مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
بازاریابی عصبی
منبع:
راهبرد سال ۳۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۹۸
159 - 192
حوزه های تخصصی:
استفاده از ابزارهای بازاریابی مدرن، همچون بازاریابی عصبی در تحقیقات اخیر گسترش یافته است و باتوجه به سرمایه گذاری های متعدد در استفاده از این ابزارها در انتخابات سیاسی کشورهای توسعه یافته، این ابزار می تواند نقش مهمی را در شناخت و بررسی ترجیحات رای دهندگان ایفا کند. همچنین، بررسی نحوه تفکر افراد می تواند به درک و پیش بینی بهتر ترجیحات، تصمیمات و رفتار رای دهندگان منجر شود. پژوهش حاضر با استفاده از ابزار ردیابی چشم، به دنبال بررسی تاثیر نحوه تفکر بر میزان توجه دیداری رای دهندگان به عناصر مختلف تبلیغات سیاسی منتشرشده در شبکه های اجتماعی، بوده است. براساس نتایج تحقیقات گذشته، نحوه تفکر، بر میزان توجه دیداری تاثیرگذار بوده است. نتایج پژوهش حاضر با آماره F مدل تقریبا بیش از 3.5 و در سطح معناداری 1% و 5% ، نشان داد که نحوه تفکر شهودی منجر به توجه دیداری بیشتر به عکس ها در مقایسه با متن ها و عکس های کاندیداها در مقایسه با عکس های مفهومی شده است. درمقابل، نحوه تفکر منطقی منجر به توجه دیداری بیشتر به متن ها در مقایسه با عکس ها و عکس های مفهومی در مقایسه با عکس های کاندیداها شد.
بررسی رابطه بین ابعاد بازاریابی عصبی و رضایت مشتریان در بانک مسکن استان کردستان
منبع:
منابع و سرمایه انسانی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
161 - 140
حوزه های تخصصی:
صنعت بانکداری در جهان بهنگامی آغاز گردید که داد و ستد و مبادله کالا (غیر از مبادلات جنس به جنس) بین مردم شروع و حتی با گسترش تجارت پیش از آنکه پول به مفهوم جدید مورد استفاده قرار گیرد نیاز به خدمت موسسات بانکی محسوس تر گشت و احتیاج به یک وسیله پرداخت و سنجش ارزشها و بالاخص وصو ل مطالبات از مشتریان دور و نزدیک با وجود خطرات ناشی از نقل و انتقال پول ایجاب میکرد که این فعل و انفعال توسط مؤسساتی بنام بانک انجام گیرد. یکی از مباحث مهم در عملکرد رفتار مشتریان ، درک چگونگی تصمیم گیری مشتریان می باشد که همیشه مورد توجه محققان ، بازاریان و مدیران صنعتی است. بازاریابی عصبی حاصل ادغام دو رشته علمی علوم اعصاب و بازاریابی می باشد. بازاریابی عصبی شاخه ی جدیدی از تحقیقات بازاریابی است که به مطالعه ی بررسی پاسخ موثر حسی، شناختی و عاطفی محرک های بازاریابی مشتریان می پردازد. در گذشته فرض براین بود که از راه تطبیق با نیازهای مشتریان می توان به وفاداری مشتری دست یافت. با توجه به تعداد زیاد جامعه آماری، محقق اقدام به نمونه گیری چند مرحله ای کرده که به صورت خوشه ای و تصادفی ساده بوده است. ابزار اندازه گیری این پژوهش پرسشنامه است که برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون آماری متناسب با سوالات استفاده شده است . نتیجه این پژوهش حاکی از این است که ابعاد بازاریابی عصبی بر رضایت مشتریان تأثیر گذار است .
