مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
فرهنگ گرایی
حوزه های تخصصی:
"این مقاله به منظور بررسی تاثیرات رسانه بر فرهنگ سازی، ابتدا به تبیین لایه های شش گانه فرهنگ شامل: باورها، ارزش ها و هنجارها (به عنوان هسته فرهنگ) و نماد ها و اسطوره ها، آیین ها و آداب و رسوم، و فناوری ها، مهارت ها و نوآوری ها (به عنوان پوسته فرهنگ) می پردازد. سپس با واکاویِ مفهومی فرهنگ سازی مشتمل بر فرهنگ پذیری (به معنای تاثیرگذاری بر هسته و پوسته فرهنگ) و فرهنگ گرایی (به معنای تاثیرگذاری بر پوسته فرهنگ) و با بهره گیری از نظریه های ارتباطی، به تجزیه و تحلیل تاثیرات فرهنگیِ رسانه ها در عرصه های اندیشه پردازی، ارزش گذاری، هنجار سازی، نماد سازی، جامعه پذیری، الگوسازی و نوآوری رفتاری مبادرت می ورزد و این فرضیه را مورد آزمون قرار می دهد که رسانه ها در عرصه هسته فرهنگ از توان تعلیمی و تثبیتی در زمینه فرهنگ پذیری برخوردارند و در مورد پوسته فرهنگ دارای توان تغییر رفتارها و الگوهای اجتماعی در جهت فرهنگ گرایی هستند. نگارنده در پایان، استلزامات چشم انداز مثبت فعالیت های رسانه ای در عرصه فرهنگ سازی را خاطرنشان می سازد.
"
اصلاح نظام های حقوقی در گذر تکامل حقوق تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش حقوق عمومی سال بیستم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶۰
183 - 206
حوزه های تخصصی:
سیر تکاملی حقوق تطبیقی بیانگر این نکته است که استفاده از تطبیق در حقوق با هدف اصلاح سیستم های حقوقی، خصوصاً در مرحله قانون گذاری، آغاز شده است. حقوق تطبیقی نه تنها از ابتدای شکل گیری مدرن خود با این رسالت متولد شده؛ بلکه همواره در طول دوره رشد خود نیز در صدد یافتن بهترین راهکارها به همین منظور بوده است. این نوشتار بر آنست که تکامل نقش مهم و بنیادین حقوق تطبیقی را در روند انجام اصلاحات حقوقی بررسی و با مطالعه روش های گوناگون انتقال حقوق، به عنوان یکی از راه های عمده پیشنهادی و معمول در اصلاح و تکامل یک سیستم حقوقی، مناسب ترین روش آن را بیان کند که منتهی به ارائه نظام حقوقی منسجم و کارا می شود. مطابق آخرین دستاوردهای حقوق تطبیقی، فرآیند انتقال حقوق ممکن است توسط دو روش کارکردگرا و فرهنگ گرا یا اوضاع محور انجام گیرد. روش نخست هرچند مورد استفاده و مبنای اولین اصلاحات حقوقی بوده است؛ اما به تنهایی و بدون در نظرگرفتن اوضاع و شرایط مختلف فرهنگی دو جامعه مورد اقتباس و پذیرنده نمی تواند مدل حقوقی مقبولی به دست دهد. بنابراین، مراجعه به آخرین داده های حقوق تطبیقی ما را به این حقیقت رهنمون می سازد که استفاده متوازن از هر دو روش درکنار هم می تواند روش مناسب و بهینه را تشکیل دهد.
تحلیل مبانی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در پرتو مؤلفه قدرت نرم افزاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنیت ملی مهم ترین عنصر تداوم حاکمیت و معرف پیشرفت در رابطه دولت و ملت می باشد. جمهوری اسلامی ایران، با ارائه نظریه مردم سالاری دینی به عنوان جایگزین و رقیبی برای گفتمان هژمون لیبرال-دموکراسی غرب، توانسته است علی رغم تمامی تهدیدهای داخلی و فشارهای بین المللی به حیات خود ادامه دهد. پرسش مقاله این است که حفظ امنیت و استمرار حیات نظام جمهوری اسلامی ایران معلول چه عواملی است؟ در مقام پاسخ به این پرسش فرضیه مقاله بر این مبنا قرارگرفته است که «قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران» به عنوان مهم ترین مقوم راهبرد امنیتیِ واقع گرا- عمل گرای نظام جمهوری اسلامی ایران، عامل اصلی پایداری و تداوم این نظام در عرصه بین المللی بوده است. ارتقای قدرت نرم جمهوری اسلامی، امکان اشاعه آرمان های انقلاب اسلامی را در فراتر از مرزهای ملی فراهم نموده است. مبنای این قدرت نرم به معنای توانایی نفوذ عینی در رفتار دیگر بازیگران بدون تهدید آفرینی و یا پرداخت هزینه محسوس در نظریه مردم سالاری دینی با شاخصه هایی چون فرهنگ گرایی و استقلال طلبی تجلی یافته است. نوشتار پیش رو بر مبنای خوانش جوزف نای ازنظریه قدرت نرم به دنبال اثبات فرضیه خویش است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی– تحلیلی با استفاده از ابزار کتابخانه ای می باشد.
