مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
بستر اجتماعی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله گذار از نظام صنعتی فوردیستی به پسافوردیستی در جوامع صنعتی را طی دهه های اخیر بررسی می کند و توجّه خاصی به یکی از ابعاد این تحول یعنی پایین آمدن میزان ادغام عمودی در سازمان های بزرگ صنعتی و گسترش روابط تامین کنندگی و پیمانکاری می شود. همچنین اهمیت نهادهای اجتماعی در شکل گیری روابط پیمانکاری و دیدگاه های جامعه شناسان اقتصادی در مورد چگونگی عملکرد این نهادها بررسی می شود. در قسمت دوم مقاله، روند شکل گیری روابط پیمانکاری واحدهای صنعتی کشور با استفاده از آمار "دریافتی بابت خدمات صنعتی" طی دوره 1355 - 1376 و همچنین دلایل محدود ماندن این روابط، از ابعاد اقتصادی و اجتماعی بررسی می گردد
واکاوی عوامل مؤثر بر مصرف گرایی لوازم آرایشی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
81 - 100
حوزه های تخصصی:
پرسش اصلی این پژوهش آن است که چه عواملی بر مصرف گرایی لوازم آرایشی در ایران تأثیرگذارند. روش این پژوهش ترکیبی از روش های تحلیل اسناد و مرور نظام مند، مطالعه اسنادی و تاریخی، فراتحلیل و مصاحبه بوده است. ترکیب و تجمیع داده های مکمل از یافته های منابع مختلف به عوامل مختلفی که در این پدیده دخیل هستند منتهی شد. دسته بندی این عوامل ذیل سه دسته تقویت کننده، تسهیلگر و موانع در این جهت بود که به تفکیکی مناسب از عوامل منجر شود و از این طریق عوامل کلیدی تر استخراج و معرفی شوند. بستر و ارزش های اجتماعی فرهنگی، نقش کنشگر، و تأثیر رسانه ها را می توان به عنوان عوامل مهم تر در این حوزه مطرح کرد. درواقع، شرایط و بستر اجتماعی عامل مهمی در سوق دادن افراد به مصرف لوازم آرایش به عنوان انتخاب، جایگزین یا اجبار است. از طرفی، این کنشگر است که گاهی فعالانه یا منفعل به سمت مصرف لوازم آرایشی می رود که در این مقوله سهم رسانه مشهود است. در حالتی مطلوب، اگر ارزش ها و بستر جامعه بر شایسته سالاری مبتنی باشند و کنشگر هم کاملاً آگاهانه از کارکردهای مطلوب لوازم آرایشی استفاده کند، آرایش کردن و مصرف لوازم آرایش به عنوان پدیده ای با کارکرد بهینه و مطلوب و همسو با تقویت ارزش ها و هنجارهای اجتماعی موردنظر قرار می گیرد و این امر به پیشگیری از افراط در مصرف گرایی در این حوزه منجر خواهد شد.
تبیین عوامل مؤثر بر اقتصاد دست بافته های کاربردی عشایر بختیاری در جامعۀ معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دست بافته های بختیاری به مثابه مصداقی بارز از محصولات فرهنگی و هنری قلمداد می شوند که همواره دارای رسالت اقتصادی و ظرفیت بالای درآمدزایی بوده اند؛ لیکن با توجه به محدود شدن بازار تقاضا و کاهش دامنه ی تولید، امروزه نقش اقتصادی آن ها کم رنگ گردیده است. درحالی که در جامعه امروزی معرفی و بهره گیری از تمام یا بخشی از این هنرها در جهت تداوم در نسل های بعد، تحکیم هویت بخشی و ترمیم کاستی های اقتصادی، تولیدی، بومی و درنتیجه ایجاد توسعه و اقتصادی پایدار به ویژه در میان عشایر بختیاری، امری حیاتی به شمار می رود. لذا اگرچه امروزه جمعیت عشایر کاهش یافته است لیکن با توجه به تغییر الگوی سکونت و کم رنگ شدن دیگر جنبه های درآمدزایی، دست بافته ها یک فرصت و ضرورت اقتصادی برای این جامعه محسوب می شوند. بر این مدار اهتمام جدی به مقوله ی توسعه ی اقتصادی و هنری این بافته ها ضرورت می یابد. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش عوامل دخیل در اقتصاد دست بافته ها وابسته به حیطه های تولید، توزیع و مصرف، در وضعیت موجود است. روش پژوهش توصیفی_تحلیلی و ازلحاظ ماهیت کیفی است. یافته اندوزی به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی و تحلیل آن ها بر پایه ی تحلیل مضمون انجام شده است. با استفاده از نمونه گیری هدفمند و غیر احتمالی با 34 نفر از تولیدکنندگان، عرضه کنندگان، مصرف کنندگان و صاحب نظران، به روش گلوله برفی مصاحبه صورت گرفته است. حاصل آنکه در جامعه امروزی دست بافته ها به فراخور وجود مجموعه ای از عوامل اجتماعی و اقتصادی شامل: حقوق پایین بافنده، قیمت بالای بافته ها، پایین بودن سطح شناخت و نوع ارائه بافته ها، کم رنگ بودن نقش ارزش ها و فعالیت های شبکه ای قومی، نقش کارآفرینی، نقش صادرات و تبلیغات، کم تر مجال بروز و موفقیت اقتصادی یافته اند.
