مقالات
حوزه های تخصصی:
نوستالژی یا غم غربت Nostalgia عبارت است از حس دلتنگی انسان ها نسبت به وطن و گذشته و حسرت خوردن بر شرایط پیشین که در حال حاضر شاعر، حالتی آرمانی به خود گرفته. روانشناسان، نوستالژی را یک حالت هیجانی انگیزشی پیچیده می دانند که گاهی در غمگینی و تمایل بازگشت به وطن و گاهی در درماندگی ناشی از تفکر در مورد آن (وطن یا منزل) نمود می یابد. اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فقر، مهاجرت و دوری از وطن در ایجاد این حس تأثیر به سزایی دارد. مقاله حاضر سعی بر آن داشت تا به روش توصیفی تحلیلی، و با مطالعه دیوان شاعر، به بررسی غم غربت در آثار ابوماضی پرداخته و ابعاد شخصیتی و افکار وی را در ارتباط با این موضوع مورد مطالعه قرار دهد. نتایج حاصله حاکی از آن بود که حس نوستالژی در آثار ایلیا ابوماضی شاعر معاصر لبنانی نمود بالایی دارد. دوری از وطن، خاطرات خوش دوران کودکی و جوانی، احساس تنهایی در جامعه، دوری از معشوقه و نفرت از استبداد داخلی و استعمار خارجی از مهمترین عوامل بروز احساس غربت در ابو ماضی به شمار می رود. غربت مکانی، غربت زمانی، غربت اجتماعی، غربت روحی، غربت عاطفی و در نهایت غربت سیاسی، از جمله نمودهای نوستالژیک بود که در اشعار شاعر مورد مطالعه قرار گرفت. تأثیر پذیری شاعر از شرایط محیطی و ویژگی های خاص شخصیتی در بروز عناصر نوستالژیک در شعر ابو ماضی، از مهم ترین نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر به شمار می رود.
نقد ترجمه احوال نامی و نقد مقایسه ای لیلی و مجنون او با لیلی و مجنون نظامی
حوزه های تخصصی:
داستان «لیلی و مجنون» یکی از نامه های «نامی» است که مربوط به عهد زندیه است. نامی که خود وقایع نگار کریم خان زند بوده است، علاوه بر «لیلی و مجنون»، صاحب نامه های «گنج گهر»، «خسرو و شیرین»، «وامق و عذرا» و همچنین اثر منثوری با عنوان «تاریخ گیتی گشا» است. البته «یوسف و زلیخایی» نیز بدو منسوب است که در این مقال به بررسی صحت و سقم این ادعا پرداخته می شود. اما حکایت «لیلی و مجنون» از زبان نامی، گونه ای پرداخت همان حکایت «لیلی و مجنون» با سوز و گداز عاشقانه نظامی است. البته به ظاهر «نامی» علاوه بر نظامی، از بین کسانی که صاحب لیلی و مجنون بوده اند، از «مکتبی» نیز تأثیر زیادی پذیرفته است. در این پژوهش ضمن نگاهی مجمل به زندگی نامی و آثارش، به بررسی و تحلیل داستان و عناصر آن و مقایسه آن با داستان لیلی و مجنون نظامی پرداخته شده است. علاوه بر این سعی شده است که تأثیر لیلی و مجنون سرایان دیگر مانند: مکتبی، جامی و امیر خسرو نیز بر منظومه «لیلی و مجنون» نامی بررسی شود.
تحلیل عناصر داستان در منظومه های خسرو و شیرین نظامی و شیرین و خسرو هاتفی
حوزه های تخصصی:
نظامی گنجوی، در پایان قرن ششم نظم داستان های بزمی و غنایی را به نهایت کمال رسانیده است. بعد از او شاعران زیادی سعی کردند تا با نوشتن نظیره هایی در برابر منظومه های او، مهارت های خود را به نمایش بگذارند؛ که یکی از آنها هاتفی است، اما هیچ یک از آنها به جایگاه والای نظامی نرسیده است. در این پژوهش سعی بر آن بوده است تا با تجزیه و تحلیل عناصر سازنده داستان در دو منظومه «خسرو و شیرین» نظامی و «شیرین و خسرو» هاتفی، نقاط قوت و ضعف آنها را شناسایی کرده و به شناخت بیشتری نسبت به آنها دست یابیم.در این پژوهش وجوه تمایز این دو داستان در زمینه طرح داستان (کشمکش، گره افکنی، گره گشایی، حادثه)، شخصیت پردازی و صحنه پردازی، مورد بررسی قرار گرفت. بررسی های انجام شده در این زمینه نشان می دهد که هاتفی در تقلید از منظومه نظامی خوب عمل نکرده و عناصر داستان در اثر او به صورتی ضعیف نمایان شده است که این امر سبب شده طرح داستان هاتفی سست تر از نظامی باشد. این پژوهش به شیوه توصیفی و تحلیلی صورت گرفته است.
