مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
دونالد ترامپ
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
131 - 150
حوزه های تخصصی:
یکی از معضلات چالش برانگیز در تاریخ سیاسی ایالات متحده مسأله سیاه پوستان این کشور بوده است. مسأله ای که هراز چندگاهی عموما با قتل و دستگیری و شکنجه عده ای از آنان همراه می گردد. مسأله مهم در این میان این است که به رغم شعار ها، لوایح و قوانینی که در حمایت از سیاه پوستان آمریکایی در مجلس این کشور وضع می گردد، اما کماکان وضعیت بغرنج سیاهان آمریکایی نشان می دهد شکاف های عمیق کماکان میان جمعیت سفیدپوستان و سیاه این کشور وجود دارد. در میان روسای جمهوری ایالات متحده حتی حضور افرادی همچون باراک اوبامای رنگین پوست نیز نتوانست گره از چالش های وسیع سیاهان بگشاید. در نهایت با ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید در سال 2016 علنا سیاه پوستان آمریکایی به مرز انزوای کامل سیاسی و بیشترین محرومیت های اقتصادی و بیشینه چالش های فرهنگی و اجتماعی با دولت فدرال رسیدند. این مقاله تلاشی است برای ارائه پاسخی مستدل به این سوال که: وضعیت سیاه پوستان آمریکایی در زمان دونالد ترامپ به چه صورتی بوده است؟ فرضیه نویسندگان حکایت از این مسأله دارد که از ابتدای ریاست جمهوری ترامپ تا پایان سال 2020، محرومیت ها و چالش ها و تبعیض های سیاه پوستان این کشور رو به تشدید نهاده است. یافته های مقاله با استفاده از نظریه شکاف های اجتماعی و روش تفسیری(روش تحقیق) نشان دهنده چالش های عمیق سیاه پوستان در سه مسأله سیاسی، اقتصادی و امنیتی می باشد که این مسأله در نهایت می تواند بسترساز وقوع دو نوع بحران کلان در ایالات متحده گردد.
تحلیل نقش گلوبالیسم لیبرال آمریکا در ظهور و تعمیق ترامپیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دونالد ترامپ در انتخابات سال 2020 با وجود واگذاری نتیجه، موفق به کسب بیش از 74 میلیون رأی شد که رکورد درخورتوجهی برای کاندیدای شکست خورده در این کشور است. این نتیجه درحالی حاصل شد که وی و دولتش طی چهار سال آماج انتقادات و مخالفت های داخلی و خارجی گسترده ای قرار داشتند. انتخابات 2020 نشان داد که باورهای ناسیونالیستی ترامپ به رغم تقابل آشکار با گفتمان هژمونی لیبرال، که چند دهه در سیاست آمریکا حاکم بوده، نفوذ گسترده ای در کشور یافته است. سؤال مقاله حاضر این است که چرا آمریکا در دوره ترامپ در مسیر ناسیونالیسم و ضدیت با گلوبالیسم هژمونی طلبانه لیبرال قرار گرفت؟ فرضیه مقاله این است که هژمونی دولت آمریکا در دوره گلوبالیسم مسائل و هزینه هایی به بار آورد که تدریجاً موجب تقویت ناسیونالیسم تندروانه و حمایت گرایانه در کشور شد. مقاله به لحاظ نظری از تئوری هژمونی لیبرال در روابط بین الملل بهره گرفته است و از نظر روشی به ترکیب داده های کمی و کیفی گرایش دارد.
تشدید تحریم های یکجانبه امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در زمان شیوع کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال هفدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
87 - 108
حوزه های تخصصی:
تحریم در حالت طبیعی وقتی اتخاذ می شود که از قوانین بین المللی تجاوز و از معیارهای اخلاقی مقبول تخطی شده باشد. هدف از اعمال این تحریم ها آن است که نهاد یا کشور تحریم شونده مجبور به تغییر رفتار گردد. خروج دولت ترامپ از برجام و اعمال تحریم های یک جانبه علیه ایران، نقض منشور سازمان ملل متحد محسوب می گردد. افزون بر این شیوع بیماری کووید-19 در جهان و نیاز به همکاری جامعه جهانی برای مهار این بحران، باعث گردید تا دولت ایران و دیگر منتقدین تحریم های یک جانبه آمریکا درخواست لغو تحریم ها را نمایند. سؤال مطرح در این پژوهش این است که چرا در زمان بحران جهانی ناشی از کرونا، تحریم های یک جانبه آمریکا علیه ایران نه تنها برچیده و یا تعلیق نگردیدند بلکه بر شدت آنها افزوده شد؟ در پاسخ به این سؤال فرضیه ای که مطرح می گردد این است: دولت ترامپ با افزایش تحریم ها به دنبال ایجاد نارضایتی بیشتر در بین توده مردم بود تا از این طریق تغییر نظام سیاسی ایران را رقم زند و یا حداقل رفتار ایران را در خاورمیانه تغییر دهد. یافته های تحقیق نشان می دهد که نظریه کارآمدی تحریم ها در مورد ایران مؤثر واقع نشده و روش پژوهش با توجه به ماهیت آن توصیفی تحلیلی می باشد.
