مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۴۱.
۵۴۲.
۵۴۳.
۵۴۴.
۵۴۵.
۵۴۶.
۵۴۷.
۵۴۸.
۵۴۹.
۵۵۰.
۵۵۱.
۵۵۲.
۵۵۳.
۵۵۴.
۵۵۵.
۵۵۶.
۵۵۷.
۵۵۸.
۵۵۹.
۵۶۰.
آینده پژوهی
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۷ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
201 - 224
حوزه های تخصصی:
وجود اخلاق باعث رش د، تعالی و بالندگی در آموزش وپرورش و به تبع آن کل کشور می شود. پژوهش حاضر با هدف، ارائه الگوی توسعه اخلاق حرفه ای مدیران ستادی اداره کل آموزش وپرورش خوزستان با رویکرد آینده پژوهی و بهره گیری از مدل سه شاخگی است. روش تحقیق از نوع ترکیبیِ اکتشافی (ابتدا کیفی و سپس کمی) میباشد. در تحقیق کیفی، روش مطالعه کتابخانه ای، روش مصاحبه با 10 نفر خبره آموزش و پرورش و دانشگاهی انتخاب و نیز روش دلفی اجرا شده است. داده های حاصل از ادبیات تحقیق و مصاحبه با روش کدگذاری و داده های حاصل از اجرای راندهای دوگانه پنل دلفی با روش آزمون آماری توافق سنجی کندال، فن دیمتل و مدل سازی ساختاری تفسیری تحلیل شده است. در تحقیق کمی روش پیمایش و با هدف آزمون مدل تحقیق اجرا شده است. از 200 نفر جامعه آماری تعداد 119 نفر نمونه با روش هدف مند در الگوی معادلات ساختاری انتخاب شده است. داده ها با روش تحلیل عاملی تأییدی مبتنی بر الگوی معادلات ساختاری تحلیل شده است. نتیجه تحقیق ضمن تشریح چگونگی و نحوه توسعه اخلاق حرفه ای مدیران، مهم ترین عوامل و مؤلفه های زمینه-ساز الگوی آینده پژوهی توسعه اخلاق حرفه ای مدیران را که شامل شامل 15 عامل و 52 مؤلفه ی زمینه ای، ساختاری، محتوایی است.
رابطه فرهنگ ایمنی بیمار و حوادث ناخواسته در بیمارستان: مطالعه موردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۹
۴۴-۲۷
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه مدیران در حوزه بهداشت و درمان به ویژه بیمارستان ها برای بهبود عملکرد مالی و افزایش بهره وری نه تنها باید به مسائل درونی توجه کنند بلکه مسائل اجتماعی و زیست محیطی را نیز باید سرلوحه همه تصمیمات و اقدامات خود قرار دهند. هدف پژوهش حاضر ارتقاء عملکرد مالی بیمارستان ها از طریق آینده پژوهی مسئولیت اجتماعی است. روش ها: پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی بوده و برحسب روش پژوهش، آمیخته کیفی و کمی است که در سه مرحله اجرا شد. در مرحله اول با برای استخراج شاخص های عملکرد مالی بیمارستان از روش پدیدارشناسی و مصاحبه با خبرگان استفاده گردید. در مرحله دوم با روش تحلیل محتوا و مرور نظام مند بر روی مقالات منتخب، ابعاد و شاخص های مسئولیت اجتماعی استخراج شد و در مرحله آخر که به آینده پژوهی اختصاص دارد از شیوه دلفی فازی، متغیرهای مرتبط با مسئولیت اجتماعی استخراج و با بهره گیری از مدل ساختاری - تفسیری این متغیرها تحلیل شد. یافته ها: در مرحله اول تعداد ۱۶ شاخص عملکرد مالی استخراج شد. حاصل مرحله دوم، تعداد ۳۵ متغیر و چهار بعد اقتصادی، اجتماعی، کارکنان و محیط زیست برای مسئولیت اجتماعی بود و در مرحله آخر تعداد ۲۰ متغیر مرتبط با مسئولیت اجتماعی استخراج و با بهره گیری از مدل ساختاری – تفسیری، قدرت نفوذ و میزان وابستگی متغیرها تعیین گردید. نتیجه گیری: تمام متغیرهای مرتبط با مسئولیت اجتماعی دارای قدرت نفوذ و وابستگی زیادی (بی ثباتی) هستند. بدین معنا که تغییر هرکدام، بر آن ها و سایر متغیرها نیز اثر می گذارد. ازآنجاکه هدف اصلی بیمارستان های دولتی ارائه خدمات باکیفیت به تمام اقشار جامعه و جلب رضایت آن ها است؛ بنابراین در نظر گرفتن تمام ابعاد و متغیرهای مسئولیت اجتماعی موجب افزایش بهره وری و به تبع آن بهبود عملکرد مالی بیمارستان ها می شود.
آینده پژوهی توسعه سکونتگاه های غیررسمی مبتنی بر سناریونویسی (مطالعه موردی: کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه جهان امروز دستخوش تغییرات، دگرگونی ها و تحولات در عرصه های مختلفی شده، رشد و گسترش اسکان غیررسمی و پیامدهای آن نیز دچار تغییر شده است. امروزه فرایند شکل گیری و گونه شناسی سکونتگاه های غیررسمی متحول شده و این تغییر فرایند و پیچیدگی، ضرورت آینده پژوهی گسترش این پدیده را تبیین می کند. هدف این پژوهش، آینده پژوهی توسعه سکونتگاه های غیررسمی و ارائه سناریوهای محتمل آینده در افق زمانی 1410 با استفاده از نظریه آینده پژوهی بود است.پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی-تحلیلی بود. اطلاعات موردنیاز از طریق مطالعات میدانی و اسنادی گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل متغیرها، از روش تحلیل اثرات متقاطع و نرم افزار سناریو ویزارد استفاده شد. براساس روش سناریونویسی، با استفاده از قابلیت های نرم افزار سناریوویزارد ، سه سناریوی قوی، چهار سناریوی ایستا و پنج سناریوی بحرانی استخراج شد. نتایج نشان می دهد، 27 درصد از وضعیت توسعه سکونتگاه های غیررسمی در آینده مطلوب بوده و 67 درصد ثابت و بحرانی است. کلان شهر تهران با سه گروه سناریوهای توسعه سکونتگاه های غیررسمی در آینده روبه روست. مطلوب ترین سناریو گروه اول است که بر شالوده طراحی و تأثیرگذاری مطلوب سیاست ها و برنامه های تأمین مسکن و مدیریت مطلوب، به رسمیت شناختن مالکیت غیررسمی و مهار کامل آن، برنامه ریزی متناسب با توسعه سکونتگاه ها برای افزایش امنیت محلات، برقراری ارتباط مؤثر و کارآمد شوراها با مردم و حل مشکلات ساکنان است. راهکارهای ارتقای توسعه سکونتگاه های غیررسمی شامل رسمی کردن مالکیت زمین غیررسمی، ایجاد سازمان سامان دهی سکونتگاه های غیررسمی برای کاهش تعدد سازمانی و نبود هماهنگی ها و ایجاد مسکن ارزان قیمت و قابل استطاعت است.
