مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
عادت
بحث از «مبادی غیرمعرفتی فعل انسان» در حوزه «فلسفه فعل»، از خلال آثار ملاصدرا، می تواند قدمی نو و اساسی در راستای حضور فعال فلسفه اسلامی در گستره مسائل جدید باشد. مسئله خاص این پژوهش آن است که چه مبادی غیرمعرفتی ای در افعال انسان تأثیر دارند و نقش هرکدام از این مبادی و روابط آن ها با یکدیگر و با قوای ادراکی چگونه تبیین می گردد؟ بر مبنای تحلیل آرای ملاصدرا، در این پژوهش، به تناسب حجم مقاله، 7 مورد از مبادی غیرمعرفتی افعال انسان بررسی گردید: 1. عشق؛ سبب طلب و صدور فعل است و درنتیجه فرآیندِ عشق ورزیدن، نفس عاشق تحول و صیرورت می یابد و سپس صدور فعل به دلیل اتحاد با نفس معشوق صورت می گیرد؛ هم چنین در اسلوبی دیگر صدور فعل از عاشق به دلیل مطلوب دانستنِ تشبّه به معشوق و در نهایت، به نوعی محرک اصلی تمام افعال است؛ 2. ملکات نفسانی ؛ بین افعال و ملکات رابطه ای دیالکتیک وجود دارد که البته اشتدادپذیر است؛ 3. خواطر ؛ از سنخ دواعی و محرکات اراده اند و به تبع، از مقدمات افعال انسانی ؛ 4. گناه؛ سبب صدورِ با واسطه افعال مختلف به دلیل ایجاد ملکات نفسانی نامطلوب، دریافت خواطر شیطانی و مانع و نقص معرفتی است؛ 5. تعصب ؛ عامل صدور افعال به دلیل شکل گیری تصورات و تصدیقاتِ هم سنخ با خود؛ 6 . عادت ؛ با ضمیمه شدن به تخیل با ایجاد نوعی لذت خیالی مبدأی بسیاری از افعال است؛ 7. طبیعت؛ مبتنی بر تعریف حاصله، مشتمل بر هر فعلی که ملائم با طبع باشد و فاعلش، علم مؤثر بر فعل نداشته باشد؛ همچون تنفس، ضربان قلب، افعال نباتی، مزاج و... .
ائتلاف سازی منطقه ای پسابرجام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
103 - 132
حوزههای تخصصی:
این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش است که اجرای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، چه تاثیری بر ائتلاف سازی های منطقه ای موجود پس از تحولات موسوم به بهار عربی برجای خواهد گذاشت؟ به نظر می رسد، ائتلاف سازی های منطقه ای پسابهار عربی، برآمده از مواجهه هم زمان کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال افریقا با عدم قطعیت های راهبردی و تحلیلی است و اجرای برجام، با کاهش عدم قطعیت های راهبردی و تحلیلی، بر این ائتلاف سازی ها اثر خواهد گذارد. به نظر می رسد اجرای برجام، تضعیف روند امنیتی کردن سیاست خارجی ایران؛ افزایش کنش گری و نقش آفرینی ایران در حوزه مدیریت بحران ها و نهادسازی های منطقه ای؛ کم شدن تمرکز و حساسیت امنیتی درباره ایران و در نتیجه آشکارتر شدن عوامل، روندها و بازیگران امنیت زدا و امنیت ساز منطقه و محدود شدن گزینه های نهادی مشروع برای برسازی نظم منطقه ای جدید و سرانجام، تضعیف جایگاه عربستان به عنوان یکی از مهم ترین بر سازندگان ائتلاف های هویتی و فرقه ای را به همراه خواهد داشت. در این چهارچوب، توافق هسته ای در میان مدت و بلندمدت، با کاهش عدم قطعیت تحلیلی در منطقه، به تضعیف ائتلاف سازی های هویتی و فرقه ای در منطقه منجر خواهد شد. برای آزمون این فرضیه، نگارندگان با استفاده از روشی توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از نظریه سازه انگاری و مفاهیم عدم قطعیت راهبردی و عدم قطعیت تحلیلی، تلاش می کنند ابعادی از ائتلاف سازی های منطقه ای پسابرجام را مورد واکاوی قراردهند.
