مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
عناصر داستان
حوزه های تخصصی:
داستان «اعرابی و سبوی آب» از جمله داستان هایی است که در متون مختلف منظوم و منثور فارسی آمده است. در میان آثار منظوم، این داستان را در مصیبت نامه عطّار، مثنوی و دفتر هفتم مثنوی می توان دید. در این مقاله، به منظور شناختن قدرتِ خلّاقیت و داستان پردازی سرایندگان این آثار، برخی از عناصر این داستان چون پیرنگ، شخصیّت، گفت وگو، حقیقت نمایی و زاویه دید بررسی می گردد. تحلیل زاویه دید بر اساس دیدگاه روایت شناسانی چون پرینس و ریمون- کنان، که آن را کانونی شدگی می نامند، نشان می دهد که تعداد شخصیّت های کانونی شده داستان در مثنوی مولوی بیشتر است. به نظر می رسد مولوی با گسترش دادن پیرنگِ داستان و نیز با افزودن بر تعداد شخصیّت ها و ایجاد گفت وگوهای طولانی، داستان و عمل روایت را جذّاب تر نموده است. نگارندگان این جُستار می کوشند با بررسی عناصر یادشده نشان دهند کدام یک از این سرایندگان در پرداخت این داستان موفق تر بوده اند. سراینده گُمنام دفتر هفتم، به رغم آنکه مثنوی را پیشِ رو داشته است، بهره چندانی از شیوه های داستان پردازی مولوی نبرده است.
ناپرهیزی های اخوان ثالث «درباره اخوان ثالثِ داستان نویس و واکاوی داستان های وی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهدی اخوان ثالث علاوه بر اشعار و تحقیقات ادبی، خودآزمایی هایی هم در داستان نویسی دارد که از آنها به «ناپرهیزی» تعبیر نموده است. این داستان ها، هرکدام مؤلفه ها و شناسه هایی دارند. درنگ بر زبان و محتوای آنها، ضمن تبیین چندوچون هنر داستان نویسی و تعریف تعلیق و شخصیت پردازی، از دیالوگی که در ابواب اندیشگی و زبانی میان داستان ها و شعرهای وی برقرار شده است پرده برمی دارد. همچنین هرکدام از آنها را می توان در ساحت های گوناگون بررسی کرد. در جنب داستان ها، مقدمة اخوان ثالث بر درخت پیر و جنگل نیز به قدر خود درباره نگرش او به مدرنیسم داستانی محل تأمل است که بررسیدن آن با برخی مسائل دیگر، خود از سرگردانی روشنفکریِ ایرانی در میان سنت و مدرنیته خبر می دهد. درنهایت آنکه با وجود قدر و قربی که می شود برای داستان های اخوان ثالث در نظر گرفت، باید پذیرفت که اخوان ثالث صرفاً با این داستان ها صرف نظر از شعرها و برخی از نوشته های تحقیقی، با اخوان ثالثی که می شناسیم و می ستاییم، قابل مقایسه نیست.
نقد تطبیقی عناصر داستان (نحوی و کشتیبان )با بازآفرینی آن (حکایت مرد و دریا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازنویسی و بازآفرینی متون کهن نقش بسزایی در انتقال اندیشه های موجود در متون کهن به نسل نو دارند. یکی از متن هایی که بسیار در این زمینه مورد توجه واقع شده است مثنوی معنوی است.
در این پژوهش به یکی از شاخص ترین آثار در زمینه ی بازنویسی و بازآفرینی از مثنوی پرداخته شده است تا به پاسخ مناسبی برای این سوال برسیم که چگونه عناصر مهم داستان (پیرنگ، درونمایه، شخصیت و...) به درستی و با موفقیت از یک متن کهن عرفانی تعلیمی به یک بازآفرینی معاصر صرفاً تعلیمی منتقل شده اند؟ و در راه این انتقال چه تغییراتی در این عناصر صورت گرفته است؟ درون مایه عرفانی متن کهن به دلیل عدم تناسب با درک نوجوانان از اثر بازآفرینی شده حذف شده است. پیرنگ داستان بازآفرینی شده خلاف متن اصلی بسته (دارای گره گشایی معیّن) و گسترده (دارای پیرفتهای متعدّد) است. شخصیّت اصلی بازآفرینی خلاف متن اصلی پویاست. در کل عناصر داستان در بازآفرینی قوی تر از متن کهن پرداخته شده اند زیرا که هدف بازآفرین خلاف مؤلف متن کهن داستان پردازی بوده است نه بیان مطالب عرفانی.
