مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
لیلی و مجنون
حوزه های تخصصی:
اصطلاح ریخت شناسی به عنوان یکی از روش های تحلیل و طبقه بندی عناصر متن با مطالعات ولادیمیر پراپ بر روی یک صد قصه ی عامیانه ی روسی وارد عرصه ی نقد ساختاری شده است. این شیوه ی تحلیل در شناخت نقش ها، نقش ویژه ها و حرکت های متن و چگونگی ترکیب و ارتباط این عناصر با یکدیگر کارآمد است. داستان لیلی ومجنون جامی از جمله متون روایی ارزشمند ادبیات فارسی در قرن نهم است. جنبه های روایی این منظومه درحوزه ی ادبیات ساختارگرا قابل بررسی است. در این پژوهش کوشیده ایم ابتدا نقش ها و نقش ویژه های داستان لیلی و مجنون جامی را شناسایی کنیم سپس با بررسی توالی خویش کاری ها و نحوه ی ارتباط آن ها با یکدیگر به طبقه بندی عناصر سازه ای روایت لیلی و مجنون جامی بپردازیم تا در نهایت، حرکت های داستان را شناسایی کنیم و نشان دهیم ساختار داستان لیلی و مجنون جامی به لحاظ ریخت شناختی چگونه است؟
بررسی تطبیقی مضامین عشق عذری در «لیلی و مجنون» و «عروه و عفراء»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«لیلی و مجنون» یکی از برجسته ترین داستان های عاشقانه است که در ساختار، مضمون و نقش مایه های خود اشتراکات بسیاری با داستان «عروه و عفراء» دارد، در حالی که هر دو نمودی از عشق عذری و پاک هستند؛ از این رو شایستگی مقایسه و تطبیق با یکدیگر را دارند. نگارندگان در این پژوهش بر آنند که با تطبیق، توصیف و تحلیل این دو داستان مهم ترین ویژگی های عشق عذری را نمایان سازند و برای این منظور از روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس رویکرد نقد تطبیقی در مکتب آمریکایی استفاده کرده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که نظامی و راویان داستان عاشقانه عروه و عفراء، آغاز و اوج گیری عشق را از دوران کودکی و به مرور زمان دانسته که بروز عوامل بازدارنده ویژگی های اصلی عشق عذری را سبب شده است. بر این اساس، مهم ترین مضامین عاشقانه مشترک میان دو داستان که مبتنی بر ویژگی های عشق عذری است، ویژگی هایی چون: اوج گرفتن عشق، تلاش برای وصال، پاکدامنی، عوامل بازدارندة متعدد، طلب یاری از نزدیکان، وجود رقیب و نصیحت کننده، پیوستگی یاد معشوق در تمام لحظات عاشق، وفاداری به معشوق تا پایان زندگی، تصویر حالت ناامیدی، طلب درمان، مرگ در راه عشق و وصال در جهان دیگر، هستند.
عشق مجنون در آیینه روانکاوی (بر پایه ی « لیلی و مجنون » نظامی گنجوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عشق یکی از کلیدی ترین مفاهیم در ژرفکاوی معنای احوال انسانی در ادبیات است . منظومه لیلی و مجنون نظامی از شاخص ترین نمونه های ادبی است که حضور این مفهوم انسانی را ژرف اندیشانه به نمایش می گذارد. هرکسی از ظن خود، گاه سطحی گاه عمیق دست به تفسیر و تعیین معانی و دلالتهای این مفهوم زده است . اندیشه مدرن از جمله روانکاوی راهکار هایی در مقابل ما می نهد که از کلی گویی بپرهیزیم و مسیری مشخص را برای جست و جو در پیش گیریم . در این پژوهش ابعاد پنهان عشق بیمار گونه ای را بررسی می کنیم که هریک از ابعاد آن زنجیر وار با هم در پیوند می باشند .اینگونه عشق از نوعی خودشیفتگی آغاز می شود و تا مالیخولیا و خود آزاری ادامه می یابد و به جهت گیری مرگ اندیشانه می انجامد. در ضمن مفاهیمی چون مطلوب گمشده که بر دسترس ناپذیری ابژه (معشوق بیرونی) تاکید دارد و از دیگر ابعاد خودشیفتگی است بررسی خواهند شد ، نتیجه این که بسیاری از الگوهای عشق به نظر کمال یافته در عمل این گونه نیستند و با گونه هایی از روان پریشی و رفتارهای ضد اجتماعی همراه اند .