حدود استفاده از «عادت» در تربیت اخلاقی در رویکردهای معاصر منتخب و نقد آنها بر اساس نظریه انسان عامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی حدود استفاده از عادت در تربیت اخلاقی با توجه به رویکردهای معاصر تربیت منش (با تأکید بر آرای افلاطون و ارسطو)، شناختی (با تأکید بر آرای پیاژه) و تبیین ارزش (با اشاره بر آرای راتس) و نقد آنها بر اساس نظریه انسان عامل است. عادت که بر عنصر تکرار استوار است، در رویکرد تربیت منش جایگاه ویژه ای داشته و استفاده از آن کاملاً ضروری است؛ رویکرد شناختی، با این روش مخالف است و در رویکرد تبیین ارزش هم استفاده از آن جایگاهی ندارد. در نظریه انسان عامل، روش عادت به عنوان یک شبه تربیت مطرح می گردد که به دلیل نداشتن عناصر تبیین، معیار، تحرک درونی و انتقاد از تربیت جدا می شود؛ در واقع نظریه انسان عامل، تنها ضرورت حدود استفاده از عادت را در دوران کودکی قابل قبول می داند؛ اما در خصوص استفاده از آن در دوران بزرگسالی، همراهی عادت با تعقّل را اصل اساسی قلمداد می کند. ضعف اصلی رویکرد تربیت منش، بی توجهی به مبنای شناختی است. رویکرد شناختی نقطه مقابل رویکرد تربیت منش است؛ به این معنا که تمام تمرکز این رویکرد بر مبنای شناختی استوار است و از توجه به سایر مبانی غفلت می کند. در رویکرد تبیین ارزش، تأکید افراطی بر مبنای شناختی و توجیه و اقناع صورت می گیرد و بین تمایلات فردی و ارزش های اخلاقی تفکیکی حاصل نمی شود و دلیل آن ذهنی بودن ارزش هاست؛ البته اگر رویکردهای مطرح به نظریه انسان عامل نزدیک شوند و عمل عادتی را بر اساس مبانی سه گانه (شناختی، انگیزشی و ارادی) مورد توجه قرار داده و به همه مبادی عمل توجه کنند، هر رویکرد به تنهایی قابلیت استفاده در امور تربیتی را دارد و هیچ یک از آنها دیگری را نفی و محدود نمی کند.
راهکارهای تغییر خُلق از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در علم اخلاق و حکمت عملی، بررسی امکان و کیفیت تغییر خلق است. ابن سینا ازجمله حکمای قائل به تغییرپذیری خلق بوده و در آثار متعددی چگونگی این تغییر را بیان کرده است. وی ریشه خلقیات ناپسند را نبودِ اعتدال در قوای نفس و به ویژه قوای محرکه نفس حیوانی دانسته و از این روی، معتقد است تغییر خلق، تنها با تعدیل قوا و همچنین غلبه قوه عاقله محقق می شود. مقصود ابن سینا از تعدیل قوا برقراری ملکه توسط بین دو حد افراط و تفریط است. به اعتقاد وی این امر از دو طریق حاصل می شود: طریق اول مبتنی بر اهتمام به افعال حسنه و مواظبت بر وظایف شرعی و عبادات است که علم اخلاق، آن را تبیین می کند؛ طریق دوم بر تعدیل مزاج بنا نهاده شده که ازدیدگاه وی راهی دشوارتر است و در علم طب به آن پرداخته می شود. ابن سینا تعدیل مزاج را از دو طریق، امکان پذیر دانسته است: یکی استفاده از ادویه و اغذیه مصلح مزاج و دیگری تخیل مزاج معتدل. ازدیدگاه وی طریق دوم به جهت شأن نفس در تدبیر و تصرف بدن و شدت نفوذ نفس در بدن، اثری به مراتب بیشتر نسبت به طریق اول دارد.