بازاریابی در بانکداری نوین
منبع:
شاخص کارآفرینی سال ششم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۹
96-107
حوزه های تخصصی:
صنعت بانکداری از ارکان اصلی هر اقتصادی به حساب می آید و مشتریان نقش کلیدی در آن دارند. بنابراین می توان ابراز توجه ویژه به نیازها و خواسته های مشتریان را از جمله موضوعات پراهمیت ایران و جهان محسوب نمود. بازاریابی به تلاش برای ارتباط بین ارزش محصول یا خدمات و مشتری گفته می شود. بازاریابی گاهی اوقات به هنر فروش نیز معروف است. ولی فروش یکی از توابع کوچک بازاریابی به حساب می آید. بازاریابی موفق مستلزم برخورداری از محصول مناسب در زمان و مکان مناسب است و اطمینان از اینکه مشتری از وجود محصول مطلع است؛ از این رو موجب سفارش های آینده می شود. بازاریابی، فرآیندی است که بین توانایی های شرکت و نیازهای مشتریان تعادل ایجاد می کند. امروزه پیشرفت تکنولوژی و دانش بشری بر حیطه بازاریابی نیز تأثیرگذار بوده به نحوی که رشته جدیدی تحت عنوان نورومارکتینگ یا بازاریابی عصبی به وجود آمده است. در این روش اعتقاد بر این است که مطالعه بیولوژی و فیزیکی مغز مهم ترین راه برای شناخت رفتار خریداران محصول یا خدمات است. برای بررسی میزان تأثیر گذاری تبلیغات بر روی ذهن و تصمیم انسان ها تنها یک راه مطمئن وجود دارد آن هم اندازه گیری فعالیت مغزی آن ها در برابر محرک های تبلیغی ارائه شده است. کارکرد قسمت های مختلف مغز تا چه اندازه ا ی در رفتار مشتری تأثیر داشتند؟ کدام قسمت موافق خریدن محصول بوده و چرا؟ کدام قسمت مخالف خریدن محصول بوده و چرا؟ عوامل مختلفی بر روی تصمیم گیری انسان ها تأثیر میگذارد برخی از این عوامل شناختی هستند و برخی دیگر هیجانی، تعدادی هم از هر دو عامل تشکیل شده اند. نورومارکتینگ علم جدید تحقیقات بازار است که به مطالعه پاسخ های حسی - حرکتی، شناختی و عاطفی مشتریان در برابر محرک های ارائه شده در بازار می پردازد و از ابزار هایی مانند دستگاه نوار و عملکرد مغز و ابزار های دیگر برای اندازه گیری فعالیت قسمت های مختلف مغز در هنگام مواجه با محرک ها استفاده می کند. این مقاله به صورت مروری حاصل مطالعه چندین کتاب و مقاله است که نویسنده تلاش نمود تا تأثیر مغز بر میزان؛ نوع و زمان خرید را بررسی نماید.
واکنش های مغزی هواداران در پاسخ به مسئولیت اجتماعی ورزشکاران مشهور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هواداران ورزشی همواره بخش مهمی از موفیقت صنعت فوتبال هر کشوری می باشند. هدف پژوهش حاضر ارزیابی واکنش های مغزی هواداران در پاسخ به فعالیت های مسئولیت اجتماعی ورزشکاران مشهور و متعاقب آن رفتارهای حامی جامعه آنان بود. روش کار: با استفاده از ابزار بازاریابی عصبی (الکتروآنسفالوگرافی) و از طریق یک طرح نیمه تجربی به ارزیابی واکنش های مغزی هواداران نسبت به فعالیت های مسئولیت اجتماعی یک ورزشکار مشهور پرداخته شد. یافته ها: یافته های الکتروآنسفالوگرافی مغز ۲۹ مشارکت کننده در پژوهش نشان داد مسئولیت اجتماعی ورزشکار مشهور می تواند واکنش های مغزی متفاوتی در مقایسه با ورزشکار غیرمشهور در هواداران ایجاد کند و قشر کمربندی خلفی مغز آزمودنی ها در واکنش به فعالیت های مسئولیت اجتماعی ورزشکار مشهور بیشترین فعالیت را دارا بود. همچنین فعالیت های مسئولیت اجتماعی ورزشکار مشهور، تمایل به رفتارهای حامی جامعه از سوی مشارکت کنندگان پژوهش را افزایش می دهد (۰۰۱/۰=P). این موضوع در هنگام تفکیک جنسیتی مشارکت کنندگان، تنها در مشارکت کنندگان زن معنادار بود (۰۰۱/۰=P). نتیجه گیری: مدیران بازاریابی و همچنین ورزشکاران حرفه ای می توانند از طریق یافته عصبی پژوهش های بازاریابی عصبی به کشف راهبردهای بازاریابی نوین، ارتباطات بازاریابی، تبلیغات، محصولات و خدمات جدید بپردازند و آنها را با توجه به نیازهای مشتریان طراحی کنند.