بررسی تطبیقی میزان جامعه پذیری لیلی در منظومه عربی و منظومه نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر سعی دارد که براساس مکتب آمریکایی با تکیه بر رویکرد نقد اجتماعی، به بررسی ویژگی های شخصیّتی لیلی، میزان حضور و ظهور او در دو داستان، شیوه و نوع تلاش های او برای دیدار با مجنون و نقض قاعده ازداوج سنّتی بدون عشق و عوامل مؤثّر در عفّت ورزی او را مورد بررسی قرار دهد.
در هر دو منظومه، لیلی با وجود دربند بودنش و برخلاف تصوّر عامیانه، حالتی بین تسلیم پذیری و طغیانگری دارد، گرچه این طغیانگری در منظومه نظامی اوج می گیرد. او با کمال عفّت ورزی که در داستان عربی بیشتر جنبه عرفی دارد ولی در فارسی جنبه شرعی، بسیار فکورانه و با حالتی محتاطانه و شجاعانه، در متن داستان حضور می یابد و پا به پای مجنون ابراز وجود می کند تا بلکه قاعده حاکم بر جامعه را نسبت به خود نقض کند، گرچه زن بودنش در نهایت نقشه های او را ناکام می گذارد.
تحلیل وضعیت آغازین در منظومه خسرو و شیرین، لیلی و مجنون و هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عنصر «شروع» یا «وضعیت آغازین»، یکی از مهم ترین تکنیک های داستانی است که نقشی برجسته در رویکرد مخاطب و نوع خوانش وی از اثر دارد؛ بدین مفهوم که چگونگی شروع داستان تا حد زیادی تکلیف خواننده را در مواجهه با متنی که پیش رو دارد، مشخص می کند. یک شروع قصوی، رئال، سوررئال و... آشکارکننده خط سیر داستان و منطق حوادث آن است و نوع آن داستان را مشخص می کند. مطالعه وضعیت آغازین منظومه های داستانی نظامی مبین این مطلب است که این آثار در این بخش، دارای عناصر و موتیف های مشترکی هستند و این اشتراکات، شباهت قابل ملاحظه ای را میان آنها پدید آورده است. در دو منظومه خسرو و شیرین و لیلی و مجنون، آغاز داستان، شرح حال پادشاه و رئیس قبیله ای است که هر دو عدالت گستر و دادپیشه هستند؛ پس یک عنصر مهم که نداشتن فرزند است، تعادل داستان را برهم می زند؛ وضعیتی که در بسیاری از قصه ها و افسانه ها شایع است. در منظومه هفت پیکر، در نقطه مقابل دو منظومه مذکور، پریشیدگی روان روایت که ظلم و ستم پادشاه، بیان داستانی آن است، وضعیتی متفاوت پدید می آورد که مرگ فرزندان متعدد نتیجه آن است. این دو گونه وضعیت شروع، از دیدگاه تحلیلی یونگ قابل نقد و بررسی است که در پژوهش حاضر بدان پرداخته خواهد شد. ر
تحلیل نمایه و تطبیق آن با براعت استهلال در ""خسرو و شیرین"" و ""لیلی و مجنون"" نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح نمایه را نخستین بار رولان بارت فرانسوی در نیمه دوم سده بیستم میلادی وارد حوزه روایت شناسی کرد. از نگاه بارت ساختارگرا، نمایه یکی از انواع کارکردها در متن روایی است. این گونه، هرچند از نظر کنشی ضعیف است، برای تقویت فضا و رنگ و روانشناسی شخصیت ها، واحد بسیار ضروری و تکمیلی روایت است. نمایه با این که از دل ادبیات داستانی مدرن غرب باز نموده شده، در ادبیات کلاسیک فارسی نیز وجود داشته است. نمایه گاه با صنعت بدیعی براعت استهلال مطابقت دارد که نمونه های فراوانی از آن را می توان در متون داستانی کلاسیک فارسی مشاهده کرد. نظامی نیز در منظومه های خسرو و شیرین و لیلی و مجنون از نمایه چه در قالب براعت استهلال و چه غیر از آن، هوشمندانه استفاده کرده است.در این دو منظومه، عناصر براعت استهلال و نمایه با موضوع و فضای داستان کاملاً هم خوانی دارد.