نقد و بررسی دیدگاه غزالی در تحلیل علیت
غزالی در تحلیل علیت فلاسفه بر مبنای عنصر روان شناختی عادت، آن را به اقتران و توالی حوادث تفسیر می کند و رابطه ضروری علّی میان علت و معلول را هم در ناحیه وجود و هم از جانب عدم منکر می شود. او تحقق حادثه ای نزد حادثه ای دیگر (اقتران) را با علیت یک حادثه برای حادثه ای دیگر یکی نمی داند؛ چرا که بر مبنای حواس انسان، مشاهده اقتران ممکن است در حالی که درک علیت ممکن نیست. بر این اساس از پذیرش تبیین علّی و ضروری صفات طبیعی اشیاء سر باز می زند و آن را امری ممکن می شمارد که استمرار عادت انسان نسبت به اشیاء، موهم جدایی ناپذیری صفات از ذات است، لذا معجزه نیز امری خارق عادت و ممکن الوقوع می باشد.از طرف دیگر غزالی منکر علیت ایجادی نیست و در حالی که مادیات در عالم طبیعت نسبت به یکدیگر اقتران دارند، علت موجده آنها بی واسطه یا با واسطه خدا است و موجودات دیگری چون فرشتگان در علیت ایجادی دخیلند. یعنی مجرای تحقق ارادی حضرت حق در عالم طبیعت و ماده هستند و حوادث مختلف در عالم طبیعت به واسطه آنها ایجاد می شود.
اقتضائات فقهی در تربیتِ مبتنی بر عادت، تحلیلی اجتهادی بر دیدگاه امام علی علیه السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم عادت، از مضامین موردتوجه صاحب نظران در امر تربیت به شمار می رود. در این فرآیند، به وسیله تمرین و تکرارِ یک کنش، دشواری انجام آن به تدریج آسان شده و جزئی از خلق وخوی انسان می گردد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی اقتضائات فقهی تربیتِ مبتنی بر عادت ازمنظر امام علی علیه السلام است. مراد از اقتضائات فقهی، مواردی است که به غیراز مباح در احکام خمسه آمده و شامل واجب، مستحب، حرام و مکروه می شود. بدین منظور بیانات مرتبط با مفهوم عادت، از کلام امیرالمؤمنین علیه السلام بر اساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس اقتضائات موردنظر به کمک روش اجتهادی، استخراج و تحلیل شد. یافته های پژوهش عبارت اند از: ابتنای عادات بر حق مداری، کنترل مبدأ گرایشی، مواجهه فراکنشی با عادات نامطلوب، بسترسازی در بازاندیشی ارادی، شکیبایی در جایگزینی عادت، ایجاد مقبولیت عاطفی، اِعمال ریاضت هدفمند، اجتناب از تغییر در طبع بنیادین، تقدم رذیلت زدایی بر فضیلت آفرینی، صیانت از عادات مطلوب. بررسی یافته ها نشان می دهد که برخی اقتضائات مذکور، «بنیادی» و بعضی «ضمنی» هستند. اقتضائات بنیادی نیز خود بر سه قسم «پیشینی»، «فرآیندی» و «پسینی» به مکلف یعنی مربی تعلق می گیرند.