بررسی و نقد داستان بیژن و منیژه بر اساس کهن الگوی سفر قهرمان جوزف کمبل
حوزه های تخصصی:
همزمان با آغاز نگرش های نوینی که در قرن بیستم نسبت به متون ادبی آغاز شد، «جوزف کمبل» با مطرح کردن «کهن الگوی سفر قهرمان»، تحولی جدید در حوزه مطالعات نقد اسطوره گرایی پدید آورد. او با بررسی ساختاری اسطوره ها در فرهنگ ملل گوناگون، به این نتیجه دست یافت که حرکت قهرمان از آغاز تا پایان داستان، بر اساس فرمولی ثابت است که به صورت یک دستور زبان ذهنی در همه داستان های ملل مختلف، با اندکی تغییرات جزیی تکرار می شود. داستان «بیژن و منیژه» از جمله داستان های شاهنامه است که قابلیت مطالعاتی بر اساس نقد اسطوره ای را دارد. بنابراین در این مقاله سعی می شود، ضمن تطبیق مراحل گذر قهرمان از مراحل مختلف «کهن الگوی سفر قهرمان کمبل» با داستان «بیژن و منیژه »، میزان این انطباق و همچنین نقش هایی که هر یک از شخصیت ها در این داستان ایفا می کنند، بر اساس این نقد، بررسی شود. بر اساس این بررسی نمایان می شود که طبق نقد کهن الگوی کمبل، قهرمان داستان یعنی «بیژن»، از دنیای عادی بیرون می آید و موفق می گردد تا با گذر از سه مرحله اصلی «عزیمت»، «رهیافت» و «بازگشت»، در نهایت با شخصیتی دگرگونه، در قالب ازدواج با منیژه، دوباره به سرزمین خود باز گردد.
بررسی و تحلیل تلمیح و انواع آن در بوستان سعدی
حوزه های تخصصی:
در ادب فارسی کمتر شاعری را می توان پیدا کرد که شعرش به اندازه سعدی از قرآن و روایات تأثیر گرفته باشد؛ او از همان ابتدای بوستان تسلط بی نظیر خود را به کلام الله و احادیث نشان می دهد. وی مانند دیگر گویندگان و نویسندگان پارسی گوی به شیوه های بدیعی و گوناگون از قرآن و حدیث بهره برده است. گاه از بخشی از آیه یا حدیث، گاه به معنی و مفهوم آن ها و گاه با تلمیح و اشاره به یک واژه، سخن خود را مرشح کرده است. در واقع الگو و ساختار اصلی سعدی در آثارش، «قرآن» است. وی در طرح فلسفه اخلاق خویش، قرآن را نصب العین قرار داده است. او از آیات در زمینه مدح و ستایش خداوند، آموزش نکات اخلاقی اسلامی و نتیجه های کاربردی در زندگی بهره گرفته است. اساس تأثیرپذیری سعدی از قرآن کاربرد مستقیم نیست؛ بلکه بنیاد آموزه های قرآن را در آفرینش فضای اشعار و حکایت ها به کار می گیرد. نوع جمله بندی ها، واژگان و تمایل به سجع و فاصله وحتی آهنگ جملات وی، رویکردی قرآنی دارد.
بررسی موسیقی شعر قصاید بدرالدین چاچی
حوزه های تخصصی:
موسیقی شعر از عوامل مؤثر و مهمی است که به شکل گیری ساختار شعر و تأثیرگذاری آن کمک می کند. شعر اساساً وسیله بیان و آیینه انعکاس احساسات درونی هر شاعر است که ابزار بیان این عواطف و احساسات، موسیقی شعر است. تلاش نویسندگان در این پژوهش بر این است تا با بررسی چهار بخش موسیقی بیرونی، کناری، درونی و معنوی شعر بدرالدین چاچی به سوالاتی از قبیل: وضعیت موسیقی بیرونی و کناری در قصاید بدرالدین چاچی چگونه است؟ عناصر سازنده موسیقی درونی در قصاید وی کدامند؟ عناصر موسیقی معنوی و صورخیال در قصاید او به چه صورت است؟، پاسخ دهند. نتیجه این پژوهش که به روش تحلیلی توصیفی انجام گرفته، بیانگر این است که موسیقی و نظم در بیان، یکی از مهم ترین عناصر شاعرانه بدرالدین چاچی به حساب می آید. وی با استفاده از اوزان متداول و رایج، ردیف ها ی دشوار و سنگین، قافیه های کمیاب، جناس، تکرار و ... به موسیقی شعر توجه ویژه ای داشته است.
انسجام واژگانی و دستوری با رویکرد به واژه های مکرر در دیوان منوچهری (بر اساس نظریه هلیدی و حسن)
حوزه های تخصصی:
در این پژوه ش با به ره گی ری از نظ ریه تکامل یافته انسج ام هلی دی و حسن (۱۹۸۵) در زب ان شناس ی نقش گ را، به تحلیل انسجام و پیوستگی در ابیاتی که با روی کرد به «واژه های مکرر» در دیوان منوچهری بوده پرداخت ه ایم تا روشن نماییم ابیات این دی وان ارتباط معن ای ی زنجی ره های انسج امی را چگونه محقق می س ازند. بر اساس این نظ ریه، «انسج ام» روابط میان عناص ر سازن ده متن است اما صرف دست یافت ن به ع وام ل انسج ام در متن، آن متن را منسج م نمی کند؛ بلکه پس از نش ان دادن این ع وام ل، بررسی پیوستگی متن مورد نظر بر پایه هماهنگی انسجامی ضروری است. در این پژوهش اثبات شد که ابیات منوچهری از انسج ام و پیوستگی بالایی برخوردار است. از کل ۴۵۶ گره انسجامی این مقاله، در «انسجام واژگانی»، از مجموع «4/41%» گره به ترتیب: «تکرار با بسامد 1/26%»، «باهم آی ی 4/7%»، «تضاد معنایی 2/4%»، «هم معنایی 2%» و «شمول معنایی 1/7%» کمترین بسامد واژگان ی را به خود اختصاص داده اند. در «انسج ام دستوری» نیز به ترتیب: «ارجاع شخصی و اش اری 7/21% »، «ادات رب ط 8/15%»، «حذف 9/14% »، «ارج اع سنجشی 4% » و «ج انشینی 2/2%» به چشم می خورند.