مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
حل مسأله
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیستم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۷
265 - 287
حوزه های تخصصی:
در دو دهه اخیر همزمان با رشد کمی «بازی های جدی»، کیفیت آنها نیز مورد توجه پژوهشگران، طراحان، تولیدکنندگان، مخاطبان، معلمان و مدیران آموزشی بوده است. کیفیت این بازی ها علاوه بر داستان، گرافیک و فناوری به رعایت اصول آموزشی بستگی دارد تا بازی ها بتوانند ضمن تدارک محیط یادگیری مفرح و انگیزشی، بازی کننده را به سمت اهداف آموزشی هدایت کند. هدف این پژوهش، تعیین شاخص های ارزیابی کیفیت «بازی های جدی» براساس اصول یادگیری سازنده گرایی و ارزیابی کیفیت شش بازی منتخب براساس این اصول است. برای تعیین شاخص های ارزیابی کیفیت «بازی های جدی» با مشارکت 30 نفر از خبرگان بازی های آموزشی چک لیست 29 گویه ای حول چهار شاخص تعامل، حل مسأله، یادگیری فعال و کشف تهیه گردید. شش بازی پرطرفدار به صورت هدفمند انتخاب و توسط شش نفر خبره فناوری آموزشی و شش نفر خبره فناوری اطلاعات و ارتباطات تحلیل شدند. نتایج نشان داد که در این بازی ها به طور میانگین 136 موقعیت تعامل، 139 موقعیت حل مسأله، 89 موقعیت یادگیری فعال و 82 موقعیت کشف برای بازی کننده فراهم شده است. نتایج آنتروپی شانون نیز نشان داد که شاخص کشف با بار اطلاعاتی 999 درصد و ضریب اهمیت 572 درصد دارای بالاترین تأکید و شاخص یادگیری فعال با بار اطلاعاتی یک و ضریب اهمیت 87 درصد کمتر مورد توجه بوده است.
رابطه میان سبک های دلبستگی و مشکلات بین فردی در افراد بزهکار: نقش واسطه ای نظم جویی شناختی هیجانی و حل مسأله اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و حل مسأله اجتماعی در روابط میان سبک های دلبستگی با مشکلات بین فردی افراد دارای سابقه بزهکاری بود. روش پژوهش توصیفی با طرح همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر بود. جامعه پژوهش شامل مردان دارای سابقه بزهکاری شهر شیراز بود که در زمستان 1396 در دامنه ی سنی 20 تا 30 سال قرار داشتند. نمونه ی پژوهش با استفاده از روش گلوله برفی انتخاب گردید و 320 شرکت کننده وارد تحلیل نهایی شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سبک های دلبستگی، شاخص روابط با همسالان، فرم کوتاه پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان و فرم کوتاه پرسشنامه حل مسأله اجتماعی استفاده شد. داده ها با روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بیانگر این بود که مدل علّی از برازش مناسبی برخوردار بود. طبق یافته ها، هر دو سبک دلبستگی ایمن و ناایمن به واسطه افزایش نظم جویی هیجان سازگارانه و حل مسأله کارآمد، تبیین کننده ی کاهش مشکلات بین فردی بودند. همچنین، هر دو متغیر نظم جویی هیجان ناسازگارانه و حل مسأله ناکارآمد رابطه مستقیم و معناداری با مشکلات بین فردی افراد دارای سابقه بزهکار داشتند، اما واسطه گر رابطه سبک های دلبستگی با مشکلات بین فردی نبودند. در مجموع، در نمونه افراد دارای سابقه بزهکاری هر دو سبک دلبستگی ایمن و ناایمن به واسطه افزایش به کارگیری راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان سازگارانه و حل مسأله کارآمد می توانند به کاهش مشکلات بین فردی این افراد کمک کنند.
