مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
عناصر داستان
منبع:
شفای دل سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶
135 - 159
حوزه های تخصصی:
نقد بوم گرایانه رویکردی تازه در عرصه نقد ادبی و پاسخی به بحران های زیست محیطی ایجادشده در دهه های اخیر است. باور بر این است که اهمیّت انحصاری به انسان، به رابطه او با طبیعت آسیب رسانده و نباید انسان را در رأس هستی بدانیم؛ درواقع انسان بخشی از طبیعت است نه جدا و مسلّط بر آن. یکی از روش های اصلی نقد بوم گرا در رسیدن به این هدف، ترغیب بشر به بازگشت به دوران اسطوره هاست؛ دورانی که انسان با طبیعت دوست و هم زیست بوده است. تجلّی آن دوران را می توان در قصّه ها نیز -که میراث دار اساطیر هستند- مشاهده کرد. در این مقاله چهل قصّه عامیانه انتخاب شده و بر مبنای نقد بوم گرا، مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش نظری و به روش کتابخانه ای انجام شده است. نقش طبیعت در بعضی از عناصر از جمله مکان، درون مایه و پیام، موضوع، بن مایه و به خصوص شخصیّت ها برجسته تر است. رابطه انسان و طبیعت در این قصّه ها بسیار نزدیک و دوستانه است. در قصّه ها انسان و طبیعت در کنار یکدیگر هستند.
تحلیل روایت شناسی منظومه «فرهاد و شیرین» وحشی بافقی بر اساس دیدگاه ساختار زمانمند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
59 - 74
حوزه های تخصصی:
منظومه روایی «فرهاد و شیرین»وحشی بافقی، به شرح ماجرای عشق میان شیرین (معشوق و همسر خسرو پرویز) و فرهاد (هنرمند و بت تراش) می پردازد و از جمله شعرهایی است که ساختاری روایی و نمایشی دارد. شیوه روایت و داستان پردازی در این منظومه به گونه ای است که شاعر با بهره گیری از عناصر داستانی؛ شامل طرح روایی، شخصیت، گفت و گو، دیدگاه و توصیف، فضایی متفاوت می آفریند. این پژوهش با هدف تحلیل عناصر داستان در این منظومه و به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده است. این منظومه روایی بر اساس زمان خطی روایی گسترش می یابد و حوادث یکی پس از دیگری و به صورت زنجیر وار به وجود می آیند؛ به گونه ای که ابتدا وضعیت متعادل برقرار است، سپس با بروز حادثه ای، این وضعیت دچار روند تغییر می شود و وضعیت نا متعادل بر شعر حاکم می گردد. بعد از ذکر حادثه ها، روایت به وضعیت متعادل سامان یافته ای می رسد و پایان می یابد. درواقع این منظومه از یک زنجیره و پنج عنصر روایی تشکیل شده است که در نهایت سرنوشت شخصیت اصلی نیز مشخص شده است.
سرگذشت حاجی بابای اصفهانی؛ گامی به سوی ترکیب سنت و نوآوری در ادبیات داستانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۷
116 - 138
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، دو عامل سنت های ادبی و نوآوری را در کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی اثر موریه ترجمه میرزا حبیب اصفهانی بررسی کرده است. از آنجا که از این کتاب همواره به عنوان یکی از اولین نمونه های داستان نویسی جدید فارسی یاد می شود، بررسی نقش هر یک از این دو عامل در این اثر می تواند در شناخت بهتر سیر تحولات ادبیات داستانی ایران راهگشا باشد. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی به این امر پرداخته و ترکیب متعادل عناصر سنتی و جدید را در این کتاب نشان داده است. بر مبنای نتایج به دست آمده، این کتاب در بخش عناصر داستان ترکیب به نسبت متعادلی از سنت گرایی و نوآوری دارد. در مواردی نظیر واقع گرایی و توجه به جزئیات در شخصیت پردازی، تلاش برای باورپذیر کردن وقایع داستان، توصیفات جزئی و رعایت لحن، گرایشات نوگرایانه و در مبحث ایستایی شخصیت ها و شیوه های معرفی شخصیت، عوامل مؤثر در پیشبرد وقایع و برخی از بن مایه های داستانی به ویژه در بخش های عاشقانه، گرایشات سنت گرایانه غالب اند. در بحث زبان و شیوه نگارش با وجود تلاش موفق نویسنده برای نوسازی زبان از آنجا که این نوسازی بیش از هر چیز تحت تأثیر اسلوب شاعرانه سعدی به خصوص در گلستان صورت گرفته، این نوگرایی را می توان برگرفته از سنت و در قالب احیای آن دانست. در مبحث درون مایه نیز انتقاد جدی از جامعه سنتی ایران و تقابل بین سنت و تجدد، مهم ترین درون مایه اثر بوده و به شیوه ای متعادل و با تکیه بر ریشه های موجود در سنت به نقد عیوب آن پرداخته شده است.
