه سازی می زنند و این مسأله، آشنایی با انواع مغالطه و پاسخ گویی به آن را می طلبد. در مورد قرآن، این اطمینان وجود دارد که نه تنها با مغالطه سخن نگفته بلکه مغالطه دیگران را پاسخ داده است؛ بنابراین قرآن، منبع قابل اعتمادی برای کاوش انواع مغالطه می باشد. هدف این نوشتار، بررسی استدلال مغالطه آمیز مخالفان و سبک تقابل پیامبران با آن ها است. شناخت انواع مغالطات کافران در قرآن کمک می کند تا با الگوگیری از روش برخورد قرآن، مغالطه ها و شبهات امروزی را پاسخ گفت. در این نوشتار با جست وجو در آیات سوره بقره و با استفاده از منابع منطقی و تفسیری، آیات مربوط به احتجاجات مخالفین شناسایی شد و با انواع مختلف مغالطه مورد تطبیق و مقایسه قرار گرفت. نتیجه شناخت مغالطات در سوره ی بقره عبارت است از: ابطال سخنان مخالفان و اثبات حقانیت دعاوی قرآنی و شناسایی نوع برخورد قرآن و پیامبران در مقابل کاربرد انواع مختلف مغالطه که می توان آن را به عنوان یک قاعده در روش شناسی برخورد با مغالطه ها معرفی کرد. در سوره بقره مغالطاتی آمده است؛ از جمله: توسل به احساسات، مسموم کردن چاه، تبعیض طلبی، آرزواندیشی، برتری ثروت، سنت گرایی، بهانه، اشتراک لفظ و توسل به جهل.
استعاره به مثابه امتداد قیاس و شیوه استدلال طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
49 - 66
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله : اگرچه حوزه فرایندپژوهی جوان است اما پژوهش های این حوزه سیر تحولی پرفرازونشیبی را طی کرده اند که محل بازنمایی تنوع شیوه های فکری و نظری حاکم بر آن است. غالب پژوهش ها با رویکرد تحلیلی و نگاه تجزیه گرا تجربه های امر طراحی را تشریح کرده اند. در این پژوهش ها، غالباً از شیوه اندیشیدن به مسئله طراحی غفلت شده است. به موجب همین نگاه تجزیه گرا، جوهره فرایندها از دست خواهد رفت اما فرایند طراحی خود شیوه ای از اندیشه ورزی است. لاجرم، فرایند طراحی، فارغ از شناخت ناشی از تلاش های فرایندپژوهان، شیوه های استدلال منطقی را در ازای نیل به هدف خود به استخدام درخواهد آورد. به همین واسطه این پژوهش تلاش دارد تا به چیستی نسبت میان قیاس واستعاره به مثابه روش استدلالی پی ببرد. همینطور به این پرسش پاسخ دهد که تأثیر استعاره، به مثابه روش استدلالی در خلق اثر معماری چیست؟ هدف پژوهش : شناخت نسبتِ میان قیاس و استعاره به مثابه شیوه استدلالی پایه در روش های طراحی و کاربست منطقی آنهاست. روش پژوهش : در دو مرحله از استدلال قیاسی و استنتاجی استفاده شده است و برای گردآوری داده ها، از روش های کتابخانه ای کمک گرفته و در روش تحقیق از روش های استدلال منطقی استفاده شده است. نتیجه گیری : در این پژوهش در دو به فهم نقش و چگونگی کارکرد استدلال منطقی در فرایند طراحی معماری و بررسی تأثیر استعاره به منزله شیوه ای استدلالی پرداخته و طبق یافته های آن، قیاس و استعاره از فراگیرترین روش های منطقی هستند که در یک سازوکار چهاربخشی معین، نقشی بنیادین در آفرینش آثار معماری ایفا می کنند. استعاره نوعی از قیاس است که با حفظ ویژگی های شاخص، قیاس منجر به خلق اصالت و معنای مضاعف در اثر معماری می شود.هدف: شناخت نسبتِ میان قیاس و استعاره به مثابه شیوه استدلالی پایه در روش های طراحی و کاربست منطقی آنهاست. روش تحقیق: در دو مرحله از استدلال قیاسی و استنتاجی استفاده شده است و برای گردآوری داده ها، از روش های کتابخانه ای کمک گرفته و در روش تحقیق از روش های استدلال منطقی استفاده شده است. نتایج: پژوهش حاضر به فهم نقش و چگونگی کارکرد استدلال منطقی در فرایند طراحی معماری و بررسی تأثیر استعاره به منزله شیوه ای استدلالی طبق یافته های این پژوهش، قیاس و استعاره از فراگیرترین روش های منطقی هستند که در سازوکار چهاربخشی ای معیّن نقشی بنیادین در آفرینش آثار معماری ایفا می کنند. استعاره نوعی از قیاس است که با حفظ ویژگی های شاخص قیاس منجر به خلق اصالت در اثر معماری می شود.