مقایسه اثر بخشی آموزش راهبرد یادگیری تجسم کردن و آموزش خود نظم دهی بر مهارت حل مسأله دانش آموزان پایه هفتم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی آموزش راهبرد یادگیری تجسم کردن و آموزش خودنظم دهی بر مهارت حل مسأله دانش آموزان انجام شد. روش بررسی: روش پژوهش حاضر آزمایشی بود. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پایه ی هفتم شهر تهران بود که در سال تحصیلی 1397-1396 مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 120 دانش آموز (60 دانش آموز دختر- 60 دانش آموز پسر) به عنوان نمونه انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه حل مسأله هپنر و پترستن استفاده شد که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج: یافته ها نشان داد که دو روش آموزش راهبرد تجسم کردن و آموزش خودنظم دهی بر افزایش مهارت حل مسأله دانش آموزان اثر بخش بود، اما بین تأثیر این دو روش تفاوت معناداری مشاهده نشد. همچنین مشخص شد که آموزش راهبرد تجسم کردن موجب افزایش میانگین مؤلفه اعتماد به حل مسایل، سبک گرایش اجتناب و کنترل شخصی می شود، اما آموزش خودنظم دهی تنها در مؤلفه ی اعتماد به حل مسایل و سبک گرایش اجتناب اثر معناداری داشت. همچنین نتایج نشان داد آموزش راهبرد یادگیری تجسم کردن در مؤلفه کنترل شخصی بیشتر از آموزش خودنظم دهی اثر بخش بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش راهبرد یادگیری تجسم کردن و آموزش خودنظم دهی در مهارت حل مسأله بر دانش آموزان پسر بیشتر از دانش آموزان دختر اثر داشت. لیکن در مؤلفه ی اعتماد به حل مسایل آموزش راهبرد تجسم کردن برای دانش آموزان پسر اثر بخش تر از دانش آموزان دختر بود و آموزش خودنظم دهی برای دانش آموزان دختر اثر بخش تر از دانش آموزان پسر بود.
اعتیاد به اینترنت در دانشجویان: نقش خودتنظیمی، حل مسأله و مشکلات بین شخصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم مهر ۱۳۹۸ شماره ۷ (پیاپی ۴۰)
147-152
حوزه های تخصصی:
با عنایت به روند رو به گسترش استفاده و اعتیاد به شبکه های اجتماعی، این مطالعه به بررسی رابطه اعتیاد به اینترنت با خودتنظیمی، حل مسأله و مشکلات بین شخصی در بین دانشجویان پرداخته است . مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی با طرح همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه پیام نور در سال 1396 بود که 350 نفر از دانشجویان رشته های مختلف به روش خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (1998)، خود تنظیمی بوفارد و همکاران (1995)، حل مسأله پارکر (1998) و مشکلات بین شخصی بارخام و همکاران (1996) را تکمیل کردند. روش های مورد استفاده شامل همبستگی پیرسون و رگرسیون بود. نتایج نشان داد همبستگی منفی معنی داری بین خود تنظیمی و حل مسأله با اعتیاد به اینترنت وجود دارد، همچنین بین مشکلات بین شخصی و اعتیاد به اینترنت همبستگی مثبت معنی داری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که خود تنظیمی، حل مسأله و مشکلات بین شخصی 45 درصد از اعتیاد به اینترنت را تبیین می کنند (001/0 > p ). مطالعه حاضر توانست اثر پیش بینی کنندگی خود تنظیمی، حل مسأله و مشکلات بین شخصی را در اعتیاد به اینترنت به تأیید برساند . بنابراین ، باید به این موارد توجه ویژه شود.
