مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
توسعه سیاسی
حوزه های تخصصی:
شرق آسیا، سرزمین هایی را در بر گرفته است که بیشتر آنها در سال های پس از جنگ جهانی دوم به استقلال رسیده و دولت کشورهایی نوپا را بنیان گذارده اند. این دولت کشورها، از فردای استقلال به دنبال برپا داشتن جوامعی توسعه یافته بوده اند. اما هر یک از آنان با روش ویژه ی خود و به گونه ای متفاوت از دیگران، روند توسعه و نوسازی دولت در عرصه سیاسی را پیموده اند. در پژوهش پیش رو، تلاش شده است تا با بهره گیری از نظریه های توسعه سیاسی، به بررسی روندهای پیموده شده در کره جنوبی، برای دستیابی به توسعه سیاسی در درون ساختار دولت در این کشور پرداخته شود. پرسش اصلی در انجام این پژوهش آن بوده که با توجه به پیشینه فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کره جنوبی، سیاستگذاران در این کشور کدام الگوی توسعه سیاسی را برای دولت در دهه های گذشته به کار گرفته اند؟ و دیگر آن که، سطح توسعه سیاسی دولت در این کشور تا چه اندازه با شاخص های نظریه های کلاسیک توسعه سیاسی، مانند میزان شهرنشینی، سطح سواد و وضعیت اقتصادی، همخوانی دارد؟ آن چه که از این پژوهش به دست آمده، گویای آن است که ویژگی های تاریخی و فرهنگ سیاسی و اجتماعی ویژه این جامعه، نقشی بنیادی در پی ریزی پایه های توسعه سیاسی ساختارهای دولتی در آن بازی می کنند. همین امر موجب شده است که روند توسعه و نوسازی سیاسی دولت در این کشور به گونه ای منحصر به خود شکل گیرد و موید این نکته باشد که الگوهای از پیش تعریف شده لزوما به توسعه یکسان نمی انجامند و گاه بازنگری در ارزش ها و بهره گیری از روش هایی بر پایه سنت، فرهنگ و پیشینه یک سرزمین، از کفایت بیشتری برای فراهم آوردن زمینه توسعه سیاسی دولت در آن کشور برخوردار هستند.
نقش طبقه ی متوسط جدید بر فرآیند توسعه سیاسی در جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی نقش طبقه متوسط جدید بر فرآیند توسعه سیاسی در جمهوری اسلامی ایران به رشته تحریر درآمده است. بهلحاظ روش شناسی از نوع مطالعه تحلیلی و توصیفی می باشد که برای جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی و کتابخانه ای استفاده شده است. چارچوب نظری انتخابی برای تحلیل طبقه متوسط جدید، رویکردی تلفیقی بر اساس نظرات «مارکس وبر» و «آنتونی گیدنز» می باشد. زیرا در نظریات این دو صاحبنظر از سه ملاک ثروت، منزلت، قدرت (موقعیت اقتصادی، اجتماعی، در کنار توانمندی و تخصص) و البته با ارجحیت ملاک شأن و منزلت اجتماعی برای تمیز دادن طبقات و قشربندی های اجتماعی استفاده شده است. شاخص طبقه متوسط جدید نیز در جامعه ایران نیروها و گروه های اجتماعی شامل مدیران، کارمندان، روشنفکران، دانشجویان است و منظور از توسعه سیاسی نیز در این پژوهش بررسی کنش های سیاسی و فرهنگی این نیروها و گروه های اجتماعی بر مشارکت سیاسی می باشد.
