مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
خلیج فارس
حوزه های تخصصی:
نواحی ساحلی به لحاظ فیزیکی و اکولوژیکی تحت تاثیر عامل های طبیعی و انسانی دائماً در حال تغییر هستند. این تغییرات بر روی خط ساحلی و نواحی ساحلی تأثیر گذاشته و در ادامه اثر منفی بر زندگی انسانی، فعالیت های انسانی و ارتباطات دریایی می-گذارد. پایش ناحیه ساحلی، امری مهم در توسعه پایدار و حفاظت از محیط زیست آن است؛ جهت پایش ناحیه ساحلی، استخراج خط ساحلی در زمان های مختلف کاری اساسی است. خط ساحل یکی از مهم ترین عارضه های خطی برروی سطح زمین بوده که طبیعت پویا را نشان می دهد. خطوط ساحلی توسط کمیته داده جغرافیایی بین المللی (IGDC) به عنوان یکی از مهم ترین عارضه های جغرافیایی برروی سطح زمین تعریف شده و از نظر جغرافیایی خط تلاقی ناحیه ساحلی و سطح پهنه آبی است. بر این اساس، تهیه نقشه خط ساحلی و تعیین تغییرات جهت ناوبری ایمن، مدیریت منابع، حفاظت محیط زیست، برنامه ریزی و توسعه پایدار ساحلی ضروری است. محدوده مطالعاتی؛ شهرستان دَیّر یکی از شهرستان های استان بوشهر در جنوب ایران و در ساحل خلیج فارس قرار دارد. گسل ها، شکستگی های دامنه کوه ها و وجود صدف های دریایی در شیارها، حکایت از پایین رفتن سطح آب دریا، حرکات زمین و مدفون شدن مواد آلی با گل های آهکی در ته دریا است. در پژوهش حاضر از تصاویره ماهواره ای لندست TM، ETM و ETM+ سال های 1987، 2000 و 2006 برای پایش تغییرات خط ساحل شهرستان بندر دیر استفاده شده است. جهت بررسی و تعیین تغییرات مکانی خط ساحل منطقه مورد مطالعه، تغییرات مکانی از روی تصاویر سه سال 1987، 2000 و 2006 در 50 نقطه با فاصله های مساوی 3000 متر اندازه گیری شد. تغییرات مکانی خط ساحلی در این 50 نقطه به گونه-ایست که محدوده مطالعاتی از سال 1987 به سال 2000 شاهد پیشروی آب دریا به سمت خشکی و کاهش محدوده ساحلی در تمام نقاط بوده، در سال 2000 به 2006 نیز، ساحل شهرستان با پیشروی آب و کاهش مساحت خشکی ناحیه ساحلی در بیش تر نقاط مواجه بوده است. کم ترین و بیش ترین مقدار جابجایی خط ساحلی از سال 1987 تا سال 2000 به ترتیب 17 و 2829 متر بوده و این مقادیر طی سال های 2000 تا 2006 به ترتیب به 800 و 2 متر است؛ میانگین این تغییرات در دوره اول بررسی 502 و طی دوره دوم 138 متر به دست آمده است.
خاندان بنی عباسیان بستک (1150-1387 ه . ق)
حوزه های تخصصی:
خاندان بنی عباسیان بستک خود را بازماندگان خلفای عباسی می پندارند و از اواخر عصر مغول در ناحیه جنوبی ایران و در پس کرانه های بندرلنگه در شهری به نام بستک مستقر شده و به تدریج موقعیت و جایگاه مهمی را در اقتصاد و سیاست منطقه به دست آوردند. این خاندان در طول تاریخ حضورشان در صحنه سیاسی جنوب ایران، در مقام مرزداران و پاسداران حریم کشور عمل کرده اند. تمرکز این پژوهش بر بازسازی و معرفی تاریخ محلی جهانگیریه و بستک است. برای رسیدن به این مهم به شیوه توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانه ای، پس از بررسی جغرافیای طبیعی، انسانی و تاریخی جهانگیریه و بستک، به نحوه قدرت گیری این خاندان در منطقه جنوب و پس کرانه خلیج فارس پرداخته ایم.