یکجانبه گرایی دونالد ترامپ و افول قدرت نرم آمریکا در اقتصاد سیاسی جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از جنگ سرد سرشت و ساختار قدرت در اقتصاد سیاسی جهان، دستخوش تحول شده است. در این راستا ابعاد نوینی از قدرت به ویژه قدرت نرم در تقویت جایگاه و موقعیت کشورها اهمیت بسزائی یافته است. ایالات متحده از جمله کشورهایی است که با آگاهی از این مهم طی چند دهه اخیر سعی کرده است تا از منابع و امکانات موجود در راستای افزایش قدرت نرم و بهره برداری از آن استفاده کند. کارکرد و ارتقای قدرت نرم آمریکا در دوران اوباما براساس شواهد، تغییر چشمگیری یافته بود. به نظر می رسد تغییر ساختار تصمیم گیری در این کشور با روی کار آمدن دونالد ترامپ بر مقوله یادشده تأثیرگذار بوده است. پژوهش حاضر این مسئله را واکاوی می کند که روی کار آمدن ترامپ و سیاست های داخلی و خارجی وی چگونه بر موقعیت قدرت آمریکا در اقتصاد سیاسی جهانی تأثیرگذار بوده است؟ فرضیه پژوهش این است که اقتصاد سیاسی این کشور به دلیل سیاست گذاری های داخلی و خارجی آمریکا در دوره ترامپ به تنزل قدرت نرم این کشور در نظام جهانی انجامیده است. در مقاله حاضر زمینه های اقتصاد سیاسی تنزل قدرت نرم آمریکا و سازوکار اثرگذاری سیاست های ترامپ بر موقعیت و جایگاه قدرت نرم این کشور با تمرکز بر کاربست منابع سخت افزاری قدرت در چارچوب یکجانبه گرایی مطلق، جنگ تعرفه ها، پوپولیسم سیاسی، سیاست های ضد مهاجرتی و تنش با رسانه ها و نهادهای سیاسی دولت ترامپ تشریح می شود. برآیند سیاست های یادشده افول شاخص های قدرت نرم آمریکا در زمینه بی اعتنایی به حقوق بشر و نهادهای سیاسی، آزادی رسانه ها، ارائه تصویری مثبت از آمریکا در میان افکار عمومی جهانیان، چندجانبه گرایی، دیپلماسی عمومی و قراردادها و نهادهای بین المللی بوده که درنهایت جایگاه قدرت نرم این کشور در اقتصاد سیاسی جهانی را با افول مواجه کرده است.
دیپلماسی انرژی اجبارآمیز ترامپ در قبال جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال هفدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
569 - 596
حوزه های تخصصی:
کارزار فشار حداکثری ایالات متحده بر ضد جمهوری اسلامی ایران بدون شناخت رهیافت جدید ترامپ در عرصه دیپلماسی انرژی قابل بررسی نیست. ترامپ با تحول رهیافتی و کارکردی تلاش کرد تا دیپلماسی انرژی را به عنوان یک ابزار قهرآمیز بر ضد جمهوری اسلامی ایران تبدیل کرده و حداکثر فشار ممکن را از این بعد بر این کشور وارد سازد. در مقاله حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، با طرح این سؤال که دیپلماسی انرژی چه نقشی در کارزار فشار حداکثری ترامپ در قبال جمهوری اسلامی ایران داشته به بررسی عملکرد و رفتار ترامپ در بازار نفت پرداخته می شود. فرضیه اصلی عبارت است از اینکه ریشه اصلی و ماهیت سیاست های ترامپ در بازار نفت به تحول رهیافت دیپلماسی انرژی این کشور از هنجارگرایی به نئومرکانتلیسم بازمی گردد که می توان آن را در خروج از برجام و بازگرداندن تحریم های نفتی، بازآرایی ژئوپلیتیک انرژی واردات نفت آمریکا، اعطای معافیت به خریداران بزرگ نفت از جمهوری اسلامی ایران، متشنج سازی قیمت نفت و تولید حداکثری نفت شیل با هدف تسخیر بازارهای سنتی این کشور مشاهده کرد. این رهیافت سبب شد که صادرات نفت جمهوری اسلامی ایران به حداقل ممکن کاهش یافته و به دلیل افزایش نفوذ آمریکا در تعیین قیمت های جهانی نفت فشارها علیه تهران بیش از گذشته افزایش یابد.
