مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
مقطع متوسطه
منبع:
تربیت اسلامی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۸
175 - 194
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی پیام های مرتبط با خویشتن داری جنسی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم به منظور تدوین محتوای مطلوب انجام شده است. روش پژوهش، پیمایشی−توصیفی و جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر پایه های اول، دوم و سوم متوسطه دوم حاضر در کلاس های آموزشی تابستانه سال 1393−1394 شهرستان بهشهر بود. با روش نمونه گیری خوشه ای136 نفر از دانش آموزان در این پژوهش شرکت داده شدند. روش این پژوهش برای پاسخ گویی به سؤال پژوهش به منظور شناسایی پیام های مؤثر بر خویشتن داری جنسی از نظر دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم، استفاده از پرسش نامه محقق ساخته بود. برای تحلیل داده ها نیز از آمار در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (مقایسه میانگین با یک ادعا) و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss16 استفاده شد. نتایج نشان داد پیام های مستخرج از منابع تربیت جنسی، از نظر دختران به طورکلی در سطح «نسبتاً مطلوب» و سطح «مطلوب» قرار گرفتند. دانش آموزان مؤلفه های «ترهیبی جسمی»، «ترغیبی معنوی»، «ترهیبی روانی»، «ترغیبی اجتماعی»، «بهشت»، «ترهیبی معنوی» و «ترغیبی جسمی» را جزء مؤلفه های «مطلوب» ارزیابی و مؤثرترین پیام ها بر میزان خویشتن داری خود عنوان کردند. بنابراین، پیشنهاد می شود برنامه ریزان تعلیم و تربیت به دستاوردهای این پژوهش در تدوین محتوا برای تربیت جنسی در دوره متوسطه توجه کنند.
میزان انطباق محتوای کتاب روانشناسی سال سوم متوسطه با نیازهای مادی و معنوی دانش آموزان شهرستان شهرکرد در سال 1391(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۸ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۵
17 - 36
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی میزان انطباق محتوای کتاب روانشناسی سال سوم متوسطه با نیازهای مادی و معنوی دانش آموزان شهرستان شهرکرد در سال 1391 بود. این پژوهش از نوع کاربردی و با روش تحقیق زمینه یابی انجام شده است. جامعه های هدف شامل کلیه دانش آموزان سال سوم متوسطه رشته علوم انسانی به تعداد 255 نفر و دبیران روان شناسی به تعداد 6 نفر از شهرستان شهرکرد بودند که با توجه به حجم محدود آن ها، کل جامعه به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تمام شماری مطالعه شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه محقق ساخته بود که پس از تعیین روایی و پایایی مورداستفاده قرار گرفت. جهت تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون های مجذور کای و تی مستقل استفاده شد. یافته ها نشان داد که تفاوت معناداری ازنظر انطباق میان محتوای کتاب روان شناسی و نیازهای مادی و معنوی دانش آموزان، وجود دارد. اکثر دانش آموزان معتقدند که میزان انطباق محتوای کتاب روان شناسی سوم متوسطه با نیازهای مادی در حد متوسط و با نیازهای معنوی و کل نیازهای آنان در حد زیاد بوده است. افزون بر آن، مقایسه میانگین ها نشان داد که بین دیدگاه دانش آموزان دختر و پسر در مورد میزان انطباق محتوای کتاب روان شناسی سوم متوسطه با نیازهای آنان تفاوت معنادار وجود دارد. دانش آموزان دختر ارزیابی بهتری در مقایسه با دانش آموزان پسر داشتند. همچنین بین دیدگاه دانش آموزان با دبیران در مورد میزان انطباق محتوای کتاب روان شناسی با نیازهای دانش آموزان نیز تفاوت معناداری مشاهده شد که دانش آموزان ارزیابی بهتری در مقایسه با دبیران داشتند.
