مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
شعر کلاسیک فارسی
حوزه های تخصصی:
بدنه و ساختار کلی داستان پیر چنگی مثنوی مولانا گذشته از جزئیات متفاوت روایتهای آن و نیز فارغ از کارکردها و استنتاجهای عرفانی که در متون صوفیه بر آن عارض شده است، رگه ها و نشانه هایی از هنر و سنت «گوسانی» را با خود دارد. سنت «گوسانی»، سنت موسیقایی - ادبی ایران پیش از اسلام است که نشانه هایی از آن را تا دوره مادها می توان در منابع بازجست و در تمام دوره های بعد و نیز در دوره اسلامی به حیات خود ادامه داده است. پیر چنگی مثنوی و سایر منابع گرچه شخصیتی داستانی است، حکایت او در گونه های متفاوتش، الگویی است برگرفته از شخصیت هنرمندان گوسان و حکایت ایشان تصویری است واقعی از زندگی و حیات گوسانان. در این مقاله ماخذ شناسی و ژرف ساخت این داستان و گونه های مختلف آن را در سنت گوسانی و حیات اجتماعی گوسانان باز خواهیم جست.
تحلیل ساختار روایت گیر و راوی، با تکیه بر هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی برآن است که به تحلیل ساختار روایت گیر و راوی پرداخته شود. تقسیم بندی راویان گوناگون بر سطوح مختلفی مبتنی است که در آنجا حضور و مشارکت دارند. برمبنای این رده بندی، راویان عبارتند از: راویان درون داستانی، برون داستانی، دیگرگو و همگوی. درهفت پیکر نظامی ما با انواع این راویان گوناگون رو به رو هستیم که در سطوح مختلف قرار دارند. روایت گیر نیز یکی از مشارکهای داستانی است که مخاطب راوی است. روایت گیر به دو گونه اصلی تقسیم می شود: روایت گیر درون داستانی و روایت گیر برون داستانی. روایت گیربرون داستانی، روایت گیری است که در داستانی که خطاب به او گفته می شود، مشارکت و حضور ندارد. اما روایت گیر درون داستانی در داستانی که خطاب به اونقل وگفته می شود، مشارکت وحضور دارد و بنابراین روایت گیر شخصیت است. تا دو دهه اخیر، روایت شناسان به روایت گیرنپرداخته اند و این در صورتی است که دربرخی ازمتون روایی مثل هفت پیکر، روایت گیر به عنوان چارچوب و می کند. درهفت پیکر نظامی، بهرام گور، روایت گیر شاهدختهای روایت گری است که هرکدام از آنان به نوبت حسازهبنیادین عمل کایتی را برای او روایت می کنند. آنان راویان متعددند وبهرام گور تنها روایت گیر حکایتهاست.
رویکردی به ایهام در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایهام یکی از شگردهای زبانی است که در آن گوینده از واژه یا عبارت و جمله ای در کلام استفاده می کند که به جهت پیوندی که با دیگر اجزا و سازه های کلام دارد، چند معنا را به ذهن متبادر می کند. در این مقاله از این ترفند و شگرد شیرین هنری و انواع و اقسام آن بویژه انواع آن در محدوده عبارت و جمله در شعر حافظ سخن رفته است. هم چنین ایهام از نوع تصویر به عنوان مبحثی نو در این تحقیق بر مبنای شعر حافظ ارایه شده است. حافظ با توجه به دانش ژرفی که به زبان فارسی داشته است از این شیوه استفاده بجا، مناسب و اعجاب انگیز کرده است و اگر سبک او را سبک ایهام می خوانند از این روست. در شعر او غزلی نمی توان یافت که دارای ایهام نباشد. حافظ در این شگرد هنری نوآوریهایی دارد که سعی شده است در این مقاله ارایه گردد.