تحلیل گزیده ای از اشعار فیلیس ویتلی، شاعر آفریقایی آمریکایی برپایه نظریه «استدلالِ» تولمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه استدلال یا استدلال ورزی، مطالعه ای بین رشته ای است که می توان ازطریق آن و با استنتاج منطقی، به نتیجه خاصی رسید. استنتاج منطقی بدین معنا است که ادعاهایی، چه صحیح چه غلط، مبتنی بر مقدماتی مطرح می شود. این فرایند در علوم انسانی، مناظره های مدنی، مباحثه و گفتگو کاربرد داشته و هدف از آن غالباً اقناع مخاطب و دفاع از اعتقادات ویا منافع طرفین است. یکی ازنظریه های معروف، نظریه استدلال ورزی تولمین است که دارای شش مؤلفه دعا، داده ها، برهان، پشتوانه برهان، ردیّه یا نقیض برهان و شاخص های قطعیتِ کلام می باشد که سه مورد اول حضور قطعی و مابقی، اختیاریا ند. این پژوهش تحلیلی توصیفی که بر محور نظریه ادبی می باشد، با هدف تحلیل و واکاویِ چند قطعه برگزیده از اشعار (مجموعه های دعاوی و توصیه هایِ) سیاسی، اخلاقی و اعتقادی فیلیس ویتلی؛ ویتلی، شاعر آفریقایی آمریکایی(1773) از سه جنبه الف) شناسایی برهان ها، ب) شناسایی دعاوی و زمینه آنها و ج) لحن و قطعیت کلام مورد توجه قرارگرفته-است. نتایج حاصل از این بحث، مشخص می سازد که دعاوی و توصیه های ویتلی با زبانی ساده و به دور از تصنع و تکلف ادبی بازنویسی شده و نسبت به تعداد قطعات، دارای تنوع بسیار زیادی هستند. دعاوی مذکور، نشان ازآن دارد که ویتلی در زمره وظیفه گرایان قاعده نگر که گرایشی از هنجارشناسان اخلاق هستند، می باشد. در نمونه اشعار بررسی شده، برهان های متعددی شناسایی شده غالباً ازنوع عقلی بوده و به صورت تلویحی و ضمنی مورد اشاره قرارگرفته اند. هرچند ویتلی، در بیان توصیه های خود به افراد صاحب مسند و عالی رتبه، از ساخت های محافظه کارانه دعایی، تعجبی، مبالغه و سؤال خطابی بهره می برده، ولی، غالباً ترجیح می داده از ساختار قاطع خبری استفاده کند که ذاتاً نیازی به تقویت کننده ندارد. در مجموع، ویتلی در اشعار منتخب، لحن قاطع، بااطمینان و باثباتی دارد.