ریخت شناسی ادبیات داستانى و عناصر و انواع آن در ادبیات عرب
حوزه های تخصصی:
این مقاله با عنوان "ادبیات داستانى" به بررسى عناصر داستان، ویژگی های داستان، شعر و نثر داستانى در ادبیات عرب و ادبیات جهان و انواع آن در ادبیات عرب می پردازد. عرب های قدیم، داستان و قصّه را به عنوان نوع مستقلى از انواع ادبیات نمی دانستند و از آن به عنوان ابزارى براى انتقام خود بهره می بردند؛ به همین دلیل است که قصه در ادب قدیم عرب با تاریخ همراه است، همچنین با کتب سیره دینى و ادبى و کتب نوادر و شرح اَسْمَار (داستان های شبانگاهى) و حکایات خبرى و .... بعدها فنون داستان و قصه نویسی کم کم مستقل شد و آن را در انواع خاصى از تألیفات می توان یافت. در این پژوهش ضمن گذرى بر تاریخچه ادبیات داستانى در ادبیات عرب، به بررسى اشکال و انواع آن، شعر و نثر داستانى و قالب های آن با محتواى داستان و عناصر موجود در آن پرداخته شده است و این نتیجه حاصل شد که داستان نویسان عرب در آغاز، بیشتر داستان ها را ساده بیان می کردند و نوگرایى پس از حمله ناپلئون به مصر در سال 1798 م شروع شد.
بررسی عناصر روایت داستانی «24 ساعت خواب و بیداری» صمد بهرنگی
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۷ بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۳
79 - 106
حوزه های تخصصی:
امروزه داستان کوتاه بعد از شعر، مهم ترین نوع ادبی شمرده می شود که به طور گسترده در میان مردم رواج پیدا کرده است. داستان کوتاه به عنوان یک داستان فنّی، دارای عناصری مانند طرح و پیرنگ، شخصیّت، جدال، زمان و مکان، زاویه دید، و... می باشد که همه آنها به صورت هماهنگ و سازمان یافته، پیرامون عنصر درون مایه و در خدمت آن در حال حرکت هستند. پژوهش حاضر به بررسی عناصر داستانی در داستان 24 ساعت خواب و بیداری صمد بهرنگی پرداخته است. بیشتر داستان های بهرنگی سبک رئالیستی دارد. او به یاری شگرد داستان نویسی و به شیوه واقع گرایانه، مسائل عینی و زندگی فقرزده و مشکلات طبقات فرودست جامعه را به تصویر کشیده است. در این مقاله، پس از شرح مختصر عناصر فنّی موجود در داستان 24 ساعت خواب و بیداری، نمونه های مربوط به آن عناصر ارائه می شود. نتایج این مطالعه حکایت از این دارد که داستان 24 ساعت در خواب و بیداری، به عنوان یکی از تأثیرگذارترین و برجسته ترین داستان های بهرنگی توانسته است با بهره گیری مناسب از عناصر داستانی، به خلق تصویری تحسر برانگیز از نحوه زندگی و امرار معاش کودکان خیابانی و بی سرپناه موفق شود.