ابهام گویی های سیاسی در منظومه های نظامی
حوزه های تخصصی:
اگر ادّعا کنیم سیاست، محوری ترین موضوع در زندگی و منظومه های نظامی البتّه به جز لیلی و مجنون است، مدّعای ما هیچ گونه مغایرتی با واقعیت ندارد. امّا اثبات آن در همه منظومه ها، و به تبعیت از آن در همه برهه ها از زندگی نظامی، نیازمند استنادها و استدلال های اقناع کننده است. او موضع گیری های خود را یا به شیوه کنایی و کلّی گویی، و یا با استفاده از نمونه های تاریخی و به صورت تمثیلی بازگو می کند تا حریم عزلت و عافیت طلبی او به مدد این گونه محافظه کاری ها از درگیری با حوزه سیاست و قدرت در امان بماند. مخزن الاسرار، تصویرهایی از بایدها و نبایدهای سیاسی و اجتماعی را در یک زمینه اخلاقی مذهبی به نمایش می گذارد. خسرو و شیرین، نمودی از بایدها و نبایدها در رفتارهای عاطفی سیاسی است، و هفت پیکر و اسکندرنامه نیز نمایشی از ارزش های آرمانی در حوزه کنش ها و منش های صرف سیاسی به شمار می روند. این منظومه ها، به رغم همه تفاوت ها، در یک موضوع اشتراک دارند که عبارت است از ترسیم ایده آل ها و آرمان های انسان ها در همه زمان ها و مکان ها. سخن شاعر در ابتدا بر سر یک جامعه اخلاقی و اعتقادی یا مدینه فاضله دینی دور می زند. سپس درصدد تصویر حالات عاطفی و عاشقانه و کنش های مطلوب و نامطلوب آدم ها در برابر آن بر می آید. آن گاه به جامعه سیاسی و شخصیت های مطلوب آن می پردازد و مدینه فاضله سیاسی خود را در دو مرحله و با دو شکل متفاوت آن آن چه به طور نسبی در تاریخ وطن موجود بوده است و آن چه به صورت مطلوب در تاریخ جهان بوده است به روایت می گذارد تا نارضایتی خود را از وضعیت موجود با پناه بردن به بیگانه چاره گری کرده باشد.
بررسی تطبیقی داستان لیلی و مجنون عربی و عزیز و نگار فارسی از دیدگاه ساختارگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زندگی و سرگذشت عاشقان، اغلب دست مایه ی راویان و ناقلان بوده و به این سبب، داستان های عاشقانه در ادبیات ملت های گوناگون فضایی گسترده را پوشش داده است. این داستان ها شباهت های زیادی در ساختار دارند که گاهی این شباهت ها از تأثیر و تأثر نشأت گرفته است. داستان لیلی و مجنون از معروف ترین و کهن ترین داستان های عربی به شمار می آید که تأثیر زیادی بر گسترش داستان های عاشقانه در ادبیات فارسی داشته است. ادیبان ایرانی به این داستان توجه بسیاری داشته اند و داستان هایی عاشقانه با همین نام پدید آورده اند؛ همچنین در ادبیات فارسی داستان هایی گفته شده که از دیدگاه ساختار، با این داستان عربی شباهت های زیادی دارند، مانند داستان «عزیز و نگار».\nاین نوشتار می کوشد تا در چشم اندازی تطبیقی و با روش توصیفی- تحلیلی، همگونی ها و تفاوت های دو داستان نام برده را از دیدگاه ساختارگرایی بررسی کند؛ همچنین میزان شباهت و تفاوت های داستان لیلی و مجنون عربی را با منظومه عزیز و نگار بر اساس مکتب آمریکایی بیان کند. در نتیجه باید گفت داستان عزیز و نگار به عنوان نماینده جمعی از داستان های عاشقانه فولکلور از تأثیر ادبیات رسمی بی نصیب نمانده است؛ همچنین داستان های عاشقانه، چه رسمی چه عامیانه، ایرانی و غیرایرانی، نشانه ها و ساختار مشترکی دارند که آن ها را به هم نزدیک می کند.
بررسی نمایشنامه لیلی ومجنون اثر پری صابری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه های عاشقانه نظامی تحولات عظیمی در فضای ادبی ایران پدید آورد و این مسئله در آثار ادبی بعد از او خود را نشان داد. لیلی و مجنون نام نمایشنامه ای ست از پری صابری که برمبنای لیلی ومجنون نظامی گنجوی نوشته شده است. هدف مقاله حاضر ارائه عناصر لازم در این متن نمایشی و بازنمایی این عناصر در نوشته وی می باشد. در کل می توان گفت صاحب اثر توانسته مطابق با اصول نمایشنامه نویسی پیش رود وضمن تغییراتی که درمتن ایجاد کرده آن را از حالت یکدستی خارج کند. پردازش اثر ازجهت سازماندهی نمایشنامه منسجم ودقیق شکل گرفته؛ البته قطعا لازم است به فضاسازی ها و شخصیت پردازی ها بیشتر پرداخته شود . در این مقاله پیوند ادبیات کلاسیک و نمایشنامه نویسی مدرن بر اساس نمایشنامه پری صابری نشان داده شده است و سعی شده که از منظرنقد و بررسی عناصرداستانی شیوه ی انعکاس اثر نظامی در اثر مذکور به روش تحلیلی ارائه شود.
