مقالات
شادی علت بسیاری از تفکرات و رفتارهای تکامل زاست و شاد بودن هنری است که از عوارض موجود عصر صنعتی می کاهد اما به طور علمی و آکادمیک کمتر بدان توجه شده است. شناخت شادی به گونه ای علمی، آکادمیک و عمیق، به دلیل تأثیرات فراوان آن در زندگی بشر، ضرورتی انکارناپذیر و مسلم در جهان امروز است و زمینه های مطالعاتی و پژوهشی فراوانی را می طلبد. هدف از این تحقیق بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و احساس شادی زنان جوان(15-24ساله) شهر اصفهان است. با توجه به پراکندگی جامعه آماری در مناطق شهر اصفهان ، نمونه ها از هر منطقه و متناسب با جمعیت آن منطقه انتخاب شدند. میانگین احساس شادی در بین زنان جوان(24-15) شهر اصفهان 5/54 بوده که به ترتیب بعد احساسی، بعد اجتماعی و سپس بعد شناختی بیشترین میزان را به خود اختصاص داده اند. میانگین سرمایه اجتماعی در بین زنان جوان 6/55 به دست آمده، سرمایه اجتماعی از چهاربعد تشکیل شده است. میانگین بعد تعلق و علایق اجتماعی 8/72 ، میانگین بعد تعهد و مسئولیت اجتماعی 4/58 ، میانگین بعد اعتماد 1/54 و میانگین بعد پیوندها و تعاملات اجتماعی 9/43 است که بر این اساس بیشترین مقدار در بعد تعلق و کمترین مقدار در بعد تعاملات اجتماعی است. رابطه سرمایه اجتماعی با شادی رابطه ای مستقیم است و این رابطه در ابعاد احساسی و شناختی بیشتر به چشم می خورد همچنین تعهد و مسئولیت پذیری اجتماعی با بعد احساسی، تعامل اجتماعی با بعد شناختی، تعلق و علایق اجتماعی با بعد احساسی و اعتماد نیز با بعد احساسی شادی دارای رابطه قوی تری اند.
پراکنش مصرف فرهنگی بین سطوح تحصیلی مختلف در ایران
مقاله حاضر به مطالعه رابطه بین مصرف به عنوان یکی از مهم ترین مؤلفه های دنیای مدرن و تحصیلات با اتکا بر آرای بوردیو پرداخته است. آنچه در این تحقیق با عنوان مصرف فرهنگی از آن یاد شده است شامل استفاده از تلویزیون، ماهواره، کتاب، نشریه، روزنامه، موسیقی، سینما، تئاتر، رادیو، اینترنت و مانند آن بوده است. یافته های این تحقیق، حاصل مطالعه یک پروژه ملی بوده که در سال 1388 در سطح استان های کشور اجرا گردید و با کمک روش تحلیل ثانویه به انجام رسیده است.