شیوه های شخصیت پردازی در بره گمشده راعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شخصیت یکی از ارکان اصلی داستان است که بدون آن خلق داستان امکان پذیر نیست؛ اما پردازش این عنصر داستانی یکی از سازوکارهایی است که توانمندی نویسنده را در آفرینش اثری ماندگار نشان می دهد. هوشنگ گلشیری یکی از داستا ن نویسان صاحب سبک معاصر است که آثار برجسته ای از خود برجای گذاشته است. «بره گمشده راعی» از داستان های بلند، پرکشش و تأثیرگذار اوست که به بازتاب سرخوردگی روشنفکران در دهه پنجاه پرداخته است. شخصیت پردازی در این اثر برجسته ادبی موضوع مقاله حاضر است که نگارنده تلاش نموده به روش توصیفی- تحلیلی به کشف شیوه های شخصیت پردازی در این اثر دست یابد. یافته های پژوهش نشان می دهد گلشیری با روش های مختلف شخصیت پردازی آشناست و از هریک به اندازه و فراخور موقعیت و فضای داستان استفاده نموده است. نام ها را نسبتاً قدیمی انتخاب کرده که رنگ مذهبی برجسته تری دارند و غالباً با مسمای خود مناسبت دارند. توصیف شخصیت ها، محیط، گفت وگوها و... در خدمت فضای داستان هستند. شیوه جریان سیال ذهن در تمام اجزای داستان محسوس است. رمزگونگی از نکات اصلی این داستان است و نویسنده تلاش نموده در فضای سیاسی- اجتماعی معاصر، خلف صدقی از آثار نمادین گذشته برجای بگذارد.
واکاوی کارکردهای توصیف بنا در ساختار رمان سال بلوا نوشته عباس معروفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۴
105-143
حوزه های تخصصی:
این مقاله برآن است تا با استخراج، طبقه بندی و تحلیل کارکردهای توصیف بناهای موجود در رمان سال بلوا از عباس معروفی به واکاوی این کارکردها در شکل گیری ساختار، و بنابراین تأثیرات آن بر متن و رابطه آن با مخاطب بپردازد. نتایج پژوهش نقش معماری و حضور ابنیه را به عنوان عناصری فعال در ابعاد مختلف این رمان نشان می دهد. این کارکردها را می توان بدین شکل دسته بندی کرد: 1. کارکرد حقیقت نمایانه ابنیه در داستان؛ 2. تأثیر ابنیه بر پی رنگ داستان؛ 3. نقش ابنیه در فضاسازی و صحنه پردازی؛ 4. تأثیر سمپاتیک و نوستالوژیک توصیف بنا؛ 5. تأثیر در پرورش شخصیت ها و شخصیت پردازی؛ 6. معماری عنصر نظام بخش رویداد و رویداد عنصر هویت بخش معماری. این مطالعه موردی درعین حال که به استنطاق شیوه روایتگری نویسنده ای چون معروفی و نقش معماری در آثار او می پردازد، واگشاینده پیوند معماری با ادبیات خواهد بود که در اثر داستانی فارسی به شکل گسترده ای نمود یافته است.
واکاوی تطبیقی عناصر داستان در رزمنامه غنایی زال و رودابه و تراژدی نمادگرای پله آس و ملیزاند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دلیل پویا بودن ادبیات، همواره تأثیر اقتباس، ترکیب و بازآفرینی را می توان در میان آثار ادبی دنیا جست وجو کرد. در این میان ادبیات تطبیقی ابزاری برای رسیدن به تأثیر و اقتباس میان ادبیات جهان است. تأثیر فردوسی در جهان بر همگان مبرهن است و در این میان اقتباس موریس مترلینک در نمایشنامه نمادگرای پله آس و ملیزاند از داستان زال و رودابه فردوسی نمونه ای از این تأثیرگذاری بر ادبیات جهان است. هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی عناصر داستان مانند: طرح، درونمایه، زاویه دید، شخصیت ها، زمان و مکان و نقش آن در تأثیرپذیری زنجیره مشترک بن مایه داستان ها و نتایج اخلاقی دو اثر ارزشمند زال و رودابه فردوسی و پله آس و ملیزاند از مترلینک است. در این جستار به واکاوی تطبیقی عناصر داستان با رویکردی توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای پرداخته شده و با تأکید بر وجوه اشتراک و افتراق، به تحلیل و مقایسه این دو اثر حماسی- غنایی و نمایشنامه نمادگرا پرداخته می شود. هم چنین به واکاوی هم فکری های ناخواسته بشری در خصوص عشق، ترس از مرگ و ماوراء الطبیعه می پردازیم. یافته های پژوهش نشان می دهد که هر دو اثر دارای ساختار داستانی پیوسته هستند که عناصر داستانی را به خوبی در پیشبرد داستان به کار گرفته اند. هم چنین طرح کلی این دو داستان به گونه ایست که در موقعیت مکانی و محدوده زمانی خاصی جریان داشته اند و دارای طرح و پیرنگی بسته و عناصر داستانی کاملا منسجم هستند اما در فضا و جو، دارای تفاوت هستند.