مبانی آموزش و پرورش در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تربیت و پرورش کودکان در شاهنامه به عنوان سند دیرپای فرهنگ ایرانی، جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است. برابر روایت شاهنامه، کودکان را پس از تولد، طی مراسمی نامگذاری می کردند. این نامگذاری بر اساس ویژگیهای ظاهری و یا حسب و نسب صورت می گرفت. سپس کودکان را به دایه یا دایگانی می دادند تا شیر دهند. پس از بازگرفتن از شیر، آنان را به فرهنگیان می سپردند تا مبانی فرهنگ و اخلاق و دین و آیین و مدنیت را به آنان بیاموزانند. آن گاه فرزندان را به دبیران و آموزگاران وا می گذاشتند تا دبیری را نیک فرا گیرند و بر این هنر تسلط یابند. در این نوشته تا آنجا که گنجایش مقاله اجازه دهد به نمونه هایی از اشعار فردوسی، که نشانگر مراحل آموزش و پرورش درگذشته ایران بوده است، اشاره می شود.
ضرورت تصحیح مجدد دیوان رشید وطواط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشیدالدین وطواط از شاعران و ادیبان نامدار و از بلیغان مشهور زبان فارسی است. تنها تصحیحی که از دیوان این شاعر صورت پذیرفته، تصحیح مرحوم سعید نفیسی است که برای اولین بار از سوی کتابفروشی بارانی در آذرماه 1339 هجری شمسی در تهران به حلیه طبع آراسته شده است. با وجود اینکه مصحح چندین نسخه خطی را با یکدیگر مقابله و مقایسه کرده و در تصحیح آن زحمات فراوانی کشیده است به دلیل متاخر بودن نسخه های در دسترس و نیز عدم دسترسی به نسخه های متعدد و متقدم، بسیاری از ابیات این دیوان با تحریفات و تصحیفات فراوان ضبط شده است. نگارنده با در دست داشتن چندین نسخه خطی از دیوان این شاعر و مطابقه و مقایسه آن نسخ با متن چاپی دیوان، ابیات محرف فراوانی از این دیوان را تصحیح کرده که برخی از این ابیات را در این نوشتار ارایه کرده است.
ابزارهای واداری و تاثیر آن درکنش شخصیتهای حماسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی ضدقهرمانان از زوایای مختلف باعث آشنایی هرچه بیشتر ما با قسمت عمده ای از شخصیتهای داستانهای حماسی و در نتیجه شناخت دقیقتر حماسه های ملی ایران می شود. از این رو نگارنده بر آن است که در این مقاله بخش عمده ای از دلایل برخی از رفتارهای سپاهیان شر را در میدان نبرد با قهرمان و سپاهیان او مورد بحث قرار دهد.
سرآغاز این نوشتار به تعریف ابزارها و عواملی اختصاص دارد که در میدان نبرد وسیله برانگیختن سپاهیان و جنگجویان قرار می گیرد که آنها را ابزارهای واداری نامیده ایم. این دسته از عوامل خود به دو بخش عمده مثبت و منفی تقسیم می شود. در گروه ابزارهای مثبت با سه زیر مجموعه تحریک، دلداری دادن و تطمیع روبه رو هستیم. هر کدام از این زیر مجموعه ها نیز خود به زیر شاخه های دیگر تقسیم می شود که در مقاله به طور مبسوط به آنان پرداخته شده است. پایان بخش این مقاله نیز دو نوع از ابزارهای واداری منفی، یعنی سرزنش و ترساندن (بیم دادن) و نتایج این پژوهش است.
استعاره های مفهومی در حوزه شرم با استناد به شواهدی از شعر کلاسیک فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر تحلیلی از استعاره های مفهومی شرم، با استناد به اشعار کلاسیک فارسی قرن ششم تا دهم قمری، به دست می دهد. چهارچوب نظری این پژوهش، کتاب استعاره و عواطف: تأثیر زبان، فرهنگ و بدن در احساس نوشتة زولتان کووچش (2010) است. سؤال اصلی مقاله این است که در زبان فارسی استعاره های مفهومی شرم بر مبنای کدام حوزه های مبدأ ساخته می شوند؟ هدف از پاسخ گویی به این سؤال، یافتن مفهوم کانونیِ شرم در زبان فارسی با استناد به شواهدی از شعر کلاسیک فارسی است. به این منظور، ابتدا، دُرج 3 (کتاب خانه الکترونیک شعر فارسی)، «پیکره زبانی گروه فرهنگ نویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی»، و تارنمای گنجور (آثار سخن سرایان پارسی گو) با کلیدواژه های «شرم» و «حیا» جست وجو شد. در نتیجه این جست وجو ابیاتی که در آن ها مفهوم شرم در قالب استعاره مفهومی دریافت می شد گردآوری گردید. بر اساس روشی که توضیح داده شد، 220 شاهد به دست آمد. در مرحله بعد، با تحلیل استعاره های مفهومی حوزه های مبدأ استخراج شد. در نتیجه این بررسی، ده اسم نگاشت برای استعاره مفهومیِ شرم به دست آمد که در قالب یک شبکه با هم در ارتباط اند و مفهوم شرم را در زبان فارسی می سازند.