بررسی نشانه معناشناختی داستان لیلی و مجنون جامی بر پایة تحلیل گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل نشانه معناشناختی، به بررسی نحو ةارتباط نشانه های زبانی در نظام گفتمانی و در سطحی فراتر از جمله می پردازد. این تحلیل نشان می دهد که یک نشانه در ارتباط با سایر نشانه های گفتمانی و در نظام کلی گفتمان چه فرایندی را طی می کند تا دارای معنای خاصی شود. در این میان بررسی عناصری که زمینه ساز شکل گیری معنا هستند، اهمیت اساسی دارد. عناصری مانند شکل های بیرونی و درونی گفتمان، بعد پویای کلام، انواع گفتمان، نقش فعل های مؤثر در گفتمان، فرایند تنشی کلام، کنشگران، انواع کنش ها، ارتباط عناصر در محور جانشینی و همنشینی و مانند آن، ابزارهای مؤثر در تحلیل های نشانه معناشناختی به شمار می آیند. در این پژوهش کوشیده ایم برخی از این عناصر معناساز را در داستان لیلی و مجنون به روایت جامی بیابیم و با بررسی این عناصر، نخست نشان دهیم، نشانه های گفتمانی در این داستان چه فرایندی را طی می کنند تا منجر به شکل گیری ساختار معنایی داستان شوند؛ دوم، انواع گفتمان در این داستان را بکاویم؛ سوم، با بررسی ساختار روایی داستان به ابرساختار یا جان مایة متن دست یابیم. تحلیل نشانه معناشناختی، به بررسی نحو ةارتباط نشانه های زبانی در نظام گفتمانی و در سطحی فراتر از جمله می پردازد. این تحلیل نشان می دهد که یک نشانه در ارتباط با سایر نشانه های گفتمانی و در نظام کلی گفتمان چه فرایندی را طی می کند تا دارای معنای خاصی شود. در این میان بررسی عناصری که زمینه ساز شکل گیری معنا هستند، اهمیت اساسی دارد. عناصری مانند شکل های بیرونی و درونی گفتمان، بعد پویای کلام، انواع گفتمان، نقش فعل های مؤثر در گفتمان، فرایند تنشی کلام، کنشگران، انواع کنش ها، ارتباط عناصر در محور جانشینی و همنشینی و مانند آن، ابزارهای مؤثر در تحلیل های نشانه معناشناختی به شمار می آیند. در این پژوهش کوشیده ایم برخی از این عناصر معناساز را در داستان لیلی و مجنون به روایت جامی بیابیم و با بررسی این عناصر، نخست نشان دهیم، نشانه های گفتمانی در این داستان چه فرایندی را طی می کنند تا منجر به شکل گیری ساختار معنایی داستان شوند؛ دوم، انواع گفتمان در این داستان را بکاویم؛ سوم، با بررسی ساختار روایی داستان به ابرساختار یا جان مایة متن دست یابیم.
بررسی تطبیقی الگوی کانونی سازی نمایشنامه های لیلی و مجنون و مجنون لیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راوی مفهومی بنیادی در تحلیل متون روایی است و کانونی سازی به عنوان عنصری بینابینی، از یک سو به داستان و شخصیّت های داستانی مربوط می شود و از سوی دیگر به کلام راوی. لیلی و مجنون پری صابری در ادبیّات نمایشی فارسی و مجنون لیلی احمد شوقی در ادبیّات نمایشی عرب، همچون سایر متون نمایشی شامل دو جزءِ گفت وشنود و توضیحات صحنه ای هستند. صابری و شوقی در گفت وشنود، خود را پشت گفتار شخصیّت-هایی که می آفرینند، مخفی می کنند و برخلاف آن در توضیحات صحنه ای مستقیماً با خوانندگان خود صحبت کرده و اطّلاعات مختلفی به ایشان می دهند تا کنش را بهتر بفهمند و بهتر مجسّم کنند. به این ترتیب می توان گفت هر دو نوع کانونی سازی بیرونی و درونی در لیلی و مجنون و مجنون لیلی یافت می شود: در توضیحات صحنه ای، خود نویسنده، کانونی سازی بیرونی را انجام می دهد و در گفت وشنودها به وسیله ی شخصیّت های نمایشنامه کانونی سازی درونی صورت می پذیرد. با وجود این، تفاوت هایی در نحوه ی کانونی سازی بیرونی و اختلاف های قابل ملاحظه ای در الگوی کانونی سازی درونی و گزاره های کانونی شده ی این دو اثر وجود دارد که به مدرن و کلاسیک بودن نمایشنامه ها و ایدئولوژی و جنسیّت نمایشنامه نویسان باز می گردد.