«تناقض، پاد فرهنگی و خود حذفی»: رهیافتی بر «کنش» دانشجویان دوره ی کارشناسی تئاتر دانشگاه تهران، در چهارچوب نظریات بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانشجویان تئاتر در «میدان تحصیلی دانشگاهی» غالباً از عادات و سلایق مشترک برخوردارند، که گاه منجر به بروز کنش های متعدد در آن ها می شود. امید نظام آموزشی آن است که این کنش ها در راستای مشروعیت بخشی هرچه بیشتر به خود، رشته دانشگاهی (تئاتر) و دانشکده تئاتری صورت پذیرد (کنش مثبت). این مشروعیت بخشی، «سرمایه ی فرهنگی» و تحصیلی عظیمی را به وجود می آورد که درنهایت ساختمان قدرت نمادین دانشگاه و دانشجویان را به وجود می آورد و می تواند بر فضای خارج از دانشگاه یا «میدان اجتماعی» تأثیر بگذارد. پژوهش حاضر تلاش دارد تا بررسی کند که آیا دانشکده ی هنرهای نمایشی و موسیقی دانشگاه تهران، با کاهش قدرت نمادین خود مواجه بوده و مشروعیت گذشته را دارد، یا خیر. پاسخ این سؤال را می توان در عادات و سلیقه های دانشجویان تئاتر این دانشکده جستجو کرد. این پژوهش نشان داد که «زیر میدان» جدیدی در «میدان دانشگاهی» دانشکده ی هنرهای نمایشی و موسیقی توسط خود دانشجویان به وجود آمده، که از قواعد و دغدغه های خاص خود برخوردار است. داده های پژوهش نشان می دهند که این میدان از دانشجویان به عنوان «عاملان» خود، گرایش به سمت پاد فرهنگی و بی کنشی را می طلبد؛ که در آن، عاملان دچار تناقض و خود حذفی می شوند و "سکوت" در برابر هر کنش بیرونی به ارزشی برای کسب اعتبار تبدیل می-شود. برای انجام این پژوهش میدانی، پرسشنامه ای با 63 سؤال که بر اساس چهارچوب نظری پیر بوردیو تنظیم شده بود در اسفندماه 1392 در میان 115 دانشجوی دوره کارشناسی تئاتر توزیع، و نتایج به دست آمده مورد تحلیل قرار گرفتند. هدف نهایی این مقاله آن است تا از بطن شناسایی عادت ها و سلیقه رایج در میان این دانشجویان، موانع پیش روی کنش مثبت دانشجویان را کشف کند، و پیشنهاد هایی برای رفع این موانع ارائه کند.
نقش حکومت و تربیت در تبیین شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی در آراء و اندیشه های فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۲)
145 - 164
آراء و اندیشه های فارابی در تبیین شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی، با بررسی نقش مدینه فاضله نمایان می شود. از نظر فارابی، وظیفه حکومت و مدینه فاضله، ایجاد زمینه مناسب برای عادت ها و سنت های فاضله در شهرها و بین امت هاست که از طریق تعلیم و تربیت امکان پذیر می شود. در واقع در دیدگاه فارابی مدینه و حکومت می تواند شرایط تربیت صحیح و به تبع آن زمینه بروز و ظهور رفتارهای اخلاقی پسندیده گردد و آن زمانی است که مدینه از نوع فاضله آن باشد؛ اما در عین حال مدینه می تواند زمینه ساز شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی گردد و آن زمانی است که مدینه از نوع فاسقه باشد. مدینه فاسقه، مدینه ای است که اهالی آن به همه آراء و عقاید اهالی مدینه فاضله باور دارند؛ اما به آن عمل نمی کنند و افعال و کردارشان شبیه افعال و کردار اهالی مدینه جاهلیه است. علت این امر را می توان در تربیت اهالی مدینه فاسقه و چگونگی حکومت آن جستجو کرد. در واقع تربیت، اساس شکل گیری رفتارهای اخلاقی اعم از پسندیده و ناپسند است. البته بایستی به این نکته اشاره شود که فارابی در عین حال به نقش عادت، لذت، ضعف اراده و ضعف در سنجش نیز در ایجاد شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی اشاره می کند.