ژنگان ژئوپلیتیک منطقه خلیج فارس سنجش همگرایی/ واگرایی درون منطقه ای با بهره گیری از تکنیک سوآت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشورها را ژنوم های ژئوپلیتیک راهبری می کنند. ژنوم ژئوپلیتیک اگر بین اهداف بازیگر سیاسی با مزیت های جغرافیایی کشورهای دیگر وابستگی ایجاد نماید، فراهم کننده همکاری بین المللی و منطقه ای است. منطقه خلیج فارس به عنوان یک واحد، همچون موجود زنده ای است که دارای بافت، سلول، هسته و نقشه ژنگان است. به عنوان مثال جزایر خلیج فارس یک بافت، هرکدام از جزایر یک سلول، وضعیت استقرار گروه های نظامی و شهروندان در جزایر، هسته، و آن اعتباری که استراتژیک بودن یا ژئوپلیتیک بودن یک جزیره را در ذهن سیاستمداران تداعی می نماید، ژنوم ژئوپلیتیک است. هدف نگارندگان، پاسخ این پرسش است که چه راهبردی، توانایی فعال سازی ژنوم های ژئوپلیتیک همگراساز در خلیج فارس را داراست؟ به نظر می رسد راهبردی مبتنی بر شناخت واقعیت های جغرافیایی و انسانی و مطالعه نقشه ژنگان ژئوپلیتیک مؤثر بر سیاست خارجی کشورهای منطقه، توانایی و پتانسیل این فعال سازی را داشته باشد.
تبیین ژئوپلیتیکی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیج فارس مبتنی بر انرژی های فسیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه خلیج فارس یکی از مناطقی است که جزو اهداف اصلی سیاست خارجی ایران می باشد. آنچه اهمیت منطقه را بیشتر کرده است، وجود ذخایرعظیم انرژی های فسیلی و دست یابی تقریبی تمامی کشورهای حاشیه آن به این ذخایر می باشد. وجود میادین مشترک نفتی و گازی، رقابت بر سر بازاریابی و فروش این محصولات و اختلاف نظرات فراوان بر سر میزان تولید نفت و گاز در مجامعی چون اوپک، موجب شده است که یک پدیده ژئوپلیتیکی بتواند بر سیاست خارجی میان کشورهای این منطقه تأثیری عمیق و قابل تأمل بگذارد. نتایج نشان می دهد با استناد به مطالعه سه عامل میادین مشترک، رقابت بر سر میزان تولید و دست یابی به ریاست اوپک، چالش های سیاست خارجی ایران در قبال انرژی های فسیلی می تواند در سه رویکرد شکل گیری و اجرا شود: رویکرد تقابلی، تعاملی و مسابقه. در منطقه خلیج فارس به دلیل تفاوت در نوع مسائل انرژی، شاهد رویکردهای مختلفی بوده ایم.
زمینه های ناتوانی ایران صفوی دربرخورد با «امامان یعاربه» عمان در خلیج فارس (سده12 هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه قدرت گروه های اباضی مذهب در جنوب خلیج فارس و دریای عمان و چالش و تجاوزات انان به جزایر و بنادر ایران، یکی از رخدادهای مشخص و تاثیر گذار عصر صفوی به ویژه در اواخر این دوران می باشد. در زمان حکومت شاه عباس دوم جنبش ضد استعماری مردم عمان به استیلای یکصدوپنجاه استعمار پرتغال پایان داد و سلسله نو بنیاد آل یعاربه در سایه قدرت دریایی و ضعف مفرط دولت های مرکزی، حملات و تجاوزات خود را به سواحل و جزایر و بنادر ایران تشدید نمودند. بدین ترتیب تقابلات دو کشور بر تعاملات و پیوند های پیشین سایه انداخت. بررسی چگونگی فرایند قدرت گیری امامان خارجی در عمانات و ضعف و ناکارامدی اقدامات دستگاه حاکمه ایران در برخورد با انان در منطقه خلیج فارس و دریای عمان، هدف اصلی این پژوهش می باشد.
اهمیت ژئوپلیتیکی جزایرایران درخلیج فارس (مطالعه موردی: جزیره فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در خلیج فارس حدود 90 جزیره کوچک و بزرگ وجود دارد که 34 جزیره آن متعلق به ایران است. از این تعداد 17 جزیره از نظر حاکمیت بر آبراه بین المللی تنگه هرمز و کنترل آن و همچنین کنترل تردد ناوگان بیگانه دارای اهمیت ژئوپلیتیکی و استراتژیکی می باشند. جزیره فارسی در مرکز خلیج فارس در مختصات َ10˚50 طول جغرافیایی و َ59 ˚27 عرض جغرافیایی، دورترین جزیره ایرانی به سرزمین اصلی می باشد.
