مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
معلمان ابتدایی
منبع:
مدیریت دانشگاهی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
152 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ساخت و هنجاریابی پرسشنامه سنجش استرس تدریس معلمان ابتدایی شهر سقز در سال تحصیلی ۹9–۱۳۹8 بود. این تحقیق از لحاظ روش جزو تحقیقات آمیخته (کمی و کیفی) به حساب می آید .جامعه ی آماری این پژوهش شامل دو بخش کیفی و کمی می باشد که بخش کیفی عبارت بود از: کتابها، منابع معتبر اینترنتی، اساتید، صاحب نظران و بخش کمی هم شامل کلیه ی معلمان ابتدایی شهرستان سقز در سال تحصیلی 99-1398 بود. نمونه گیری با روش تصادفی و تعیین حجم نمونه به ازای هرگویه ۵ آزمودنی در نظر گرفته شد. برای تعیین روایی محتوایی از صاحب نظران، معلمان و متخصصان روانشناسی نظرخواهی شد و گویه های استخراج شده با رویکرد دلفی مورد تایید متخصصان قرار گرفت. داده های این تحقیق به دو صورت کمی و کیفی گردآوری شد و اجرای آن در مرحله ی کمی به صورت پیمایشی انجام گرفت . روش های تحلیل مورداستفاده در این پژوهش در بعد کیفی عبارت بود از روش نسبت روایی محتوایی و در رویکرد استنباطی از آزمون K-S و تحلیل عامل تأییدی استفاده شد. میزان آلفای کرانباخ ابزار مورد استفاده برابر ۹۶/۰ بود با که نشان دهنده میزان پایایی بالای ابزار است. یافته های تحقیق بدست آمدن سه بعد از استرس تدریس معلمان شامل بعد جسمانی، بعد رفتاری و بعدی روانی بود. سؤالات شماره ۱۴- ۱۷-۲۱-۲۲ که دارای بار عاملی پایینی بودند به منظور بالا بردن برازش مدل حذف شدند.
واکاوی چگونگی «حصول یادگیری حین تدریس برای معلمان» بر اساس تجارب زیستۀ معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر واکاوی چگونگی حصول یادگیری حین تدریس برای معلمان بر اساس تجارب زیسته خود معلمان در مقطع ابتدایی بود. برای دستیابی به این هدف، از پارادایم انتقادی و رویکرد کیفی با راهبُرد پدیدارشناسی توصیفی بهره برده شد. میدان پژوهش، شامل معلمان مقطع ابتدایی زن و مرد در شهر سنندج در سال تحصلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ بود که از روش نمونه گیری دردسترس با ابزار مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته محقق ساخته به جمع آوری اطلاعات تا رسیدن به درجه اشباع با ۱۵ نفر، استفاده شد. برای تجزیه داده ها، از کدگذاری باز و محوری استفاده شد. یافته ها در ۲ تم اصلی، الف: چگونگی حصول «یادگیری حین تدریس برای معلمان» ب: مزایا و معایب حصول «یادگیری حین تدریس برای معلمان» می باشد که حاوی: ۱. چگونگی حصول «یادگیری حین تدریس برای معلمان»:تدریس، یک روش یادگیری، توجه بیشتر به جزئیات موضوع، تکرار و تمرین هنگام تدریس، استفاده از مثال های مختلف برای تدریس، توضیح و تفسیر مفاهیم و واژگان مربوط به موضوع، جستجو در منابع معتبر، نوآوری و خلاقیت در تدریس. ۲. «چگونگی به تسلط رسیدن در یک موضوع در هنگام تدریس همان موضوع»: همکاری با کسانی که بر موضوع مسلط هستند، مطالعه و بررسی منابع متعدد و معتبر، تدریس راهی جهت مسلط شدن بر موضوع. ۳. «چگونگی پی بردن به اشکالات مدرس در حوزه موضوع تدریس شده»: پاسخ به سؤالات پیش آمده برای خود مدرس، پاسخ به سؤالات فراگیران، گفتگو با افراد متخصص، مطالعه منابع مختلف و معتبر، استفاده از ابزارهای آموزشی. ۴. " نتیجه استفاده از تدریس یک موضوع برای یادگیری همان موضوع ": ارتقا دانش، مهارت و فهم بیشتر نسبت به موضوع، توجه بیشتر به جزئیات و روابط بین موضوع های مختلف، سؤالات فراگیران عاملی جهت درک بیشتر، تدریس، فرایندی جهت تثبیت بهتر و یادگیری ماندگارتر. بر اساس یافته ها می توان بیان نمود که یادگیری حین تدریس، یکی از روش های یادگیری فعال است که نوعی بارش مغزی خلاقانه محسوب شده که می تواند علاوه بر یادگیری خود معلم از خودش، باعث تعمیق یافته ها، کشف قسمتی از ذهنیت خود او شود.