اعتبار رأی هیئت عمومی دیوان عدالت اداری در مراجع قضایی و هیئت عمومی دیوان عالی کشور
منبع:
جستارهای نوین حقوق اداری سال اول بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
299 - 336
حوزه های تخصصی:
صلاحیت هیئت عمومی دیوان عدالت اداری از جهت صدور رأی، برابر قانون، صلاحیتی منحصربه فرد است. این هیئت عمومی که می تواند رأی وحدت رویه، رأی ایجاد رویه و رأی ابطالی صادر نماید نقش و جایگاه قابل توجهی در نظام حقوقی ما و به ویژه در منابع حقوق اداری و یکنواخت سازی حقوقی در این حوزه پیدا کرده است. همه سخن در این نوشته بر سر ارزش این رأی ها در مراجع قضایی است؛ مراجعی که خود به همراه دیوان عدالت اداری زیر سایه نظارت دیوان عالی کشور هستند که اجرای صحیح قانون در محاکم و یکنواخت سازی اجرای قانون در کشور را می پاید. بر این بنیاد اگر رأیی از هیئت عمومی دیوان عدالت اداری صادر شود، به ویژه رأیی که وحدت رویه و ایجاد رویه است، این پرسش مطرح می شود که ارزشش در مراجع قضایی چیست. چنین به دیده می رسد که رأی هیئت عمومی دیوان عدالت اداری در مراجع قضایی به عنوان یک مستند و استدلال حقوقی قابل ترتیب اثر است که می تواند اقناع پدید آورد یا پدید نیاورد، ولی اگر این رأی با رأیی از مراجع قضایی در تعارض قرار بگیرد یا این که مراجع قضایی با استناد به این رأی و تفسیری مشابه یا متفاوت، دچار تعارض آرا گردند، گرچه در قوانین مرجعی برای رفع تعارض میان رأی مرجع قضایی و رأی هیئت عمومی دیوان عدالت نیست، تنها مرجعی که می تواند این تعارض را حل کند، هیئت عمومی دیوان عالی کشور است. این هیئت عمومی با صدور رأی وحدت رویه می تواند به این اختلاف پایان دهد. این نتیجه در چند رأی وحدت رویه دیوان عالی کشور به شکل یک رهیافت و راهکار رویه قضایی مورد توجه بوده است.
نقدی شناخت شناسانه بر داستان «پادشاه و وزیر یهودی» در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین مسئله: داستانِ «پادشاه و وزیر یهودی» در مثنوی معنوی در خوانش نخست، بیانگر روشی در سیاستِ صاحب منصبان برای تفرقه افکنی میان پیروان یک دین و آیین است. این داستان از دیدگاه معرفت شناختی و اندیشگانی نیز تصوّرات غلط و اشتباه های انسان را در استدلال به نمایش گذاشته است. مولانا در این داستان با نمایش طرح و نقشه وزیر برای نابودی دین مسیحیّت، عملاً نشان داده است که چگونه استدلال نادرست و نیز قضاوت و عمل مبتنی بر آن استدلال باعث فاجعه می شود. روش در این جُستار چگونگی استدلال و توجیه وزیر و پادشاه یهودی برای کار آنها به صورت توصیفی تحلیلی نقد و بررسی می شود تا نقص ها و ایرادهای ساختار اندیشه آنان پدیدار شود. یافته ها و نتایج: دستاورد پژوهش بر این موضوع دلالت دارد که اشتباه پادشاه و وزیر یهودی منشأ شناختی دارد و به تصوّرات نادرست آنها برمی گردد. آن دو با ذهنیّت بنیادگرایانه دوقطبی، به موضوع (دین مسیحیّت) اندیشیده اند و برپایه همین ذهنیّت به ارزشگذاری، قضاوت و سرانجام صدور حکم اقدام کرده اند.
بررسی اثربخشی آموزش فلسفه بر پرورش استدلال و خلاقیت دانش آموزان (مورد مطالعه: دختران مقطع متوسطه اول شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش فلسفه بر پرورش مهارت های استدلال و خلاقیت دانش آموزان دختر متوسطه اول بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعهآماری کلیه دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر ایلام در سال تحصیلی 1399-1400 می باشد (4850 نفر). نمونه پژوهش 40 نفر از این دانش آموزان است که طبق نرم افزار جی پاور به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند، ابتدا از دو منطقه آموزش و پرورش شهر ایلام یک منطقه و از بین مدارس متوسطه اول دخترانه یک مدرسه و سپس از بین دانش آموزان 40 نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) به صورت تصادفی قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه یک ساعته، تحت آموزش فلسفه به وسیله داستان های فلیپ کم قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خلاقیت عابدی (1363) و پرسشنامه استدلال تامسون (2005) استفاده شده است. جهت تحلیل داده ها، آزمون کواریانس چند متغیره و آزمون t به کار گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش فلسفه بر افزایش خلاقیت و استدلال دانش آموزان موثر بوده است. آموزش فلسفه موجب بالارفتن قدرت پردازش اطلاعات می شود و تمرکز دانش آموزان را بر ابعاد مختلف یک مسئله بالا می برد، در نتیجه می تواند خلاقیت و استدلال را در آنها بالا ببرد.