راهبرد کلان سیاست خارجی دولت ترامپ: تغییر یا تداوم؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتخاب دونالد جی ترامپ به سمت ریاست جمهوری امریکا در 8 نوامبر 2016، پرسش های فراوانی را در مورد آینده سیاست خارجی آمریکا به وجود آورد؛ ازجمله اینکه انتخاب رهبری که در سخنرانی های انتخاباتی اش بسیاری از اصول دیرینه سیاست خارجی آمریکا را رد می کرد، ممکن است چه تأثیری بر آینده رویکرد آمریکا به جهان داشته باشد، به ویژه اینکه دولت ترامپ، میراث جمهوری خواهان، دموکرات ها، و باراک اوباما را هم با خود داشت. پرسشی که مطرح می شود این است که «آیا در سیاست خارجی کلان و راهبردی آمریکا در دوران چهارساله ترامپ، شاهد تغییرات بنیادین و اتخاذ الگوهای جدید در سیاست خارجی بوده ایم، یا سیاست یادشده، ادامه روند پیشین بوده است؟ در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی و مراجعه به نظرات صاحب نظران استفاده شده و سعی شده است در پرتو یک چارچوب مفهومی ترکیبی، سیاست خارجی آمریکا در عصر کوتاه ترامپ ارزیابی شود. ترکیبی از دیدگاه های واقع گرایانه، نوع نخست، و شباهت های خانوادگی می تواند برای تبیین تداوم راهبردهای کلان سیاست خارجی آمریکا در دوره ترامپ، راهگشا باشد. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش، کمک به مطالعات آمریکاشناسی در حوزه مطالعات روابط بین الملل و ارائه تصویر دقیق تری از روند سیاست خارجی آمریکا برای مقامات ایران در دوره ترامپ است.
دیدگاه نخبگان دانشگاهی و رسانه ای آمریکا به پیامدهای اقدامات ترامپ در سیاست داخلی و خارجی این کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه رسانه بین الملل سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
107 - 126
حوزه های تخصصی:
شعارهای انتخاباتی دونالد ترامپ و عملکردهای وی در دوره ریاست جمهوری اش، بازتاب گسترده ای در میان نخبگان و رسانه های آمریکایی داشت. بر این مبنا، پرسش اصلی این است که از منظر نخبگان دانشگاهی و رسانه ای<strong> </strong>آمریکا، اقدامات و تصمیمات ترامپ در سیاست های داخلی و خارجی ایالات متحده چه تأثیراتی بر این کشور و عرصه روابط بین الملل گذاشته است؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که دیدگاه های نخبگان عمدتاً منفی بوده است. مؤلفه های مهم دیدگاه های نخبگان در رسانه ها در مورد پیامدهای سیاست های ریاست جمهوری ترامپ عبارتند از: انزواگرایی در جهان، تشدید نژادپرستی داخل آمریکا، تشدید شکاف نسل فرهنگی، مرگ رؤیای آمریکایی، تشدید اقدامات ضدانسانی و حقوق بشری، افزایش اقدامات ضد بهداشت و ضدسلامتی، تشدید سوء مدیریت در اداره کشور و تضعیف دموکراسی در آمریکا. در مجموع می توان گفت اقدامات دولت ترامپ در کلیه حوزه های داخلی و خارجی نوعی ساختار شکنی در رژیم سیاسی آمریکا ایجاد کرده و در نتیجه، به دلیل فقدان انسجام داخلی نیروهای دو حزب و نخبگان سیاسی، این ساختارشکنی سبب شده است نوعی افول، آشفتگی در حکمرانی و هرج و مرج در ساختار سنتی ارزیابی شود.