بررسی وتحلیل عناصر ِ داستان ِ غنایی حُسن و دل سیبک نیشابوری
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال اول بهار ۱۳۹۲ شماره ۲
81 - 91
حوزه های تخصصی:
مولانا محمدبن یحیی سیبک نیشابوری ، ازشاعران و نویسندگان قرن نهم هجری است، وی کتاب «حُسن و دل» را به سال 840 ه ق ، ساخته است. حُسن و دل داستانی است غنایی که به زبان سمبولیک وبا نثری مسجع نوشته شده و دارای تازگی ها و لطایف ویژه ای است. چنان که از متن داستان برمی آید انگیزه ی این تصنیف، نمایش ِتلاشی است پُرحادثه برای دستیابی به « آب حیات» که نویسنده پس از عرض تأویلاتی بسیار و در مسیر این تلاش ها آدمی را به مقصد رهنمون می کند و اما در این نمایش، صحنه، تن و جان آدمی است، بازیگران، اعضای آن. دراین داستان بسیاری ازجنبه هاوعناصرداستانی متعارف درادبیات داستانی دیده می شودکه هدف این مقاله بررسی و تحلیل فراوانی عناصرداستانی نظیر : زاویه دید، طرح،ساختار،اندیشه وتم،کشمکش،شخصیت و شخصیت پردازی،گفت وگو وزمان مکان است. گویی این داستان با بهره مندی ازفنون عناصر داستان پردازی نوین بیان شده است. هم چنین پرداخت عناصرداستانی دراین داستان به گونه ای است که مخاطب در برخورد باآن به مثابه یکی از شخصیت های داستان حضور فعال دارد. مقاله حاضربه منظوربررسی وتحلیل حُسن ودل سیبک نیشابوری،به شیوه ی کتابخانه ای نوشته شده است ویافته های پژوهش به شکل توصیفی وتحلیلی ارائه شده اند.
بررسی تطبیقی عنصر فضا در منظومه های لیلی و مجنون نظامی گنجوی و مکتبی شیرازی
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال اول تابستان ۱۳۹۲ شماره ۳
11 - 25
حوزه های تخصصی:
عنصر فضا در داستان از جمله عوامل موثر بر خواننده است که حس نشاط، اندوه، هیجان، هراس و عشق یا نفرت را ممکن است ایجاد کند؛ ازسویی فضا رابطه ای تنگاتنگ با دیگر عناصر داستان همچون شخصیت، گفتگو، لحن، طرح یا پیرنگ و... دارد؛ به طوری که تقریبا تمامی عناصر داستان در شکل گیری فضای اثر نقشی اساسی دارند. از میان داستان های عاشقانه که فضای اندوه در آن نمود بسیار بارزی دارد، منظومه ی لیلی و مجنون نظامی است که از جمله آثار موفق در ادب پارسی به شمار می رود و نظیره های فراوان آن دلیل محکمی بر صدق این مدعاست. در میان این الهام گیری ها، منظومه ی لیلی و مجنون مکتبی شیرازی (تألیف 895) یکی از بهترین و زیباترین این نظیره ها محسوب می گردد؛ به واقع از مهم ترین علل قرار گرفتن این روایت، جزو سه تقلید برتر (روایت امیرخسرو دهلوی، جامی و مکتبی شیرازی) سادگی و زیبایی آن و ایجاد صحنه ها و فضاهای جدید توسط سراینده است. فضاهای تازه ای که در افزونی جذابیت های روایت او بسیار نقش آفرین بوده اند. این مقاله با استفاده از شیوه ی تطبیقی، در صدد دستیابی به میزان و نوع فضا های حاکم بر روایت نظامی و مکتبی بوده و بررسی های صورت گرفته در دو منظومه ، بیانگر غلبه ی فضای غم و اندوه در دو روایت است.