تحلیل و آینده پژوهی اثرات توسعه شهر جدید عالیشهر بر سکونتگاه های پیرامونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
215 - 237
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق تحلیل اثرات شهر جدید عالیشهر بر سکونتگاه های پیرامون و آینده پژوهی این اثرات است تا از منظر سناریوهای مختلف آینده های مختلف آن ترسیم شود. در این پژوهش برای شناسایی عوامل کلیدی بعد از دو مرحله غربالگری در نهایت 54 متغیر در قالب هشت شاخص شناسایی شدند و از روش آینده پژوهی در قالب تحلیل میک مک و سناریونویسی بهره گرفته شد. برای این تحقیق از نظرات گروه دلفی و به شیوه نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد. با توجه به یافته های این تحقیق، نه عامل کلیدی مهم شامل تغییرات کاربری های تجاری و مسکونی؛ طرح هادی روستاهای پیرامونی شهر جدید؛ شبکه معابر سکونتگاه های پیرامونی؛ تغییرات در عمران و آبادی نواحی پیرامون؛ شهرگرائی روستائیان؛ راه های ارتباطی سکونتگاه های پیرامونی؛ گسترش کالبدی شهر جدید به سمت شهرهای اطراف؛ دسترسی سکونتگاه های پیرامونی به وسایل ارتباطی و مخابراتی و موقعیت قرارگیری روستا نسبت به جاده شناسایی شدند. طبق نتایج به دست آمده از سناریو ویزارد شش سناریوی موافق و همسان پیش روی اثرات شهر جدید عالیشهر بر نواحی پیراشهری وجود دارد. یافته های حاصل از این پژوهش به سیاست گذاران، برنامه ریزان و مدیران منطقه ای این امکان را می دهد تا درک بهتری از شرایط آینده داشته باشند تا قادر باشند شرایط مطلوب تر و معقول تری از توسعه شهری را با حفظ جنبه های زندگی نواحی پیراشهری در آینده ترسیم و در خصوص آن تصمیم گیری کنند، این موجب نزدیک شدن شرایط پایداری در شرایط فعلی با امکان دستیابی به پایداری در آینده می شود.
آینده پژوهی و شناسایی پیشران های کلیدی بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری (مورد مطالعه: بافت تاریخی شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : پیچیدگی و چندبعدی بودن مشکلات و مسائل شهری همراه با رشد سریع فناوری و جهانی شدن الگوهای تولید، فزونی یافته و عدم ثبات شرایط و احتمال وقوع آینده های گوناگون سبب دشواری تصمیم گیری و برنامه ریزی در خصوص مسائل شهری شده است. در چنین شرایطی بازآفرینی شهری پایدار با رویکرد آینده پژوهی می تواند راهکاری برای مشکلات بافت های ناکارآمد شهری و به طور خاص بافت های تاریخی باشد.
داده و روش : پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی، از نظر ماهیت بر اساس روش های جدید علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است که با به کارگیری ترکیبی از مدل های کمی و کیفی انجام گرفته است. داده های تحقیق با استفاده از روش پیمایشی و ماتریس تأثیرات متقاطع جمع آوری شده است. تحلیل اکتشافی ماتریس تأثیرات متقاطع با استفاده از نرم افزار Micmac انجام گرفته است.
یافته ها : بر اساس نمودار و پراکندگی متغیرها بر روی نقشه متغیرهای تحقیق حاضر به پنج دسته متغیرهای تأثیرگذار ورودی، متغیرهای دووجهی ریسک و هدف و متغیرهای وابسته و متغیرهای مستقل تقسیم می شوند. بر اساس شدت تأثیرگذاری و تأثیرپذیری مستقیم و غیرمستقیم متغیرها درنهایت 9 پیشران کلیدی و به عنوان عوامل اصلی بازآفرینی بافت تاریخی شهر کرمان شناسایی شدند که همان متغیرهای دووجهی و تأثیرگذار محسوب می شوند.
نتیجه گیری : پیشران های کلیدی بازآفرینی بافت تاریخی شهر کرمان عبارت ند از: حفظ اصالت طرح و اثر، ایجاد مدیریت یکپارچه بافت تاریخی، استفاده مجدد از ابنیه و معاصرسازی کاربری ها، تنوع عملکردی و ایجاد سرزندگی، ایجاد ابزارهای حقوقی و قانونی، مشارکت مردم و بخش خصوصی در فرآیند بازآفرینی، پرداخت یارانه و تسهیلات بانکی و ایجاد معافیت های مالیاتی، الگوی جامع برنامه ریز و مدیریت و نقش فرهنگ و صنایع فرهنگی در بازآفرینی.
ارزیابی نقش بهبود فضای کسب وکار با تأکید بر رویکرد آینده پژوهی: مورد مطالعه منطقه 6 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
18 - 32
حوزه های تخصصی:
مقدمه از مهم ترین پیامدهای تخلیه مراکز شهری می توان به رکود اقتصادی، تخلیه جمعیتی، حکمروایی نامطلوب شهری، کاهش تقاضای خرید و کمبود سرمایه گذاری های زیربنایی اشاره کرد؛ بنابراین احیا و باززنده سازی مراکز شهری، به عنوان قلب تپنده شهرها در بهبود کیفیت زندگی ساکنان نقش بسزایی دارد. بهبود فضای کسب وکار ((BID یکی از روش های موفق با رویکرد اقتصادی به مراکز شهری محسوب می شود. هدف تحقیق حاضر، سنجش و استخراج پیشران های بهبود نواحی کسب وکار در منطقه 6 شهر تهران با رویکرد آینده پژوهی است. در استفاده از روش بهبود فضای کسب وکار در احیای مراکز شهری، داشتن نگاه آینده پژوهی برای برنامه ریزی و سیاست گذاری امری منطقی و ضروری است. منطقه ۶ شهر تهران به علت قرارگیری در مرکز ثقل ارتباطی شهر تهران و رواج مشاغل اقتصادی غیررسمی، خصوصیات خاص ترافیکی را در این منطقه سبب شده است. با توجه به الگوی سفرهای روزانه شهر تهران، منطقه ۶ ضمن آنکه از بیشترین میزان جذب سفرهای روزانه برخوردار است. روش تحقیق این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش کمی و از نظر ماهیت، بر اساس روش جدید علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی بوده که با به کارگیری ترکیبی از مدل های کمی و کیفی انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش برای آینده پژوهی بهبود نواحی کسب وکار در منطقه 6 شهر تهران، تعداد 15 نفر از مدیران و کارشناسان متخصص در حوزه شهری بوده است. در پردازش اطلاعات از روش تحلیل اثرات متقابل به متغیرها، بر مبنای تأثیرگذاری و تأثیرپذیری مستقیم و غیرمستقیم هر یک از عناصر در نرم افزار MICMAC استفاده شده است. با استفاده از روش دلفی تعداد 31 پیشران اولیه شناسایی شده است. یافته ها نتایج تحقیق بیانگر آن است که پیشران کلیدی تأثیرگذار بر ایجاد فضای کسب وکار در منطقه 6 تهران شناسایی نشده است. همچنین، عوامل دووجهی نظیر حکمروایی خوب شهری، عملکرد شهرداری در ارائه خدمات و تسهیلات، وضعیت سرمایه گذاری بخش خصوصی