ارتقای سواد رسانه ای و تأثیر آن بر تقویت توسعه سیاسی در جامعه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه به منظور تحکیم و تقویت توسعه سیاسی جامعه ایرانی، آنچه در «سواد رسانه ای» مطرح می شود، آموزش مهارت های لازم برای برقراری ارتباطی متفکرانه و آگاهانه با رسانه ها و در عین حال، به وجود آمدن نگاهی دقیق، نقاد و تحلیلی به پیام های رسانه ای (نوشتاری، دیداری و شنیداری) است. از این رو، در پژوهش حاضر که با بهره گیری از رویکرد توصیفی تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به رشته تحریر در آمده است این پرسش اصلی مطرح می شود که سواد رسانه ای چگونه می تواند در تحکیم و تقویت توسعه سیاسی در جامعه ایرانی مؤثر باشد؟ نتایج به دست آمده با توجه به بررسی ویژگی های توسعه سیاسی از یک سو و مؤلفه های سواد رسانه ای از سوی دیگر نشان می دهد که یکی از لوازم تقویت فرایند توسعه سیاسی در جامعه ایرانی، ارتقای سواد رسانه ای شهروندان است تا رسانه ها بتوانند کارکردهای مطلوب خود را در این زمینه ادامه دهند و به بالا رفتن آگاهی شهروندان کمک کنند. همچنین ارتقای فهم و سواد رسانه ای می تواند بر نقش رسانه ها تأثیرگذار باشد و تسریع و تقویت توسعه سیاسی را در جامعه ایرانی موجب شود.سواد رسانه ای، بصیرت رسانه ای، توسعه سیاسی، شهروند، جامعه ایرانی
بومی سازی مدل تعالی EFQM)) در رسانه ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بازنویسی مدل تعالی سازمانی بنیاد اروپایی کیفیت در رسانه ملی است. مبنای پژوهش با استفاده از روش دلفی یا نظرخواهی از خبرگان انجام شده است به طوری که در مرحله اول، میزان مقبولیت عناصر برخی از مدل های تعالی سازمانی برای ارزیابی عملکرد رسانه ملی از نظر خبرگان بررسی شده و در مرحله بعد، نکات راهنمای مختص ارزیابی عملکرد حوزه های تولید و پخش صدا و سیما تدوین شده و پس از تأیید خبرگان، مدل تعالی بومی رسانه ملی به دست آمده است.
برخی نتایج پژوهش عبارتند از: ارزش های محوری مدل EFQM فراگیرتر از ارزش های محوری فعالیت سازمان صداوسیما در حال حاضر است؛ از نظر مدیران رسانه ملی تکریم کارکنان پراهمیت ترین ارزش و توسعه شراکت ها کم اهمیت ترین ارزش سازمانی است و معیارهای رهبری مهم ترین معیار برای تعالی سازمانی رسانه ملی است.
توسعه نیافتگی سیاسی از منظر فرهنگ سیاسی نخبگان در ایران(1384- 1368)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای درک و تحلیل ماهیت توسعه سیاسی، به ویژه با رویکرد مقایسه و طبقه بندی نظام های سیاسی، تمرکز بر پدیدهء فرهنگ سیاسی نخبگان بسیار مهم است. به عبارت دیگر توسعه یافتگی یا توسعه نیافتگی سیاسی ارتباط نزدیکی با ایدئولوژی و نگرش نحبگان سیاسی دارد، به طوری که تغییر در آنها بر روند توسعه سیاسی مؤثّر است. گرچه توان نظام سیاسی برای تحقق بخشیدن به مؤلّفه های توسعه سیاسی، بی ارتباط با فرهنگ سیاسی عامه نیست، لیکن نگرش، احساسات و شناخت نخبگان در تقویت یا تضعیف عناصر توسعه سیاسی، نقش بسیار مؤثّرتری در مقایسه با فرهنگ سیاسی عامه دارد.
در این مقاله، پس از مشخص شدن مبانی نظری ""رابطه میان فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی با توسعه نیافتگی""، جایگاه و رابطهء آن با توسعه نیافتگی سیاسی در دولت های هاشمی رفسنجانی، خاتمی و احمدی نژاد بررسی می شود. از این رو، هدف اصلی پژوهش حاضر، مشخص کردن رابطهء میان فرهنگ سیاسی نخبگان در این سه دوره با توسعه نیافتگی سیاسی بر اساس الگوی نظری از قبل تعیین شده است. دستیابی به این هدف، مستلزم آزمون این فرضیه است که "" عدم تمایل نخبگان سیاسی به گسترش مشارکت و رقابت در سیاست و وجود اختلاف و شکاف در میان آنها در دولت های هاشمی، خاتمی و رفسنجانی، که بیانگر نوعی فرهنگ سیاسی تابعیتی و منازعه گرا به جای فرهنگ سیاسی مشارکتی و وفاق گراست، یکی از عوامل اصلی و جدّی توسعه نیافتگی سیاسی بوده است.""