مطالعه تاریخ مند و دیالکتیکی سیر پیدایش مطالعات فرهنگی: مطالعات فرهنگی به مثابه سنتزی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات فرهنگی رویکردی نظری نوین در علوم انسانی در خلأ متولد نشده است. این رویکرد همانند هر رویکرد نظری در واقع با بحرانی کردن رویکردهای پیشین خود تلقی های نوینی را صورت بندی نمود. فرهنگ گرایی بریتانیایی نخستین گام های شکل گیری مطالعات فرهنگی بود. فرهنگ گرایی با بحرانی کردن رویکرد نخبه گرا حیات جدید خود را صورت بندی کرد. پس از تقابل فره نگ گرایی و نخبه گرایی این استوارت هال بود که تواسنت با باز تعریف کردن مسائل محوری مطالعات فرهنگی حیاتی منسجم به این رویکرد ببخشد.از آنجا که دغدغه اصلی فرهنگ گرایی نقد از نخبه گرایی بود لذا در صورت بندی ایجابی دارای فقدان است و این فقدان رویکردی نوین، به مثابه سنتز را ایجاب می کند - که همان تلقی ها و صورت بندی های استوارت هال از مطالعات فرهنگی ست. استوارت هال با ایجاد دم و دستگاه نظری منسجم همچون چرخه ی فرهنگ شیوه ی جامعی را برای مطالعه ی لایه های مختلف فرهنگ و رابطه ی فرهنگ و قدرت ارائه داد. همچنین وی با تلفیق رویکردهای فرانسوی در پرداخت به فرهنگ و رویکرد بیرمنگامی گامی بس بلند برای توسعه و گسترش مطالعات فرهنگی بر داشت. به همین دلایل این مقاله در راستای شرح به دست آمدن این جایگاه رفیع توسط استوارت هال مسیر خود را می یابد. این مقاله برای ارائه ی درکی تاریخ مند از سیر پیدایش مطالعات فرهنگی از قرائت مارکس از دیالکتیک هگلی یعنی سه گانه ی تز آنتی تز و سنتز استفاده می کند. این مقاله رویکرد نخبه گرا را تز، رویکرد فرهنگ گرا را آنتی تز و رویکرد مطالعات فرهنگی مد نظر استوارت هال را سنتز قرار می دهد و تقابل های آن ها را بررسی می نمایاند
ظرفیت اعتباریات علامه طباطبایی برای تولید علوم انسانی و اقتضائات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد علوم انسانی و بررسی اعتبار قضایای آن از موضوعاتی اساسی است که به رغم قدمت آن هنوز محل بحث و مناقشه است. علامه طباطبایی از جمله اندیشمندانی است که با طرح اعتباریات به نقد زیرساخت های این علوم مبادرت کرد. علامه با تقسیم اعتباریات به ثابت و متغیر و اعتباریات پیش از اجتماع و پس از اجتماع ساختار دانش را بر حقیقت گرایی و ملاحظه علم ورای فرهنگ را بنا نهاد. این مداقه علمی با تفحصات علمی شاگردان ایشان نظیر شهید مطهری با طرح بحث فطرت ادامه یافت. در این مقاله بر آن هستیم تا با تشریح اعتباریات علامه طباطبایی و تلفیق آن با اعتقاد به فطرت در آدمی به ارزیابی علوم انسانی مبتنی بر اومانیسم در اشکال مختلف رویکردی آن از جمله رویکردهای اگزیستانسیالیستی و مارکسیستی بپردازیم. اذعان به قلمرو حقیقی و اعتباری، متمایز شدن رویکرد فطری از فرهنگی و اقتضاءات اعتراف به فطرت و وجود ساحت اعتباریات حقیقی و پیش از اجتماع و علوم انسانی متعهد از مباحثی است که در این مجال بدان پرداخته شده است.