این جزیره علاوه بر اهمیت سیاسی، اقتصادی (داشتن منابع غنی نفت و گاز) و موقعیت توریسم دریایی دارای اهمیت نظامی است. موقعیت جغرافیایی جزیره فارسی باعث شده ناوگان پنجم آمریکا مستقر در بحرین، برای خروج از خلیج فارس به ناچار باید از بین دالان جزیره فارسی و ابوموسی عبور نمایند. بعلاوه، این جزیره به دلیل قرار گیری در مرکز خلیج فارس نقش مهمی در کنترل مسیر تردد کشتی ها به مقصد مناطق غرب و جنوب غرب خلیج فارس بازی می نماید. جزیره فارسی در زمان جنگ نفت کش ها موقعیت مناسبی را در خارج از تنگه هرمز برای مقابله به مثل در اختیار ایران می گذاشت. هدف این پژوهش آشنایی بیشتر با جزیره فارسی و اهمیت آن است. این جزیره از نا شناخته ترین جزایر ایران در خلیج فارس می باشد ومنابع کمی در این زمینه وجود دارد. نتایج تحقیق نشان می دهد که این جزیره به لحاظ سیاسی، اقتصادی، نظامی و قرارگیری در مسیر تردد کشتیرانی بین المللی در خلیج فارس از اهمیت استراتژیکی برخوردار است. گردآوری اطلاعات از طریق مصاحبه حضوری و منابع کتابخانه ای انجام شده است واز نظر روش، ماهیتی توصیفی و تحلیلی دارد. همچنین برای آماده سازی نقشه ها از نرم افزار فتوشاپ استفاده شده است.
بررسی معیارهای قشربندی دریانوردان سواحل خلیج فارس تا پیش از سلطه مرکانتالیسم (قرون 10-7ه.ق/16-13.م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زمان حاکمیت ملوک هرمز بر خلیج فارس، نوعی شیوه تولید و دریانوردی سنتی پدید آمده بود که نیروی کار آن را مجموعه ای از دریانوردان سازمان دهی شده در شبکه ای به مدیریت ملوک هرمز تشکیل می دادند. این شبکه با سلطه استعمارگران اروپایی و دیدگاه اقتصادی سیاسی آنان (مرکانتالیسم و بهره کشی) از میان رفت و ساختاری جدید جایگزین آن شد. بر اساس این شیوه تولید قدیمی بود که توسعه اموری چون ایجاد انواع کشتی و قواعد مالکیت بر آن، ابزارها، دانش، مهارت، و روش دریانوردی قدیم امکان پذیر شد؛ در عین حال، با تکیه بر فرهنگ بومیِ مردمان سواحل خلیج فارس، نوعی قشربندی اجتماعی در میان دریانوردان خلیج فارس پدیدار شده بود که با اوج گیری تجارت دریایی (حدفاصل قرن های 7- 10 ق./ 13- 16 م.) تکامل یافت. به نظر می رسد که اقشار، با هدف تخصصی شدن و طبقه بندی مهارت ها و تخصص های متنوع خود، در مجموع به سوی پیدایش نوعی تقسیم کار پیش رفتند. نوشته حاضر، از طریق شناسایی و توصیف این اقشار، در پی تحلیل معیار قشربندی این دریانوردان است و برای نیل این هدف از روش تحقیق تاریخی با رویکرد توصیفی تحلیلی استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد دریانوردان بر اساس برخورداری از ثروت، مالکیت ابزار تولید، دانش دریانوردی و مهارت های مربوطه، نیروی نظامی و بدنی، و نیروی کار قشربندی می شده اند.
راه های تجاری ایالت فارس در دورهٔ ساسانیان
حوزه های تخصصی:
در اواخر دورهٔ ساسانی، روابط سیاسی، تجارت را تحت تأثیر قرار داده بود. بیش ترین کالاها در تجارت شرق به غرب از طریق چند جاده مبادله می شد که این جاده ها شاهراهای مهم تجارت بودند. در دورهٔ ساسانیان، جادهٔ ابریشم به سبب جنگ های ایران و بیزانس، محدود و کم رونق شده بود، بنابراین کالاها از خلیج فارس به طرف شرق و آفریقا حمل می شدند. شاهراه مهم ارتباطی و مواصلاتی مسیرهای تجاری زمینی و دریایی این دوره، ایالت فارس بوده است. ایالت فارس به عنوان ناحیهٔ پس کرآن های خلیج فارس نقش بسیار مهمی در زمینهٔ اقتصادی و شکوفایی تجارت دریایی خلیج فارس در دورهٔ ساسانیان برعهده داشته است.
این مقاله در پی آن است تا بر اساس متون جغرافیایی دست اول، نقش راه های تجاری متصل کنندهٔ شهرهای ایالت فارس را به بنادر و سواحل خلیج فارس و جایگاهشان در تجارت خلیج فارس در دورهٔ ساسانیان را نشان دهد.