تحلیل و بررسی الگوهای بازنویسی و عناصر حکایات مرزبان نامه و مقایسه آن در سه اثر از «آذر یزدی، نجفی و لطفعلی»
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
105 - 122
حوزه های تخصصی:
مرزبان نامه به عنوان یکی از ارزشمندترین آثار کلاسیک، دربردارنده حکایت ها و قصه هایی است که علاوه بر ارزش تعلیمی و اخلاقی آن، بازتاب فرهنگ و تمدن کهن ایران بزرگ ماست. نکات گرانقدر و آموزنده این کتاب می تواند فرا راه تمامی طبقات اجتماع از کودک تا پیر باشد اما نثر فنّی و تا حدی مصنوع آن مانع بزرگی در رسیدن به آن مفاهیم است که باعث توجه بازنویسان به این کتاب شده است؛ در این پژوهش سه اثر بازنویسی شده از مهدی آذریزدی، مریم لطفعلی و عبدالمجید نجفی مورد بررسی قرار گرفته است و ضمن سنجش این آثار، سعی گردیده، عناصر داستانی آنها و االگوهای یک بازنویسی خلّاق مورد ارزیابی قرار گیرد تا در نتیجه، االگوی مناسبی برای بازنویسی این کتاب فخیم ارائه گردد. در این آثار، گاهی بازنویسان توانسته اند، پیرنگ حکایت ها و شخصیت پردازی را تقویت نمایند ، هم چنین لحن را نیز مناسب با مخاطبان تغییردهند. در مورد زاویه دید و درون مایه - جز در مواردی نادر- تغییر خاصی به وجود نیامده است. از میان این بازنویسان، متن مریم لطفعلی با کمترین خلّاقیت بیشترین شباهت را به متن اصلی دارد و متن مهدی آذریزدی و عبدالمجید نجفی به ترتیب اهمیت، در تقویت و به روز رسانی حکایت ها موفق تر بوده اند.
تحلیل روایت شناسی منظومه «فرهاد و شیرین» وحشی بافقی بر اساس دیدگاه ساختار زمانمند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
منظومه روایی «فرهاد و شیرین»وحشی بافقی، به شرح ماجرای عشق میان شیرین (معشوق و همسر خسرو پرویز) و فرهاد (هنرمند و بت تراش) می پردازد و از جمله شعرهایی است که ساختاری روایی و نمایشی دارد. شیوه روایت و داستان پردازی در این منظومه به گونه ای است که شاعر با بهره گیری از عناصر داستانی؛ شامل طرح روایی، شخصیت، گفت و گو، دیدگاه و توصیف، فضایی متفاوت می آفریند. این پژوهش با هدف تحلیل عناصر داستان در این منظومه و به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شده است. این منظومه روایی بر اساس زمان خطی روایی گسترش می یابد و حوادث یکی پس از دیگری و به صورت زنجیر وار به وجود می آیند؛ به گونه ای که ابتدا وضعیت متعادل برقرار است، سپس با بروز حادثه ای، این وضعیت دچار روند تغییر می شود و وضعیت نا متعادل بر شعر حاکم می گردد. بعد از ذکر حادثه ها، روایت به وضعیت متعادل سامان یافته ای می رسد و پایان می یابد. درواقع این منظومه از یک زنجیره و پنج عنصر روایی تشکیل شده است که در نهایت سرنوشت شخصیت اصلی نیز مشخص شده است.