نقش آگهی های تبلیغاتی مرتبط با ورزش در پارک در تغییرات امواج مغزی افراد با استفاده از QEEG(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت ورزشی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۵۵)
1197 - 1213
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی نقش انواع آگهی های تبلیغاتی منطقی و هیجانی مرتبط با ورزش در پارک در تغییرات امواج مغزی افراد با استفاده از الکتروانسفالوگرافی کمی بود. تحقیق حاضر، کاربردی و نیمه تجربی بود. جامعه آماری تحقیق شهروندان شهر اصفهان بودند که تاکنون برای فعالیت ورزشی به پارک ها مراجعه نکرده اند. افراد 25 تا 35 ساله و تعداد 24 نفر (12 زن و 12 مرد) به عنوان نمونه انتخاب شدند. امواج مغزی افراد در دو مرحله پیش آزمون (مشاهده صفحه سفید) و پس آزمون (مشاهده تصاویر منطقی و هیجانی) ثبت شد. از QEEG برای ثبت و کدنویسی امواج مغزی، و به منظور تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی (ویلکاکسون) با نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد امواج مغزی افراد در مرحله پس آزمون (مشاهده تصاویر منطقی و هیجانی) نسبت به مرحله پیش آزمون (مشاهده صفحه سفید) کاهش یافت، که این کاهش هنگام مشاهده تصاویر هیجانی بیشتر بود. از آنجا که کاهش امواج آلفا نشان دهنده افزایش توجه و بار شناختی است، به متولیان امر ورزش همگانی و به خصوص ورزش در پارک های شهر اصفهان پیشنهاد می شود به منظور تهییج شهروندان به ورزش و فعالیت بدنی در پارک ها از جاذبه های تبلیغاتی، به ویژه جاذبه های هیجانی، استفاده کنند.
تأثیر بازاریابی خیرخواهانه و تبلیغ بر تصمیم به خرید محصولات ورزشی: رویکرد نیمه تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت ورزشی مرداد و شهریور ۱۴۰۰ شماره ۶۷
63 - 88
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نیمه تجربی تأثیر بازاریابی خیرخواهانه و تبلیغ بر تصمیم به خرید محصولات ورزشی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی بود و به صورت نیمه تجربی انجام گرفت. جامعه آماری دانشجویان رشته تربیت بدنی در محدوده سنی 25 تا 35 سال بودند که 40 نفر داوطلب از آن ها (20 زن و 20 مرد) به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور تهیه ابزار پژوهش تصاویر متناسب با دو استراتژی خیرخواهانه و تبلیغ تهیه و روایی تصاویر به تأیید 10 نفر از متخصصان بازاریابی ورزشی رسید. از دستگاه الکتروآنسفالوگرافی Enobio، 20 کاناله برای ثبت امواج، پرسشنامه برای سنجش تصمیم به خرید و شکل های خودارزیابی برای سنجش انگیختگی و لذت استفاده شد. با نگرش به نقش لوب فرونتال در توجه، موج آلفا و بتا در این ناحیه از مغز توسط کانال های F3، F4 و FZ بررسی شد. به منظور استخراج امواج از داده های الکتروانسفالوگرافی کمّی از نرم افزار متلب b 2013 و برای تجزیه و تحلیل دادها با روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل آزمون فریدمن و رگرسیون لجستیک دووجهی، از نرم افزاراس پی اس اس نسخه 22 استفاده شد. نتایج نشان داد میزان تغییرات امواج آلفا و بتا در راهبرد خیرخواهانه بیشتر از راهبرد تبلیغ بود و این راهبرد درگیری بیشتری در ناحیه فرونتال ایجاد کرد. همچنین نتایج نشان داد پاسخ های عصبی-روان شناختی درصد درخور توجهی از تصمیم به خرید مصرف کننده را تبیین کردند؛ بنابراین بازاریابان و پژوهشگران می توانند با رعایت این نتایج در راهبردهای ترویجی خود زمینه اثربخشی هرچه بیشتر فعالیت های ترویجی شان را فراهم آورند .