ویژگی های زیست محیطی خلیج فارس و جایگاه آن در کنوانسیون های کویت و حقوق بین الملل دریاها (1982)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه خلیج فارس از 8 کشور کرانه ای و یک گستره آبی به وسعت تقریبی 240000کیلومتر تشکیل شده است. میزان دست یابی کشورهای ساحلی به آب های خلیج فارس البته در میان کشورهای کرانه ای یکسان نیست و این مسأله باعث بروز مشکلاتی گردیده که پیامدهای زیست محیطی خطرناکی در پی داشته است. خلیج فارس که در گذشته به دریای پارس مشهور بوده، دارای شرایط خاص زیست محیطی و طبیعی است و با دریاها و گستره های آبی دیگر تفاوت های زیادی دارد. به دلیل وجود همین تفاوت ها در دهه 1970 دفتر محیط زیست سازمان ملل متحد کنوانسیونی را به نام کنوانسیون کویت تصویب کرد تا کشورهای ساحلی در حفاظت از محیط زیست این دریا حساس تر از گذشته عمل کنند و در جهت حفظ محیط زیست این دریا تلاش نمایند. در دهه های اخیر به دلیل مجموعه فعالیت های نامطلوب انسانی در شکل های گوناگون محیط زیست خلیج فارس زیان ها و خسارت های زیادی را محتمل شده است. در نتیجه فعالیت های ویرانگر انجام شده اکوسیستم منحصر به فرد این دریاها در حال نابودی است. گستره تخریب ها در این دریا بسیار وسیع بوده و انواع فعالیت ها را شامل می شود. تغییر شکل ساحل توسط برخی از کشورها یکی دیگر از اقداماتی است که در روند تخریب محیط زیست این دریا با سرعت بیشتری ادامه پیدا می کند.
این مقاله تلاش کرده ضمن بررسی وضعیت طبیعی و زیست محیطی خلیج فارس، جایگاه آن را در کنوانسیون کویت و کنوانسیون حقوق بین الملل دریاهای 1982 سازمان ملل به شکل تحلیلی- علمی مورد بررسی قرار داده و به وظایف کشورهای ساحلی در نگهداری از این دریا اشاره نماید.
پیامدهای زیست محیطی و حقوقی ساخت جزایر مصنوعی در خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساخت جزایر مصنوعی از سوی کشورهای حاشیه ی خلیج فارس، به ویژه امارات متّحده ی عربی، سبب شده تا این موضوع با حساسیّت بیشتری از سوی کشورهای منطقه، به ویژه ایران دنبال شود. در چنین شرایطی، ریشه یابی آثار زیست محیطی و سیاسی این مسئله، بسیار مهم به نظر می رسد. آلودگی زیست محیطی سال های پیش، درنتیجه ی فعّالیّت های انسانی و بهره برداری بی رویّه از طبیعت به وجود آمده است. آلودگی آبها ازجمله خلیج فارس، بخش چشمگیری از بحران آلودگی محیط زیست را تشکیل می دهد. جزایر مصنوعی در خلیج فارس در حال گسترش هستند. کشورهای کوچک خلیج فارس تلاش دارند تا سهم اراضی تحت مالکیّت خود را افزایش دهند و سرزمین های جدیدی را برای فعّالیّت های اقتصادی، توریستی و تجاری برپا کنند. اگر برخورد و اختلاف ایران و امارات متّحده ی عربی بر سر جزایر ایرانیِ ابوموسی و تنب های کوچک و بزرگ را به این مشکل اضافه کنیم، تصویر نگران کننده تری نمایان می شود. این مقاله، آثار تخریبی ساخت جزایر مصنوعی بر محیط زیست دریای خلیج فارس را مورد ارزیابی قرار می دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد، جزایر مصنوعی نخیل، حیات وحش را مدفون و سبب افزایش تیرگی و گل آلودشدن آب و جابه جایی رسوبات کنار ساحل شده است. کشورهای غیرساحلی در چارچوب قوانین سوم کنفرانس حقوق دریاها، حقِّ ساخت و برپایی جزایر مصنوعی در خلیج فارس را ندارند. افزون بر اینکه، کشورسازنده ی جزایر مصنوعی، باید اطلاعات لازم را در زمینه ی ساخت و ویژگی های جزایر مصنوعی خود به کشورهای دیگر ارائه دهد.