شناسایی مؤلفه های توسعه حرفه ای معلمان دوره ابتدایی مبتنی بر فناوری های نو ظهور و خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۷
187 - 226
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش شناسایی مؤلفه های توسعه حرفه ای معلمان دوره ابتدایی مبتنی بر فناوری های نوظهور و خودکارآمدی آنان بود. برای اجرای آن از روش مرور سیستماتیک استفاده شد. فرایند انتخاب مقالات بر اساس ساختار پیشنهادی پریسما انجام شد. در راستای اهداف تحقیق، پایگاه های علمی معتبر در حوزه های آموزش، فناوری اطلاعات و ارتباطات، و علوم اجتماعی که توسط محققان پیشین در پژوهش های مرتبط مورداستفاده قرار گرفت. کلیدواژه های جستجو در این تحقیق بر اساس سه مفهوم اصلی توسعه حرفه ای، فناوری های نوظهور و خودکارآمدی، و با استفاده از جستجوی مترادف ها انجام شد. محققان فرآیند جستجوی پایگاه های داده را به صورت مستقل انجام دادند. پس از بررسی 649 مقاله بر اساس عنوان و چکیده، تعداد 190 مقاله به عنوان مقالات مرتبط باقی ماند. درنهایت، پس از غربالگری نهایی و حذف مقالات نامرتبط، 14 مقاله برای استفاده در تحقیق انتخاب شدند. یافته ها نشان داد که یکپارچه سازی فناوری دیجیتال، تقویت باورهای فردی و کاهش فرسودگی دیجیتال، ارائه آموزش های شغلی و غنی سازی شغلی از طریق سبک های مدیریت مشارکتی و تفویض اختیار، تغییر نگرش معلمان نسبت به فرآیندهای توسعه حرفه ای و تقویت همکاری های بین سازمانی، استفاده بهینه از فناوری های نوظهور و بهره مندی از سیستم های دیجیتال آموزشی علاوه بر بهبود تعاملات میان فراگیران و معلمان، می تواند به عنوان محرکی برای بهبود دستاوردهای تحصیلی و ارتقای کیفیت آموزش در محیط های آموزشی تلقی شود. درنهایت، رفع موانع زیرساختی و فرهنگی، سیاست گذاری های ناکافی می تواند زمینه ساز پیشرفت قابل توجهی در توسعه حرفه ای معلمان گردد.
بررسی تجارب زیسته معلمان از فرصت ها و چالش های درس پژوهی (مورد مطالعه: معلمان دوره ی ابتدایی شهرستان دورود)
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
15 - 31
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بازنمایی تجارب زیسته معلمان ابتدایی از فرصت ها و چالش های اجرای طرح درس پژوهی در شهرستان دورود انجام گرفت. با توجه به ماهیت پژوهش ازلحاظ هدف از نوع پژوهش های توسعه ای و به لحاظ گردآوری داده ها در زمره پژوهش های کیفی از نوع پدیدارشناسی قرار می گیرد. شرکت کنندگان معلمان دوره ی ابتدایی شهرستان دورود بوده که در سال تحصیلی 1401-1402 مشغول به خدمت بودند و جهت دستیابی به دیدگاه این افراد از روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور استفاده شد. تجربه شرکت در طرح و لااقل کسب افتخار و مقام در سطح شهرستان به عنوان ملاک انتخاب نمونه در نظر گرفته شد. حجم نمونه با مبنا قرار دادن اشباع نظری در اطلاعات جمع آوری شده از مصاحبه ها 16 نفر تعیین شد. نتایج نشان داد که پرورش خلاقیت، تقویت روحیه ی پژوهشی، مشوق ها و انگیزاننده های درونی، رشد اخلاق حرفه ای، ارتقاء سلامت سازمانی مدرسه، توسعه حرفه ای، پیشرفت دانش آموزان و شکل گیری و تقویت روحیه کارگروهی به عنوان فرصت ها و ناکارآمدی بسترهای تشویقی و حمایتی، کمبود امکانات و منابع مالی، فقدان بسترهای اجرایی، فقدان انگیزش درونی، اخلاق غیرحرفه ای، بیگانگی پژوهشی، فقدان فرهنگ و مهارت کارگروهی، اجرای نادرست و تصنعی طرح و ناکارآمدی بسترهای آموزشی به عنوان چالش های اجرای طرح درس پژوهی شناسایی شدند.
