مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
سپهری
حوزه های تخصصی:
اصطلاح و گسترة معنای «اندوه» در عرفان اسلامی ایرانی، از جایگاهی رفیع برخوردار است و از میان آثار شاعران معاصر، در شعر سهراب سپهری نمود و جلوه بیشتری یافته و بسیار پربسامد است. آشکار است که اندیشه عرفانیِ سهراب در سروده هایش، او را از دیگر معاصرانش کاملاً متمایز می کند؛ لیکن یافتن مشرب و منشأ دیدگاه های عرفانی او به دشواری قابل درک و دست یابی است. در این جُستار، معنا و مفهوم «اندوه» در شعر سهراب با دیدگاه ها و آموزه های عرفان اسلامی، مطابقت و بررسی شده است. یافته های این پژوهشِ توصیفی تحلیلی که بر اساس رویکردِ ادبیّات تطبیقی و مطالعات میان رشته ای تدوین گردیده است، گواه آن است که به دو دلیل، عدمِ مطابقتِ کاملِ مفهومِ «اندوه» در شعر سهراب با عرفان اسلامی ثابت شد؛ نخست اینکه در عرفان اصیل، «فاصله» وجود ندارد و بر «وصل» تأکید می شود، در صورتی که در شعر سهراب، تأکید بر وجود فاصله است. دو دیگر این که دست یابی به «حقیقت اصیل» در شعر سهراب، ناممکن و محال است، در حالی که در عرفان اسلامی این چنین نیست.
کنش های گفتاری پنج گانه در شعر «صدای پای آب» سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دیدگاه های تحلیل متن، که براساس آن می توان مفاهیم بلاغی و ادبی را در واحدهای کوچک زبانی (جمله) بررسی کرد، نظریه فلسفه زبانی «کنش گفتار» است. مقاله حاضر شعر «صدای پای آب» سهراب سپهری را براساس این نظریه تحلیل می کند. این شعر براساس الگوی اصلاح شده کنش های گفتاری پنج گانه جی. آر. سرل، و سه شیوه تأثیرگذاری نگارنده بررسی شده است. پس از تبیین اصطلاحات و اصول نظریه کنش گفتار و تبیین مفهوم سه شیوه تأثیرگذاری متناسب با این نظریه، ذیل هرکدام از کنش های پنج گانه (اظهاری، ترغیبی، تعهدی، عاطفی و اعلامی)، جمله هایی از شعر جهت نمونه بررسی شده است. سپهری کنش های اظهاری و عاطفی را در همه بندهای شعر، و کنش ترغیبی را در بیش از نیمی از بندها انجام داده، اما کنش تعهدی و اعلامی را در هیچ کدام از بندها انجام نداده است. شاعر برای شدت بخشیدن به تأثیر سخنش، از قابلیت هایی نظیر تکرار کنش ها، تشدید کنش ها و پیوند کنش ها استفاده کرده است. سپهری ازطریق کنش های اظهاری، ترغیبی و عاطفی، گذشته و حال جهان را شرح و نقد می کند و نیز با ارائه نوعی بینش شاعرانه و تبیین جهان آرمانی اش، مخاطب را به سبک خاصی از زندگی ترغیب می کند و در این راه از سه شیوه تأثیرگذاری به صورت خلاقانه استفاده می کند. سپهری به دلیل ویژگی ها و کاربردهای خاص کنش تعهدی و اعلامی نتوانسته است از آنها در این شعر استفاده کند.