ارزیابی دیدگاه علامه طباطبایی مبنی بر ذاتی انگاری حجیت بناهای عقلایی
منبع:
پژوهشنامه اصول فقه اسلامی سال سوم ۱۳۹۹ شماره ۳
27-48
یکی از نهادهای پرکاربرد در اصول فقه شیعه، بناء عقلاست که گاهی از آن با عنوان سیره و یا عرف نیز تعبیر می شود. طبق باور اصولیان، حجیت بناهای عقلایی در گرو تحقق عنصر معاصرت با معصوم است تا از این رهگذر بتوان امضای شارع ذیل سیره را مورد واکاوی قرار داد. نظر به اشتراط معاصرت سیره با معصوم، حجیت بسیاری از سیره های مستحدث و نوظهور، با چالش مواجه خواهد شد. برخی از پژوهشگران کوشیده اند تا با ذاتی انگاری حجیت سیره و نفی شرط معاصرت، حجیت عموم سیره های عقلایی را ثابت کنند. تأمل در مقالات نگاشته شده، حکایت از آن دارد که تمسّک بسیاری از این نویسندگان به کلمات علامه طباطبایی و استظهار ذاتی انگاری مطلق سیره ها از عبارات ایشان است. در این مقاله که به روش توصیفی- تحلیلی به نگارش در آمده ضمن ارزیابی دیدگاه علامه طباطبایی، ثابت شده که ایشان هرگز در صدد ذاتی دانستن حجیت تمام سیره ها نیست؛ بلکه فقط سیره های کبروی -آن هم با تفسیر خاصی که وی دارد- را حجت ذاتی می داند که البته به نظر می رسد تمسّک به بناء عقلا و ذاتی دانستن حجیت آن در همین سیره های اندک نیز با اشکال مواجه است.
نگاهی تطبیقی به اندیشه افلاطون و ارسطو درباره عادت: چالشی بر سر مفهوم و کاربرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
25 - 48
حوزههای تخصصی:
آدمی با امید بستن به تربیت، می تواند به فراتر رفتن از محدودیت های موجود، رهایی از بندها و فتح قله های سعادت، بیندیشد. در این میان، بحث از چندوچون و روش تربیت، در میان اندیشمندان از رونق ویژه ای برخوردار بوده است. یکی از روش های مطرح در تربیت که مخالفان و موافقان پابرجایی داشته است، روش تربیتی "عادت" است. در آثار افلاطون و ارسطو به عنوان متقدمین عرصه ی تربیت، از این روش به وضوح سخن رفته است. هدف پژوهش حاضر این است که برخی از ابعاد ناسفته از این روش را روشن نماید و ناگفته هایی از آن را در زمینه مفهوم عادت، عرصه های به کارگیری عادت، ملاحظات سنی و نقش مربی و متربی تبیین کند. روش مورداستفاده در این پژوهش، رویکرد تحلیلی در دو صورت تحلیل زبان فنی-رسمی و تحلیل تطبیقی است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که افلاطون و ارسطو، عادت را به عنوان یک شیوه ی تربیتی پذیرفته اند اما در مفهوم آن ها از عادت تفاوت هایی نهفته است. افلاطون، عادت را از افق جنبه های اخلاقی و معنوی موردمطالعه قرار می دهد و جنبه های مثبت و منفی آن را در نظر می گیرد. ارسطو، توجیه نسبتاً وسیع تری برای عادت از لحاظ فلسفی نموده است و به جنبه های عملی آن توجه کرده است. بنابراین، ارسطو برای عادت، جایگاه ویژه با نقش مثبت قائل است درحالی که افلاطون، به نقش ایجابی و سلبی آن توجه کرده است و به نتایج عملی عادت اهمیت می دهد.
