مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
عناصر داستان
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۸
9 - 30
حوزه های تخصصی:
«مقامات حریری» و «مقامات حمیدی» از جمله کتاب های نثر فنی و متکلف در دو زبان عربی و فارسی هستند که در این پژوهش «داستان سمرقندیّه» در هر دو اثر، از جهت ویژگی های داستان پردازی، چون پی رنگ، ساختار، بُن مایه، زاویه دید، صدا، زمان و مکان، توصیف، لحن، گفت وگو، شخصیت پردازی و درون مایه، مورد بررسی قرار گرفته و وجوه اشتراک و افتراق این داستان ها بیان شده است. داستان سمرقند در «مقامات حریری» درباره پیرِ رندی است که در روز، به وعظ مردم می پردازد و در پی جلب وجهه مذهبی در میان مردم است اما هنگام شب، تمام آنچه در روز، جماعت را بدان می خوانده نقض می کند. در داستان سمرقندِ «مقامات حریری» نیز پیری رند را مشاهده می کنیم که ابتدا از خسّت مردم سمرقند به تندی سخن می گوید ولی به مصلحت وقت، تغییر رویّه داده، به ستایش سمرقند و اهالی آن می پردازد. شباهت هایی که بین این دو مقامه وجود دارد بیانگر آن است که قاضی حمیدالدین در تألیف اثرش، به کتاب فاخر «مقامات حریری» نظر داشته و از آن به طرق مختلف بهره گرفته است.
بررسی تطبیقی رمان های «شیکاگو» از علاء الأسوانی و «همسایه ها» از احمد محمود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
53 - 79
حوزه های تخصصی:
رمان «شیکاگو»(2007م) یکی از قدرتمندترین و مخاطب پذیرترین رمان های معاصر جهان در حوزه فرهنگ و ادب است. علاء اسوانی (متولد 1957م) نویسنده نامدار مصری، در رمان «شیکاگو» به تعارض های زندگی مصری-آمریکایی می پردازد. تعارض هایی که حاصل رفتارهای یک جوان مصری در آمریکا است. احمد محمود (1310- 1381ش) از نویسندگان مکتب جنوب، در ایران است و رمان «همسایه ها» متناسب با دوره کودتای سال 1328 یعنی نیمه اول قرن 20 به نگارش در آمده است و به خواننده از لحاظ بسیاری از مسائل یکنواخت در نوع مشکلات و جو حاکم بر کشورها و مردم استعمارزده جهان سوم پرداخته و آن ها را به تصویر می کشد. سمبلیسم در هر دو اثر وجود دارد. زمان و مکان و تعدد شخصیت ها و طرح و پیرنگ و عناصر داستانی در هر دو بسیار قوی است. اسوانی از طریق جامعه روشنفکر به ظلم و تبعیض نگاه کرده و رسوخ بی کفایتی های هیأت حاکمه را در این بخش ازجامعه و حتی در خارج از مرزها می بیند. ولی احمد محمود نگاهی انتفادی به شرائط حاکم بر مردم دارد و این موضوع را با مضمون فقر و فلاکت دنبال کرده است.