زیباشناسی عناصر داستانی، سبک و پیرنگ در آثار داستانی منیرو روانی پور
حوزه های تخصصی:
هنرمند و خلاقیت داستان نویس در فرایند تبدیل طرح به داستان نمود و ظهور می یابد. داستان نویس با برگرفتن عناصر داستان و تزریق آنها در ساختمان طرح دست در کار آفرینش داستان می زند. کاربست درست عناصر داستانی در جریان انتقال طرح به داستان میان نویسنده متوسط و خلّاق فاصله می افکند. نوآوری و ظهور سبک های گوناگون داستان نویسی در این مرحله پدید می آید. طرحی واحد در دست نویسندگان مختلف به داستان هایی به شدت متفاوت تبدیل می شود که نگاهی است به کمک ابزاری به نام عناصر داستان، هویت و تشخیص خود را به مجموعه داستان تحمیل می کند و به هر داستان رنگ نویسنده را می زند. خانم روانی پور از این دسته از نویسندگان است که آثار خود را با نثری روان و درخور موضوع، و استفاده از عناصر زیبای داستان، سبک و پی رنگ (طرح)، گنجانده است. خانم روانی پور، نویسنده ی جنوبی است، که هر چه را که در سفره های خود به دور افتاده ترین نقاط جنوب اندوخته، با استفاده از شگردهای تازه داستان نویسی به شکل یک اثر هنری پرداخته و ظریف در آورده است.
بررسی عناصر داستان «زمین سوخته» اثر احمد محمود
حوزه های تخصصی:
احمد محمود، یکی از رمان نویسان معاصر است که با توجّه به محیط جغرافیایی محل زندگی اش جنگ و حوادث آن را، از نزدیک لمس کرده است. او سعی در بیان مشکلات و در به دری های مردم جنگ زده دارد. درونمایه این رمان، بیان مشکلات و گرفتاری هایی است که برای مردم جنگ زده اتفاق افتاده است. این پژوهش به صورت کتابخانه ای به بررسی عناصر داستان رمان «زمین سوخته» اثر احمد محمود پرداخته است. زاویه دید، اول شخص مفرد است که از زبان شخصیّت اصلی بیان می شود. پی رنگ رمان، حکایت ماه های آغازین جنگ و حوادثی است که در شهر اهواز رخ داده است. شخصیّت ها نسبت به حوادث و اتّفاقات در حاشیه قرار می گیرند و اهمیّت کمتری دارند. گفت وگوها در این رمان با طبقات اجتماعی افراد متناسب است. لحن رمان جدی و به دور از شوخی است. فضای رمان نیز با دلهره و ترس همراه است.
نقد ترجمه احوال نامی و نقد مقایسه ای لیلی و مجنون او با لیلی و مجنون نظامی
منبع:
علوم ادبی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۳
31-58
حوزه های تخصصی:
داستان «لیلی و مجنون» یکی از نامه های «نامی» است که مربوط به عهد زندیه است. نامی که خود وقایع نگار کریم خان زند بوده است، علاوه بر «لیلی و مجنون»، صاحب نامه های «گنج گهر»، «خسرو و شیرین»، «وامق و عذرا» و همچنین اثر منثوری با عنوان «تاریخ گیتی گشا» است. البته «یوسف و زلیخایی» نیز بدو منسوب است که در این مقال به بررسی صحت و سقم این ادعا پرداخته می شود. اما حکایت «لیلی و مجنون» از زبان نامی، گونه ای پرداخت همان حکایت «لیلی و مجنون» با سوز و گداز عاشقانه نظامی است. البته به ظاهر «نامی» علاوه بر نظامی، از بین کسانی که صاحب لیلی و مجنون بوده اند، از «مکتبی» نیز تأثیر زیادی پذیرفته است. در این پژوهش ضمن نگاهی مجمل به زندگی نامی و آثارش، به بررسی و تحلیل داستان و عناصر آن و مقایسه آن با داستان لیلی و مجنون نظامی پرداخته شده است. علاوه بر این سعی شده است که تأثیر لیلی و مجنون سرایان دیگر مانند: مکتبی، جامی و امیر خسرو نیز بر منظومه «لیلی و مجنون» نامی بررسی شود.