صورت بندی موانع فرهنگی توسعه سیاسی در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه از مفاهیمی است که همواره مورد خواست جوامع بوده است و نظرات متفاوت و چالش برانگیزی برای تحقق آن وجود دارد، از میان ابعاد مختلف توسعه، توسعه سیاسی به دلیل نقش و جایگاهی که در جامعه ایفا می کند توجه جدی را می طلبد. مسلماً رسیدن به توسعه یافتگی سیاسی به آسانی صورت نمی گیرد و با مشکلات و موانعی همراه است که در این پژوهش تأکید بر موانع فر هنگی توسعه سیاسی است. هدف از انجام این پژوهش این است که با توجه به اهمیت و لزوم توجه به بعد توسعه سیاسی به این موضوع پرداخته شود که اولاً موانع فرهنگی توسعه سیاسی درجمهوری اسلامی ایران چیست و ثانیاً چه راهکارهایی برای کاهش این موانع وجود دارد. براین اساس نیازمند یک صورت بندی از موانع فرهنگی توسعه سیاسی هستیم که به نظر می رسد فرهنگ عمومی غیرعقلایی همانند عدم پایبندی به قانون، تکروی و فردگرایی منفی، جزم اندیشی و نقد ناپذیری و غیره و کم توجهی دولت ها به فرهنگ تسهیل کننده توسعه سیاسی از مهم ترین موانعی است که در مسیر توسعه یافتگی سیاسی وجود دارد. به نظر می رسد تأثیر گذارترین نهادهایی که می توانند میزان موانع فرهنگی را کاهش دهند نظام آموزشی و رسانه ها می باشند.
اقتصاد سیاسی توسعه و دموکراسی در برزیل (2011-1960)(مقاله علمی وزارت علوم)
برزیل کنونی (در نخستین سال های دهه دوم قرن بیست و یکم)، به عنوان دهمین اقتصاد برتر جهان و دومین کشور جذب کنندة سرمایه خارجی و نیز به عنوان یکی از اعضای نسل سوم کشور های تازه صنعتی شده (NICs)، در مسیر توسعه و پیشرفت قرار گرفته است. یکی از مسائل اساسی برزیل، نسبت بین توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی، طی دهه های گذشته است. این نسبت، به ویژه، از دهه 1960 که نظامیان، قدرت سیاسی را با کودتا به دست گرفته و برای مدت محدودی، رشد اقتصادی را با عنوان «معجزه برزیلی» به وجود آوردند، اهمیت زیادی پیدا می کند. روند توسعة پرفرازونشیب برزیل، در جریان بحران بدهی ها در اواخر دهه 1970 و شکل گیری حکومت انتخابی و دموکراتیک در نیمه دهه 1980، به همراه رشد و توسعه نسبتاً پایدار در دو دهه 1990 و 2000، نسبت بین دو عرصه توسعه سیاسی و اقتصادی را در این کشور دوچندان و قابل تأمل می کند. هدف اصلی این مقاله، بررسی تحلیلی و تاریخی این روندها و نسبت سنجی ها است. ایده اصلی مقاله این است که روند رشد و توسعه اقتصادی برزیل، بدون بهبود و پیشرفت نسبی توسعه سیاسی، به شدت شکننده، ناپایدار و نامتوازن بوده و با برقراری توازن نسبی توسعه ای بین حوزه اقتصاد و عرصه سیاست، شاهد رشد و ثبات نسبتاً پایدار و مداوم هر دو قلمرو خواهیم بود.
توسعه سیاسی و جامعه شناسی سیاسی در بستر تحولات اجتماعی
نظریه های توسعه سیاسی دارای مبادی و ریشه های فلسفی متفاوتی هستند، همچنین براساس موقعیت سیاسی، بستر تاریخی و جغرافیایی که در آن مطرح شده از جهت گیری علمی، اقتصادی، جامعه شناختی، انسان شناختی، تاریخی، جغرافیایی و سیاسی ویژه ای برخوردار می باشند. در بین رویکردهای مختلف علمی به توسعه، جامعه شناسی سیاسی تأکید و دیدگاهی را مدنظر دارد که براساس آن به توسعه به مانند فراگردی توجه دارد که به تغییرات اجتماعی گسترده ای دامن می زند. همچنین از عوامل ساختاری، فرهنگی و شبکه های مبادلات اجتماعی درون و بیرون جوامع متأثر می گردد. از این جهت بررسی رابطه میان توسعه سیاسی و جامعه شناسی سیاسی و تحول در این رابطه در عرصه های گوناگون حائز اهمیت است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ارکان توسعه سیاسی و نقش جامعه شناسی در این حوزه و همچنین تحولات آن در مطالعات جامعه شناسی نوین است. سوال اصلی که مطرح می شود این است که چه نسبتی میان توسعه سیاسی و مطالعات جامعه شناسی سیاسی وجود دارد. فرضیه پژوهش بیانگر این مطلب است که جامعه شناسی سیاسی با محور قرار دادن جامعه بعنوان مبنای تحولات سیاسی، شناخت صحیح آن را بنای توسعه سیاسی می داند. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای در کنار متون معتبر به این نتیجه دست یافته است که با نزدیک شدن به تحولات جهانی شدن، جامعه نقش اصلی را در توسعه سیاسی بازی می کند و مطالعات جامعه شناسی بر مدار اهمیت جامعه نسبت به دولت محور بودن نظریه های توسعه تأکید می ورزد.