تحلیل اجتماعی عناصر رمان طوق الطهاره از محمد حسن علوان با توجه ویژه به تکنیک های روایتگری و زاویه دیدِ اول شخص داستان
منبع:
پژوهش در آموزش زبان و ادبیات عرب سال ۴ زمستان ۱۴۰۱شماره ۶
168 - 188
حوزه های تخصصی:
محمدحسن علوان داستان نویس معاصر سعودى است که در داستان هایش به اوضاع اجتماعى این سرزمین توجه داشته است. ازجمله آثار او «طوق الطهاره» است که قهرمان اصلى آن شخصیت جوانى به نام «حسان» بوده که دچار پارادوکس های عاطفی بوده و فلسفه خویش را درباره عشق و رابطه با جنس مؤنث در چهارچوب آسیب های روانی برجا مانده از محیط اجتماعی امتحان می نماید. مهارت علوان در استفاده از تکنیک هاى روایت و زاویه دید مناسب موجب شده تا عنصر روایت بتواند نقش مؤثری در پیشبرد داستان، شخصیت پردازى، توصیف صحنه ها و وقایع و باورپذیرى داستان داشته باشد. تجربه و زندگى جوان سعودى و حادثه آزار جنسى وى در دوره مدرسه که منجر به ارتباط وى با زنان شده بود در کنار بیان اوضاع اجتماعى جامعه عربستان سعودى در داستان مذکور مشهود است. هدف از این اثر، تحلیل فرهنگی و اجتماعی عناصر داستانى به ویژه تکنیک های روایت و زاویه دیدِ داستان «طوقُ الطهاره» اثر محمدحسن علوان است که توانسته در داستان نویسى معاصر سهمى داشته باشد. این پژوهش عناصر داستانى را در داستان مذکور با روش مطالعه کتابخانه ای و توصیفی – تحلیلى بررسى می نماید. صریح، ساده و شفاف بودن زبان نویسنده و دور بودن از پیچیدگى و ابهام، رئالیست بودن داستان را به مخاطب مى نمایاند. نویسنده در آن، نظام حاکم بر عربستان سعودى را موردانتقاد قرار داده و از وضعیت حاکم بر سرزمینش سخن مى گوید. عناصر بارز داستان نویسى وى عبارت اند از: مقدمه یا شروع داستان، درون مایه، پیرنگ، گره افکنى، کشمکش، هول و ولا، بحران و نقطه اوج، شخصیت، زاویه دید، زمان، مکان و گفتگو.
بررسی نقادانه ی روایت ها و داستان های کتاب فارسی چهارم دبستان و ارائه راهکارهای برون متنی تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش برآن است تا هم زمان با بررسی ابزارهای روایی و عناصر داستان های فارسی چهارم دبستان و یافتن آبشخور اصلی آن ها و نیز صورت دادن فعالیت های متنوع کلاسی و کارگاهی، مؤلفه های نقد خواننده محور را در درس ها بکاود، رویکردهای آموزشی و لذت بخشی در هر درس را ارزیابی کند، تا به صورت ملموس تری به کنش و واکنش ذهن کودک و متن داستان نزدیک شود و برپایه ی آن راهکارها و فعالیت های آموزشی متناسب با محتوا پیشنهاد دهد. این پژوهش براساس هدف، از نوع توسعه ای و براساس ماهیت داده ها، هم زمان از دو نوع توصیفی و پیمایشی است؛ یعنی روش گردآوری اطلاعات در بخش های توصیفی، به صورت کتابخانه ای بوده و در قسمت هایی که براساس پیمایشی است به مصاحبه و پرسش شفاهی با دانش آموزان پرداخته شده است. از این طریق مشخص شد که آن دسته از داستان های کتاب که از منظر ساختاری نقص کمتری دارد، هم زمان دو رویکرد آموزشی و لذت بخشی دارند و درنتیجه بیشتر توجه و اقبال دانش آموزان را به خود جل می کنند.
تحلیل و بررسی و مقایسۀ تطبیقی مؤلفههای ادبیات پلیسی و کارآگاهی در آثار آگاتا کریستی و اسماعیل فصیح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
۲۳۹-۱۸۳
حوزه های تخصصی:
اسماعیل فصیح از نویسندگان صاحب نام و پرکار در زمینه ادبیات داستانی به ویژه ادبیات پلیسی و کارآگاهی است که شماری از آثار وی مانند شهباز و جغدان، شراب خام، درد سیاوش، دل کور و... بیشتر جنبه پلیسی و کارآگاهی دارند. با وجود شهرت این نویسنده، همان طور که نتایج این پژوهش نشان می دهد، او تا حد زیادی تحت تأثیر آگاتا کریستی و رمان های جنایی او بوده است؛ به طوری که با مقایسه تطبیقی آثار پلیسی این دو نویسنده می توان به بسیاری از مؤلفه های مشترک در زمینه ادبیات پلیسی در آثار ایشان دست یافت. اسماعیل فصیح نه تنها در انتخاب زبان راوی و نوع شخصیت پردازی بلکه حتی در انتخاب پی رنگ برخی داستان ها نیز تحت تأثیر آگاتاکریستی بوده است. این ادعا را می توان از طریق مقایسه متن آثار هر دو نویسنده اثبات کرد. نویسندگان کوشیده اند در این پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی و با شیوه اسناد کتابخانه ای میزان تأثیرپذیری فصیح را از آگاتا کریستی تبیین و اثبات کنند. کاری که تاکنون از سوی پژوهشگران و ناقدان ادبیات داستانی صورت نگرفته است و در نوع خود تازگی دارد.