تحلیل سیگنال های EEG به کمک طیف های مرتبه بالا در کاربرد بازاریابی عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک چگونگی تصمیم گیری مصرف کنندگان، یکی از مباحث موردتوجه پژوهشگران، بازاریابان و مدیران صنعتی است. در این مقاله از سیگنال های مغزی (EEG) 25 شرکت کننده در زمان مشاهده 14 محصول مختلف استفاده شده است. ابتدا سیگنال های EEG پیش پردازش شده و سپس ویژگی هایی از طیف های مرتبه بالا (HOS) به صورت مجموع اندازه دوطیفی ها، مجموع مربع اندازه دوطیفی ها، مجموع اندازه دوهمدوسی ها و مجموع مربع اندازه دوهمدوسی ها در هریک از 10 محدوده صفحه دوفرکانسی و همچنین در کل محدوده فرکانسی و ویژگی های آزمون هاینیچ نظیر مقدار خی دو (CSV)، اﺣﺘﻤﺎل ﻫﺸﺪار ﮐﺎذب (Pfa) وLambda به منظور بررسی ارتباط حالت های دوست داشتن و دوست نداشتن محصول استخراج شده است. جمعاً 48 ویژگی برای هر کانال سیگنال EEG محاسبه شده که با احتساب 14 کانال برای هر نمونه 672 ویژگی به دست آمده است. ویژگی های برتر به کمک الگوریتم ژنتیک (GA) و روش نزدیک ترین همسایه در مدل رپر انتخاب شد و درنهایت با شبکه عصبی پرسپترون چندلایه (MLP) و ماشین بردار پشتیبان (SVM) طبقه بندی شد. در مرحله انتخاب ویژگی، 206 ویژگی حاصل شد. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی به کمک SVM با هسته گوسی توانسته به طور میانگین روی کلیه کاربران به صحت 73.24درصد برسد؛ بنابراین، مشاهده می شود روش پیشنهادی عملکرد مناسبی در تشخیص حالت های دوست داشتن و دوست نداشتن محصول دارد و در کاربرد بازاریابی عصبی مفید است.