بررسی رابطه فرهنگ سازی رسانه ملی با فرایند توسعه در ایران
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش شناسایی عملکرد رسانه ملی و رابطه آن با فرایند توسعه در ابعاد سیاسی ،فرهنگی و اقتصادی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانشجویان رشته مدیریت رسانه دانشگاه آزاد اسلامی وپیام نور در مقطع تحصیلات تکمیلی می باشد که 150 می باشد که 100 نفر به عنوان حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردیدند. در این پژوهش برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد.نتایج پژوهش نشان داد که بین فرهنگ سازی رسانه ملی با فرایند توسعه سیاسی در ایران رابطه معنادار وجود دارد و همچنین بین فرهنگ سازی رسانه ملی با فرایند توسعه اقتصادی در ایران رابطه معنادار وجود دارد اما بین فرهنگ سازی رسانه ملی با فرایند توسعه فرهنگی در ایران رابطه معنادار وجود ندارد.
بررسی نقش رسانه های جمعی در توسعه سیاسی جامعه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
امروزه برای دستیابی به توسعه سیاسی استفاده از وسایل ارتباط جمعی شرط لازم است. به همین منظور هدف اساسی این پژوهش بررسی نقش رسانه های جمعی در توسعه سیاسی است.جامعه آماری پژوهش شامل همه دانشجویان و اعضای هیأت علمی دانشگاه مازندران است که با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان به تعداد 372 نفر دانشجو و 171 نفر هیات علمی به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی است و از نظر ماهیت و روش توصیفی از نوع پیمایشی است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته است. به منظور روایی ابزار سنجش سوالات متناسبی برای هر یک از متغیرهای پژوهش از مبانی نظری استخراج که روایی آن مورد تایید صاحب نظران قرار گرفت و پایایی پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ 88% به دست آمد. و برای آزمون فرضیه ها با توجه به نرمال بودن داده ها از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شد. یافته ها نشان داد که رسانه های جمعی می توانند از طریق جلب مشارکت عمومی، مشروعیت بخشی و مقبولیت دهی و فراهم نمودن آزادی های مدنی در توسعه سیاسی موثر واقع شوند. همچنین یافته ها نشان داد چنانچه نظام رسانه ای آزاد و مستقل حاکم باشد رسانه ها بهتر می توانند به وظایف خود در ایجاد توسعه سیاسی عمل نمایند. نتیجه دیگری که از این پژوهش حاصل شده این است که میزان تاثیرگذاری هریک از رسانه در توسعه سیاسی به ترتیب شامل تلویزیون، اینترنت، ماهواره، مطبوعات و رادیو است.
بررسی تطبیقی توسعه سیاسی در عصر مشروطیت و نخستین دهه انقلاب اسلامی (67-57) با تأکید بر توزیع قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ معاصر ایران توسعه نیافتگی سیاسی با فراز و فرود همراه بوده است.گاهی به توسعه سیاسی نزدیک شده و زمانی دیگر از آن دور شده ایم. در باب توسعه نیافتگی سیاسی جامعه ایران دو رویکرد وجود دارد. رویکرد اول معطوف به عامل خارجی است که توسعه نیافتگی سیاسی را بر اساس نظریه استعمار و امپرپالیسم، توطئه و زیاده خواهی بیگانگان توضیح می دهد. رویکرد دوم معطوف به عامل داخلی است که ریشه توسعه نیافتگی سیاسی را در مشکلات داخلی ، ناتوانی و بی کفایتی نظام سیاسی می پندارد. انقلاب ایران بی تردید الگوی متمایزی از توسعه سیاسی را ایجاد کرده است. هدف این مقاله مقایسه توزیع قدرت وتوسعه سیاسی در دوران مشروطه با دهه اول انقلاب اسلامی ایران است. روش تحقیق تاریخی و مقایسه ای است. پرسش اصلی مقاله این است که مهم ترین وجوه تشابه و افتراق در ساز و کار توزیع قدرت و توسعه سیاسی در عصر مشروطیت و نخستین دهه انقلاب اسلامی چه بوده است؟ فرضیه تحقیق نیز به قرار زیر است: تاسیس مجلس شورای ملی و ایجاد انجمن های ایالتی و ولایتی در عصر مشروطه و برگذاری انتخابات مجلس شورای اسلامی و شورای شهر و روستا در نخستین دهه انقلاب اسلامی را می توان از وجوه تشابه (توزیع قدرت) دو دوره یاد شده به شمار آورد.