تحلیل عناصر داستان در منظومه های خسرو و شیرین نظامی و شیرین و خسرو هاتفی
منبع:
علوم ادبی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۳
59-86
حوزه های تخصصی:
نظامی گنجوی، در پایان قرن ششم نظم داستان های بزمی و غنایی را به نهایت کمال رسانیده است. بعد از او شاعران زیادی سعی کردند تا با نوشتن نظیره هایی در برابر منظومه های او، مهارت های خود را به نمایش بگذارند؛ که یکی از آنها هاتفی است، اما هیچ یک از آنها به جایگاه والای نظامی نرسیده است. در این پژوهش سعی بر آن بوده است تا با تجزیه و تحلیل عناصر سازنده داستان در دو منظومه «خسرو و شیرین» نظامی و «شیرین و خسرو» هاتفی، نقاط قوت و ضعف آنها را شناسایی کرده و به شناخت بیشتری نسبت به آنها دست یابیم.در این پژوهش وجوه تمایز این دو داستان در زمینه طرح داستان (کشمکش، گره افکنی، گره گشایی، حادثه)، شخصیت پردازی و صحنه پردازی، مورد بررسی قرار گرفت. بررسی های انجام شده در این زمینه نشان می دهد که هاتفی در تقلید از منظومه نظامی خوب عمل نکرده و عناصر داستان در اثر او به صورتی ضعیف نمایان شده است که این امر سبب شده طرح داستان هاتفی سست تر از نظامی باشد. این پژوهش به شیوه توصیفی و تحلیلی صورت گرفته است.
تحلیل ساختاری قصه فیروز شاه (داراب نامه بیغمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمانس داراب نامه ( قصه فیروزشاه) توسط «مولانا محمد بیغمی» روایت و به قلم محمود دفتر خوان در سال 878 ه .در تبریز کتابت شده است. پیشتر به ساختار این گونه آثار کمتر توجه می شد؛ در حالی که سرمایه عظیمی از مسایل فرهنگی و ادبی هر عصر و یا چندین دوره در آنها دیده می شود؛ اما در دوره های اخیر و به ویژه پس از تحقیقات محمد جعفر محجوب درباره ادبیات عامیانه، آثاری به این موضوع اختصاص یافته است. پژوهش حاضر کوشش کرده است تا با شیوه توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع مکتوب کتابخانه ای، به مطابقت مهم ترین عناصر داستان با متن مذکور بپردازد و بدین پرسش اصلی پاسخ دهد که آیا اساساً می توان این قبیل نظریات را بر داستان های فارسی تحمیل کرد؟ بررسی نشان داد که این عناصر، نه با پیچیدگی های امروزی، بلکه به شکل ساده و ابتدایی در این داستان دیده می شود
بررسی عناصر داستانی تولد حضرت مسیح (ع) در سوره مریم
حوزه های تخصصی:
از جمله فصاحت ها و بلاغت های لفظی بی پایان قرآن کریم شیوه ی خاص قصه پردازی آن است، نه قصه های خیالی و از جنس قصه های ساخته ذهن بشر، بلکه قصه های واقعی و عبرت آموز از شخصیت-های واقعی تاریخ را بیان داشته است و در این بیان در عین کلی گویی مفاهیم والا را به بهترین شکل ممکن منتقل می کند. به عبارتی خواننده را به فضای داستان می برد تا با در نظر گرفتن تمام رخداد ها و موقعیت ها همگام با داستان پیش رود. صاحب نظران در حیطه ادبیات داستانی به عناصری دست یافته اند که رعایت آن عناصر به داستان جذابیت و گیرایی می بخشد. در این پژوهش نحوه حضور این عناصر در داستان تولد حضرت مسیح (ع) در سوره مبارکه مریم، بررسی شده است. به این ترتیب که ابتدا به تعریف عناصر داستانی پرداخته شده و ضمن معرفی اصطلاحات، شیوه ترکیب و ارتباط این عناصر در آیات 16 إلی 33 سوره مبارکه مریم مورد تحلیل قرار گرفته است. این آیات معجزه تولد حضرت مسیح (ع) را بصورت داستانی فوق العاده جذاب و گیرا بیان می فرماید. روش تحقیق مورد استفاده اسنادی وکتابخانه ای است.