نتیجه نهایی این پژوهش تأییدکننده وجود رابطه و تأثیرگذاری سطح تحصیلات بر نوع و میزان مصرف فرهنگی بوده است. سطح تحصیلات افراد قوی ترین همبستگی را به ترتیب با استفاده از اینترنت، امکانات بصری و سینما نشان داد. از نظر میزان استفاده از کالاهای فرهنگی مشاهده گردید که افراد با قرار گرفتن در رده های تحصیلی مختلف به میزان های متفاوتی به مصارف فرهنگی روی می آورند و سطح تمایزات گوناگونی را تجربه می نمایند که رده تحصیلی بیسواد و کمتر از ابتدایی بیشترین تمایز و تفاوت را به لحاظ میزان مصرف کالاهای فرهنگی مختلف نسبت سایر رده ها دارد. همچنین درصد تمایزیافتگی برای کتاب چاپی و روزنامه نشان می دهد که این دو کالای فرهنگی بالاترین میزان تمایزیافتگی را در افراد ایجاد می کنند؛ به بیان دیگر افراد طبق رده بندی تحصیلی شان در استفاده از این دو کالا بیش از سایر کالاها از یکدیگر متمایز گشته اند. همچنین بیشترین تفاوت بین رده های تحصیلی از نظر میزان مصرف کالاهای فرهنگی، بعد از مطالعه کتاب و روزنامه در میزان استفاده از نشریه غیر روزانه و اینترنت بوده است
بررسی رضایت از زندگی و عوامل مؤثر بر آن (با استفاده از نتایج پیمایش ملی )
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی میزان رضایت از زندگی و عوامل مؤثر بر آن در جامعه ایران پرداخته و تلاش کرده است که میزان رضایت از زندگی را در بین شهروندان ایرانی تعیین و سپس به بررسی ارتباط متغیرهای احساس عدالت توزیعی، احساس بی قدرتی، اعتماد اجتماعی، امید به آینده جامعه و پایگاه اقتصادی اجتماعی به عنوان متغیرهای مستقل با متغیر رضایت از زندگی به عنوان متغیر وابسته بپردازد. روش استفاده شده در این پژوهش، روش پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه افراد 15 تا 65 ساله خانوارهای معمولی شهری و روستایی ساکن در 30 استان کشور در آبان ماه 1384 است و با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای، 4879 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه می باشد که جهت تعیین اعتبار آن بعد از انجام چندین مرحله پایلوت و پالایش پرسشنامه، در نهایت از نظر تیم متخصصان برای تدوین پرسشنامه نهایی استفاده شد. جهت تعیین پایایی نیز از شیوه هماهنگی درونی گویه ها به روش آلفای کرونباخ استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که میانگین رضایت از زندگی شهروندان ایرانی در سال 1384 به طرز معناداری از حالت متوسط پایین تر بوده است. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد متغیر امید به آینده اجتماعی بیشترین قابلیت را برای تبیین متغیر رضایت از زندگی در بین متغیرهای پژوهش داشته است. بعد از آن به ترتیب متغیرهای اعتماد اجتماعی، احساس بی قدرتی، پایگاه اقتصادی اجتماعی و احساس عدالت توزیعی قرار دارد.
عوامل اجتماعی مؤثر بر مدیریت بدن در میان جوانان گیلانغرب
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی جامعه شناختی عوامل اجتماعی مؤثر بر مدیریت بدن در میان جوانان گیلانغرب می باشد. در این پژوهش با بهره گیری از نظریه «بوردیو» و «گیدنز» به بررسی تجربی فرضیة مدیریت بدن پرداخته شده است. این تحقیق به صورت پیمایشی و با ابزار پرسشنامه با حجم نمونه 402 نفر از جوانان (دختر و پسر) 15-29 ساله ساکن در شهر گیلانغرب انجام شد. نمونه ها با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.
یافته های تحقیق نشان می دهد میانگن کل مدیریت بدن در بین دو جنس برابر با 82/2 می باشد. از این میانگین حدود 2/3 درصد از پاسخ گویان از نظر «مدیریت بدن» در وضعیت «بالا»، و 9/72 درصد نیز در موقعیت «متوسط» و در آخر نیز حدود 9/23 درصد از این نظر در سطح «پایینی» قرار دارند.
نتایج پژوهش نشان می دهد که متغیر های جمعیتی– اجتماعی، با مدیریت بدن رابطه معناداری دارند. همچنین، نتایج رگرسیونی خطی چند متغیره نشان می دهد از بین متغیر های جمعیتی- اجتماعی مذکور تنها متغیر پایگاه اقتصادی – اجتماعی با ضریب بتای (206/0) قوی ترین رابطه با مدیریت بدن جوانان (دختر و پسر) را نشان می دهد. بطور کلی مدل ارائه شده در این مقاله 2/5 درصد تغییرات متغیر وابسته مدیریت بدن را توضیح می دهد.