تحلیل عناصر محتوایی و جامعه شناختی داستان کوتاه در ایران از سال ۱۳۰۰- ۱۳۳۲ ش.(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی دوره بیداری و بعد از مشروطه، جنبه اجتماعی و سیاسی فراوانی دارند و می توان آنها را از دیدگاه جامعه شناختی، نقد و بررسی کرد. یکی از شیوه های کارآمد در نقد متون ادبی به ویژه داستان کوتاه، نقد جامعه شناختی است. در این روش، ارتب اط س اختار و محت وای داستان ب ا وض عیّت و دگرگونیهای جامعه، بررسی و چگونگی انعکاس و بازنمایی هنرمندان ه اجتم اع در جه ان تخیّل ی اث ر ادبی، نقدوتحلیل می شود. سابقه این گونه از پژوهش و به کارگیری ای ن شیوه در نقد داستان کوتاه ایران، کارایی نقد جامعه شناختی در نقد و بررسی داستان کوتاه را ثابت کرده است. داستان کوتاه به عنوان گونه ای از ادبیّات داستانی، در ایران در حدود سال ۱۳۰۰ ه.ش توسط کسانی چون جمال زاده، شکل گرفت و هم زمان با جریانات ادبی به روند توسعه و تکامل خود ادامه داد. نسل اول نویسندگان داستان کوتاه، ضمن آشنایی با این پدیده نوظهور، توانستند آثاری درخور توجّه بیافرینند و هر یک برای خود سبکی خاص را دنبال کنند که در آینده، شالوده داستان کوتاه ایرانی را بنیان نهاد. نگارنده در این پژوهش با روش تحلیلی –توصیفی و بر پایه چارچوب نظری نقد اجتماعی به این نتیجه دست یافته است که داستان کوتاه نیز همچون هر پدیده ادبی دیگر، همسو با اجتماع و جریانات سیاسی- اجتماعی به حیات خود ادامه داده، بدیهی است که در این مسیر از اجتماع، تأثیر پذیرفته، بر آن تأثیر گذاشته است. لذا بررسی محتوایی این نوع ادبی می تواند رهیافتی جدید در حوزه مطالعات اجتماعی باشد.
از «ول کنید اسب مرا» تا «غرش دریا» (بررسی و تحلیل رمان تاریخی- اجتماعی «غرش دریا»ی حسن اصغری بر پایۀ عناصر داستانی)
حوزه های تخصصی:
حسن اصغری، یکی از چهره های فعال و پویای نسل سوم داستان نویسی معاصر ایران در عرصه داستان های سیاسی– اجتماعی به شمار می آید که درصدد کشف فرمی مناسب برای داستان های خویش است. رمان «غرش دریا»ی او که صورت بازنگری و بازنویسی شده رمان قبلی او یعنی «ول کنید اسب مرا» می باشد، به دلیل پرداختن به مسائل عصر مشروطه و مبارزات نهضت جنگل، جزء رمان های تاریخی قلمداد می شود که نویسنده در آن، تلاش مبارزان و انقلابیون نهضت جنگل را برای برپایی مجدد مجلس ملی و برکندن ریشه ظلم و استبداد در جامعه به تصویر کشیده است. در این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی، هم تغییرات ایجاد شده در نسخه بازنگری شده و هم عناصر داستانی آن مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. این رمان هرچند یک رمان تاریخی به حساب می آید، اما بیشتر وامدار تخیل نویسنده است که در آن نویسنده با بیان ماجرایی واحد از دید راویان مختلف، کوشیده است امکان درک جنبه های گوناگون وضعیت را برای خواننده فراهم بیاورد. همچنین در این داستان، لحن و زبان، فضا و موقعیت جغرافیایی مطرح در آن، نشان از آگاهی نویسنده به تمام مسائل تاریخی عصر مشروطه دارد و بیانگر میزان مهارت وی در به کارگیری عناصر داستانی است.
بررسی تطبیقی عناصر داستان در دو داستان خرگوش باهوش اثر عبدالتواب یوسف و گرگ و خرگوش اثر مصطفی رحماندوست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
217 - 236
داستان و قصه نقش بسیار مهمی در تکوین شخصیت کودک دارد. کودک از طریق قصه ها و داستان های خوب، به بسیاری از ارزش های اخلاقی پی می برد. با بررسی و تحلیل عناصر داستان کودک می توان در راستای ارتقای کیفیت این نوع ادبی به نویسندگان کمک کرد تا جهت تأثیر گذاری بیشتر بر نقاط قوت عناصر داستان تکیه کنند. هدف از انجام این پژوهش در مرحله اول، آشنایی با ادبیات کودک، و معرفی تطبیقی دو نویسنده مهم مصری و ایرانی، عبدالتواب یوسف و مصطفی رحماندوست است و همچنین معرفی عناصر داستان و بررسی آنها در دو داستان خرگوش باهوش اثر نویسنده مصری و گرگ و خرگوش اثر نویسنده ایرانی است. برای رسیدن به این هدف از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است. نتیجه بررسی این موضوع این شد که این دو نویسنده در حوزه هنری و استفاده از عناصر داستان بسیار شبیه یکدیگرند و اختلاف آنان بسیار اندک است.