نقد جامعه شناختی داستان سه تار جلال آل احمد با رویکردی به خلاقیت نویسنده و شگردهای زیبایی شناختی داستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
65 - 78
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی دوره بیداری و بعد از مشروطه جنبه اجتماعی و سیاسی فراوانی دارند و می توان آنها را از دیدگاه جامعه شناختی نقد و بررسی کرد. سه تار جلال آل احمد ازجمله این آثار است. در این مقاله، روش نقد داستان، تلفیقی و ترکیبی و با تحلیل محتوای اجتماعی اثر و بررسی جنبه های فنی و زیبایی شناختی آن همراه بوده است تا نشان دهد نویسنده چگونه عناصر فنی داستان نویسی و شگردهای زیبایی شناختی ادبی را به کار گرفته است تا اندیشه های اجتماعی و موضوعاتی مانند افراطی گری ، تضاد طبقاتی ، باور ها و سنت های غلط و علایق انسانی را بیان کند. آل احمد از عناصری مانند شخصیت پردازی ، کشمکش و توصیف و شگردهای ادبی چون بیان طنزآمیز ، تکرار ، پارادوکس و تشبیه کمک گرفته و اندیشه های خود را با هنر آمیخته است تا داستان خود را اثرگذار و جذاب کند. امید است این نوع پژوهش ها بتوانند نقدهای تلفیقی و چندجانبه را که نسبت به نقدهای تک بعدی کامل تر و جامع ترند ، گسترش دهند و جایگاه خود را در پژوهش های ادبی بیابند.
تحلیل و بررسی تطبیقی خسرو وشیرین و خسرونامه با تکیه بر عناصر داستانی
منبع:
رخسار زبان سال اول تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
۲۵-۷
حوزه های تخصصی:
خسرو و شیرین حکیم نظامی گنجوی و خسرو نامه منسوب به عطّار نیشابوری اگر چه از نظر قدرت شعری و اهمیّت در یک درجه و یک سطح نیستند امّا از نظر عناصر داستانی تا حدودی شباهت دارند. از نظر محتوا و درونمایه هر کدام از دو اثر، اثری عاشقانه است و موضوع آنها عشق دو دلداده است که پس از طی مراحلی به وصال می رسند . تأثیر نظامی بر سرایندگان بعد از خود و از جمله سراینده خسرو نامه مطلبی است که نباید از نظر دور داشت . هر چند که این دو اثر از جنبه عناصر داستان بررسی شده اند امّا این به هیچ وجه به معنی یکسان دانستن جایگاه این دو اثر نیست. در پژوهش حاضر دو این دو اثر از نظر عناصر داستان و شیوه داستان سرایی با یکدیگر مقایسه شده اند و وجه تشابه و تمایز آن دو مورد بررسی قرار گرفته و شواهدی هم برای هر دو مورد ذکر شده است. در برخی عناصر همچون نداشتن پیرنگ قوی، یکسان بودن زبان شخصیت های داستان و یکنواختی لحن، شباهت وجود دارد و در برخی عناصر تفاوت هایی وجود دارد از جمله عنصر جدال در خسرو و شیرین بیشتر درونی و در خسرونامه بیشتر بیرونی است و نیز عنصر شخصیت در خسرو و شیرین یکنواخت تر، از خسرونامه است.