تأثیر و تأثرات متون عرفانی پارسی در مواجهه با ادب عُذری عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به نحوه حضور سروده های شاعران ادب عُذری در برجسته ترین متون عرفانی ایرانی تا پایان قرن هفتم هجری می پردازد. جدول های پایانیِ مقاله دربردارنده سروده هایی از شاعران عذری است که نگارندگان آنها را در متون عرفانی یافته و در بیشینه موارد برای نخستین بار نام سرایندگان آن ها را تعیین کرده، و گاهی نیز به تصحیح آنها پرداخته اند. نگارندگان برآنند که ایرانیان در حفظ، حیات و حرکت ادب عذری، سهمی بیش از خود اعراب داشته اند: اشعار پراکنده شعرای عذری در الأغانیِ ابوالفرج اصفهانی گردآوری و حفظ شد؛ موضوعات آن در الزُّهره ابن داوودِ اصفهانی، تئوریزه شد؛ اشعار آن به دست ابونصر سَرّاج طوسی و مُستَملی بُخاری به متون مدرسی صوفیه راه یافت؛ در صافی ذهن و ضمیر عرفای خراسان همچون ابوسعید و شبلی (که اصالتی خراسانی داشت) به لطیف ترین معانی عارفانه «تأویل» شد؛ روایات پراکنده آن به دست نظامی نظم یافت؛ به دست عرفایی همچون احمد غزّالی، عطار و مولانا «تمثیل» های فراوانی از آن ساخته و شخصیتهای آن به «نماد» تبدیل شد؛ و در نهایت، مضامینِ آن در غزلِ شعرایی بزرگ همچون سعدی به زیباترین شکل کمال یافت. باری، لیلی در نهایت در ذهن عرفای ایران چنان جایگاهی یافت که نماد خداوند شد. مقاله حاضر به نحوه حضور سروده های شاعران ادب عُذری در برجسته ترین متون عرفانی ایرانی تا پایان قرن هفتم هجری می پردازد. جدول های پایانیِ مقاله دربردارنده سروده هایی از شاعران عذری است که نگارندگان آنها را در متون عرفانی یافته و در بیشینه موارد برای نخستین بار نام سرایندگان آن ها را تعیین کرده، و گاهی نیز به تصحیح آنها پرداخته اند. نگارندگان برآنند که ایرانیان در حفظ، حیات و حرکت ادب عذری، سهمی بیش از خود اعراب داشته اند: اشعار پراکنده شعرای عذری در الأغانیِ ابوالفرج اصفهانی گردآوری و حفظ شد؛ موضوعات آن در الزُّهره ابن داوودِ اصفهانی، تئوریزه شد؛ اشعار آن به دست ابونصر سَرّاج طوسی و مُستَملی بُخاری به متون مدرسی صوفیه راه یافت؛ در صافی ذهن و ضمیر عرفای خراسان همچون ابوسعید و شبلی (که اصالتی خراسانی داشت) به لطیف ترین معانی عارفانه «تأویل» شد؛ روایات پراکنده آن به دست نظامی نظم یافت؛ به دست عرفایی همچون احمد غزّالی، عطار و مولانا «تمثیل» های فراوانی از آن ساخته و شخصیتهای آن به «نماد» تبدیل شد؛ و در نهایت، مضامینِ آن در غزلِ شعرایی بزرگ همچون سعدی به زیباترین شکل کمال یافت. باری، لیلی در نهایت در ذهن عرفای ایران چنان جایگاهی یافت که نماد خداوند شد.