تحلیل عوامل پیش برنده و بازدارنده بازاریابی عصبی در حوزه تبلیغات؛ مطالعه ای با رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازاریابی عصبی، علم میان رشته ای خلّاقانه ای است که به سرعت در پژوهش های شناخت مصرف کننده در سراسر جهان در حال رشد است؛ ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف تحلیل عوامل پیش برنده و بازدارنده بازاریابی عصبی در حوزه تبلیغات و کاهش شکاف نظری موجود در این حوزه انجام شد. رویکرد پژوهش، کیفی با روش تحلیل محتوا بود. جامعه مطالعه شده خبرگان و متخصصان در حوزه بازاریابی و علوم اعصاب با تحصیلات، تخصص و تجربه مرتبط بودند. روش نمونه گیری، قضاوتی و گلوله برفی بود. گردآوری داده ها به کمک مصاحبه های نیمه ساختارمند تا دست یابی به اشباع نظری داده ها (14خبره) ادامه پیدا کرد. اعتبار مصاحبه ها از روش مثلث سازی، مطرح کردن پرسش ها به چند روش و استفاده از چند مصاحبه کننده تأیید شد. برای آگاهی از میزان پایایی از روش کدگذاری مجدد و محاسبه درصد توافق درون موضوعی بهره گیری شد. نتایج نشان داد عوامل پیش برنده بازاریابی عصبی در حوزه تبلیغات با 20 مفهوم و 88 کد شامل سه دسته پیشران های مرتبط با کسب وکار (8 مفهوم)، پیشران های مرتبط با بازاریابان و آژانس های تبلیغاتی (8 مفهوم) و پیشران های مرتبط با مصرف کنندگان (4 مفهوم) و عوامل بازدارنده بازاریابی عصبی در حوزه تبلیغات با 22 مفهوم و 114 کد شامل سه دسته بازدارنده های مرتبط با کسب وکار (7 مفهوم)، بازدارنده های مرتبط با بازاریابان و آژانس های تبلیغاتی (9 مفهوم) و بازدارنده های مرتبط با مصرف کنندگان (6 مفهوم) هستند
در باب اخلاق بازاریابی عصبی و بازاریابی حسی
در این مقاله چند مورد از موضوعات اخلاقی کلیدی مربوط به ظهور حوزه های مرتبط با بازاریابی عصبی و بازاریابی حسی در سال های اخیر بررسی می شود. حال که این تکنیک های جدید واقعاً توانایی پیش بینی خود را نسبت به سایر تکنیک های سنتی تر از قبیل رویکردهای آزمایش رفتار یا روانشناسی مصرف کننده در بازاریابی به رخ کشیده اند، سؤالاتی پیرامون اخلاق تحریک «دکمه خرید» مغز مصرف کنندگان به وجود آمده است. در اینجا سؤال این است که دقیقاً چه چیزی در مورد «نگریستن به درون ذهن مصرف کننده» بسیار خاص و نگران کننده است؟ من بحث خواهم کرد که در مورد ترس های عمومی پیرامون بازاریابی عصبی، حداقل تاکنون و تا جایی که من می بینم، در آینده نزدیک و قابل پیش بینی اغراق شده است. با این حال، من می خواهم نگرانی هایی را در مورد تأثیر فزاینده بازاریابی حسی بر رفتارمان (با تأکید ویژه بر دنیای بازاریابی موارد غذایی و نوشیدنی) مطرح کنم. در نهایت، من بر این باورم که مصرف کننده در آینده ممکن است از رویکردهای نوظهور الهام گرفته از علوم اعصاب در بازاریابی حسی ترس زیادی داشته باشد. در واقع ممکن است طولی نکشد که همه ما در خصوص طیفی از عادت های غذایی نه چندان سالم به خودمان «تلنگر» بزنیم. همچنین من معتقدم تدوین دستورالعمل های اخلاقی روشن برای کسانی که در این حوزه کار می کنند به یک مسئله بسیار حائز اهمیت تبدیل خواهد شد.