کارکرد کنش های ارتباطیِ برون زبانی در داستان های مصطفی مستور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصطفی مستور، از داستان نویسان معاصر است که آثار داستانی اش از سوی مخاطبان و منتقدان مورد استقبال قرار گرفته است و برخی از آثار او به چندین زبان ترجمه شده است. در این نوشتار با نگاهی میان رشته ای بازتاب کنش های برون زبانی و کارکردهای عمده آن در داستان های مصطفی مستور شامل «عشق روی پیاده رو»، «استخوان خوک و دست های جذامی»، «من گنجشک نیستم»، «چند روایت معتبر»، «حکایت عشقی بی قاف بی شین بی نقطه»، «من دانای کل هستم»، «روی ماه خداوند را ببوس» مورد تحلیل قرار می گیرد. کنش های برون زبانی از کانال های مهم ارتباطات غیرکلامی است که بخش قابل توجهی از حجم روایت داستان را شامل می شود و مؤلفه هایی از جمله حرکات و اشارات چشم و ژست ها و رفتارهای فرد و... را در بر می گیرد. در این مقاله، ضمن بیان اهمیّت روایت کنش های ارتباطیِ برون زبانی در داستان نویسی و نقش آن در شکل گیری عناصر داستانی از جمله شخصیّت پردازی، درون مایه و... کارکردهای مختلف کنش های ارتباطی برون زبانی از جمله کارکردهای تأکیدی، تکمیلی، جانشینی، تکذیبی مورد بررسی قرار می گیرد و مشخص می شود که کدام یک از کارکردها در داستان های مستور بیشتر مورد توجه قرار گرفته است وکنش های ارتباطی چه نقشی در شکل گیری و پیشبرد روایت داستان های او دارد. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که کارکرد جانشینی در داستانهای مستور برجسته تر از سایر کارکردهاست، امّا از بین کارکردهایی که برای رفتار چشم مطرح می شود، بیان عواطف گسترده تر است. همچنین از رفتارهای غیرکلامیِ شخصیّتهای داستانها، درون مایه هایی چون بی تفاوتی، تنهایی، اندوه، بیقراری و اضطراب و... برداشت می شود.
بررسی و تحلیل عناصر داستان در چند داستان بازنویسی شده از شاهنامه برای نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی از شاهکارهای ادبی جهان و بزرگترین میراث فرهنگی ایرانیان است. این کتاب آکنده از مسایل و آموزه های اخلاقی، فرهنگی و تربیتی است. بهره مندی از این مفاهیم و آموزه ها تنها مختص گروه خاصی از جامعه (بزرگسالان) نیست بلکه نوجوانان برای آشنایی با هویت ملی خود به پیوند عمیقی با شاهنامه نیاز دارند. شاهنامه، نوجوانان را با تمدن، فرهنگ و گذشته پر افتخار کشور خویش آشنا می سازد. این آشنایی و ارتباط درگرو انجام بازنویسی های مناسب و خلاق از این اثر ارزشمند است. هدف این پژوهش بررسی و مقایسه چند متن بازنویسی شده(ساده و خلاق) از شاهنامه فردوسی، از دیدگاه اصول مهم داستانی (طرح، شخصیت پردازی، درون مایه، زاویه دید، صحنه پردازی) برای ارزیابی تفاوت ها و شباهت های ساختاری متن اصلی با متن بازنویسی شده و دست یافتن به اصول و شیوه های بازنویسی خلاق و مناسب برای گروه سنی نوجوان است.