اثربخشی آموزش خلاقیت بر مهارت حل مسأله و مقایسه با روش بازی در کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: امروزه پرورش خلاقیت و بازی یکی از محورهای اساسی نظام های آموزشی جهت تصمیم گیری مناسب و حل مسأله است. اما مسئله اصلی اینست، آیا بین اثربخشی آموزش خلاقیت و روش بازی بر مهارت حل مسأله کودکان پیش دبستانی تفاوت وجود دارد؟ هدف: بررسی تأثیر آموزش خلاقیت بر مهارت حل مسأله و مقایسه با روش بازی در کودکان پیش دبستانی استان فارس بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری همه کودکان مراکز پیش دبستانی شهرستان کامفیروز در سال تحصیلی 97- 96 بودند. 60 نفر به صورت تصادفی به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و دو گروه گواه (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. ابزار عبارتند از: آزمون مهارت حل مسأله آزمون برج لندن شالیس (1982)، برنامه آموزش خلاقیت (گنجی، نیوشا و هدایتی، 1391). تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: آموزش خلاقیت و بازی بر مهارت حل مسأله تأثیر داشت (0/001 P< ). بین تأثیر دو روش آموزشی بر مهارت حل مسأله تفاوتی وجود نداشت (0/001 P< ). نتیجه گیری: می توان برای بهبود مهارت حل مسأله در کودکان پیش دبستانی از آموزش خلاقیت و بازی بهره برد
تمایز شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه و مشکل یادگیری: نقش حافظه کاری، سرعت پردازش و حل مسأله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش حافظه کاری، سرعت پردازش و حل مسأله در تمایز شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه و مشکل یادگیری انجام گرفت. روش کار: در این پژوهش علی _ مقایسه ای، از بین تمامی دانش آموزان 8 تا 12 سال مراجعه کننده به مراکز اختلال یادگیری و دانش آموزان دوره ابتدایی مدارس شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 200 نفر انتخاب و پس از همگن شدن در متغیرهای سن، جنسیت، پایه تحصیلی و هوش بهر در دو گروه 100 نفری گمارده شدند. داده های پژوهش با استفاده از ویراست دوم مقیاس ارزیابی اختلال یادگیری، ویراست چهارم هوش وکسلر کودکان، مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی و آزمون برج لندن گردآوری و از طریق روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که عملکرد دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه در حافظه کاری، سرعت پردازش و حل مسأله به طور معناداری ضعیف تر از دانش آموزان با مشکل یادگیری است ( 001/0 > P ). از این رو بر اساس این سه متغیر می توان گروه دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه را از گروه دانش آموزان با مشکل یادگیری متمایز کرد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر توجه به کارکردهای اجرایی از جمله حافظه کاری، سرعت پردازش و حل مسأله می تواند در تشخیص به هنگام، آموزش و توان بخشی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه و مشکل یادگیری نتایج امیدبخشی در پی داشته باشد.
بررسی میزان برخورداری دانش آموزان دوره های راهنمایی و متوسطه استان کردستان ازمهارت های زندگی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی میزان برخورداری دانش آموزان دوره راهنمایی و متوسطه از مهارت های زندگی بود. جامعه آماری این پژوهش همه ی دانش آموزان دختر و پسر راهنمایی و متوسطه استان کردستان بود که از بین آنان 700 نفر به عنوان نمونه آماری از سه شهر سقز، بانه و مریوان به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای و از طریق فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزار پژوهش در این بررسی پرسشنامه ای محقق ساخته بود که پایایی آن براساس آلفای کرانباخ محاسبه و روایی آن براساس نظر اساتید صاحب نظر مورد تأیید قرار گرفت. این پرسشنامه 5 مهارت تصمیم گیری، ارتباط انسانی، شهروند جهانی بودن، شهروند مسئول بودن و حل مسأله را در برمی گیرد. تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد که میزان برخورداری دانش آموزان دوره راهنمایی و متوسطه از مهارت های مذکور حدوداً در سطح متوسط (براساس شاخص 50%) می باشد. بالاترین میزان برخورداری دانش آموزان در مهارت های تصمیم گیری و حل مسأله و پائین ترین میزان برخورداری آنان در ارتباط انسانی می باشد. میزان برخورداری دختران از مهارت های زندگی بیشتر از پسران بود. تأثیر تعاملی تحصیلات والدین بر میزان برخورداری آنان معنی دار نبود. بجز مهارت ارتباط انسانی در سایر مهارت ها تفاوت معنی داری بین رشته های تحصیلی وجود دارد. فقط در دو مهارت تصمیم گیری و شهروند مسئول تفاوت بین دانش آموزان راهنمایی و متوسطه معنی دار می باشد در سایر مهارت ها تفاوت معنی دار نمی باشد.