تشخیص ترجیحات مصرف کننده از سیگنال های EEG به کمک تبدیل موجک گسسته، پیچیدگی لمپل زیو و شبکه عصبی عمیق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازاریابی عصبی به کارگیری عصب روان شناسی در پژوهش های بازاریابی است تا به کمک فناوری های نوین به مطالعه حسی حرکتی رفتار مصرف کننده مانند پاسخ های شناختی و احساسی به محرک های بازاریابی بپردازد. عملکرد سیستم های تشخیص اولویت مبتنی بر سیگنال های مغزی (EEG) به انتخاب مناسب روش های استخراج ویژگی و الگوریتم های یادگیری ماشین بستگی دارند. در این مقاله از سیگنال های EEG 25 شرکت کننده در زمان مشاهده 14 محصول مختلف استفاده شده است. در اینجا ابتدا سیگنال های EEG توسط پالایه های میان گذر و ساویتزکی گولای پیش پردازش می شوند و ویژگی های تبدیل موجک گسسته (DWT) و پیچیدگی لمپل زیو (LZC) از آنها استخراج می شود. سپس ویژگی های بهنجارشده به دو بخش آموزش و آزمون تقسیم می شوند. سپس ویژگی های بهنجارشده به شبکه عصبی عمیق (DNN) چهار لایه برای پیش بینی نتیجه آموزش داده می شوند و درنهایت پس از انجام آموزش، مدل پیشنهادی آماده پیش بینی است. برای ارزیابی عملکرد مدل پیشنهادی از مؤلفه های دقت، فراخوانی و صحت استفاده شده است. نتایج نشان می دهد مقدار مؤلفه های دقت 82درصد، فراخوانی 5/87درصد و صحت 5/87درصد برای تشخیص دو دسته پسندیدن و نپسندیدن پس از پنج بار متوسط گیری حاصل شده است. در این پژوهش اثر تبلیغات بر فعالیت مغز مصرف کنندگان با تحلیل سیگنال های EEG بررسی شد. نتایج تجربی بر روی مدل پیشنهادی نشان می دهد که مطالعات دراین زمینه می تواند باعث تغییر و بهبود راهبردهای بازاریابی برای بهبود عملکرد تولیدکننده و رضایت مصرف کننده شود و درنهایت، به منفعت متقابل منجر شود.
بررسی تجربۀ چشایی برندهای متفاوت ماءالشعیر در بین ورزشکاران دونده دانشگاه فردوسی مشهد از دیدگاه بازاریابی عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باتوجه به این موضوع که انواع مختلفی از نام های تجاری ماءالشعیر در کشور ایران وجود دارد و هر کدام علاقه مندان و دوستداران مخصوص به خود را به ویژه در بین ورزشکاران دارد و همچنین، با اشاره به اینکه به طور دائم بین این نام های تجاری برای جلب توجه مشتری رقابت وجود دارد، روش های بازاریابی عصبی می تواند اطلاعات مفیدی را در این حوزه به افراد ارائه دهد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تغییرات توان امواج مغزی ورزشکاران دونده در پاسخ به انواع نام های تجاری ماءالشعیر به روش الکتروآنسفالوگرافی از دیدگاه بازاریابی عصبی است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، اکتشافی است که به روش تجربی انجام شده است. در پژوهش حاضر فعالیت امواج مغزی 14 داوطلب در مناطق پیش پیشانی، پیشانی و پس سری به روش الکتروآنسفالوگرافی ضبط و تجزیه و تحلیل و سپس برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی وابسته و تحلیل واریانس استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که در میان افراد استفاده کننده از برند های جوجو و ایستک در امواج تتا، آلفا و بتا و نیز در میان افراد استفاده کننده از برند عالیس، دلستر و هی دی در امواج تتا تفاوت معناداری وجو ندارد (sig>0.05)؛ اما در میان افراد استفاده کننده از برند عالیس، دلستر و هی دی در امواج آلفا و تتا تفاوت معناداری وجود دارد (sig<0.05). به طور کلی، افزایش فعالیت موج آلفا و بتا به معنای افزایش فعّال شدن مدارهای عصبی برای توجه، حافظه کاری و یکپارچگی حسی-حرکتی است. در پژوهش حاضر ایجاد تفاوت معنادار در امواج آلفا و بتا استفاده کنندگان از برند عالیس، دلستر و هی دی نشان دهنده ترجیح بیشتر مصرف کنندگان به این برندهاست؛ بنابراین از طرفی، برندهای جوجو و آیستک برای تأثیرگذاری بیشتر بر مصرف کنندگان باید طعم و مزه را بیشتر جذاب کنند و از طرف دیگر، بهتر است که شرکت ها و تولیدکنندگان ماءالشعیر از روش های نوین برای بررسی ترجیحات مصرف کنندگان استفاده کنند تا بدین طریق طعمی به یادماندنی برای مصرف کنندگان ایجاد شود.