نشانه- معناشناسی نور در شعر سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهشِ حاضر کارکرد نور در شعر سهراب سپهری بر اساس دیدگاه نشانه- معناشناختی، بررسی و تحلیل شده است. هدف اصلی از پژوهشِ پیش رو، بررسی وضعیت گفتمانی و تحولی نور در شعر سپهری با تکیه بر چهار دیوان شعر او با عنوان های «شرق اندوه»، «مسافر»، «صدای پای آب» و «حجم سبز» می باشد. پرسش های اصلی پژوهشِ پیشِ رو این است که نور در شعر سپهری چه حالت هایی پیدا می کند، چگونه به جریان در می آید و گسترش می یابد؛ همچنین چگونه می تواند معناآفرینی کند؛ همچنین نور و همبسته های نوری با کدام نظام های نشانه- معناشناسی ارتباط دارند؟ و آیا می توان برای نظام نوری در شعر سپهری الگویی معرفی کرد. فرضیه ما این است که نور به عنوان یک ابژه معناساز عمل می کند و از طریق رابطه زنجیره ای حواس و در تعامل با حس های مختلف دیداری، جسمانه ای، لامسه ای، بویایی و حسی- حرکتی معناآفرینی می کند. درواقع، نظام رخدادی و شوشی نور بستری را فراهم می آورد تا نظام زنجیره ای حسی شکل بگیرد. سوژه و ابژه در پرتو این نظام و در رابطه ای ادراکی- حسی در تعامل با هم قرار می گیرند. نتیجه چنین فرایندی برخورداری شوش گر از حضوری استعلایی است. پژوهشِ حاضر با تحلیل نظام گفتمانی نوری توانسته الگویی را از چگونگی استحاله و استعلای گفتمان از منظر نور در شعر سپهری تبیین کند.
بررسی و تحلیل مبانی فلسفه اگزیستانسیالیسم در شعر سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مکاتب فلسفی مهم در قرن بیستم، که چهره های شاخصی همچون کی یرکگور، نیچه، هایدگر و سارتر داشت و تأثیر بسیاری بر جریان ادبی پس از خود برجاگذاشت، اگزیستانسیالیسم است. اگزیستانسیالیسم را به فارسی اصالت وجود ترجمه کرده اند. تقدم وجود بر ماهیت، فردیت، آزادی، درون ماندگاری، گزاف بودن جهان و عواطف وجودی مانند غم و دلهره، مبانی اصلی این فلسفه را تشکیل می دهند. سهراب سپهری از برجسته ترین شاعران نیمایی معاصر است که به گواهی شعرهایش، دغدغه های وجودی بسیاری داشته است. این دغدغه ها در هشت کتاب، بروز و ظهور پررنگی دارند. این جستار در پی تبیین اصول و مبانی فلسفه اگزیستانسیالیسم در شعرسپهری است. مسأله محوری این پژوهش این است که تفکر سهراب تا چه میزان با مبانی فلسفی این مکتب تطابق دارد؛ به بیان دیگر اوچه مبانی ای از فلسفه مذکور را در شعر خود به نمایش گذاشته است. روش پژوهش از نوع کیفی و مطالعه کتابخانه ای بر مبنای تحلیل محتواست. دلزدگی و ملال سهراب از وضع کنونی جهان، احساسات و عواطف عمیق وی، مرگ، تنهایی، زندگی اصیل و نیز عطف توجه مخاطب به مقوله امر متعال، از جمله عواملی است که رگه های فلسفه اگزیستانسیالیسم را در شعر او نشان می دهد؛ تنهایی و غم، عشق، چیستی زندگی و مرگ و امر متعال از جمله اصول فلسفی اگزیستانسیالیسم است که در هشت کتاب سهراب نیز دیده می شود.
تحلیل پدیدارشناسانه نوعی تصویر در شعر سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۵
189 - 207
حوزه های تخصصی:
بررسی ها نشان می دهد که میان بنیادهای فلسفی شعر سپهری و مباحث پدیدارشناسی مطابقت ها و هم سانی هایی وجود دارد. لُبّ سخن سپهری هم صدا با پدیدارشناسان آن است که آدمی باید خود مستقیماً از طبیعت شناختی ناب پیدا کند نه از راه علم و کتاب. ما در این مقاله که به روش توصیفی و تحلیل محتوا انجام گرفته است، تنها به واکاوی جنبه های پدیدارشناختی در خلق نوعی تصویر نوآورانه در شعر سپهری توجه کرده ایم. گمان ما آن است که در بررسی برخی تصاویر و شگردهای بدیعیِ سپهری، صرفاً تحلیل های ادبی کارساز و راه گشا نیست و باید از حوزه هایی دیگر مانند فلسفه در راستای تبیینِ چند و چون بعضی از شگرد های ادبی یاری گرفت. تصویرهایی مانند «گنجشکِ محض»، «آفتاب صریح»، «پیشانیِ مطلق»، «نقطه محض» و «اتفاق سفید» در شعر سپهری هم سو با اصول پدیدارشناسی آفریده شده است. هوسرل در پدیدارشناسی بابی با عنوان «اپوخه» گشوده است. «اپوخه» مرحله ای از شناخت است که در آن منِ ناب یا منِ متفکر و نظاره گر همه قضاوت ها درباره و جود و یا هستی جهان خارج را به حالت تعلیق درمی آورد. سپهری وقتی می گوید: «گنجشکِ محض می خواند.»، فقط نمی خواهد با برجسته سازی زبان، تصویری آشنایی زدایانه و نو بیافریند بلکه با تکیه بر تأملات فلسفی خود می خواهد تا به مفهومی نزدیک به «اپوخه» اشاره کند.