بازخوانی هویت شهر تهران بر اساس خوانش تحولات معماری از ادبیات داستانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلیِ تحقیق شناخت روند تحول تاریخی و فرهنگی معماری تهران در اوایل دوران قاجار تا معاصر در جهت تداوم بخشی آن است. در این پژوهش ادبیات داستانی به عنوان منبع یافتن هویت معماری و بازشناسی آن استفاده شده-است. در این پژوهش با مطالعه ادبیات داستانی قبل و بعد از انقلاب و کشف جزئیات معنایی در باب شهر و معماری تهران به بازخوانی هویت معماری تهران پرداخته شده است. روش تحقیق با توجه به مدارک و اسناد تاریخی روش تحقیق اسنادی و تاریخی-تفسیری می باشد. همچنین تکنیک تحلیل کیفی و کمی تحلیل محتوا در تحلیل داستانها مورد استفاده واقع شده است. مطالعه نشان می دهد بررسی هویت معماری بر اساس ادبیات داستانی، نتایج و شناخت عمیقتری را در مقایسه با بازخوانی هویت معماری تهران از اسناد معماری به دلایلی چون عدم سوگیری و تعصب مشخص نویسندگان نسبت به معماری و همچنین درک بهتر توالی تاریخی و زمانی آثار معماری و فضاهای شهری بدست داده است.
تاثیر بسترهای فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی بر شکل گیری نخستین مکان های دینی اسلام و یهود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادیان اسلام و یهود در سرزمین های ظهور کردند که دارای بسترهای فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی بوده است. این ادیان برای همراه کردن پیروان و سهولت پذیرش مردم، هر آنچه از این بسترها برآمده بود را به کل مردود ندانستند، بلکه با برخی از آن ها که منافاتی با دین جدید نداشت همراه شدند و حتی به مرور از آن ها تاثیراتی پذیرفتند. مکان های دینی ادیان نیز به تدریج تحت تاثیر بسترهای نامبرده شکل گرفتند. هدف پژوهش حاضر، مطالعه تطبیقی تاثیر بسترهای فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی سرزمین پیدایش ادیان اسلام و یهود، بر شکل گیری نخستین مکان های دینی آنان بوده است. پرسش این است که بسترهای فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی موجود در سرزمین پیدایش ادیان اسلام و یهود چه تاثیری بر شکل گیری نخستین مکان های دینی آن سرزمین داشته است؟ پژوهش از لحاظ راهبرد کیفی و از نظر ماهیت و روش تفسیری-تحلیلی است که با مطالعه و تحلیلی تطبیقی، تاثیر این بسترها را بر شکل گیری نخستین مکان های دینی ادیان اسلام و یهود جستجو کرده است. نمونه مورد مطالعه، نخستین مکان های دینی در دین اسلام یعنی کعبه، مسجد مدینه و نخستین مساجد اسلامی و در دین یهود یعنی خیمه عهد، معبد اورشلیم و کنیسه های نخستین بوده است. پژوهش بسترهای فرهنگی، اجتماعی و جغرافیایی را به عنوان سطوح تبیین و تطبیقِ این مطالعه تطبیقی برگزیده است و نخست این بسترها را در سرزمین های پیدایش ادیان اسلام و یهود جستجو کرده و سپس به بررسی تاثیر آن ها بر شکل گیری نخستین مکان های دینی در دو دین نامبرده پرداخته است. نتایج پژوهش ضمن تاکید بر اشتراک تاثیرپذیری نخستین مکان های دینیِ ادیان اسلام و یهود از بسترهای نامبرده موجود در سرزمین پیدایش آنان و تحلیل چگونگی این تاثیر، تحلیلی تطبیقی از تاثیر این بسترها بر شکل گیری نخستین مکان های دینی در ادیان منتخب ارائه داده است.