ضعف یادگیری و عملکرد تحصیلی دختران دانش آموز مقطع متوسطه؛ واکاوی تجارب دبیران زن
منبع:
زن و فرهنگ سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۱
7-31
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی و کاوش مهم ترین عوامل موثر بر ضعف یادگیری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم کاشان با استناد به تجارب و روایت های دبیران زن این دوره بود. رویکرد کلی حاکم بر این تحقیق با توجه به ماهیت و هدف آن، رویکرد کیفی است که طی آن با استناد به نظریه داده بنیاد و بهره گیری از سنت پژوهشی تجربه زیسته و شیوه مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته تلاش گردید تا ادراکات واقعی دبیران در زمینه موضوع وارسی و مستندسازی گردد. در این راستا، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با رعایت اصل اشباع نظری تجارب 19 دبیر مقطع متوسطه دوم جمع آوری، بررسی و از طریق فرآیند کد گذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی سازماندهی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج و یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که برمبنای تجارب و دیدگاههای دبیران مهم ترین عوامل ضعف یادگیری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر شامل نحوه کارکرد معلمان، فضای مجازی، خانواده، کتب درسی، ساختار و نحوه برنامه ریزی نظام آموزشی، کمبود امکانات، تجهیزات و فضای آموزشی، شیوه های ارزشیابی، زمان و واقعیات کلان اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه می باشند. در عین حال، پژوهشگران از طریق تمرکز و تامل بر روی عوامل مذکور دو مضمون اصلی یا پدیده هسته ای تحقیق یعنی عوامل مدرسه ای یا آموزشگاهی( درون سازمانی) وعوامل اجتماعی یا فرا مدرسه ای ( برون سازمانی) را استنتاج و انتزاع نمودند که از نطر آنان عوامل اصلی توضیح دهنده ضعف یادگیری و کاهش عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم هستند.بدیهی است به کارگیری راهکارهای لازم جهت مقابله علمی با مشکلات مرتبط با عوامل یاد شده مستلزم تلاش سازمان یافته و منسجم نظام آموزشی کشور به ویژه در مقطع متوسطه می باشد.
اثربخشی مشاوره های فردی و گروهی بین دانش آموزان از منظر مشاوران در مقطع متوسطه اول شهر کرج
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال دوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
27 - 34
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر سنجش اثربخشی مشاوره های فردی و گروهی بین دانش آموزان از منظر مشاوران مقطع متوسطه اول شهر کرج صورت گرفت. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهر کرج تشکیل می دهند . جهت تعیین حداقل حجم نمونه از جدول کرجسی و مورگان استفاده شد. بر این اساس تعداد نمونه از دو جامعه مذکور 146 نفر میباشد. به منظور انتخاب اعضای نمونه از روش تصادفی خوشه بندی استفاده شد. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته اثربخشی مشاوره فردی و گروهی در قالب 12 سوال بسته پاسخ استفاده شد. روایی پرسشنامه توسط متخصصان و پایایی آن توسط آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون های کولموگروف اسمیرنوف، آزمون – t تک نمونه ای و تی مستقل استفاده شده است. یافته نشان داد که مشاوره بصورت فردی و گروهی موثر می باشد و همچنین بین مشاوره گروهی و فردی تفاوتی دیده نشد.
بررسی اثر تشویق بر افزایش احساس تعلق به مدرسه در دانش آموزان مقطع متوسطه منطقه 14 تهران درسال تحصیلی 94 – 1393(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: از پژوهش حاضربررسی اثر تشویق بر افزایش احساس تعلق به مدرسه در دانش آموزان مقطع متوسطه بوده است. روش: جامعه آماری عبارت است از کلیه دانش آموزان پایه دوم مقطع متوسطه منطقه 14 آموزش و پرورش شهرتهران که درسال تحصیلی 94 – 1393 مشغول تحصیل بوده اند.روش نمونه گیری درپژوهش حاضر، به شیوه تصادفی خوشه ای انجام شده وحجم نمونه تعداد 211 نفراز 8 دبیرستان بوده است. ابزارگردآوری داده ها برای سنجش احساس تعلق به مدرسه عبارت از پرسشنامه بری، بتی ووات و روش پژوهش شبه آزمایشی بوده است. روایی این پرسشنامه به وسیله ی متخصصان موضوعی مورد تأیید قرارگرفته واعتبار این پرسشنامه در گروه نمونه نیزازطریق آلفای کرونباخ 84/0 به دست آمد. روش آماری مورد استفاده آزمون کلموگروف – اسمیرنوف و آزمون t وابسته و آزمون غیر پارامتری ویلکاکسون باکمک نرم افزارSPSS22 بوده است. یافته ها: نتایج پژوهش حاضرنشان می دهد که احساس تعلق به مدرسه و مؤلفه های مرتبط به آن شامل تعامل معلم دانش آموز، مشارکت در اجتماع، احساس رعایت عدالت و احترام درمدرسه، احساس مثبت نسبت به مدرسه، ارتباط فرد با مدرسه و مشارکت، در اثر تشویق افزایش یافته است.
بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بر بهبود روابط موثر اجتماعی در بین دانش آموزان دبیرستانی شهر تربت حیدریه
این پژوهش با هدف مطالعه اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بر بهبود روابط موثر اجتماعی انجام پذیرفت. پژوهش حاضر، کاربردی و از نوع شبه آزمایشی (به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل) است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی دانش آموزان مقطع دبیرستان مدارس شهر تربت حیدریه در سال تحصیلی 94-95 بود. افراد نمونه ی مورد مطالعه (40N=) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند و از آزمودنی ها خواسته شد تا پرسشنامه راهنمای پرسشنامه مهارت های اجتماعی نوجوانان ایندر بیکزن و فوستر (1992) را تکمیل نمایند. برای گروه آزمایش، آموزش مهارت حل مساله به مدت 8 جلسه انجام شد. پس از اجرای آموزش برای گروه آزمایش، مجدداً از هر دو گروه خواسته شد تا پرسشنامه مذکور را تکمیل کنند و سپس داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تجزیه و نحلیل شد. نتایج:نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که هشت جلسه آموزش مهارت حل مساله باعث بهبودی روابط موثر اجتماعی در گروه آزمایش شده است. بنابراین باتوجه به نتایج مبتنی بر یافته ها می توان گفت که آموزش مهارت مساله به طور کلی می تواند منجر به تغییر و بهبودی روابط موثر اجتماعی گردد.
اثربخشی آموزش مهارت مقابله با استرس بر فرسودگی شغلی و پرخاشگری معلمان مقطع متوسطه در اهواز
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت مقابله با استرس بر فرسودگی شغلی و پرخاشگری معلمان انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع مطالعات مداخله ای نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان شاغل در دبیرستان های شهر اهواز در سال تحصیلی 1398- 1397 بود که با استفاده از نمونه گیری در دسترس تعداد 40 نفر از آنان انتخاب و به دو گروه 20 نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله آموزش مهارت مقابله با استرس قرار گرفت. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های فرسودگی شغلی (مسلش و جکسون، 1981) و پرخاشگری (باس و پری، 1992) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره و با نرم افزار SPSS نسخه 24 تجزیه وتحلیل شدند. نتایج این مطالعه نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل در تفاضل پیش آزمون و پس آزمون فرسودگی شغلی و پرخاشگری تفاوت معنی داری وجود دارد؛ بنابراین آموزش مهارت مقابله با استرس، فرسودگی شغلی و پرخاشگری را در معلمان کاهش می دهد. از این رو، به مدیران و مسئولان آموزش وپرورش و مدارس پیشنهاد می شود که به طور مستمر برای معلمان مقاطع مختلف، کارگاه های آموزش مهارت مقابله با استرس برگزار کنند و در این کارگاه ها از این برنامه برای بهبود سلامت روان معلمان استفاده شود زیرا کاهش فرسودگی شغلی و پرخاشگری و در نتیجه افزایش سلامت روان معلمان می تواند روی کیفیت تدریس، نحوه برخورد با دانش آموزان و حتی روی افزایش یادگیری دانش آموزان تأثیر بگذارد.
بررسی کارکرد آموزش وپرورش در نهادینه سازی هویت ملی دانش آموزان (در ابعاد سیاسی- جغرافیایی و دینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
27 - 47
هدف از انجام این تحقیق، بررسی کارکرد آموزش وپرورش در نهادینه سازی هویت ملی دانش آموزان در ابعاد سیاسی جغرافیایی و دینی است . کلیه معلمان، مدیران و معاونان مدارس متوسطه عادی دولتی شهر تهران به تعداد 25149 نفر، جامعه آماری این مطالعه را تشکیل می دهند. حجم نمونه براساس فرمول کوکران، 378 نفر تعیین شد. برای نمونه گیری، شهر تهران به 5 منطقه جغرافیایی تقسیم شده و در هر منطقه نمونه گیری به صورت خوشه ای صورت گرفت. بدین ترتیب 400 پرسشنامه توزیع و جمع آوری گردید. ابزار پژوهش عبارت است از دو پرسشنامه محقق ساخته که این ابزار 16 گویه دارد که جمعاً دو بعد سیاسی جغرافیایی و دینی هویت ملی را مورد سنجش قرار می دهند. پس از اطمینان از روایی و پایایی مناسب ابزار به روش روایی محتوایی و نیز محاسبه آلفای کرونباخ به میزان 86/0، سؤالات تحقیق با استفاده از آزمون های آماری T، تحلیل عاملی و تحلیل شبکه ای با استفاده از نرم افزارهای SPSS و سوپر دیسیژن تحلیل شدند. آزمون تحلیل عاملی و بارهای عاملی محاسبه شده، نشان دهنده کارکرد بالای آموزش وپرورش در نهادینه سازی هویت ملی دانش آموزان در ابعاد مورد مطالعه بود. نتایج دو مؤلفه در بعد سیاسی جغرافیایی و نیز دو مؤلفه در بعد دینی هویت ملی را معرفی کردند که به ترتیب عبارت اند از: «سرزمین» و «نظام حاکم» در بعد سیاسی جغرافیایی و نیز «باورها» و «رفتار» در بعد دینی.