بررسی سیاست خارجی دونالد ترامپ در خاور میانه (اهداف و منافع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی سیاست خارجی ایالات متحده با محوریت دولت تازه کار دونالد ترامپ است و سعی در بازخوانی حضور ایالات متحده و منافع این کشور در منطقه پر اهمیت خاورمیانه دارد. همچنین در این نوشتار سیاست های اعلامی و اعمالی ترامپ در قبال خاورمیانه و چالش های پیش روی آن بررسی خواهد شد. سوال اصلی مقاله این است که سیاست خارجی ترامپ در قبال خاورمیانه بر اساس چه مولفه هایی است؟ در پاسخ فرضیه مقاله این گونه مطرح می شود: عوامل گوناگونی در تصمیم گیری ها و سیاست خارجی ایالات متحده دخیل است ، و دولت دونالد ترامپ به منظور پیشبرد اهداف ایالات متحده و دولت خود و بر خلاف شعار های تبلیغاتی اش و مخالفت وی با سیاست های رئیس جمهور پیشین و همچنین بر اثر عوامل تعیین کننده ای چون ؛ فشار لابی های صهیونیستی ، دلارهای عربستان سعودی و عوامل دیگر ، از مواضع اعلامی خود عقب نشینی نموده و لاجرم خود را مجبور به دنباله روی از سیاست های اعصار گذشته (در مورد خاورمیانه) و حتی تلاش جهت افزایش تنش ها در این منطقه می بیند.
بررسی سیاست خارجی دولت دونالدترامپ بر اساس مدل بازیگر عقلایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۴
131 - 152
حوزه های تخصصی:
درمیان مدل های مختلف تصمیم گیری، مدل بازیگر عقلایی که مبتنی بر منطق هزینه-فایده است، چارچوب مناسبی را برای درک بهتر رفتار های سیاست خارجی ترامپ فراهم می کند که می تواند مورد توجه تصمیم گیرندگان کشور قرر گیرد. پیش فرض اصلی مدل بازیگر عقلایی، انسان اقتصادی با مشخصه بنیادین عقلانیت است که تلاش می کند با تبعیت از منطق هزینه – فایده، مطلوب ترین راه را در رسیدن به هدف بر گزیند. سوال اصلی پژوهش این است که «چگونه می-توان سیاست خارجی دونالد ترامپ در خروج از موافقت نامه های بین المللی و نوع رویکرد وی نسبت به مسأله امنیت بین الملل را در یک چارچوب تئوریک تحلیل نمود ؟» در پاسخ به سؤال مذکور، این فرضیه ارائه شده است: «رفتار های سیاست خارجی ترامپ در خروج از موافقت نامه های بین المللی و نوع رویکرد اقتصاد محور وی نسبت به مسأله امنیت بین الملل ، بر اساس مدل عقلایی تصمیم گیری و بیشینه سازی سود قابل توضیح است.» در این راستا، طرح شعار «نخست آمریکا» از سوی ترامپ، به خوبی بیانگر فایده گرایی و ناسیونالیسم اقتصادی در سیاست خارجی آمریکا است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد بازیگر عقلایی به مطالعه سیاست خارجی آمریکا پرداخته است. جمع وری داده ها به صورت کتابخانه ای، مجلات علمی و استفاده از سایت های معتبر اینترنتی بوده است.
تجزیه و تحلیل بحران کرونا در ایالات متحده با تاکید بر بحران مشروعیت دولت دونالد ترامپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله ای که در عمل به وقوع نپیوست و اعتراضات طیف های وسیعی از مردم این کشور را به همراه داشت و مشروعیت کارکردی وسیعی برای ترامپ و دولت نومحافظه کار به وی همراه داشت. در این مقاله، تلاش نویسندگان ارائه پاسخ به این سوال است که بحران کرونا چه تاثیراتی بر کارکرد و مشروعیت دولت ترامپ گذارده و در ادامه چه آینده محتملی را می توان در این راستا برای نظام سیاسی اجتماعی ایالات متحده متصور بود؟ فرضیه نویسندگان در این مقاله حکایت از تشدید بحران مشروعیت دولت ترامپ در دوران شیوع ویروس کرونا در این کشور دارد و یافته های مقاله که با استفاده از روش های تلفیقی تحلیلی توصیفی و آینده پژوهی، استفاده از منابع مکتوب و کتابخانه ای نشان دهنده وقوع احتمالی سه پیامد کلان برای ترامپ خواهد بود. نخست؛ تعمیق دوقطبی سازی در ایالات متحده، دوم شکست در انتخابات آتی ریاست جمهوری در آمریکا؛ و در نهایت ظهور بحران های امنیتی در آمریکا.