و دولتی، کیفیت ابنیه و مصالح بخش مسکن و ساختمان و غیره ظرفیت بسیار زیادی برای تبدیل شدن به بازیگران کلیدی سیستم را دار ند. متغیرهایی همچون بهره وری مناسب از ظرفیت های فرهنگی و تفریحی، میزان جذب سفر منطقه، میزان جذب مشتری منطقه، روند توسعه ساخت وسازهای تجاری منطقه و امنیت کل منطقه تحت عنوان «متغیرهای هدف» استخراج شده اند که نشان دهنده این است که می توان به تکامل سیستم مطابق برنامه و هدف خود دست یافت. سایر متغیرها تحت زیرمجموعه عوامل تنظیمی، مستقل و تأثیرپذیر استخراج شده اند که جایگاه تأثیرپذیر و منفعل دارند و نمی توانند در پویایی فضای کسب وکار منطقه نقش حیاتی داشته باشند. از این رو، ایجاد فضای کسب وکار در منطقه 6 شهر تهران تابع توجه ویژه به پیشران های کلیدی هستند که در مجموع روابط مستقیم بالقوه و روابط غیرمستقیم بالقوه بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند. از این رو، پیشران «نیروی انسانی ماهر و آموزش دیده» دارای بیشترین میزان تأثیرگذاری مستقیم بالقوه بر دیگر متغیرهای پژوهش است. در جایگاه دوم پیشران «میزان مشارکت اجتماعی» و «پیشران وضعیت ناهنجاری ها و آسیب های اجتماعی» در مرتبه سوم اثرگذاری قرار دارد. از این رو، می توان گفت که در جهت مدیریت شهری بهتر و دیدگاه آینده پژوهی بر رویکرد فضای کسب وکار در منطقه 6 شهر تهران منطقی و عقلانی است که این سه شاخص به عنوان مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر پویایی و کسب وکار این منطقه در نظر گرفته شود. نتیجه گیری با اتخاذ رویکرد آینده پژوهی و با مد نظر قرار دادن پیشران های کلیدی به دست آمده در پژوهش حاضر، تصمیمات و برنامه ریزی های مدیریت شهری در راستای بهبود نواحی کسب وکار منطقه 6 شهر تهران جهت دار شده و در مسیر هدفمند قرار خواهد گرفت. در این راستا با گرفتن تصمیمات و انجام اقداماتی ازجمله تربیت و آموزش سرمایه انسانی متخصص، افزایش انگیزه، رقابت پذیری، مشارکت اجتماعی و کاستن ناهنجاری های اجتماعی در سطح منطقه می توان زمینه های پویایی و بهبود نواحی کسب وکار در محدوده مطالعاتی را فراهم آورد. این پژوهش می تواند آغازی برای پژوهشگران بعدی در زمینه بهبود نواحی کسب وکار باشد. ارزیابی وضعیت موجود پیشران های کلیدی استخراج شده در منطقه مطالعاتی و ارائه برنامه راهبردی به منظور پیاده سازی رویکرد بهبود نواحی کسب وکار در منطقه 6 شهر تهران می تواند به عنوان سرفصلی برای پژوهشگران در سال های آتی باشد.
آینده نگاری برنامه ریزی مسکن مناسب اقشار آسیب پذیر شهری (مورد پژوهی: ناحیه منفصل شهری نایسر، سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
180 - 196
حوزه های تخصصی:
مقدمه تقریباً همه کشورهای جهان در حال تجربه پدیده «شهری شدن» هستند. توسعه شهرنشینی و پیدایش مناطق کلان شهری در کشورهای جهان سوم با توسعه شهرنشینی در غرب که از فردای انقلاب صنعتی آغاز شد، بسیار متفاوت است. یکی از تفاوت های مهم در رشد بی سامان و بدقواره و گسترش پدیده ناموزون و آسیب زایی به نام حاشیه نشینی در مقیاس وسیع گسترده در شهرهای جهان سوم بوده است. در این کشورها، مهاجران به محله های مهاجرنشینی هجوم می برند که در حاشیه شهرها به شکل قارچ گونه رشد می کنند و در جایی که «حاشیه گندابی» یا «آپاندیس نواحی شهری» نامیده می شود، ساکن می شوند [1]. در جهان صنعتی امروز پدیده حاشیه نشینی و اسکان غیر رسمی در اطراف شهرهای بزرگ مناطق محروم شهری امری اجتناب ناپذیر است و هم زمان با گسترش این پدیده، مسئله مسکن همواره به عنوان نیاز پایه ای بشر مطرح می شود. این نیاز از ابتدای سکونت تا زمان حاضر نقش مهمی در شرایط زیستی انسا ن ها ایفا کرده است. با این وجود، به دنبال رشد سریع و فزاینده شهرنشینی بعد از جنگ جهانی دوم در اغلب کشورهای جهان، مشکلات متعددی مانند ترافیک، آلودگی، دسترسی نامناسب به خدمات و امکانات شهری، بی مسکنی، بدمسکنی و غیره را به دنبال داشته که مهم ترین آن ها، مسئله مسکن بوده است. داشتن مسکن مناسب و در شأن، که همراه خود آسایش و فراغت را به دنبال داشته باشد و نوعی احساس امنیت را برای خانواده ها به ارمغان آورد [2]. امروزه، مسکن مناسب و مسائل مربوط به آن به عنوان یک مسئله جهانی مطرح شده و به یکی از مسائل حاد کشورهای در حال توسعه تبدیل شده است [3]. به همین دلیل، وجود اقشار کم درآمد و نیاز آن ها به مسکن در بسیاری از شهرهای کشورهای جهان سوم، باعث شکل گیری سکونتگاه هایی در حاشیه شهرها شده که از پایین ترین سطح کیفیتی برخوردارند و این امر باعث شده که موضوع مسکن مناسب نمایان شود و بیشتر مورد توجه قرار گیرد [4]. آینده نگاری امروزه در طراحی و سیاست گذاری های راهبردی در تمامی سطوح از جمله سیاست گذاری شهری، نقش بسزایی ایفا می کند. اهمیت نگرش آینده پژوهانه آنجاست که می توان با شناخت روندهای پیش رو که قطعیت بالایی دارند از بحران ها و ابرچالش های اساسی یک جامعه پیش گیری کرد و با برنامه ریزی نظام مند آمادگی لازم برای مواجهه با تغییرات گسترده را مهیا کرد [5].
مواد و روش ها با توجه به مؤلفه های مورد بررسی و ماهیت کاربردی این پژوهش، روش تحقیق از نوع اکتشافی است. پس از مطالعه مبانی تئوریک و نمونه های عملی، شاخص های کلیدی الگوی مسکن مناسب، استخراج شدند (جدول 4). در بخش مطالعات میدانی و پیمایشی با ابزارهایی همچون مصاحبه و پرسش نامه از 30 نفر متخصصان شهری به شناخت و تحلیل مسائل پرداخته شده و برای تجزیه وتحلیل داده های کیفی از نرم افزار MAXQDA استفاده شد. به این صورت که ابتدا نتایج حاصل از مطالعات اسنادی و سپس، نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه های صورت گرفته به وسیله نرم افزار (مکس کیو. دی. ای) ارائه شد. طبق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای؛ مصاحبه های صورت گرفته در این زمینه شاخص های ما در 4 بعد و 34 مقوله برای آینده نگاری برنامه ریزی مسکن مناسب اقشار آسیب پذیر ناحیه منفصل شهری نایسر، استخراج شدند. در خاتمه نتایج حاصل از ترکیب عوامل کلیدی مسکن مناسب و پایدار در قالب خروجی نرم افزار مکس کیودی ای ارائه شده است.
