تحلیلی بر واژگان غنایی در منظومه های عاشقانه عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۴
75 - 108
حوزههای تخصصی:
واژگان یک متن، صرف نظر از محتوا و نوع اثر، اولین پل ارتباطی با مخاطب به شمار می رود و با نوع آواها و ویژگی های ساختاری و سپس با معانی که درصدد انتقال آنها است، ویژگی های صوری یک متن را می سازد. جایگاه الفاظ و واژگان در پیدایش شعر، دغدغه ای است که پیش از پرداختن به اصول حاکم بر شعر، از سوی منتقدان ادبی همواره مطرح بوده است. گاه واژگانی در معنای قراردادی خود استفاده نمی شود و در تحلیل ابیات و با توجه به دیگر واژگان آن، معنایی متفاوت به خود می گیرد. هم چنین است کلمات نمادینی که در متون ادبی با هاله ای از معانی به کار می رود و لزوماً ذهن مخاطب را به سمت یک مدلول خاص سوق نمی دهد. بنابراین در متون ادبی، رسیدن به «جان کلام» باید با توجه به مؤلّفه ها و مختصات گوناگون و چند جانبه آن صورت پذیرد. در این پژوهش سه داستان عاشقانه و رمزی «شیخ صنعان» از منطق الطیر، «شاه و کنیزک» از مثنوی و سلامان و ابسال جامی، گزینش و واژگان شاخصی که در شعر غنایی مطرح است، در آنها بررسی شده است. مهم ترین دستآورد این تحلیل، حاکی از آن است که بسیاری از واژگان غنایی در منظومه های عاشقانه رمزی در ظاهر صبغه ای غنایی و در باطن معنایی نمادین دارد.