اخلاق زیست محیطی یا انسان محوری: بوم نقد تطبیقی با نگاهی به سپهری و امرسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از رویکردهای تازه در حوزه نقد ادبی رویکرد بوم نقد است که به بررسی رابطه میان انسان و طبیعت در ادبیات می پردازد. هرچند تعداد قابل توجهی از آثار نظری و کاربردی در حوزه بوم نقد منتشر شده است، اما تاکنون توجه چندانی به پژوهش بوم نقد تطبیقی نشده است. پژوهش پیش رو تلاشی است برای گشودن باب چنین پژوهش هایی به زبان فارسی در فضای دانشگاهی ایران. شاعر معاصر ایران، سهراب سپهری در اشعارش بارها به عناصر طبیعت اشاره می کند. شاعر و فیلسوف آمریکایی، رالف والدو امرسن نیز از طبیعت به عنوان موضوع آثارش استفاده می کند. به دلیل اهمیّت طبیعت در آثار این دو شاعر، کاربست رویکرد بوم نقد دریچه تازه ای را بر اندیشه این دو شاعر و آثار ایشان خواهد گشود. اگرچه بهره مندی دو شاعر از طبیعت برای آفرینش هنری به شباهت هایی منجر شده است، امّا نگاه آن دو به طبیعت باهم تفاوتی نیز دارد که مهم ترین آن تفاوت دید مدرن انسان محور امرسن با اخلاق زیست محیطی پست مدرن سپهری است. رویکرد بوم نقد تطبیقی می تواند با بررسی این نگاه های متفاوت، مناسب ترین نگاه را برای شرایط زیست محیطی امروز شناسایی کند و به خوانندگان ادبیات بشناساند.
تحلیل نقش نحوی «قید و صفت» در تبیین سبک شاعر (مطالعه موردی:گونه ادبی منظومه های ظهر روز دهم، صدای پای آب و قصه شهر سنگستان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
81 - 95
حوزه های تخصصی:
گونه ادبی «منظومه» نقش مهمی در برقراری ارتباط با مخاطب دارد ودرحفظ و انتقال تاریخ و فرهنگِ یک ملت نقش مهمی ایفا می کند. منظومه های ظهرروزدهمِ امین پور، قصه شهر سنگستانِ اخوان ثالث وصدای پای آبِ سپهری متن مبنای تحلیلِ این مقاله است. پژوهش حاضر بر مبنای این مساله اساسی شکل می گیردکه درپیوند میانِ فرایند ساختارزبانی سه منظومه، نقش نحوی و معنایی«قید وصفت»، در انتقال اندیشه و باور شاعر چگونه است و مؤلفه های سبکی شعرکدامند؟ این تحقیق، بر پایه روش توصیفی-تحلیلی وبا استفاده از مقوله «وجهیت در قید و صفت» مورد بررسی قرار می گیرد تا با واکاوی چگونگی کاربرد قید و صفت درمتن، مقداربازتاب اندیشه شاعر در متن و میزان موضع گیری او سنجیده شود. دستاوردهای مقاله عبارتنداز؛ اندیشه های آرمان گرایی، واقع گرایی و مرگ اندیشی در این منظومه ها جریان دارد. این گونه های تازه ادب غنایی را می توان «زیرنوع و ازمتفرعات نوع ادبی غنایی» به شمار آورد. صورت سبکی شعرصدای پای آب و ظهر روز دهم «واقع گرا و عاطفی» است، اما قصه شهر سنگستان، فقط «واقع گرا» است. جهت گیری امین پور نسبت به موضوع شعر، موضِع آشکار است، اما جهت گیری سپهری و اخوان، موضعِ آشکار و پنهان است.