بررسی اثر الگوهای تدریس بر فراشناخت دانش آموزان مقطع متوسطه از دیدگاه معلمان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مطالعات نشان می دهد که انسان همواره در طول تاریخ به انباشتن اطلاعات و معلومات در حافظه کودکان به عنوان یک اصل اساسی آموزش مورد توجه قرار می داده است. از این جهت مهم ترین ویژگی و امتیاز کودکان بر یکدیگر داشتن قوه حافظه قوی برای حفظ اطلاعات معلومات بوده است در نتیجه به حافظه تأکید می شد. در قرن نوزدهم اصالت این نظریه مورد تردید واقع گردید با این حال امروزه هنوز این نظریه در محیط آموزش و پرورش سایه انداخته است. روش های جدید آموزش و پرورش موجبات تغییر در ماهیت آموزش و پرورش را فراهم کرده و آموزش از راه حل مسأله و کسب تجربه منجر به تغییر در رفتار یادگیرندگان می شود. در این تحقیق روشهای تدریس غالب (سخنرانی، پرسش و پاسخ، حل مسأله و بحث گروهی) در نظام آموزشی و اثر آن بر فراشناخت دانش آموزان مورد بررسی قرار گرفته است. اهداف کلی پژوهش بررسی اثر هر یک از الگوهای تدریس نامبرده بر فراشناخت دانش آموزان و ارائه پیشنهادها و راه حل هایی جهت بهبود مسائل آموزشی و پرورش به مسؤلین مربوطه می باشد سؤالهای تحقیق عبارتند از: 1-آیا آموزش به روش سخنرانی بر فراشناخت دانش آموزان اثر دارد؟ 2- آموزش به روش حل مسأله بر فراشناخت دانش آموزان اثر دارد؟ 3- آیا آموزش با روش پرسش و پاسخ در فراشناخت یادگیرندگان تأثیر دارد؟ 4- آیا آموزش با روش بحث گروهی در فراشناخت دانش آموزان اثر دارد؟ 5- آیا بین اثر روشهای تدریس فوق در فراشناخت دانش آموزان تفاوت دارد؟ جامعه آماری در این تحقیق کلیه معلمان مدارس متوسطه دخترانه شهرستان بهشهر اعم از زن و مرد انتخاب شدند ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه 30 سؤالی محقق ساخته که پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرانباخ 82% به دست آمده است روش آماری از نوع آمار توصیفی و آمار استنباطی آزمون t تک متغیر و تحلیل واریانس است نتایج به دست آمده از تحقیق به شرح زیر می باشد. آموزش به روش سخنرانی در فراشناخت دانش آموزان اثر ندارد، آموزش با تأکید بر حل مسأله بر فراشناخت یادگیرندگان تأثیر دارد. بحث گروهی و روش پرسش و پاسخ نیز در فراشناخت دانش آموزان دوره متوسطه اثر دارد و نهایتاً اثرگذاری هر یک از روشهای فوق بر فراشناخت متفاوت است.
تأثیر آموزش درس ریاضی به روش حل مسأله بر پیشرفت تحصیلی درس ریاضی دانش آموزان کلاس چهارم ابتدایی شهر بروجن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال ششم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۲۸
121-144
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش درس ریاضی به روش حل مسأله بر پیشرفت تحصیلی در درس ریاضی دانشآموزان کلاس چهارم ابتدایی انجام گرفت. جامعهی آماری این پژوهش شامل 1101دانشآموز دختر و پسر کلاس چهارم ابتدایی شهر بروجن بود. نمونههای مورد مطالعه شامل 48دانش آموز دختر و 52دانشآموز پسر از میان دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی بود که با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند و به روش تصادفی در گروههای آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. فرضیههای این پژوهش عبارتند از: (1روش تدریس حل مسأله، نمرات ریاضی گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل، در مرحلهی پس آزمون افزایش میدهد. (2روش تدریس حل مسأله، نمرات ریاضی پسران را نسبت به دختران، در مرحلهی پس آزمون افزایش میدهد. این پژوهش نیمه تجربی بوده و برای آن از طرح آزمون مقدماتی و نهایی با گروه کنترل استفاده شده است. ابزار مورد استفاده پیش آزمون و پس آزمون بودند. گروه آزمایش حدود 5هفته درس ریاضی را به روش حل مسأله آموزش دیدند ولی گروه کنترل به روش سنتی تحت آموزش قرار گرفتند. پس از خاتمه دوره، پس آزمون اجرا شد. نتایج به دست آمده نشان داد که بین میزان پیشرفت تحصیلی در درس ریاضی دانشآموزانی که به روش حل مسأله آموزش دیدند با دانشآموزانی که به روش سنتی این درس را گذراندند تفاوت معنادار وجود دارد. ) P=0 /00و ( F=436/172و بین دانشآموزان دختر و پسر در میزان پیشرفت تحصیلی در درس ریاضی تفاوت معنادار مشاهده (p 0/0 .2 ) .شد