شناسایی دستاوردها، فرصت ها، چالش ها و عومل موثر بر اجرای طرح عید و داستان و هنر در روایت های آموزگاران دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی دستاوردها، فرصت ها و چالش های اجرای طرح عید و داستان و هنر در روایت های آموزگاران دوره ابتدایی انجام شد؛ رویکرد پژوهش کیفی و روش انجام آن روایت پژوهی بود. مشارکت کنندگان به شیوه هدفمند از نوع ملاکی از میان معلمان مدارس ابتدایی با 5 سال سابقه تدریس، دارای تجربه اجرای طرح عید و داستان و هنر و علاقه مند به شرکت در پژوهش انتخاب شدند. از مصاحبه نیمه ساختاریافته به منظور گردآوری داده ها استفاده شد که در مصاحبه هشتم اشباع نظری حاصل گردید. سپس روایت ها روی کاغذ پیاده شد و با روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت. اعتباریابی داده ها با استفاده از روش بازبینی مشارکت کنندگان و همکاران پژوهشگر و دقت علمی و اطمینان یابی نیز از طریق هدایت دقیق جریان مصاحبه و خود بازبینی پژوهشگر صورت گرفت. تحلیل روایت ها منجر به شناسایی64 مضمون پایه و 15مضمون سازمان دهنده از جمله فرصت ها و آثار اجتماعی، فرصت ها و آثار فرهنگی، فرصت های برگزاری نمایشگاه، عوامل موثر در اجرا، چالش های آموزشی، چالش های فرهنگی، پیشنهادهای اجرایی، ساختاری و ... شد. با توجه به یافته های این مطالعه پیشنهاد می-شود، مسئولان ذی ربط به اهمیت مضامین استخراج شده و تاثیر آنها در اجرای موثر طرح توجه لازم داشته باشند.
شناسایی موانع گرایش معلمان ابتدایی به پژوهش و ارائه راهکارهای بهبود آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در روش های آموزش دوره ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
23 - 46
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی موانع گرایش معلمان ابتدایی به پژوهش و ارائه راهکارهای بهبود آن صورت گرفته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری اطلاعات، توصیفی است و به صورت پیمایشی اجرا شده است. نتایج پژوهش نشان داد که موانع گرایش معلمان به پژوهش در سه دسته موانع فردی، سازمانی و فراسازمانی قابل دسته بندی است و میزان اثرگذاری عوامل (موانع) متفاوت است و به یک اندازه نمی باشد. موانع فردی در جایگاه اول اثرگذاری و موانع سازمانی و فراسازمانی به ترتیب در رتبه دوم و سوم از نظر میزان اثرگذاری قرار گرفته اند. در دسته موانع فردی به ترتیب، پایین بودن مهارتهای پژوهشی معلمان؛ پایین بودن مهارتهای اجتماعی و ارتباطات بین فردی معلمان؛ پایین بودن عوامل انگیزش فردی معلمان در پژوهش؛ نداشتن زمان کافی و بالا بودن هزینه های پژوهشی در مقابل عایدی آن بیشترین نقش را دارند. در دسته موانع سازمانی، به ترتیب، پایین بودن انگیزش های سازمانی و نگرش منفی به پژوهش، ضعف حمایت و همکاری مسئولین در زمینه پژوهش معلمان، وجود رابطه گرایی به جای ضابطه گرایی در واحدهای مربوط به پژوهش، نبود نظارت مطلوب بر فعالیت پژوهشی معلمان و فرایند ارزشیابی آن، بیشترین نقش را داشتند و در دسته موانع فراسازمانی به ترتیب، عدم دسترسی آسان به داده های پژوهشی و ضعف زیرساختها، ضعف اعتقاد به یافته های پژوهشی و ناهماهنگی های عناصر فراسازمانی، وجود محدودیت ها و نبود سیاستگذاری درست در امور پژوهش، بیشترین نقش را دارند.
نقش گروه های آموزشی در رشد حرفه ای معلمان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در روش های آموزش دوره ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
65 - 78
حوزههای تخصصی:
یکی از ماموریت های گروه های آموزشی، ارتقای دانش، مهارت و عملکرد حرفه ای معلمان است. معلمان بایستی علاوه بر تخصص موضوعی، الزاما مهارت حرفه ای و عملی را نیز دارا باشند. مهارت حرفه ای پیوند روش آموزش با دانش موضوعی در بافت و شرایط یادگیری دانش آموزان است. بدین دلیل گروه های آموزشی با تمرکز بر این بعد از شایستگی معلم می توانند نقشی ویژه در تحقق شایستگی عملی تربیتی معلمان و ارتقای دانش حرفه ای آنان ایفا کنند. روش تحقیق این مقاله به صورت مروری و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای انجام گرفت. این مقاله با استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی و مطالعه اسناد و مدارک به معرفی گروه های آموزشی، اهداف و تبیین ابعاد عملکردی گروه های آموزشی و نقش هر یک از آنها (توسعه IT و فن آوری های نوین در قالب طرح سواد دیجیتال، نظارت و راهنمایی سرگروه های آموزشی بر فعالیت های آموزشی مدارس، نهادینه سازی ارزشیابی فرآیندمحور) پرداخته و درصدد است تا به مطالعه نحوه برگزاری مجامع و کارگاه های آموزشی، اجرای طرح درس پژوهی معلمان و پروژه های علمی دانش آموزان، نقد و تحلیل محتوای دروس در راستای ارتقای رشد حرفه ای معلمان مقطع ابتدایی بپردازد. بر اساس یافته های حاصل از تحلیل منابع مختلف پیشنهاد می شود در زمینه اجرای اثربخش رویکرد نوین ارزشیابی، برگزاری دوره های ضمن خدمت با بهره گیری از مدرسان مجرب و به صورت کارگاهی مورد توجه ویژه قرار گیرد.