بررسی عناصر تطبیقی نمایشنامه رومئو و ژولیت شکسپیر با لیلی و مجنون نظامی
شکسپیر و نظامی دو شاعر افسانه سرای بسیار حساس و خوش سخن اند که نماینده تمدن شرق و غرب می باشند. ولی قبل از هر انتسابی هر دو به خاندان عظیم انسانیت منسوبند. هر دو دارای یک گونه حواس ظاهر و باطن می باشند، در همان حال از دو تمدن بزرگ بشری حکایت می کنند. مقاله مورد نظر در کلام این دو گوینده ی آسیایی و اروپایی به خوبی دلیل بر این دارد که نوع انسان در این عاطفه شریف وحدت کامل و اشتراک مطلق دارد و اگر از اغراض نژادی و تعصبات ملی که از منافع خسیسه ی مادی یا هواهای ناپسند نفسانی ناشی می شود پاک و مبرا می گردد، در انجام و آغاز شریک بوده و خواهند بود . این مقاله توصیفی تحلیلی می باشد و سعی شده است در موارد اشتراک این دو داستان سخن گفته و هم مواقع اختلاف آن را نشان دهد تا در اولی معلوم گردد که آدمیزاد در اصل و مبدا یک خلقت طبیعت و یک نوع احساس دارد و انتها و سرانجام او نیز یکی است و در ثانی مشاهده می شود که قریحه شرقی و غربی در رقت معانی و سبک و بیان وقایع و اختراع حکایت با یکدیگر تا چه اندازه مخالف و موافق هستند.
مأخذیابی و تحلیل تصرفات مولانا و شمس در ادبیات عاشقانه عصر اموی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
115-140
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، به بررسی نحوه بازتاب ادبیات عاشقانه عرب عصر اموی در آثار مولانا (مثنوی، مکتوبات، فیه ما فیه، مجالس سبعه، غزلیات شمس) و مقالات شمس تبریزی، مأخذیابی داستان ها و ابیات، و بررسی برخی از تصرفات هنری مولانا و شمس در اشعار و روایات اصلی پرداخته می شود. پرسش های این پژوهش این است که در آثار مولانا و شمس، چه نمودهایی (اعم از داستان و سروده) از ادبیات عاشقانه عصر اموی وجود دارد و این نمودها در این متون چه تغییراتی یافته اند. همچنین آیا این تغییرات، ناشی از تصرفات شخص مولانا و شمس اند یا برخاسته از منابعی هستند که از آن ها بهره جسته اند؟ چنانکه خواهیم دید، آثار شمس و مولانا دربردارنده ابیات شاعرانی از عصر اموی و نیز داستان هایی درباره زندگی آن هاست. تصرفات مولانا از گونه تغییراتی در شخصیت ها، قهرمان، زمان تاریخی داستان، نام سراینده و متن اشعار است. برخی از این تصرفات، ناشی از خلاقیت های فردی مولاناست و منشأ برخی نیز منابع پیش از مولاناست. تصرفات مولانا در متن اشعار نیز برخی آگاهانه و در برخی موارد ناآگاهانه و ناشی از نقل از حافظه است. در پژوهش حاضر، برخی از ابیات قیس بن مُلَوح عامری، عمر بن ابی ربیعه، عروه بن حزام، اَحوَص انصاری، ابن مَیاده، معاویه بن ابی سفیان (از دوره اموی)، حلاج، متنبی، ابوفراس حمدانی و انوری (از سده های بعد) در آثار مولانا و شمس مأخذیابی شده و پیشینه برخی از روایات، در متونی نظیر الأغانی، دیوان مجنون به روایت ابی بکر والبی، مصیبت نامه عطار، هزار حکایت صوفیان، فتوحات ابن عربی، رساله عینیه غزالی، تمهیدات و نامه های عین القضات نشان داده شده است.