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود تصمیم گیری شناختی و سبک های شناختی حل مسأله در دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که دختران نوجوان یکی از مهم ترین و حساس ترین اقشار در جامعه مدارس هستند، آسیب به آنها بر اثر استرس و اضطراب بر وضعیت روحی و روانی آنها تأثیر نامطلوب می گذارد. عدم توجه به استرس ها و واکنش های روانی دانش آموزان، سبب توسعه اضطراب آنان می گردد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود تصمیم گیری شناختی و سبک های شناختی حل مساله در دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود . روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و با استفاده از گمارش تصادفی بود. نمونه پژوهش را 40 دانش آموز دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا (مایر و همکاران، 1990)، سبک های تصمیم گیری (اسکات و بروس، 1995) و سبک های شناختی (کلب، 1982) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود تصمیم گیری شناختی و سبک های شناختی حل مساله در دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر تأثیر داشت (05/0 p< ). لذا پیشنهاد می شود در پژوهش های آینده از این درمان برای کاهش مشکلات روان شناختی و رفتاری افراد سود جست.
تأثیر آموزش مبتنی بر روش حل مساله به صورت کارگروهی بر توانایی حل مساله اجتماعی
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال دوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
88 - 93
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر روش حل مسأله به صورت کارگروهی بر توانایی حل مسأله اجتماعی بود. این تحقیق از لحاظ هدف پژوهش کاربردی و از نطر اجرا شبه آزمایشی از نوع گروه های پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این تحقیق کلیه دانش آموزان پایه چهارم مقطع ابتدایی شهرستان سنقر بود که از میان آنها تعداد 50 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد، ابزارهای مورد استفاده در این تحقیق پرسشنامه توانایی حل مسأله اجتماعی بود. برای تحلیل داده ها ازشاخصه های آمار توصیفی میانگین، انحراف معیار و برای پاسخگویی به فرضیه ها ازآزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج حاکی از آن است که نمرات پس آزمون حل مسئله اجتماعی، بین اثر دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی دار وجود ندارد.
تأثیر کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات با رویکرد سازنده گرایی بر یادگیری فعال درس علوم تجربی دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی استان البرز
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی تأثیر کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان روش مبتنی بر سازنده گرایی بر یادگیری فعال درس علوم تجربی دانش آموزان پایه چهارمدر مقایسه با روش سنتی پرداخته است. آزمودنی ها 184 نفر از دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی استان البرز بودند که به تصادف انتخاب شده و در 2 گروه گواه و آزمایش قرار گرفتند. ابتدا هر دو گ روه تحت آموزش اولیه به روش سنتی بوده و پس از آن تحت پیش آزمون قرارگرفتند. ابزار جمع آوری داده ها آزمون پیشرفت تحصیلی معلم ساخته بود که برای سنجش در پیش آزمون و پس آزمون هر دو گروه مورد استفاده قرار گرفت. سؤال های آزمون براساس هدف های آموزشی درس آینه ها و الکتریسیته علوم تجربی کلاس چهارم ابتدایی تهیه گردید.آموزش تکمیلی گروه آزمایش از طریق بکارگیری فناوری های نوین و استفاده از محتوای الکترونیکی تولید شده توسط آموزگار براساس الگوی ام.اس.اس، اتصال به شبکه اینترنت و استفاده از نرم افزار آموزشی صورت گرفت؛ در حالی که درگروه گواه به شیوه سنتی بود. پس از اجرای پس آزمون، برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS-10 استفاده شد. نتایج تحقیق پس از انجام پس آزمون و مقایسه ی آن با پیش آزمون، نشان داد که گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه از میانگین بالاتری برخوردار هستند. همچنین نمرات افزایشی گروه آزمایش نسبت به گروه گواه، میانگین بالاتری را برآورد کرد و افزایش میزان یادگیری این دانش آموزان را نشان داد.