واکاوی تطبیقی گونه های روایت در سمک عیار و کنت مونت کریستو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
242 - 259
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی و تحلیل گونه های روایت در «سمک عیار» و «کنت مونت کریستو» می پردازد. «سمک عیار» بزرگترین میراث منثور ما در قرن ششم هجری است و «کنت مونت کریستو» اثر الکساندر دوما در قرن نوزدهم میلادی خلق شد که در دسته بندی های ادب داستانی در ذیل رمانس قرار می گیرند. چگونگی کاربرد گونه های روایت در این دو اثر برجسته ایرانی و فرانسوی مسأله اصلی این پژوهش است که با روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار می گیرد. روایت مهم ترین عنصر داستانی این آثار است، نویسندگان علاوه بر نمایش نوع راوی به شخصیت پردازی و توصیف نیز پرداخته اند. یافته ها حکایت از این دارد که راوی در «سمک عیار» و «کنت مونت کریستو» دانای کل نامحدود ناهمسان متن گراست و گونه های روایت درآن ها به دو صورت سوم شخص مفرد و اول شخص جمع مشاهده شدند. در «سمک عیار» و «کنت مونت کریستو» چندگونگی روایت وجود دارد که باعث جذابیت بیشتر آن ها شده است. راوی در هر دو اثر منتخب عملکرد مشابه دارد؛ درون نمای بیرونیست.
بررسی ساختاری بازنویسی های مژگان شیخی از حکایات گلستان سعدی برای کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نویسندگان پرکار در زمینه بازنویسی متون کهن ادبی، خانم مژگان شیخی است که برخی از حکایات گلستان، بوستان، کلیله ودمنه، قابوسنامه، منطق الطیر و... را برای کودکان بازنویسی کرده است. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از ابزار گردآوری اطلاعات کتابخآن های به بررسی ساختاری داستان های بازنوشته ی این نویسنده از شش حکایت گلستان سعدی برای کودکان و مقایسه ی آن ها با متن اصلی می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد در چارچوب کلی اثر تغییر محسوسی صورت نگرفته، اما پیرنگ بازنوشته ها گسترده تر از متن اصلی شده است. توصیف عملکرد و ظاهر شخصیت ها، افزایش گفت وگوها و در نمونه هایی واگویه های درونی، از شگردهای بازنویس برای جذاب ترکردن داستان است. لحن گفت وگوها، از صورت ادبی و شاعرانه به لحنی ساده و تا حدودی متناسب با شخصیت ها تغییر کرده است. زاویه دید در تمام متن های بازنوشته، راوی دانای کل است که بازنویس در بعضی حکایت ها زاویه دید را به زاویه دید نمایشی نزدیک کرده، ولی تغییری در محتوا و درون مایه ایجاد نکرده است. شیخی در نام گذاری اشخاص ابتکاری نداشته و از اسامی عام به کاررفته در متن اصلی استفاده کرده است. زبان در متن بازنوشته، ساده و رسمی است؛ اما گاهی واژه های دشوار، جملات طولانی، حذف های نادرست و استفاده زیاد از حرف ربط «و» بین جملات، به سادگی و روانی متن آسیب رسانده است. در تمام داستآن ها به طور چشمگیری از اصطلاحات و کنایه های عامیانه، استفاده شده است که برخی برای مخاطب نامفهوم و دشوار است. با آنکه بازنویس در پرداخت اثر گاهی به موفقیت هایی دست یافته است، اما نیاز است که بازنوشته های خود را به ظرافت ها و شگردهای هنری سعدی بیشتر نزدیک کند.