کارکرد آموزش و پرورش در نهادینه سازی هویت ملی دانش آموزان از منظر کارکنان مدارس (با تأکید بر مدارس دولتی متوسطه شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۰ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
53 - 74
هدف از انجام این تحقیق، بررسی کارکرد آموزش و پرورش در نهادینه سازی هویت ملی دانش آموزان است . جامعه آماری معلمان، مدیران و معاونان مدارس متوسطه عادی دولتی شهر تهران به تعداد 25149 نفر است. حجم نمونه براساس فرمول کوکران، 378 نفر تعیین شد. برای نمونه گیری، شهر تهران به 5 منطقه جغرافیایی تقسیم شده و در هر منطقه نمونه گیری به صورت خوشه ای صورت گرفت. بدین ترتیب 400 پرسشنامه توزیع و جمع آوری شد. ابزار پژوهش عبارت است از دو پرسشنامه محقق ساخته که نخستین، برای تثبیت ابعاد، مؤلفه ها و شاخص ها تنظیم شده و 30 نفر از خبرگان به آن پاسخ گفتند و دومین، مبتنی بر چارچوب نظری مستخرج از ادبیات تحقیق و نظر خبرگان تدوین شده است. این ابزار 31 گویه دارد که جمعاً سه بعد فرهنگی، تاریخی و اجتماعی هویت ملی را مورد سنجش قرار می دهد. پس از اطمینان از روایی و پایایی مناسب ابزار به روش روایی محتوایی و نیز محاسبه آلفای کرونباخ به میزان 84/0، سؤالات تحقیق با استفاده از آزمون های آماری T ، تحلیل عاملی و تحلیل شبکه ای با استفاده از نرم افزارهای SPSS و سوپر دیسیژن تحلیل شدند. آزمون تحلیل عاملی و بارهای عاملی محاسبه شده، نشاندهنده ی کارکرد بالای آموزش و پرورش در نهادینه سازی هویت ملی دانش آموزان در ابعاد مورد مطالعه هستند. نتایج 2 مؤلفه در بعد فرهنگی، 2 مؤلفه در بعد تاریخی و 2 مؤلفه در بعد اجتماعی هویت ملی را معرفی کردند. که به ترتیب عبارتند از: «نمادها» و «نگرش و رفتار» در بعد فرهنگی، «روند تاریخی» و «آثار تاریخی» در بعد تاریخی و نیز «اندیشه و رفتار مدنی» و «احساسات مدنی» در بعد اجتماعی. هم چنین به ترتیب ابعاد «فرهنگی»، «اجتماعی» و «تاریخی» اولویت دارند.
تهیه و تدوین الگوی یادگیری خلاق در ساختار برنامه درسی آموزش دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
133 - 148
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دانش آموزان پس از تحصیل، معمولا مهارت کافی برای ورود به جامعه را ندارند؛ که در این میان، برخورداری از یک ذهن خلاق، مبتکر و نوآور برای رشد و شکوفایی توانمندی دانش آموزان یک مزیت ارزشمند تلقی می شود.این پژوهش با هدف تهیه وتدوین الگوی یادگیری خلاق در ساختار برنامه درسی آموزش متوسطه شهر شیراز انجام شد. روش: با استفاده از نمونه ای از صاحب نظران مشغول به کار در 20 مدرسه دولتی شهرستان شیراز (384 نفر) تحقیق حاضر، با هدف تهیه و تدوین الگوی یادگیری خلاق در ساختار برنامه درسی آموزش دوره متوسطه بر روی در سال تحصیلی 98-99 اجرا شد. اعضای نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. روش تحقیق این مطالعه از نوع زمینه یابی بود و در آن، آزمودنی ها به پرسشنامه محقق ساخته 42 سوالی در خصوص الگوی خلاقیت پاسخ دادند؛ از نرم افزار AMOS ویراست 24، برای آزمون برازندگی الگوی پیشنهادی استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون های آماری نشان دادند که الگوی خلاقیت در برنامه ریزی درسی شامل شش بعد مجزا (روش تدریس، محتوای درسی، آموزش دهنده، ارزشیابی، محیط فیزیکی و مدیریت) می باشد؛ همچنین، برنامه ریزی درسی دانش آموزان مقطع متوسطه در کشور، با توجه بر رویکرد خلاقیت نیاز به بازنگری دارد. نتیجه گیری: این تحقیق الگوی خلاقیت در برنامه ریزی درسی را تدوین نمود و تلویحاتی برای موفقیت در شکوفاسازی خلاقیت دانش آموزان مقطع متوسطه ارائه کرد.