مقایسه کارکردهای اجرایی حل مسأله، بازداری پاسخ و انعطاف پذیری شناختی در زنان خیانت گر و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه کارکرد های اجرایی حل مسأله، بازداری پاسخ و انعطاف پذیری شناختی در زنان خیانت گر و عادی انجام گرفت. روش پژوهش علی - مقایسه ای بود. نمونه پژوهش شامل 40 زن با تجربه خیانت به همسر از بین مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره شهرستان ساری و قائم شهر و 40 زن بدون تجربه خیانت بود که به روش هدفمند وارد پژوهش شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون های کامپیوتری ویسکانسین، برو-نرو و استروپ بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که زنان با تجربه خیانت نسبت به زنان عادی به طور معناداری دارای نمرات پایینتر در کارکرد های اجرایی حل مسأله، بازداری پاسخ و انعطاف پذیری شناختی هستند ( P<0/05 ). با توجه به اهمیت کارکرد های اجرایی در خیانت زنان، پیشنهاد می شود در برنامه های پیشگیری از خیانت زناشویی این عوامل در نظر گرفته شوند.
استفاده از معماری بومی در طراحی تمرینهای دروس مقدمات طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله اصلی این پژوهش، مطلوبیت رجوع به معماری بومی در دروس مقدمات طراحی معماری و چگونگی استفاده از ظرفیت های معماری بومی در طراحی تمرینهای این دروس است. چرا که در حال حاضر برنامه ارائه شده برای سرفصل دروس معماری، برنامه ای سراسری و کلی است و بکارگیری ظرفیت های معماری بومی در آن لحاظ نشده است. هدف این مقاله، پژوهشی است که بتواند استفاده از معماری بومی را در آموزش دروس مقدمات طراحی معماری امکان سنجی کند و تمرین هائی را براساس ویژگیهای معماری بومی و منطبق بر اهداف این دروس طراحی کند. از دل معماری بومی می توان تمرین هایی را خلق کرد که منطبق بر اهداف تعیین شده برای دروس مقدمات طراحی معماری است. این فرض بر مبنای جستجو و تحقیق در شیوه های حل مسأله در معماری بومی و انطباق آن با اهداف دروس مقدمات طراحی معماری قابل تأیید است. در این پژوهش از روش موردپژوهی استفاده شده و با رویکرد استدلالی-استنتاجی مباحث واکاوی شده اند. روش مورد استفاده برای گردآوری داده ها نیز، روش مطالعات میدانی و کتابخانه ای است. نتایج پژوهش نشان می دهد که رجوع به معماری بومی با توجه به قابلیت های آن می تواند پاسخ مناسبی به حساسیت های تعیین شده در اهداف دروس مقدمات طراحی باشد. چرا که با الهام از معماری بومی می توان تمرین های مفیدی برای این دروس مطابق با اهداف آنها پیشنهاد داد.