بررسی واکاوی عنصر غافلگیری در آثار اُ.هنری و محمدعلی جمال زاده
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵
283 - 305
حوزه های تخصصی:
غافلگیری یا همان پیچش ناگهانی در داستان یکی از عناصر مهم در پیرنگ و طرح داستان است. اُ.هنری، از بزرگترین نویسندگان داستان کوتاه جهان، به دلیل استفاده از لطافت طبع، بازی با واژه ها، شخصیت پردازی و پایان غافلگیرانه و هوشمندانه در انتهای داستان هایش مشهور است. در مقابل، جمال زاده نیز از نویسندگان پیشتاز در ادبیات داستانی معاصر است که با همین عنصر برخی از داستان هایش را به پایان رسانیده است. در این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی به بررسی غافلگیری و وجوه اشتراک و افتراق این عنصر در داستان های کوتاه اُ.هنری و جمال زاده پرداخته شده است. مطالعه موردی در این جستار سه داستان کوتاه از اُ.هنری (پلیس و سرود کلیسا، پاندول و آخرین برگ) و سه داستان کوتاه از محمد علی جمال زاده (کباب غاز، پاشنه کش و دوستی خاله خرسه) است. یافته های پژوهش نشان می دهد که عنصر غافلگیری در آثار هر دو نویسنده بارز است با این تفاوت که غافلگیری در داستان های اُ.هنری از لحاظ روابط علت و معلولی قوی تر از آثار جمال زاده است و همین امر باعث ایجاد پیرنگ های قدرتمندتری در داستان های وی شده است.
حکایت «میوه خوردن غلام نزد پادشاه» در ادب عربی و فارسی بررسی آبشخورها و تحلیل عناصر داستانی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
723 - 751
حوزه های تخصصی:
داستان میوه خوردن غلامی نزد خواجه اش از جمله داستان های تعلیمی است که در ادبیات عربی و فارسی صورت هایی از نثر و نظم آن یافت می شود. قدیم ترین مأخذ این روایت مربوط به ادبیات عربی در کتاب الإمتاع والمؤانسه از ابوحیان توحیدی (قرن چهارم) است. پس از آن نمونه های نثر و نظم عربی و فارسی تا پایان قرن نُه آن را ذکر کرده اند. مولانا و عطار نیز در ادبیات فارسی خلاقانه به بازآفرینی منظوم این روایت پرداخته اند. این داستان که با دو روایت مختلف ذکر شده است به یک نتیجه گیری اخلاقی یکسانی که عبارت است از امانت داری و تعهد منتهی می شود. بدین رو بررسی آبشخورهای این حکایت، نه تنها آیندگان را با تجریبات اقوام گوناگون آشنا می کند بلکه به حفظ و ضبط فرهنگ و تاریخ پیشینیان نیز می پردازد. در این پژوهش ضمن مأخذیابی و مقایسه منابع عربی و فارسی روایت، به بررسی عناصر داستانی آن از جمله درون مایه، پیرنگ، شخصیت، گفت و گو، زاویه دید و صحنه می پردازیم و مشخص می کنیم مآخذ منظوم فارسی تا چه اندازه به مأخذ قدیم عربی شباهت دارند. از مهم ترین نتایج این بررسی که براساس شیوه قیاسی تطبیقی به انجام رسیده، این است که مضمون حکایت در همه مآخذ عربی و فارسی یکسان است و حکایات منظوم فارسی با الهام گیری از منابع کهن، مضمونی یکسان را با ساختاری متفاوت به نظم کشیده اند.
مطالعه تطبیقی عناصر داستانی منظومه خسرو و شیرین نظامی و خورشید خاوه ر لطفی کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲ و ۸۳
111 - 136
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی با بهره گیری از روش مقایسه، به مطالعه و بررسی موضوعات متنوع ادبی در زبان های گوناگون و زمان های مختلف می پردازد. داستان های غنایی منظومی به زبان کردی وجود دارد که گاه متأثر از خسرو و شیرین نظامی به وجود آمده اند و تاکنون پژوهش درخور توجهی در مورد آنها انجام نگرفته است. بررسی این منظومه ها و مقایسه آنها با خسرو و شیرین نظامی، به دریافت برخی پیوندها و تعاملات ادبی میان آنها می انجامد. این تحقیق که با روش کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده، در پی پاسخ به این پرسش بوده است که: مقایسه عناصر داستان در منظومه های «خسرو و شیرین» نظامی با «خورشید خاوه ر» لطفی کار، چه شباهت ها و تفاوت هایی را به دست می دهد؟
نتایج این پژوهش نشان می دهد که منظومه خورشید خاوه ر لطفی کار که به گویش کُردی ایلامی سروده شده است، ضمن اثرپذیری از خسرو و شیرین، به دلیل برخی نوآوری های ادبی و داستانی، با منظومه نظامی تفاوت بسیاری دارد؛ اما از منظر درون مایه، لحن، کشمکش، شخصیت پردازی، مکان و گفت وگو، با هم اشتراکاتی دارند.