بررسی و تحلیل بن مایه های پایداری و ارتباط آنها با عناصر داستان در رمان «گلاب خانم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی عناصر داستان در کتاب های کودکان گروه سنی «ج» منتشرشده در فاصله سال های 1394-1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور تعیین وضعیت عناصر داستان در کتاب های گروه سنی «ج» منتشرشده در فاصله سال های 1390 تا 1394 صورت گرفته است. روش: این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی است که به روش تحلیل محتوا با رویکرد توصیفی انجام پذیرفته است. جامعه آماری پژوهش را کلیه کتاب های داستانی گروه سنی «ج»، منتشرشده در فاصله سال های 1390 تا 1394 تشکیل می دهد که از میان آن ها تعداد 100 عنوان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی نظام مند انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها سیاهه وارسی محقق ساخته ای متشکل از عناصر داستانی شخصیت پردازی، طرح، فضاسازی، درون مایه، زاویه دید، سبک، لحن و تصویرپردازی بود. روایی صوری سیاهه وارسی توسط چند متخصص حوزه ادبیات کودکان بررسی و تأیید شد. تجزیه وتحلیل داده ها در سطح آمار توصیفی (توزیع و درصد فراوانی) انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بیشتر شخصیت های داستان های مورد بررسی از نوع انسان و شیوه غالب در بیان داستان بر اساس یک نظم تاریخی به صورت پیش رونده بود. نمادگرایی کمتر مورد استفاده قرار گرفته و درونمایه بیشتر آثار از نوع آشکار بود. به علاوه، تصویرسازی و تجسم دارای بیشترین فراوانی در سبک داستان ها بودند. اصالت/ارزش: جلب مخاطبان کودک و نوجوان به خواندن کتاب های داستان از اهمیت وافری در شکل گیری شخصیت آن ها برخوردار است و در این میان نقش استفاده مؤثر از عناصر داستان در راستای خلق آثاری جذاب و تأثیرگذار انکارناپذیر است. در پژوهش حاضر مشخص شد که نویسندگان داستان های کودکان به برخی از این عناصر همچون شخصیت پردازی پویا، نمادگرایی و استفاده از لحن های مختلف کمتر توجه داشته اند و پیش از این، از این زاویه به بررسی داستان های کودکان گروه سنی «ج» پرداخته نشده است.
بررسی عناصر داستان های کوتاه « موعدنا غداً»، « الکفاءات» و« ملک الملوک» اثر نجیب الکیلانی
حوزه های تخصصی:
داستان کوتاه به عنوان برشی از زندگی شخصیت اصلی داستان، اگرچه محدودیتهایی را در کاربرد عناصر داستان نویسی دارد، اما همان ساختار و شیوه در کاربرد این عناصر در داستان کوتاه نیز مشهود است. لذا شیوه چینش این عناصر و میزان حضور هرکدام از آنها در داستان قابل تحلیل است. «نجیب کیلانی» ادیب، داستان پرداز، شاعر و ناقد معروف مصری تبار، از جمله کسانی است که با داشتن روح دینی و تعهد به قضایای اخلاقی همراه با سبک واقع گرایانه در داستان کوتاه، از شهرتی جهانی برخوردار است. و همین امر ما را به بررسی عناصر داستان های کوتاه او واداشت. نظر به کثرت داستانهای کوتاه نجیب، سه داستان« موعدنا غداً» و« الکفاءات» و« ملک الملوک» که ارتباطی تنگاتنگ با واقعیت و زندگی مردم دارد و آمال و آلام مردم را به تصویر کشیده است، انتخاب شد و عوامل داستان در این سه به بوته نقد و بررسی نهاده شد. برخی نتایج این نقد و بررسی گواه این مطلب است که نجیب با اسلوبی ساده، روان و بی تکلف و با استفاده از توصیفات دقیق و با بهره گیری از عناصر داستان، بر تعالی و غنای داستانهای خود افزوده و توانسته است مفاهیم اخلاقی و اعتقادی و واقعیت زندگی مردم و جامعه عصر خویش را به تصویر بکشد.