یافته ها از بین 34 متغیر مورد نظر و اعمال شده در نرم افزار آینده پژوهی، مشاهده می شود که عوامل فضاهای جمعی مناسب، چشم اندازهای زیبا، فضاهای مناسب پذیرایی، نمای آراسته و ظاهر خوب، ارتباط با همسایگان، به عنوان متغیرهای تأثیرگذار؛ عوامل انطباق مطلوبیت ملک، تفکیک پذیری مناسب، طراحی متناسب با فضا، برخورداری از امکانات بهداشتی، وجود عرصه های میانی، انطباق با محدوده طرح، انطباق مطلوبیت ملک، انطباق پلان معماری و فضاهای داخلی، برخورداری از نقشه، حفظ حریم خصوصی، مشارکت در طراحی، نوع مالکیت مسکن، مشرف بودن، حاوی نماد و نشانه های فرهنگی، احساس آشناییت و تداعی کنندگی، ایجاد حس سکونت به عنوان متغیرهای مستقل، و عوامل ایجاد حس هویت، احساس تعلق به عنوان متغیر هدف؛ و عوامل حفظ شأن اجتماعی، عدم مشرف بودن، قابلیت تغییرپذیری، رعایت تعریض معابر به عنوان متغیرهای تأثیرپذیر و عوامل چیدمان مناسب فضا، نوع سازه و مصالح، احساس امنیت و بیمه ساختمان به عنوان متغیرهای تنظیمی شناخته شدند که در شکل 7 به نمایش گذاشته شده است.
نتیجه گیری نتایج تحقیق نشان داد عوامل مختلف می توانند در شناسایی مسکن مناسب و مطلوب نقش داشته باشند؛ به عنوان نمونه از طریق نرم افزار MICMAC، عوامل فضاهای جمعی مناسب، چشم اندازهای زیبا، فضاهای مناسب پذیرایی، نمای آراسته و ظاهر خوب، ارتباط با همسایگان، به عنوان متغیرهای تأثیرگذار؛ عوامل انطباق مطلوبیت ملک، تفکیک پذیری مناسب، طراحی متناسب با خواست، برخورداری از امکانات بهداشتی، وجود عرصه های میانی، انطباق با محدوده طرح، انطباق مطلوبیت ملک، انطباق پلان معماری و فضاهای داخلی، برخورداری از نقشه، حفظ حریم خصوصی، مشارکت در طراحی، نوع مالکیت مسکن، مشرف بودن، حاوی نماد و نشانه های فرهنگی، احساس آشناییت و تداعی کنندگی، ایجاد حس سکونت به عنوان متغیرهای مستقل؛ عوامل ایجاد حس هویت، احساس تعلق به عنوان متغیر هدف؛ و عوامل حفظ شأن اجتماعی، مشرف نبودن، قابلیت تغییرپذیری، رعایت تعریض معابر به عنوان متغیرهای تأثیرپذیر شناخته شدند. و در بین متغیرهای موجود بیشترین امتیاز نهایی با تأثیرگذاری مستقیم به ترتیب رتبه 1-9، به متغیرهای (احساس تعلق، ایجاد حس هویت، حفظ شأن اجتماعی، مشرف نبودن، قابلیت تغییرپذیری، انطباق با محدوده طرح، احساس امنیت، چیدمان مناسب فضا، رعایت تعریض معابر و... به ترتیب با عدد، 56، 55، 53، 53، 52، 50، 49، 48، 47) و متغیرهای غیر مستقیم (ایجاد حس هویت، عدم مشرف بودن، حفظ شأن اجتماعی، قابلیت تغییرپذیری، انطباق با محدوده طرح، احساس امنیت، چیدمان مناسب فضا، انطباق مطلوبیت ملک، رعایت تعریض معابر، به ترتیب با عدد 116986، 112277، 111162، 110150، 102110، 100618، 99189، 98563 ) تعلق گرفت.
تبیین محرک های کلیدی مؤثر بر استقرار شهر هوشمند مبتنی بر فناوری اینترنت اشیا (مورد مطالعه: کلان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
232 - 248
حوزه های تخصصی:
مقدمه افزایش جمعیت در مراکز شهری مستلزم ارائه خدمات و زیرساخت های کافی برای پاسخ گویی به نیازهای ساکنان شهر است. همچنین، این ازدحام شهرهای پرجمعیت را از نظر حکمرانی، رشد اقتصادی، پایداری محیط زیست، کیفیت زندگی، حمل ونقل، برق، مصرف آب و سایر مسائل با مشکلاتی مواجه می کند. شهرهای هوشمند معمولاً با تکیه بر زیرساخت های پیشرفته و فناوری های اطلاعات و ارتباطات مدرن ایجاد می شوند و اینترنت اشیا با اتصال دستگاه های هوشمند و استفاده از تجزیه وتحلیل داده های بزرگ راه حل های هوشمندی را برای شهرهای آینده ارائه می دهد، به گونه ای که مدیریت شهر و شهروندان به انبوهی از اطلاعات در زمان واقعی در مورد محیط شهری دسترسی پیدا می کنند و بر اساس آن تصمیمات، اقدامات و برنامه های آینده را رقم می زنند. شهر مشهد با توجه به موقعیت و توان جذب جمعیت حال و آینده آن، نیازمند همگام و همسو شدن با تحولات مدرن به منظور استفاده بهینه از منابع و امکانات و همچنین، ایجاد بسترهای لازم به منظور پاسخ گویی به نیاز آیندگان است. از این رو، پژوهش حاضر بر آن است تا بتواند با شناسایی عوامل و پیشران های کلیدی به منظور دستیابی شهر مشهد به الگوی شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا در آینده گام بردارد. بنابراین، سؤال پژوهش حاضر عبارت است از: محرک های کلیدی اثرگذار بر شکل گیری شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا در کلان شهر مشهد در آینده (افق1412) کدام است؟ مواد و روش در مطالعه حاضر روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش انجام کار، آمیخته ای از توصیفی تحلیلی و در تبیین ساختار به صورت رویکرد آینده پژوهی انجام گرفته و بر این اساس، مهم ترین عوامل مؤثر بر شکل گیری شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا در شهر مشهد مورد بررسی قرارگرفته است. جمع آوری اطلاعات به روش اسنادی (منابع کتابخانه ای، مجله های علمی) و میدانی (با استفاده از ابزار پرسشنامه) بوده است. در این تحقیق، جامعه آماری در تحقیق حاضر شامل 25 نفر از کارشناسان، خبرگان و صاحب نظران شهری در دسترس متشکل از مدیران شهری (شهرداران مناطق، معاونان، رؤسای سازمان ها و مدیران حوزه های شهری و به ویژه فاوای شهرداری)، اعضای شورای اسلامی شهر (به ویژه مرکز پژوهش های شورای اسلامی شهر مشهد)، کارشناسان عمرانی در فرمانداری شهرستان مشهد و دفتر امور شهری و شوراهای استانداری خراسان رضوی، اداره کل راه و شهرسازی خراسان رضوی، اساتید دانشگاه های فردوسی مشهد، آزاد اسلامی واحد مشهد، پیام نور و مؤسسه های آموزش عالی غیرانتفاعی واقع در مشهد و متخصصان حوزه شهری هستند. در پژوهش حاضر ابتدا برای شناسایی عوامل کلیدی مصاحبه های ساختاریافته با تعدادی از صاحب نظران حوزه های برنامه ریزی و فناوری اطلاعات شهری با استفاده از روش دلفی به عمل آمد و سپس، در ادامه با تجمیع عوامل حاصل از مصاحبه و اسناد مورد مطالعه در پیشینه تحقیق روایی و پایایی متغیرها توسط متخصصان امر تأیید شد و درنهایت، عوامل در قالب پرسشنامه آینده پژوهی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها با استفاده از مطالعات میدانی و کتابخانه ای، مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا در شهر مشهد شناسایی شد و در ادامه، با استفاده از روش کمی آینده