نقد و تحلیل عناصر داستان در ده نمونه از شعرهای روایی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به نقد و تحلیل عناصر داستان در گزیده ای از شعر های روایی شاعران معاصر اختصاص یافته است. در این پژوهش، پس از مقدّمه که اشاره ای به اشعار روایی است، مهمترین عناصر داستان: شامل پیرنگ (طرح)، شخصیّت، دیدگاه، فضا و صحنه در ده شعر روایی معاصر بررسی شده است. برخی از این شعر های روایی دارای پیرنگی ساده و بر اساس زمان خطّی، و برخی دیگر پیچیده اند و بر اساس زمان غیر خطّی گسترش می یابند. شخصیّت های این شعر ها ساده، تمثیلی و در مواردی پویا هستند و شاعران با توصیفات مستقیم و غیر مستقیم، آنان را به خواننده معرفی می کنند. این شعر ها از زوایای مختلفی چون دانای کل (راوی سوم شخص)، منِ راوی (راوی اوّل شخص) و گفت و گو روایت می شوند و در بعضی از این شعر های روایی، مکالمه، عنصر درونی متن روایی است. شاعران با توصیف شخصیّت ها و محیط اطرافشان صحنه آرایی می کنند و این توصیفات فضایی کاملاً طبیعی را برای خواننده ترسیم می کند که زمان و مکان آنها کلّی است.
شخصیّت پردازی با رویکرد روانشناختی در داستان سیاوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عنصر «شخصیّت» از عناصر مهمّ داستان پردازی است. این عنصر متناسب با موضوع و مطابق با اصول و تکنیک های داستان پردازی نوین درگستره داستان های شاهنامه حضور دارد. پردازش هر شخصیّت به گونه- ای مؤثّر، سبب ایجاد ارتباط عمیق تر میان مخاطب و داستان می گردد تا جایی که شخصیّت ها از دنیای اسطوره ای و حماسیِ اغراق آمیز خارج می شوند و با تصویری زنده، ملموس و مطابق با عالم واقع، در برابر مخاطب متصوّر می شوند. از آنجا که داستان سیاوش بستر مناسبی برای نشان دادن هنر داستان پردازی فردوسی است، این پژوهش می کوشد قدرت شخصیّت پردازی فردوسی، شیوه های معرّفی شخصیّت، کنش و واکنش شخصیّت ها را مورد تحلیل قراردهد؛ همچنین با واکاوی علل واکنش شخصیّت ها در موقعیت های مختلف ژرف ساخت عمیقی از داستان نشان دهد و از این رهگذر به برداشتی روانکاوانه دست یابد. از تنه روانکاوی شخصیّت ها به درون گرایی سیاوش، پارانویایی بودن کاووس و شخصیّت پسیکوپاتی گرسیوز پی می بریم. همچنین می توان شاهد به کارگیری انواع مکانیسم های دفاعی بود . از جمله مکانیسم جابه جایی توسط رستم و سیاوش، مکانیسم دفاعیِ رجعت و پرخاشگری توسط گرسیوز و مکانیسم تلافی و فرافکنی توسط سودابه.
تحلیل محتوایی کمّی-کیفی عناصر داستانی قصّه های رسول پرویزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
163 - 199
حوزه های تخصصی:
بازخوانی و نقد تحلیلی آثار نویسندگان نسل دوّم داستان نویسی معاصر ایران، با ابزار و روش های نوین نویسندگی، جدا از کشف برخی از زوایای پنهان این آثار، برخی از توانایی ها یا کاستی های فن داستان نویسی نویسنده را نیز روشن می سازد. در این پژوهش، کلّیّه داستان های رسول پرویزی از زاویه هشت عنصر مهم داستان نویسی، به تفصیل نقد و بررسی شده است. روش مطالعه پژوهش حاضر، کتابخانه ای با رویکرد تحلیلی-توصیفی و با استقراء تام صورت پذیرفته است. نتایج به دست آمده در این تحقیق بیانگر آن است که رسول پرویزی از به کارگیری شگردهای مدرن داستان نویسی، بهره نبرده است؛ بدین معنا که شخصیّت ها اغلب ایستا هستند؛ پیرنگ ها بیشتر باز و خاطره گونه اند و داستان ها دارای وحدت موضوع و وحدت زمان و مکان نیستند. در مقابل، به کارگیری زبان طنز، شناخت کامل از شخصیّت های داستان در یک جغرافیای واحد و صمیمیّت در روایت، مابه ازای مناسبی است برای جبران فقدان صناعات جدید در مسیر جذابیّت داستان.