موقعیت راهبردی ژئواکونومیک خلیج فارس و رقابت قدرت ها در قرن بیست ویکم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیم نوینی که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در عرصه روابط بین الملل و ژئوپلیتیک، برای تحلیل مسائل راهبردی و بین المللی و رقابت قدرت ها از آن بهره می برند، رویکرد ژئواکونومیک است. این رویکرد از ترکیب سه عامل جغرافیا، قدرت و اقتصاد شکل گرفته و روابط جغرافیا، قدرت و اقتصاد و تعامل این سه عنصر را برای کسب قدرت دولت ها مطالعه می کند. در آغاز قرن بیست ویکم، قدرت های بزرگ با رویکردی نوین و با توجه بیشتر به منافع اقتصادی، در مناطق استراتژیک جهان به رقابت می پردازند. در قرن حاضر انرژی، به ویژه نفت و گاز، روح ژئواکونومیک محسوب شده و در فرآیند توسعه، تعیین امنیت و ایجاد کشمکش های منطقه ای و بین المللی نقش آفرینی می کند. در عصر حاکمیت گفتمان ژئواکونومیک، اقتصاد نقش برجسته تری از هر زمان دیگر یافته و ژئواکونومی انرژی، فصل نوینی را در روابط بین الملل گشوده است. به نظر می رسد منابع انرژی به یکی از مهم ترین متغیرهای ژئوپلیتیکی در نظام سیاسی کنونی جهان در تعاملات بین المللی، برای حفظ سیادت جهانی و منطقه ای و به چالش کشیدن رقبا در عرصه بین المللی تبدیل شده است. خلیج فارس به لحاظ نظریه های ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی، بین المللی ترین منطقه دنیاست که به لحاظ منابع انرژی، فضای ژئواکونومیکی مهمی را برای ایفای نقش بازیگران (منطقه ای و فرامنطقه ای) در قالب همکاری، رقابت و منازعه فراهم می کند. اگرچه با توجه به وابستگی متقابل منافع این کشورها، به نظر می رسد روابط آنها در راستای نوعی رقابت همراه با همکاری، در آینده بیشتر قابل پیش بینی است.
فرصت ها و چالش های همگرایی منطقه ای در خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خلیج فارس از رنسانس به این سو، از آبراهی با موقعیت ارتباطی و جایگاهی منطقه ای به موقعیتی استراتژیک، اقتصادی، سیاسی، ژئوپلیتیک و ژئوانرژی در مناسبات و تعامل های بین المللی بدل شد. به نظر می رسد منطقة خلیج فارس، این نقش منحصر به فرد و بی بدیل را تا نیمة نخست قرن بیست و یکم دارد. از ابتدای قرن بیستم تا پایان دهة هفتاد که مصادف با تولد کشور های کوچک حوزة جنوبی خلیج فارس است، به کمک انگلستان، تلاش هایی برای همگرایی میان این کشورها صورت گرفت، اما هیچ یک از این همکاری ها به همگرایی کاملی منجر نشد و اختلاف ها و چالش های بعدی را نیز به وجود آورد. حضور آمریکا و بازگشت انگلیس و فرانسه به منطقه، رقابت تسلیحاتی، دیدگاه های امنیتی متفاوت و بعضاً متضاد، نبود اعتماد جمعی، وجود اختلاف های ارضی و مرزی، نبود دیدگاه ها و هنجار های مشترک و وجود اختلاف های قومی و فرهنگی در منطقه، زمینه ساز واگرایی و از سازه های مهم ناهمانندی و ناهمگرایی منطقة خلیج فارس است. قرن بیست و یکم را با توجه به مزایا و تجارب حاصل از این همگرایی ها، باید قرن همگرایی مجدد منطقه ای دولت ها در جهان نامید. منطقة خلیج فارس نیز مجموعه ای از امتیازها و مؤلفه های همسازة همگرایی منطقه ای را دارد که در صورت توافق در مورد آن ها می توان به همکاری و مشارکت جمعی و سپس به همگرایی منطقه ای دست یافت. عواملی نظیر قلمرو جغرافیایی مشترک و موقعیت همسایگی، دین و ارزش های فرهنگی مشترک، منابع نفت و گاز مشترک و سیاست گذاری هماهنگ در خصوص آن، مزایا و مصائب ژئوپلیتیک همسان و ضرورت برنامه ریزی دربارة آن و موضوع های مشترکی نظیر مسائل زیست محیطی، گردشگری و مواد مخدر، بر این همگرایی مؤثرند. به نظر می رسد توجه و تمرکز بر موضوع ها و مسائل مشترک واقعی و عینی محیط اجتماعی، اقتصادی، امنیتی و سیاسی این کشورها می تواند زمینة تفاهم، توافق، همکاری مشترک و در نهایت همگرایی منطقه ای را ایجاد کند.