اثربخشی تدریس مدل هفت مرحله ای چرخه یادگیری بر بهبود مهارت های تفکر خلاق و حل مسأله در درس مطالعات اجتماعی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی میزان اثربخشی تدریس مدل هفت مرحله ای چرخه یادگیری بر بهبود مهارت های تفکر خلاق و حل مسأله دانش آموزان ابتدایی انجام پذیرفت. طرح پژوهش حاضر به شیوه تجربی و از نوع طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی آموزش و پرورش شهرستان دهگلان در سال تحصیلی 99-1398 بود، که با توجه به نوع پژوهش، نمونه آماری شامل دو کلاس 20 نفری بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و گروه آزمودنی تحت آموزش(مدل هفت مرحله ای چرخه یادگیری) قرار گرفتند و در مقابل، گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تفکر خلاق Torrance(1981) و پرسشنامه مهارت حل مسئلهHepner and Petersen(1982) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با روش آماری تحلیل کواریانس انجام پذیرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر مدل هفت مرحله ای یادگیری باعث افزایش معنادار مهارت های تفکر خلاق: سیالی(001/0≥P) ، ابتکار (000/0≥P)، انعطاف پذیری (000/0≥P) و بسط (034/0≥P) و حل مسأله (اعتماد به نفس در حل مسأله (002/0≥P)، سبک اجتناب- اشتیاق (006/0≥P) و کنترل شخصی(040/0≥P) در مرحله پس آزمون می شود. در واقع تدریس با استفاده از الگوی چرخه یادگیری هفت مرحله ای باعث افزایش متغیرهای مذکور در جامعه هدف شده است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خواب و حل مسأله در دختران 14 تا 16 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف: این تحقیق با هدف اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مشکلات خواب و حل مسأله انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر 14 تا 16 ساله مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه شهر کرمانشاه در سال 400-1399 بود. با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 60 دانش آموز دختر انتخاب و به شیوه تصادفی سازی (قرعه کشی) به دو گروه مساوی 20 نفری گمارش شدند. گردآوری داده ها با پرسشنامه حل مسأله (هپنر و پترسون، 1988) و پرسشنامه سنجش خواب (بویس و همکاران، 1989) انجام شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 25 با روش های آمار توصیفی، پیش فرض های آماری و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون بن فرونی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان پذیرش و تعهد به طور معناداری بر بهبود مهارت حل مسأله و ابعاد آن در افراد گروه آزمایش اثربخش بوده است. همچنین، نتایج نشان داد که درمان پذیرش و تعهد بر مهارت حل مسأله افراد گروه آزمایش تأثیر مثبتی داشته است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره گیری از فنونی همانند کاربرد تکنیک های ذهنی، مشاهده خود به عنوان زمینه، تکنیک های گسلش شناختی، تصریح ارزش ها و عمل متعهدانه می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش مشکلات خواب و بهبود شیوه های حل مسئله در دختران نوجوان مورد استفاده قرار گیرد.
الگوی بهینه ی برنامه ی درسی مهارت های زندگی برای دوره ی ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۱۷ تابستان ۱۳۸۹ شماره ۲
5 - 36
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر آموزش مهارت های زندگی به دلیل نقش و اهمیت آن در تقویت رفتارهای سازگارانه و مثبت، و آماده کردن افراد برای مواجهه اثرگذار با چالش های زندگی از طرف نظام های آموزشی رسمی مورد توجه قرار گرفته است. تدوین برنامه ی درسی بر اساس یک الگوی متناسب با نیازهای فراگیران و ماهیت موضوع می تواند نقش اساسی در تحقق هدف های آموزش مهارت های زندگی داشته باشد. در این مقاله الگوی بهینه ی برنامه ی درسی مهارت های زندگی برای دوره ی ابتدایی معرفی می شود. روش انجام تحقیق ترکیبی از روش های پیمایشی و تحلیلی- استنتاجی بوده است. به طوری که پس از شناسایی نیازهای آموزشی به صورت پیمایشی، به شیوه ی تحلیلی و استنتاجی الگوی موردنظر طراحی شد و اعتبار آن از نظر متخصصان مورد قبول قرار گرفت. نتیجه ی مطالعه نشان داد که الگوی بهینه ی برنامه ی درسی مهارت های زندگی برای دوره ی ابتدایی از نظر ساختار و سازماندهی محتوا به صورت تلفیقی، از نظر هدف مبتنی بر نیازهای روزمره ی دانش آموزان، از نظر محتوا روش کاری، از نظر راهبردهای تدریس مبتنی بر الگوهای تعامل اجتماعی و رشد ویژگی های شخصی، و از نظر ارزشیابی مبتنی بر روش های کمی و کیفی بررسی عملکرد دانش آموزان می باشد. <br clear="all" />