مقایسه و تحلیل شخصیت پردازی نظامی و دهلوی در گفتگوهای لیلی و مجنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظامی از کارکردهای مختلف گفتگو برای نشان دادن احساسات قهرمانان و شخصیت پردازی استفاده می کند؛ خسرو و شیرین نمونه ای موفق در این زمینه است. البته جغرافیای فرهنگی و چیرگی حب عذری، از گفتگوی مستقیم دلدادگان در داستان لیلی و مجنون جلوگیری می کند. نظامی برای جبران این مشکل، از شگردهایی مانند تک گویی و گفتگو با شخصیت های فرعی و نامه نگاری بهره می برد. امیرخسرو در این زمینه از نظامی تقلید کرده است. این پرسش مطرح است که مهم ترین جنبه های تفاوت در شخصیت های پدیدارشونده با این گفتگوها چیست و تفاوت شخصیت پردازی در دو اثر، برخاسته از چه عواملی است؟ در این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی گفتگوهای دلدادگان بررسی و مقایسه می شود. نتایج پژوهش نشان دهنده تفاوت نگرش شاعران به داستان و به ویژه بی توجهی دهلوی به فضای اصلی قصه و درنتیجه تفاوت در شخصیت پردازی است. دلدادگان در اثر نظامی به فرهنگ اجتماع و بایسته های عشق پاک، پایبند هستند. لیلی کمتر و سنجیده تر سخن می گوید و سخنان او سیمای بانویی قبیله نشین اما عاشق را در ذهن پدیدار می کند. مجنون نیز با همه دیوانگی، بسیاری از ویژگی های جامعه مردسالار را با خود دارد؛ اما گویا یک قرن فاصله میان دو شاعر و تاثیرپذیری از دربار هند موجب شده است شخصیت دلدادگان در اثر دهلوی، از فضای اصلی قصه فاصله بگیرد و بیشتر به مردم عادی معاصر او شباهت یابد. تغییر برخی حوادث نیز به سبب همین نگرش ویژه دهلوی به داستان است.
نقد ترجمه احوال نامی و نقد مقایسه ای لیلی و مجنون او با لیلی و مجنون نظامی
منبع:
علوم ادبی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۳
31-58
حوزه های تخصصی:
داستان «لیلی و مجنون» یکی از نامه های «نامی» است که مربوط به عهد زندیه است. نامی که خود وقایع نگار کریم خان زند بوده است، علاوه بر «لیلی و مجنون»، صاحب نامه های «گنج گهر»، «خسرو و شیرین»، «وامق و عذرا» و همچنین اثر منثوری با عنوان «تاریخ گیتی گشا» است. البته «یوسف و زلیخایی» نیز بدو منسوب است که در این مقال به بررسی صحت و سقم این ادعا پرداخته می شود. اما حکایت «لیلی و مجنون» از زبان نامی، گونه ای پرداخت همان حکایت «لیلی و مجنون» با سوز و گداز عاشقانه نظامی است. البته به ظاهر «نامی» علاوه بر نظامی، از بین کسانی که صاحب لیلی و مجنون بوده اند، از «مکتبی» نیز تأثیر زیادی پذیرفته است. در این پژوهش ضمن نگاهی مجمل به زندگی نامی و آثارش، به بررسی و تحلیل داستان و عناصر آن و مقایسه آن با داستان لیلی و مجنون نظامی پرداخته شده است. علاوه بر این سعی شده است که تأثیر لیلی و مجنون سرایان دیگر مانند: مکتبی، جامی و امیر خسرو نیز بر منظومه «لیلی و مجنون» نامی بررسی شود.
مقایسه روایت شناسی در دو منظومه غنایی اثر نظامی بر اساس الگوی گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت شناسی از موضوعات جدید در عرصه ادبیات است و فرمالیست های روسی نخستین گروهی بودند که در زمینه روایت مطالعات اساسی و گسترده ای انجام دادند. در این میان آلژیرداس ژولین گرماس از نظریه پردازان مطرح است که الگوی کنشی، زنجیره های روایی و مربع معناشناسی از دستاوردهای وی در ساختارگرایی و مطالعات ادبی است؛ بنابراین، در مقاله پیش رو تلاش شده است تا دو منظومه غنایی «لیلی و مجنون» و «خسرو و شیرین» نظامی گنجوی با تکیه بر نظریات گرماس، بررسی و تحلیل شود؛ زیرا الگوی گرماس قابل انعطاف است و نسبت به مدل دیگر نظریه پردازان ظرفیت بیشتری برای تجزیه و تحلیل داستان دارد. هدف از انجام این پژوهش دست یافتن به میزان انطباق این دو اثر غنایی و عاشقانه با الگوی گرماس (الگوی کنشی، زنجیره های روایی و مربع معناشناسی) است. حاصل این پژوهش که به شیوه کتابخانه ای و بر مبنای توصیف و تحلیل انجام شده، بیانگر این است که داستان های غنایی «لیلی و مجنون» و «خسرو و شیرین» از الگوی ساختاری و روایی کاملی برخوردارند و در قالب نظری ه گرماس قاب ل بررسی و تحلیل هستند.