حجاب و حجاب گریزی با رویکرد مهندسی فرهنگی - انتظامی (مورد مطالعه: شهر سنندج)
حوزه های تخصصی:
حجاب هر چند حائلی برای فرد محسوب می شود، اما به طور کلی چادری بسیار بزرگ برای جامعه و تداوم امنیت پایدار قلمداد می گردد. هر چه حجاب مبنایی برای گسترش عفاف و تحقق امنیت باشد، حجاب گریزی با نا امنی توافق حاصل می نماید. حجاب گریزی یکی از مشکلاتی است که راه حل فوری ندارد، یعنی نیاز به نهادینه کردن فرهنگی دارد. حجاب را در چارچوب تشدید مجازات عملیاتی کردن، نهادینه کردن اجباری است که تغییر ساختاری در این زمینه را به تاخیر خواهد انداخت.
حجاب گریزی اگر گسترش یابد به بدحجابی و بی حجابی تبدیل می گردد که در نهایت با امنیت اجتماعی رابطه معکوسی خواهد یافت. براین اساس از مدلی علی با اشاره به چهار محیط اجتماعی بهره گرفته شده است. این چهار محیط عبارتند از: 1. محیط خانوادگی؛ 2. محیط تحمیلی؛ 3. محیط اتفاقی؛ 4. محیط انتخابی.
مقاله حاضر جزء مطالعات توصیفی تحلیلی و در آن از روش تحقیق پیمایشی استفاده شده است. حجم نمونه با توجه به حجم جامعه آماری،180 نفر تعیین گردیده است. از کل طیف محجبه تا بدحجاب که با شاخص 400 درصدی سنجیده شده است، 145% باحجاب متوسط، 136% بدحجاب و 119% افراد محجبه قرار گرفته اند. با استفاده از تکنیک تحلیل مسیر، تاثیر متغیر فقدان الگوهای عینی بر عامل مهندسی فرهنگی به طور مستقیم 232/0 و به طور غیرمستقیم 298/0 بوده که تاثیر کلی این شاخص برابر با 530% بوده است. بر اساس نتایج بدست آمده وضعیت تاهل، سن، محل سکونت، محل تولد، سطح تحصیلات و... هیچگونه تاثیر قابل ملاحظه ای بر رعایت حجاب یا عدم آن نشان نداده اند و از سوی دیگر بین حجابی که واقعا در جامعه رعایت می شود و حجابی که زنان و دختران دوست دارند داشته باشند، شکافی عمیق در حال به وجود آمدن است.
تحلیلی بر مسائل اجتماعی– فرهنگی موثر بر حاشیه نشینی (مطالعه موردی، شهر ساری)
حوزه های تخصصی:
حاشیه نشینی پدیده ای است که عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و در نرخ پایین تر امنیتی در پیدایش آن نقش دارند و از دو گروه بنیادی دفع کننده روستا و جذب کننده شهر نشأت می گیرد. هدف اصلی تحقیق این است که چه مسائل اجتماعی- فرهنگی بر روی حاشیه نشینی تاثیر دارد؟
روش تحقیق، اسنادی و پیمایشی بوده و حجم نمونه نیز برابر با 384 نفر از حاشیه نشینان ساکن اطراف شهر ساری بوده که با روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها در این تحقیق با روش تحلیل همبستگی و مدل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و Lisrel استفاده شد.
نتایج و تحلیل همبستگی نشان داد که بین عوامل مهاجرت، کیفیت مسکن، کسب معیشت، اوقات فراغت، وضعیت کالبدی فضایی و میزان تعلق اجتماعی با اطمینان 99/0 درصد و سطح خطای کم تر از 01/0 درصد با حاشیه نشینی رابطه معناداری وجود دارد. هم چنین نتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان می دهد که متغیرهای مستقل قدرت پیش بینی حاشیه نشینی را دارند. حاشیه نشینی، ناشی از مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، عدم دسترسی مناسب به امکانات بهداشتی- آموزشی و ارتباط ضعیف با فرهنگ شهرنشینی می باشد که این عوامل سبب شده تا حاشیه نشینان را در معرض مسائل اجتماعی - فرهنگی قرار دهد.