گذار از بلوغ تقابل به الگوی تعامل نئولیبرال؛ تأملی مقایسه ای به سیاست خارجی ترامپ و بایدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات اصلی در مورد رفتار سیاست خارجی کشور ها در عرصه نظام بین الملل نوع جهت گیری سیاست خارجی آنان نسبت به موضوعات و تهدیدات بین المللی-منطقه ای می باشد. در سال ۲۰۱۶ با روی کار آمدن دونالد ترامپ به نوعی سیاست خارجی آمریکا دچار چرخش پارادایمی در جهت گیری سیاست خارجی شد. سیاست خارجی آمریکا در دوران دونالد ترامپ به نوعی بر مبنای ظهور نشانگان تقابل با ساختار نظام بین الملل و ساخت یابی روایت بازدارندگی شده بود، رهیافتی که اساساً به دنبال امتیازگیری از رقبا در حوزه های مختلف بود؛ اما با انتخابات سال ۲۰۲۰ و روی کار آمدن جو بایدن، نشانگان تعامل و همکاری مشروط با ساختار جهانی در گفتمان سیاست خارجی آمریکا مفصل بندی شد. بر همین اساس، سؤال اصلی پژوهش حاضر آن است که سیاست خارجی آمریکا در فاصله سال های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱ دارای چه نشانگانی با نظام بین الملل است؟ سیاست خارجی آمریکا در این سال ها دچار نوعی شیفت پارادایمی گشته و نوع تعامل و کنشگری در عرصه روابط بین الملل دارای نشانگان تقابلی و تعاملی با ساختار و سیستم جهانی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سیاست خارجی آمریکا از دوران ترامپ تا بایدن در الگو های رفتاری از بلوغ تقابل به مدل رفتاری تعاملی در محور رئالیسم مشروط به همکاری گذار پیدا کرده است. این نوشتار با روشی توصیفی–تحلیلی مطابق چارچوب نظری گام بر خواهد داشت
شهادت سردار سلیمانی در پرتو حقوق بین الملل کیفری: واکاوی تطبیقی سازوکارهای موجود در مقابله با بی کیفرمانی
منبع:
تمدن حقوقی سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۱
355 - 375
حوزه های تخصصی:
سوم ژانویه 2020 میلادی، به دستور رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا، دونالد ترامپ، خودرو حامل سردار سلیمانی در نزدیکی فرودگاه بغداد، هدف حمله پهپادی قرار گرفت. این اقدام، ناقض تعهدات متعددی نظیر منع توسل به زور، منع مداخله در امور داخلی دیگر کشورها، حق حیات و حقوق دیپلماتیک است و از این رو، مضاف بر مسئولیت بین المللی کشور آمریکا، مسئولیت بین المللی کیفری عاملان، آمران و مسببان این اقدام و در رأس آن، دونالد ترامپ را به دنبال داشته است. عدم عضویت کشورهای جمهوری اسلامی ایران، عراق و ایالات متحده آمریکا در دیوان بین المللی کیفری از یک سو و برخورداری آمریکا از حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد از سوی دیگر، اقامه دعوی در دیوان بین المللی کیفری را با چالشی جدی رو به رو ساخته است. به لحاظ حقوق بین المللی می توان به دنبال تأسیس دادگاهی ویژه بود و در این مسیر، بایسته است تا با توجه به تجربه جامعه بین المللی در تأسیس آخرین دادگاه ویژه در سال 2013 میلادی که در مورد جنایات رئیس جمهور یک کشور (چاد) بوده است، بهره گرفت. مقاله پیش رو بر آن شده است تا از رهگذر امکان سنجی طرح دعوی در دیوان بین المللی کیفری و تأسیس دادگاه ویژه، سازوکاری بیابد تا بتوان از طریق آن به مقابله با بی کیفرمانی جنایت مطروحه برخواست.
ترامپ و میدان تصمیم گیری برجام؛ از خروج تا سناریوی آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
25 - 47
حوزه های تخصصی:
در ابتدا گمان می رفت که امضای توافق برنامه جامع اقدام استراتژیک پایانی خوش بر یکی از بزرگ ترین چالش های بین ایران و آمریکا باشد. اما با ورود ترامپ به کاخ سفید و رویکرد سراسر تهاجمی او علیه ایران، برجام نه تنها نتوانست به عنوان آغاز ِ پایان مخاصمات شدید بین دو کشور عمل کند بلکه خود نیز قربانی نگرش ترامپ شد. تحلیل های متعددی در خصوص علت یابی این رویکرد ترامپ صورت گرفته است، اما به نظر می رسد فرا رفتن از تحلیل های صرف مادی و غیرمادی و درک ارتباط پیوستار یا همان فضای ساختار اجتماعی، بهتر و واقع بینانه تر می تواند سرشت واقعی علت رویکرد او را نشان دهد. لذا سوال اصلی این مقاله آن است که چه عاملی باعث عملکرد و ساخت دنیای اجتماعی ترامپ نسبت به برجام شد و با فرض احیاء برجام در دوره بایدن، درصورت به قدرت رسیدن مجدد ترامپ چه سناریویی در انتظار آن خواهد بود؟ یافته های پژوهش براساس روش توصیفی و تحلیلی نشان می دهد که سرشت خاص وجوه سرمایه، منش و خشونت نمادین به عنوان سه وجه میدان تصمیم ترامپ باعث مخالفت و درنتیجه خروج او از برجام شد و سیاست های خروجی این وجوه به دلیل ثابت آنها باعث خواهد شد تا در صورت به قدرت رسیدن او در سال 2024، به فرض احیاء برجام در دوره ی بایدن ترامپ مجدداً همان رفتارِ قبل را درباره آن اتخاذ نماید.