بررسی و تحلیل عناصر داستانی در دو داستان«زنی که مردش را گم کرد!» و « به کی سلام کنم؟»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال اول زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
62 - 79
حوزه های تخصصی:
داستان، آفرینشی هنری است که ذهن خلّاق نویسنده با الهام گرفتن از زندگی درونی و بیرونی بشر و آنچه پیرامون اوست، با عناصری بنیادین خلق می شود. عناصر داستان، شالوده و ساختار اصلی یک داستان را تشکیل می دهد که بررسی و شناخت این عناصر، مخاطب را در شناخت بهتر نویسنده اثر راهنمایی می کند؛ زیرا نویسنده بنا به فراخور افکار و اندیشه های خود، از عناصر داستانی بهره می گیرد و نتیجه ی این امر، خلق آثاری متفاوت با درون مایه و مضمونی تأثیرگذار است. صادق هدایت و سیمین دانشور از نویسندگان معاصری هستند که در تجربه های نویسندگی، اغلب مسائل و مشکلات گریبان گیر زنان را از موضوعات و مضامین اصلی داستان های خود قرار داده اند. مقاله حاضر نمودهای این مفهوم جامعه شناسانه و روان شناسانه را در عناصر دو داستان «زنی که مردش را گم کرد!» و «به کی سلام کنم؟» بررسی و تحلیل می نماید. دلیل انتخاب این دو نویسنده، تناسب موضوع در این دو داستان رئالیستی است. در این نوشتار، در یک مقدمه و دو گفتار، با روشی توصیفی-تحلیلی با رویکردی کمی و کیفی ضمن بررسی تطبیقی عناصر داستانی، مباحث زن، جامعه، سیاست، آموزش، اقتصاد و غیره به همراه شاهد مثال، بازخوانی می شود و آشکار می گردد که در این دو اثر ، فقر موضوع محوری و تلاش برابری برابری اجتماعی پیام اصلی نویسندگان است.
عناصر داستان در داستان های کودک "جاسم محمد صالح" (در آینه دیدگاه "شلومیت ریمون کنان")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت هر داستانی به نوع ارائه عناصر آن داستان از سوی نویسنده، مرتبط است. عناصر داستان عبارتند از پی رنگ، شخصیت، درونمایه، زاویه دید، صحنه و فضاء، که هر کدام تاثیر بسزایی در پیشبرد داستان دارند. از جمله انواع ادبی که ادبیات ملت ها در قالب آن عرضه می شود، داستان کودک است. "جاسم محمد صالح"، از جمله داستان نویسان عراقی است که عمده آثار وی در حیطه همین نوع ادبی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با تکیه بر شیوه توصیفی-تحلیلی، درصدد است تا براساس نظریه ریمون کنان، به بررسی و تحلیل عناصر 20 داستان وی در حوزه ادبیات کودک بپردازد تا از این رهگذر در کنار دست یافتن به تفاوت میان عناصر داستان های کودک و بزرگسال، چگونگی کاربرد عناصر داستان از سوی نویسنده و میزان موفقیت وی در این نوع ادبی برای خواننده مشخص گردد. آنچه حاصل شد اینکه عناصر داستان چه در داستان های کودک و چه در داستان های بزرگسال همگی شبیه هم هستند؛ تنها بسته به هدفی که دنبال می کنند در نوع شکل گیری باهم متفاوتند. پی رنگ داستان های "جاسم محمد صالح" به دلیل آنکه مجال کافی جهت تغییر مسیر داستان وجود ندارد، غالبا یک پی رفتی است. درونمایه داستان های بررسی شده بیشتر شامل مسائل اخلاقی، تعلیمی و تربیتی مانند احترام گذاشتن به دیگران، دوری از تکبر، خوددار بودن، قانع بودن است؛ از این رو می توان گفت که جهت فکری نویسنده، القای چنین مفاهیمی به کودکان است. دیگر اینکه زاویه دید در تمام داستان ها به جز یک داستان، دانای کل یا سوم شخص است که طبق نظر ریمون کنان در این نوع داستان، فرصت تغییر زاویه دید بسیار کم است.