شناسایی الگوهای همدیدی بارش های سنگین ساحل شمالی خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی مواقع شدت بارش های سواحل شمالی خلیج فارس چنان است که منطقه را دچار بحران می کند. بر این اساس که می توان شرایط اتمسفر را با ارتفاع ژئوپتانسیل، آب قابل بارش و سرعت باد قائم بیان کرد، برای شناسایی الگوهای همدید بارش های سنگین سواحل شمالی خلیج فارس، داده های روزانه این متغیرها از پایگاه داده مراکز ملی پیش بینی محیطی و بارش روزانه ایستگاه های بندرعباس، بندرلنگه، بوشهر و آبادان از سازمان هواشناسی جمع آوری شد. ابتدا الگوهای روزانه با نقشه خودسازمانده به 289 متوسط الگو طبقه بندی شدند. سپس به کمک «ماتریس یو استار» تعداد و مرز اولیه خوشه ها به دست آمد و با الگوریتم «چند میانگین» دقت مرزبندی ها بهینه شد. نتایج نشان داد که چهار بزرگ الگو با اغلب بارش های سنگین ارتباط دارد که شناسایی آنها با عمیق تر شدن ناوه سوریه، جابه جایی پرفشار سیبری به سوی غرب (شماره 4)، کم فشار سودانی، افزایش سرعت و پایین آمدن پایه رودباد جنب حاره (شماره 6)، سامانه سردچالی، کم فشار قوی، کم ارتفاع بسته تا تراز بالایی تروپوسفر (شماره 7) و حضور همزمان مؤلفه های فصل سرد و گرم گردش اتمسفر هنگام تغییر فصل (شماره 9)، امکان پذیر است. یافته های این پژوهش نشان داد که ترکیب نقشه خودسازمانده، ماتریس یو استار و چند میانگین، ابزار مناسبی است که می توان آن را برای طبقه بندی، انتخاب تعداد الگوها و شناسایی الگوهای همدیدی بارش های سنگین به کار برد.
چرایی شکل گیری و تداوم جریان منع برده فروشی در عصر قاجار با تکیه بر تحلیل گفتمانیِ یادداشت های امیرکبیر و جَستِن شِیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جریان منع برده فروشی که از اواخر قرن هجدهم میلادی/دوازده هجری قمری از فرانسه آغاز شده و به تدریج سراسر اروپا را فراگرفته بود، در ابتدای قرن نوزدهم میلادی به آسیا و منطقه خلیج فارس نیز رسید. سردمدار هدایت این جریان در خلیج فارس، انگلیسی ها بودند که از هر طریقی سعی در تثبیت بیشتر موقعیت و حفظ منافع خویش در منطقه داشتند. این مبارزه تا اوایل قرن بیستم میلادی/ چهاردهم هجری قمری ادامه یافت.
چرایی شکل گیری و تداوم تقریباً به مدت یک قرن این جریان، مسئله ای تأمل برانگیز است که در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف به آن پرداخته ایم. این روش رویکرد تحلیل متنی دارد و متون را به مثابه نمودار حساس فرآیندها، حرکت ها و گوناگونی های سیاسی و اجتماعی به کار می گیرد؛ بنابراین در پژوهش پیشِ رو، با انتخاب بخشی از یادداشت های امیرکبیر و جَستن شِیل وزیرمختار انگلیس در تهران - که در فاصلة بین 17 ربیع الثانی تا 10 جمادی الاول 1267 درباره منع برده فروشی به تحریر درآمدند - به تحلیل این جریان پرداخته و از این رهگذر، نفوذ و تسلط «گفتمان امپریالیسم» در مناسبات قدرت و درمقابل، ضعف حکومت مبتنی بر «گفتمانِ استبداد مطلقه» قاجار را از علل اصلی ایجاد و تداوم مبارزه با برده فروشی در این دوره برشمردایم.
جستاری در زمینه حضور نظامی ساسانیان در خلیج فارس
حوزه های تخصصی:
از زمانی که آریایی ها به ایران وارد شدند و به آب های جنوبی این سرزمین دست یافتند، تصمیم گرفتند که نام قوم خود را بر این دریا بگذارند. سلسله های هخامنشی، اشکانی و ساسانی هر یک به اهمیت این دریا پی برده و بهره برداری های فراوانی از آن نمودند که در این میان سهم هخامنشیان و ساسانیان بیشتر از اشکانیان است. با به قدرت رسیدن سلسله ساسانی در سال 224 میلادی، ایران وارد مرحله تازه ای از فعالیت های دریایی خود (نظامی، تجاری و ...) گردید. این سلسله از همان ابتدای به قدرت رسیدن اردشیر اول اهمیت خلیج فارس (پارس) را دریافته و به ایجاد، مرمت و احیای بنادر متعدد و تشکیل نیروی دریایی و نظامی در کرانه های آن اقدام نمودند. پس از اردشیر، اخلاف وی نیز اهداف و سیاست های دریایی او را دنبال کردند. فتح دریایی سرزمین یمن یا همان جنوبی ترین ناحیه شبه جزیره عربستان نشان از قدرت فوق العاده نظامی و دریاییِ این دوره دارد. ساسانیان با تسلط بر کشور یمن، توانستند تجارت با دریای احمر و اقیانوس هند برقرار کرده و حتی تا نقاط دورتری مانند سراندیب (سیلان) و چین نیز بسط و توسعه دهند به گونه ای که در دوره حکومت آنان، اقتدار دریایی و تجاری ایران نه تنها از اعراب بلکه از رومیان نیز پیشی گرفت. به عبارت دیگر، خود قدرت بلامنازع دریایی در این منطقه شدند. در این پژوهش کوشش نموده ایم تا به ارائه گزارشی کوتاه از علل و عوامل حضور نظامی ساسانیان در خلیج فارس پرداخته و با روش توصیفی تحلیلی آن را ارزیابی و بازکاوی قرار کنیم.