سرچشمه های فارسی و تازیِ پاره ای مضامین در اشعار عامیانه بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر مطالعه ای تطبیقی میان شعر عامه بختیاری و ادبیات کلاسیک فارسی است که با رویکردی تاریخی می کوشد سرچشمه ها و ریشه های پاره ای از مضامین شعریِ بختیاری را در شعر کهنِ فارسی شناسایی کند. این مضامین در چند دسته اصلی قرار می گیرند: تصاویر (صور خیال) و توصیفات، باهمایی ها، تلمیحات تاریخی ادبی، و رسومی که دستمایه مضمون آفرینی قرار گرفته اند. وجود این مضامین مشترک، گرچه گاه چیزی جز تصادف و توارُد نیست، اما به نظر می رسد اغلب در گذشته مشترک این اقوام ریشه داشته باشد، زیرا به دلیل انزوا و دورافتادگیِ اقوام لُر از جریان ادبیات مکتوبِ فارسی، اقتباس و اخذ مستقیم از این ادبیات چندان گسترده نیست؛ هرچند بی شک برخی مضامین شعر لُری برگرفته از ادب فارسی است. تأثیر ادبیات فارسی را به وضوح می توان در تلمیحاتِ اشعار بختیاری به افسانه های ایرانی، خاصه شاهنامه فردوسی، دید. در پایان، با نظر به پیوند عمیق و دیرینه ادب پارسی و تازی، مقایسه ای نیز میان مضامین مشترک در اشعار بختیاری و معلّقات سبع به منزله نمونه ای از شعر کهن تازی صورت گرفته است.
جدل موسیقی و بیان در ترجمه شعر کلاسیک عربی به شعر کلاسیک فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با تمرکز بر ترجمه شعر کلاسیک عربی به شعر کلاسیک فارسی، تأثیرات متقابلی را بررسی می کند که در این نوع ترجمه میان ساخت بیانی و ساخت موسیقایی شعر جریان می یابد تا در نهایت محصول ترجمه، هم مضمون شعر عربی را منتقل کند و هم شکل شعری کلاسیک خود را شبیه سازی کند. پرسش ها از این قرارند که در این نوع ترجمه تعامل میان ساخت بیانی و ساخت موسیقایی شعر چه تأثیراتی بر رابطه محصول ترجمه با شعر اصلی دارد؟ و تعامل این دو ساخت به چه شکل هایی در محصول ترجمه نمود می یابد؟ از مطالعه مجموعه ای از ترجمه های موجود با روش تحلیلی- توصیفی، نتیجه گرفته می شود که در این نوع ترجمه، شعر فارسی به لحاظ ساخت موسیقایی، مستقل از شعر عربی پدید می آید؛ رعایت الزامات موسیقایی غالباً موجب می شود ساخت بیانی در شعر فارسی از ساخت بیانی شعر عربی فاصله بگیرد. همچنین گاه باعث می شود شعر فارسی در نحوه تنظیم سخن در قالب مصرع ها و بیت ها با شعر عربی متفاوت شود. رابطه شعر فارسی با شعر عربی به لحاظ ساخت بیانی در صورتی محقق می شود که تغییرهای بیانی در ترجمه در راستای انتقال مضمون های شعر عربی و قابل فهم باشند. این در حالی است که قافیه پردازی غالباً موجب تغییرهای بیانی در محصول ترجمه می شود. در نهایت سه گرایش غالب در این نوع ترجمه نشان داده می شود: بازآفرینی صوری، بازآفرینی پویا و بازآفرینی آزاد.