نگاهی تطبیقی به اندیشه افلاطون و ارسطو درباره عادت: چالشی بر سر مفهوم و کاربرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
25 - 48
حوزه های تخصصی:
آدمی با امید بستن به تربیت، می تواند به فراتر رفتن از محدودیت های موجود، رهایی از بندها و فتح قله های سعادت، بیندیشد. در این میان، بحث از چندوچون و روش تربیت، در میان اندیشمندان از رونق ویژه ای برخوردار بوده است. یکی از روش های مطرح در تربیت که مخالفان و موافقان پابرجایی داشته است، روش تربیتی "عادت" است. در آثار افلاطون و ارسطو به عنوان متقدمین عرصه ی تربیت، از این روش به وضوح سخن رفته است. هدف پژوهش حاضر این است که برخی از ابعاد ناسفته از این روش را روشن نماید و ناگفته هایی از آن را در زمینه مفهوم عادت، عرصه های به کارگیری عادت، ملاحظات سنی و نقش مربی و متربی تبیین کند. روش مورداستفاده در این پژوهش، رویکرد تحلیلی در دو صورت تحلیل زبان فنی-رسمی و تحلیل تطبیقی است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که افلاطون و ارسطو، عادت را به عنوان یک شیوه ی تربیتی پذیرفته اند اما در مفهوم آن ها از عادت تفاوت هایی نهفته است. افلاطون، عادت را از افق جنبه های اخلاقی و معنوی موردمطالعه قرار می دهد و جنبه های مثبت و منفی آن را در نظر می گیرد. ارسطو، توجیه نسبتاً وسیع تری برای عادت از لحاظ فلسفی نموده است و به جنبه های عملی آن توجه کرده است. بنابراین، ارسطو برای عادت، جایگاه ویژه با نقش مثبت قائل است درحالی که افلاطون، به نقش ایجابی و سلبی آن توجه کرده است و به نتایج عملی عادت اهمیت می دهد.