ارزیابی پاسخ های مخاطبین آگهی های ملکی در فضای مجازی با روش بازاریابی عصبی (نورومارکتینگ)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی پاسخ های مخاطبین آگهی های ملکی در فضای مجازی با روش بازاریابی عصبی (نورومارکتینگ) می باشد که از نظر ماهیت پژوهش، کاربردی، به لحاظ روش پژوهش، کیفی و از نظر استراتژی پژوهش، نظریه داده-بنیاد بوده است. تعداد 30 مصاحبه نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری انجام شد. از مقبولیت، انتقال پذیری و تائید پذیری جهت برآورد روایی و از روش بازآزمون برای سنجش پایایی (89/14درصد) استفاده گردید. روش تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفت. بنابر نتایج به دست آمده، تعداد 330 کدباز اولیه، شناخته شد. در مرحله کدگذاری باز، داده ها از طریق ارتباطات تلفنی با مشتریان اینترنتی مسکن که نیاز به خرید یا معاوضه مسکن داشتند، جمع آوری گردید. در مرحله کد گذاری محوری 26 مفهوم به عنوان مفاهیم پژوهش شکل گرفتند؛ و درنهایت در مرحله کد گذاری انتخابی با استفاده از فن مقایسه مستمر مقوله ها تعداد 5 مقوله ی اصلی شامل فرایندها، مدیریت ارتباط با مشتری، ملاک های انتخاب ملک، خدمات به مشتریان و عامل زیباسازی، به دست آمد. انتظار می رود مدل طراحی شده در این پژوهش به طورکلی به عنوان ابزاری جهت افزایش جذب مشتریان و خواسته های مشتریان در انتخاب ملک مورداستفاده قرار گیرد.
تحلیل بازاریابی عصبی و تاثیر آن بر فعالیت امواج مغزی مشتریان کالاهای ورزشی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
نوآوری در مدیریت ورزشی دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
45-56
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر به مرور تحلیل بازاریابی عصبی و تاثیر آن بر فعالیت امواج مغزی مشتریان کالاهای ورزشی می پردازد. روش تحقیق مقاله حاضر به شکل مروری صورت یافته است. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل استفاده از مطالعات (جستجوی اسناد و مقاله ها) است. برای جستجوی مقالات به زبان فارسی و لاتین از مقالات سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۴ استفاده شد که ازطریق جستجو در پایگاه های اطلاعاتی Scopus، Sid، Jcr ، Google Scholar، و Science Direct جمع آوری شدند. همچنین برای استخراج مقالات از کلیدواژه های بازاریابی عصبی (Neuromarketing)، فعالیت های مغزی در بازاریابی ورزشی (Brain activities in sports marketing)، مشتریان کالاهای ورزشی (Sporting goods customers) استفاده شد. ۵۲ مقاله از جستجوی کلمات کلیدی به دست آمد و پس از درنظرگرفتن معیارهای ورود و خروج 23 عنوان مقاله به دست آمد. یافته های تحقیق نشان داد که بازاریابی عصبی منجر به افزایش فعالیت امواج مغزی مشتریان و همچنین ارتقای برند و ایجاد عمیق تر با مشتریان کمک می کند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تحلیل بازاریابی عصبی در صنعت کالاهای ورزشی نه تنها به بهبود تجربه مشتریان کمک می کند، بلکه می تواند به ارتقاء فعالیت های مغزی آن ها نیز کمک کند و در نهایت به رشد و توسعه این صنعت کمک کند.