نقد «کهن الگوی عشق» در منظومه لیلی و مجنون نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده «عشق»، بیانگر احساس عاطفی شدیدی در ناخودآگاه جمعی بشر است که یونگ در مکتب روان شناسی تحلیلی خود، آن را به عنوان کهن الگویی برجسته بررسی کرده است. در این میان، منظومه های غنایی پارسی، بویژه لیلی و مجنون نظامی، عرصه وسیعی از جلوه های ناخودآگاهانه «کهن الگوی عشق» به شمار می آید و عشق در ناب ترین مفهوم خود در آن رخ می نمایاند. باید گفت در این روایت غنایی، روان «مجنون» بیشترین واکنش های ناشی از هیجانات عاشقانه را در خود نمودار می سازد. در این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی در علم روانکاوی، دلایل روان نژندی های ناشی از نافرجامی عشق در روان مجنون و چگونگی رهنمون آن به عشقی متعالی، از منظر اندیشه یونگ بررسی شده است. از این رو به نظر می رسد جلوه های مثبت «آنیما و آنیموس» و مفهوم «عشق در نگاه اول»، با نمادهای روانکاوانه دلالتمندی تلفیق یافته و پیکره در هم تنیده ای از احساسات ناخودآگاهانه ناشی از پدیده عشق را در ساختار داستان آفریده و در نهایت موجب برانگیختگی «فرامن» و تعالی این عشق شده است.
تحلیل وجه های غنایی در داستان های عاشقانه (با تکیه بر خسرو و شیرین و لیلی و مجنون نظامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷۸
272 - 247
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه شعر غنایی نوعی شعر کوتاه و غیر روایی است که به بیان احساسات می پردازد، این سؤال مطرح است که چگونه می توان داستان های بلند عاشقانه ادبیات فارسی را ذیل نوع ادبی غنایی جای داد. با بررسی داستان های عاشقانه از منظر نقد نوع غنایی، این مطلب آشکار است که در داستان هایی که ماجرای عشقی برای گوینده مهم تر از ماجرای روایی است، وجوه مختلف بیان عاطفه بر اصل روایت سایه افکنده است. بنابراین، وجه های گوناگون غنایی، مانند تغزّلی، مرثیه ای، شکوائیه ای، خنیایی و نیایشی همواره روایت را متوقّف کرده، به شعر صبغه غنایی داده است. در این مقاله، با تحلیل ساختاری این وجه ها در داستان <em>خسرو و شیرین</em> و <em>لیلی و مجنون</em> نظامی، نشان داده می شود که چگونه وجه های مختلف احساس شاعر و شخصیت های داستانی در متن مورد توجه قرار گرفته است. از این رو، خواننده این متون به جای مواجهه با تعلیق داستانی، بیشتر با توصیف جنبه های گوناگون عاطفه مواجه می شود. در این داستان ها بهتر است اصطلاح «غنایی» با کاربردی وجهی به کار برده شود نه «نوعی».
نگرش عارفانه احمد غزالی و استحاله عشق عُذری لیلی و مجنون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۵
293 - 311
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان حوزه عرفان ایرانی همواره نظرات گوناگونی را در باب مفهوم عشق ابراز داشته اند که بیانگر اهمیت مقام عشق در تعالیم و آموزه های اندیشه دینی ایرانی است. احمد غزالی (520-452 ه.ق) با خلق آثار عرفانی خویش، تحولاتی چشمگیری در باب سرشت عشق پدید آورده است و در سوانح العشاق که نخسین اثر وی در ساحت عشق و به زبان فارسی است، تعابیر و تفسیرهای بدیعی از حکایت دلدادگی لیلی و مجنون ارائه نموده است. از آنجایی که داستان عشق لیلی و مجنون ریشه در عشق عُذری ادب عرب دارد، این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، با هدف شناخت مراحل استحاله عشق عُذری لیلی و مجنون در نگرش احمد غزالی شکل گرفته و تلاش شده به این پرسش پاسخ دهد، در یک مطالعه تطبیقی، وجوه افتراق و اشتراک میان عشق لیلی و مجنون در نگرش احمد غزالی با عشق عُذری عرب چگونه تفسیر می شوند؟ بر اساس نتایج بدست آمده، عشق عفیفانه، ناسوتی، دردآور، کُشنده و بی فرجام عُذری با مبانی نظری ناب عاشقانه و عارفانه احمد غزالی مبتنی بر اتحاد رابطه عاشق و معشوق با عشق؛ به عشقی پسندیده، لاهوتی، خوشایند و امیدبخش استحاله یافته و عاملی مهم برای استکمال وجودی انسان می شود.