بررسی نقش میانجی سرسختی در ارتباط عادت با قصد رفتار امنیتی سایبری در معلمان تربیت بدنی خراسان جنوبی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
نوآوری در مدیریت ورزشی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
155 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی سرسختی در ارتباط عادت با قصد رفتار امنیتی سایبری در معلمان تربیت بدنی استان خراسان جنوبی بود. روش تحقیق از نوع توصیفی بود و به شکل میدانی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان تربیت بدنی استان خراسان جنوبی به تعداد 267 نفر سال تحصیلی 1402-1401 بودند. نمونه با توجه به جدول مورگان به تعداد 152 نفر انتخاب شدند که شیوه نمونه گیری به صورت تصادفی استفاده شد. ابزار پژوهش شامل 3 پرسشنامه استاندارد عادت سیپونه و همکاران (2012)، پرسشنامه استاندارد سرسختی بارتون (2000) و پرسشنامه قصد رفتارهای امنیت سایبری تامپسون و همکاران (2017) مورد استفاده قرار گرفتند. برای اطمینان از پایایی پرسشنامه ها 30 نسخه آن در مطالعه مقدماتی بر روی نمونه( ها) که به طور کاملاً تصادفی انتخاب شده بود، توزیع شد و ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه عادت (89/0=α)، پرسشنامه سرسختی (84/0=α) ، و برای پرسشنامه قصد رفتارهای امنیت سایبری (79/0=α) بدست آمد. نتایج تحقیق نشان داد سرسختی در ارتباط عادت با قصد رفتار امنیتی سایبری در معلمان تربیت بدنی استان خراسان جنوبی نقش میانجی دارند. با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود؛ توجه به رفتارهای امنیتی سایبری در محیط های آموزشی از جمله مدارس موراد توجه مدیران و معلمان قرار گیرد و برای این مهم از ویزگی های رفتاری و عادت ها فردی در جهت تسهیل مقابله با اقدامات سایبری غافل نباشند.
نقش عرف در جاودانگی آئین اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه و حقوق اسلامی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
259 - 288
حوزههای تخصصی:
عرف صحیح و مورد تأیید شارع، یکى از ادله و ابزارهاى استنباط حکم شرعى و در مواردى مهم ترین و بعضاً تنها سند براى پاسخ به نیازهای روز جامعه، در عرصه اجتهاد می باشد. شارع در امور غیر عبادی، مسلک عرف را تأیید کرده، و چون أمارات عقلایى نیاز به جعل حجیّت از سوى شارع ندارند؛ بلکه همین که عقلانى باشند براى حجیّت کافی است، زیرا مخاطب احکام شرع، توده مردم بوده و دستورات دین برای بهتر زندگی کردن آنان وضع شده است. واگذاری تشخیص موضوعات به عرف تخصّصی در بسیاری از موارد کارگشا و موجب یکسان سازی در بنای عقلا می شود. عرف موردنظر، عرف دقیق و دور از تسامح است که با دقّت به تطبیق و تشخیص می پردازد؛ در این صورت است که منع شرعی بر سر راهش نیست. در مورد عرف با این ویژگی که محصول فطرت عقلا و به عنوان یک قضیه کلّی حجّت می باشد نمی توان گفت در زمان حضور معصومین(ع) حجّت است و در عصر غیبت حجّت نیست؛ بر این مبنا، عرف یکی از ادله و ابزاری است که به کمک آن می توان به استنباط حکم شرعی پرداخت.