بازتاب معماری سنتی کاشان در اشعار سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۳۸۴ شماره ۱
52 - 67
یکی از ویژگیهای مهم شعر سپهری، تاثیرپذیری آن از عناصر بومی زادگاه و زیستگاه شاعر، کاشان، است. شهری که در منطقه ای کویری و گرم و خشک واقع شده و ویژگی ها و حال و هوای مخصوص به خود دارد. سپهری که به روایت اشعار، نوشته ها و نامه هایش و همین طور خاطراتی که خانواده و دوستان نزدیک او درباره او نقل می کنند، علاقه شدیدی به منطقه محل تولد و زندگی خود داشته، در اشعارش نیز به تکرار به عناصر بومی و محلی شهر و دیار خویش اشاره کرده است. شعر سپهری آیینه ای است که در آن می توان چشم اندازها و مناظر طبیعی و تاریخی، صنایع و هنرهای دستی، جانوران به ویژه پرندگان، و گلها و گیاهان منطقه کویری کاشان را به تماشا نشست. یکی از این عناصر بومی که در شعر سپهری جلوه تام و تمام یافته معماری سنتی کاشان است. مقاله حاضر کوششی است برای بازشناسی پدیده های مربوط به معماری سنتی کاشان، در مجموعه های هشت گانه شعری سپهری، و بررسی تعابیر و تصاویری که شاعر با این عناصر بومی ساخته و پرداخته است.
بیدلانه های سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۳۸۵ شماره ۳
55 - 71
این مقاله به بررسی مشترکات و تناسبات شعری بیدل و سپهری پرداخته است. ممکن است عملاً بر پایه تفکر یا تصویر آفرینی بیدل نسروده باشد، اما در دفترهای شعر سپهری و دیوان بیدل تشابهات بسیاری می توان دید. به زعم من جوهر شعر در آفرینش جاری است و این شاعر است که می تواند به اندازه گنجایش قلبی خود از این رود جاری برخورد. و به قلم بنگارد و وقتی دو شاعر از نظر احساس و اندیشه به یکدیگر نزدیکتر باشند، لاجرم اشعاری مشابه هم خواهند داشت. بیدل با فرهنگ هزار توی هند آشناست و روحی درون گرا و تخیّلی عمیق، سرمایه شعری او به شمار می رود که در بستر زبان نغمه فارسی آنان را به کار می گیرد، سپهری نیز فارسی زبانی ساده است. با همان روح لطیف و درون گرا و با همان تخیل انتزاعی. از این رو کنار هم قرار دادن این اشعار تو خالی از لطف نیست. با مطالعه در شعرهای سپهری و بیدل نقاط مشترک بسیاری را می توان دید. با توجه به پژوهش های قبلی در این موضوع، در این مقاله سعی بر این است که چشم اندازهایی که کسی تاکنون به آن نپرداخته یا گذرا از آن رد شده نشان داده می شود. موضوعات اصلی، اندیشه های مشترک این دو شاعر، تصویر آفرینی ها و تخیلات نزدیک به هم آنان، تفکرات سوررئال حاکم بر بعضی اشعار، عرفان موجود در اشعار و دیگر تشابهات شعری است. اما قصدی بر اثبات تأثیر سپهری از بیدل نیست. در این مقاله نیز نجواهای نزدیک به هم دو شاعر که متعلق به زمان های مختلفی اند با قالب های شعری متفاوت، بررسی شده است و به واقع افسون همین نزدیکی روح انسان هاست به هم.
