مطالب مرتبط با کلیدواژه

تأویل افراطی


۱.

«هانری کُربن»، هرمنوتیک فلسفی و اندیشه سیاسی کیهانی: ارزیابی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هرمنوتیک فلسفه اسلامی تأویل افراطی تفکر انتقادی و سیاست زدایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۵ تعداد دانلود : ۳۰۵
«هانری کُربن»، نخستین اندیشمندی بود که به کاربست آگاهانه هرمنوتیک فلسفی در فهم و تفسیر متون شیعی و تاریخ اندیشه فلسفی در ایران پرداخته است. او با بهره گیری از سنت های پدیدارشناسی، هرمنوتیک، الهیات مسیحی و سنت افلاطونی، ابزاری روش شناسانه برای فهم و تفسیر میراث فکری اسلام فراهم آورد و خود نیز در نوشته های متعددی آن را به کار بست. هرچند درباره اهمیت و جایگاه کُربن در مطالعات اسلامی و شیعی بسیار گفته اند، ارزیابی انتقادی از اندیشه و روش شناسی مطلوب او کمتر انجام شده است. هدف این مقاله، مطالعه و بررسی اسلوب هرمنوتیکی کُربن به ویژه از منظر نگرش انتقادی و اندیشه سیاسی است. مدعای ما این است که هرمنوتیک فلسفی کُربن در فهم خود از میراث اسلامی و ایرانی دست کم با سه مشکل اساسی مواجه است: نخست فقدان نگرش انتقادی به سنت، دوم تأویل افراطی و سوم سیاست زدایی از میراث فکری مسلمانان. هرسه ایراد یادشده در وجودشناسی کیهانی کُربن و فقدان ساحت بیناذهنی در اندیشه فلسفی وی ریشه دارد.
۲.

امتناع سیاست در پروژه فکری هانری کربن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تأویل افراطی فراتاریخ تاریخی گری عالم مثال سیاست

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۶ تعداد دانلود : ۱۴۹
هانری کربن در تداوم پروژه فکری خود که از جمله با الهام از مارتین هایدگر آغاز کرده بود، به حکمت و فلسفه اسلام مخصوصاً تشیع در ایران توجه نموده و در این مسیر افزون بر پی گیری دغدغه های هستی شناسانه خویش، در احیاء و شناساندن منابع مربوطه و تفسیر و تأویل آنها همت بسیاری به خرج داد. تمرکز کربن بر وجوه رمزگونه و تأویل باطنی معارف اشراقی، سبب برجستگی وجوه معنوی خاصی از جمله عالم مثال و فراتاریخیت در اندیشه وی گردید. در عین حال کربن با ردّ هرگونه وابستگی آموزه های حکمی و عرفانی با امور اجتماعی و سیاسی، عملاً موضعی سلبی و حتی انکاری درباره سیاست اتخاذ می کند. اهتمام وی نه تنها بر وجوه غیر سیاسی است، بلکه در موارد متعددی به نادیده گرفتن همبستگی های سیاسی ناگزیر در این سنت فکری که در تاریخ نمودار گردیده، می پردازد و لذا سیاست در منظومه وی موقعیتی تبعی، فرعی و حاشیه ای می یابد به گونه ای که ضرورت و تطابقی بین موفقیت سیاسی و شکوفایی مضامین و مفاهیم معنوی قائل نیست. در کل کربن به رغم توجه به رویکرد پدیدارشناسی، در عمل از به رسمیت شناختن بخشی از آموزه های ایرانی و شیعی آن گونه که در امور اجتماعی و سیاسی پدیدار گردیده است، اجتناب می ورزد.