در شیبِ کوه و ساحل دریاخاستگاه و تغییرات مفهومی اصطلاح سیف در جغرافیای تاریخی خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جغرافیای تاریخی سواحل خلیج فارس، با وجود پژوهش های صورت گرفته، هنوز جنبه های ناشناخته ای دارد که پژوهش در آن ها، به کسب آگاهی های تازه درباره تاریخ تعاملات فرهنگی و تمدنی این منطقه می انجامد؛ مانند اصطلاح سیف (sīf) که در تعدادی از متون جغرافیای تاریخی، برای توصیف بخش های بزرگی از سواحل شمالی خلیج فارس به کار رفته است و فرهنگ های لغت آن را واژه ای عربی فرض کرده اند. مقاله حاضر با این پیش فرض که منشأ یک جای نام را در گام نخست، باید در ارتباط با جغرافیای تاریخی منطقه مربوط جستجو کرد، به طرح این پرسش پرداخته که اصطلاح سیف چه ارتباطی با جغرافیای تاریخی سواحل شمالی خلیج فارس داشته و از نظر مصداقی، در گذر زمان، دچار چه تغییراتی شده است؟ بررسی شواهد جغرافیایی و تاریخی و زبانی نشان می دهد که اصطلاح سیف ریشه در جغرافیای تاریخی سواحل خلیج فارس و زبان فارسی دارد و از قرن چهارم قمری/دهم میلادی به بعد، از نامی برای کل سواحل فارس قدیم، به نامی برای ناحیه ساحلی شیف، در شمال بوشهر امروزی، تغییر یافته است. این پژوهش با روش تاریخی انجام شده و در گردآوری اطلاعات، از تکنیک کتابخانه ای و پژوهش های شفاهی استفاده شده است.
افتتاح کانال سوئز و بازگشت کشتیرانی از اقیانوس ها به دریاهای میان قاره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افتتاح کانال سوئز ارتباطات دریایی را متحول کرد. این کانال که دریای مدیترانه را به دریای سرخ متصل کرد، از لحاظ گوناگونی، تغییرات عظیمی را موجب شد. کانال سوئز راه ارتباط دریایی آسیا و اروپا را بسیار کوتاه کرده و دسترسی کشورهای اروپایی به مستعمراتشان در آسیا را آسان تر کرد. کانال سوئز به علت موقعیت خاص جغرافیایی، زمینه لازم را نیز برای توسعه کشتی های بخار، در مقابل کشتی های بادبانی، فراهم کرد.
حقیقت آن است که در سال 1869 م/1286 ق و بعد از افتتاح این آبراه، تجارت میان آسیا و اروپا بعد از چهار قرن کشتیرانی در اقیانوس ها، به دریاهای میان آسیا و اروپا بازگشت. اهمیت یافتن دوباره دریای مدیترانه و دریای سرخ و دریای سیاه، یعنی دریاهای میان قاره ای، تحولات مهم سیاسی و اقتصادی برای منطقه و جهان همراه آورد. به طور خاص، افتتاح کانال سوئز رقابت میان کشورهای جهان در خلیج فارس را گسترش داد.
این بررسی به مراحل حفر کانال سوئز و بازتاب های افتتاح آن در تحولات دریانوردی میان کشورهای جهان، به ویژه در منطقه خلیج فارس، تا آغاز جنگ نخست جهانی پرداخته است. تحقیقات نشان می دهد که افتتاح این کانال، پیدا شدن رقبایی برای انگلستان، آن هم در دوره تفوق جهانی این کشور را موجب شد.