تأثیر سیاست های دونالد ترامپ بر جایگاه رؤیای آمریکایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با روی کار آمدن دونالد ترامپ رویکرد سیاست خارجی آمریکا عصر جدیدی را تجربه کرد و فضای گفتمانی دولت آمریکا، رویکردی را در پیش گرفت که به زعم محققان، بنیادهایی را که سیاست خارجی آمریکا برای هژمونی در جهان بر مبنای آن پی ریزی شده بود را با چالش روبه رو کرد. هدف این مقاله، تبیین اثرات اقدامات ترامپ بر رؤیای آمریکایی در سطح جهانی است و با روش تکوینی-تبیینی به این سؤال پاسخ می دهد که سیاست های ترامپ از سال 2017 تا 2020 چه تأثیری بر تحقق رویکرد رؤیای آمریکایی در نظام بین الملل گذاشته است؟ در پاسخ فرض بر این است که عدم توجه به نظام چندقطبی حاکم بر روابط بین الملل و خروج آمریکا از پیمان ها و تعهدات بین المللی، نظریه رؤیای آمریکایی را تضعیف و منجر به کم رنگ شدن جایگاه آمریکا در نظام بین الملل شده است. نتایج نشان می دهد دولت ترامپ در ابعاد چندجانبه گرایی شامل؛ کنار گذاشتن حقوق بین الملل و پی ریزی یک جانبه گرایی، اصلاح نفتا، خروج از توافق نامه آب وهوایی پاریس، توافقنامه ترانس پاسیفیک و برجام، بازبینی در ائتلاف، اتحادها و تعهدات نظامی، بی اعتنای به ارزش-های اقتصادی لیبرال، بازبینی در تعهدات امنیتی هند و اقیانوس آرام و... رویای آمریکایی را تضعیف کرد.
ترامپ و میدان تصمیم گیری برجام؛ از خروج تا سناریوی آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ابتدا گمان می رفت که امضای توافق برنامه جامع اقدام استراتژیک پایانی خوش بر یکی از بزرگ ترین چالش های بین ایران و آمریکا باشد. اما با ورود ترامپ به کاخ سفید و رویکرد سراسر تهاجمی او علیه ایران، برجام نه تنها نتوانست به عنوان آغاز ِ پایان مخاصمات شدید بین دو کشور عمل کند بلکه خود نیز قربانی نگرش ترامپ شد. تحلیل های متعددی در خصوص علت یابی این رویکرد ترامپ صورت گرفته است، اما به نظر می رسد فرا رفتن از تحلیل های صرف مادی و غیرمادی و درک ارتباط پیوستار یا همان فضای ساختار اجتماعی، بهتر و واقع بینانه تر می تواند سرشت واقعی علت رویکرد او را نشان دهد. لذا سوال اصلی این مقاله آن است که چه عاملی باعث عملکرد و ساخت دنیای اجتماعی ترامپ نسبت به برجام شد و با فرض احیاء برجام در دوره بایدن، درصورت به قدرت رسیدن مجدد ترامپ چه سناریویی در انتظار آن خواهد بود؟ یافته های پژوهش براساس روش توصیفی و تحلیلی نشان می دهد که سرشت خاص وجوه سرمایه، منش و خشونت نمادین به عنوان سه وجه میدان تصمیم ترامپ باعث مخالفت و درنتیجه خروج او از برجام شد و سیاست های خروجی این وجوه به دلیل ثابت آنها باعث خواهد شد تا در صورت به قدرت رسیدن او در سال 2024، به فرض احیاء برجام در دوره ی بایدن ترامپ مجدداً همان رفتارِ قبل را درباره آن اتخاذ نماید.