نمودهای ترس از مرگ در کتاب شعر «مرگ رنگ» سهراب سپهری با تکیه بر نظریه تخیّل ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم ادبی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
269 - 295
حوزه های تخصصی:
تخیّل در ساختار منحصربه فرد خود تا مرزهایی پیش می رود که یک هنرمند را به ابعاد مختلف جهان می کشاند. ژیلبر دوران تخیّل را با نمادپردازی و اسطوره توصیف کرده و آن را به منظومه های روزانه و شبانه تقسیم کرده است. او تمام تصاویر ذهنی بشر را در ترس از گذر زمان منحصر دانسته و معتقد است که تصاویر نمادین در ذهن هنرمند حاصل ترکیب محرکه ها، کهن الگوها و نمادها هستند. محرکه ها همان نیروهایی هستند که با یافتن نمادها و تصویر مخصوص خود سبب تهییج ذهن هنرمند شده تا به سمت و سوی تخیّل سوق داده شود. در این مقاله که با هدف تعیین ساختارهای تخیّل نمادین در کتاب «شعر مرگ» رنگ سپهری و به صورت تحلیلی و توصیفی نوشته شده ، به تحلیل اشعار این کتاب و یافتن تخیّل نمادین سپهری در نمادهای روزانه و شبانه پرداخته و در پایان نتیجه گرفته است که سپهری در کتاب خود بیشتر از منظومه روزانه باارزش گذاری مثبت بهره برده است و او شاعری است که با استعانت از عرفانِ شرق، مسیری عروجی و بالارونده در اشعار خود دارد و مخاطب اشعار او از طریق تحلیل نمادین عناصر شعری او پی می برد که سهراب سپهری هم زمان با ترس از گذر زمان به نوعی به استقبال مرگ نیز می رود.
بررسی و نقد صورتگرایانه شعر خلیل مطران و سهراب سپهری از منظر هنجارگریزی و آشنایی زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
471 - 494
حوزه های تخصصی:
. فرمالیسم در ادبیات ملل گوناگون ظهور بزرگانی چون یاکوبسن، شکلوفسکی و... جلوه گر است و در ادبیات عرب وامدار تلاشهای لفظ محور بزرگانی چون جاحظ و قدامه بن جعفر و عبدالقاهر جرجانی است و نشانه های آن در ادبیات معاصر عرب در آثار بزرگانی چون أمین نخله، صلاح عبدالصبور و... قابل مشاهده است، که پژوهش حاضر، سروه های دو شاعر معاصر عربی و فارسی یعنی مطران و سپهری را از نظرگاه نقد صورتگرایانه از منظر آشنایی زدایی و هنجارگریزی مورد بررسی و نقد قرار می دهد؛ از آنروی که شاخصه اصلی شعر هر دو شاعر کاربستِ شگردهای یاد شده می باشد، بررسی متن شعری این دو شاعر نشان از آن دارد که شعر سهراب؛ آب حیاتی در رگ سنت هاى تکرارى ادبیات بود و مبانى جدیدى براى علوم ادبى ایجاد کرد، اما زبان شعری مطران، زبانی ورای زبان عادی و معمولی است، بلکه در کنار آشنایی زدایی از زبان مأنوس، جانب رسانگی را نیز رعایت کرده است، یعنی خواننده بعد از تأمل، معنی مکتوم را کشف می کند.
بررسی کلید غنایی واژه «شب» در اشعار سهراب سپهری
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۴ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱۱
107 - 123
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش در پی آنیم که جایگاه، اهمیت و نحوه ی کاربرد واژه ی «شب» را از نگاه سهراب سپهری این شاعر انزواطلب و نقاش گوشه گیر، بررسی کنیم. نگارنده پس از مطالعه و بررسی زندگی و شرح احوال و آثار این شاعر نقاش به این نتیجه رسید که عوامل مختلفی اعم از روحی و روانی در دوران کودکی و سیاسی اجتماعی در دوراه جوانی و دانشجویی که مصادف با سال های استبداد و خفقان رضاخانی و 28 مرداد 1332 بود، در شکل گیری شخصیت و اندیشه ی سهراب و برداشت ها و تعبیرهایش به خصوص در بیان تعلیمی و غنایی واژه ی «شب» نقش به سزایی داشته است. ترس از لولوی دوران کودکی و ترس از سیاهی شب که خود برایش لولوی سرگردان می شود و در اشعارش حضور پیدا می کند. یا فضای تاریک و سیاه ظلم و خفقان جامه ی عصر او که سپهری آن را با تعبیر «شب» و با زبانی نمادین و رمزی به تصویر می کشد.