همسویی دولت و ملت و تأثیر آن بر توسعه اقتصادی جوامع؛ مطالعه طولی - تطبیقی بین سال های 1990 تا 2004 میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به آنچه در تاریخ کشورها مشاهده می شود، تضاد بین دولت و ملت همواره یکی از معضلاتی بوده که کشورها اعم از توسعه یافته و توسعه نیافته با آن درگیر بوده اند. این مطالعه در صدد بررسی اثر همسویی دولت و ملت بر توسعه اقتصادی در سالهای پایانی قرن بیست و آغاز هزاره جدید است. این تحقیق براساس روش تطبیقی- طولی انجام یافته که در آن داده های ثانویه برای 144 کشور جهان از سال 1990 تا 2004 مورد تحلیل واقع شده است. نتایج نشان می دهند که همسویی دولت و ملت هم بصورت مستقیم و هم بصورت غیرمستقیم توسعه اقتصادی جوامع را تحت تأثیر قرار داده است. در ادامه ملاحظه شد که در کشورهایی که امروزه به عنوان کشورهای توسعه یافته به شمار می آیند، همسویی دولت و ملت بالاتر از سایر کشورهای جهان بوده است. به گونه ای که به نظر می رسد از بین الگوهای متفاوت تعامل دولت و ملت، در کشورهای توسعه یافته ای نظیر کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی، نوع رابطه دولت و ملت از نوع تعاملی و رابطه متقابل بوده و دولت خود را در قبال ملت مسئول و پاسخگو و در مقابل ملت خود را در قبال دولت موظف به همکاری و همیاری می داند. این در حالی است که در سایر کشورهای توسعه نیافته جهان، نوع رابطه و تعامل دولت و ملت بیشتر از نوع تنازع و تضاد می باشد.
راهکارهای نوین توسعه اقتصادی و سیاسی (بررسی شاخص های اقتصاد سیاسی توسعه در قرن 21)
مهمترین مسئله کشورهای در حال توسعه در مدل سازی ها، ملاک قرار دادن کشورهای توسعه یافته است که با چالش-های کنونی قرن 21 و مشکلات کشورهای توسعه یافته مهمترین چالش پیش رو شده است. برای چند دهه، بسیاری از مردم تنها انتخابی که در نظام توسعه داشتند نظام سوسیالیسم دولتی و یا سرمایه داری شرکتی بوده است. مقاله حاضر تلاش می کند که به طور ریشه ای گفتمان ملی در مورد آینده را به دور از بحث های سیاسی ساختار، تغییر را ایجاد کند چرا که معتقد است تغییرات کنونی هیچ روند قابل توجهی را تغییر نمی دهد و معتقد است که به سمت آگاهی برود که آنچه باید تغییر یابد ماهیت خود سیستم اقتصاد سیاسی در ساختار کشورهای در حال توسعه است. بنابر تحقیقات انجام شده در کشورهای در حال توسعه به طور پیوسته مجموعه ای از نهادهایی جهت بررسی مسیرهای توسعه در سطح کشورهای در حال توسعه و در سراسر جهان، همراه با یک تحول از ایده های جدید در حال تلاش و ایجاد مدل های نو و مسیرهای بروز شده هستند. زمان آن است که با قاطعیت در مورد آنچه مورد نیاز است برای مقابله با مشکلات سیستمیک که کشورهای در حال توسعه و حتی کشورهای توسعه یافته با آن مواجه است فکر کنیم. زمان آن است گزینه های واقعی و مدل های جدید سیستم جدید توسعهکاوش کنیم. زمان بحث درباره اینکه اگر به یک مکان و مسیر بسیار متفاوت توسعه برویم، باید بپرسیم که چه خواهد شد؟ آیا نتایج توسعه واقعاً پایدار، عادلانه، و دموکراتیک خواهد بود؟ و آیا واقعاً متداول خواهند شد؟
واکاوی موانع فرهنگی توسعه سیاسی در ایران (عصر پهلوی دوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو در صدد واکاوی و پاسخگویی به این سؤال اساسی بر آمده است که موانع عمده فرهنگی که در دوره پهلوی دوم سبب عدم دستیابی جامعه ایران به توسعه سیاسی گردید، چه بوده است؟ و مهم ترین آنها کدام اند؟ این پژوهش با الهام از رویکرد وبری در اهمیت فرهنگ و همچنین رویکرد نوسازی بازنگری شده اینگلهارت و با به کارگیری روش تحقیق تاریخی و اسنادی، با مراجعه به کتابخانه های حقیقی و مجازی و بررسی کتب و اسناد معتبر مرتبط با موضوع تحقیق از طریق فیش برداری به جمع آوری و تحلیل و فراتحلیل اطلاعات تاریخی و پژوهش های جامعه شناسی مرتبط با موضوع تحقیق اقدام شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که فرهنگ استبدادی حاکم بر جامعه و نظام سیاسی حاکم وقت و مدیریت اقتدارگرایانه پهلوی دوم بر نهادهای مختلف جامعه و سرکوب جامعه مدنی و انحلال احزاب سیاسی و تشکل های اجتماعی و فرهنگی منتقد وابسته به طبقه متوسط و قطع جریان روشنفکری پویا و آزاد به عنوان مهم ترین موانع فرهنگی توسعه سیاسی در آن دوره محسوب می شود و همچنین فقدان نگرش علمی و عقلانی، روحیه پرسشگری و نقد در جامعه، ضعف جامعه مدنی، حضور قوی باورهای خرافی سنتی در متن جامعه، فقدان فرهنگ گفت و گو، نبود یک جریان روشنفکری اصیل، آزادی خواه ملی و فقدان مطبوعات منتقد و اعمال سانسور شدید بر سایر مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی، باعث ناکامی جامعه ایران در دستیابی به توسعه سیاسی در دوره پهلوی دوم گردید.
حق توسعه سیاسی ملت ها در نظام حقوق بشر
توسعه سیاسی حق ملت هاست، فرایندی که به ارزش های همه ملت ها تعلق دارد و به ایجاد تعادلی تحقق نیافته در جهت رفع فشارها و مشکلات بین بخش های مختلف زندگی اجتماعی و انسانی می پردازد. بطوریکه کل نظام اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را در بر می گیرد و شامل دگرگونی های اساسی در ساخت های نهادی، اجتماعی، اداری و دیدگاه های عمومی مردم می شود و در بسیاری از موارد حتی عادات و رسوم و عقاید مردم را نیز تحت الشعاع قرار می دهد و بعنوان یک مفهوم متعالی، دستاورد بشری و پدیده ای چندبعدی است و فی نفسه یک مسلک به حساب می آید و به دلیل اینکه دستاورد انسان محسوب می گردد؛ در محتوا و نمود، دارای مختصات فرهنگی است که بر تحول منظم دلالت دارد. توسعه سیاسی به مفهوم داشتن درک سیاسی و حق مشارکت عموم در مسائل اجتماعی و سرنوشت حاکمیت و شناخت و تحلیل جریان های جاری و نقد و توصیه به سیاستمداران و بالندگی اندیشه سیاسی است آنچنانکه در معنای عرفی خود تقریباً فراهم کردن زمینه بیشتر برای حضور مردم در عرصه های مختلف امور جامعه است؛ مانند توسعه شوراها، فعال کردن احزاب و جمعیت های سیاسی، مطرح شدن بیشتر مسائل سیاسی در مطبوعات و رسانه ها و افزایش ظرفیت و کارایی یک نظام سیاسی در حل و فصل تضادهای منافع فردی و جمعی با ترکیب مردمی بودن که به تغییرات اساسی در یک جامعه منتهی خواهد شد.
«جایگاه حقوق اساسی بانوان در راستای مشارکت سیاسی آنان» با نگاهی به زمینه ها، موانع و راهکارهای توسعه ی سیاسی این مسئله در قوانین جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
مشارکت سیاسی به عنوان یکی از معیارهای سنجش میزان توسعه یافتگی سیاسی جوامع در سطوح مختلف همواره از سوی پژوهشگران متعددی مورد بررسی قرار گرفته است؛ چنانچه در راستای کارآمد کردن نظام اجتماعی و سیاسی امری مقبول است. روح قوانین جمهوری اسلامی ایران به ویژه قانون اساسی بر اساس مبانی اسلامی خود به حقوق طبیعی زنان و حق مشارکت سیاسی اجتماعی آنان نگاهی متفاوت داشته، آنان را به رسمیت شناخته و قوای حاکم را به بسترسازی مقتضی برای نیل به آن موظّف کرده است. به رغم وجود بسترهای قانونی برای مشارکت سیاسی بانوان، در عمل پاره ای از محدودیت های ساختاری بر سر راه این مشارکت وجود دارد. چنانکه سهم اندک زنان جامعه ما در عرصه سیاسی به ویژه در سطح نخبگان و مناصب عالی سیاسی مؤید این نکته می باشد. هرچند این پژوهش بر مبنای شیوه اسنادی، نه پژوهش میدانی، تنظیم شده است، امّا به منظور غنای مطلب، تلاش شده است در تشریح نظرات از یافته های پژوهشی سایر محققان نیز استفاده گردد. در پایان نگارنده ضمن بیان ظرفیت های قوانین جاری ج.ا.ا به بیان راهکار هایی در جهت رفع موانع مشارکت بانوان به عنوان نیمی از جامعه ی مدنی می پردازد.