تجزیه و تحلیل دو گفتمان متعارض اروپا و آمریکا در قبال برجام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
215 - 244
فعالیت های هسته ای ایران یکی از مهمترین موضوع هایی بوده که از سال 1381 و اعلام رسمی جمهوری اسلامی ایران به دستیابی به فن آوری هسته ایی بر روابط این کشور با آمریکا و اتحادیه اروپا سایه افکنده و علاوه بر مناسبات سیاسی، جنبه های دیگر روابط بین آنها را هم تحت الشعاع قرار داده است. به دنبال گفتگوهای چندجانبه ایران با شش قدرت بزرگ، سرانجام برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) با توافق نهایی وزرای امور خارجه 5+1 و وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 23 تیرماه 1394(14 جولای 2015) به امضا رسید و پس از دو سال مذاکره، توافقی بلند مدت بین ایران و کشورهای 5+1در خصوص فعالیت های هسته ای ایران و لغو تحریم های ایران حاصل شد. تنها پس از شش روز، در تاریخ 29 تیرما 1394(20 جولای 2015) قطعنامه 2231 شورای امنیت به تصویب رسید که بر اساس آن، تحریمهای قبلی شورای امنیت لغو شده و کشورهای امضا کننده برجام، موظف به اجرای کامل تعهدات مندرج در آن شدند. اما طولی نکشید که ریاست جمهوری جدید آمریکا دونالد ترامپ علی رغم پایبندی اروپائیان به یرجام ناسازگاری خود با توافق چند جانبه بین المللی هسته ای ایران را آشکار ساخت. پرسش کلیدی در این پژوهش آن است که گفتمان های اروپا و آمریکا در قبال برجام چگونه است؟ در این راستا فرضیه اصلی پژوهش چنین است که گفتمان اروپا در قبال برجام مبنی بر حمایت از آن و در نتیجه حفظ شکل اصلی اش است در حالی که گفتمان آمریکایی ترامپ مبنی بر مخالفت با آن و در نتیجه تغییر و لغو می باشد. بر همین اساس، هدف اصلی این تحقیق فهم این رابطه در پرتوی تحلیل گفتمان اروپا و آمریکا در قبال برجام بعد از روی کار آمدن دونالد ترامپ است. از این رو روش پژوهش در این نوشتار تلفیقی از تحلیل گفتمانی و شیوه توصیف و تبیین اطلاعات خواهد بود.
تحلیل زبان شناختی شخصیت سیاستمداران: مطالعه موردی دونالد ترامپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
107 - 137
تحلیل شخصیت های سیاسی و درک محیطی که در آن به قدرت رسیده اند، یکی از محورهای اصلی تحلیل های حوزه زبان شناسی سیاسی است. اهمیت این بحث در رابطه با مطالعه شخصیت های پوپولیست در این است که قدرت یابی پوپولیسم ملی گرا به دلیل داشتن پیشینه ای خشونت بار، می تواند ترسی غیر ارادی را در ما زنده کند. ترسی که با پیروزی دونالد جان ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری 2016 ایالات متحده امریکا، سر بر آورد و یادآور خاطرات نسل فراموش شده رهبرانی شد که با سخنرانی های آتشین و شعارهای پوپولیستی، طبقات مختلف اجتماعی را برای تسخیر دنیا تهییج کردند. حال با گذر شخصیت ترامپ از دوران نامزدی به دوران تصدی پست ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا، می توانیم از ثبات برخی از تکنیک های سخنرانی وی درکی روشمند پیدا کنیم و بیش از گذشته بتوانیم آن را تحلیل کنیم. پرسش اصلی این است که چگونه می توان رفتار ترامپ را از طریق منطق زبان شناختی- بلاغی و تکنیک های مندرج در آن درک، تحلیل و پیش بینی کرد؟ صرف نظر از میزان موفقیت ترامپ در رسیدن به اهدافش، او چندین تکنیک و تاکتیک خاص را برای القای مفاهیم موردنظرش به کار می گیرد که منحصر به زمان رای جمع کردن وی نیست. بدین منظور، ده ها سخنرانی و مقاله برای پیدا کردن ظرافت های هدفمند در کلام ترامپ، این فروشنده ی قهار واژه ها، بررسی شده است. هدف اصلی مقاله حاضر ارائه تحلیلی زبان شناختی از ادبیات و محتوای سخنان ترامپ و فهم پذیر کردن برخی از ویژگی های شخصیتی او است.