بررسی تطبیقی اندیشه های بنیادین پدیدارشناسی (با رویکرد هوسرلی) با مضامینی چند در شعر سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سهراب سپهری از جمله شاعران ایرانی است که در شعر خود مضامینی را خلق کرده است که میتوان آنها را از جهاتی با اصول و قواعد اصلی پدیدارشناسی تطابق داد. آنچه در اشعار این شاعر از درونمایه های اصلی به حساب میآید، یکی شدن و آمیختگی سوژه درک کننده1 و ابژه درکشده2 است، درونمایهای که از جهات گوناگون و در نفی دکارتگرایی، با اصلی در پدیدارشناسی تطابق داده میشود که سوبژکتیویته (ذهنیت) را از ابژکتیویته (عینیت) جدا نمیداند، و «نگاه» به عنوان یک فعلِ ارتباطی، وحدت و آمیختگی سوژهای را که نگاه میکند با ابژهای که به آن نگاه میشود را تحقق میبخشد، و میدانیم که «نگاه» از جمله مضامینی است که بهشدت مورد نظر مرلوپونتی بوده است. هدف اصلی در این مقاله این است که با تکیه بر چهار دیوانِ آخرِ شاعر ویژگیهای نگاه و بینش او که قابل مقایسه با برخی اصول اندیشه پدیدارشناسی است، مطرح شود. برای عملی شدن این هدف غایی، ابتدا مفاهیم و مبانی اصلی پدیدارشناسی و به خصوص مفاهیمی مطرح میشوند که در راستای هدف این مقاله باشند، هرچند در این مجال کوتاه پرداختن به جزئیات این مفاهیم میسر نیست. سپس به تفصیل به یکی از درونمایه های اساسی شعر سپهری، که از مفاهیم اصلی پدیدارشناسی نیز هست یعنی پرسشانه نگاه و مسئله ثقل حضور اشیاء میپردازیم. در ارتباط با همین درونمایه ها به مسئله بازگشت به ریشه ها و ازسرگیری زمان کودکی انسان میپردازیم، یعنی زمانی که انسان بدون هیچ پیشفرضی و به شکلی پیشاتأملی جهان را بهشکلی شهودی درک و با آن ارتباط برقرار کرد. نگاه شهودی سپهری به جهان که در نفی همه پیشفرضها شکل میگیرد و او را در ارتباطی ناب و بدیع با جهان قرار میدهد. با نگاه بدون پیشفرض به ابژه ها و چیزها تطابق داده میشود. در پدیدارشناسی، نتیجه این ارتباط مبتنی بر نگاه شهودی به جهان، نگاهی عاری از هرگونه پیشفرض علمی و فلسفی است که مسئله اساسی «حیرت» را مطرح میکند، مسئلهای که در شعر سپهری از جمله درونمایه های بنیادی به شمار میرود و با بحث «حیرت» در پدیدارشناسی تطابق پیدا میکند. در نهایت، با تکیه بر مباحث مطرحشده پس از پرداختن به مسئله خواست و تمایل پروسواس شاعر برای ماندن در لحظه و کسب تجارب هستی در حال و مقایسه این خواست مبنی بر فراتر نرفتن از چهارچوب لحظه با تعلق پدیدارشناسی به معنای رخدادی دفعی و آنی که در «حال» شکل میگیرد، به توجیه نفیِ زبان میپردازیم که مانعی جهت ارتباط شهودی و بیواسطه شاعر با جهان است.
شاخصه های رمانتیکی کشف و شهود در شعر سهراب سپهری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
کشف و شهود یکی از اصول مکتب رمانتیسم است که براساس آن هنرمند رمانتیک در عوالم درونی خود، سفر می کند، آنچه می بیند را بازگو می کند. سیر درونی در عرفان نیز در کشف و شهود آمده است و یکی از مؤلفه های عرفانی است که می توان آن را با مکتب رمانتیسم مقایسه کرد. در این مقاله شعر سهراب سپهری در ارتباط با شاخصه رمانتیکی کشف و شهود عرفانی وی بررسی شده است. سپهری برجسته ترین شاعر عارف مسلک معاصر است که در صدد ایجاد یک جامعه آرمانی با روحیه ای رمانتیک وار به کشف و شهود پرداخته است. بررسی اشعارش نشان می دهد، سپهری در توصیفاتش از اصول رمانتیسم بهره برده و اندیشه عارفانه او با افکار رمانتیکش آمیخته شده است، وی با تخیل رمانتیکی با تأکید بر «منِ شاعرانه» متکی بر رمانتیسم فردی به دنبال کشف و شهودی عرفانی است؛ در این مکاشفه با دیدگاهی متفاوت از دیگر شاعران، نگاهی مثبت و عاشقانه به تمام جهان دارد و تلاش می کند انسان گرفتار جهان مادی را به آرمانشهر ببرد، در تشابه وی با مکتب رمانتیسم توجه به طبیعت گرایی، عشق، تنهایی، نفی عقل، سفر و آرمانشهر شاخص ترین مؤلفه های رمانتیکی در توصیف های شهودی وی است اما در مقایسه با این مکتب، وی نگرش منفی رمانتیک ها را ندارد. از شاخصه های منفی رمانتیک ها مانند بیان درد و اندوه، توصیف صحنه های دلخراش، نگاه بدبینانه به جهان، در شعر او نشانی نیست.