فرهنگ سیاسی؛ یک بررسی مفهومی و نظری
حوزه های تخصصی:
مفهوم فرهنگ سیاسی هرچند از مدت ها قبل در ادبیات سیاسی و اجتماعی غرب مورد توجه و شناسایی قرار گرفته است، اما در ادبیات سیاسی و اجتماعی ایران، با وجود تلاش هایی که انجام پذیرفته، چندان شناخته شده نیست و این در حالی است که شناخت نگرش های سیاسی جامعه، یکی از مسائل مهم برای برنامه ریزان سیاسی و اجتماعی و اندیشمندانی است که دغدغه توسعه ی کشور را دارند. این مسئله بطور کلی انجام تحقیق پیرامون موضوع فرهنگ سیاسی را ضروری می سازد. هدف این مقاله، بررسی مفهوم فرهنگ سیاسی و برخی موضوعات مرتبط با آن، از جنبه ای نظری می باشد. در این پژوهش، چیستی و چگونگی روند شکل گیری مفهوم فرهنگ سیاسی از گذشته تا به امروز و انواع آن و نیز چگونگی ارتباط این مفهوم با مواردی چون: تحول و دگرگونی ، ساختار سیاسی، و توسعه سیاسی و نیز دلایل اصلی اهمیت رهیافت فرهنگ سیاسی مورد بررسی قرار می گیرند. ضمنا، روش تحقیق این مقاله، توصیفی تحلیلی می باشد.
بررسی حقوقی نقش مالیات بر توسعه سیاسی و دموکراسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۴۷ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
601-620
حوزه های تخصصی:
توسعه سیاسی و به دنبال آن دموکراسی از جمله مفاهیمی اند که با وجود داشتن زمینه سیاسی، پیوند و ارتباط جدی با دانش حقوق دارند. بنابراین، می توان گفت پایه و اساس دموکراسی، همان پایه و اساس حکومت قانون با رویکرد ماهوی و تضمین حقوق شهروندی به وسیله ابزارهای قانونی است. نگاهی به تاریخ تکوین حکومت های دموکراتیک نشان می دهد که قانون مندشدن أخذ مالیات و محل مصرف آن از طریق رضایت عمومی، عامل اصلی در گذار به دموکراسی بوده است. توجه دولت های دموکراتیک به مالیات صرفاً ایجادکننده حق نظارت و به پاسخ طلبیدن نظام سیاسی نیست، بلکه فراتر از آن نشانی از وجود ترتیبات قانونی است که چنین روندی را موجب می شود. دموکراسی ها علاوه بر نیاز مالی به مالیات برای گذران امور جاری حکمرانی، به سبب تعهدات رفاهی که بر عهده می گیرند، نیاز بسیاری به مالیات دارند. سؤال اصلی این پژوهش این است که آیا مالیات را می توان ابزاری برای تحقق دموکراسی و توسعه سیاسی محسوب کرد؟ بررسی ها و نتایج این پژوهش نشان داد که صرف اخذ مالیات و اتکای کامل بر درآمدهای مالیاتی، نه تنها نشانه توسعه سیاسی و دموکراتیک بودن یا گذار به دموکراسی نیست، بلکه کیفیت دریافت مالیات و شیوه مصرف آن می تواند در بهبود شاخص های دموکراتیک مؤثر واقع شود. روش پژوهش ما از نوع تحلیلی-توصیفی و مبتنی بر مطالعات میان رشته ای است. داده های پژوهش به شیوه کتابخانه ای جمع آوری شده اند.