تحلیل رابطه بین ایران و ایالات متحده آمریکا از منظر موازنه تهدید (2021- 2016)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
163 - 196
از سال 1357، ایالات متحده آمریکا و جمهوری اسلامی ایران سیاستی خصمانه در برابر یکدیگر در پیش گرفته اند هر چند در دهه های مختلف این مسئله با شدت و ضعف همراه بوده است. به همین دلیل نگارندگان این نوشتار میزان تهدید آمیز بودن این دو کشور را براساس نظریه موازنه تهدید استفن والت ارزیابی کرده اند. در واقع این نوشتار به دنبال پاسخی برای این سوال بوده است که براساس نظریه موازنه تهدید استفن والت، جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا در بازه زمانی 2021-2016 تا چه اندازه نسبت به یکدیگر به عنوان تهدید به شمار رفته و می روند؟ برای یافتن پاسخ این سوال شاخص های کمی وکیفی متغیرهای نظریه موازنه تهدید شامل قدرت کلی، مجاورت جغرافیایی، قابلیت های تهاجمی و نیات تهاجمی مورد سنجش قرار گرفته اند. در نهایت یافته های این نوشتار نشان می دهد که با توجه به مفروضات نظریه موزانه تهدید، در دوران فوق جمهوری اسلامی ایران برای ایالات متحده آمریکا یک تهدید فوری و قریب الوقوع به شمار نمی آید اما ایالات متحده آمریکا می تواند یک تهدید نسبی و در عین حال جدی برای امنیت جمهوری اسلامی ایران به شمار رود. نویسندگان کوشیده اند با بهره گیری از روش مطالعه موردی به پرسش فوق پاسخ دهند.
پیمان ابراهیم، کنشِ فعال ایران در غرب آسیا و مداخله فرامنطقه ای ایالات متحده(مقاله پژوهشی حوزه)
پیمان ابراهیم که به بیانیه مشترک واشنگتن، تل آویو، امارات و بحرین معروف است، حاصل ابتکار دونالد ترامپ رئیس جمهوری سابق ایالات متحده آمریکا است که در ۱۳ اوت ۲۰۲۰ منعقد شد. از منظر علت شناسی، پیمان ابراهیم نتیجه ی تقابل ایران با اسرائیل بوده که همین تقابل سبب نزدیکی و هم سویی کشورهای حاشیه ی خلیج فارس به اسرائیل شده است. از منظر تأثیرات امنیتی، پیمان ابراهیم بیش ترین تأثیر را بر امنیت منطقه ای غرب آسیا خواهد داشت. در این پژوهش، تلاش بر آن است که ضمن شناسایی زمینه های شکل گیری پیمان نامه ی ابراهیم، ریشه یابی عوامل شکل گیری پیمان نامه ابراهیم، پدیده شناسی ترامپیسم، آینده نگریِ پیمان نامه ی ابراهیم و تأثیر آن بر امنیت منطقه ای غرب آسیا مورد بررسی قرار گیرد. پرسش اصلی پژوهش این است: پیمان ابراهیم، معلول چه دلایل و عواملی است و چه تأثیری بر امنیت منطقه ای غرب آسیا دارد؟ پژوهش حاضر از منظر هدف، کاربردی است. گردآوری داده ها از طریق مشاهده، مطالعه و فیش برداری انجام شده است. همچنین از منظر ماهیت، توصیفی و تحلیلی بوده و از الگوی نظری موازنه ی تهدید بهره برده است. یافته ها نشان داد که پیمان ابراهیم تابعی از معامله ی قرن ترامپ و نتیجه ی عادی سازی روابط برخی از محافل عربی نظیر امارات و بحرین با تل آویو است. این پیمان از منظر تأثیرات امنیتی موجب بازتعریف نظم منطقه ای و بلوک بندی جدید قدرت در مجموعه های عبری- عربی و ائتلاف علیه جمهوری اسلامی ایران شده است.
بررسی مقایسه ای سیاست خارجی ترامپ و بایدن در قبال جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۳
۱۷۲-۱۵۳
حوزه های تخصصی:
روابط جمهوری اسلامی ایران با آمریکا در بیش از چهار دهه گذشته رابطه پرتنشی بوده و در این مدت آمریکا از هیچ تلاشی برای مقابله و تهدید ایران مضایقه نکرده و در دوره های مختلف الگوی رفتاری تعارضی آمریکا فراز و نشیب هایی داشته است. بنابراین پرسش اصلی پژوهش این است که سیاست خارجی ترامپ و بایدن در قبال جمهوری اسلامی ایران چه تفاوت و شباهت هایی داشته است؟ یافته های پژوهش با استفاده از روش مطالعه اسنادی و تحلیل گفتارها، مکتوبات و مواضع اعلامی هر دو رئیس جمهور و اطرافیان آنها در دولت و نهادهای فکری، بیانگر این است که تهدید و چالش بودن ایران برای منافع آمریکا و ضرورت مقابله با آن وجه تشابه در انگاره هر دو رئیس جمهور بوده ولی در رویکرد مقابله ای آنها تفاوت هایی وجود دارد که ترامپ رویکرد فشار حداکثری با هدف تغییر نظام و بایدن رویکرد متعادل تری را با هدف تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران دنبال کرده اند.