بررسی صلاحیت های علمی و تخصصی دبیران ریاضی پایه اول متوسطه
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی صلاحیت های علمی و تخصصی دبیران ریاضی پایه اول متوسطه شهر تهران بود. جامعه آماری پژوهش دبیران ریاضی پایه اول دبیرستان های شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بود که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای 537 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش یک پرسش نامه محقق ساخته بود که با 98 گویه در قالب 9 مولفه آموزشی، علمی، رفتاری، اجتماعی، فکری، مدیریتی، اخلاقی، حرفه ایی و فناوری صلاحیت های معلمان را می سنجد. روایی آن توسط صاحب نظران مورد تایید قرار گرفت و ضریب الفای کرانباخ 86% محاسبه گردید. نتایج آزمون tنشان داد که صلاحیت های آموزشی، علمی، رفتاری، مدیریتی و اخلاقی در سطح بالاتر از میانگین می باشند و در سطح اطمینان 99/0 معنی دار می باشد؛ ولی صلاحیت های حرفه ای و اجتماعی در سطح اطمینان 95/0 معنی دار نمی باشند ولی وضعیت صلاحیت های فناوری و فکری در سطح 95/0 اطمینان معنی دار می باشد و معلمان در این صلاحیت ها در وضعیت مطلوبی نیستند. نتایج آزمون t مستقل نشان می دهد که وضعیت معلمان مرد از لحاظ صلاحیت های اجتماعی و فکری بالاتر از معلمان زن می باشد ولی وضعیت معلمان زن در صلاحیت آموزشی بهتر ار معلمان مرد می باشد. نتایج نشان می دهد که در سایر متغیرها بین معلمان زن و مرد تفاوت معنی داری وجود ندارد.
بررسی تأثیرآموزش درس کار و فناوری برخلاقیت دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهرستان دورود
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال چهارم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۴۴
194 - 185
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش درس کار و فناوری بر خلاقیت دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهر دورود به روش توصیفی- پیمایشی به انجام رسیده است. جامعه آماری پژوهش شامل 4139 دانش آموز (دانش آموزان پسر 1939 و دانش آموزان دختر2200) می باشند که تعداد351 نفر از آنان با استفاده از فرمول کوکران، به روش کاملاً تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های موردنیاز پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته، حاوی30 گویه بر اساس طیف لیکرت استفاده شد. پایایی پرسشنامه مورداستفاده در پژوهش با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ، عدد (95/0 = α) به دست آمد. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزارSPSS24 تجزیه و تحلیل گردید.یافته ها نشان داد که آموزش درس کار و فناوری در سه بعد(مهارت های شناختی، خلاقانه و انگیزشی) بر خلاقیت دانش آموزان موثر است و بین آموزش این درس و هریک از مولفه های مورد مطالعه رابطه معناداری وجود دارد.با توجه به نتایح پژوهش چنین نتیجه گیری می شود که آموزش درس کار و فنآوری می تواند بر تقویت قوه خلاقه دانش اموزان تاثیر مثبت و معناداری داشته باشد.