پژوهی و استفاده از نرم افزار Micmac به میزان تأثیرگذاری یا تأثیرپذیری عوامل شناسایی شده اقدام شد. بنابراین، یافته های تحقیق نشان می دهد از بین عوامل کلیدی 26 گانه اثرگذار بر شکل گیری شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا، پس از بررسی شاخص ها و استخراج عوامل کلیدی تأثیرگذار (مستقیم و غیرمستقیم)، 7 پیشران کلیدی سیاست گذاری های بخش دولتی در بخش فناوری اطلاعات، ارتقای سطح سواد اطلاعاتی و توانمندی های علمی شهروندان، سرمایه گذاری در زیرساخت های توسعه فناوری ارتباطات و اطلاعات، بسترسازی برای ارتقای مشارکت شهروندان در توسعه شهری، آگاه سازی شهروندان و مسئولان از فواید و مزایای جایگزینی امکانات هوشمند با بهره گیری از دانش جمعی و فرهنگ سازی، ایجاد و تقویت زیرساخت های پیشرفته مبتنی بر شهر هوشمند و استفاده گسترده از فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) دارای بیشترین اثرگذاری را بر شکل گیری شهر هوشمند مبتنی بر اینترنت اشیا در شهر مشهد داشته اند. نتیجه گیری در یک جمع بندی از نتایج پژوهش می توان اشاره کرد سیاست گذاری های بخش دولتی در بخش فناوری اطلاعات می تواند اثرات قابل توجهی در زمینه استقرار شهر هوشمند مبتنی بر فناوری اینترنت اشیاء در افق برنامه ریزی کوتاه مدت ده ساله داشته باشد. علاوه بر این ارتقاء سطح سواد اطلاعاتی و توانمندی های علمی شهروندان هم می تواند بستری مناسب جهت این امر در شهر مشهد فراهم کند، چراکه بهره مندی از دانش و اطلاعات مرتبط از زمینه های اصلی به کارگیری علم و روندی جدید در یک جامعه است. همچنین سرمایه گذاری در زیرساخت های توسعه فناوری ارتباطات و اطلاعات از اهمیت ویژه ای برخوردار است و با تمرکز هرچه بیشتر سرمایه در این حوزه زمینه شکل گیری هرچه بیشتر و بهتر شهر هوشمند با در نظر داشتن فناوری اینترنت اشیا فراهم خواهد شد. باید توجه داشت استفاده از یک پدیده جدید نیازمند آگاهی است. بنابراین، آگاه سازی شهروندان و مسئولان از فواید و مزایای جایگزینی امکانات هوشمند با بهره گیری از دانش جمعی و فرهنگ سازی حائز اهمیت است. به علاوه باید توجه داشت با ایجاد و تقویت زیرساخت های پیشرفته مبتنی بر شهر هوشمند می توان در راستای تحقق آن گام برداشت تا درنهایت با استفاده گسترده از فناوری اطلاعات و ارتباطات به اهداف غایی دست یافت.
تحلیلی بر بازآفرینی بافت های فرسوده کلان شهر اهواز با رویکرد آینده پژوهی و سناریونویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
39 - 58
حوزه های تخصصی:
فرسودگی بافت شهری و عناصر درونی آن به سبب قدمت و یا فقدان برنامه توسعه و نظارت فنی بر شکل گیری آن بافت به وجود می آید و بازآفرینی شهری آن ها در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، زیست محیطی و غیره به منظور ارتقای کیفیت زندگی در این بافت با رویکرد آینده پژوهی نیازمند دستیابی به یک توسعه پایدار و مطلوب در ابعاد مختلف وجودی می باشد. هدف از این پژوهش تأثیر بازآفرینی شهری در بافت های فرسوده با رویکرد آینده پژوهی می باشد. نوع تحقیق کاربردی و روش بررسی آن اکتشافی است. برای تجزیه وتحلیل نتایج پژوهش از نرم افزارهای میک مک و سناریو ویزارد استفاده شده است. در این پژوهش ابتدا با استفاده از نرم افزار میک مک عوامل کلیدی مشخص و سپس برای هر یک از آن ها چند عدم قطعیت در نظر گرفته شد. سپس سناریوهای مهم بازآفرینی شهری در بافت های فرسوده با استفاده از نرم افزار سناریو ویزارد تدوین گردید. نتایج نشان می دهد که متغیرهای حفظ هویت کالبدی و ارتقا و توسعه بهره وری اراضی شهری بیشترین تأثیرگذاری بر بافت های فرسوده دارند. با بررسی متغیرها بر اساس خروجی نرم افزار میک مک، بیانگر ناپایداری این مناطق می باشد. علاوه بر این درجه پرشدگی برابر با 96 درصد است و نشان از تأثیر زیاد متغیرها بر یکدیگر و پراکندگی آن ها می باشد. نتایج بر اساس سناریو ویزارد بیانگر آن است که بازآفرینی بافت های فرسوده در وضعیت بحران قرار دارد و احتمال ساماندهی بافت های فرسوده از منظر بازآفرینی شهری کم و نیازمند توجه جدی برنامه ریزان و مدیران شهری می باشد.
شناسایی و تحلیل پیشران های مؤثر بر توسعه صنعت گردشگری شهری با تاکید بر آینده نگاری و سناریو نویسی (مطالعه موردی: شهر زنجان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در برنامه ریزی و مدیریت توسعه گردشگری بهره بردن از روش های نوین بسیار پراهمیت می باشد. یکی از این روش های نوین استفاده از روش آینده پژوهی و نیز بهره بردن از سناریوهای مختلف جهت توسعه گردشگری می باشد که با بهره گیری از این روش ها سعی در ترسیم آینده های مختلف برحسب عوامل کلیدی موثر برای توسعه گردشگری شهر زنجان دارد. هدف پژوهش حاضر، آینده پژوهی و سناریو نگاری در توسعه و بهبود صنعت گردشگری شهر زنجان بر پایه روش تحلیل اثرات متقاطع می باشد پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از حیث روش به صورت کیفی و در برخی موارد به صورت مختلط کمی و کیفی در سطح اکتشافی و مبتنی بر رویکرد آینده پژوهی و سناریونگاری انجام پذیرفته است. در این پژوهش جهت یافتن عوامل کلیدی از اسناد فرادست، اسناد کتابخانه ای و مصاحبه های نیمه باز استفاده شده است و پس از شناسایی مولفه ها جهت تحلیل و اولویت بندی عوامل از نرم افزار MIC MAC وScenario Wizard بهره گرفته شده است که بعد از بررسی و تجزیه وتحلیل 13 عامل به عنوان عوامل کلیدی انتخاب شد. این 13 عامل به ترتیب عبارت بودند از: مدیریت یکپارچه شهری و اعمال سیاست های تشویقی، کاهش محدودیت ها، امنیت داخلی، بخش خصوصی، مشارکت شهروندان، سازمان های مردم نهاد، برندسازی شهری، موقعیت استراتژیک شهر، نقش بین المللی شهر و استان، ارتقا آگاهی های زیست محیطی، نرخ رشد اقتصادی، مراسمات آیینی و مذهبی، توسعه کمی و کیفی صنایع دستی. این 13 عامل برای نگارش سناریو با استفاده از نظر خبرگان و تشکیل پنل به 46 حالت از مطلوب تا نامطلوب تقسیم بندی شدند که در انتها 4 سناریو با سازگاری بالا برای شهر زنجان شناخته شد که 3 مورد از سناریوها حالت مطلوب و یک مورد نیز وضعیت بحرانی را برای شهر و استان زنجان متصور می شد. در انتها برای گذار از حالت سناریو بحرانی و حرکت به سمت سناریو و شرایط مطلوب راهبردها و برنامه ای پیشنهاد گردید.