چالش طبع و ملکه در سه گانه خلق ، نطق و صنعت در اندیشه فارابی و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۴بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
83 - 112
حوزههای تخصصی:
طبع و ملکه دو عامل مهم شکل گیری مدل های پایدار و غالب در هر یک از سه سطح خلق، نطق و صنعت در اندیشه فارابی و ابن سینا به شمار می آیند. مراد از ملکه هیئتی در نفس است که زوال آن سخت یا غیرممکن است. طبع و استعدادهای طبیعی نیز از جمله اموری اند که به سختی در معرض زوال و نابودی قرار می گیرند. از جهت همین سختی زوال است که هم ملکه و هم طبع در ریشه یابی رفتارهای پایدار مورد توجه اند. همانقدر که طبع در سه سطح خلق، نطق و صنعت مداخله و ایفای نقش می کند؛ به همان سان ملکه، عامل غلبه رفتارها، افکار و صناعات و شکل گیری الگوهای پایدار و ثابت نظری، عاطفی و رفتاری است. در امور طبعی؛ اخلاق فطری، علوم بدیهی مقدمات اول و صناعات فطری مانند نویسندگی، در شناسایی خصلت های رفتاری نقش دارد و در ملکات، تکرار و عادت به مقتضیات جاری نطقی، خلقی و صناعی، ملکاتِ ارادیِ خلقی، نطقی و صناعی را ایجاد می کند که سرمنشا بسیاری از رفتارهای انسان در سطوح نامبرده اند. مساله ی این تحقیق ناظر به چالش و ضدیت اقتضائات و احکام طبع و ملکه است. توضیح آنکه گاهی میان مقتضیات طبعی و ملکات نفسانی تضاد و دوگانگی ایجاد می شود برای مثال طبع اقتضای نوع دوستی دارد و ملکات شکل گرفته در نفس منشا اعمال مخالف نوع دوستی هستند، در چنین صورتی ملکات و مقتضیات آن ها جانشین طبع می گردند. این موضوع ذیل عنوانِ همسانی جایگاه ملکات خلقی، نطقی و صناعی با امور طبیعی به چشم می خورد. ملکات همسان طبع عمل می کنند. طبیعی سازی معارف و اخلاقیات و نیز صناعات به کمک ملکه سازی آن ها از همین روی مورد تاکید ابن سینا است. در صورت بیشتر شدن تعارض و آشکارشدن آن، بسته به میزان رسوخ و نهادینگی ملکه، طبع ضعیف می گردد یا به طور کامل زایل می شود. در این تحقیق به روشی توصیفی-تحلیلی ابتدا به محل نزاع یعنی چالش طبع و ملکه اشاره می کنیم و سپس به این موضوع می پردازیم که در صورت تقابل دو نیروی طبع و ملکه با یکدیگر با نظر به اینکه هر دو نیز عامل پایداری و شکل گیری به رفتارهای غالب اند، نفس انسان از کدام یک از این دو نیرو تبعیت می کند.
گونه شناسی بهره از مؤلفه های عرفی در نقد احادیث فقهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
210 - 180
حوزههای تخصصی:
شماری از مجموعه گران سنگ روایات دربردارنده احکام فقهی، به آسیب هایی در حوزه متن دچار شده اند که اعتبار آنها را کم فروغ یا مخدوش می سازد. از این رو در روند استنباط فقهی بایسته است تا سنجه هایی برای ارزیابی محتوای احادیث، سامان داده شود. دانشوران مسلمان با بهره از احادیث، سنجه هایی چون عرضه به قرآن، سنت، عقل، تاریخ قطعی و دستاوردهای قطعی علوم برای نقد حدیث در نظر گرفته اند. فرضیه این جستار آن است که از عنصر عرف، می توان در قامت یکی از سنجه های نقد احادیث فقهی بهره برد. برای ثبات این دیدگاه، به روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای، در گام نخست، به تبیین مفهوم مؤلفه های عرفی، دلایل اعتبار آنها از دیدگاه آموزه های شریعت و حکم خرد، دامنه بهره از این مؤلفه ها و تبیین رابطه متقابل آموزه های شرعی با مؤلفه های عرفی پرداخته شده است. در گام پسین نیز پنج مورد از مؤلفه های مقبول عرفی به شکل ذیل افراز شده اند: بناء عقلاء، سیره عقلاء، سیره متشرعه، عادات و امور عام البلوی. افزون بر تبیین رابطه هر یک از این موارد با مفهوم عرف، نمونه های حدیثی متناسبی ارائه شده که با بهره از مؤلفه های عرفی می توان به بی اعتباری آنها دست یافت. ارزیابی پایانی نوشتار آن است که در روند استنباط فقهی مبتنی بر اخبار، استناد به این مؤلفه ها برای اعتبار سنجی حدیث بایسته خواهد بود.