بررسی رابطه دینداری و سبک زندگی در بین دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر شیروان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین میزان دینداری و سبک زندگی دختران دانش آموز مقطع متوسطه شهر شیروان است. فرض مسئله تحقیق این است که با توجه به تغییرات فرهنگی-اجتماعی در سطح کلان جامعه و به تبع آن تغییرات احتمالی در سطح میانه خانواده، به احتمال زیاد در سطح نگرش ها و باورهای افراد به ویژه نسل نوجوان و جوان جامعه نیز شاهد تغییرات قابل توجهی باشیم. روش تحقیق روش پیمایش و ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه سبک زندگی (LSQ) و مقیاس سنجش دینداری گلاک و استارک است. جامعه آماری مورد بررسی همه دانش آموزان 16 دبیرستان دخترانه شهر شیروان است. حجم نمونه مورد بررسی 368 دانش آموز است که به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات ساختاری PLS استفاده شد. نتایج حاکی از ارتباط مستقیم و زیاد (با ضریب مسیر 0.804، مقدار احتمال T-Value 37.458 و میزان اثر 0.382 ) بین میزان دینداری با سبک زندگی دختران است. همچنین سطح سواد والدین رابطه مستقیمی با سبک زندگی سلامت محور آنان دارد (با ضریب مسیر 0.096 ، مقدار احتمال T-Value 2.288 و میزان اثر 0.110)، اما بین وضعیت اقتصادی-اجتماعی دانش آموزان با سبک زندگی آنان ارتباط چندان قوی یافت نشد. به احتمال زیاد معنادار نشدن این ارتباط به دلیل واریانس پایین وضعیت اقتصادی-اجتماعی خانواده ها در شهری کوچک مانند شیروان است. یافته ها نیز پایین بودن چنین واریانسی را تأیید کرده است.
بررسی نقش آفرینی جنبش دانش آموزی در عمومی سازی مبارزات انقلاب اسلامی: مطالعه موردی دانش آموزان مقطع متوسطه شهر اصفهان (1350- 1357)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۵)
6 - 25
حوزه های تخصصی:
چکیده هدف: در پژوهش حاضر نقش گروه اجتماعی نوجوانان در روند حرکتی انقلاب اسلامی بررسی شده است. پرسش اصلی این تحقیق، نقش دانش آموزان در انقلاب اسلامی است و پرسش فرعی آن میزان اثرگذاری دانش آموزان در عمومی کردن نهضت اسلامی است. روش٫ رویکرد پژوهش: بنابه ماهیت موضوع و نیاز به بررسی میدانی، شهر اصفهان به عنوان محدوده مکانی تحقیق، و مرحله نهایی نهضت (۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷) به عنوان محدوده زمانی تحقیق انتخاب شد. پژوهش به روش کیفی و با تکیه بر اسناد موجود و به طور ویژه مصاحبه فعال (تاریخ شفاهی) انجام شده است. یافته ها و نتیجه گیری: نقش دانش آموزانِ مقطع متوسطه اصفهان در عمومی کردن انقلاب و مشارکت بخش های گوناگون مردم این شهر در مرحله نهایی نهضت، اساسی و خیلی اثرگذار بوده است.
علل بی انگیزگی و ضعف دانش آموزانِ مقطع دومِ متوسطه در درس عربی از دیدگاه معلمان ناحیۀ سه شهر قم
حوزه های تخصصی:
درس عربی یکی از درس های اصلی رشته علوم انسانی و نیز از دروسی است که در سایر رشته های درسیِ مدارس ایران تدریس می شود. این درس نقشی تأثیرگذار در کنکور سراسری دارد امّا متأسفانه دانش آموزان در این درس، ضعف هایی دارند که سبب بی انگیزگی و کاهش علاقه آن ها نسبت به این درس شده است. پژوهش حاضر کوشیده است تا با استفاده از روش کمّی- توصیفی و با استفاده از ابزار پرسشنامه، به بررسی علل ضعف دانش آموزان مقطع متوسطه دوم ناحیه سه شهرستان قم از دیدگاه معلمان عربی بپردازد. این پرسشنامه محقق ساخته دارای 23 سؤال (دو سؤال جانبی و 21 سؤال اصلی) و 5 گویه است. بدین منظور و به جهت هدفمند ساختن تحقیق، ناحیه 3 شهرستان قم به عنوان نمونه مورد پژوهش انتخاب شد. دبیران مقطع متوسطه در این ناحیه، 43 نفر بودند که همگی سابقه تدریس در مقطع دوم متوسطه را داشته اند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که اکثر دبیران معتقدند که دانش آموزان فقط به حفظ دروس اکتفا کرده و تلاشی برای درک و فهم عمیق درس ندارند. همچنین تعدد دانش آموزان در یک کلاس و کمبود ساعات تدریس، فرصت هرگونه ارتباط و فعالیت خلاقانه را از دبیر عربی می گیرد. عدم آگاهیِ دانش آموزان از اهداف عمومی درس عربی نیز یکی دیگر از علل ضعف آن ها معرفی شده است.