شناسایی پیشران های کلیدی موثر بر توسعه پایدار منظومه روستایی شهر بابک با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با رویکرد آینده پژوهی، به شناسایی مهمترین عوامل مؤثر بر وضعیت آینده توسعه پایدار منظومه روستایی شهربابک و بررسی میزان و چگونگی تاثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر می پردازد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش ترکیبی از روش های اسنادی – پیمایشی و از نظر ماهیت، بر اساس روش های جدید علم آینده پژوهی ، تحلیلی و اکتشافی است که با به کارگیری ترکیبی از مدل های کمی و کیفی انجام گرفته است. با توجه به ماهیت پژوهش، از روش تحلیل ساختاری میک مک و تکنیک دلفی بهره گرفته شده است. در این راستا پس از برگزاری جلسات اولیه بحث با بیست نفر از کارشناسان و خبرگان در حیطه برنامه ریزی روستایی و منطقه ای شهرستان شهربابک، به عنوان جامعه آماری پژوهش، پنجاه متغیر اولیه در قالب شش بعد کلی شناسایی گردید. در ادامه، عوامل اولیه در چارچوب ماتریس اثرات متقاطع در نرم افزار آینده نگار میک مک تعریف شد. آنچه از وضعیت صفحه پراکندگی عوامل می توان دریافت الگوی پراکندگی متغیرهای مؤثر حاکی از ناپایداری سیستم است. با توجه به امتیاز بالای تاثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم، 15 عامل کلیدی در توسعه پایدار منظومه شهربابک تاثیرگذارند. فاکتورهای کلیدی مهم در بعد کالبدی؛ فاصله روستا از شهر اصلی، ایجاد زیرساخت ها، توسعه شبکه حمل و نقل ناحیه ای، در بعد مدیریتی؛ افزایش افزایش اعتماد، برنامه باوری و برنامه محوری منظومه ،مسئولیت پذیری، در بعد اقتصادی؛ وضعیت امنیت و ثبات شغلی روستاییان، توسعه گردشگری در منظومه، عوامل تاثیرگذار بر آینده توسعه پایدار منظومه شهربابک هستند.
ارائه پیشران های کلیدی آینده حکمروایی شهری هوشمند (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه مستمر جمعیت شهری و نیازهای رو به افزایش آنها، شهرنشینی گسترده در کشورهای در حال توسعه، تغییرات جمعیت شناختی، چالش های محیط زیستی، معضلات اقتصادی، معضلات حمل و نقل شهری، پیشرفت های فناوری اطلاعات و ارتباطات و بوروکراسی، فرمولاسیون شهر هوشمند و حکمروایی شهری هوشمند را ضروری ساخته است. در خصوص شهر رشت می توان بیان نمود که شهر رشت نتوانسته آینده های پیشروی توسعه را متصور شود و پیشرفتی در زمینه حکمروایی شهری هوشمند داشته باشد. لذا هدف این پژوهش واکاوی پیشران های کلیدی حکمروایی شهری هوشمند با رویکرد آینده پژوهی است. پژوهش حاضر کاربردی و به لحاظ روش انجام توصیفی - تحلیلی و اکتشافی است. گردآوری داده ها به روش اسنادی و نیز به صورت پیمایشی مبتنی بر تکنیک دلفی می باشد. جامعه آماری کلیه متخصصان شهری شهر رشت در زمینه تحقیق می باشند. حجم نمونه با استفاده از قوانین راسکو، 45 نفر تعیین شد و شیوه نمون ه گیری به صورت گلوله برفی می باشد. 8 مؤلفه و 20 پیشران در خصوص حکمروایی شهری هوشمند تدوین شد و پرسشنامه ماتریس اثرات متقابل (وزن 0 تا 3) در اختیار متخصصان قرار گرفت و در نهایت با استفاده از نرم افزار میک مک پیشران های کلیدی استخراج شدند. نتایج حاصل از تحلیل حاکی از آن است که آموزش شهروندی و آگاهی رسانی، مشارکت شهروندان و تعهد مسئولان جزء 3 پیشران اول حکمروایی شهری هوشمند شهر رشت محسوب می شوند.
واکاوی پیشران های کلیدی برنامه ریزی مسکنِ اقشار کم درآمدِ شهری با رویکرد آینده پژوهی (مورد مطالعه: ناحیه منفصل شهری نایسر، سنندج)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۰
23 - 47
حوزه های تخصصی:
مسکن یکی از اساسی ترین نیازهای انسان و جزئی کلیدی در توسعه ی پایدار جامعه است. در کشورهای مختلف دنیا و از جمله کشورهای در حال توسعه، سیاست های متنوعی برای تامین مسکن، بویژه برای اقشار کم درآمد در نظر گرفته شده است. که تاکنون بر اساس پژوهش های صورت گرفته، برنامه های متفاوتی با عنوان «راهکار» جهت رفع معضلات مسکن شهری در دستور کار قرار گرفته است. اما این طرح ها طبق اظهارات کارشناسان تنها مسکّنی برای زخم متورم این مردم بوده است؛ بر همین اساس هدف این پژوهش، شناسایی پیشران های کلیدی برای برنامه ریزی مسکن اقشار کم درآمد در ناحیه منفصل شهری نایسر (در شهر سنندج) می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد حاکم بر آن روش توصیفی – تحلیلی می باشد و از تکنیک پویش محیطی و دلفی برای شناسایی متغیرها و شاخص ها استفاده شده است. سپس پرسشنامه ی نیمه ساختاریافته بین 40 کارشناس متخصص و خبره در حوزه ی مسائل شهری توزیع شد. و داده های بدست آمده از طریق نرم افزار MICMAC تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که سیستم شهری بخصوص در بخش مسکن موجود در ناحیه منفصل شهری نایسر (در شهر سنندج) شرایط ناپایداری را سپری می کند. همچنین بر اساس تحلیل های انجام گرفته در نهایت 15 عامل به عنوان پیشران های کلیدی برای تامین و بهبود وضعیت مسکن مورد نیاز برای قشر کم درآمد و ضعیف محدوده مورد مطالعه شناسایی شدند که در این میان نقش عوامل اقتصادی و اجتماعی - فرهنگی پررنگ تر می باشند.