مناسبات ملوک بنی قیصر کیش و حکام عیونی بحرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملوک بنی قیصر کیش در حدود نیمه ی نخست سده ی پنجم هجری قمری، موفق به تشکیل دولتی محلی در جزیره ی کیش شدند. آن ها در اواخر سده ی پنجم و اوایل سده ی ششم هجری قمری، در پی گسترش نفوذ خود بر سراسر سواحل خلیج فارس برآمدند. از جمله ی اقدامات آن ها، گسترش نفوذ خود در سرزمین بحرین، واقع در ساحل جنوبی خلیج فارس، بود. از سال 469ه .ق، حکام محلی در منطقه ی بحرین بر سر کار آمدند که به دلیل نام مؤسس خود، امیر عبدلله بن علی العیونی، به حکام عیونی مشهور شدند. حکام عیونی حدود دو سده (469-636ه .ق) بر نقاطی چون الاحساء، قطیف و أوال حاکمیت داشتند. ملوک بنی-قیصر کیش در اواخر سده ی پنجم یا اوایل سده ی ششم هجری، حملاتی از کیش به بحرین ترتیب دادند و سرانجام موفق شدند حکام عیونی بحرین را به تابعیت خود در آورند. این نوشته در پی بررسی روابط سیاسی - اقتصادی ملوک بنی قیصر کیش و حکام عیونی بحرین، و تحلیل نتایج ناشی از این روابط است. بنابراین، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع دست اوّل نشان داده شده است که حکام عیونی بحرین به لحاظ سیاسی و اقتصادی تابع ملوک بنی قیصر کیش بوده اند.
ژئوپلیتیک خلیج فارس: تهدیدها و فرصت های فراروی جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر تحت عنوان « ژئوپلیتیک خلیج فارس: تهدیدها و فرصت های فراروی جمهوری اسلامی ایران» می باشد که به بررسی تهدید ها و فرصت های پیش روی ایران با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک خلیج فارس می پردازد. چرا که موقعیت حساس و استراتژیک ایران در منطقه خاورمیانه و وجود بحران ها و عدم ثبات سیاسی در کشورهای مجاور و وجود چالش های سیاسی با همسایگان استراتژیک باعث به وجود آمدن تهدیدهایی برای امنیت جمهوری اسلامی ایران می شود. از بزرگ ترین تهدیدات فرامنطقه ای که حوزه نفوذ آن به این منطقه حساس و استراتژیک وارد شده است، ایالات متحده آمریکا میباشد. به همین دلیل و بنابر اهمیت استراتژیک ایران و سیاستی که در قبال این دولت ها سر لوحه سیاست خارجی خود قلمداد کرده است، باعث مقابله شدید آمریکا با این کشور در فضای بین المللی شده است.
هدف مقاله حاضر بررسی تهدید ها و فرصت های فراروی ایران با توجه به موقعیت خلیج فارس می باشد و سوال مقاله حاضر این است که با توجه به موقعیت ویژه خلیج فارس چه تهدید ها و فرصت هایی پیش روی جمهوری اسلامی ایران میباشد؟ که به روش توصیفی – تحلیلی به بررسی این فرضیه می پردازد که جمهوری اسلامی ایران به دلیل داشتن موقعیت ممتاز خلیج فارس از جانب آمریکا و سایر متحدان غربی اش مورد تهدید قرار گرفته و خواهد گرفت.
این پژوهش با بهره گیری از اسناد معتبر بر این نتیجه است که منطقه خلیج فارس با پشت سر گذاردن یک صد سال از اهمیت یافتن تاریخی به علت وجود ذخایر گسترده انرژی و هم چنین تحولات در نظام های سیاسی، اقتصادی و بالطبع امنیتی در منطقه، در کانون توجه بسیاری از قدرت ها بوده است. به طوری که می توان ادعا کرد که به صورت مهمترین کانون توجه نگرشها و محاسبات استراتژیک درآید و به تعبیر کلاسیک ژئوپلیتیک، هارتلند یا قلب زمین نام گیرد.
واکاوی شورش شیخ احمد مدنی و محمدخان بلوچ
حوزه های تخصصی:
این مقاله شورش شیخ احمد مدنی و محمدخان بلوچ را از پایان استیلای افغان ها بر ایران تا آستانه تغییر سلطنت از صفویه به افشاریه مورد بررسی قرار می دهد و در پی یافتن پاسخی برای این دو پرسش است: نخست اینکه شورش یاد شده از چه زمینه ها و عواملی نشأت می گرفت و اهداف آن چه بود؟ ثانیاً این شورش چه سرنوشتی پیدا کرد؟
پس از سرکوب افغان ها در ایران، شیخ احمد مدنی به حمایت از افغان ها، نواحی جنوبی ایران را عرصه ی تاخت و تازهای خود قرار داد. محمدخان بلوچ به دستور طهماسب قلی خان (نادر) برای سرکوبی این تاخت و تازها روانه ی جنوب شد، اما به دلیل همراهی مردم اهل تسنن جنوب با خان بلوچ و همچنین شکست نادر از عثمانی که او را در موضع ضعف قرار داده بود، محمدخان فرصت را برای شورش مهیا دید و با همکاری شیخ احمد مدنی درصدد غلبه بر نادر و جلوس بر تخت سلطنت برآمد.