هشت کتاب سهراب سپهری و مثبت اندیشی از منظر سلیگمن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مثبت اندیشی یکی از الگوهای رفتاری سالم در جامعه است، با توجه به اینکه آینده هر شخصی تا حد بالایی به نگرش او بستگی دارد مثبت اندیشیدن می تواند مقدمات موفقیت و کامیابی را برای او فراهم آورد. البته لازم به ذکر است که تنها مثبت اندیشی لازمه کار نیست بلکه به این معنی می باشد که نگرش مثبت در زندگی می تواند انسان را به سمت کامیابی سوق دهد. مارتین سلیگمن که بنیانگذار روانشناسی مثبت نگر می باشد، هیجانات مثبت انسان را در سه مسیر آینده، گذشته و حال مورد مطالعه قرار می دهد. وقتی انسان عواطف، تجارب و هیجان های خود در زمان حال را در مقایسه با گذشته و آینده بازبینی می کند، ضمن احساس آرامش، امنیت، لذت و شادکامی در زمان حال، در مقایسه با گذشته باید احساس رضایت و خشنودی و نسبت به آینده احساس امید و خوش بینی به او دست بدهد. از سویی دیگر سلیگمن برای مثبت اندیشی ملاک ها و معیارهایی چون: خرد و دانش، کنجکاوی، عشق به یادگیری، قضاوت، روشنفکری، دلیری، پشتکار، عشق، مهربانی و سخاوت، عدالت و رهبری و ... را در نظر گرفته است که در مقاله حاضر سعی شده است به بررسی همه این فضیلت ها و قابلیت ها به همراه استخراج شواهد از هشت کتاب سهراب سپهری پرداخته شود. بدین ترتیب ابتدا به بیان هیجانات انسان در سه مسیر آینده، گذشته و حال و سپس به بیان ملاک و معیارهای خوش بینی از دیدگاه سلیگمن پرداخته شده است و در انتها با تجزیه و تحلیل هشت کتاب، آماری مربوط به این موارد ذکر خواهد شد.
معرفت شناسی سهراب سپهری در «سوره تماشا»
حوزه های تخصصی:
«سوره تماشا» نام شعری است از «سهراب سپهری» که در عین سادگی، تابلوی زیبایی از معرفت شناسی اوست. شاعر در این شعر از سوگندهای آغازین بعضی از سوره های قرآن مجید الهام گرفته و شعر خود را اینگونه آغازکرده است: »به تماشا سوگند / و به آغاز کلام / و به پرواز کبوتر در ذهن».
تمام هستی، آیات سوره تماشا و نشانه های حق است، از این رو می گوید: «زیر بیدی بودیم/ برگی از شاخه بالای سرم چیدم، گفتم / چشم را باز کنید آیتی بهتر از این می خواهید؟«.
آنانکه چشمشان بسته و جیبشان پر از عادت بود پیام رسولان را برنتافتند و آینه دل آنان را شکستند و در نتیجه خواب خوش ایشان با در رسیدن عذاب خداوندی آشفته گردید.
در این نوشتار، سعی شده با تحلیلی مختصر از سوره تماشا و تطبیق آن با اندیشه شاعران بزرگی چون حافظ و مولانا به اندیشه های معرفتی «سهراب سپعری»، مندرج در این سروده زیبا، اشاره گردد.