کاربست آینده پژوهی در مواجهه با مبارزان تروریست خارجی در چارچوب قطعنامه 2178 شورای امنیت ملل متحد و ارائه راهبردهای انتظامی- امنیتی
منبع:
تعالی حقوق سال چهاردهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
71 - 96
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال کاربست مفاهیم آینده پژوهی در مواجهه با مبارزان تروریست خارجی و با نگاهی به راهبردهای انتظامی – امنیتی صورت گرفته است. از آنجایی که کشورهای عضو سازمان امنیت و همکاری اروپا تعهدی را در بیانیه شورای وزیران سازمان امنیت و همکاری اروپا در مورد نقش این سازمان در پیشگیری و مقابله با پدیده مبارزان تروریست خارجی در راستای قطعنامه 2178 شورای امنیت سازمان ملل متحد تدابیری اندیشیده اند. این قطعنامه به طور خاص از کلیه دولت های عضو می خواهد تا برای مقابله با این پدیده جدید، به سرعت اقدام های پیشگیرانه اتخاذ کنند. البته ناتوانی دولت ها در اجرای مفاد آن به نحوی ناشی از فقدان اراده و توانایی سیاسی دولت ها در مقابله و پیشگیری از اقدام های فاجعه بار تروریستی از سوی مبارزان تروریست خارجی است. از اینرو، می توان پیشنهاد کرد دولت ها و به ویژه سازمان های انتظامی – امنیتی با کاربست آینده پژوهی از جمله توجه به روندها، رویدادها ، تصاویر و اقدام های آینده تروریست خارجی و موازین حقوقی قطعنامه مزبور، راهبردهای انتظامی، کنترل های اطلاعاتی و امنیتی گسترده ای در قبال تروریست های خارجی صورت بندی نمایند. و به طور مشخص توان اطلاعاتی – عملیاتی خود را برای مقابله و پیشگیری از افراط گرایی خشونت آمیز توسط تروریست های خارجی متمرکز کنند. بر این اساس، ضرورت دارد تا دستگاه های امنیتی- انتظامی و نهادهای کیفری ملی و بین المللی الزامات پیشگیرانه انتظامی – امنیتی خود را با تکیه بر دیده بانی و تحلیل و شناخت روندها و پویش های محیطی تاثیر گذار برای خنثی سازی و مهار اقدام های مبارزان تروریست خارجی اتخاذ نموده و در تولید امنیت عمومی شهروندان نقش آفرینی نمایند.
آینده پژوهی حضور نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۴۳)
67 - 93
حوزه های تخصصی:
خلیج فارس یکی از مناطق ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک جهان است که از جایگاهی ویژه در استراتژی ها و اسناد امنیت ملی ایالات متحده آمریکا برخوردار است. بررسی سناریوهای آینده حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس می تواند چشم انداز روشنی را جهت تبیین سیاست خارجی اصولی بر پایه تامین حداکثری منافع ملی، پیشِ روی سیاستمداران جمهوری اسلامی ایران و نخبگان نظامی این کشور قرار دهد. پرسش پژوهش حاضر این است که سناریوهای محتمل از آینده حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس کدامند؟ با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی جهت آزمون فرضیه و روش کتابخانه ای، فیش برداری برای گردآوری داده ها، با رویکردی آینده پژوهانه این نتیجه حاصل گردید که آمریکا دیگر تمایلی به حضور مستقیم نظامی و بی واسطه در تحولات منطقه خلیج فارس نخواهد داشت، لذا در راستای کاهش حضور نظامی فیزیکی در این منطقه، سناریوی هوشمند سازی حضور نظامی در منطقه خلیج فارس، ائتلاف منطقه ای و موازنه از راه دور، سناریویی موجه و باورپذیر در خصوص آینده حضور نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس می باشد که امکان تحقق و وقوع آن وجود دارد. هم چنین به موازات وقوع سناریوی قبلی، گسترش و تمرکز نیروهای نظامی آمریکا به منطقه شرق آسیا، در جهت مهار قدرت چین نیز سناریویی ممکن بوده که از لحاظ عقلانی، احتمال تحقق آن وجود خواهد داشت.
سناریوهای پیش روی حضور زنان ایرانی در عرصه سیاست 1396- 1406 یک بررسی آینده پژوهانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
379 - 396
حوزه های تخصصی:
مشارکت و فعالیت سیاسی زنان در تاریخ سیاسی ایران به شیوه های مختلف انجام پذیرفته است؛ موضوعی که نقشی درخور توجه در سیر تحولات تاریخی ایران داشته و بدیهی است در آینده مشارکت سیاسی این کشور نیز تأثیرگذار خواهد بود. مقاله حاضر، که از نوع تحقیقات کاربردی است، با اتکا بر روشی توصیفی پیمایشی در صدد است به این پرسش پاسخ گوید که روند حضور زنان در عرصه سیاست ایران در دهه آینده چگونه خواهد بود؟ در این پژوهش، ابتدا با استفاده از پرسش نامه باز، از استادان و صاحب نظران در خصوص شاخص های فعالیت های زنان ایرانی در عرصه سیاست نظر سنجی به عمل آمد و گویه های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل محتوای استقرایی در 7 مقوله شاخص های فردی روان شناختی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، ارتباطی و ویژگی های نهادی طبقه بندی شد. در ادامه، بر اساس گام های سناریونگاری شوارتز، ابعاد سه گانه مستخرج از 7 مقوله یادشده، سناریوهای چهارگانه آینده فعالیت زنان ایرانی در عرصه سیاست یعنی سناریوی اول: حضور کمرنگ و کم اثر زنان؛ سناریوی دوم: تحول نهادی و شکل گیری الگوی سکولار مشارکت در ایران؛ سناریوی سوم: پیشتازی زنان با ایجاد فرصت های برابر سیاسی، اقتصادی و رفع نارسایی های فرهنگی اجتماعی؛ سناریوی چهارم: ارتقای وضع فعلی مشارکت زنان تدوین شدند. بررسی های انجام شده نشان می دهند که نمی توان روند ده سال آینده فعالیت زنان در عرصه سیاست را حضوری صرفاً کمرنگ و کم اثر دانست، بلکه رشد تدریجی مشارکت آنان محتمل و مطابق با واقع خواهد بود. در نهایت، چنین به نظر می رسد که با اتکا بر توضیحاتی که در ارتباط با هر یک از سناریوها ارائه شد، ظهور و بروز سناریوی چهارم محتمل ترین گزینه خواهد بود.
زنان و دگرگونی های آینده؛ تحلیلی بر تصاویر ذهنیِ دخترانِ متولد دهه 1370 از آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
539 - 555
حوزه های تخصصی:
در دنیایی که تغییرْ وجه مشخص و ثابت آن است، تغییرات نسلی سرعت بیشتری گرفته اند و نسل به مفهومی با عمر کوتاه تر از یک دهه تبدیل شده است. متولدانِ هر دهه سبک زندگی متفاوتی دارند، نیازهایشان متفاوت است و خواسته ها و آرزوهای دیگری دارند. از این منظر، مطالعه در ویژگی ها و نگرش های یک نسل و مطالعات میان نسلی برای فهم بهتر رفتارهای اجتماعی و نحوه ساخت واقعیت اجتماعی آینده ضروری است. پژوهش حاضر مطالعه ای آینده پژوهانه است که به کشف کلان روایت های شکل دهنده به تصاویر آینده در ذهن دختران دانشجویِ متولد دهه 1370 پرداخته است. داده های این پژوهش از مصاحبه های نیمه ساختاریافته به دست آمده و با روش های کیفیِ تحلیل مضمون و تحلیل روایت، تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج تحقیق نشان دهنده 8 کلان روایت از آینده در ذهن مصاحبه شوندگان است. این کلان روایت ها به ترتیب: ۱. گام های کوچک و تغییرات تدریجی، ۲. گذر از زندگی سنتی به زندگی مدرن، ۳. اجتماعِ بی آینده، ۴. رنگِ من، ۵. بهشت وطن، ۶. سهم خواهی زنانه، ۷. آینده بی جنسیت و ۸. همیشه مادر نام گرفتند. در نهایت، یافته های این مقاله نشان می دهد که هر چند مصاحبه شوندگان مانند اکثر جوانان دنیا با دو مقوله ناامیدی اجتماعی و فردگرایی به عنوان تصاویر منفی از آینده مواجه اند، سه روایتِ آینده بی جنسیت، پذیرش نقش مادری و تصویر مثبت از آینده ایران نشان دهنده نقش سازنده زنان متولد دهه هفتاد در آینده کشور است.