توسعه سیاسی در کتابهای علوم اجتماعی: تحلیل محتوای کتابهای علوم اجتماعی در دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه سیاسی در کتابهای علوم اجتماعی: تحلیل محتوای کتابهای علوم اجتماعی در دوره متوسطه دکتر مصطفی ابطحی* غلامرضا محمدی مهر** چکیده در پژوهش حاضر، به بررسی مؤلفه های توسعه سیاسی در کتابهای علوم اجتماعی دوره راهنمایی و متوسطه پرداخته شده است. روش تحقیق از نوع تحلیل محتوا و جامعه آماری آن، تمام کتابهای علوم اجتماعی است که در سال تحصیلی 94-1393 چاپ شده است. مهم ترین شاخصهای مورد بررسی شامل تعقل، علم گرایی، قانون گرایی، کارجمعی، مشورت و شورا، شایسته سالاری، آینده نگری و برنامه ریزی، تساهل، دعوت به گفتگو، مسئولیت پذیری، تفاهم جمعی و برابری است. یافته های پژوهش نشان می دهند که در کتابهای مذکور مؤلفه های تعقل (2/54 درصد) و علم گرایی (32درصد)، به طور مستقیم و غیرمستقیم، بیش از شاخصهای دیگر مطرح و آموزش داده شده اند. بخش دیگری از یافته های پژوهش گویای این است که دعوت به تعقل و علم گرایی، به طور مستقیم، از کتاب مطالعات اجتماعی پایه هفتم تا کتاب علوم اجتماعی پیش دانشگاهی کاهش یافته است. در حالی که به کارگیری فرآیند عقلی و علمی در آموزش دروس، سیر صعودی نشان می دهد. کار جمعی در 6/11 درصد مطالب، قانون گرایی در 3/11درصد و مسئولیت پذیری در 7/8 درصد مطالب ارائه شده است. این در حالی است که توجه به سایر شاخصها ناچیز است و با اهداف مورد نظر در تدوین کتابهای علوم اجتماعی، همخوانی ندارد. با توجه به اینکه آموزش مؤلفه های پیش گفته می تواند زمینه ای مناسب برای توسعه سیاسی فراهم آورد، گنجاندن آن در کتابهای درسی علوم اجتماعی ضرورت تام دارد. کلیدواژگان: توسعه سیاسی، شاخصهای توسعه سیاسی، کتابهای علوم اجتماعی، تعقل، علم گرایی تاریخ دریافت: 94/7/1 تاریخ پذیرش: 95/9/29 * دانشیار علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران m-abtahi@srbiau.ac.ir ** دانشجوی دکتری علوم سیاسی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه آزاداسلامی، واحد علوم و تحقیقات تهران(نویسنده مسئول) r43mehr@yahoo.com
تحلیل جامعه شناختی مهم ترین مانع فرهنگی توسعه سیاسی در ایران (عصر پهلوی دوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۳
107 - 144
حوزه های تخصصی:
تحقیق پیش رو در صدد پاسخگویی به این پرسش اساسی برآمده که مهم ترین مانع فرهنگی که در دوره پهلوی دوم سبب عدم دستیابی جامعه ایران به توسعه سیاسی شد چه بوده است؟ دیگر اینکه پهلوی دوم به کمک چه اقدامات اساسی ای جامعه ایران را از دستیابی به توسعه سیاسی محروم کرد؟ این پژوهش با الهام از رویکرد وبری در اهمیت فرهنگ و همچنین رویکرد نوسازی بازنگری شده اینگلهارت و با به کارگیری روش تحقیق تاریخی و اسنادی، با مراجعه به کتابخانه های حقیقی و مجازی و بررسی نقّادانه و فیش برداری از کتاب ها و اسناد معتبر مرتبط با موضوع این تحقیق و تحلیل و فراتحلیل آنها انجام شده است.<br /> نتایج این تحقیق نشان می دهند که فرهنگ اقتدارگرا و استبدادی حاکم و نظام سیاسی و مدیریت اقتدارگرایانه و استبدادی محمدرضاشاه بر نهادهای مختلف جامعه، باعث تضعیف جامعه مدنی، اعمال سانسور شدید در نشر کتاب ها و مطبوعات، انحلال تشکل های اجتماعی و فرهنگی مستقل و احزاب سیاسی منتقد وابسته به طبقه متوسط جدید و قطع جریان روشنفکری پویا، آزاد، نقّاد و پرسشگر در جامعه شد و به عنوان مهم ترین مانع فرهنگی توسعه سیاسی، مسبّب ناکامی جامعه ایران در دستیابی به توسعه سیاسی در دوره پهلوی دوم بود.