مطالعه کیفی عوامل اجتماعی مؤثر بر نشاط اجتماعی، سلامت روانی و رضایت از زندگی دانش آموزان از دیدگاه متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال دهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
175 - 208
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر نشاط اجتماعی، سلامت روانی و رضایت از زندگی دانش آموزان مقطع متوسطه استان سمنان است. این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی است و به صورت کیفی به اجراء درآمد. یازده نفر از متخصصان و صاحب نظران در سه بخش آموزشی، پژوهشی و اجرایی در حوزه موضوع تحقیق به صورت نمونه گیری هدفمند و به روش غیراحتمالی مورد مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد و در قالب 231 کد اولیه، 43 مفهوم و 17 مقوله سازمان دهی شدند. نتایج پژوهش نشان داد، عوامل محیطی، سازمانی و انگیزاننده، به عنوان شرایط علّی؛ مقوله های بسترسازی فرهنگی، بسترسازی امکانات و زیرساخت ها، و عوامل مؤثر در شاد کردن به عنوان شرایط زمینه ای؛ چالش های فردی، خانوادگی، مدرسه و جامعه به عنوان شرایط مداخله گر؛ مقوله های آموزشی، انگیزشی و یادگیری اجتماعی به عنوان راهبرد؛ و پیامدهای محسوس جسمانی و ظاهری، روحی و روانی، رفتاری، و بهبود کیفیت زندگی به عنوان پیامد حاصل از مدل شناسایی شدند. با توجه به نتایج حاصل، می توان اظهار کرد که ایجاد نشاط اجتماعی، سلامت روانی و رضایت از زندگی در بین دانش آموزان مدارس استان سمنان، موضوعی عمیق و زیربنایی است و نیازمند کارکرد درست حوزه ها و نهادهای مختلف است. پیشنهادها و اقدامات سطحی تأثیر زیادی در تقویت این متغیرها دارند، لیکن تأثیر پایدار و قابل توجهی در این خصوص ندارند؛ بنابراین، این موضوع نیازمند برنامه های راهبردی و بلندمدت است که تمام عوامل در کنار همدیگر برای دستیابی به نشاط اجتماعی، سلامت روانی و رضایت از زندگی پایدار همکاری کنند.
مقایسه نگرش والدین، معلمان ورزش و دانش آموزان به درس تربیت بدنی
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق مقایسه نگرش والدین، معلمان ورزش و دانش آموزان به درس تربیت بدنی بود. روش این تحقیق توصیفی از نوع مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان، والدین و معلمان تربیت بدنی استان یزد بودند. که از این جامعه تعداد 240 دانش آموز و ۲۴۰ نفر از والدین آنها با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به صورت تصادفی و 17 نفر از معلمان تربیت بدنی به صورت تمام شمار به عنوان به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید و تعداد ۲۴۰ پرسشنامه بین دانش آموزان و والدین آن ها و 18 پرسشنامه بین معلمان ورزش مرد توزیع گردید. لازم به ذکر است، روایی محتوایی ابزار توسط جمعی از متخصصان و پایایی آن نیز در یک مطالعه تحقیقاتی محاسبه شد. در نهایت داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی نظیر خی دو و یومن ویتنی با استفاده از نسخه 21 نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته های تحقیق نشان داد که بین نگرش والدین، معلمان ورزش مرد و دانش آموزان پسر مقطع متوسطه نسبت به درس تربیت بدنی تفاوت معنی داری وجود داشت (p≤0.05). بنابراین با فراهم نمودن برنامه های ورزشی برای والدین و دانش آموزان می توان نگرش آن ها را به تربیت بدنی بهبود بخشیده تا آن ها نیز حمایت های لازم را جهت اجرای بهتر برنامه های درس تربیت بدنی مبذول دارند.