کاربرد رویکرد آینده پژوهی در تحلیل سیستمی پیامدهای استراتژی مرسوم توانمندسازی اقتصادی زنان سرپرست خانوار استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
631 - 652
حوزه های تخصصی:
استراتژی مرسوم توانمندسازی اقتصادی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام و اداره بهزیستی که در قالب تأمین مالی خرد و اعطای اعتبارات اندک است، تأثیرات و پیامدهای مثبت و منفی دارد. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل ساختاری، به مطالعه و تجزیه و تحلیل آرای کارشناسان مورد مطالعه پرداخته است. هدف اصلی این مقاله شناسایی پیامدهای مثبت و منفی استراتژی توانمندسازی ذکرشده در مقیاس منطقه ای (استانی) و تحلیل اثر گذاری و اثر پذیری آن ها بر هم است. به منظور گردآوری اطلاعات، ابتدا از روش مصاحبه عمیق با 28 نفر از کارشناسان آگاه و خبره در حوزه توانمندسازی زنان در نهاد های مختلف استان استفاده و اطلاعات کیفی جمع آوری شد و پس از تحلیل کیفی داده ها به روش مفهوم سازی و توسعه طبقات و استخراج شاخص ها (تأثیرات مثبت و منفی)، پرسش نامه محقق ساخته ماتریس تحلیل متقاطع طراحی شد. از روش مثلث سازی و بهره گیری از اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای، مشاهده مستقیم و مصاحبه عمیق به منظور اطمینان از اعتبار داده های کیفی استفاده شد. پس از طیِ فاز اول و دوم، پرسش نامه طراحی شده در اختیار خبرگان مورد نظر قرار گرفت و آن ها میزان ارتباط متغیرهای مورد نظر را در ماتریس متقاطع و در ارتباط متقابل با هم بررسی کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار میک مک (Micmac) استفاده شده است. نتایج نشان داد که در آینده مهم ترین شاخص های مثبت اثر گذار یا تعیین کننده در تحلیل سیستمی پیامدهای استراتژی مرسوم توانمندسازی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش دو نهاد حمایتی گفته شده، شامل متغیرهای «ایجاد اشتغال پایدار»، «دسترسی به منابع»، «افزایش تولید» و «کارآفرینی» و در بعد منفی شامل متغیرهای «هدررَوی منابع مالی به دلیل سوء مصرف وام ها و نارسایی اعتبارات خرد»، «توجه عمده (و صرفاً) نهاد ها به پرداخت وام» و «افزایش مصرف گرایی های کاذب» است که در قسمت شمال شرقی ماتریس اثر قرار دارند. بر اساس نتایج به دست آمده، برنامه مرسوم توانمندسازی اقتصادی زنان سرپرست خانوار در آینده باید به نحوی مدیریت و ساماندهی شود که حداقل اثر گذاری منفی و حداکثر آثار مثبت را به همراه داشته باشد. به عبارتی دیگر، سیستم توانمندسازی ذکرشده در آینده باید به دنبال تقویت و بیشینه کردن آثار و پیامدهای مثبت ذکرشده و کمینه نمودن اثر منفی گفته شده باشد.
زنان متولد دهه شصت و نقش آنها در آینده؛ مطالعه ای کیفی در بلوک های سازنده تصاویر آینده (مورد مطالعه: استادان زن شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
561 - 584
حوزه های تخصصی:
تحقق هر آینده مطلوبی در ایران، در گرو مشارکت زنان به مثابه نیمی از کنش گران این آینده است. بررسی میزان احساس تعلق خاطر زنان به آینده و تلاش برای افزایش این احساس، گامی در جهت تقویت امید اجتماعی در جامعه است. آینده پژوهی دانش شناخت و ساخت چنین آینده ای است. یکی از رویکردهای آینده پژوهانه استخراج و تحلیل تصاویر آینده است. این پژوهش با روش تحلیل مضمون به استخراج و تحلیل تصاویر ذهنی زنان متولد دهه شصت از آینده انجام شده و طی چهار مرحله کدگذاری روی داده های حاصل از 15مصاحبه نیمه ساختاریافته از زنان دانشگاهی در شهر اصفهان، شش مضمون فراگیر به دست آمده است. این مضامین که بلوک های سازنده تصاویر آینده ذهن این زنان هستند، عبارت اند از: «در انتظار بهترین آینده»، «آینده جنسیتی»، «عصر انسان»، «دولت من»، «آینده ای که نمی خواهمش» و «بی آیندگی اجتماعی». بنابر نتایج این پژوهش، تحقق هر آینده ای در گرو ایجاد بستر نقد فراگیر وضع موجود، گسترش شکل جدیدی از مشارکت زنان در خلق آینده به منظور ایجاد حسّ تعلق به این آینده است، توصیه راهبردی این پژوهش «اثرپذیری» سیاست ها و سیاست گذاران از این تصاویر و «اثرگذاری» سیاست های آینده بر روی این مضامین است تا منجر به خلق آینده ای پایدار شود.
شناسایی پیشران های مؤثر بر آینده شبکه های اجتماعی مجازی در مواجهه با رسانه های جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به دنبال شناسایی پیشران های مؤثر بر آینده شبکه های اجتماعی مجازی در مواجهه با رسانه های جمعی ایران در افق سال ۱۴۰۴ است. روش پژوهش از نوع آمیخته کمی و کیفی است که با استفاده از روش آینده پژوهی انجام شده است. این پژوهش از نوع توصیفی و اکتشافی با رویکرد شناسایی عدم قطعیت ها است که در این راستا با ۲۰ نفر از صاحب نظران و متخصصان حوزه رسانه، ارتباطات و شبکه های اجتماعی برخط که با روش گلوله برفی انتخاب شده بودند، مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته صورت گرفت. در پژوهش حاضر برای شناسایی پیشران ها از روش تشکیل پانل دلفی با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد و برای کشف عوامل کلیدی نهایی مؤثر بر آینده شبکه های اجتماعی مجازی از روش مدل سازی تفسیری ساختاری (ISM) بهره برده شد. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش مدل سازی تفسیری ساختاری، شامل پرسشنامه محقق ساخته حاوی جدول ماتریس تاثیرات متقابل است و داده های آن نیز توسط نرم افزار «میک مک» تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد ۲۷ پیشران بر آیند شبکه های اجتماعی مجازی تأثیر دارند که در چهار عامل کلی اجتماعی فرهنگی، حقوقی سیاسی، اقتصادی و فناوری قابل طبقه بندی است. طبق یافته های پژوهش، فناورپایه شدن امور، بومیان دیجیتال، مالکیت رسانه ای و قدرت رسانه های سنتی بزرگ مقیاس، چهار عامل کلیدی نهایی موثر بر آینده شبکه های اجتماعی مجازی در مواجهه با رسانه های جمعی ایران در افق ۱۴۰۴ هستند.