بازجست نقش پرسش و چگونگی حلّ مسائل زندگی از دیدگاه مولوی
حوزه های تخصصی:
حل مسأله نقش مهمی در زندگی روز مره انسان ها و تأمین روان درستی آنان ایفا می کند. انسان اندیشمند برای تداوم حیات و رفع نیازهای روزمره ی زندگی خویش نیازمند کسب مهارت های زندگی به ویژه مهارت حلّ مسأله از طریق پرسش کردن است. جلالالدین محمد مولوی بلخی(604-672ه.ق) در زمره ی عارفان بزرگی است که تحت تأثیر فرهنگ قرآنی– اسلامی و با استفاده از ابزار تمثیل و با نقل حکایات جذاب و دلنشین توانسته است چگونگی حل مشکلات جامعه ی بشری را آدمیان تبیین نماید. این عارف بزرگ پرسش گری را از وجوه تمایز انسان از حیوان برشمرده و پرسش را مدخلی مطلوب و مناسب برای حل مسائل زندگی مادی و معنوی انسان و نیل او به کمال مطلوب و آرامش واقعی تلقی میکند. این نوشتار با تحلیل دو حکایت «پادشاه و کنیزک» و واکاوی قصه «باغبان و شبه دزدان» در مثنوی معنوی مولوی و با روش توصیفی و تحلیل محتوا نشان می دهد که مولوی آگاهانه به تبیین حلّ مسائل زندگی انسانها در جامعه اهتمام داشته است. لذا وی بر رعایت مراحل شش گانه حل مسأله اهتمام جدی می ورزیده است و در صدد حل منطقی مسائل بر آمده است..
اثربخشی آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر حل مسأله و خودکارآمدی دانش آموزان در درس ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر حل مسأله و خودکارآمدی دانش آموزان در درس ریاضی بود. روش پژوهش آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه دوم شهر ایلام بود. که با روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 30 نفر از این جامعه به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه 15 نفری (گروه آزمایش و گروه کنترل) به صورت تصادفی جایگزین شدند. افراد گروه آزمایش هر یک به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها از مقیاس خودکارآمدی ریاضی (MSES) و حل مسئله استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در نمرات پس آزمون حل مسئله و خودکارآمدی تفاوت معناداری دارند. بنابراین می توان گفت که آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر حل مسئله و خودکارآمدی دانش آموزان مؤثر می باشد و معلمان می توانند با آموزش این راهبردها به بهبود مهارت حل مسئله و خودکارآمدی دانش آموزان در درس ریاضی کمک کنند.
مقایسه اثربخشی بازی های رایانه ای شناختی و بازی های تعاملی والد-کودک بر حل مسأله و عاطفه مثبت و منفی کودکان ده ساله شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش های سال های اخیر، افزایش وضعیت شناختی و روانشناختی از طریق بازی مورد توجه زیادی بوده است. برای این منظور، دو دسته بازی شامل بازی تعاملی خانگی و بازی شناختی وجود دارد که اولی قابل اجرا در محیط خانه است و دومی به صورت نرم افزارهای رایانه ای جهت افزایش توانایی های شناختی اجرا می شود. پژوهش حاضر نیز با هدف مقایسه اثربخشی بازی های رایانه ای شناختی و بازی های تعاملی والد-کودک بر حل مسأله و عاطفه مثبت و منفی کودکان انجام شد. به این منظور، 40 نفر از کودکان 10 ساله شهر شیراز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در 4 گروه بازی لوموسیتی (10 نفر)، بازی خانگی (10 نفر)، ترکیب بازی لوموسیتی و خانگی (10 نفر) و گروه کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. بر اساس معناداری آزمون پیلایی، بین گروه ها از نظر دو متغیر حل مسأله و عاطفه مثبت و منفی، تفاوت وجود دارد. مقایسه های دوتایی گروه ها نشان دادند که بین گروه لموسیتی و کنترل از نظر حل مسأله تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین گروه ترکیبی با گروه کنترل و خانگی و گروه لموسیتی با گروه کنترل تفاوت معناداری از نظر عاطفه مثبت داشتند. در نتیجه، با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر پیشنهاد می شود که بازی لوموسیتی جهت افزایش توانایی حل مسأله و بازی لوموسیتی و ترکیب لوموسیتی و بازی خانگی جهت افزایش احساسات خوشایند و عاطفه مثبت در افراد 10 ساله به کار گرفته شود.