تطبیق دیالکت نامتعارف در شعر سپهری و سن ژون پرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هفتم بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۵
179 - 198
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی سالهاست که به عنوان یکی از روشهای مدرن نقد ادبی شناخته شده است. این نوع از نقد با بکارگیری علوم دیگر در صدد تحلیل متون ادبی است. در این نوشتار به بررسی تطبیقی اشعار سهراب سپهری و سن ژون پر س می پردازیم . علت انتخاب این دو شاعر دشواری تفسیر شعرشان، و استعانت از نقد تطبیقی برای تحلیل علت این دشواری است، که با بهره گیری از مکتب تطبیقی آمریکایی به تطبیق این دو اثر می پردازیم. به این منظور دو منظومه از این شاعران انتخاب شده است ، تا بررسی آن ها دقیقتر و آسان تر باشد « مسافر » سپهری « آناباز » از پرس مبنای بررسی ما در این مطالعه خواهند بود.
خوانش بوم گرایی از سمبل های طبیعت در اشعار رابرت فراست و سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۸
135 - 151
حوزه های تخصصی:
این مقاله تطبیقی، خوانش بوم گرایانه از سمبل های طبیعت در اشعار برگزیده سهراب سپهری و رابرت فراست است. بوم گرایی تئوری جدیدی است که به اهمیت ارتباط انسان و طبیعت تأکید می کند. سمبل اصطلاحی ادبی است و از آغاز تاریخ بشر بوده است و تصویری است که به چیز دیگر اشاره می کند. اگر سمبل ها از طبیعت گرفته شده باشند به آن ها سمبل های طبیعت می گویند. آن ها به طور غیرمستقیم افکار، احساسات و تجربه های روزمره ما را بیان می کنند. شاعر از سمبل نه به عنوان نشانه بلکه به عنوان اشاره به واقعیت های پنهان زندگی استفاده می کند و ما می توانیم بگوییم که شعر به خاطر ارائه افکار و احساسات می تواند به عنوان سمبل در نظر گرفته شود. این تحقیق نشان می دهد چطور رابرت فراست از آمریکا و سهراب سپهری از ایران از سمبل های مشترک طبیعت با معانی متفاوتی در شعرهایشان استفاده کرده اند. شعر آن ها به طبیعت مربوط است اما نگاه به طبیعت و فلسفه آن ها متفاوت است.
تحلیل شعر واحه ای در لحظه سهراب سپهری بر مبنای بنیان های عرفان بودیستی و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سهراب سپهری شاعر بزرگ معاصر با عرفان اسلامی آشناست. تأثیرپذیری وی از عرفان اسلامی و به ویژه اندیشه های مولانا را در مجموعهشرق اندوه به وضوح می توان دید. علاوه بر آن سیر آفاقی اش در معابد شرق دور، موجبات آشنایی او را با آیین بودیسم و ذن و طریقه عرفانی آنان فراهم آورد. او خود در کتاباتاق آبی به این مسأله اشاره می کند. با وجود اینکه زمینه و پایه های عرفان سپهری را، عرفان اسلامی، بودیسم و ذن تشکیل می دهند اما باید گفت عرفان او تلفیق ویا التقاط این طریقه ها نیست؛ بلکه سپهری از هر سه عبور می کند و به معرفت خاص خویش می رسد. غایت در سلوک اسلامی، رسیدن به مقام مشاهده است و در عرفان بودایی رسیدن به «سمادی» و در ذن «ساتوری». شعر واحه ای در لحظه نیز رسیدن به شهود است، سپهری در این شعر، شهود خویش را گزارش می کند. اما شهود او برخلاف فرقه های یاد شده، نه در عالم لاهوت بلکه در ناسوت و نه در افلاک بلکه در خاک است. او خاک را به تماشا نشسته است وشهودش را گزارش می کند. پرسش اصلی جستار حاضر این است که آیا سهراب سپهری تنها از طریق تطابق و همپوشانی مفاهیم عرفان شرقی و اسلامی به کشف یک لحظه روشن شدگی می پردازد؟ بررسی مفاهیم و نشانه ها نشان می دهد که وی با عبور از این دو نحله فکری به واسطه تلقی فلسفی مدرن و البته بر پایه مبانی اسلامی- بودیستی، به درک تازه ای از «اکنونیت» در «مقام هیچ» می رسد. مقاله حاضر تحلیل همین پناهگاه ایماژیک است که «قرارگاه سکونت» سپهری است.