طراحی الگوی کیفی تکیه گاه سازی آموزشی برای دانش آموزان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
142 - 161
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، طراحی الگوی کیفی تکیه گاه سازی آموزشی برای دانش آموزان مقطع متوسطه می باشد. روش تحقیق کیفی و از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی است. جامعه آماری شامل خبرگان و متخصصان حوزه یادگیری - یاددهی، روش های تدریس و تکیه گاه سازی و اسناد مکتوب مرتبط با موضوع می باشد و با روش نمونه گیری گلوله برفی برای خبرگان و نمونه گیری هدفمند برای اسناد، 13 خبره و 18 سند (متن) مناسب با اهداف تحقیق، تعیین شد. برای تحلیل داده ها، روش گرندد تئوری با کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. نتایج حاکی از آن بوده که الگوی کیفی تکیه گاه سازی آموزشی برای دانش آموزان مقطع متوسطه شامل 10 بعد (توسعه منابع انسانی و غیرانسانی، بهسازی و توسعه سیستم آموزشی، شیوه های یاددهی – یادگیری، فرهنگ سازی و ارتباطات، قوانین و رفتارهای حمایتی، نظارت بر عملکرد، راهبردهای مبتنی بر شناخت و فراشناخت، راهبردهای مبتنی بر انگیزش، پیشرفت ذهنی و پیشرفت علمی)، 21 مؤلفه (توسعه منابع انسانی، توانمندسازی دانش آموزان، توسعه امکانات سخت افزاری و نرم افزاری، تدریس مشارکتی و تعاملی، ساده سازی تکلیف، یادگیری مجازی، یاددهی مبتنی بر تئوری های علمی، فرهنگ سازی بین والدین و معلمان، ارتباطات مؤثر، رفتارهای حمایتی، راهبردها و دستورالعمل های درون و برون سازمانی، راهبردهای فراشناختی، راهبردهای شناختی، راهبردهای شناختی و فراشناختی، راهبردهای انگیزشی، بهزیستی روانی، به فعلیت رسیدن استعدادهای بالقوه، بهبود روند یادگیری و پیشرفت تحصیلی) و 134 شاخص است که در قالب شرایط علی، زمینه ای، مداخله ای، راهبردها و پیامد در الگوی پارادایمی پژوهش جای گرفتند.
اثر بخشی آموزش مسئولیت پذیری به شیوه ی واقعیت درمانی بر بحران هویت دانش آموزان دختر متوسطه شهرستان اسلام آباد غرب
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آﻣﻮزش ﻣﺴﺌﻮﻟیﺖ ﭘﺬیﺮی ﺑﻪ ﺷیﻮه واﻗﻌیﺖ درﻣﺎﻧی بر بحران هویت دانش آموزان دختر اسلام اباد غرب انجام شده است. روش تحقیق نیمه تجربی است و از طرح دو گروهی(گروه آزمایش و گروه کنترل) با پیش آزمون و پس آزمون استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دختر سال اول دوره متوسطه شهرستان اسلام اباد غرب در سال تحصیلی 1400-1399بودند. نمونه گیری به شیوه ی تصادفی طبقه ای چند مرحله ای بود. حجم جامعه 135 نفر بود که در نهایتت 100 نفر به عنوان حجم نمونه بر اساس جدول مورگان انتخاب شدند. پرسشنامه بحران هویت بروی آنها اجرا گردید، آنگاه آزمون بحران هویت به دانش آموزان این دو دبیرستان داده شد. این دانش آموزان 30 نفر بودند که بصورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار تحقیق، پرسشنامه هویت یابی بود، نتایج تحلیل وابسته نشان داد که میانگین بحران هویت افراد مربوط به گروه آزمایش پس از آموزش کاهش یافته است. همچنین بین وضعیت اقتصادی خانواده؛ تعداد فرزندان خانواده و عملکرد تحصیلی دانش آموزان با بحران هویت رابطه معنادار بدست آمد، اما بین تحصیلات والدین با بحران هویت رابطه معنا دار بدست نیامد.
بررسی میزان آگاهی سیاسی درباره دفاع مقدس: نمونه موردی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام آموزشی ایران تلاش دارد آگاهی سیاسی دانش آموزان را درخصوص انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و ... را افزایش دهد. سؤالی که مطرح می گردد این است که میزان آگاهی سیاسی دانش آموزان مقطع متوسطه شهر یاسوج درخصوص دفاع مقدس چقدر است؟ و چه ارتباطی بین آگاهی سیاسی و متغیرهای جنس، طبقه اجتماعی و میزان تحصیلات وجود دارد؟ روش پژوهش، روش کمّی با استفاده از شیوه گردآوری اطلاعات به صورت پرسشنامه است. نمونه پژوهش شامل 445 دانش آموز مقطع متوسطه دوم شهر یاسوج در بازه زمانی مهر 1400 تا مهر 1401 می باشد که به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای و بر اساس فرمول کوکران انتخاب گردیدند. تأیید روایی صوری پرسشنامه توسط اساتید علوم سیاسی و علوم اجتماعی صورت گرفت و برای سنجش پایایی آن یک مطالعه پیش آهنگ انجام شد. یافته های پژوهش نشان دادند به طورکلی نمره آگاهی سیاسی همه دانش آموزان از میانگین کمتر است. همچنین آگاهی سیاسی دانش آموزان نسبت به چهره ها و شخصیت های سیاسی بیشترین میانگین را در بین ابعاد چهارگانه متغیر آگاهی سیاسی داشت.