بررسی تطبیقی عناصر داستان در داستانهای کوتاهِ مصطفى لطفی منفلوطی و جلال آل احمد
حوزه های تخصصی:
بررسی عناصر داستانی در افشین و بودلف
حوزه های تخصصی:
تاریخ بیهقی، یکی از آفرینش های کم نظیر ادب فارسی است که قلم توانایِ ابوالفضل بیهقی، به آن بافت داستانی بخشیده است.بیهقی، فضایِ رویدادهای تاریخی را باز می گذارد و با استفاده از عناصری چون شخصیت پردازی، گفتگو، زاویه دیدِ مناسب، بررسی جزییات، توصیف کسان و چیزها و ... نه تنها خوانندگان را به آن فضا نزدیک می گرداند؛ بلکه ارتباطی صمیمانه، نیز، با خوانندگان برقرار می کند. این مقاله سرِ آن دارد که با بررسی عناصر داستان، در حکایت افشین و بودلف، هنر داستان پردازیِ بیهقی را بررسی نماید و نشان دهد که آیا بیهقی، داستان پردازی کرده و یا فقط به عناصر داستان نزدیک شده است؟ برای رسیدن به این مهم، عناصر موجود در حکایت افشین و بودلف را، با نظریه های ادبیات داستانی، مقایسه می نماییم
جلوه عقلانیت در قصص قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کتابی است که انسان را به تفکر و تعقل درجهان هستی و آیات پروردگار عالم دعوت می کند. قصص قرآن، بخش قابل ملاحظه ای از آیات قرآن را تشکیل می دهند وهدف از نقل آنها بیداری انسان و عبرت گرفتن از سرنوشت پیشینیان است. قصه یکی از مصادیق هنر است که در عرصه فرهنگ و انتقال مفاهیم انسانی قدمتی کهن دارد و به طور غیرمستقیم و در قالبی جذاب و تاثیرگذار پیامی خاص را به مخاطب می رساند و سازگارترین فرم کلامی با ذهن بشر است. مقاله حاضر ضمن اشاره ای کوتاه به مبانی هنری قصه های قرآن، سعی در بررسی جایگاه عقل در آنها دارد با این نگرش که این قصه ها در چارچوبی خاص و با تکیه بر عناصر مشخصی پرداخته شده است . پس از تعریفی کوتاه از عقل و عقلانیت، جلوه عقلانیت در قصص قرآن مورد تحلیل قرارگرفته است.
بررسی عناصر داستانی در رمان داستان کوتاه «سالهای ابری»
ادبیات داستانی بخش مهمی از آثار ادبی است که تاکنون در کشور ما کمتر بررسی شده است. از می ان ای ن آثار، داستان های برجسته ای هستند که رنگ و بوی بومی و محلی دارند؛ یکی از این آثار رمان بلند سال های ابری اثر علی اشرف درویشیان است. این مقاله به بررسی عناصر داستانى رمان « سال هاى ابرى» پرداخته است. در این اثر قواعد پرداخت شخصی ارائه طرح، حوادث، درونمایه و سایرعناصر، بدون در نظرگرفتن پاره ای سستی ها، برمبنای درستی استوار است. مهم ترین عنصر داستانی این اثر «حادثه» است؛ اهمیت عنصر«درونمایه» نیز کمتر از حادثه نیست؛ چون تأثیر آن بر بسیاری از عناصر دیگر به خوبی مشهود است.